nima178
ممنون یه کلاس دیکته بای بیام پیشت
نه اتفاقا ! فکر کنم گفتم من 2 سال یه شب به خواب یگان پاسدار بودم
باورت نمیشه اندازه یه قول 200 کیلویی می خوردم ولی هر کی می دید می گفت پوست و استخون شدی ! ولی خدا وکیلی قوی بودم ! البته بعد از خدمت یحو چند کیلو وزن اضافه کردم که البته به جز پایان خدمت یه دلیل دیگه هم داشت
یه خاطره هم داره بزار بگم
فرض کن 19 باید من برگه تصفیه تثفیه تسفیه رو می گرفتم برای پایان خدمت که میشد شنبه
و من مرخصی پایان دوره بودم
روز قبلش که میشد جمعه 18 بعدازظهرش با موتور رفتم بیرون که چشتون روز بد نبینه همه چیز دست به دست هم داد تا یه تصادف مشتی بکنم
حساب کن اونجایی که تصادف کردم اولین نفری که بالا سرم رسید یه ستوان دو نیرو انتظامی بود که با موتور بود
اون ورش هم یه پیکان کلانتری بود و بعد از چند ثانیه هم بنز 110 هم رسید !
آخه جلو یه سینما تصادف کردم
حالا چی من نه کلاه ایمنی داشتم ! نه گواهینامه و نه کارت موتور !
خودمم که اولش هیچی حالیم نبود
ولی دمش گرم اون ستوانه تا بیمارستان اومد و کلی حال داد و بیخیال قضیه شد چون گفتم فردا باید تصفیه بگیرم
خودمم که مچ سمت راستم شکست که 3 ماه تو گچ بود و 1 ماه هم طول کشید تا به حالت عادی برگشت
دست مت راستم از بالا به پایین رو آصفالت کشیده شده بود و همش بانداژ بود
پای سمت چپ هم از چند جا زرب خفن دیده بود هم هم پانسمان خفن شد و هم آتل بستن
اون وسط فقط پاین سمت راست سالم بود
اون دستمم که شکسته بود بالاش همش خراشیدگی داشت که گچ که گرفته بودن دو سه جاشو بریده بودن هی باز می کردن پاسنمان هارو عوض می کردن
خلاصه هیچ جای اون تصادف درد نداشت به جیز اون قسمتی که پاسمان هارو که عوض می کرد و یکی هم اون موقع که دونه های آصفالت رو از دست و پام پاک می کرد طرف چنان زوری میزد که نفسش در نمی یومد موقیه سابیدن
خلاصه این شد که 10 روز بد به هزار بد بختی و لنگان لنگان رفتم پایان خدمت گرفتم
این دوره خدمت من از اوم موقعیه تقسیم تا تموم شدنش خاطره داره که اگه بخوام بگم فقط یه تایپک اختصاصی می خواد