یه انیمیشن یادم میاد اگه اشتباه نکنم ، توکلاس بود اسمش سبک جالبی داشت ، داستانش هم داستان قشنگی بود ... اونو یادتون میاد ؟ خیلی دوست دارم دوباره ببینمش ، خیلی ازش خاطره دارم
بابا nee-chan شما که حسابی ما رو دست کم گرفتی... اينجا تو ايران ( لااقل تو تهران ) همه پسرا game بازن، خيلی هاشون هم ( عين خودم ) حسابی حرفه ای هستن ... از اون طرف دخترای اينجا، ماشالا هزار ماشالا : " ها ! ای geim که وگفتی يعنی چه ؟! "
خلاصه اين هم يکی ديگه از فضائل ملکه farida-sama به حساب مياد
ببخشيد که منم دارم آف تاپيک ميگذارم ولى مسأله ىحيثيتيه و واجب الدفاع.
البته يک بار تو تاپيکىکه راجع به گيم بازى دخترا بود کلى در اين مورد سخنرانى کرده بودم ولى الان واقعا شوکه شدم، يعنى واقعا چنين تصورى از يک دختر ايرانى وجود داره؟؟؟ يعنى يک دختر اينقدر بيکاره که فقط به فکر دوست پسر پيدا کردن باشه؟؟؟ که چى بشه اصلا؟؟؟؟
آی دخترا بياين از هيثيت تون دفاع کنين ... ميگم نکنه جدی جدی هيچ کدومتون گيم باز نيستين؟!
دفاعيه رو تو اسپويل باکس ميذارم که خيلى طول پستم زياد نشه:
تاريخچه:
1- ماقبل تاريخ - گيم هاى دستى تک صفحه اى - نمونه: 2 تا فيل که دور يه زمين سيرک مى چرخند و 2 تا ميمون که بايد بپرند رو سر فيل ها، اگه رو فيل ها سوار شدند که هيچى، ولى اگر با ملاج خوردند زمين يه لايف ازتون کم ميشد (گيم مورد نظر هنوز وجود داره ولى صفحه ى کريستال مايعش آسيب ديده و بى استفاده شده).
2- دوران نزديک به تاريخ - گيم هاى دو صفحه اى - محصول کمپانى معظم نينتندو - نمونه: باغبونى که بايد يک گلخانه را از شر کرم ها و عنکبوت ها به وسيله ى امشى نجات ميداد و هى بايد از رو نردبون از اين صفحه به اون صفحه ميرفت. يک گربه ى سياه هم يک گوشه بود که اگه تايمرشو تنظيم ميکردى، يه زنبور هى بهش سيخ ميزد و گربه با موهاى سيخ شده مى پريد بالا و آلارم دستگاه ميزد (اين سالم و سرحال تو کشو موجوده و خاطرات منو تازه ميکنه).
3- دوران تاريخى: تى وى گيم هاى اوليه: يک دستگاه جعبه مانند که يادم نمياد اسمش چى بود، 2 تا کنترل با سيم بهش وصل بود و خودش به تلويزيون متصل ميشد. روش زده بود sport و چند تا دکمه ى تنظيم روش داشت براىبازى تک نفره و دو نفره. 3 تا هم بازى بيشتر نداشت، تنيس، اسکواش، فوتبال. بازيکن ها 2 تا لوله ى مستطيلى بودند و توپ يه دونه مربع بود (بايد هنوز يه جايى تو انبارى باشه).
4- زندگى شيرين مى شود: آتارى، با کارتريج هاى بازى، 32 گيمه هاش کمياب بود و گرون، دسته ى خلبانى(جوىاستيک) تو اين دوره مد شد. نوستالژيک ترين بازيش هم River raid بود (عشق من) بايد هواپيماتو از وسط هواپيماها و ناوها و هليکوپترهاى جنگى هدايت ميکردىو اونارو منفجر ميکردىو مواظب بودى خودت منفجر نشى، سوخت گيرى هاش بسيار باحال بود (دستگاه صحيح و سالم با کليه ى متعلقات توى کمد موجوده براى دورانى که حس نوستالژيم گل ميکنه)
5- نمک هاى زندگى: ساعت هاى گيم دار کاسيو - وحشتناک حساس به آب و عرق. 2 تا هواپيمائيشو و يک اتومبيل رانيشو داغون کردم - موتور يکيشو که براى تعمير برده بودم ساعت دزد تو خيابون آزادى، پس از ميدون انقلاب، با وقاحت تمام دزديد و به من گفت خودت ورش داشتى!! - و سومين هواپيما با سلام و صلوات تو موزه ام نگهدارى ميشه!
6- زندگى کامپيوترى مى شود: کمودور 64 - اولين کامپيوتر خانگى که بيشتر نقش دستگاه بازى رو براىمن داشت تا کامپيوتر. برخى از فرامين بيسيک روش اجرا ميشد و زبان خودش نياز به 2 کيلومتر دستور نوشتن داشت. همراه با يک تيپ پلير (ريدر) و نوارهايى که اگه اشتباه ميذاشتيشون تو ضبط صوت فقط صداى جيغ ازشون درميومد. ولى براىکمودور يک برنامه يا بازى بود. من فلاپى هاى مخصوص کمودور رو امتحان نکردم ولى تيپش گاهى ميرفت رو اعصاب آدم. بعد از 2 ساعت که لود نوار طول ميکشيد اخرش يه Read Error ميداد و مى خواستى آچارو بکنى تو شکمش. کارتريج هاى مربوط به تنظيم هد بعد ها عمومى شد و با توجه به خطوط آنها ميشد هد دستگاه رو تنظيم کرد تا نوار مورد نظر را تقريبا بدون مشکل بخواند. بازى خاصى يادم نمياد مگر اينکه يه بازى پت پستچى داشتم که آهنگ قبل از شروعش I have the look گروه راکست بود که خيلى قشنگتر از آهنگ اصلى اجرا شده بود و من عاشقش بودم (بله درست حدس زديد، اونم تو کمده، فقط کامپيوتر انياک تو کمد من نيست).
7- 386، پيشرفته ترين کامپيوتر دوران!!! بازى هايى که رو يه دونه فلاپى 1.44 اينچى جا ميشدند! بازى هاى محبوب دوران داس بنده: Prince of Persia - Chess Master، و اونى که تو محيط بيسيک اجرا ميشد، 2 تا ميمونى که موز پرتاب ميکردند طرف هم! يه بازى تام و جرى هم داشتم که نفهميدم چى شد ويروس گرفت. پک من هم که جاى خودشو داشت.
8- دوران مدرن، کامپيوترهاىامروزى (و بحث آف تاپيک ما احتمالا):
خوب اولين بازى محبوب من - به عنوان يک دختر - Age of Empires بود. دموى بازى رو سى دى برعکس مجله ى کامپيوتر بود و من انقدر ازش خوشم اومد که رفتم بازيشو خريدم، و باز انقدر خوشم اومد که هر سرى که يک AOE جديد به بازار ميومد، من مى خريدم. محبوبترينش برام هنوز Age of Empires II : Age of Kings ه، يک بازى استراتژى بى نظير با expansion pack ى بى نظيرتر از خودش ( 4 سال دنيال اين اکسپنشن پکش تو ايران گشتم تا بالاخره پيداش کردم). البته از AOE III خيلى خوشم نيومد و نصفه ولش کردم. Age of Mythology هم براى من بسيار جالب بود.
يه مدت هم SIMS رو با تمام مخلفاتش داشتم و بازى ميکردم، ولى ديدم هارد در حال انفجاره و همه چيرو پاک کردم.
سيمز 2 رو ولى ديگه امتحان نکردم چون مشغول لذت بردن از شبيه ساز پروازم بودم که نصف هارد منو فايل هاش بلعيده بود (Flight Simulator 2004 - A Century of Flight).
از ديگر بازى هايى که بيشتر از چند ماه درگيرشون بودم و يادم مياد الان:
Zeus: Master of Olympus; Emperor: Rise of the Middle Kingdom; Ceasar III; Fate of the Dragon, Zoo Tycoon, Need for Speed, Civilization IV, Knights and Merchants; Settlers
با توجه به سبک بازى هاى فيوريت من ميشه نتيجه ى اخلاقى گرفت که سبک محبوب منم استراتژيه (که هست).
آها، Neverhood جا موند، اونو که يه روزه تمومش کردم، يه مدت هم وارکرافت و Heroes of Might and magic رو بازى ميکردم ولى زود ازشون خسته شدم نميدونم چرا، يه مدت هم ايموليتر رو کامپيوترم اينستال بود، دانکى کونگ رو بازى ميکردم؛ از بازى هاى جنگى زمان حال هم اصلا خوشم نمياد (براى همين احتمالا Rise of Nations دلمو زد، چون آخرين آپگريد جامعه به زمان حال ميرسيد و بمب اتم و غيره. من قرون وسطى عصر امپراطورى ها رو ترجيح ميدم).
فقط پلى استيشن، گيم کيوب و ايکس باکس مونده که امتحان نکردم، اونم چون بازى هاى مورد نظر من براى PC هستند همگيشون و نيازى به تغيير دادن پلتفورمم نيست.
ببخشيد که منم دارم آف تاپيک ميگذارم ولى مسأله ىحيثيتيه و واجب الدفاع.
البته يک بار تو تاپيکىکه راجع به گيم بازى دخترا بود کلى در اين مورد سخنرانى کرده بودم ولى الان واقعا شوکه شدم، يعنى واقعا چنين تصورى از يک دختر ايرانى وجود داره؟؟؟ يعنى يک دختر اينقدر بيکاره که فقط به فکر دوست پسر پيدا کردن باشه؟؟؟ که چى بشه اصلا؟؟؟؟
دفاعيه رو تو اسپويل باکس ميذارم که خيلى طول پستم زياد نشه:
تاريخچه:
1- ماقبل تاريخ - گيم هاى دستى تک صفحه اى - نمونه: 2 تا فيل که دور يه زمين سيرک مى چرخند و 2 تا ميمون که بايد بپرند رو سر فيل ها، اگه رو فيل ها سوار شدند که هيچى، ولى اگر با ملاج خوردند زمين يه لايف ازتون کم ميشد (گيم مورد نظر هنوز وجود داره ولى صفحه ى کريستال مايعش آسيب ديده و بى استفاده شده).
2- دوران نزديک به تاريخ - گيم هاى دو صفحه اى - محصول کمپانى معظم نينتندو - نمونه: باغبونى که بايد يک گلخانه را از شر کرم ها و عنکبوت ها به وسيله ى امشى نجات ميداد و هى بايد از رو نردبون از اين صفحه به اون صفحه ميرفت. يک گربه ى سياه هم يک گوشه بود که اگه تايمرشو تنظيم ميکردى، يه زنبور هى بهش سيخ ميزد و گربه با موهاى سيخ شده مى پريد بالا و آلارم دستگاه ميزد (اين سالم و سرحال تو کشو موجوده و خاطرات منو تازه ميکنه).
3- دوران تاريخى: ويديو گيم هاى اوليه: يک دستگاه جعبه مانند که يادم نمياد اسمش چى بود، 2 تا کنترل با سيم بهش وصل بود و خودش به تلويزيون متصل ميشد. روش زده بود sport و چند تا دکمه ى تنظيم روش داشت براىبازى تک نفره و دو نفره. 3 تا هم بازى بيشتر نداشت، تنيس، اسکواش، فوتبال. بازيکن ها 2 تا لوله ى مستطيلى بودند و توپ يه دونه مربع بود (بايد هنوز يه جايى تو انبارى باشه).
4- زندگى شيرين مى شود: آتارى، با کارتريج هاى بازى، 32 گيمه هاش کمياب بود و گرون، دسته ى خلبانى(جوىاستيک) تو اين دوره مد شد. نوستالژيک ترين بازيش هم River raid بود (عشق من) بايد هواپيماتو از وسط هواپيماها و ناوها و هليکوپترهاى جنگى هدايت ميکردىو اونارو منفجر ميکردىو مواظب بودى خودت منفجر نشى، سوخت گيرى هاش بسيار باحال بود (دستگاه صحيح و سالم با کليه ى متعلقات توى کمد موجوده براى دورانى که حس نوستالژيم گل ميکنه)
5- نمک هاى زندگى: ساعت هاى گيم دار کاسيو - وحشتناک حساس به آب و عرق. 2 تا هواپيمائيشو و يک اتومبيل رانيشو داغون کردم - موتور يکيشو که براى تعمير برده بودم ساعت دزد تو خيابون آزادى، پس از ميدون انقلاب، با وقاحت تمام دزديد و به من گفت خودت ورش داشتى!! - و سومين هواپيما با سلام و صلوات تو موزه ام نگهدارى ميشه!
6- زندگى کامپيوترى مى شود: کمودور 64 - اولين کامپيوتر خانگى که بيشتر نقش دستگاه بازى رو براىمن داشت تا کامپيوتر. برخى از فرامين بيسيک روش اجرا ميشد و زبان خودش نياز به 2 کيلومتر دستور نوشتن داشت. همراه با يک تيپ پلير (ريدر) و نوارهايى که اگه اشتباه ميذاشتيشون تو ضبط صوت فقط صداى جيغ ازشون درميومد. ولى براىکمودور يک برنامه يا بازى بود. من فلاپى هاى مخصوص کمودور رو امتحان نکردم ولى تيپش گاهى ميرفت رو اعصاب آدم. بعد از 2 ساعت که لود نوار طول ميکشيد اخرش يه Read Error ميداد و مى خواستى آچارو بکنى تو شکمش. کارتريج هاى مربوط به تنظيم هد بعد ها عمومى شد و با توجه به خطوط آنها ميشد هد دستگاه رو تنظيم کرد تا نوار مورد نظر را تقريبا بدون مشکل بخواند. بازى خاصى يادم نمياد مگر اينکه يه بازى پت پستچى داشتم که آهنگ قبل از شروعش I have the look گروه راکست بود که خيلى قشنگتر از آهنگ اصلى اجرا شده بود و من عاشقش بودم (بله درست حدس زديد، اونم تو کمده، فقط کامپيوتر انياک تو کمد من نيست).
7- 386، پيشرفته ترين کامپيوتر دوران!!! بازى هايى که رو يه دونه فلاپى 1.44 اينچى جا ميشدند! بازى هاى محبوب دوران داس بنده: Prince of Persia - Chess Master، و اونى که تو محيط بيسيک اجرا ميشد، 2 تا ميمونى که موز پرتاب ميکردند طرف هم! يه بازى تام و جرى هم داشتم که نفهميدم چى شد ويروس گرفت. پک من هم که جاى خودشو داشت.
8- دوران مدرن، کامپيوترهاىامروزى (و بحث آف تاپيک ما احتمالا):
خوب اولين بازى محبوب من - به عنوان يک دختر - Age of Empires بود. دموى بازى رو سى دى برعکس مجله ى کامپيوتر بود و من انقدر ازش خوشم اومد که رفتم بازيشو خريدم، و باز انقدر خوشم اومد که هر سرى که يک AOE جديد به بازار ميومد، من مى خريدم. محبوبترينش برام هنوز Age of Empires II : Age of Kings ه، يک بازى استراتژى بى نظير با expansion pack ى بى نظيرتر از خودش ( 4 سال دنيال اين اکسپنشن پکش تو ايران گشتم تا بالاخره پيداش کردم). البته از AOE III خيلى خوشم نيومد و نصفه ولش کردم. Age of Mythology هم براى من بسيار جالب بود.
يه مدت هم SIMS رو با تمام مخلفاتش داشتم و بازى ميکردم، ولى ديدم هارد در حال انفجاره و همه چيرو پاک کردم.
سيمز 2 رو ولى ديگه امتحان نکردم چون مشغول لذت بردن از شبيه ساز پروازم بودم که نصف هارد منو فايل هاش بلعيده بود (Flight Simulator 2004 - A Century of Flight).
از ديگر بازى هايى که بيشتر از چند ماه درگيرشون بودم و يادم مياد الان:
Zeus: Master of Olympus; Emperor: Rise of the Middle Kingdom; Ceasar III; Fate of the Dragon, Zoo Tycoon, Need for Speed, Civilization IV, Knights and Merchants; Settlers
با توجه به سبک بازى هاى فيوريت من ميشه نتيجه ى اخلاقى گرفت که سبک محبوب منم استراتژيه (که هست).
آها، Neverhood جا موند، اونو که يه روزه تمومش کردم، يه مدت هم وارکرافت و Knights of Might and magic رو بازى ميکردم ولى زود ازشون خسته شدم نميدونم چرا، يه مدت هم ايموليتر رو کامپيوترم اينستال بود، دانکى کونگ رو بازى ميکردم؛ از بازى هاى جنگى زمان حال هم اصلا خوشم نمياد (براى همين احتمالا Rise of Nations دلمو زد، چون آخرين آپگريد جامعه به زمان حال ميرسيد و بمب اتم و غيره. من قرون وسطى عصر امپراطورى ها رو ترجيح ميدم).
فقط پلى استيشن، گيم کيوب و ايکس باکس مونده که امتحان نکردم، اونم چون بازى هاى مورد نظر من براى PC هستند همگيشون و نيازى به تغيير دادن پلتفورمم نيست.
در مورد دوران تایخی فقط بگم که اسمش tv-game بود
بین دوره های تاریخی 4 ، 5 و 6 نباید از دوره:
5/5- حجوم کنسولها ، غافل شد. دوره ای که نینتندو ، سگا و میکرو بر دنیا حکومت می کردند
بی توجه گذشت
کاملا عالی بود
یک نکته را هم من بگویم، تقریبا تمام دخترای فامیل از من گیم می گیرن و ترتیب رتبه بندی بازی هایی که از من گرفتن اینطوریه:
1- action
2- strategy
3- RPG
4- simulator(مثل sims و مشابه ها)
یک مدتی هم من مدیریت یک gamenet را بر عهده داشتم و مشتری ها ی دختر اونجا همشون کانتر باز بودن:blink:
ببخشيد که منم دارم آف تاپيک ميگذارم ولى مسأله ىحيثيتيه و واجب الدفاع.
البته يک بار تو تاپيکىکه راجع به گيم بازى دخترا بود کلى در اين مورد سخنرانى کرده بودم ولى الان واقعا شوکه شدم، يعنى واقعا چنين تصورى از يک دختر ايرانى وجود داره؟؟؟ يعنى يک دختر اينقدر بيکاره که فقط به فکر دوست پسر پيدا کردن باشه؟؟؟ که چى بشه اصلا؟؟؟؟
دفاعيه رو تو اسپويل باکس ميذارم که خيلى طول پستم زياد نشه:
...
راستی بچه ها نظرتون چیه بیایم توی یه تاپیک( یا تو یه پست!) اسم اصلی همه ی کارتونای قدیمی رو بنویسیم تا یه مرجعی باشه برای کسانی که دنبالشون میگردن؟اگه نظرتون مثبته مقدماتشو شروع کنیم.
مهر؛ انيميشن «جنگل سحرآميز» به مديريت دوبلاژ مجيد حبيبي براي پخش از گروه کودک و نوجوان شبکه تهران دوبله شده است. انيميشن «جنگل سحرآميز» با عنوان اصلي «جنگل زنده» سال 2001 به کارگرداني آنجل دلاکروز و مانوئل گومز به مدت 83 دقيقه ساخته شد. دلاکروز فيلمنامه اين اثر را بر مبناي رماني نوشته ونچسلو فرناندزفلورز نوشته است. ناچو آلدگر، مار بوردالو، کلوديو رودريگز و خوان ميگل کاستا به عنوان صداپيشگان اين انيميشن همکاري داشته اند. اين انيميشن محصول اسپانياست و داستان درباره توبي، موش کور کوچکي است که عاشق ليندا شده، اما به خاطر ترسو بودنش نمي تواند جان دوست خود را نجات دهد. زن ارباب محل که مي خواهد از پوست موش هاي کور پالتويي جديد بدوزد، دستور مي دهد همه موش هاي کور جنگل را بگيرند. فقط توبي اسير نمي شود. او پس از مشورت با درخت بلوط به سوي خانه ارباب مي رود و...