من يه سری از مطالب دوستان رو امروز خوندم که به اوناهم جواب میدم...
يه عده هم از اين ناراضي هستن كه اين سود كلان به جيب يك شركت خارجي ميره. از اين عده ميپرسم كه چند درصد مردم ما مصرف كننده كالاهاي شركتهايي مثل سامسونگ و سوني نيستن؟ هيچ ميدونين كه يكي از بازارهاي عمده فروش محصولات كمپاني ال جي ، كشور ايرانه؟ به نظر شما چنددرصد قطعات اين همه سيستم كامپيوتري در سطح كشور توسط شركتهاي سخت افزاري داخلي ساخته شده؟ اصلا چرا راه دور بريم! لباس تن چند درصد از مردم اين مملكت كاملا ايرانيه؟ واقعا چنددرصد مردم ما تمايل به خريد جنس ايراني دارن؟ اگر واقعا به حرفي كه ميزنين اعتقاد دارين نبايد از محصولات مثلا چيني استقبال كنين و حتي با وجوديكه قيمت مشابه ايرانيش بيشتره بايد از جنس ايراني استفاده كنين. (راستي بد نيست بدونين كه 80 درصد جنسهاي قاچاق ورودي به كشور در طي ماه هاي اخير اجناس چيني بودن كه متاسفانه در ايران تحت ظوابط دامپينگ عرضه ميشن). البته مزيتي كه گلدكوئست و ديگر شرکتا مثله گلد ماين داره اينه كه توي سيستمش حداقل خيلي از هموطنان ما هم به سود ميرسن.
اما درپاسخ به افرادي كه مااعضارو متهم به شستشوي مغزي ديگران وگمراه كردن اونها ميكنن بايدبگم كه مطمئنا همه ما با شغلي به نام بازاريابي آشنا هستيم. بازارياب كسيه كه از طريق روشهايي سعي ميكنه ديگران رو متقاعد كنه تا محصولي رو بخرن.اين دقيقاهمون كاريه كه ما ميكنيم.ما سعي ميكنيم ديگران رو متقاعد كنيم كه خريد كنن. درعين حال همه تلاشمون اينه كه يك كلمه دروغ و يا حتي اشتباه به كسي نگيم و احتمالا ميدونين كه خود كمپاني هم روي اين مطلب تاكيد خيلي زيادي داره. طبق قوانين كمپاني » اعضا بايستي به درستي و صادقانه طرح تفويض را شرح دهند « و نيز » نبايستي هيچ گونه ضمانتي در زمينه كميسيونها يا درآمدهاي احتمالي به عضو آتي ارائه دهند« همچنين » درهنگام معرفي عضو جديد به شركت ، معرف بايستي يك نسخه از قوانين و مقررات و مشروح طرح تفويض را دراختيار عضو جديد قرار دهد«. افراد حق دارن آزادانه تصميم بگيرن و انتخاب كنن. به هيچ وجه اجباري دركار نيست. درسته كه اعداد و ارقام نجومي هستن و تحريك كننده. اما ما اين رو هم به همه افراد مي فهمونيم كه كاري كه بايد انجام بدن كار ساده اي نيست.
حتي ما رو متهم ميكنن كه تجارت كثيفي رو انجام ميديم،تجارتي كه وقت خيلي از جووناي تحصيلكرده اين مملكت رو ميگيره. آيا تجارتي كه شعار اصليش raise yourself to help mankind هست يه تجارت كثيفه؟ تا حالا فكر كردين چرا افراد تحصيلكرده بيشتر جذب اين تجارت ميشن؟ يادمه توي برنامه اون شب گفتگوي خبري ميگفت هر دقيقه وقت جووناي اين كشور چندين دلار و چندين ريال ارزش داره. خب به نظر شما اگر وقت من و امثال من، بيشتر از اين ارزشي كه توي گلدكوئست داره خريدار ميداشت ، حاضر ميشديم ارزونتر بفروشيمش؟! اين رو هم بگم كه هدف درازمدت يكي از بالاسريهاي من تاسيس يه بيمارستان مجهزه ، تا ديگه يه ايراني مجبور نباشه كرور كرور پول خرج كنه كه بره خارجه يه عمل جراحي انجام بده و برگرده! خود من جزو اهدافي كه توي اين تجارت براي خودم درنظر گرفتم ، برنامه هاي خيرخواهانه زيادي رو گنجوندم.
گر فكر ميكنين كه گلدكوئست به اصطلاح باعث انفعال استعدادها ميشه و جوونها رو از كار اصليشون بازميداره، ميتونم بگم كه تقريبا تمام افرادي كه من در اين رابطه ميشناسم به گلدكوئست به عنوان يك شغل دوم نگاه ميكنن و هرگز حاضر نيستن شغل اصليشون رو بخاطر گلدكوئست كنار بذارن. نهايتا ميخوان از گلدكوئست به عنوان ابزاري براي توسعه شغل اصليشون استفاده كنن.
درجواب افرادي هم كه اصلا اعتقاد دارن گلدكوئست كلاهبرداره و به تعهداتش عمل نميكنه : اگر گلدكوئست به تعهداتش عمل نميكرد مطمئنا نميتونست اين همه عضو داشته باشه. اگر اين شركت كلاهبردار بود تا به حال كشورهاي قبلي تونسته بودن يه بلايي سرش بيارن. من سكه امام خميني رو محك زدم : طلاي 24 عيار خالص خالص. درضمن اگر شركتي كلاهبردار باشه ، آيا با دادسراي عمومي و انقلاب تهران مكاتبه ميكنه و اعلام ميكنه كه حاضره خسارت وارده به مالباختگان و متضررين در ايران رو جبران كنه؟ و اصلا آيا اگر يه شركت بتونه ازطريق قانوني درآمد بالايي داشته باشه ، تحت هيچ شرايطي حاضر ميشه كه اعتبارش رو با كلاهبرداريهاي جزئي زير سؤال ببره؟ در مورد نمايندگي تهران هم بايد بگم كه اولا اگه قرار بود اين نمايندگي مشكلي داشته باشه از همون اول جلوش رو ميگرفتن. ثانيا اگه مجوز نمايندگي از طرف شركت نداشت كه آقاي شاپوري رو به دادگاه نميخواستن براي دفاع از گلدكوئست. ثالثا كه اگر روزنامه دنياي اقتصاد رو خونده باشين فهميدين كه اختيارات اين نمايندگي كاملا مشابه دفتر نمايندگي اصليه.
با اين وجود به نظر من دولت دلايل ديگري هم براي مخالفت كردن داره كه البته من براي تمام اونها هم جواب درستي دارم و انشاالله به زودي بقيه اونها رو هم مطرح ميكنم. تا اينجا اگر نكته اي از قلم افتاده ، از بقيه دوستان خواهش ميكنم كه مطرح كنن. از تمام مخالفان اين تجارت نوين هم دوستانه دعوت ميكنم كه اگه اشكال خاصي توي اين سيستم ميبينن كاملا منطقي اينجا مطرح كنن تا بتونن جوابشون رو بگيرن. صادقانه ميگم كه اگر نتونم از كارم دفاع كنم حاضرم كنار بذارمش و از همه مخالفان اين تجارت عذرخواهي كنم.
در صورت تمايل اگر خواستيد ارتباطه بيشتری با يکديگر داشته باشيم با من تماس بگيريد
[email protected]
يه عده هم از اين ناراضي هستن كه اين سود كلان به جيب يك شركت خارجي ميره. از اين عده ميپرسم كه چند درصد مردم ما مصرف كننده كالاهاي شركتهايي مثل سامسونگ و سوني نيستن؟ هيچ ميدونين كه يكي از بازارهاي عمده فروش محصولات كمپاني ال جي ، كشور ايرانه؟ به نظر شما چنددرصد قطعات اين همه سيستم كامپيوتري در سطح كشور توسط شركتهاي سخت افزاري داخلي ساخته شده؟ اصلا چرا راه دور بريم! لباس تن چند درصد از مردم اين مملكت كاملا ايرانيه؟ واقعا چنددرصد مردم ما تمايل به خريد جنس ايراني دارن؟ اگر واقعا به حرفي كه ميزنين اعتقاد دارين نبايد از محصولات مثلا چيني استقبال كنين و حتي با وجوديكه قيمت مشابه ايرانيش بيشتره بايد از جنس ايراني استفاده كنين. (راستي بد نيست بدونين كه 80 درصد جنسهاي قاچاق ورودي به كشور در طي ماه هاي اخير اجناس چيني بودن كه متاسفانه در ايران تحت ظوابط دامپينگ عرضه ميشن). البته مزيتي كه گلدكوئست و ديگر شرکتا مثله گلد ماين داره اينه كه توي سيستمش حداقل خيلي از هموطنان ما هم به سود ميرسن.
اما درپاسخ به افرادي كه مااعضارو متهم به شستشوي مغزي ديگران وگمراه كردن اونها ميكنن بايدبگم كه مطمئنا همه ما با شغلي به نام بازاريابي آشنا هستيم. بازارياب كسيه كه از طريق روشهايي سعي ميكنه ديگران رو متقاعد كنه تا محصولي رو بخرن.اين دقيقاهمون كاريه كه ما ميكنيم.ما سعي ميكنيم ديگران رو متقاعد كنيم كه خريد كنن. درعين حال همه تلاشمون اينه كه يك كلمه دروغ و يا حتي اشتباه به كسي نگيم و احتمالا ميدونين كه خود كمپاني هم روي اين مطلب تاكيد خيلي زيادي داره. طبق قوانين كمپاني » اعضا بايستي به درستي و صادقانه طرح تفويض را شرح دهند « و نيز » نبايستي هيچ گونه ضمانتي در زمينه كميسيونها يا درآمدهاي احتمالي به عضو آتي ارائه دهند« همچنين » درهنگام معرفي عضو جديد به شركت ، معرف بايستي يك نسخه از قوانين و مقررات و مشروح طرح تفويض را دراختيار عضو جديد قرار دهد«. افراد حق دارن آزادانه تصميم بگيرن و انتخاب كنن. به هيچ وجه اجباري دركار نيست. درسته كه اعداد و ارقام نجومي هستن و تحريك كننده. اما ما اين رو هم به همه افراد مي فهمونيم كه كاري كه بايد انجام بدن كار ساده اي نيست.
حتي ما رو متهم ميكنن كه تجارت كثيفي رو انجام ميديم،تجارتي كه وقت خيلي از جووناي تحصيلكرده اين مملكت رو ميگيره. آيا تجارتي كه شعار اصليش raise yourself to help mankind هست يه تجارت كثيفه؟ تا حالا فكر كردين چرا افراد تحصيلكرده بيشتر جذب اين تجارت ميشن؟ يادمه توي برنامه اون شب گفتگوي خبري ميگفت هر دقيقه وقت جووناي اين كشور چندين دلار و چندين ريال ارزش داره. خب به نظر شما اگر وقت من و امثال من، بيشتر از اين ارزشي كه توي گلدكوئست داره خريدار ميداشت ، حاضر ميشديم ارزونتر بفروشيمش؟! اين رو هم بگم كه هدف درازمدت يكي از بالاسريهاي من تاسيس يه بيمارستان مجهزه ، تا ديگه يه ايراني مجبور نباشه كرور كرور پول خرج كنه كه بره خارجه يه عمل جراحي انجام بده و برگرده! خود من جزو اهدافي كه توي اين تجارت براي خودم درنظر گرفتم ، برنامه هاي خيرخواهانه زيادي رو گنجوندم.
گر فكر ميكنين كه گلدكوئست به اصطلاح باعث انفعال استعدادها ميشه و جوونها رو از كار اصليشون بازميداره، ميتونم بگم كه تقريبا تمام افرادي كه من در اين رابطه ميشناسم به گلدكوئست به عنوان يك شغل دوم نگاه ميكنن و هرگز حاضر نيستن شغل اصليشون رو بخاطر گلدكوئست كنار بذارن. نهايتا ميخوان از گلدكوئست به عنوان ابزاري براي توسعه شغل اصليشون استفاده كنن.
درجواب افرادي هم كه اصلا اعتقاد دارن گلدكوئست كلاهبرداره و به تعهداتش عمل نميكنه : اگر گلدكوئست به تعهداتش عمل نميكرد مطمئنا نميتونست اين همه عضو داشته باشه. اگر اين شركت كلاهبردار بود تا به حال كشورهاي قبلي تونسته بودن يه بلايي سرش بيارن. من سكه امام خميني رو محك زدم : طلاي 24 عيار خالص خالص. درضمن اگر شركتي كلاهبردار باشه ، آيا با دادسراي عمومي و انقلاب تهران مكاتبه ميكنه و اعلام ميكنه كه حاضره خسارت وارده به مالباختگان و متضررين در ايران رو جبران كنه؟ و اصلا آيا اگر يه شركت بتونه ازطريق قانوني درآمد بالايي داشته باشه ، تحت هيچ شرايطي حاضر ميشه كه اعتبارش رو با كلاهبرداريهاي جزئي زير سؤال ببره؟ در مورد نمايندگي تهران هم بايد بگم كه اولا اگه قرار بود اين نمايندگي مشكلي داشته باشه از همون اول جلوش رو ميگرفتن. ثانيا اگه مجوز نمايندگي از طرف شركت نداشت كه آقاي شاپوري رو به دادگاه نميخواستن براي دفاع از گلدكوئست. ثالثا كه اگر روزنامه دنياي اقتصاد رو خونده باشين فهميدين كه اختيارات اين نمايندگي كاملا مشابه دفتر نمايندگي اصليه.
با اين وجود به نظر من دولت دلايل ديگري هم براي مخالفت كردن داره كه البته من براي تمام اونها هم جواب درستي دارم و انشاالله به زودي بقيه اونها رو هم مطرح ميكنم. تا اينجا اگر نكته اي از قلم افتاده ، از بقيه دوستان خواهش ميكنم كه مطرح كنن. از تمام مخالفان اين تجارت نوين هم دوستانه دعوت ميكنم كه اگه اشكال خاصي توي اين سيستم ميبينن كاملا منطقي اينجا مطرح كنن تا بتونن جوابشون رو بگيرن. صادقانه ميگم كه اگر نتونم از كارم دفاع كنم حاضرم كنار بذارمش و از همه مخالفان اين تجارت عذرخواهي كنم.
در صورت تمايل اگر خواستيد ارتباطه بيشتری با يکديگر داشته باشيم با من تماس بگيريد
[email protected]