جزيره بار ديگر فرگوسن را باور کرد
منچستريونايتد، تيمي که از ابتداي فصل با قاطعيت ليگ برتر را آغاز کرد سرانجام پس از 4 سال قهرمان جزيره شد.
شياطين سرخ که سه فصل پياپي زير سايه لندنيها (چلسي و آرسنال) قرار داشتند با جوانگرايي و استفاده از چند بازيکن باتجربه رقيبان را کنار زده و مقتدرانه ليگ را فتح کردند.
سرالکس فرگوسن مرد باتجربه يونايتديها براي اينکه به سلطه آبيپوشان لندني پايان ببخشد با مجموعه توانمندش انرژي را تقسيم کرد و در ليگ قهرمانان اروپا، جام حذفي و جام اتحاديه هم پرقدرت ظاهر شد و با کسب نتايج ايدهآل فصل را به پايان رساند.
منچستر در طول فصل يک سنگربان مطمئن به نام ادوين فاندرسار داشت که با تکيه بر تجربيات گرانبهايش بسان سدي رسوخ ناپذير درون چارچوب دروازه تيمش قرار گرفت و انصافا نيز موفق عمل کرد.
مرد هلندي که سابقه بازي در تيمهاي بزرگي نظير آژاکس و يوونتوس را در کارنامه دارد بسيار رويايي ظاهر شد و يکي از ارکان موفقيت منچستر بود.
او در اکثر بازيها به ميدان رفت و نمايش فوقالعادهاش باعث شد تا فرگوسن از وي بخواهد تا يک فصل ديگر را در اولدترافورد سپري کند.
خط دفاع منچستر تلفيقي از تجربه و جواني بود؛ گري نويل و ريوفرديناند دو مدافع کهنهکار و باتجربه شياطين سرخ به شمار ميرفتند که حرف اول را در اين مجموعه ميزدند.
البته مصدوميت باعث شد تا اين دو در تعدادي از ديدارها حضور نداشته باشند به طور مثال گرينويل کاپيتان تيم در شش هفته پاياني ليگ برتر غايب بود اما زماني که در ترکيب اصل تيمش قرار داشت بسان يک سد از سنگر منچستر دفاع کرد.
ريوفرديناند به عنوان مدافعي تنومند و جنگجو در قلب دفاع يونايتديها حضور داشت و به مدافعين جوان تيم ياري ميرساند.
در کنار اين دو مدافعي صربستاني به نام نمانياويديچ حضور داشت که با ميدان دادن به او از سوي فرگوسن، عمق دفاع منچستر رسوخ ناپذير شد؛ مدافعي که با توجه به تجربه اندک، نمايشي فوق تصور را داشت و کادر فني از اعتماد به وي هرگز متضررنشد.
گابريل هاينتزه، وس براون، پاتريک اورا، مايکل سيلوستره و جان اوشي نيز از ديگر مدافعان سختکوش يونايتد به شمار ميرفتند.
اوج قدرتنمايي منچستر در ميانه ميدان اين تيم بود؛ جايي که بازيکنان بزرگي حضور داشتند و انصافا هم خوش درخشيدند.
رايان گيگز و کريستيانو رونالدو به همراه پل اسکولز و مايکل کاريک از ارکان اساسي تيم به شمار ميرفتند.
کريس رونالدو که فصل رويايي را سپري کرد به پيشبيني کارشناسان ميتواند يکي از دو عنوان برترين بازيکن جهان و يا اروپا را در سال 2007 از آن خود کند.
وي 17 گل در ليگ برتر براي تيمش به ثمر رساند و نقش انکارناپذيري در قهرماني منچستريونايتد ايفا کرد.
رايان گيگز هم فوقالعاده ظاهر شد. هافبک ولزي اولدترافورد در جناح چپ و گهگاهي در منطقه راست حضوري مؤثر داشت و به همراه رونالدو از مهرههاي اصلي تيم به شمار ميرفت.
فرگوسن در طول فصل بارها اين دو بازيکن را در دو جناح به ميدان فرستاد و انصافا هم بازيهاي درخشاني را به نمايش گذاشتند.
مايکل کاريک هافبک تدافعي که از تاتنهام راهي اولدترافورد شده بود در فصل اول حضورش عالي بازي کرد؛ هافبکي که کمتر گل ميزند و بيشتر با ايجاد درگيري با بازيکنان حريف فضاي لازم را در اختيار ساير بازيکنان ميگذارد، دو گل بسيار ديدني به آث رم زد تا ثابت کند مهرهاي ارزشمند براي فرگوسن به شمار ميرود.
پل اسکولز هافبک سختکوش و متعصب منچستر هم در ميانه ميدان وظيفه بازيسازي را برعهده داشت و در اکثر بازيها حضور مؤثري داشت.
در خط آتش شياطين سرخ وينروني به همراه لويي ساها و اولهگنار سولسشير نروژي حضور داشتند.
روني که عملکرد مطلوبي با به ثمر رساندن 14 گل داشت، بهتر از فصل گذشته بازي کرد اما لويي ساها در نيمفصل دوم ليگ برتر به دليل مصدوميت بسياري از بازيها را از دست داد و فرگوسن مجبور شد تا در مقاطعي کوتاه از هنريک لارسون سوئدي دعوت کند تا تيمش را در 10 هفته همراهي کند.
به هر صورت خط حمله منچستر نمره قبولي گرفت و عنوان بهترين خط حمله ليگ را با 83 گل به خود اختصاص داد. شياطين سرخ بهترين خط دفاع را به همراه ليورپول با 27 گل خورده به نام خود ثبت کردند.
بيشترين پيروزي هم به آنها تعلق گرفت تا فصل رويايي منچستر تکميل شود اما اين مجموعه کامل مردي به نام سرالکس فرگوسن در اختيار داشت تا با درايت خود بازيکنانش را به سوي پيروزي و در نهايت قهرماني سوق دهد.
در ابتداي فصل و زماني که رودفان نيستلروي بنا به دستور پيرمرد اسکاتلندي مجبور به ترک تئاتر روياها شد و بازيکني جايگزين وي نشد، بسياري از کارشناسان معتقد بودند که منچستر در اين فصل نيز توانايي فتح ليگ را ندارد و در پايان هفته دهم چلسي به استقبال قهرماني ميرود.
روي کاغذ چلسي با خريد ميشائيل بالاک و آندري شوچنکو از شانس بيشتري براي قهرماني برخوردار بود؛ اما همه چيز خلاف پيشبينيها بود و شياطين سرخ با اقتدار به استقبال ليگ رفتند و در نهايت جام قهرماني را از چلسي گرفتند.
تمامي اين توانايي مرهون زحمات فرگوسن است؛ مردي که هر چه به سنش اضافه ميشود شور و اشتياقش براي قهرماني بيشتر ميشود و ثابت کرد هر زمان که اراده کند ميتواند منچستر جديدي را بسازد.
تيم او که نسبت به بسياري از تيمها از فقدان ستاره جهاني سود ميبرد، عملکرد مطلوبي داشت و به طور حتم هواداران اين تيم همه چيز را مرهون سرالکس فرگوسن ميدانند. جزيره بار ديگر به تواناييهاي مرد اسکاتلندي ايمان آورد و به طور حتم بريتانيا به فرگوسن کبير بيش از گذشته احترام خواهد گذاشت.