سلام.
دیشب میخواستم این پست رو بدم. خیلی ناراحت بودم و کپی کردم و سیو کردم ولی ارسال نکردم. الان دیدم خیلی ادیت نیاز داشت.
خب باختیم.
خوب شروع کردیم ولی هر چی به آخر اومدیم بی هدف تر شدیم.
بازیکنهامون هم همینطور/ کراسیچ. کیه لینی . ملو و... کلا از دقیقه یک تا نود هر چی گذشت بازیشون بدتر شد. درست مثل حرکت تیم
خودم راحت با این جریانات فوتبال کنار میام. همون روزی که تو سنسیرو این تیم رو بردیم و نذاشتیم نفس بکشه من پیش خودم فکرشو کردم که ممکنه بازی برگشت همه چیز برعکس بشه و شد. بهر حال فوتباله دیگه.
یووه راحت تسلیم میشه و این هزاران سال با اون یووه ای که تا دقیقه نود میجنگید فرق داره. دقیقه نود مال ما بود چون همیشه تا اون موقع مبارزه میکردیم ولی الان عملا بعد از گل همه اماده باخت بودند. سخته / برای من که واقعا سخته.
بازم میگم این یه بازی بود و تموم شد . ولی این شکل تیم هست که مهمه. ممکن بود میلان به ما ببازه ولی چیزی که مهم تر بود این بود که میلان اوضاعش خوب بود. ما اینتر رو هم با همین اوضاع بردیم. شاید فکر میکردیم که میلان رو هم میبریم. یه جورایی استخوان لای زخم میذاشتیم. ولی شاید بهتر باشه خودمون رو بشناسیم. // جالبه که همه تیمو میشناسیم ولی انگار تو ایتالیا به تعریف فوتبال و شناخت و.... با اینجا فرق داره. دیگه همه میدونیم اوضاع چطوره و چی خوبه و چی بد. بهتره مدیران متوجه بشتد و عمل کنند
ما باختیم.این ( ما) یعنی یوونتوس بزرگ ایتالیا که عادت کرده ده هفته اخر فصل رو به فنا بده و بره تعطیلات. ولی زیاد سخت نیست که ببازیم. یعنی غصه اش اینه که چرا اینطوری باشیم. درواقع ما خوب نیستیم
یه جمله بگم به رضا، رضا جان من هم از دست کارای دلنری عذاب میکشم. مخصوصا که برخوردهاش رو با دلپیرو میبینم. ولی خب از همون کاپتان یاد میگیرم که امیدوار باشم و باید مبارزه کرد. قبول دارم وسط های فصل و اوایل توجیهات دلنری رو قبول میکردیم و یه جورایی بهش حق هم میدادیم. و... اما خب حالا دیگه چیزی نیست برای از دست دادن و ما باختیم. نه یه بازیو/ بلکه بیش از یک فصل رو. دیشب امیدوار بودم که صبح اولین خبر رفتن دلنری باشه که الان این قضیه محقق نشد.
چند سال پیش چو افتاد که غلام پیروانی بیاد استقلال. من میدونستم موفق نمیشه اگه بیاد، ولی این مربی رو دوست داشتم. خب نیومد و تموم شد. ولی امسال مطمعن شدم که اگه میومد اصلا موفق نمیشد. نمیخوام یووه رو با استقلال و یا غلام پیروانی رو با دلنری :دی مقایسه کنم. ولی یه جورایی همسنگ هستند در مقیاس. دو مربی بازیکن ساز که به تیم بزرگ برسند و حالا شرایطشون فرق میکنه.
دلنری میتونست برای ما کاپلوی رم باشه و تیم رو زنده کنه. بهش روح بده. و... اما این کار و نکرد. در واقع این دلنری اون دلنری نبود. منظورم اینه که فکر کرد برای یووه باید یه کارای دیگه ای بکنه و تو کارش تغییر روش داد و عملا تو همین پله گند زد.
اون چیزی که من ازش شناخت داشتم این بود که انگیزه رو می پرستید همون کاری که با بازیکن جوون میکنند ولی الان میخواهد حکومت کنه و دیگه خبری از مربی گری نیست. مربی یه نگاهش و یه جمله اش بازیکن و دگرگون میکنه و دلنری دیگه اینکارو نمیکنه. اون به بن بست خورده و داره دست و پا میزنه و در واقع لجاجت شد موجب شکستش.
ما دیگه این فصل و از دست دادیم و برای من تموم شده هست. یه بازی با رم مونده که شخصا برام خیلی مهم نیست. اروپا هم نمیریم. واقعا تلخه ها. یووه اروپا نباشه. اگه دست من بود از این تیم 5 تا بازیکن رو نگه میداشتم و بقیه رو قراردادهاشون رو پاره میکردم با پولش میزدم تو صورتشون. باهات خیلی موافقم که توجیه نیستند کجا هستند. نه فقط دلنری بلکه خیلی بازیکنهامون هم و اون ماروتا که وقتی تصویرش رو نشون داد حس کردم داره به یووه پوزخند میزنه. حس کردم یه دشمن و نفوذی تو تیم هست. یه مجرم. هیچ کس نمیتونه با اله مبارزه کنه. 80 دقیقه رو نیمکت بود. برای هواداران کف زد. سوته زمان خودشو گرم کرد. این بشر یه معجره هست. بعد این همه بزرگی و افتخار برای ده دقیقه بازی تشنه هست و تیمش و دوست داره نه خودشو. نمیشه با عشق مبارزه کرد. دلنری امشب و هر بازی با این کاراش محبوبیت این پسر رو بالاتر میبره. اگه تیم مثل او تلاش میکرد ما الان صدر جدول بودیم
بگذریم. اصلا نفهمیدم چی گفتم.
اینطوری همه حرفام رو جمع بزنم
حالم بد شد. از باخت فقط دو درصد ناراحتم و فراموشش کردم. یک درصد برای باخت و یک درصد چون به میلان بود. نود هشت درصد از اوضاع خود یووه ناراحتم. دلنری برو. تو هم برای ما مربی نشدی. ماروتا نفرت انگیزی. هر مربی ای که تو یووه اله رو تحقیر کرد عاقبت یا خوار شد و یا اشتباهش و قبول کرد تا رستگار شد. از کاپلو بگیر تا همین دلنری
حالا تا کی باید این مربی رو تحمل کرد نمیدونم. فقط امیدوارم نفر بعدی یه مربی باشه و نه یه زورگو. یه کسی که وقتی چیزی برای یاد دادن به بازیکنش نداره اونو گوشه رینگ نذاره. میترسم برن یکی کودنتر از این رو بیارند. حرف از اسپالتی هست که از این بدتره. کاپلو که باز میخواد حکومت نظامی به پا کنه. ازش بیزارم. و... کاش دشام بود. برند گاس رو بیارند. برن یه ادم حسابی بیارند.
سیاهروزی های ما دنباله دار شده.
همه حرفهام بی ربط و شاخه به شاخه بود. دیگه بیشتر حسش نیست.