• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مشاعره!!!

L.i.o.N

Registered User
تاریخ عضویت
25 سپتامبر 2013
نوشته‌ها
574
لایک‌ها
194
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من
گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف
 

حنانه55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 فوریه 2015
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
59
سن
44
فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان

لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان

آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود

گو نفسی که روح را می‌کنم از پی اش روان

حافظ
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود، هم در غم عشق
اما نه چنین زار که اینبار افتاد.
 

حنانه55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 فوریه 2015
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
59
سن
44
یارب به کمند عشق پا بستم کن

از دامن غیر خودتهی دستم کن

یکباره زاندیشه عقلم برهان

وزباده صاف عشق سر مستم کن
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
نـــازنـــیـــنـــا مـــا بـــه نـــاز تـــو جــوانــی داده ایــم
دیــگــر اکــنــون بــا جــوانــان نــازکــن بـا مـا چـرا
***
شهریار
 

حنانه55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 فوریه 2015
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
59
سن
44
آنهمه شوکت و ناموس شهان آخر کار

چند سطریست که برصفحه دفتر گذرد

عاقبت جمع شود در دو سه خط از بد و نیک

آنچه یک عمر به دارا و سکندر گذرد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
در كتاب چار فصل زندگي
صفحه ها پشت سرِ هم مي روند

هر يك از اين صفحه ها، يك لحظه اند

لحظه ها با شادي و غم مي روند...

گريه، دل را آبياري مي كند

خنده، يعني اين كه دل ها زنده است...

زندگي، تركيب شادي با غم است




"قیصر امین پور"
 

nomix

Registered User
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2014
نوشته‌ها
271
لایک‌ها
105
محل سکونت
تهران
تو جان عید و از روی تو جانا ** هزاران عید در اسرار ما را

چو ما در نیستی سر درکشیدیم ** نگیرد غصه دستار ما را

چو ما بر خویشتن اغیار گشتیم ** نباشد غصه اغیار ما را

.
.
.
 

حنانه55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 فوریه 2015
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
59
سن
44
یارب به کمند عشق پا بستم کن



از دامن غیر خودتهی دستم کن

یکباره زاندیشه عقلم برهان

وزباده صاف عشق سر مستم کن
 

nomix

Registered User
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2014
نوشته‌ها
271
لایک‌ها
105
محل سکونت
تهران
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست
کجا آواره و در خانهٔ کیست

نمیدونم دل سر گشتهٔ مو
اسیر نرگس مستانهٔ کیست
 

amir.tabatabai

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2014
نوشته‌ها
2,945
لایک‌ها
1,251
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست
کجا آواره و در خانهٔ کیست

نمیدونم دل سر گشتهٔ مو
اسیر نرگس مستانهٔ کیست
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم


وز دوستی علی و اولاد علی است

در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
 

حنانه55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 فوریه 2015
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
59
سن
44
ماه را گفتم و خورشيد و بخنديد به ناز

كاين دو خود پرتوي از چاك گريبان من است
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
<در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم
در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما
<در کارگه کوزه‌گران کوزه شویم

خیام
 

nomix

Registered User
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2014
نوشته‌ها
271
لایک‌ها
105
محل سکونت
تهران
ما درین گلزار کشتیم این مبارک سرو را
تا که گردد باغبان و تا که باشد آبیار

رهنمای راه معنی جز چراغ عقل نیست
کوش، پروین، تا به تاریکی نباشی رهسپار

«
پروین اعتصامی »
 

حنانه55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 فوریه 2015
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
59
سن
44
روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است

بنويسيد که يک مرغ مهاجر بودهاست

بنويسيد زمين کوچه ي سرگردانياست

او در اين معبر پرحادثه عابر بودهاست
 
بالا