درین سرای بی کسی کسی به در نمی زنددلم محراب زيبايي چو ابروي تو ميخواهد
بهانه كرده و تنها گل روي تو ميخواهد
در لباس آبی از من بیشتر دل می بریترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود