مشاعره!!!

[trian]

در ایوان شاهی شبی دیر یاز
به خواب اندرون بود با ارنواز

فردوسی

 

[Mehdi14]

زين پس تو و من من و تو زين پس
يك دل به ميــان مـا دو تــــــن بــس

 

[m-o-h-s-e-n]

سایه ی قد تو بر قالبم ای عیسی دم


عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست

 

[Mehdi14]

تو اگر چون‌این لطیف از در بوستان درآیی
گل سرخ، شرم دارد که چرا همی ‌شکفتم؟
چو به منتها رسد گل، برود قرار بلبل
همه خلق را خبر شد، غم دل که می‌نهفتم

 

[smpd]

مرا به روز قیامت غمی که هست این است

که روی مردم دنیا دوباره باید دید !

 

[Exporter]

دلا چو غنچه شكايت ز كار بسته مكن

كه بادِ صبح، نسيم گره گشا آورد

 

[supermirrora]

به به، به به مثن

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
دمی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

 

[Mehdi14]

یاری آنست که زهر از قبلش نوش کنی
نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی
هاون از یار جفا بیند و تسلیم شود
تو چه یاری که چو دیگ از غم دل جوش کنی

 

[Exporter]

نوغرتم میرحسن. یاهوم وا نمیشه. واسه توئم دوشواری داره؟

- - -

یاران موافق همه از دست شدند . . . در پای اجل یکان یکان پَست شدند.

(خیام)

 

[supermirrora]

نه واسه من به سهولت تمام باز میشه

...

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

(حافظ)
(شکیلا هم خونده آهنگش رو)

 

[AMD.POWER]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک



تا نیست نگری ره هستت ندهند

وین مرتبه با همت پستت ندهند

 

[PS3.ONE]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک



تا نیست نگری ره هستت ندهند

وین مرتبه با همت پستت ندهند

در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم ... کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما

 

[supermirrora]

آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب *** گرد خرگاه افق پرده شام اندازد
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار *** بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد

امان از وقتی که محتسب ها خودشون مجرم و باده خور باشن!

 

[AMD.POWER]

دیر جوشی تو در بوته‌ی هجرانم سوخت
ساختم اینهمه تا وارهم از نامیها

 

[supermirrora]

این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست ... در بند سر زلفِ نگاری بوده ست
این دسته که بر گردن او میبینی . . . دستی ست که بر گردن یاری بوده ست

 

[wonnin]

تیغ جلادان کجست و ابروی دلدار کج

هر دو خون ریزند، اما این کجا و آن کجا

 

[supermirrora]

ای سـرونـاز،حسـن کـه خـوش میروی به ناز
عـشاق را به ناز تو هر لحظه صـد نیاز

 

[m-o-h-s-e-n]

ای سـرونـاز،حسـن کـه خـوش میروی به ناز
عـشاق را به ناز تو هر لحظه صـد نیاز

ز رقیب دیو سیرت بخدای خود پناهم


مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

 

[wonnin]

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

می روم ژیش تو لیکن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

می روم تاکه به صاحبنظری باذ رسم

محرم ما نبود دیده کوته نظران

 

[AMD.POWER]

نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد

اقبال لاهوری