سلام کوشا جان

پست هام بخاطر این طولانیه چون نمیشه توی چند خط بگم و سمبل بکنم واسه همین بازش میکنم
من شخص موفق یا نابغه نیستم,یه آدم معمولیم و واسه خودم کار میکنم (آزاد)
بحث های مالی (میزان سرمایه اولیه و فعلی+میزان درآمد و پس انداز و ...) هم همونطور که میدونید در تمام دنیا شخصیه . البته پس انداز معنی زیادی نداره چون با پس انداز کردن پیشرفتی حاصل نمیشه و باید در گردش باشه که بشه سرمایه رو بیشتر کرد.
موفقیت هم نسبیه و نمیشه بگی موفق کیه ولی خدارو شکر خودم از خودم راضیم ولی توقع خیلی بیشتر دارم و دارم سعی خودم رو میکنم تا جای خودم رو باز بکنم و انشاالله بهش هم خواهم رسید.اینکه من توصیه میکنم به خاطر اینه که من توی پرشین تولز ( دو سالی هست با اینجا آشنا شدم ولی تا حالا عضو نشده بودم ) تاپیک های زیادی رو دیده بودم که کاربران میان و میگن اینقد سرمایه داریم و چیکار کنیم و ترس از شکست داشتن که این نشون میده امید به موفقیت بین مردم کمه به خاطر اینکه اینقد جامعه پر شده از دروغ و شایعه که جو رو برای جوونای ایرانی مسموم کرده و باعث شده جوونا نا امید باشن و بترسن.اگه یه جوون بترسه (چون اوله راهه) از یه مرد 40 ساله نمیشه توقع ریسک داشت.هر چقدر هم ریسک بیشتر باشه قاعدتا سود بیشتره.
یه سیگاری که ضرر سیگار رو درک کرده به همه توصیه میکنه سیگار نکشن ولی با این وجود خودشون ادامه میدن , این دلیلی نداره که سیگار کشیدن خوبه مهم اینه که نباید سیگار کشید ( یه مثال بود , مطمئنم الآن صنف سیگار کشان تهران و حومه میان میگن سیگار خوبه


) پس توصیه های من دلیلی بر این نیست که دیگه من خییلی موفقم , خیر من هم هنوز اول راهم ولی تجربه و یا آگاهی فقط نباید با گذشت زمان حاصل بشه و میتونه از یک شخص که آگاهی و تجربه داره به یک شخص بی تجربه منتقل بشه.
تجربه رو تجربه نمیکنن
کار آزاد هم خوبی داره هم بدی . خوبیش اینه که همیشه جدیده و کسل کننده نیست + جای پیشرفت داره تا بینهایت + ...
ولی بدیهاش اینه که یبار رونق داری یه بار رکود . یه بار خوشی یه بار بی پولی.بی پولی هم که عرض میکنم خودم به چشم خودم دیدم طرف میلیاردره ولی پول نداره! و محتاج چند میلیون پوله چون بازار خرابه.الآن هم رکوده و شرایط خیلی سخته . سال 91 تا 92 دوران خیلی سختی برای خیلی از سرمایه داران بود مخصوصا اونایی که وام های ارزی و .... داشتن . بانک ها سر ال سی ها باعث برشکستگی خیلی ها شد و ...
یکی که بیزینس میکنه و حقوق بگیر نیست باید برای خودش یه پشتوانه داشته باشه تا بتونه توی رکود جلوی زمین خوردن خودش رو بگیره.وقتی رقبا بفهمن شرایطت مناسب نیست میخاد کله پات بکنن و کارتو یه سره کنن برای همین بی پولی خیلی سخته و نباید بروز بدی اینجاست که اون پشتوانه میتونه نگهت داره تا وضع تغییر کنه . امون از اون روزی که بفهمن پول نداری !
کارایی هم که ما میکنیم اصلی ترینش ملک هست + خودرو و .... . کلا هر چیزی که سود آور باشه باید سمتش بری و وقتی سود آوری تموم شه باید خارج شی.واسه همین ملک برای خیلی ها جذابه چون سود آوری اون هیچ وقت تموم نمیشه و تورم رو هم پوشش میده البته خوب سودش کمه و دردسر های خاص خودش رو داره که اگه کسی نابلد باشه ممکنه از پسش بر نیاد و حتی ضرر کنه
تنها چیزی که باید بگم باید دید نسبت به پول عوض شه تا بستر پیشرفت فراهم بشه
اینو فعلا میفرستم چون انگشتام خسته شد بازم میام