هايكو...كاريكلماتور... و طرح

[Geronimo]

هایکوهایی برای گربه

​

گربه ی بازیگوش
برق می زند سبیلش
در یک گل جای آفتابی





پس از دو روز بارانی
آنک دو گربه ی حسود
با هم زیر آفتاب






گربه ی دله
با خاک قند روی دماغش
خمیازه ی هراس انگیز می کشد






گرسنه ونگ می زند
دو چشم جاودان گربه ای
خیره مانده است بر من





پنجه هایش را خم کرده است
چشمانش باز
ذره ای را می کاود گربه

 

[Geronimo]

همه چیز بسته بندی شده است
روی خاکدان خالی
گربه نشسته است و میو میو می کند





عنکبوت کوچک خالی
آویزان به تار نامرئی
بالای دماغ گربه





فارغ از همه چیز خیره مانده است
گربه در کمین پرنده
روی لبه ی بالکن





گربه ی کوچک
با تمام وجود پنجه می کشد
به روی یک پروانه
​

 

[Geronimo]

هایکو

mizu nurumu
ushiri ni
hito no irugotoshi

.................
Harako Kouhei
..............
آب ملایم می شود
یکی انگار پشت سرم ایستاده

..................
هاراكو كووهِى
..................
هشتم ماه مه . اميرى
_____________________

色町にかくれ住みつつ菖蒲葺く
.............
松本　たかし


iromachi ni kakure sumitsutsu shoubu fuku.
.................
Matsumoto Takashi



پنهان ز ديده ها
در محله ى بدنامى
سوسن آذين می كنند

.........................
ماتسوموتو تاكاشى

 

[Geronimo]

هایکو

磯に遊べりメーデーくずれの若者た� �
草間　時彦

iso ni asoberi　　　　　　　　　　　
meidei kuzure no
wakamono tachi.　　　　　　　　　　　　



در ساحل درياها
شادخوارانند
جوانانِ ويرانگرِ ماه مه !


اين هايكو در واقع صداى اعتراض نسل پيشرو دهه پنجاه ژاپن خطاب به آدمهاى امروزى است . چرا كه نسل امروز با لاقيدى و سطحى نگرى همه دستاوردهاى جنبش هاى اجتماعى اسلاف خود را يكى يكى از دست ميدهد و دم فرو مى بندد. جماعتى كه حتا جربزه ى بزرگداشت آبرومندانه ى اول مه را هم از دست داده است .
__________________________________



shousetsu ni
aka to kuro ari
kingio ni mo


..........
Ayako
..........




در دنياى رمان
سرخ وسياه هست
بين ماهى قرمزها هم همينطور
.........
آياكو

 

[Geronimo]

ienuchi o
nureba no tsubame
abarekeri
........................
Natsuishi
........................




پرستوى باران خورده
درون خانه را
به آشوب كشيد
.......................
ناتسوايشى

 

[Rainy Sky]

هر روز
تکه ای کوچک از آسمان
سهم صبح های من است.


هایکو از مایلا

 

[Rainy Sky]

استخوان های خار و خاشاک
بریده و خرده شده
شاخه ها اما
هنوز شکوفا

****
باران زمسانه :
کلبه ی روستایی پر از هیزم
نور می تابد از پنجره اش

نوزاوا بونچی

 

[Rainy Sky]

از دل ،
خسته از غبار و هیاهو
چکاوکی آواز خوان پر می کشد.

تاکه ئو

 

[Rainy Sky]

هایکوهای زمستان



​

دامن‌کشان از اقیانوس
جای به جای می‌درخشد
جبارالفلک زمستان

*

عاشقانه یا آغشته به نفرت
به هر روی- زمستانه
سپید می‌آیند کلمات

*

در گذر از دشت‌های خشک
مجذوب یکی روشنا
دورتر از دور

*

فقط قندیلی برایم بفرست
سرشار از ستاره
از خانه‌ام تا بالاجای شمال

*

همراهند آیا
یا دشمن-
دو تن
بر دشتی سترون

از کتاب «سالی از هایکو» (One Year of Haiku) سروده‌ی «شوگیو تاکاها» (Shugyo Takaha)

 

[Scotopia]

●ترشی خنده هایم را برای روزهای غمگین در شیشه زندگی می اندازم .
● زندگی روی نخ سرنوشت بندبازی می کند .
●چشمان منتظرم را به کلون در آویزان می کنم .
●آسمان برای این که خوش بدرخشد سنجاق سینه ی خورشید را به لباس آبی اش زده است .
● ماهی خوش خیال برای آب تنی به خشکی می رود .
●عاشق دریایی هستم که به حوض خانه ی ما می ریزد .
●شاعر حواس پرت شعرهایش را در مغزش جا می گذارد .
●زبان کوتاه هم می تواند زبان درازی کند .
● لب های باز راز لب های بسته را برملا می کند : گل پاسخ خاک است به سلام خورشید .

 

[Scotopia]

حیوان می خوانند تو را

و من انسان !!!

چه فرقی هست بین ما وقتی

انسانیت مرده باشد؟؟؟؟

​

برگ، برگ،

لبریز از رنگ،

پاییز.

​

برگهای زرد

پای درختان می ریزد

و برگهای سبز من

پای تو

​

بیا بار بندیم از این دیار ...

اینجا که گرگ با سگ گله برادر است

​

افتاده در آب

برگهای

افتاده و نیفتاده !!

 

[Rainy Sky]

راه مي‌روم
سايه‌ام در كنارم
به تماشاي ماه

ايستاده در دشت
مشت‌هاي گره كرده
آسمان ابري بود ...


ايسا

 

[Rainy Sky]

خوب می شنود

حرفهای خیس چتر را

رهگذر خیس


******

کسی زیر بارن

زیر چتر

کسی که بارانی نیست


******

چترم را بگیر

هوای بارانی دلت

مال من

 

[Scotopia]

●سنگ قبرم به چاپ دهم رسیده است.

●وقتی خودش را به موش مردگی زد ، گربه ها هوس خوردنش را کردند.

● اگر مقصد کوی یار باشد،امکان دارد همسفر رقیب از کار در بیاید.

●عاشق ناشی، براي رفتن به كوی يار با پيك موتوری تماس گرفت.

● سلام در ورودی گفتگو است.

● ساز شکسته را در دستگاه سکوت کوک می کنم.

●اگر دلتان قرص است از درد سر نترسید.

●هر وقت کاسه صبرم لبریز مشود ، جرعه ای از آن را می نوشم.

●روزهاي باراني سايه ام به دنبال كارهای شخصي اش مي رود.

●آدم چهار شانه ،موهایش همیشه مرتب و شانه کرده است.

 

[Rainy Sky]

نه باد مي‌آيد
نه ابرها مي‌روند
پرده
باز مي‌شود
بسته مي‌شود ...

 

[Rainy Sky]

فقط
جاي برگ‌ها
عوض شده است
شكل پرنده‌ها
اندازه سايه‌ها
و آسمان
لا‌به‌لاي شاخه‌ها

 

[Rainy Sky]

اين دردها را نمي‌شود به كسي گفت
پس
خيلي آهسته
در انزوا
در چمدان كهنه‌اش مي‌گذارد
در اتاقش را مي‌بندد

 

[Rainy Sky]

هميشه آدم‌هايي هستند
كه مي‌ميرند
مثل مورچه‌هايي كه نمي‌بيني ....

 

[Geronimo]

نخستین روز سال
جدا از دیگران
با بوریای کهنه ی خویش چه آسوده ام!

 

[Geronimo]

شکوفه های گیلاس در دل شب،
بر در وازه
معبد دور از راه.