roje_aria79
Registered User
عشق بی حاصل
خدایا خسته و بی خوابم امشب
غریقی در دل گردابم امشب
غمی در دل بسوزاند وجودم
ز عشقی آتشین بی تابم امشب
شبم تاریک چون زلف سیاهش
نشسته بر دلم تیر نگاهش
هزاران زخم بر دل دارم امّا
کنم جانم فدای روی ماهش
از او جز بی وفایی حاصلم کو
بجز درد جدایی حاصلم کو
من عمری در پی عشقش دویدم
از این دیر آشنایی حاصلم کو
خوشا روزی که دست یار گیرم
ز گرمایش مگر تسکین پذیرم
دمی دور از من و از خاطرم نیست
چو مجنون راهی دشت وکویرم
خدایا خسته و بی خوابم امشب
غریقی در دل گردابم امشب
غمی در دل بسوزاند وجودم
ز عشقی آتشین بی تابم امشب
شبم تاریک چون زلف سیاهش
نشسته بر دلم تیر نگاهش
هزاران زخم بر دل دارم امّا
کنم جانم فدای روی ماهش
از او جز بی وفایی حاصلم کو
بجز درد جدایی حاصلم کو
من عمری در پی عشقش دویدم
از این دیر آشنایی حاصلم کو
خوشا روزی که دست یار گیرم
ز گرمایش مگر تسکین پذیرم
دمی دور از من و از خاطرم نیست
چو مجنون راهی دشت وکویرم