صحبت های فیروز کریمی، کوتاه اما خواندنی!
بازیکنان ادای احترام می کنند/حساسیتی وجود ندارد!
فیروز کریمی، سرمربی باهوش و موفق استقلال در فاصله دو روز مانده یک مسابقه حساس و حیاتی در آخرین مصاحبه خود حرفهای جالبی به زبان آورده است. او به خوبی می داند که در چنین برهه زمانی نیازی به مصاحبه ای طولانی نیست لذا با چند جمله حرفهایش را به زبان آورده است. او به خوبی می داند که بازی در برابر مس کرمان با توجه به شرایط موجود مهم تر از باقی دیدارهاست و این را با تمام وجود درک می کند که با شکست دادن امیر قلعه نویی جایگاهش را در استقلال محکم تر می کند.
او در مورد وضعیت بازیکنان و تیم استقلال می گوید: ((شرايط تيم و بازيکنان براي رويايي با تيم مس کرمان آماده است و حضور قلعه نويي به عنوان سرمربي در تيم مس کرمان، حساسيت خاصي به اين بازي نمي دهد. )) گرچه او در صحبت هایش سعی بر کاهش حساسیت های بازی دارد، اما واقعیت چیز دیگری است! او در ادامه در مورد برخورد بازیکنان استقلال با امیر قلعه نویی، بازیکن و سرمربی سابق تیم استقلال گفته است: (( از تمام بازيکنان مي خواهم تا پيش از شروع بازي به نزد قلعه نويي بروند و به سرمربي سابق خود اداي احترام کنند.))
مطمئناً در بین بازیکنانی که در ترکیب اصلی استقلال قرار می گیرند هستند کسانی که با امیر قلعه نویی رابطه حسنه ای دارند. اما درست عکس این قضیه نیز صدق می کند. بازیکنانی هستند که از روزها قبل خودشان را آماده چنین بازی حساسی کرده اند.
سرمربی استقلال در مورد اردوی کوتاه مدت استقلال در قزوین می گوید: ((تمريني که در قزوين داشتيم يکي از بهترين تمرين هاي تيم استقلال بوده و اين زمين، يکي از بهترين زمين هاي تمريني در ايران است.)) البته از اینکه تمرینات دور از تهران برای استقلال مفید بوده است جای خوشحالی دارد، اما اینکه یکی از بزرگترین تیم های ایران و آسیا زمین مشخصی برای تمرین در شهر خود نداشته باشد مایه تاسف است!
در هر حال امیدواریم استقلال در برابر مس کرمان یکی از بهترین بازی های اخیر خود را به نمایش بگذارد.
3 امتیاز و دندانهای تیز!
استقلال محبوب پایتخت قرار است یکشنبه در کرمان به مصاف تیم این شهر برود تا دومین بازی اش در نیم فصل دوم را انجام دهد. استقلالی ها برای جبران نتایج نه چندان دلچسب خود در نیم فصل نخست تعطیلات پرفشاری را پشت سر گذاشته اند و تا آنجا که توانستند تمرینات سنگین را تحمل کرده تا با آغاز لیگ در خور شان نام استقلال و توانمندی خودشان ظاهر شوند. آبی پوشان در اولین گام توانستند در دیدار خارج از خانه که پر بود از حواشی منفی و جو نامناسب، همنام اهوازی خود را مغلوب کنند و با کسب سه امتیاز راهی تهران شوند. دومین دیدار استقلال به دلیل بارندگی و درخواست مدیران مجموعه آزادی برای انجام بازی بدون تماشاگر و مخالفت مدیرعامل و کادر فنی استقلال با این موضوع، لغو شد تا دومین بازی استقلال با حریف هفته سوم یعنی مس کرمان باشد. دیداری که به خاطر حضور امیر قلعه نویی در این تیم حواشی زیادی را تا کنون در پی داشته و همین سر آغازی برای شلیک تیر اول در جنگ رسانه ای بوده و بحث آشتی کنان ناصر خان حجازی با شاگردش امیر قلعه نویی سوژه روز بعضی مطبوعات ورزشی کشور شده است.
اگر چه در ظاهر آشتی کنان استاد و شاگرد بسیار خوب و پسندیده است و ما هم از آن استقبال می کنیم اما واقعیت امر اینجاست که این موضوع نباید دستمایه ابزاری شود برای گرفتن میل جنگجویی و کسب پیروزی!در این که امیر قلعه نویی مربی باهوش و زیرکی است کوچکترین شکی وجود ندارد و شاید از همین روست که وی درست در آستانه بازی با استقلال موضوع آشتی کنان با ناصر خان حجازی را مطرح کرده و سر زبان ها انداخته است.این داستان درست شبیه سناریویی است که چند سالی به هنگام دربی پایتخت عده ای با برپایی جشن و میهمانی دو تیم،همه انگیزه ها و تمایل رسیدن به پیروزی را در لوای یک میهمانی دوستانه،از بازیکنان میگرفتند!این میهمانی ها درست در مواقعی تشکیل می شد که استقلالی ها به لحاظ روحی،بدنی و تاکتیکی سرتر و بهتر از رقیب سنتی خود پرسپولیس بودند.استقلال همیشه قربانی اینگونه مراسم حاشیه ای می شد و در میدان مسابقه دوستی و رفاقت را با رقابت ادغام کرده و با آتش خود برای رسیدن به پیروزی را فرو می نشاند!
امیر قلعه نویی شاگرد ناصر حجازی است و این دو نفر در هر زمان و تحت هر شرایطی می توانند روی همدیگر را ببوسند، عذرخواهی کنند و مورد بخشش قرار بگیرند، پس اینکه آشتی کنان این دو نفر قرار است قبل از آغاز بازی دو تیم صورت بگیرد ،نه نیازی به ((مراسم)) و واسطه و رابطه دارد و نه موضوع بزرگی است که بخواهد و بتواند این بازی را تحت الشعاع قرار بدهد! آنها که از کرمان تماس گرفته اند و گفته اند که ناصر خان حجازی و قلعه نویی را می خواهند قبل از بازی آشتی دهند، قطعا به خوبی می دانند، اگر اختلافی بین این دو چهره ورزشی کشورمان باشد با یک روبوسی و تقدیم یک دسته گل به صلح تبدیل نمی شود زیرا همه ما صفات اخلاقی طرفین را می شناسیم و میدانیم ماجرا از چه قرار است. بنابراین نیت آشتی کنان حجازی و قلعه نویی اگر چه باز تاکید میکنیم پسندیده است؛ اما هرگز راه حلی برای اینکه استقلالی ها را در تله مرام و معرفت قرار دهند تا بتوانند در این میان نتیجه را به سود خود رقم بزنند نیست. حضور یک روانشناس کاربلد به نام فیروز کریمی دقیقا همان پادزهری است که اینگونه مواقع می تواند خطر را دفع کند.
استقلال برای جبران مافات، با انگیزه جبران نتایج ضعیف خود در نیم فصل اول، به دلیل اثبات اینکه دوران تعطیلی نیم فصل را به بطالت نگذرانده، برای اینکه توانمندی مهره هایش را به رخ لیگ ایران بکشد، برای اینکه قدرت و شخصیت بالای خودش را به حریفان دیکته کند، برای اینکه از پیله ای که دور او پیچیده و مانع پرواز این تیم پر افتخار شده اند، خارج شود و بر فراز آسمان فوتبال ایران و اسیا به پرواز در آید و خلاصه کلام اینکه برای دفاع از اعتبار و وجهه پرافتخارترین تیم آسیا باید با تمام قوا در نیم فصل دوم ظاهر شود و نقاب ((تیم ضعیف)) لیگ را از چهره بردارد و ((ردای)) رزم و قدرت بپوشد.
آشتی کنان ناصر حجازی و قلعه نویی یک مساله شخصی و غیر فوتبالی است و هیچ ربطی به داخل مستطیل سبز و نتیجه آن که در سرنوشت تیم ها و بر احساسات میلیون ها طرفدار دو اتیشه تاثیر گذار است،ندارد. با آشتی کنان ناصر حجازی و قلعه نویی هیچ چیز تغییر نکرده و اهمیت کسب پیروزی در این دیدار را کمرنگ نمی کند! لذا استقلالی ها باید با تمام قوا و بدون توجه یه اینگونه مسائل و بدون در نظر گرفتن تمام حواشی خوب و بدی که ممکن است در کرمان رخ دهد به میدان بروند و تنها هدفشان کسب سه امتیاز بازی باشد و لاغیر!
استقلالی ها باید طبق فرهنگ ناب و اصیل باشگاه شصت و چهار ساله خود با دسته گل به سوی نیمکت مس کرمان رفته و تا برتری فرهنگی و اخلاقی خود را به رخ تمام لیگ و تمام آنهایی که فراموشکار هستند یکشند. درست مثل همه بازی هایی که استقلالی ها دست به چنین امر پسندیده ای زده است.حضور قلعه نویی روی نیمکت مس نه این موضوع را حساس تر میکند و نه خاص تر و بارزتر! استقلالی ها می دانند که باشگاه آنها فرهنگی ورزشی است لذا به ابعاد اخلاقی و فرهنگی نیز بسیار اهمیت می دهند. گرچه این موضوع هرگز با اقتدار در مبارزه و جدیت برای کسب سه امتیاز و رسیدن به پیروزی منافاتی ندارد. استقلالی ها باید با دست پر به تهران باز گردند و در این میان هیچ بهانه ای ندارند و با هیچ حرف و سخنی هم نمی توانند نتیجه غیر از بردشان را توجیه کنند. بازیکنان استقلال، سرداران آبی پوش پایتخت ((باید)) سه امتیاز این بازی را کسب کرد و با پیروزی راه برگشت را طی کنند.
محمد ضیغمی
انقلاب استقلال باید پیروز شود!
موقعيت: 20 و اندي سال قبل. بازي استقلال - شاهين از سري رقابت هاي جام تخت جمشيد
يادش بخير. چه روزهاي خوبي بود. استقلال بود و دوراني بزرگ از ستارگان تاريخي اين تيم.استقلال بود وقدرت. استقلال بود و قهرماني. استقلال بود و عظمت.....
و گل سرسبد اين تيم در آن دوران دروازبان اين تيم ناصر حجازي بود كه با درخشش هايش خود را در قلب هواداران جاودانه كرده بود.
آري حجازي در استقلال بود و استقلال در حجازي. گويي پيوندي ابدي ميان اين دو بسته شده است كه هيچ قدرت ماورايي توانايي جداكردن اين دورا از يك ديگر ندارد.
حجازي به تاريخ رسوخ كرده بود و داشت ميرفت تا در تاريخ، تاريخي شود.
او در آن روزها، سالهاي پاياني فوتبال خود را سپري ميكرد و پختگي او در اين عرصه قابل وضوح بود.
او و بقيه ستارگان تيم يك استقلال قدرمتند ساختند كه تاريخ ديگر هرگز مثل آن به خود نديد.
بنابراين به نظر نميرسيد بازي با شاهين جوان در برابر اين غول بزرگ و پر طرفدار فوتبال ما خيلي سخت و آزار دهنده باشد. ولي.......
استقلال آن بازي را برد ولي به چه جان كندني. چه هواداراني كه جان به لب نشدند تا پيروزي تيمشان را در اين بازي ببينند.
شاهين در اين بازي پديده اي جوان را به فوتبالدوستان معرفي كرد. جواني كه دريبل زد. دويد. جنگيد. و يك تنه تيمش را تا متوقف كردن استقلال بزرگ پيش برد.
او در يك صحنه پس از دريبل زدن سه نفر از اين ستارگان با يك ضربه چيپ زيبا توپ را به ديرك دروازه كوباند تا هم تيمي اش دروازه را به راحتي با ضربه سر بگشايد.
ناصر طلائي در آن صحنه مات و مبهوت حركات آن جوان خوش تكنيك بود.
اين اولين تصادف آن بازيكن جوان با ناصر حجازي بود. او در آغاز راه و ناصر در سالهاي پاياني فوتبال خود به سر ميبرد....
پس از انحلال شاهين كه اكثر بازيكنان آن به پرسپوليس رفتند رسم شده بود كه شاهين را تيم دوم پرسپوليس بدانيم ولي دست روزگار اين پديده جوان به نام امير قلعه نوئي را اينبار راهي استقلال كرد.
امير قلعه نوعي بازيكن باهوش و خوش تكنيك كه هم از لحاظ تاكتيكي با بازي بدون نقص و پشتيباني اش از بقيه بازيكنان به عنوان پلي ميكر آن روزهاي استقلال و هم از لحاظ قدرت مديريت در زمين چه در دوران جواني و چه موقعي كه كاپيتان تيم بود در همان روزها لقب ژنرال بر خود گرفت و چون اين هوش و ذكاوت ذاتي اش همواره در در همه مراحل به كمك او مي آمد، اين اسم تا به امروز روي او مانده است و كار به جايي رسيده است كه حتي بدخواهان وي نيز هوش و استعداد امير را تحسين نموده اند.
ولي از بد روزگار او هنوز نتوانسته است حق واقعي خود را از فوتبال بگيرد. چه خداحافظي از تيم ملي در لباس بازيگري با تنها 16 بازي و چه بركناري اش از سِمت سرمربيگري تيم ملي آنهم بدون باخت كه شايد در تاريخ فوتبال دنيا بي نظير باشد باعث ميشود تا ما به اين نتيجه برسيم به امير فرصت نداده اند تا اين استعداد را در فوتبال به خوبي تخليه كند و اگر ميبينيم يكي از سه مربي برتر آسيا در يك تيم نه چندان مطرح كرماني فعاليت ميكند دليلش فقط و فقط بي رحمي فوتبال است.
البته اين بي رحمي همواره گريبان گير فوتبال بوده است ولي شهود ان از وقتي بيشتر شد كه سياست را نيز به فوتبال تزريق كردند تا جايي كه تمام خونِ فوتبال به اين ننگ كثيف گشته است.
آري سياست.... سياست يعني دوز و كلك. يعني دغل. يعني سر به زير آب كردنِ هركس كه موقعيتش خطرساز شد و همين بازي هاي سياسي نه چندان پيچيده بود كه يك شبه هم هواداران استقلال را از ديدن رنگ آسيا بعد از پنج سال محروم كرد و هم چهره محبوبي همچون امير را در خود ذوب نمود تا به يك باره تبديل به يكي از منفور ترين اشخاص تاريخ اين باشگاه گردد و هم توانست خود را از اين ماجرا به زيبايي هرچه تمام تر تبرئه نمايد. به همين راحتي.
آري آن قهرماني با شكوه 120 هزار نفري در آزادي كه خون دل آن ميتواسنت تا مدتها زخم طرفداران پرسپوليس باشد هنوز به يك سال نكشيده قرباني سياستي كثيف شد و مردمي كه عاشقانه فوتبال را ميپرستيدند در اين ميان بازيچه هايي بودند كه خود نيز نميدانستند ديه اشكهايشان را بايد از كي بگيرند و بايد به كدام مرجع ذي صلاح قضايي شكايت برند.
و در آن سو امير هم كه تنش زخمي از اين جريانات بي رحمانه بود تنها براي سقوط به يك تير خلاص احتياج داشت و آنهم فرستادن او با دست خالي و روحيه اي بسيار ضعيف به عنوان سرمربي تيم ملي به بازيهاي آسيايي بود و از سويي ديگر بالابردن سطح توقع فوتبالدوستان كه شكست متحمل امير وجهه اورا به قدري خراب كند كه مجبور شود در ابتداي راه سرمربيگري اش فوتبال را تا ابد ببوسد و كنار بگزارد تا آن هوش استعداد و توانايي براي هميشه مدفون شود.
و البته خود امير نيز مقصر بود چرا كه باعث شد علاوه بر جريانات سياسي كه سد محكمي در راه او بودند، خود نيز به دست خود دشمن تراشي كرده و به جاي فرار از حاشيه ها به كل كل با استاد و سرمربي و پيشكسوت سابقش بپردازد كه اين خود امير را بيش از پيش از رسيدن به موفقيت دور ميكرد.
كاري با اين نداريم كه در كش مكش هاي چند سال اخير امير مقصر بود يا ناصر. ولي شايد خودشان هم قبول داشته باشند كه اين جريانات به ضرر هر دو آنها بوده است و كشيدن اختلافات شخصي به تريبون هاي عمومي تنها باعث دادن اسلحه به دست همين جريانات سياسي تخريب گر فوتبال است كه بر عليه خود آنها حركت خواهد كرد و امروز كه بعد از 8 سال اين دو عزيز راه مصالحه را در پيش گرفته اند(كه اميدواريم حدس نيما شريفي در اين مورد اشتباه باشد و اين اختلافات واقعا ريشه كن شده باشد) بايد آن را به فال نيك بگيريم و اولين قدم آن متحد شدن هوادارن امير و ناصر درست مثل اسطوره هايشان است كه باعث ميشود قدرتي دشمن افكن به استقلال بدهد و چه بسا اتحاد اين دو جريانات قدرمتند سياسي را هم از پاي در بياورد.
امير و ناصر سختي هاي بسياري در فوتبال چشيده اند و بي رحمي آن را به خوبي شناخته اند. پس خدا كند هوش و ذكاوت امير و جنتلمن بودن حجازي مانع از رخ دادن كش مكش هاي دروني مجدد شود كه نه به دشمنان بلكه به خود خانواده استقلال ضربه خواهد زد.
موقعيت: يك شنبه. 21/11/1386 بازي استقلال - مس كرمان از سري رقابت هاي ليگ برتر(جام خليج فارس)
آن گلر طلائي و آن پديده جوان شاهيني در پيچ و خم اين فوتبال راه هاي مختلف و متفاوتي را انتخاب كردند و كه اكنون بعد از بيست و چند سال دست روزگار آنها را دوباره به يك نقطه و يك گود رسانيده است و اين دو مجددا بعد از ساليان سال وارد يك گود شده اند و در يك ميدان به رقابت و زور آزمايي ميپردازند.
امروز هم مثل همان بازي است. حجازي سالهاي پاياني مربيگري خود را سپري ميكند و قلعه نوعي در ابتداي راه قرار دارد.
و حدس ما نيز اين است مثل همان بازي استقلال پيروز شود ولي هوش و ذكاوت امير مانع از پيروزي آسان آبي پوشان گردد و اين تيم يكشنبه در كرمان روز سختي را سپري كند.
فراي از اتفاقات بازي ما دوست داريم در ابتداي بازي امير و ناصر را در آغوش يك ديگر ببينيم و درپايان بازي عليرغم پيروزي آبي پوشان پايتخت امير قلعه نوعي مورد تشويق هواداران قرار گيرد و به سوي آنها دست تكان دهد.
سال گذشته در چنين روزي شايد تصور همچين صحنه اي فقط به رويا شباهت داشت ولي اكنون احتمال به وقوع پيوستن آن كم نيست.
زوم
اين بازي دقيقا يك روز قبل از سالروز پيروزي انقلاب اسلامي انجام ميشود و ما اميدواريم با كمك امير و ناصر و البته هواداران انقلاب استقلال عليه جريانات تخريب گر سياسي در اين بازي پيروز شود.
به اميد آنكه 21بهمن در تاريخ استقلال تاريخي شود.
سعید رضی پور