برگزیده های پرشین تولز

چرا اينجا بحثي از سيستم هاي بزرگتري مثل كوئيست وebl نیست

Benyaminj

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 آگوست 2005
نوشته‌ها
4,530
لایک‌ها
1,888
محل سکونت
Tehran
من يه سری از مطالب دوستان رو امروز خوندم که به اوناهم جواب میدم...
يه عده هم از اين ناراضي هستن كه اين سود كلان به جيب يك شركت خارجي ميره. از اين عده ميپرسم كه چند درصد مردم ما مصرف كننده كالاهاي شركتهايي مثل سامسونگ و سوني نيستن؟ هيچ ميدونين كه يكي از بازارهاي عمده فروش محصولات كمپاني ال جي ، كشور ايرانه؟ به نظر شما چنددرصد قطعات اين همه سيستم كامپيوتري در سطح كشور توسط شركتهاي سخت افزاري داخلي ساخته شده؟ اصلا چرا راه دور بريم! لباس تن چند درصد از مردم اين مملكت كاملا ايرانيه؟ واقعا چنددرصد مردم ما تمايل به خريد جنس ايراني دارن؟ اگر واقعا به حرفي كه ميزنين اعتقاد دارين نبايد از محصولات مثلا چيني استقبال كنين و حتي با وجوديكه قيمت مشابه ايرانيش بيشتره بايد از جنس ايراني استفاده كنين. (راستي بد نيست بدونين كه 80 درصد جنسهاي قاچاق ورودي به كشور در طي ماه هاي اخير اجناس چيني بودن كه متاسفانه در ايران تحت ظوابط دامپينگ عرضه ميشن). البته مزيتي كه گلدكوئست و ديگر شرکتا مثله گلد ماين داره اينه كه توي سيستمش حداقل خيلي از هموطنان ما هم به سود ميرسن.

اما درپاسخ به افرادي كه مااعضارو متهم به شستشوي مغزي ديگران وگمراه كردن اونها ميكنن بايدبگم كه مطمئنا همه ما با شغلي به نام بازاريابي آشنا هستيم. بازارياب كسيه كه از طريق روشهايي سعي ميكنه ديگران رو متقاعد كنه تا محصولي رو بخرن.اين دقيقاهمون كاريه كه ما ميكنيم.ما سعي ميكنيم ديگران رو متقاعد كنيم كه خريد كنن. درعين حال همه تلاشمون اينه كه يك كلمه دروغ و يا حتي اشتباه به كسي نگيم و احتمالا ميدونين كه خود كمپاني هم روي اين مطلب تاكيد خيلي زيادي داره. طبق قوانين كمپاني » اعضا بايستي به درستي و صادقانه طرح تفويض را شرح دهند « و نيز » نبايستي هيچ گونه ضمانتي در زمينه كميسيونها يا درآمدهاي احتمالي به عضو آتي ارائه دهند« همچنين » درهنگام معرفي عضو جديد به شركت ، معرف بايستي يك نسخه از قوانين و مقررات و مشروح طرح تفويض را دراختيار عضو جديد قرار دهد«. افراد حق دارن آزادانه تصميم بگيرن و انتخاب كنن. به هيچ وجه اجباري دركار نيست. درسته كه اعداد و ارقام نجومي هستن و تحريك كننده. اما ما اين رو هم به همه افراد مي فهمونيم كه كاري كه بايد انجام بدن كار ساده اي نيست.

حتي ما رو متهم ميكنن كه تجارت كثيفي رو انجام ميديم،تجارتي كه وقت خيلي از جووناي تحصيلكرده اين مملكت رو ميگيره. آيا تجارتي كه شعار اصليش raise yourself to help mankind هست يه تجارت كثيفه؟ تا حالا فكر كردين چرا افراد تحصيلكرده بيشتر جذب اين تجارت ميشن؟ يادمه توي برنامه اون شب گفتگوي خبري ميگفت هر دقيقه وقت جووناي اين كشور چندين دلار و چندين ريال ارزش داره. خب به نظر شما اگر وقت من و امثال من، بيشتر از اين ارزشي كه توي گلدكوئست داره خريدار ميداشت ، حاضر ميشديم ارزونتر بفروشيمش؟! اين رو هم بگم كه هدف درازمدت يكي از بالاسريهاي من تاسيس يه بيمارستان مجهزه ، تا ديگه يه ايراني مجبور نباشه كرور كرور پول خرج كنه كه بره خارجه يه عمل جراحي انجام بده و برگرده! خود من جزو اهدافي كه توي اين تجارت براي خودم درنظر گرفتم ، برنامه هاي خيرخواهانه زيادي رو گنجوندم.

گر فكر ميكنين كه گلدكوئست به اصطلاح باعث انفعال استعدادها ميشه و جوونها رو از كار اصليشون بازميداره، ميتونم بگم كه تقريبا تمام افرادي كه من در اين رابطه ميشناسم به گلدكوئست به عنوان يك شغل دوم نگاه ميكنن و هرگز حاضر نيستن شغل اصليشون رو بخاطر گلدكوئست كنار بذارن. نهايتا ميخوان از گلدكوئست به عنوان ابزاري براي توسعه شغل اصليشون استفاده كنن.

درجواب افرادي هم كه اصلا اعتقاد دارن گلدكوئست كلاهبرداره و به تعهداتش عمل نميكنه : اگر گلدكوئست به تعهداتش عمل نميكرد مطمئنا نميتونست اين همه عضو داشته باشه. اگر اين شركت كلاهبردار بود تا به حال كشورهاي قبلي تونسته بودن يه بلايي سرش بيارن. من سكه امام خميني رو محك زدم : طلاي 24 عيار خالص خالص. درضمن اگر شركتي كلاهبردار باشه ، آيا با دادسراي عمومي و انقلاب تهران مكاتبه ميكنه و اعلام ميكنه كه حاضره خسارت وارده به مالباختگان و متضررين در ايران رو جبران كنه؟ و اصلا آيا اگر يه شركت بتونه ازطريق قانوني درآمد بالايي داشته باشه ، تحت هيچ شرايطي حاضر ميشه كه اعتبارش رو با كلاهبرداريهاي جزئي زير سؤال ببره؟ در مورد نمايندگي تهران هم بايد بگم كه اولا اگه قرار بود اين نمايندگي مشكلي داشته باشه از همون اول جلوش رو ميگرفتن. ثانيا اگه مجوز نمايندگي از طرف شركت نداشت كه آقاي شاپوري رو به دادگاه نميخواستن براي دفاع از گلدكوئست. ثالثا كه اگر روزنامه دنياي اقتصاد رو خونده باشين فهميدين كه اختيارات اين نمايندگي كاملا مشابه دفتر نمايندگي اصليه.

با اين وجود به نظر من دولت دلايل ديگري هم براي مخالفت كردن داره كه البته من براي تمام اونها هم جواب درستي دارم و انشاالله به زودي بقيه اونها رو هم مطرح ميكنم. تا اينجا اگر نكته اي از قلم افتاده ، از بقيه دوستان خواهش ميكنم كه مطرح كنن. از تمام مخالفان اين تجارت نوين هم دوستانه دعوت ميكنم كه اگه اشكال خاصي توي اين سيستم ميبينن كاملا منطقي اينجا مطرح كنن تا بتونن جوابشون رو بگيرن. صادقانه ميگم كه اگر نتونم از كارم دفاع كنم حاضرم كنار بذارمش و از همه مخالفان اين تجارت عذرخواهي كنم.
در صورت تمايل اگر خواستيد ارتباطه بيشتری با يکديگر داشته باشيم با من تماس بگيريد
[email protected]
 

mostafa_gm

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2005
نوشته‌ها
1,863
لایک‌ها
438
محل سکونت
My House
1- نگفتي چطوري ميتوني ثابت كني كه اين سيستم اشباع نميشه؟
2- در مورد ارزش محصول هم گفتم كه چطوري سكه اي كه مثلا به قيمت 600 دلار عرضه ميشه ميتونه همين مقدار ارزش داشته باشه و فروش بره در حالي كه خود كمپاني و اعضاي مراحل بالا هم از فروشش سود ميگيرن؟
 

Benyaminj

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 آگوست 2005
نوشته‌ها
4,530
لایک‌ها
1,888
محل سکونت
Tehran
دوسته عزيز من جوری با محاسبات شمارو راضی میکنم که ديگه به هيچ وجه جای سؤالی
برای شما باقی نمونه
با تايپيک نمیشه اگه خواستی بيا يه کنفرانس تو ياهو میزنيم بد در رابطش صحبت میکنيم..چون اينجوری
مطمئناً سؤالاته زيادی مطرح خواهد شد
و هيچ کدوم به نتيجه نخواهيم رسيد
 

shervin

ASP.net
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2005
نوشته‌ها
6,353
لایک‌ها
261
سن
38
محل سکونت
تهران
البته از نظر اشباع ميشه اينجوري گفت که يه سيستم اگه 5 سال طول بکشه که اشباعا بشه بعد از اون 5 سال خيلي ها که قبلا تو اين کار نبودن حالا وارد اين عرصه ميشه. که کم نيست
 

mostafa_gm

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2005
نوشته‌ها
1,863
لایک‌ها
438
محل سکونت
My House
به نقل از shervinrv :
البته از نظر اشباع ميشه اينجوري گفت که يه سيستم اگه 5 سال طول بکشه که اشباعا بشه بعد از اون 5 سال خيلي ها که قبلا تو اين کار نبودن حالا وارد اين عرصه ميشه. که کم نيست
اين غير ممكنه.
اگه هر فرد مجبور بود فقط يك نفر رو معرفي كنه اين حرف درست بود ولي اين سيستم داره دودويي پيش ميره در حاليكه رشد جمعيت تصاعدي پيش نميره يعني تعداد افراد تازه وارد هر 5 سال دوبرابر نميشه!!
حساب كن از اين لحظه تا 5 سال ديگه اين سيستم كاملا پر بشه و هيچ كس ديگه اي اعم از پير يا جوون تمايل به ورود به اين سيستم رو نداشته باشه. سيستم اينجا قفل ميكنه تا يه عده كه قبلا شرايط سني ورود به اين سيستم رو نداشتند به سن مورد نظر ميرسن. حالا بايد به ازاي هر نفر كه تو آخرين Level قرار داره حداقل دو نفر تازه وارد وجود داشته باشه تا سيستم پيش بره و اين يعني اينکه تعداد افرادي که سنشون براي ورود به سيستم مناسبه هر 5 سال دوبرابر بشه يعني در واقع جمعيت هر 5 سال دو برابر بشه و سيستم تا 5 سال ديگه منتظر بمونه (با احتساب اينکه درصد افرادي که مايل به ورود به سيستم هستن مثل مرحله قبل باشه مثلا هر 5 سال 10 درصد) و تازه بعد از ورود اينا وضعيت بدتر از مرحله قبل ميشه چون سيستم بايد فقط منتظر ورود جوونها بمونه چرا که افراد مسن قبلا تو 5 سال اول وارد سيستم شدن.
اينطوري ممکنه سيستم 2 يا 3 دوره 5 ساله دووم بياره ولي بعدش کاملا خطي پيش ميره نه دودويي چرا که به ازاي هر نفر دو نفر وجود نداره.
"درکش خيلي راحته يعني اينکه تو نتورک مارکتينگ اگه ميخواي پولدار بشي بايد جزو سرشاخه ها باشي در غير اين صورت ميتوني دلتو به حرف بالاسريت خوش کني و در آرزوي اينکه يه روزي پولدار ميشي پول و بدتر از اون عمرتو هدر بدي".
 

shervin

ASP.net
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2005
نوشته‌ها
6,353
لایک‌ها
261
سن
38
محل سکونت
تهران
اينم يه حرفيه. البته حتي اگه حرف منم درست ميبود بازم يه روزي سيستم ميبنده و ميره. همه ميگن نه نميبنده بالاخره قيامت که ميشه؟ اون آخرش خيليا بازندن.
ولي من کلا ميگم که اگه موقع عضو گيري به طرف همه خطر ها و سود ها رو بگي و اون با اختيار و نه از سر حرفاي درغ بياد تو سيستم ديگه مشکلي نيست. قبول کن اين فعلا يه راه خوبه واسه درآمد البته فقط از نظر مادي. تو يه سيستم يکي برندس شايد همون نفر يه جاي ديگه ببازه اين بستگش داره به طرف من خودم تا حالا تو اين سيستما تا حالا 1 ريال هم سود نکردم ولي اعتقاد دارم اين به خاطر کم کاري خودمه. حالا يه تصميم دارم و عمليش هم ميکنم اون موقع منم ميتونم برنده باشم.
البته بازم با کل اين سيستم ها از نظر اقتصادي مخالفم
 

EH$@N

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2005
نوشته‌ها
328
لایک‌ها
14
محل سکونت
تهران - مادرید
عكس از وبلاگ ارزشمندantigq.persianblog.com
4B279B948E.gif
 

babakweb

Registered User
تاریخ عضویت
29 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,759
لایک‌ها
36
محل سکونت
Tehran
4B279B948E.gif

چیزی که در واقع رخ می‌دهد این است که با گذشت زمان و گسترش آلودگی «زمان طی یک مرحله» به مرور زياد شده، آن‌قدر طولانی خواهد شد که دیگر وارد شدن در بازی برای کسی که از جریان آگاه است جذاب نخواهد بود، و به تدریج بازار به حالت رکود می‌رسد.

معنای اين مطلب اين است که سرعت رشد گلدکوئست به شکلی نيست که پس از ۳ سال کل جهان را فرابگيرد زيرا برخلاف وعده‌هايی که به افراد داده می‌شود با گذشت زمان يافتن مشتری سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود.

البته بسته به وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک جامعه ممکن است بازار گلدکوئست با سرعت‌های مختلف اشباع گردد ولی در هر صورت این موضوع مستقیماً دلیل مضر بودن گلدکوئست نیست و هدف از بررسی این سرعت آن است که نشان داده شود ادعاهای مبلغان گلدکوئست تا چه اندازه نامعقول است.
جامعه در مقابل گلدکوئست

مسأله رشد جمعيت هيچ ارتباطی به مضر بودن گلدکوئست (و ديگر بازاريابی‌های زنجيره‌ای) ندارد. کافی است کل جامعه را به عنوان يک مجموعه در مقابل شرکت گلدکوئست تصور کنيد. جامعه با پرداختن به بازی دل‌خواه شرکت مشغول وارد کردن اجناسی با قيمتی چندين برابر قيمت واقعی است، آن هم اجناسی به چندين برابر مقدار نياز! می‌بينيد که رشد جمعيت، با هر سرعتی، چيزی از مضرات اين بازی برای جامعه نمی‌کاهد.

نرخ رشد جمعيت

بد نيست برای سرگرمی تقريبی از نرخ رشد جمعيت جهان به دست آوريم تا بفهميم منافع مادی تا چه حد می‌تواند قوه تفکر را مختل کند!

(در ادامه ممکن است اعداد مميزدار داخل متن، درست ديده نشود. در اين صورت کافی است دو طرف مميز را جابجا کنيد.)

جمعيت جهان در سال ۱۹۷۰ ميلادی در حدود ۹۱/۳ ميليارد نفر بوده است و در سال ۲۰۰۰ ميلادی در حدود ۰۳/۶ ميليارد نفر. يعنی پس از ۳۰ سال جمعيت جهان ۵۴/۱ برابر شده است. اگر فرض کنيم در طول اين ۳۰ سال هرساله جمعيت a برابر شده است داريم

a۳۰ = ۱/۵۴

و در نتيجه a مساوی با ريشه سی‌ام ۵۴/۱ است که تقريباً برابر است با ۰۱۴۵/۱.

بعد از چند سال جمعيت دو برابر می‌شود؟

برای يافتن پاسخ اين سؤال بايد معادله زير حل شود که در آن n تعداد سال مورد نظر است.

an = ۲

اگر دو طرف را ابتدا به توان ۳۰ برسانيم و سپس لگاريتم بگيريم، n به دست می‌آيد:

n = ۳۰ log(۲) / log(۱/۵۴) ≈ ۴۸

يعنی در چند دهه اخير هر ۴۸ سال جمعيت دو برابر شده است و اين در حالی است که هر گاه درخت گلدکوئست يک مرحله رشد کند تعداد افراد آلوده تقريباً دو برابر می‌شود.

کسی که معتقد است سرعت رشد درخت گلدکوئست از نرخ رشد جمعيت کم‌تر است معنايش اين است که پيدا کردن دو مشتری به طور متوسط ۴۸ سال طول می‌کشد!



به چه دلیل باید باور کنیم که سکه‌های گلدکوئست در آینده ارزش افزوده پیدا خواهند کرد و کلکسیونی می‌شوند؟

برای بررسی مسأله مذکور دو راه وجود دارد؛

راه اول: جواب داده شده از طرف ایشان را نقد کنیم.

راه دوم: مستقل از این که استدلال خاصی در دفاع از این ادعا را مد نظر قرار دهیم به دنبال تحلیل موضوع باشیم.

راه اول ساده‌تر است زیرا تنها باید نشان دهیم که پاسخی خاص نادرست است. در عوض هر بار که با فرد دیگری و استدلال دیگری مواجه شویم باید استدلال جدید را نیز نقد کنیم.

نکته دیگر این است که اصولاً درک قضایای کلی، آن طور که در ریاضیات و فلسفه بیان می‌شود برای اکثریت افراد دشوار است و به همین دلیل بیان استدلالات این‌چنینی به زبان عامه‌فهم گاهی ناممکن به نظر می‌رسد؛ این راه دوم را دشوار می‌کند.

در هر صورت، من سعی می‌کنم هر دو راه را در حد توانم در پیش گیرم و خواننده از هر کدام که خواست، هر چه توانست استفاده کند! پس در آغاز ببینیم جناب محمد، چه جوابی به سؤال ما داده اند:

«در سیستم تجارت شبکه‌ای، شما پولتان را بابت خرید یک جنس ذاتاً ارزشمند می‌پردازید. مثلاً در گلدکوئست، جنسی می‌خرید (فرض کنید یک سکه‌ی یک اونسی طلا) که جدای از ارزش ضرب، گارانتی بانک و ارزش افزوده و خاصیت کلکسیونی‌اش، اگر آن را با چکش هم له کنید و به طلا فروشی ببرید به شما قیمت یک اونس طلا پرداخت می‌کنند. البته از آن‌جایی که اتومبیل آخرین سیستمتان را هیچ‌وقت به آهن‌قراضه‌فروشی نمی‌برید و آن را به قیمت آهنش نمی‌فروشید؛ محل فروش سکه‌های کلکسیونی نیز، طلا فروشی نیست.» (محمد، دوشنبه، ۲۱ دى، ۱۳۸۳، "مقاله‌ی دوم"، وبلاگ تجارت شبکه‌ای)

«در مورد کلکسیونی بودن که نیازی به گفتن نیست که ضراب‌خانه‌های طرف قرار داد با گلدکوئست، کارشان ضرب سکه‌های کلکسیونی هست مخصوصاً مایرمینت آلمان که سابقه‌ی بیش از یک قرن تجربه در این کار برای شما و بقیه‌ی دوستان پوشیده نیست. اما این‌که از کجا بدانیم ارزش افزوده پیدا می‌کنند؟ بهترین مثالش، سکه‌ی طرح کعبه که اکنون ارزشی بیش از ۵ میلیون دلار پیدا کرده یا سکه‌ی شیخ راشد و... هست و اصولاً هر کسی می‌داند که جنس کلکسیونی، که به تعداد محدود ۱۰۰۰۰ یا ۸۰۰۰ قطعه ضرب می‌شود، بیش‌تر یا کم‌تر اما «محدود»، خواه ناخواه ارزش افزوده پیدا خواهد کرد... تشبیه طلافروشی به آهن‌قراضه‌فروشی هم [...] حقیقت است. [...] طلافروش هم دقیقاً مثل آهن‌قراضه‌فروش (البته در ایران) هر محصولی که از طلا ساخته شده باشد را به قیمت واقعی خودش نمی‌خرد، مگر اجناسی مثل سکه‌ی بهارآزادی که موضوعش فرق دارد. تنها تفاوتش با آهن‌قراضه‌فروش این است که ماشین را با قیمت آهن‌قراضه خریده با قیمت ماشین آخرین سیستم می‌فروشد. اما همین سکه‌ی گلدکوئستی که در طلا فروشی ایران با نصف قیمت خریداری می‌شود(شاید هم کم‌تر!) اگر ۲ سال با بیش‌تر قدمت پیدا کنند، در حراجی‌های خارج از کشور حتی دوبی و ابوظبی، با چندین برابر قیمت فروخته می‌شوند. حتی آن محصولات را می‌توان از طریق اینترنت و سایت Ebuy هم به فروش گذاشت و پولش را گرفت.» (محمد، پنجشنبه، ۲۴ دى ۱۳۸۳، ساعت ۱۰:۵۵، پیام‌های دیگران "مقاله‌ی دوم"، وبلاگ تجارت شبکه‌ای)

کلکسیونی بودن یک سکه یعنی چه و یک سکه کلکسیونی و یک سکه غیرکلکسیونی چه
تفاوتی دارند؟

من تا کنون جواب روشنی به این سؤال در نوشته‌های گلدکوئست‌بازان ندیده‌ام ولی می‌توان حدس زد که جواب ایشان باید چیزهایی از این قبیل باشد:

وجود تصاویر اماکن و شخصیت‌های معروف بر روی آن‌ها
زیبایی و ظرافت آن‌ها
طلا یا نقره به کار رفته در آن‌ها
محدودیت تعداد ضرب هر نوع سکه (در حدود ۱۰۰۰۰)
سابقه و اعتبار تولید کننده سکه‌ها
فرض می‌کنیم چنین خصوصیاتی برای کلکسیونی شدن یک سکه کافی باشد. به این معنی که بسیاری "کلکسیون‌داران" با مطلع شدن از وجود چنین سکه‌هایی مشتری آن خواهند شد. البته این موضوع معادل با افزایش قیمت آن سکه‌ها نیست. اجازه دهید برای مثال به نمونه‌ای بپردازیم که احتمالاً برای همه آشناتر است.


کلکسیون تمبر

بسیاری از افراد در ایران کلکسیون تمبر دارند و علاقه‌مندند هر تمبری را که چاپ می‌شود تهیه کنند و به کلکسیون خود اضافه نمایند. توجه فرمایید که این کلکسیون‌دارن حاضر نیستند هر تمبری را به هر قیمتی بخرند. چنین افرادی، که در بینشان هم از طبقه متوسط اقتصادی یافت می‌شود و هم از طبقه متمول، اکثراً به طور منظم کلکسیون خود را تکمیل می‌کنند و اگر استثناً تمبری از قلم بیفتد شاید حاضر باشند آن را تا چند برابر قیمتش بخرند.





گاهی نیز فردی تصمیم می‌گیرد کلکسیونی از تمبرهای قدیمی جمع کند که هر چند در زمان چاپ‌شان به تعداد زیاد وجود داشته‌اند ولی اکنون پس از گذشت سال‌ها اکثرشان نابود یا مخدوش شده‌اند. به همین دلیل فرد مذکور ناچار خواهد بود برای خرید تمبرهای کم‌یاب هزینه بیش‌تری متحمل شود. البته بد نیست به این نکته بدیهی نیز اشاره کنم که چنین فردی اصرار ندارد که حتماً تمبرهای مورد علاقه خود را با قیمتی گزاف تهیه کند و لذا اگر بتواند آن‌ها را ارزان‌تر به چنگ آورد خرسند‌تر خواهد بود! و دیگر این که کلکسیون‌دارانی که حاضرند بری خرید یک تمبر کم‌یاب قیمت‌های بسیار بالا پرداخت کنند بسیار اندکند.

پس می‌بینید که هر چند بسیاری از افراد به جمع‌آوری تمبر علاقه دارند و اکثر تمبرها نیز مورد توجه ایشان است ولی هر تمبری، لزوماً به قیمت بالا خرید و فروش نمی‌شود و هر کلکسیون‌داری نیز حاضر نیست برای کلکسیونش خرج‌های آن‌چنانی بکند.

آیا تمبری که امروز خریده‌ام را می‌توانم در آینده نه چندان دور به قیمتی بالا بفروشم؟!

برای پاسخ به این سوال چه معیارهایی دخیل است؟ آن تمبر چه طرحی دارد؟ چند نسخه از آن چاپ شده است؟ و ...

هر طور دوست دارید فرض کنید. مسأله این است که آیا می‌توان با دیدن شواهدی ساده و همه‌فهم و بدون توسل به طالع‌بینی و پیش‌گویی (!) جواب مثبت به این سؤال داد و این جواب را به مردمان دیگر نیز علناً اعلام کرد؟

بنده معتقدم که خیر! چرا؟

برهان خلف: فرض کنید این کار شدنی باشد و آن را انجام دهیم و واقعاً دلایل ذکر شده، قابل قبول و همه فهم باشد. در این صورت مردم آن تمبر را می‌خرند و چون کالایی ارزش‌مند در جایی امن در آرزوی رسیدن آن آینده نزدیک نگهداری می‌کنند. نتیجه این عمل این است که تمبر مذکور در آینده برخلاف دیگر تمبرها کم‌یاب نخواهد شد و لذا قیمتش نیز افزایش چندانی پیدا نخواهد کرد.

این تناقض از آن‌جا حاصل شد که فرض کردیم با مشاهده و بیان شواهدی ساده و همه فهم به مردم ثابت کرده‌ایم که آن تمبر خاص در آینده بسیار ارزش‌مند خواهد شد.

اگر از آن تمبر تنها ۱۰۰۰۰ نسخه چاپ شده باشد چه؟

در ذهنتان ۱۰۰۰۰ نفر آدم بی‌نوا را تصور کنید که برای فروش تمبر ارزش‌مند خود به کلکسیون‌داران، هر کدام ۹۹۹۹ رقیب دارند! قانون عرضه و تقاضا به گوشتان خورده است؟ فکر می‌کنید چند نفرشان موفق می‌شوند؟

اگر بسیاری ازکلکسیون‌داران در گذشته این تمبر را خریده باشند چه؟ بعید نیست، زیرا آن‌ها هم توان فهم آن دلایل ساده را داشته‌اند و به علاوه هیچ علاقه‌ای ندارند برای به دست آوردن تمبر مورد علاقه‌شان سرکیسه شوند! در اين صورت به قيمت کاهش تعدادی از رقبا تعدادی از مشتريانی نيز که ممکن بود در صورت نداشتن آن تمبر برايش پول مناسبی بپردازند در صحنه متقاضيان حذف شده‌اند.

یعنی خبر فروش سکه کعبه به قیمت ۵ میلیون دلار، نادرست است؟

نه لزوماً، ولی وقتی منبع خبر کسانی هستند که رواج هر چه بیش‌تر گلدکوئست به نفع‌شان است، باید بیش‌تر دقت کرد. چندی پیش یکی از گلدکوئست‌بازان به نام محمد (نه لزوماً همان محمد قبلی!)، صاحب وبلاگ گلدكوئست‌ایران GoldQuestIran، برای توجیه قیمت سکه‌های گلدکوئست چنین فرمودند:

«برخلاف تصور شما، سكه‌ها یكی‌یكی و با دست ضرب می‌شن. ضرابخانه‌های مشهور و معتبر، مبالغ هنگفتی رو به عنوان دستمزد به ضراب‌ها، قلم‌زن‌ها و حكاك‌های استادكار می‌پردازن. این افراد ماهر ارزش پولی رو كه دریافت می‌كنن دارن. ولی فوق‌العاده قیمت محصول رو بالا می‌برن؛ نه تنها مستقیماً به‌خاطر حقوقشون، بلكه بطور غیرمستقیم به‌ خاطر فرآیندهایی كه برای بالا بردن كیفیت محصول انجام می‌دن.»

جالب است، نه؟ بنده در جواب توضیح دادم که امروزه حتی برای ساختن ده قطعه یک‌شکل از دست استفاده نمی‌کنند و کار را با ماشین انجام می‌دهند که از هر جهت بهتر است. این حرف‌ها را احتمالاً بالادستی‌ها به ایشان گفته‌اند و چون به نفع خواسته‌هایشان بوده است، آن را منتقل کرده‌اند.

چندی بعد گلدکوئست‌باز دیگری در وبلاگش عکس‌هایی را قرار داد که مراحل ساخت قالب سکه‌ها را نشان می‌داد. همان سکه‌هایی که قرار بود یکی یکی و با دست ضرب شده باشند! پس از چند روز، دیگری خبری از آن عکس‌ها نیز نبود!

نتیجه می‌گیریم که در پذیرش ادعای کسانی که از نظر منافع مادی بی‌طرف نیستند باید دقت کرد.

معاملات ساختگی

در مورد چنین معاملاتی حتی اگر فرض کنیم اصل خبر کذب نبوده است این احتمال قوی وجود دارد که معامله به طور ساختگی انجام شده باشد؛ یک نفر تقاضای سکه‌ای خاص را کرده و دیگری با هماهنگی قبلی، آن را به قیمتی بالا خریده است و شاید هم برعکس. بی‌شک خریدار مذکور به هیچ وجه مجبور نیست از عرضه کننده‌های بعدی نیز جنس را به همان قیمت بخرد؛ یک یا چند سکه مکه به این قیمت فروش رفته است و نه ۱۰۰۰۰ سکه!

معاملات استثنایی

اگر به این نکته توجه شود که گلدکوئست از راه رواج خود به چه سود سرسام‌آوری می‌رسد، این ایده نیز بد نیست که هر از چندی سکه‌ای را به قیمتی خیره‌کننده بخرد، تا چنین جلوه کند که این سکه‌ها همگی دیر یا زود صاحبان خود را خوشبخت خواهند کرد! گاهی هم می‌تواند به مشتری تازه‌واردش پیشنهاد کند که سکه‌اش را درجا، به دو برابر قیمت فروش می‌خرد!

آیا گلدکوئست‌بازان خود باور دارند که این سکه‌ها روزی آن‌ها را ثروتمند خواهد کرد؟

ممکن است برخی باور کرده باشند و برخی خیر. قضاوت در این مورد ساده نیست. ولی آن چه می‌توان گفت این است که این افراد بسیار خوشحال می‌شوند اگر دیگران، بی‌دلیل یا بادلیل، این رویا را باور کنند. زیرا در این صورت زیرشاخه‌هایشان سریع‌تر رشد خواهد کرد و آن‌ها به پورسانت بیش‌تری می‌رسند.

مقایسه رشد نمایی تعداد و انواع سکه‌های گلدکوئست و تعداد کلکسیون‌داران

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که با رواج گلدکوئست تعداد سکه‌هایی که به مشتریان فروخته می‌شود با سرعت نمایی رشد می‌کند و اگر فرض کنیم تعداد نسخه‌های هر سکه از حدود ۱۰۰۰۰ (یا هر عدد دیگر) تجاوز نمی‌کند، تعداد انواع سکه‌های گلدکوئست هم باید به طور نمایی رشد کند! با هر لایه رشد، تعداد سکه‌ها دو برابر می‌شود و لذا پس از ۳۰ لایه رشد، تعداد انواع سکه‌ها از ۱۰۰۰۰۰ تجاوز می‌کند.

حال کافی است توجه کنید که تعداد کلکسیون‌داران دنیا چند تاست و هر کدام حاضرند چه تعداد از این همه نوع سکه را برای کلکسیون خود بخرند؟ و وقتی برای هر سکه ۱۰۰۰۰ فروشنده وجود دارد چقدر حاضر خواهند بود برای هدفشان خرج کنند؟ آن هم برای سکه‌هايی که نه تنها تعدادش در دنیا یکی دو تا نیست، بلکه ۱۰۰۰۰ تا از آن در دست آدم‌های معمولی وجود دارد!

آیا با این اوصاف خیلی‌ها مجبور نخواهند شد سکه خود را به طلافروشی‌ها بدهند و یا حداکثر آن را به بانک گارانتی‌کننده با نصف قیمتی که خریده‌اند بفروشند؟

پس آیا در آينده قيمت هیچ سکه‌ای گران نخواهد شد؟

آن چه تا کنون بیان شد منجر به چنین نتیجه‌ای نمی‌شود. غیر ممکن نیست که برخی از این سکه‌ها در آینده خریداران بزرگی پیدا کند. مشکل از آن‌جایی ناشی می‌شود که تصور کنیم به دلایلی روشن و همه فهم، همه سکه‌های گلدکوئست در آینده، هزاران برابر گران خواهند شد!

به چه انگيزه‌ای يک انسان حاضر است ميليون‌ها دلار برای جنسی کم‌قيمت بپردازد؟

شايد تا کنون در اخبار شنيده باشيد که اثر منحصر به فرد فلان نقاش و يا عصای فلان شخصيت در يک حراجی به قيمتی نجومی فروخته شده است. آيا هيچ وقت با خود فکر کرده‌ايد انگيزه خريداران اين اشياء چيست؟

به عقيده من در بسياری از موارد تمايل به فخرفروشی، آن هم در حدی بيمارگونه، منشاء اين اتفاقات است. خريدار عصای وينستون چرچيل، آنگاه از آن چه دارد لذت می‌برد که به ديگرانی آن را نشان بدهد و با آن چه دارد و ديگران ندارند فخرفروشی کند!

توجه داشته باشيد که وجود و يا حتی شيوع يک رفتار در جوامع انسانی دليل معقول بودن آن رفتار نيست.

من توانسته‌ام سکه‌ام را به ۵ ميليون دلار بفروشم، پس هستم!

بياييد فرض کنيم واقعاً اين شتر ۵ ميليون دلاری در خانه من خوابيده است! اگر در آن وضع هنوز وجدانم نمرده باشد شايد از من بپرسد "مگر تو چه خدمتی به بشريت کرده‌ای که شايسته به دست آوردن اين ۵ ميليون دلار شده‌ای؟ چرا بايد زندگی‌ات به واسطه جاه‌طلبی‌ها و فخر فروشی‌های جماعتی ثروتمند و احمق تأمين کنی؟ درست است که خريدار حاضر است اين همه برای اين سکه بپردازد ولی آيا واقعاً اين قيمت منصفانه است؟ آيا اگر خريداری احمق و پول‌دار بود می‌توانيم جنسمان را به هر قيمتی خواستيم به او بفروشيم؟"

ارزش افزوده يا ارزش کاذب؟

مبلغان گلدکوئست راهی جالب برای ثروتمند شدن پیشنهاد می‌کنند. اگر تعدادی سکه زیبا با هزینه ۴۰۰ دلار به طور محدود ضرب کنیم و متعهد بشویم که بیش از آن هم در آینده تولید نکنیم، با فروش تعدادی از آن‌ها پس از گذشت دو سال ارزش سکه‌ها، از جمله آن‌هایی که هنوز نفروخته‌ایم، چندین برابر خواهد شد و ما می‌توانیم حتی در برخی موارد هر سکه را تا میلیون‌ها دلار بفروشیم!

بیچاره مردمانی که گمان می‌کنند برای این که نفتشان ارزش افزوده پیدا کند باید با زحمت بسیار و به خدمت گرفتن فناوری‌های پيش‌رفته آن را به محصولاتی چون بنزین و پلاستیک و دارو و ... تبدیل کنند، و یا آن‌هایی که از الیاف پارچه می‌بافند تا ارزش افزوده پیدا کند!

گلدکوئست‌بازان اصطلاح "ارزش افزوده" را در معنایی نادرست به کار می‌برند. اگر بر فرض روزی فردی حاضر شد برای خريد سکه‌ام به بنده ۵ میلیون دلار بدهد، باید گفت سکه در نزد وی "ارزش کاذب" پیدا کرده است وگرنه هر انسان منصفی اعتراف می‌کند آن سکه به هيچ وجه چنین ارزشی ندارد.

واقعاً کدام عاقلی برای تهيه ۱۰۰۰۰ سکه يک‌شکل ماشين را به کنار می‌نهد و کار را با دست انجام می‌دهد؟! امروزه حتی برای ساختن ده قطعه يک‌شکل از دست استفاده نمی‌کنند! اين حرف‌ها را از خودتان بافته‌ايد يا بالا‌دستی‌ها به خوردتان داده‌اند؟! جلسات presentation در اتاق‌های خالی از اکسيژن برگزار می‌شود؟! فرايند مخ‌پزی مجموعاً چند بار تکرار می‌شود تا به اين درجه از خلوص می‌رسيد؟!

$۱۰۰ تأمين امنيت برای هر سکه! $۱۰۰ گارانتی! خدمات پس از فروش را از قلم انداخته‌ايد!

$۱۰۰ به صاحب طرح! که البته منظورتان طراح سکه نيست. اين که طراح بابت کارش مزد بگيرد، البته نه اين قدر زياد، منطقی است ولی کدام قانون شرکت سازنده اين سکه‌ها را ملزم کرده است که بابت حک کردن تصوير امام (ره) به کسی پول بدهد؟! چنين قانونی حتی داخل مرزهای ايران نيز وجود ندارد! بنيادی که از آن نام برده‌ايد کاری به اين مسايل ندارد؛ اگر کسی بخواهد فی‌المثل مطلبی در مورد امام (ره) يا به استناد به گفته‌های ايشان بنويسد و نشر دهد، آن هم در داخل ايران، بايد با تأييد آن بنياد باشد. تصور می‌کنيد اين همه پوستر و نقاشی که از حضرت امام (ره) کشيده شده است زير نظر آن بنياد بوده است؟! عقل هم چيز خوبيست!

همين مطلب در مورد خانه کعبه يا سکه بودا نيز صادق است. مگر اين‌ها اختراع هستند که برای کسی استفاده از تصوير آن‌ها نياز به اجازه و پرداخت پول داشته باشد؟! يعنی فکر می‌کنيد اگر شرکتی سکه‌ای بزند که روی آن تصوير کعبه باشد، آل‌سعود می‌تواند از وی شکايت کند؟! به کجا؟ با استناد به چه چيزی؟ به چه علت؟

و اما در باب درآمد شرکت نيز مطالبتان نادرست است؛ هيچ‌کدام از اين فعاليت‌ها نمی‌توانند در طول يکی دو ماه سودی در آن حد که گلدکوئست به دست می‌آورد داشته باشند. يکی از نکات بسيار مهم، همان فلش اوتی است که بدان چندان توجهی نکرده‌ايد. شرکت اصولاً احتياجی به سرمايه‌گذاری ندارد و سود حاصل، ناشی از همان پولی است که از هر طعمه‌ای در ابتدا گرفته می‌شود و تنها کسری از آن به بالايی‌ها داده می‌شود.

فرموده بوديد آن پاراگراف اول در مورد کيهان و ايسنا از خودتان نبوده است. بنده آن را در وبلاگ G-TEAM International مشاهده کردم. بررسی برخی نوشته‌های نويسنده اين وبلاگ اين حدس را تقويت می‌کند که "بهلول" همين شخص است. اين چند نمونه را ببینيد:

«اگر به ياد داشته باشيد. دوست عزيزمان آقای محمد چندی پيش مقاله بسيار جالبی را نوشتند که ما هم آنرا در اين وبلاگ قرار داديم. ولی يکی از نوکرهای سيستم قضايی مملکت که فکر ميکند (فقط فکر ميکند) که خيلی با معلومات است و اين سيستمهای تجاری را ميشناسد. در وبلاگ antigq.persianblog.com اقدام به مسخره نمودن صحبتهای آقای محمد کردند. جوابی را که آقای محمد برای ايشان نوشته‌اند را يکجا در اين وبلاگ قرار دادم که شايد اون آقا جرات کند و اگر از تفکر منطقی برخوردار است حداقل قسمت نظرخواهی‌هايش را در آن وبلاگ مسخره‌اش فعال کند.» (وبلاگ G-TEAM International، شنبه، ۷ آذر، ۱۳۸۳)



«آقايی به اسم (وطن پرست) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جديدا لطف ميکنند و با اطلاعات بسيار بی‌ارزش و غير علمی خودشان سعی دارند از اقتصاد و امنيت شغلی و بازار داخلی و خيلی چيزهای ديگه دفاع کنند. ما هم که مثل ايشان (وطن پرست) نيستيم که!‌!! هستيم ؟؟؟؟ پس چون نيستيم و منافع وطن را در چيزهای ديگری ميبينيم ناچاريم چرنديات ايشان را از بخش نظرات حذف کنيم. به هر حال دوستان ببخشند که ما آزادی بيان را رعايت نميکنيم. راستش امثال اين آقايون به ما ياد داده اند که اينطور باشيم. اين آقا صاحب وبلاگ کمدی-دراماتيک antigq.persianblog.com هستند. سايت بسيار خنده داری است. حتما سری بزنيد و کمی روحيه خودتان را شاد کنيد. ايشان با اين روحيه وطن پرستانه معلوم نيست چرا قسمت نظرخواهی را از در وبلاگشان از بيخ و بن برچيده‌اند. حتما به نفعشان نبوده. به هر حال خدا ايشان را به راه راست هدايت کند.» (وبلاگ G-TEAM International، يکشنبه، ۸ آذر، ۱۳۸۳)



البته صاحب اين وبلاگ بنده هستم نه جناب وطن‌پرست. از اين نيز بگذريم که قسمت نظرخواهی اين‌جا تنها برای کسانی بسته است که می‌خواهند با کلمات رکيک اين محيط را آلوده کنند و قسمت نظرخواهی وبلاگ نهضت مبارزه عليه گلدكوئيست در ايران نيز همچنان پذيرای نظرات سراسر منطق و استدلال (!) گلدکوئست‌بازان است. جناب وطن‌پرست لطف کرده‌اند و نوشته قبلی مرا در وبلاگشان قرار داده‌اند و اتفاقاً نويسنده وبلاگ G-TEAM International، در آن‌جا ابراز نظری کرده‌اند که خواندنش خالی از لطف نيست. البته اگر اعترافات بنده را نيز که در جوابشان نوشته‌ام بخوانيد لطفش مضاعف خواهد شد!

http://antigq.persianblog.com/
 

babakweb

Registered User
تاریخ عضویت
29 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,759
لایک‌ها
36
محل سکونت
Tehran
چرا گلدکوئست مضر است؟
۱. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که همه مشتریان آن ضرر می‌کنند؟

خیر، همیشه درصدی هر چند اندک وجود دارند که از این راه به نفع مادی می‌رسند.

۲. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که ریسک آن بالاست؟

هر چند ریسک موفقیت مادی در گلدکوئست بسیار بالاست ولی جواب این سوال نیز منفی است؛ ممکن است کاری با وجود ریسک بالا مفید و سودمند باشد. آیا اگر ریسک کاری تولیدی بالا باشد، آن کار مضر محسوب می‌شود؟ واضح است که خیر.

۳. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که ممکن است بازار آن به سرعت اشباع شود؟

خیر. البته بسته به وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک جامعه ممکن است بازار گلدکوئست با سرعت‌های مختلف اشباع گردد ولی در هر صورت این موضوع مستقیماً دلیل مضر بودن گلدکوئست نیست و هدف از بررسی این سرعت آن است که نشان داده شود ادعاهای مبلغان گلدکوئست تا چه اندازه نامعقول است.

۴. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که این کار نوعی بازاریابی است و بازاریابی کاری بی‌فایده است؟

خیر، زیرا نه این بازی بازاریابی است و نه بازاریابی کاری بی‌فایده. به طور خلاصه، می‌توان گفت مبلغان این سیستم طعمه خود را لزوماً از بین کسانی که مایل به خریدن جنسی مانند سکه طلا هستند انتخاب نمی‌کنند و آن چه تبلیغ می‌کنند، برتری جنس عرضه شده نیست، بلکه در واقع افراد را به طمع پول‌دار شدن جذب این سیستم می‌کنند.

۵. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که باعث خروج ارز از کشور می‌شود؟

هر چند یکی از نتایج رواج کار با این شرکت در حال حاضر خروج ارز از کشور بدون وارد شدن چیزی معادل آن است ولی این موضوع نیز دلیل اصلی مضر بودن گلدکوئست نیست زیرا حتی اگر شرکتی داخلی جایگزین گلدکوئست شود، وجود این شرکت نیز مضر خواهد بود.

۶. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که این شرکت به تعهداتش عمل نخواهد کرد؟

خیر، این شرکت با کمال میل به تعهداتش عمل خواهد کرد و با این وجود مضر است.

۷. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که ما هنوز به اقتصاد جهانی نپیوسته‌ایم؟

خیر، حتی اگر همه دنیا به اقتصاد کهکشانی (!) نیز بپیوندند باز هم این نوع فعالیت مضر است.

۸. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که به دولت مالیات نمی‌دهد؟

خیر، حتی اگر روزی چنین شرکتی دولتی هم شود، که امیدوارم هیچ وقت چنین نشود، باز هم مضر خواهد بود.

پس دلیل مضر بودن گلدکوئست چیست؟

در هر به اصلاح بازاریابی زنجیره‌ای مانند گلدکوئست، در هر مقطع زمانی درصدی از افراد هستند که در انتهای شبکه درختی قرار دارند و در حالی که پولشان را از دست داده‌اند امید به آن دارند که در آینده ضررشان جبران شود و به سود مادی نیز برسند. این در حالی است که این افراد به آرزویشان نمی‌رسند مگر این که جمعیتی چند برابر خود را با خود جایگزین کنند.

به عنوان مثال اگر در بازی گلدکوئست گرفتن حتی یک پورسانت را هم رسیدن به سود بدانیم تعداد کل افراد آلوده بیش از چهار برابر افراد سودکرده است؛ یعنی ٪۷۵ آلوده‌شدگان، در هر مقطع زمانی، افرادی هستند که ضرر کرده‌اند. حال این افراد به پورسانت اول خود نمی‌رسند مگر این که تعداد کل افراد آلوده چهار برابر گردد و این روند همچنان ادامه پیدا خواهد کرد تا این که یا جامعه علاقمندان به این بازی همگی آلوده شوند و یا به دلیلی دیگر بازی متوقف گردد.

این وضعیت از دید کلی مانند این است که برای مداوای سلول‌های سرطانی یک بیمار لازم باشد چندین برابر تعداد سلول‌های سرطانی، سلول‌های سالم شخص را آلوده کنیم! با این کار تعدادی از سلول‌ها بهبود یافته‌اند ولی سرطان گسترش بیش‌تری یافته است.

این نکته نیز دارای اهمیت است که این فعالیت نه تنها هیچ سودی به حال جامعه ندارد بلکه با گسترش فرهنگی منفی، اثرات اجتماعی بسیار مضری از خود به جای می‌گذارد؛ آن‌ها که از این راه به مال و منالی رسیده‌اند لقمه‌ای ناپاک برای سفره خود تهیه کرده‌اند. لقمه‌ای که برای به دست آوردنش نه تنها سودی به جامعه نرسانده‌اند که باعث متضرر شدن افراد بسیاری نیز شده‌اند. آن‌هایی که آلوده این بازی شده‌اند ولی به آرزوهایشان نرسیده‌اند در حسرت رسیدن به جایگاه گروه قبل، مترصد فرصتی جدید هستند. گروهی نیز هستند که هر چند آلوده نشده‌اند ولی دیده‌اند که عده‌ای بی آن که علم و هنری غیر از چرب‌زبانی و کلاه‌برداری داشته باشند به رفاه مادی رسیده‌اند و این موضوع، آن‌ها در انجام کارهای مفید به حال جامعه که قادر نیست انسان را یک شبه متمول و ثروتمند گرداند سست و کم‌انگیزه می‌کند.

http://antigq.persianblog.com/
 

EH$@N

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2005
نوشته‌ها
328
لایک‌ها
14
محل سکونت
تهران - مادرید
دوستان يه چند روزيه شبكه اول در برنامه اقتصاد روز (ظهر حدودايه 2 به بعد) در رابطه با گلدكوئست(البته منظور فقط گلدكوئست نيست بلكه اين شركت بعنوان سمبل اينجور كلاهبرداريهاست :lol: ) مطالب خوبي رو ميگه البته من رك بهتون بگم كه مشكل من با اينجور شبكه ها بحث زيان ملي و خارج شدن ارز از كشور و خلاصه اينجور چرت و پرتا نيست چون تويه اين مملكت بيشتر از اين حرفها داره تويه پاچمون ميره بلكه اين هستش كه ديگه بخاطر اينكه روز به روز جامعه داره از اين اينجور نتوركها اشباع ميشه پيدا كردن زيرمجموعه هم داره سختتر ميشه (فقط خواهشا كسي نگه كه مگه رشد جمعيت متوقف شده كه خيلي خنده داره چون اين مجموعه ها تقريبا در هر مرحله 2 برابر ميشن درحالي كه جمعيت جهان هر 48 سال 2 برابر ميشه!) و در حقيقت كلاهبرداريه اين شركتها رو در دادن وعده هاي دروغين ميدونم .
اين بود عقيده من :D
 

Benyaminj

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 آگوست 2005
نوشته‌ها
4,530
لایک‌ها
1,888
محل سکونت
Tehran
بشينيد تا جون داريد تبليغاته منی بکنيد و پولاتونو بزاريد تو سايتهايی مثله ( Golden-Star) شايد
اونجا بهتون سرمايه بيشتری بده ..من مطمئنم که بيشتره شمها که مخالفه ايينجور شرکتا هستيد موافقه سرمايه گزری تو سايتايه ( Hyip) هستيد...من که از عضويتم تو ( Quest) يک ساله میگذره و 6ماه هم هست که
تو گلد ماين عضوم..و خوب پوليم به جيب زدم و تمامه کساييم که منو اوردن
تو ايين سيستم دستشنو میبوسم..و هرکسيم که من تو ايين سيستم اوردمش..
نهايت تشکرو از من کرده....روزی خواهد که پشيمون خواهيد شد از ايين تبليغاته دروغين
 

babakweb

Registered User
تاریخ عضویت
29 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,759
لایک‌ها
36
محل سکونت
Tehran
به نقل از benyaminj :
بشينيد تا جون داريد تبليغاته منی بکنيد و پولاتونو بزاريد تو سايتهايی مثله ( Golden-Star) شايد
اونجا بهتون سرمايه بيشتری بده ..من مطمئنم که بيشتره شمها که مخالفه ايينجور شرکتا هستيد موافقه سرمايه گزری تو سايتايه ( Hyip) هستيد...من که از عضويتم تو ( Quest) يک ساله میگذره و 6ماه هم هست که
تو گلد ماين عضوم..و خوب پوليم به جيب زدم و تمامه کساييم که منو اوردن
تو ايين سيستم دستشنو میبوسم..و هرکسيم که من تو ايين سيستم اوردمش..
نهايت تشکرو از من کرده....روزی خواهد که پشيمون خواهيد شد از ايين تبليغاته دروغين
عزیزم کسی که با گلدکوئست مخالفه حتما با این کارهای ای گلدی موافق نیست. شما هم چون وارد گرداب شدی مجبوری این جوری بگی که خوب پولی گیرت اومد و... به هر حال منم بودم همینا رو می‌گفتم.
اما سعی کن به جای این جور کارها درس بخوانی یا حرفه‌ای شغلی چیزی یاد بگیری تا معنی کارکردن و پول درآوردن را درک کنی.
 

mostafa_gm

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2005
نوشته‌ها
1,863
لایک‌ها
438
محل سکونت
My House
به نقل از benyaminj :
بشينيد تا جون داريد تبليغاته منی بکنيد و پولاتونو بزاريد تو سايتهايی مثله ( Golden-Star) شايد
اونجا بهتون سرمايه بيشتری بده ..من مطمئنم که بيشتره شمها که مخالفه ايينجور شرکتا هستيد موافقه سرمايه گزری تو سايتايه ( Hyip) هستيد...من که از عضويتم تو ( Quest) يک ساله میگذره و 6ماه هم هست که
تو گلد ماين عضوم..و خوب پوليم به جيب زدم و تمامه کساييم که منو اوردن
تو ايين سيستم دستشنو میبوسم..و هرکسيم که من تو ايين سيستم اوردمش..
نهايت تشکرو از من کرده....روزی خواهد که پشيمون خواهيد شد از ايين تبليغاته دروغين
پس دقيقا رسيدي به هموني كه همه ميگفتن: مهم اينه كه من سود كنم!
دوست عزيز بهتر بود به جاي اين برخورد با منطق حرفت رو ميگفتي همونطوري كه بقيه گفتند.
ديگه بيشتر از اين بحث فايدن نداره چون تمام گفتني ها گفته شده ولي دريغ از يه دليل منطقي و محكم.
اميدوارم شما هم تو كارتون موفق باشيد.
 

mehrzad_50cent

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 ژانویه 2005
نوشته‌ها
62
لایک‌ها
0
در EBL يك جايگاه با 50 جايگاه زير مجموعه فروشي دارم
هر كي ميخواد قيمت بده.

يك جايگاه هم با 360 جايگاه زير مجموعه دارم قيمت خوب بدين اونم ميفروشم
 

m_amin

Registered User
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
2,833
لایک‌ها
268
به نقل از mehrzad_50cent :
در EBL يك جايگاه با 50 جايگاه زير مجموعه فروشي دارم
هر كي ميخواد قيمت بده.

يك جايگاه هم با 360 جايگاه زير مجموعه دارم قيمت خوب بدين اونم ميفروشم
24.gif
24.gif
 
بالا