گفتگو با خانواده فرانسوي هوادار تراکتور در تبريز
"سه سال برای این سفر برنامه ریزی کردم. بایستی کارهای بسیاری انجام میدادم. کارهای مکانیکی خودرو و انتخاب مقصد سفر. نقشه جهان را باز کرده بودم و کشورها و شهرهای مختلف را برای مسیر رفت و برگشت انتخاب میکردم. هدف اولم از سفر به دور دنیا این بود که به فرزندانم نشان دهم که دنیا تنها فرانسه نیست!
گفتگو با خانواده توریست فرانسوی در تبریز
میلاد امیروفا/ تبریز بیدار
اشاره:- اینها گفتههای سرپرست کاروان خانوادگی توریستهای فرانسوی است که چندی پیش با خودروی منحصر فرد خود در پارک ایل گلی تبریز حضور داشتند و توجه خیلی از مردم را به خود جلب کردند. کریستین آلس ساندرینی ( Christine alessandirini) زن 30ساله به همراه، دختر 13 ساله (چوری) و پسر 10 ساله اش (توماس) از حدود یک سال قبل، پس از خرید خودرو کاروان خود و انجام تستهای مختلف، سفر خود به دور دنیا را آغاز کردند و پیش از ورود به ایران از کشورهای ایتالیا، اتریش، مجارستان، رومانی، بلغارستان، ترکیه، یونان، عمان، امارات، تایلند و کامبوج عبور و بازدید کردهاند. ساندرینی پس از اقامت دوهفتهای در تبریز و قبل از ترک ایران به مقصد ترکیه، در گفتگویی با تبریز بیدار، از تجربیات و خاطراتش گفت.
<<<<
معیار انتخاب مقصد سفرهایتان چه بود؟ برای مثال شما که به تایلند رفته بودید چطور شد که به چین و ویتنام سفر نکردید؟
عوامل بسیاری دخیل بودند. درجواب مثال شما باید بگویم که ویتنام خیلی دور بود و مسافت سفرمان را بیشتر میکرد. کشور چین هم اجازه ورود با خودرو را به ما نداد و گفتند که به شما راهنما خواهیم داد که هزینه اش خیلی زیاد بود. به همین دلیل از سفر به چین منصرف شدیم.
مطمئناً مشکلاتی هم در طول سفر داشتید، کمی از آنها برایمان بگویید.
بیشتر مشکلات مکانیکی بود که یا خودم تنهایی حل کردم یا با کمک گرفتن از دیگران. مشکلات دیگر هم پیدا کردن آب و سیستم تهویه در کویر بود. مشکل بزرگ کاروان ما هم عدم وجود سیستم تهویه بود. ما گرمای چهل درجه را هم تجربه کردیم. مشکل بزرگ دیگری که در برخی کشورها داشتم، مردان بودند که به هیچ عنوان نمیتوانستند دلیل سفر ما را درک کنند و این من را خیلی اذیت میکرد.
خب، با این مشکلات چطور شد که همچنان به ادامه سفر پافشاری کردید؟
همیشه برای بیشتر دانستن پافشاری میکنم. به یک چیز اعتقاد دارم اگر بیشتر ببینیم بیشتر یاد میگیریم.
سفر یک زن با دو فرزند خردسال نمیتواند عاری از مخاطره باشد، چرا همسرتان در این سفر همراه تان نیست؟
او به خاطر مشغله بالای کاری نتوانست همراه مان باشد. به هر حال گاهی باید دل به دریا زد و رفت. به نظر من ارزشش را داشت.
در طول مدت سفر وضعیت تحصیل فرزندانتان چطور است؟
خودم به آنها درس میدهم. در اروپا زمانی که مدرسه را ترک میکنیم، برنامهای در اختیار ما قرار میگیرد و آنها برنامهای به ما میدهند و به صورت تلفنی پیگیر انجام برنامهها هستند. حدود 20 کیلو کتاب آموزشی به ما دادند و هر یک ماه و نیم از بچهها امتحان میگیرند.
غذاهای مختلفی در طول سفر خوردید! کدام شهر بهترین غذاها را داشت؟
ما مجبور بودیم غذاهای مختلف بخوریم. برای من مشکلی نداشت اما برای بچهها واقعا سخت بود.
مثلا در کومبوج به ما آب پرتقال دادند اما داخل آن شکر و نمک ریختند. در بیشتر شهرها این مسأله ما را خیلی اذیت کرد؛ اما در شهری مثل تبریز، هر غذایی که خوردیم به ما چسبید.
واقعا غذاهای تبریز را دوست داشتید؟
هر غذایی خوردیم خوشمزه بود. تبریز غذاهای خیلی خوبی دارد. بچه هایم عاشق غذاهای تبریز شدهاند.
از کدام غذاها بیشتر خوشتان آمد؟
سوپ، دلمه، کوفته، کباب و... خوراکیهای فوق العاده بودند!
شیرینیها چطور؟
انواع مختلف شیرینیهای تبریز را خورده ایم. به قدری خوشمزه بودند که انواع مختلف آنها را به عنوان سوغاتی به فرانسه میبرم.
به چه شهرهایی در ایران رفته اید؟
بندر عباس، شیراز، اصفهان، همدان و تبریز
در هر یک از شهرها چقدر اقامت داشتید؟
بندر عباس به قدری گرم بود که نتوانستیم آنجا بمانیم. پنج روز در اصفهان ماندیم و بعد آمدیم تبریز.
در طول سفر خود در ایران چه چیزی برایتان جالب بود؟
چیزهای زیادی یاد گرفتیم که برایمان جالب بودند. از همه بیشتر رفتار خوب مردم تبریز برایم جالب بود.
مگر در شهرهای دیگر با شما رفتار بدی داشتند؟
مثلا در برخی شهرها با ما رفتار خوبی نشد. تنها چیزی که آنها شنیدیم "برو کنار" بود ! اما در تبریز به هیچ عنوان چنین مسایلی پیش نیامد و حتی برعکس. مردم تبریز میآیند و جویای احوال ما میشدند. مارا به خانه خود دعوت میکردند و اغلب شام مهمان میکنند.
پس به این دلیل است که در تبریز بیش از هر شهری ماندهاید؟
به نظر من مردم تبریز بهترین مردم ایران هستند. دلیل ماندن من در اینجا تنها به دلیل آب و هوا، این پارک و مناظر زیبا نیست. با تبریزیها ارتباط خوبی برقرار کرده ایم و اصلا نمیتوانیم از تبریز جدا شویم! قرار بود پنج روز در تبریز بمانیم اما تقریباً دو هفته است که در تبریز هستیم.
چه چیزهایی از این سفر یاد گرفتید؟
برای بچه هایم خوب بود که با دشواریهای زندگی در کشورهای دیگر آشنا شوند. درست است که کاروان ما یک خودرو کوچک است و شاید زندگی در آن چندان راحت نیست. اما به شهرهایی رفتیم و در مکانهایی بودیم که بچهها پس از بازگشت به کاروان، خدا را شکر کردهاند.
یکی دیگر از چیزهایی که یاد گرفتیم این بود که نباید همواره به تلویزیون کشورهای اروپایی و فرانسه اعتماد کرد. آنها همواره اخبار و مطالب منفی از کشورهای اسلامی مخصوصا ایران منتشر میکنند و نگرش مردم جهان نسبت به ایران را عوض میکنند. ایران را کشوری خطرناک جلوه میدهند. اما ما در ایران و مخصوصا در تبریز جز خوبی و مردم خونگرم آن چیزی ندیدیم. چیزی که ما در کل این سفر یاد گرفتیم این بود که نباید به حرف و حدیثها گوش داد. انسانیت همواره خوب بوده و همه انسانها خوب هستند.
از دیگر چیزهایی که یاد گرفتیم این بود که مردم ایران با چیزی که در رسانههای اروپایی و آمریکایی گقته میشود، کاملا فرق دارد.
دیدگاه مردم جهان چه نسبت به ایران دارند؟
آنها ایران را کشوری خطرناک و همواره آماده جنگ میپندارند. فکر میکنند که ایران با دنیا و یا هر چیز مدرن مخالف است. اما ما ایران را از نزدیک دیدیم. فرهنگ غنی این کشور بر روی ما تاثیر گذاشت و تاریخ کهن این کشور را شناختیم.
معماری و نقاشیهای مختلفی در تبریز، اصفهان و شیراز دیدیم که بیانگر روح غنی و هنر والای ایرانیان است.
به نظر من ایران لایق بیش از اینهاست و از کشورهایی همچون امارات، عمان و.. غنی تر و مدرن تر است. ایرانیان باید با کشور اروپایی بیشتر در ارتباط باشند و تبادل علمی و فرهنگی داشته باشند.
نظر فرزندان تان درباره ایران چیست؟
آنها هم قبل از آمدن به ایران، ذهنیت بسیاری بدی داشتند، اما پس از ورود به ایران و مشاهده واقعیت ها، نظرشان کاملا تغییر یافت. به طوری که توماس از اینکه یا مشاهده زیباییهای فرهنگی و اجتماعی ایران، از اینکه جوسازیهای منفی زیادی در غرب علیه اینجا صورت میگیرد بسیار ناراحت بود و گریه میکرد.
قضیه لوگوی تیم تراکتور در پشت کاروانتان چیست؟
عاشق آن لوگو هستم. واقعیتش این است که خودم هم خبر نداشتم اما یک گروه از معلمان فرانسوی به دیدنمان آمده بودند. شب به من پیامک فرستاند که ما لوگوی تیم تراکتورسازی پشت کاروانتان را در فیس بوک دیدیم. من هم رفتم پشت ماشین را دیدم و لوگوی تراکتور را زیر برچسب فرانسه دیدم. برایم خیلی جالب بود. آنها به من از این تیم و هوادارانش گفتند.
برای خود من هم جالب بود. من از هر شهری یادگاری برای خودم نگه میدارم. دوستانم تراکتورسازی را سمبل تبریز معرفی کردهاند و از کسی که آن را به پشت ماشینم زده تشکر میکنم.
به اینترنت دسترسی دارید؟
یکی از مشکلاتی که در ایران داشتیم، دسترسی به اینترنت بود. در شهرهای دیگر از کافی نتها به اینترنت میرفتم اما در تبریز مجبور بودم خودم را مسافر هتل جا بزنم و از اینترنت هتل استفاده کنم تا به وبلاگم سر بزنم و ایمیلم را چک کنم.
زمانی که به فرانسه رفتید، از تبریزیها به آنها چه خواهید گفت؟
از امنیت مان در ایران به آنها خواهم گفت چون فرانسه دیگر امن نیست. مهاجرتهای زیادی انجام میشود که برای فرانسه خوب نیست. جوانان بیش از حد الکل مصرف میکنند و رفتارهای پرخاشگرانهای انجام میدهند.
به تازگی هم سگهایی با خود به همراه دارند که اسمشان سگ جنگی است. این حیوانات وحشی را با خود به پارکها میآورند و کسی هم با آنها برخورد نمیکند.
من زمانی که به فرانسه خواهم رفت از زندگی لذت بخشی که در تبریز و ایران تجربه کردیم خواهم گفت و به همه آنها خواهم گفت که ببینید! به ایران رفتم، کل ایران را گشتم و کاملا هم سالم هستم. بهتر است این افکار احمقانه خود نسبت به ایران را کنار بگذارید.
<<<
چه چیز ایرانیان برایتان بیشتر جالب بود؟
(خنده) ایرانیان زیاد میخندند و فکر کنم همه آنها مردم شادی هستند.
<<<
برای این سفر حامی مالی داشتید؟
خیلی دنبال حامی مالی بودم اما هیچ یک از سازمانها قبول نکرد و بالاخره خودم با پولی که جمع آوری کرده بودم به این سفر رفتم.
<<<
صحبتی با مردم تبریز دارید؟
از همه آنها به خاطر لطفی که من کردند تشکر و قدردانی میکنم. من بهترین روزهای زندگی ام را در تبریز و در پارک ائل گلی بودم. امیدوارم روزی دوباره به تبریز بازگردم و در این شهر حضور یابم.