دست من است و دامنت....
آقا این مصرع که مصرع دوم یه شعره.... خیلی هم قشنگه ،دنبالشم هستم ،ولی پیداش نکردم...
احتمال زیاد میدم مال مولاناست
کسی هست کامل این رو برام گیر بیاره...
ای بت نازنین من دست من است و دامنت ............... سرو سمن سرین من دست من است و دامنت
دل شده پای بست تو فتنه ی چشم مست تو ............... تا چه کشم ز دست تو دست من است و دامنت
قبله دل سرای تو کعبه جان هوای تو ............... روس من است و پای تو دست من است و دامنت
لعل لبت شفای من کید غمت سزای من ............... گر نکنی دوای من دست من است و دامنت
شمع من است و روی تو عمر من است و موی تو ............... جان من است و بوی تو دست من است و دامنت
ننگ برفت و نام شد صبح برفت و نام شد ............... عیش دلم تمام شد دست من است و دامنت
گرچه ز من نکو تری لاله رخ و سمن بری ............... عهد به سر نمیبری دست من است و دامنت
عهد مرا شکسته ای با دیگری نشسته ای ............... جان و دلم نجسته ای دست من است و دامنت
خاک گزیده ام به ز تو کس ندیده ام ............... از همه کس بریده ام دست من است و دامنت
شمع جلال من تویی صبح وصال من تویی ............... واقف حال من تویی دست من است و دامنت