• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

.::. مصرع گم شده يا اشعاری که دنباله یا شاعر آنها را بلد نیستیم!!! .::.

anita_1982

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 جولای 2007
نوشته‌ها
28
لایک‌ها
1
یه شعر نامناسب هست که میگه : " خدایا خالقا بس کن جنایت را " و در ادامه از زمین و زمان میناله ...


کسی میدونه این شعر از کیه و کسی کاملشو داره ؟!!! :blink:

من فکر کنم میدونم یه کم صبر کنید:blush:
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
48
محل سکونت
Persian Empire
به نقل از anita_1982 :
من فکر کنم میدونم یه کم صبر کنید

من فکر ميکنم دوست عزيزمون بيدل قبلا پاسخ را داده اند
wink.gif
 

mhaf

کاربر فعال برق و الکترونیک
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,617
لایک‌ها
314
سن
36
محل سکونت
کرج
یه شعر جالب بلدم که نمیدونم شاعرش کیه
کسی میدونه بگه
گیرند همه روزه و من گیسویت بینند همه هلال و من ابرویت
در بین این دوازده ماه تمام یک ماه مبارک است آن هم رویت
 

nemessisor

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 جولای 2007
نوشته‌ها
485
لایک‌ها
4
سن
32
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز

لطفا اگر ممکن است در آرشیو ذهنتان سرچی بفرمایید و اگر می توانید این بیت شعر را برای حقیر کامل نمایید;)

پر طاووس عزیز است به کرکس ندهند
....................... به هر کس ندهند
 

shabgard 10

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 جولای 2007
نوشته‌ها
258
لایک‌ها
0
محل سکونت
همين دور و برا
من فكر كنم دوستمون پري مصراع ها رو جابجا گفت
اينطور نيست ؟
 

mehran50

کاربر فعال موسیقی
تاریخ عضویت
18 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,823
لایک‌ها
1,690
محل سکونت
هر جا که خاطر خواه اوست
اساتید سلام
نمیدونم تو این بخش جای این طور درخواستها هست یا نه اگر نه که به بزرگی خودتون ببخشید
من تقاضای متن کامل یک شعر نو رو دارم که بخشهایی از اونرو در زیر مینویسم

من و مادر کنار دار قالی همیشه تا سحر مشغول کاریم

در آن تنها اطاق خانه باید میان باغ قالی گل بکاریم

ولی فرش اطاق ما بجز یک گلیم کهنه چیز دیگری نیست

..

.

ببافم با دو دستم فرشی آنروز که نقشش خانه ای بی فرش باشد

ممنون
 

Azhy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 ژانویه 2007
نوشته‌ها
70
لایک‌ها
0


من و مادر کنار دار قالی همیشه روز و شب مشغول کاریم

در این تنها اتاق خانه باید میان دار قالی گل بکاریم

***

ولی فرش اتاق ما بجز یک گلیم کهنه چیز دیگری نیست

تمام زحمت روز و شب ما خداوندا برای خانه کیست

***

همیشه با نخ خوشرنگ باید ببافم شاخه ها را ، بوته ها را

تمام نقش قالیهای ما هست پر از گلهای رنگارنگ و زیبا

***

ولی یک روز نقشی می کشم من که شاید بهتر از هر نقش باشد

ببافم با دو دستم فرش آن روز که نقش خانه ای بی فرش باشد


پ.ن. خدا رحمت کنه پدر و مادر گوگل رو :D
پ.ن. به نظرم میاد که این شعر زیاد هم نو نیست ;)

 

sk_1382

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
111
لایک‌ها
0
چند بیت شعر هست که به مناظره ی بلبل و کلاغ مربوط میشه که کلاغ شروع میکنه بلبلی که توی قفس هستو مسخره میکنه و بلبل در جوابش میگه این هنره منه که منو تو قفس انداخته و اگه من هم مثل تو سیاه و زشت و بی هنر بودم الان آزاد بودم
 

sk_1382

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
111
لایک‌ها
0
چند بیت شعر هست که به مناظره ی بلبل و کلاغ مربوط میشه که کلاغ شروع میکنه بلبلی که توی قفس هستو مسخره میکنه و بلبل در جوابش میگه این هنره منه که منو تو قفس انداخته و اگه من هم مثل تو سیاه و زشت و بی هنر بودم الان آزاد بودم
.
.
الان خیلی وقته تو اینترنت دنبالشم

بخندید کای بلبل خوش نفس
تو از گفت خود مانده‌ای در قفس
.
ولی این شعر نیست
شبیه به اینه و چند بیت هست
دوستان اگه راهنماییکنند ممنون میشم حتی دونستن یک بیت یا شاعر آن یا حتی ...
 

sk_1382

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
111
لایک‌ها
0
با این همه استاد و اهل هنر و شعر چه طور ممکنه که ندونید ؟
دوستان اگه راهنمایی کنند ممنون میشم حتی دونستن یک بیت یا شاعر آن یا حتی ... می تونه بزرگترین لطف در حق من باشه
 

hajagha

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 دسامبر 2002
نوشته‌ها
470
لایک‌ها
4
سن
47
سلام
شعر از سعدیست.

شکيب از نهاد پدر دور بود// عضد را پسر سخت رنجور بود
که بگذار مرغان وحشي ز بند //يکي پارسا گفتش از روي پند
که در بند ماند چو زندان شکست؟// قفسهاي مرغ سحر خوان شکست
يکي نامور بلبل خوش‌سراي //نگه داشت بر طاق بستان سراي
جز آن مرغ بر طاق ايوان نيافت //پسر صبحدم سوي بستان شتافت
تو از گفت خود مانده‌اي در قفس //بخنديد کاي بلبل خوش نفس
وليکن چو گفتي دليلش بيار //ندارد کسي با تو ناگفته کار
ز طعن زبان آوران رسته بود //چو سعدي که چندي زبان بسته بود
که از صحبت خلق گيرد کنار //کسي گيرد آرام دل در کنار
به عيب خود از خلق مشغول باش// مکن عيب خلق، اي خردمند، فاش
چو بي‌ستر بيني بصيرت بپوش// چو باطل سرايند مگمار گوش
 

hajagha

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 دسامبر 2002
نوشته‌ها
470
لایک‌ها
4
سن
47
سلام
البته این لینکی که میدم، با هدف این تاپیک منافات دارد ولی شاید به درد بعضیا بخورد.
http://parset.com/Culture/Poems
از 35 شاعر بزرگ قدیمی شعر دارد. اگر ی و ي را با هم امتحان کنید، معمولاً جواب میگیرید. البته متاسفانه از شعرای معاصر کسی نیست.
 

sk_1382

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
111
لایک‌ها
0
یه شعری هست که میگه

مست کز سیلی بترسد مست نیست

ولی ادامشو نمی دونم
 

tablighat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
96
لایک‌ها
0
سلام
اين شعر را استاد لطفي در كاست گريه بيد اجرا كردند،
كسي ميدونه شاعرش كيه؟
ممنون ميشوم. :)
يا هو مدد الله مدد اي يار من دلبر من شاه من ايار من

شب چراغ و رهنماي جان من جان جانم جان من جانان من



اين تن محبوس من در غربت است دست و پايي مي زند در ظلمت است

من زغمگيني تو لب بسته ام نغمه ها را در دلم بشكسته ام




اشك بوس مقدم راه توام بي قرارم بي قرارم آن توام

جمله هستي درين افلاك پير در سماع اند همچو من در ذات پير



من به تو مجنون و تو ليلي به من عشق من ليلي من ليلي من

عشق را شرحي نبود و نسيت شرح عشق را لايق شدن بي شرح بي شرح



هركه مستغرق شود در ذات عشق عشق گردد عشق گردد پير عشق



تا نداني رمز اين نقش و نگار تو نداني رمز انا الحق به دار

اين همه خلقي كه در كثرت بوند مي توانند جملگي انغاء شوند



مرغ هايي كه به خود بالندمي عاقبت از حلقه اش مي رندمي

مرغ حق بودن ز انوار وي است كوشش از تو جذبه از سوي وي است



تا نگيري خاطرتت را تنگ تنگ نو او بر دل نشيند رنگ رنگ
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
سلام
اين شعر را استاد لطفي در كاست گريه بيد اجرا كردند،
كسي ميدونه شاعرش كيه؟


اين تن محبوس من در غربت است دست و پايي مي زند در ظلمت است

من زغمگيني تو لب بسته ام نغمه ها را در دلم بشكسته ام

در توضیحی که پیرامون کاست گریه ی بید استاد آمده است، سراینده این شعر یکی از شاعران زیر است: :)

" آملی ، مولوی ، حافظ "
 
بالا