شاید اگر استراماچونی مثل اغلب مربیان خارجی شاغل در ایران، کمی بیشتر نرمش نشان می داد و استقلال را دچار بحران نمی کرد، امروز خبری از بازگشت فتح اله زاده به استقلال نبود. اما استراماچونی در بحبوحه لیگ به سیم آخر زد و متعاقب آن، حجم اعتراض هواداران روی سکوها و در شبکه های اجتماعی، چنان شدت گرفت که چاره ای برای وزارت ورزش باقی نگذاشت که درهای باشگاه را به روی فتح اله زاده باز کند.
این یک واقعیت غیرقابل انکار است که چه وزیر فعلی (سلطانی فر) و چه وزیر پیشین (گودرزی) در دولت های حسن روحانی به عنوان روسای مجمع باشگاه استقلال وتصمیم ساز اصلی، تمایلی به همکاری با فتح اله زاده نداشتند. در واقع این فتح اله زاده بود که خودش را به وزارت ورزش تحمیل کرد.
با این حال، ارتباط بسیار خوب فتح اله زاده با رسانه ها و (به خصوص شبکه های اجتماعی) باعث شده او در همه این سال ها نه تنها فراموش نشود، بلکه به شکل جالب توجهی موقعیت و محبوبیت خود را در میان گروه های فعال هواداری بهبود ببخشد. فتح اله زاده که از 60 سالگی عبور کرده، برخلاف اغلب هم سن و سال هایش که معمولاً مشی سنتی مدیریتی را پیش می گیرند، «اهمیت و قدرت رسانه» را باور داشت و به نحو موثری از همه این ابزارها استفاده کرد.