معین جان اونقدر کامل و دقیق نوشت که من حرف اضافهای ندارم. مخالفین هم یک کلمه از این حرفها رو قبول ندارند و من هم ندید، میدونم که چه نظری دارند. من نه از بازی فعلی تیم خوشم میاد و نه شانس زیادی برای گرفتن جام (یا با نگاه تلخ همان مخالفین، سهمیه) برای تیم نمیبینم. با اینهمه به دلایلی که قبلا بارها در موردش صحبت کردم، از این تغییرات شتابزده، از این جابجاییهای عصبی حمایت نمیکنم.
من به تازیخ علاقهء ویژهای دارم (رجوع شود به
وبلاگم). برای این که از اون درس بگیرم و خطاهای تجربه شده رو تکرار نکنم. دقیقا مخالفین نظر من، تاکید دارند که الان زمانهء دیگریست و شما هنوز در اون دوران هستید ...
خوب من اینها رو میفهمم و بارها هم شنیدم. و اصلا هم فکر نمیکنم زمانه عوض نشده، اما جملهء تاریخی مارکس رو آویزهء گوشم دارم:
تاریخ تکرار میشه اول بصورت تراژدی و بعدا یک کمدی احمقانه. مشهورترین نمونهء اون کمدی، مدیریت انتحاری ماسیمو موراتی بود که سالی سه تا مربی عوض میکرد و هی پول میریخت تو تیم و تا کالچوپولی پیش نیومد، نتونست نتیجه بگیره.
یکی از اولین نوشتههای من پس از بازگشت به اینجا، هشدار در مورد پذیرش "دوران بعد از فرگوسن" بود. الان هم حرف جدیدی ندارم. به احترام پرسش حسین عزیز کمی از همون حرفها رو تکرار میکنم. بعد از فرگی ما باید با فضای جدیدی مواجه میشدیم. دوران سخت گذار. همه
حرفش رو زدند اما فکر میکنم
مایی که کنار مربی میایستادیم واقعا به درک
واقعیت این دوران رسیده بودیم. وگرنه اینکه
بگیم با خلا پس از فرگوسن تیم لطمه شدیدی میخوره اما بعد چپ و راست مربی رو بگیریم به باد فحش و ناسزا که چرا اینطوری کردی چرا اون رو خریدی یا نخریدی، این که دیگه نقض غرضه، نگید که تا الان صبر کردیم چی شد؟
کدوم صبر؟ شما که از ماه دوم و سوم شروع کردید. مثل مربیهایی میشه که ده بار میان میگن باخت رو گردن میگیرم. بعد هم سرومرگنده راست راست میچرخن. از استعفا هم خبری نیست. پس اصلا چیزی رو گردن نگرفته بودی جیگر.
به هر حال این خلا بد جور خودش رو نشون داد. کادر مدیریتی تغییر کرد که خودش مشکل رو بیشتر میکرد. نهایتا هم مویس با حذف دستیاران فرگوسن کل مشکلات رو ضربدر سه کرد، اما هیچکدوم از اینها به این معنی نیست که اگر هر کدوم از این اشتباهات رخ نمیداد، تیم به دوران با شکوه سرالکس برمیگشت. شکی هم ندارم که اگر همون اول یورگن کلوب رو میآوردیم به تیم، کمابیش همین نتایج رو میگرفتیم و سپس خواهر و مادر کلوب رو دوستان به سیخ کشیده بودند. الان ظاهرا حضور کلوب در لیورپول نتیجه داده اما دوستان یادشون رفته که راجرز تیم رو تا آستانهء قهرمانی پیش برده بود. تیمش نه تنها بد بازی نمیکرد بلکه بسیار خوب هم بود. لااقل از تیم فعلی ما قشنگتر بازی میکرد. من که سوادی ندارم اما کلهگندههایی بودند که میگفتند راجرز روند رو آماده کرده بود و نباید برکنار میکردنش، اما همهء اینها حدسیاته و قابل اثبات نیست که اگر میموند چی میشد؟ به هر حال کلوب به تیمی رفت که محلهء برو بیا بود. این تغییرات (تا اینجا بدون نتیجه) براشون عادیه. برعکس باشگاه ما که ثبات شیوهاش هست. بنابراین کلوب یا هر مربی دیگهای میتونستند در آغاز موفق بشن. دوستان تو رو خدا برید به گذشته و ببینید هر بار که لیورپول مربی عوض کرد، همینجوری شد. بازگشت دالگلیش، چه ولولهای راه انداخت. تیم شروع به برد کرد بعد، بنگ .... فس....... دالگلیش بای بای.
بقیهاش دیگه تکراریه. مخالفین، جدول و آمار رو نشون میدن و منطقشون با معین و امثال من نمیخونه. شده مثل حرف مایلیکهن که میگه
کیروش چیکار کرده، من هم تو چهار تیم میتونستم چهارم بشم. البته دو دو تا چهارتای حرف کاملا درسته. اما این نتیجهگیری ازش مهمله. به همون دلیل که بقال محلهء آقا مایل هم میتونست چهارم بکنه تیم رو. و همون بقال ایضا میتونست تمام تیمهایی که با مربیگری مایلیکهن به دسته پایینتر سقوط کردند، ببره دسته دو. این اعداد که دلیل نمیشه. آمار جواب
همه چیز نیست.
و در پاسخ به بخش دوم سوال حسین عزیز، من فکر میکنم دورهء سه ساله فنخال کفایت میکنه. روی گیگز شرط نمیبندم، اما اگر اصرار داشته باشیم که یکی از بازیکنهای قدیمی تیم رو بنشونیم رو نیمکت، فکر میکنم گری نویل صلاحیت فنی، و قدرت مدیریت بیشتری داشته باشه.
و برای اینکه مخالفخوانی خودم رو تخت گاز برم، این رو هم بگم که خیلی خیلی از آنجلوتی خوشم میاد. با اینکه از همهء تیمهایی که ***** کرده بدم میاد. چه تناقضی! آدم از یکی اینقدر خوشش بیاد اما دائم آرزوی شکستش رو بکنه. شخصا از حضورش استقبال میکنم بدجور. اینجوری برای اولین بار دوست خواهم داشت تیم آنجلوتی برنده بشه.