• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

کلوپ هواداران یوونتوس

kapitan-ali

Registered User
تاریخ عضویت
26 آپریل 2010
نوشته‌ها
3,346
لایک‌ها
7,240
محل سکونت
تهران
رسانه هاي ايتاليايي روز گذشته اعلام کردند بوفون مبلغ 1.5 ميليون يورو به يک تاجر تنباکوي اهل پارما پرداخت کرده است. هنوز مشخص نيست اين پرداخت به چه دليل بوده اما در صورتي که مشخص شود بوفون در شرط بندي شرکت کرده، با محروميت روبرو خواهد شد.

اما وکيل بوفون با زير سوال بردن رسانه ها براي انتشار چنين مطالبي در آستانه رقتبت هاي يورو 2012، تاکيد کرد کاپيتان آتزوري در هيچ فعاليت غيرقانوني دخيل نبوده است.

مارکو والريو کوريني در گفتگو با خبرنگاران گفت:" تئوري شرط بندي و انتقال غيرقانوني پول در هيچ يک از تحقيقات پليس در سال 2010 اثبات نشد.

انتشار اين اخبار در اين زمان بسيار عجيب است. جي جي از اينکه رسانه ها بعد از کنفرانس مطبوعاتي کوورچانو عليه او پاپوش درست کردند، بسيار ناراحت است.

چه کسي گفته اين پرداخت ها به خاطر شرط بندي صورت گرفته است؟ اگر يک دروازه بان و صاحب يک بنگاه شرط بندي با هم فعاليت تجاري داشته باشند، حتما اين کار به خاطر شرط بندي غيرقانوني است؟

اين بحث ها خيلي سطح پايين است. اين دو از زماني که بوفون در پارما بازي مي کرد، يکديگر را مي شناسند و دوستي آنها مي تواند به فعاليت تجاري منجر شده باشد مثلا در خريد و فروش املاک.

حتي بازرسان هم اين ادعا را رد کرده اند."

وکيل بوفون: براي او پاپوش درست کرده اند | ورزش 3
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
درود

خب این از احکام متهمین :
دقایقی پیش دادستان فدراسیون فوتبال آقای پالاتزی، لیستی از نام تمام متهمان این پرونده که بزودی روانه ی دادگاه خواهند شد ر ارائه کرد. در این لیست نام " کونته ، بوفون و بونوچی " دیده نمی شود

نوارا ، با 6 - امتیاز سری ب رو شروع میکنه و 50000 یورو جریمه شده. از حضور در کوپا ایتالیا هم محروم است

آلبینولفه 27- امتیاز ؛ 90000 یورو جریمه .

سمپدوریا و سیه نا ؛ 50000 یورو جریمه .

پسکارا 2- امتیاز در سری ا .

مونه زا 6- امتیاز و محروم از کوپا .

رجینا 6- امتیاز .

پیاچنزا 19- امتیاز و 70000 یورو جریمه .

کاروبیو که کونته را متهم کرده بود هم بیست ماه از فوتبال محروم شد



------------------------
صحبت دلپیرو با مونترال تقریبا تموم شده هست. دیروز خبرش رو توی فوتبال ایتالیا دیدم ولی فکر میکردم به تیمی در لس انجلس بره. بهرحال هنوز همه چیز کامل قطعی اعلام نشده ولی من امیدوارم حالا که میخواد بازی کنه تو هیچ لیگ معتبری در اروپا نره. امریکا برای بازیکنان بزرگ بیشتر جنبه تفریح داره یه جورایی و اینطور نیست که بگیم رفت و تو یه تیم مطرح دیگه به فرض حالا بگیم تاتنهام یا پاری سن ژرمن بازی کرد . مونترال نشد یه تیم امریکایی دیگه بهتره. رائول با السد قطر بست بعد از شالکه و شخصا اصلا دوست ندارم الکس چنین مسیری رو طی کنه.
Reports in Italy are speculating as to whether or not Alessandro Del Piero is set to put pen to paper on a deal to play for MLS side Montreal Impact.

The veteran striker is available on a free transfer this summer as he draws to a close a 19-year stint with Juventus. A number of sides are rumoured to be interested in the 37-year-old, but Montreal, who will have Marco Di Vaio in their ranks next year, are understood to have taken the lead.

The Gazzetta dello Sport suggest that talks between the World Cup winner and the Canadian outfit are at an advanced stage, whilst other reports are indicating that a deal may have already been agreed.

However, at the same time, other reports are alleging that the player has held talks and rejected Montreal's advances.

Del Piero leaves Juve this summer as their all-time record goalscorer and appearance holder and has won 19 major honours in his career.
----------------------
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
الکس بازی در مونترال رو تایید نکرده
گفته هنوز هیچ چیز مشخص نیست به جز اینکه میخوام بازی کنم خارج از سری آ
این گفتگو با یه رسانه آرژانتینی بوده و ازش سوال کردند که چقدر احتمال داره با ترزگه همبازی بشی که گفته : وای نات! :دی چرا که نه من فوتبال امریکای جنوبی رو دوست دارم ولی تا این لحظه حرفی نزدیم و دیوید با من تماسی نگرفته و این پیشنهاد همبازی شدن از سوی دیوید صحت نداره
همچنین از مهمترین گزینه : ارسنال رو اسم برده و همینطور ام ال اس امریکا (LA Galaxy or New York Red Bulls) و همچنین مالاگا اسپانیا.
هنوز هیچ چیز مشخص نیست و هر لحظه اتفاقات رو بررسی و آنالیز میکنیم

پ.ن: با پوست کلفتی تمام شاهد ظلم هستیم با عنوان فوتبال حرفه ای! تف آقا تف.این پسر چرا باید میرفت آخه؟ کاملا اینو هیچیشو نمیفهمم. انگار وضع عقلی اینالیایی ها از ما خیلی بدتره
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

گمانه زنی ها برای اسم های بزرگ ادامه داره و روزنامه ها هم امروز در تیتر هاشون اسم فن پرسی و هیگوئن رو به عنوان شانس اول معرفی کردند در حالی که تیم نیم نگاهی هم به سوارز داره و پیشنهادی هم به ناپولی داده که با دادن ماتری و مقداری پول بتونه کاوانی رو بگیره :)

corjun2.jpg
tutjun2.jpg
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
این خبر یه کمی امیدوارم کرد , من فکر می کنم نانی با قدرت جوانی که داره از روبن بیشتر به کارمون می یاد ( البته فعلا که خبری از روبن هم نیست :| )


فوتبال تنها در انگلیس و اسپانیا خلاصه نمی شود
nani1.jpg

نانی بازیکن 25 ساله ی باشگاه منچستر یونایتد انگلیس امروز در جدید ترین مصاحبه ی مطبوعاتی خود اعلام کرد اگر سران یووه به وی پیشنهاد بدهند به احتمال زیاد قبول خواهد کرد.

نانی که از سال 2007 به عضویت باشگاه انگلیسی یونایتد در آمده است در مورد ترانسفر خود گفت: "من واقعا خوشحالم ولی از آینده ی ورزشی خود در حال حاضر خبر ندارم و در انتظار پیشنهادات آینده خواهم بود."

"به نظر من فوتبال فقط در انگلیس و اسپانیا خلاصه نمی شود و می توان در دیگر کشورها هم از فوتبال لذت برد."

"من در حال حاضر در انتظار پاسخ باشگاه منچستر خواهیم بود زیرا پیشنهاد جدید خود را به آنها ارائه دادیم و در انتظار پاسخ هستیم."

گفتنی است نانی در فصل گذشته هم مورد توجه سران یووه قرار داشت اما مبلغ بالای باشگاه منچستر برای فروش وی مانع از انتقال بازیکن پرتغالی به یوونتوس شد.

Nani drops Juventus hint
By Football Italia staff
nani490ai.jpg


Manchester United winger Nani has hinted he could accept a proposal from Serie A – most likely Juventus. “Football is not only about England and Spain.”

The 25-year-old moved from Sporting Lisbon in 2007, but contract renegotiations have hit problems at Old Trafford.

“I am really happy, but I don’t know about my future. Now I will study opportunities,” he told Portuguese television RTP.

“Football is not only about England or Spain. It is possible to enjoy success in other countries.

“My agent is waiting on news about United. We have presented a counter-offer and now we are waiting on an offer from the club.”

These statements are positive for Juventus, who had already been linked with a swoop for Nani.
 

manoonam

Registered User
تاریخ عضویت
25 آپریل 2012
نوشته‌ها
174
لایک‌ها
107
از فوتبالدوستای عزیز میخوام با توجه به بازی حساس تیم ملی یه سرم به تاپیک تیم ملی بزنن
ممنون ;)
 

lord-hamed

Registered User
تاریخ عضویت
14 جولای 2008
نوشته‌ها
388
لایک‌ها
408
محل سکونت
--- Tehran ---
پس از کش و قوس فراوان و راضی شدن طرفین دیدار سوپرکاپ ایتالیا میان دو تیم یوونتوس و ناپولی در کشور چین برگزار خواهد شد . به گزارش اسکای اسپرت :

این دیدار روز ۱۹ آگوست ( ۲۹ مرداد ) در ورشگاه آشیانه پرنده شهر پکن در کشور چین به مصاف هم خواهند رفت. این بازی در استادیوم ملی این شهر معروف به آشیانه پرنده که در رقابت های المپیک ۲۰۰۸ مورد استفاده قرار گرفت بازی خواهند کرد .

باشگاه ناپولی با پیشنهاد یوونتوس مبنی بر بازی در ایتالیا مخالفت کرده بود .

منبع خبر : Sky Sport
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

بوفون تبرئه شد؟

بله عزیز بوفون و کونته و بونوچی هر سه یوونتوسی بی گناه بودن و فقط اسمشون رو کشیدند وسط تا از یووه هم اسمی باشه :|
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
سلام

لوکا مارونه /
امسال شش بار به میدان رفته و حالا صحبت بر سر ادامه حضورش هست.
مارونه که از سیه نا توسط کنته انتخاب شد و به یووه اومد گفته مشخص نیست در ادامه چه تصمیمی گرفته بشه. کونته به من اعتماد کرد و من برای فوتبالم به او دین دارم .
بازی کردن یا نکردن در یووه برای من تفاوتی ندارد چرا که حتی اگر بازی نکنم بودن در اینجا و مشاوره های کونته برای من با ارزش است.
ظاهرا این بازیکن نیاز داره که بازی کنه تا بهتر دیده بشه حالا در یووه یا اینکه مجبور به خروج بشه.
گفته میشه طی این هفته پیشنهاد های قرضی ای داشته از جنوا و پالرمو و آتالانتا.

مائوریسو ایسلا شیلیایی
و
آساموآ اهل غنا

هر دو از ادینزه / دیشب از سوی مدیران ادینه تایید شده که روند انتقال این دو به یووه تا حدود زیادی موفقیت امیز طی شده ولی هنوز قطعی نشده.
گمانه زنی برای قیمت 15 میلیون یورو هست البته جمعا

روبین فن پرسی
رودگلیت : فن پرسی کلاس جهانی فوتبال رو داراست و حضورش در یووه میتواند موفقیت آمیز باشد. آنچه از کونته دیده شد با بازی فن پرسی همخوانی دارد.
در ادامه مطلب اومده که یووه و بارسا و من سیتی خواهان او هستند.
فن پرسی نیز اعلام کرده : اونچیزی که من در آرسنال دارم کامل هست و باید منتظر آینده و پایان یورو بود . در حالی که احتمال جدایی رو رد نکرده .

جووینکو:
وکیلش در تی وی مصاحبه کرده و گفته : او بخشی از استادیوم خانگی شده و جدا کردنش سخت شده.
چه با پارما و چه در یووه ، الان نمیشه چیزی گفت و صحبتی نشده . تصمیم به او بستگی داره و این به آینده مربوط میشه.
کلودیو پاسکوالین همچنین احتمال حضور او در یووه را رد نمیکند و میگوید: نمیتوان گفت که یووه برای آینده او نقشه و سرمایه گذاری نداشته. او زمانی برای اهداف بزرگی در یووه رشد یافته.
همچنین اضافه کرده با خروج دلپیرو ممکن است یووه بیشتر به او نیاز داشته باشد و باید دید چه اتفاقاتی در پیش است.

ون در فارت
اول بگم که تا الکس بود دوست داشتم بیاد یووه که نیود الان دیگه نمیدونم.
سالهاست که یووه و رم و اینتر به دنبالش هستند. هافبک تیم ملی هلند میگوید علاقمند هستم که در لیگ ایتالیا بازی کنم .
تقریبا میشه گفت که همه لیگها رو دور زد. انگلیس اسپانیا آلمان / هلند هم که بوده . حالا صحبت از ایتالیا میتونه جدی باشه.

یه صحبتهایی هم از روسی هست مجددا. یووه ناپولی و .. / البته ظاهرا همه تردید دارند در مورد آینده او و ازش به عنوان یک سرمایه گذاری بلند مدت ریسکی یاد شده.


از دلپیرو هم خبر جدید فقط اینه که پیشنهادی از انگلستان مورد بررسی جدی تر هست.

آخرش ببینیم ایندفعه از اسمهای بزرگ به کیا میرسیم. ;)

شاد باشید.
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
سلام

خلاصه خبر ها خیلی ام پی تیری !

جوینکو رفت تو برد اینتر و باهاش مذاکره کردن. پارما 25 میلیون خواسته به علاوه کوتینیو/ اینتر میخواد Marco Davide Faraoni and Juan Jesus رو بده و کوتینیو رو نده / از سوی وکیلش اعلام شده مذاکرات با یووه نیز ادامه داره ولی یووه نمیخواهد با ما مذاکرات رو به خوبی پیش ببره و شرایط ما براش خوب نیست!

فن پرسی / لواندوفسکی / کاوانی ؛ گزینه های یووه برای خرید (آخرش کار میکشه به مهاجم نیمکت نشین رکرتیوو !)

یووه ظاهرا درگیر شده با فدراسیون سر 3 ستاره رو پیرهن و قصد دارند اصلا ستاره نزن رو پیرهن !

آخرین مدعی برای دلپیرو فلامینگو برزیل!

ایسلا رد کرده پیوستنش به یووه رو و توی توییتر گفته : این خبر صحت نداره دوستان و من دیروز هم این خبر رو رد کردم! این در حالی بوده که مدیر اقتصادی ادینزه این انتقال رو سه روز قبل تا حدود زیادی پیشرفته و مثبت اعلام کرده بوده.
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
درود

من فکر میکنم بازیکن بزرگ تا اخر یورو تیمش رو انتخاب نمیکنه.
از طرفی یه باشگاه هم برای بازیکن بزرگ صبر نمیکنه. حتی اگر نمایش خوبی نداشته باشه در سطح یورو و تیم ملی باز اوضاع باشگاه فرق داره و این ملاک نمیشه.

در همین راستا من شخصا نمیتونم این اخبار رو الان باور کنم و باید صبر کرد اما

خبر مهمی وجود داره مبنی بر اینکه یووه دستمزد سالیانه هفت و میلیون یورویی به فن پرسی داده ! از طرفی فابیو گفته ما مشکلی نداریم که فن چنین پولی بخواد بگیره. اون مهاجم سطح جهانیه و مشکلی نیست بهش خوش امد هم گفته!!!

فن پرسی رو بعید میدونم بعد فابرگاس آرسنال براحتی رها کنه. ولی از طرفی آرسنال طی سالها نشون داده که ستاره هایی رو تولید کرده که در ابتدای حضور نامی نبودند و هیچ وقت هم بهشون دل نبسته و یه جورایی شخصیت این باشگاه طوری هست که وقتی بازیکنی بخواهد بره اذیتش نمیکنند. حالا این میمونه که فن چقدر میخواهد بمونه و چقدر مایله به رفتن.

رئال و بارسا هم طبق معمول زوم کردند روی ستاره ها که فن پرسی از اون هدفهای شماره یک هست.

من فکر نمیکنم آخرش یووه خرید خیلی تاپی بکنه ولی این قضیه فن خیلی داره کش پیدا میکنه. ممکنه به هر حال دیگه!
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

گویا فردا یک یا در خوشبینانه ترین نگاه دو خرید داریم :دی
راستی نیکولا لیالی چی شد برای تست پزشکی رفته بود باشگاه قرارداد بستند ؟
-------------------

اساموا در تست پزشکی یووه حاضر شد
asamoah2.jpg

در حالی که اخبار متفاوتی از سرنوشت اساموا و ایسلا شنیده می شد، دقایقی پیش اساموا راهی محل ویژه باشگاه یووه؛کلینیک فورناکا، برای شرکت در تست پزشکی این تیم شد. در حالی که اخباری از پیشنهاد دو باشگاه منچستر یونایتد و بارسلونا برای به خدمت گیری این بازیکنان منتشر شده بود و اینده یوونتوسی این مهره را تحت تاثیر قرارداده بود، این مهره وارد شهر تورینو و در ادامه برای شرکت در تست پزشکی حاضر شد تا ابهامات برطرف شود.

اما دیگر مهره مورد نظر، ایسلا، که مدیر برنامه های وی که مدیر برنامه های اوساموا نیز هست تاکید کرده که وی نیز به زودی برای انجام تست پزسکی راهی تورینو می شود، زیرا توافق لازم با ماروتا، مدیر ورزشی یووه به دست امده. با این حال رسانه های کشور ایتالیا از توافق پنهانی ایسلا با تیم اسپانیایی خبر دادند و اعلام کردند این بازیکن به زودی راهی بارسا خواهد شد. گفتنی ست که ایسلا نیز خود تاکید کرده فردا برای حضور در تست پزشکی یووه راهی تورینو خواهد شد و کلیه شایعات را رد کرده است.

گفته می شود که به احتمال زیاد فردا پس از اتمام تست های پزشکی هر دو بازیکن قراردادشان با یووه امضا خواهد شد.


ادیت :

اینجا که زده یوونتوسی شده , ولی انگار خبرش رو نشنیدم :دی
http://en.wikipedia.org/wiki/Nicola_Leali
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

گویا امروز هم طبق قرار ایسلا امده تست پزشکی داده :دی
اینم پیراهن دوم یووه در فصل آینده من که دلم هنوز با پیراهن صورتی هاست :|


maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-officiel-nike-1.jpg
maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-officiel-nike.jpg
maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-officiel-nike-3.jpg
maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-nike-4.jpg
maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-officiel-nike-2.jpg
maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-officiel-nike-4.jpg
maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-nike-2.jpg
maillot-juventus-2012-2013-exterieur-away-nike-3.jpg
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

جدیدا مدیر ناپولی رو که می بینم حرسم می گیره , اگه حذفی زده بودیمشون الان انقدر ناز نمی کرد :D

در کل اوضاع امیدوار کننده هست که شاید فن پرسی رو که گویا رفته توی لیست جداشدگان از باشگاه آرسنال رو بگیریم و امیدوارم اگه فن پرسی رو جذب نکردیم حتما یک مهاجم شش دنگ مثل سوارز یا ایگوئن یا حتی ژکو رو جدب کنیم , با این پیراهن ها تیم مثل سالیانی شده که توی جام باشگاههای اروپا قهرمان می شد :دی

خبر مربوطه
----------

دی لورنتیس: 50 میلیون به همراه متری و جووینکو برای کاوانی
delaurentiis1.jpg

ماروتا مدیر نقل و انتقالات باشگاه یوونتوس اعلام کرد با توجه به شرایط تیم ناپولی بعید به نظر می رسد این باشگاه حاضر به فروش ستاره ی تیم خود شود.

همین صحبت ها باعث شد تا دی لورنتیس مدیر باشگاه ناپولی صحبت هایی را در این زمینه انجام دهد: "هر تیمی کاوانی را می خواهد باید 70 میلیون یورو بپردازد. اگر یوونتوس کاوانی را می خواهد باید 50 میلیون به همراه متری و جووینکو به ما بدهد."

ماروتا مدیر یوونتوس در ادامه گفت: "یوونتوس به هیچ وجه حاضر به از دست دادن سبا و واگذاری وی به اینتر نیست و به آنها توصیه می کنم قوانین را رعایت کنند."

"در مورد وراتی ما پیشنهاد خود را ارائه کرده ایم و اکنون در حال بررسی جزئیات این ترانسفر هستیم تا بتوانیم وی را به خدمت بگیریم."

دیگر اخبار نقل و انتقالات باشگاه یوونتوس

بلاژیکوفسکی ستاره ی 26 ساله ی تیم ملی لهستان به لیست خرید باشگاه یوونتوس در فصل جاری اضافه شد و قیمت او 7 تا 8 میلیون تخمین زده شده است.

باشگاه ارسنال قیمت فن پرسی مهاجم این تیم را برای فروش 30 میلیون یورو اعلام کرد و اعلام کرد فن پرسی دستمزد 130 هزار پوندی این باشگاه را رد کرده است و به تیم دیگری منتقل می شود.
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

خوب هنوز خبری از خرید و فروش نشده ولی گویا هدف اصلی تیم از فن پرسی به سوارز برگشته و یووه می خواهد تا کراسیچ رو هم با مبلغی پول به لیورپول بده تا بتونه سوارز رو بگیره .
تیم ترزگل هم با درخش او به مقام قهرانی رسیده ( دوستت داریم ترزگه:happy: )
------------------

سرنوشت تمام بازیکنان یوونتوس
transfer1.jpg

بازیکنان زیادی در اختیار باشگاه یوونتوس بودند که مالکیت اشتراکی با سایر تیم های داشتند و دیروز سرنوشت نهایی آنها برای یک سال دیگر مشخص شد. بر این اساس

رافائله بیانکو : یوونتوس این بازیکن را به طور کامل از اسپیتزا خریداری کرد.

داریو رومانو : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با الساندریا برای 1 سال دیگر تمدید شد.

لوکا کاستیگلیا : یوونتوس این بازیکن را به طور کامل از اسپال خریداری کرد.

روبرتو کریویلو : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با سن مارینو برای 1 سال دیگر تمدید شد.

سیمونه اسپوسیتو : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با گروستو برای 1 سال دیگر تمدید شد.

نازارنو بلفاستی : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با مودنا برای 1 سال دیگر تمدید شد.

رافائله الکیبیاده : یوونتوس این بازیکن را به طور کامل از نوچرینا خریداری کرد.

کارلو ایلاری : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با اسکولی برای 1 سال دیگر تمدید شد.

ماتیا پرویتی : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با باسانو برای 1 سال دیگر تمدید شد.

کارلو پینسوگلیو : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با ویچنزا برای 1 سال دیگر تمدید شد.

نیکو بیانکونی : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با ویچنزا برای 1 سال دیگر تمدید شد.

اندره ا ده پائولا : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با کاربی برای 1 سال دیگر تمدید شد.

لوکا بلکاسترو : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با کارارسه برای 1 سال دیگر تمدید شد.

ریکاردو مانیه رو : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با پسکارا برای 1 سال دیگر تمدید شد.

لوکا دل پاپا : قرارداد مالکیت مشترک او بین یووه با پسکارا برای 1 سال دیگر تمدید شد.

البین اکدال : یوونتوس این بازیکن را به طور کامل به"کالیاری فروخت.
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
درود

جواد جان البته یه خبر مهمی رو چند روز پیش داشتیم و اونم بازگشت جووینکو بود/ ظاهرا با یازده میلیون مالکیت قطعیش به یووه رسید. هرچند گفته میشه ممکنه یووه اونو در ازای خریدی واگذار کنه مخصوصا به ناپولی برای کاوانی

سوارز هم که دیگه گفتن نداره که من چقدر منتظر ورودش هستم. از 2008 -9 تو نخ این بازیکنم. به نظر خودم فن پرسی بهتر از سوارز هست ولی من ترجیح میدم سوارز رو بگیرند به دو دلیل مهم و غیر مهم: دلیل غیر مهم اینکه فکر میکنم بیشتر بازیش به یووه بخوره ! :دی ولی دلیل مهمتر اینه که من خوشم میاد این بیاد !! دابل :دی
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

اینم ترجمه کتاب الکس عزیز سعی می کنم با اضافه شدن هر بخش اگر صفحه به جلوتر رفته بود دوباره تمام متن را بگذارم و اگر هم در همان صفحه بودیم پست را ادیت کنم :)

--------------
Giochiamo Ancora


delpierogiochiamoancora.jpg

قسمت اول کتاب دل پیرو

کتاب الکس با نام Giochiamo Ancora یا به بازی ادامه بدهیم منتشر شده و در بخش اول به موضوع بزرگ شدن و شغل آینده پرداخته است. در ادامه ترجمه بخش اول کتاب را با هم می خوانیم

" در دورانی که در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل بودم، این فکر ذهن من را به خودش مشغول کرده بود، می خواستم فوتبالیست بشوم اما معلم به من گفت که فوتبال یک شغل نیست بلکه یک بازی هست. پدرم یک برق کار بود و این یک شغل محسوب می شد، من رشد کردم اما همچنان این جمله در ذهن من ماندگار شد، پدرم فقط شب ها را در خانه سپری می کرد اما گاهی وقت ها و در نیمه های شب زنگ تلفن خانه ی ما به صدا در می آمد و پدرم مجبور می شد خیلی سریع لباس کار را بپوشد زیرا دوستان و همکارانش بالای دکل های برق منتظر وی بودن ، همیشه به پدرم فکر می کردم."

"وی مجبور بود در یخبندان، طوفان و رعد و برق مشغول کار بود و از دکل ها بالا می رفت و من در اتاق برخورد قطره های باران با پنجره را تماشا می کردم ، پدرم نور را دوباره به شهر هدیه می کرد و من این را در ذهن خود تصور می کردم، برق کاری مهمترین شغل است ، پدرم قهرمان من بود ، گاهی می نوشتم که می خواهم مانند پدرم شوم و گاهی یک آشپز یا راننده ، بدلیل علاقه ای که به غذا دارم ، آشپزی را دوست دارم و رانندگی را بدلیل منظره های زیبا و زیبایی ماشین های سنگین دوست داشتم."

"هر چه که دوست داشتم را می نوشتم اما توانایی دست یابی به تمام این آرزوها را نداشتم، البته در آينده به چیزهای مهمی رسیدم و زندگی فوتبالی من مثل یک سفر طولانی بود و به من یاد داد که غذای سالم بخورم و برای جلوگیری از اضافه وزن از پرخوری پرهیز کنم؛ در تابستان روزهای بسیار زیبایی را سپری می کردیم؛ بعد از ناهار به خیابان می رفتم و تا تاریک شدن هوا به بازی فوتبال ادامه می دادم، خانه ها ، باغ ها و خیابان در تاریکی ناپدید می شدن، پدرم چهار چراغ را برای ما نصب کرده بود زیرا خیابان تاریک می شد ، آن خیابان برای من یک ورزشگاه بود و آن بازی برای من یک کاپ قهرمانی."

"دوستان یکی پس از دیگری با من خداحافظی می کردند و به خانه هایشان باز می گشتند، مادرم در انتظار من است ، هفت نفر ، پنج ، سه و حالا فقط من و یکی از دوستانم باقی مانده ایم، صدای قورباغه ها را می شنیدیم و شروع می کردیم به شوت به دروازه یا دریبل یک دیگر ، بوی عرق و خستگی در ما نمایان شده بود و در تاریکی فقط یک توپ گرد را می توانستیم ببینیم تا اینکه دوست من نیز به خانه می رفت و فقط من می ماندم و توپ ، دوست با وفای من ، بازی با حریف فرضی را ادامه می دادم ، این دوران کودکی من بود ، فقط به فوتبال فکر می کردم ؛ می خواستم یک بازیکن واقعی بشوم و یک قهرمان ، می خواستم قهرمان اسکودتو و جام جهانی بشوم و یک بازیکن محبوب و مشهور ، می خواستم ثابت کنم که کوچک ترین هم می تواند به بزرگترین و بهترین جایگاه برسد "

قسمت دوم کتاب دل پیرو

قسمت دوم کتاب الکس دل پیرو ستاره ی بی چون و چرای یوونتوس با نام Giochiamo Ancora به زندگی وی مربوط می شود. در ادامه می توانید ترجمه ی بخش دوم کتاب الکس را بخوانید:

نام من الساندرو دل پیرو است، من فوتبالیست هستم و رویاهای کودکی من به واقعیت تبدیل شد، من خوشحال و البته خوش شانس هستم زیرا هیجان و اشتیاقی که داشتم اکنون زندگی و شغل من است ، فکر نمی کنم که انسانی بیش از این خوش شانس باشد ، من پدر سه فرزند کوچک هستم."

"آرزوهای بزرگی برای آن ها می کنم و امیدوارم که روزی شور و اشتیاقی که دارند، زندگی ان ها شود و روزی من را به یاد بیاورند همانطور که من پدرم را به یاد می آورم، فقط در این صورت است که من مطمئن خواهم شد که مانند پدرم، پدری خوبی بودم، بعضی وقت ها می خواهم به آن ها بگویم که دوستشان دارم و این احساس با شدت زیادی در من پدید می آمد و بعضی وقت ها تنها سکوت کافی بود؛ من یک مهاجم هستم، وظیفه ی من گلزنی است نه نویسندگی؛ من نه معلم هستم و نه فیلسوف اما زندگی من با تجربه های زیادی همراه بود و دوست دارم که این تجربه ها را در اختیار دیگران قرار دهم ، ورزش یک درس بزرگ است ، شاید به آمادگی جسمانی خلاصه شود اما این ورزش بی پایان است و در این ورزش ارزش ها و باورهای زیادی وجود دارد و کسی که به آن ها ایمان نداشته باشد ، يک ورزشکار واقعی محسوب نمی شود."

"می خواهم که در این کتاب ده موردی که از ورزش آموختم قرار گیرد ، ده ! شماره ی پیراهن من ، ده موردی که من در میدان و بیرون از آن پیروی می کردم ؛ البته این کتاب برای نوشتن خاطرات یا زندگینامه منتشر نمی شود بلکه چنین کتابی موقعی منتشر می شود که زندگی ورزشی رو به پایان باشد البته من این روز را همچنان دور می بینم ؛ این کتاب من هستم، مردم من را می شناسند اما عده ی کمی از من شناخت کاملی دارند، از پندها بیزارم ، من اصول ، قواعد و ارزش ها را دوست دارم ؛ کدام ارزش ها ؟ اتحاد یک مجموعه ، پایداری و عدم خود پسندی ، این به نظر من این یک فرهنگ هست ، وفاداری ، فداکاری و هیجان را دوست دارم ، می خواهم برای رسیدن به چیزی که دوست دارم تمام توان خود را به کار گیرم ، دوستی ، همکاری و تصمیم گیری در وقت مناسب را دوست دارم ؛ من در زندگی این کار را کرده بودم و اخیرا در یوونتوس پس از بیست سال تصمیم خود را گرفتم ، بسیار دشوار اما ضروری بود ؛ پیروزی را دوست دارم."

"گاهی وقت ها حیرت زده می شوم که کدامیک بهتر است، عشق به پیروزی یا نفرت از باخت ، دوست دارم که پیشرفت کنم و تا خستگی کامل به این کار ادامه بدهم ، برای شخصی مثل من گزینه ی دومی وجود ندارد ؛ باید شنوا ، با هوش و آماده باشم ؛ با توجه به آرامشی که دارم من شخصی کنجکاو هستم و این به من کمک زیادی کرد ، من مدیون استعداد خود هستم ، از کودکی با آن زندگی کردم اما همچنان این برای من یک راز است ، تیزهوشی در فوتبال یک راز بزرگ است ، شاید آن یک هدیه است که خدا به من داده است و در آن به شایستگی ها توجهی نمی شود ، در دوران کودکی شب و روز را همراه با یک توپ پنبه ای سپری می کردم و سعی می کردم توپ را از بین پایه های صندلی عبور دهم، پایه های صندلی یک دروازه ی فرضی بود ، شاید این استعداد من باشم، با آن زندگی می کنم و از آن ممنون هستم ."

"همیشه تلاش می کردم که به بهترین بازیکن و بهترین انسان تبدیل شوم ، گاهی موفق می شدم و گاهی نه ، همه چیز به اراده ی من بستگی داشت ، من محبوب بودم و ورزشگاه نقش خانواده را برای من ایفا می کرد ؛ گاهی لحظات تاریکی را سپری می کردم و با درد جسمانی و روانی آشنا می شدم و رهایی از این وضعیت بدلیل عشقی بود که اطرافیان نسبت به من داشتند یا بدلیل اعتماد به نفس بود ؛ بهترین چیزی که دوست دارم مسافرت است و اینکه به همراه فرزندانم به یاد دوران کودکی بر روی چمن بخوابم و با نگاه به ماه به یاد گذشته بیفتم."

قسمت سوم کتاب دل پیرو

نمی دانم چه موقع الساندرو به یک دل پیرو تبدیل شد؛ شاید این یک واقعیت باشد که هر انسان روزی به رویاهای خود دست خواهد یافت البته برای این کار وظیفه شناس و خوش شانس بودن لازم است.

اگر همه چیز غیر طبیعی و اتوماتیک وار بود بدون شک فقط افرادی در دنیا زندگی می کردند که از قدرت درک بالایی برخوردار هستند متاسفانه چنین چیزی وجود ندارد، من ایمان دارم که استعداد یک راز بزرگ هست، استعداد را در اعماق وجود خود احساس می کنید بدون آنکه با آن آشنا باشید. من در گذشته گل های فراوانی را به ثمر می رساندم اما این هیچگاه برای من مهم نبوده است. من در کودکی با توپ تنیس نیز فوتبال بازی می کردم و این کار را در پارکینگ خانه در سن وینمیاندو انجام می دادم و توپ را به سمت تیر چراغ برق شوت می کردم.

پدرم خودروی 127 زرد رنگ خود را در خیابان قرار می داد تا من بتوانم به راحتی به بازی کردن ادامه بدهم. روزها یکی پس از دیگری می گذشتند و من می ماندم و توپ و تیر چراغ برق شاید من در آن روزها استعداد خود را پرورش و به آن فرصت خودنمایی می دادم، شاید هم نه ، زیرا بعضی ها می گویند که نمی توان استعداد را پرورش داد. شاید بزرگترین راز در نگه داری از آن باشد ، شاید با این کار استعداد در وجود شما منفجر شود. استعداد یعنی جست و جوی یک جادوی پر رمز و راز ؛ استعداد یعنی اعتماد به نفس و ایمان به هدف است ، مانند این است که شما هنگام خارج شدن از منزل به وجود جای مناسب برای پارک خودرو در مرکز شهر ایمان داشته باشید یا اینکه مطمئن باشید که در پایان به هدفی که دارید دست خواهید یافت.

پدر من فقط شب ها می توانست در خانه استراحت کند ، هنگامی که پدر من شب ها در خانه استراحت می کرد من فوتبال بازی می کردم ، توپ را به سمت پایه های صندلی شوت می کردم و پدرم نقش یک گزارشگر را ایفا می کرد ؛ پس از این من تصمیم گرفتم که توپ پنبه ای را کنار بگذارم و به جای آن از توپ تنیس استفاده کنم و این پدرم را ناراحت می کرد به همین دلیل من برای بازی به پارکینگ منتقل شدم. بازی با توپ تنیس در خانه ممنوع بود زیرا ترس از این بود که ممکن است چیزی شکسته شود. بهترین جا پارکینگ بود و در آن مکان بسیار کوچک من یاد گرفتم که در فضاهای تنگ و کوچک چگونه پا به توپ حرکت کنم و به سمت یک دروازه ی بسیار کوچک شوت بزنم. این به من کمک زیادی کرد تا در زمین واقعی فوتبال حرکت کنم ؛ استعداد من در کودکی به ماندن در کنار توپ خلاصه می شد ، به بسکتبال علاقه ی زیادی داشتم و همیشه سعی می کردم با ضربه ی سر توپ بسکتبال را وارد سبد کنم ؛

اکنون از خود سوال می کنم که آيا در آن موقع دل پیرو با استعداد بود ؟ هنوز به پاسخی نرسیده ام. اگر گذشته ی خود را مرور کنم به این نتیجه می رسم که کودکی من به گونه ای شروع شده بود که باید چنین آينده ای رقم می خورد ؛ آينده ی من باید چنین می شد چونکه این سرنوشت من بود ، بازیکنان زیادی را می شناسم اما چرا تعداد کمی از آن ها توانایی زیادی دارند؟ شاید من سریع ترین یا تکنیکی ترین مهاجم نباشم، شاید من باهوش ترین و آماده ترین مهاجم نباشم اما من اندکی از از این ویژگی ها را دارم و ترکیبی از این ویژگی ها باعث شد تا من به این جایگاه برسم شاید بتوان نام آن را استعداد گذاشت .

قسمت چهارم کتاب دل پیرو

گفته می شود که برای تبدیل شدن به یک قهرمان باید باهوش و البته ماجراجو باشید. اعتقاد دارم که من یک ورزشکار منظم هستم و به خوبی با معنای شغل و ورزش آشنا می باشم. من گل های زیبای فراوانی را به ثمر رسانده ام و این نشان می دهد که من بازیکن تیزهوشی هستم، بدون شک استعداد به تنهایی کافی نیست ، هنگامیکه در پادووا توپ می زدم همه از بازی و استعداد یک نوجوان شگفت زده شده بودند، صحبت از نوجوانی بود که در نزدیکی دریاچه ساکن بود، یک جزیره در نزدیکی ونیز ، همه عاشق این نوجوان بودند ، او یک قهرمان خواهد شد و کسی در مورد شک نداشت اما دوری از خانواده برای این نوجوان بسیار دشوار بود ، در سن سیزده سالگی از خانواده دور شدم تا به پادووا بپبوندم.

در ابتدا دوری از خانواده برای من مشکل نبود زیرا پیوستن به این تیم رویای من بود. اگر در فوتبال به موفقیت نمی رسیدم بدون شک راننده ی ماشین های سنگین می شدم. هدف من رفتن به پادووا ، شناخت و کشف استعداد خود بود، استعداد به شخص و ضعف هایش بستگی دارد، من در پادووا حتی برای یک روز هم دست از فوتبال نمی کشیدم اما با این حال من نوجوانی تنها و البته خجالتی بودم. در سن هشت سالگی در تیم مدرسه که از هفت بازیکن تشکیل شده بود راهی فینال شدیم اما در فینال از تیمی که نسبت به ما سن سال بیشتری داشتند شکست خوردیم. گروه خوبی داشتیم با لباس های زرد و آبی، هنوز عکس هایی از آن دیدار را در اختیار دارم. من در باشگاه نونهالان توپ می زدم و برای پیشرفت باید به سن ویندمیانو منتقل می شدم، در تیم نونهالان با لباس های سرخ و سفید، تیم خوبی بودیم و در بیشتر دیدارها پیروز می شدیم ، من همیشه از ابتدا به میدان می رفتم."

هنوز نخستین دیدار رسمی در یک ورزشگاه بزرگ را به یاد دارم ، رقابت های قهرمانی دانش آموزان بود. با دو گل من، میلان را شکست دادیم و من برای اولین بار بود که در میدان با خود سخن می گفتم " بسیار زیباست " ، استعداد پیشرفت و رشد می کند اما هرگز پیر نمی شود ؛ برای مثال مارادونا تا ابد این استعداد را خواهد داشت و اگر در سن هشتاد سالگی قصد داشته باشد که یک ضربه ی ایستگاهی بزند، بدون شک آن را گل خواهد کرد ؛ ما پیر می شویم و بدن های ما پیر می شوند اما درون ما هرگز، استعداد مانند یک جانور است، با فکر و اندیشه بیگانه است.استعداد این است که پیش از ضربه زدن به توپ، با تمام وجود گل شدن آن را احساس می کنید. از من می پرسند که چگونه گل های سرنوشت سازی را به ثمر می رسانم ؟ در واقع من نمی دانم ؛ شاید یک چیزی باعث می شود تا کارهای سرنوشت سازی را انجام دهم، بعد از مرگ پدرم به باری گل زدم و شروع کردم به فریاد زدن اما وقتی که برای نخستین بار این صحنه را از تلویزیون مشاهده کردم، شگفت زده شدم ، من فکر می کردم که یک گل کلاسیک به ثمر رسانده ام ، در واقع چنین چیزی نبود و کاری که انجام داده بودم خارق العاده بنظر می رسید.

با اینکه من بیش از سیصد گل زده بودم و در برابر دروازه های حریف یک مهاجم خطرناک بودم اما به نظر می رسید که تمام این گل ها باید وارد دروازه می شدند و این کار سرنوشت بود. یک ورزشکار به اندازه ی دست ها و پاها به اندیشه های خود نیز نیاز دارد. من همیشه می خواستم در بیرون از ورزشگاه هم شخص با استعدادی باشم اما گذر زمان نشان خواهد داد که آيا من در این کار موفق بوده ام یا خیر ، نمی توان استعداد را آموزش داد اما می توان به پیشرفت آن کمک کرد. اگر استعداد موجود در مارادونا پیشرفت می کرد ، آيا وی می توانست به تنهایی برنده ی سه جام شود ؟ شاید ، آيا مسی برتر از مارادونا خواهد شد ؟ شاید، استاد واقعی کسی نیست که از نظر فنی برترین انسان باشد بلکه استاد واقعی کسی است که چیزهایی می داند که تو آن ها را نمی دانی. استاد واقعی می تواند حقیقت را نمایان کند به همین دلیل من به کسانی که اطلاعات بیشتری نسبت به من دارند ، احترام می گذارم حتی اگر هدف من ابعاد بزرگتری داشته باشد."

قسمت پنجم کتاب دل پیرو

گاهی به خود می گویم " الکس این فقط یک بازی است "، گاهی وقت ها باید استراحت کرد، من برای این کار روی چمن می خوابم. یک احساس فوق العاده که گذشته ها را برای من تداعی می کند، بر روی چمن می خوابم و به دوران کودکی بازمی گردم .

من در شادی ها و ناراحتی ها به این احساس نیاز دارم ، این احساس از دوران کودکی با من همراه بوده است ، بر روی چمن می خوابم و در آرامش و سکوت به آسمان چشم می دوزم. لحظه ها از کلمات با ارزش تر هستند، هیچگاه این احساس را فراموش نخواهم کرد، من برای رسیدن به آرامش به این احساس نیاز دارم يا شاید برای بدست آوردن یک نیروی جدید. مانند این است که پس از دوش گرفتن تمام چرک ها را از بدنم دور میریزم.

در آن لحظه فقط من می مانم و کودکی الساندرو دل پیرو، با همدیگر دوستی بسیار زیبایی را تشکیل خواهیم داد، به یاد آوردن گذشته در رویارویی با آينده به من کمک می کند. زندگی پر شتاب و پر تنش به من یاد داد که نباید شتاب زده شد، در مورد فوتبال و میدان مسابقه صحبت نمی کنم زیرا در آن نباید توقف کرد، من در مورد زندگی روزمره صحبت می کنم، در زندگی برای رسیدن به موفقیت نباید شتاب زده شد.

بوی چمن را دوست دارم، نمی خواهم نوشته های من شاعرانه شود اما واقعیت این است که چمن بویی جادویی دارد. از جایگاه هواداران نمی توان این را احساس کرد شاید تنها در ورزشگاه های انگلستان بتوان آن را احساس کرد ، در آنجا می توان از فوتبال لذت برد بویژه وقتی که هواداران تیم بازنده را به شدت تشویق می کنند، فقط به این دلیل که تیم مورد علاقه ی آن ها تمام توان خود را بکار گرفته بود. من در جهان فوتبال با لذت و هیجان زندگی می کنم ،از خود می پرسم: الکس این کتاب را برای چه کسی می نویسی ؟ برای فرزندانم ، برای تمام افرادی که به این ایمان دارند که تجربه های دیگران می تواند به آن ها کمک کند و اینکه داستان دیگران گرچه مشهور نباشند به داستان های آنان نیز کمک کند.

همه با داستان فوتبالی من به خوبی آشنا هستند اما تعداد بسیار زیادی با شخصیت من آشنا نیستند، من در پادووا روزی شش ساعت تمرین می کردم ، پس از ناهار تمرین من شروع می شد و تا شب ادامه می یافت و شب با خوشحالی به خوابگاه دانش آموزی باز می گشتم و احساس می کردم که خوش شانس هستم با اینکه من تلفن همراه و بازی رایانه ای در اختیار نداشتم. پیش از اینکه بونیپرتی من را جذب کند، پوشیدن لباس یوونتوس برای من یک آرزوی بزرگ بود. می خواستم در خیابان مردم از من استقبال کنند و تا پایان به زندگی فوتبالی ادامه دهم.

نخستین روز دوری از خانواده را به خوبی به یاد دارم، اشک های مادرم و آغوش پدرم که نخستین بار من را به پادووا رساند. ترس نداشتم و احساس خاصی به من دست داده بود، مانند یک بازی پر ماجرا بود، هیچگاه احساس نگرانی نمی کردم البته کنجکاو بودم، بنظر من بهترین راه برای شناخت آموزش و پیشرفت ، کنجکاوی است. در هیجان باید به ناکامی های احتمالی نیز فکر کرد؛ فصل آخر من با یوونتوس بسیار پیچیده بود، نمی توانم این واقعیت را مخفی کنم ، بسیار دشوار است اینکه پس از بیست سال هم تیمی هایتان را از روی نیمکت تماشا کنید، برای رفتن به میدان ، بازیکنان آماده بر دیگر بازیکنان برتری دارند و این احساس به همه دست می دهد.

هیچ بازیکنی نیست که خود را مستحق نشستن بر روی نیمکت بداند ؛ همه ی ما به این ایمان داریم که می توانیم به میدان رویم، تجربه به من یاد داد که چگونه باید در این شرایط توازن را برقرار کنم. اینکه شخصی لجباز نباشم و پیش داوری نکنم ؛ اگر هم تیمی من گل میزند و در شرایط خوبی قرار دارد ، من نباید دست از تلاش بکشم ، باید برای باز پس گیری جایگاه در ترکیب اصلی سخت کوش باشم ؛ مانند این است که یک سگ به دنبال دم خود بچرخد. اگر روز یکشنبه به میدان نروید ، یک احساس فوق العاده را از دست داده اید ؛ اگر در شرایط مطلوبی نباشید سرمربی شما را به میدان نمی فرستد ، چگونه از این وضعیت باید رها شد ؟

با در نظر گرفتن نکته های مثبت، باید از درون قوی باشید و سخت تلاش کنید باید بیش از دیگران تمرین کرد؛ نباید فراموش کرد که هم تیمی هایتان هیچگاه حریف شما نخواهند بود، تنها یازده بازیکن باید در ترکیب قرار گیرند، یک کاپیتان نباید وظیفه های خود را فراموش کند، نباید فراموش کند که در چه باشگاهی توپ میزند. گاهی قرار گرفتن در ترکیب تنها برای پانزده دقیقه بسیار دشوار بوده است. من خشمگین نمی شدم بلکه تمام توان خود را بکار می گرفتم تا بازی بعد از ابتدا به میدان روم. در ورزش شما چه یک دقیقه و چه در تمام دیدار باید تمام تلاش خود را بکنید. دوران حرفه ای من با کمک خدا بسیار طول کشید و در اینجا به پایان نخواهد رسید.

گل زنی من به پایان نرسیده است تنها دوران من با سیاه و سپید به پایان رسید . در آنجا وقتی که گذراندم بسیار کوتاه به نظر می رسید اما چیزهای زیادی یاد گرفتم و خود را به خوبی شناختم. احترام به شخصیتی که داشتم من را در این جایگاه قرار داد و پیروی از یک برنامه ی مشخص، هنگامیکه بر روی نیمکت می نشینید، خطر از دست دادن اعتماد به نفس شما را تهدید می کند و شما این فکر را می کنید که به یک ورزشکار بی مصرف تبدیل شده اید، باید از خود مراقبت کنیم و از انتقاد سازنده استقبال، برای من مهم نیست که مدیر یا مربی چه برداشتی از من دارند ، من به خود ایمان دارم.

من می دانم که زمان مناسب برای خداحافظی چه موقع است ، این زمان فرا نرسیده است، من شخص مقدس نیستم اما به خوبی این را می دانم ، صحبت می کنم، خشمگین می شوم اما همچنان ادامه می دهم. من برای پیشرفت متولد شده ام. برای اینکه جهان را بشناسم، شاید موفق نشوم اما همیشه برای این هدف تلاش می کنم.

قسمت ششم کتاب دل پیرو

هميشه از شوت به سمت دروازه ی حریف لذت می بردم. اکنون از من می پرسند که آيا همچنان از این کار لذت می برید؟ بله بدون شک همین گونه است. من همان لذتی را می برم که در دوران کودکی از این کار می بردم. همه ی روزهایی را که در فوتبال سپری کردم زیبا و شیرین نبودند بلکه من طعم تلخ مصدومیت، شکست و گاهی بی اعتمادی را چشیدم، اگر در بیست دیدار بi عنوان بازیکن نیمکت نشین فقط برای چند دقیقه وارد میدان شوید یا در ده دیدار از روی نیمکت بازی را تماشا کنید، بسیار دشوار است که در این شرایط تمرکز خود را از دست ندهید.

من در این شرایط بر فشاری که به من وارد می شد غلبه کردم و زمان ثابت کرد که حق با من بوده است، گاهی به دیدار برابر رم در المپیکو فکر می کنم و آن پنالتی که از دست داده بودم، رانیری سرمربی تیم بود و من روزهای خوبی را سپری نمی کردم، در آن روزها من برای تمدید قرارداد با مدیران به توافق نرسیده بودم.

به آرامش نیاز داشتم، یک بازیکن برای اینکه تمام توان خود را بi کار گیرد باید از نظر ذهنی نیز آماده باشد البته شاید بتوان با ارائه ی یک نمایش خارق العاده تمام سختی ها را از بین برد یا شاید هم با زدن یک گل فوق العاده، من نمی دانم چنین چیزهایی چگونه رقم می خورند اما می توان گفت که چنین چیزی به سادگی صورت می گیرد و یک راز بزرگ را در ورزش تشکیل می دهد، به نظر من اگر ضربه ی پنالتی با اختلاف زیادی از بالای دروازه به بیرون رود نشان دهنده ی این است که مشکلی وجود دارد و باید آن را برطرف کرد.

بله من همچنان از فوتبال لذت می برم، چندین مورد وجود دارند که به من کمک زیادی می کنند. من یک مربی بدنساز اختصاصی با نام جیووانی پونوکوری دارم ،وی به همراه روبرتو بیگا به من کمک زیادی می کنند و تمام برنامه ها را بر اساس تکنولوژی تنظیم و پایه ریزی می کنند اما همه چیز به آمادگی فیزیکی بستگی ندارد بلکه باید اراده ، خشم ، هیجان ، حس پیروزی طلبی و البته شادابی را در وجود خود احساس کنید ، یک بازیکن ناراحت و افسرده همیشه در راه شکست گام برمی دارد.

این را باید در تمام زندگی لحاظ کرد زیرا خانواده و جامعه مهمترین چیز هستند؛ می توان گفت که همه چیز در هیجان خلاصه می شود ؛ سرنوشت ؟ به آن ایمان دارم ؛ در نخستین فصل حضور من در یوونتوس کار انتقال من بصورت قرضی به پارما تقریبا انجام شده بود و من با مدیران این باشگاه نیز دیدار کرده بودم ؛ ناگهان همه چیز متوقف شد و دینو باجو به پارما منتقل شد، لیپی می گفت که این بازیکن جوان می تواند یک نیمکت نشین خوبی باشد و اینگونه بود که داستان من آغاز شد ؛ اگر من به تیم دیگری منتقل می شدم آينده ی دیگری برای من رقم می خورد.

سرنوشت به صورت مختلف به سوی شما می آيد و گاهی سرنوشت بی رحم خواهد بود ، شاید این ضروری باشد و به سود شما باشد برای مثال : من مصدومیت وحشتناکی را در 18 نوامبر 1998 تجربه کردم اما پس از پنج فصل کاپیتان یوونتوس شدم ؛ جام های زیادی را بالای سر بردم البته روزهای بدی را نیز تجربه کردم مانند فینال هایی که در لیگ قهرمانان واگذار کردیم ، متهم کردن من به عنوان بازیکن دوپینگی و ناکامی در جام جهانی فرانسه.

آيا باید خداحافظی می کردم ؟ خیر بلکه به استراحت نیاز داشتم و شاید این مصدومیت به نوعی لازم بود؛ این مصدومیت دوران فوتبالی من را افزایش داد و از من یک انسان واقعی ساخت، در سختی ها به چیزهای مختلفی پی می برید ؛ از جمله اینکه به این نتیجه می رسید که در معرض خطر هستید ، بازیکنان چنین احساسی را تجربه می کنند سپس با آرامش و بررسی شرایط ، یاد خواهید گرفت که چگونه پیرو اندیشه های خود باشید ، احساس می کنید که دوباره متولد شده اید "

قسمت هفتم کتاب دل پیرو

دوست واقعی ارزش زیادی دارد، گاهی این دوستی ها را از کودکی در کنار خود احساس می کنیم و گاهی در بزرگسالی، شاید در دوران کودکی، دوست خوب به یک هم بازی خلاصه شود و هم بازی ما بهترین دوست ما باشد.

من نیز از این طرز فکر پیروی می کردم و پیرپائولو به همرا نلسو بهترین دوستان من در کودکی بودند، آن ها در رویاهای من شریک بودند و اکنون که این رویاها به واقعیت تبدیل شد در کنار من هستند. همیشه در کنار من هستند حتی در مراسم ازدواج من دوستان واقعی من هستند و برای درک من یک نگاه کافیست یا شاید هم یک کلمه با لهجه ی زیبای ونیز. ما هیچگاه با هم ایتالیایی صحبت نمی کردیم شاید این برای جوانان کار دشواری باد اما واقعیت این است که این گویش ها هستند که انسان ها را به یکدیگر نزدیکتر می کنند.

اصالت بسیار مهم است احساس می کنم که به یک منطقه وابسته هستم و این گویش جزئی از آن است، همانگونه که گویش پولسی یا توسکانی وجود دارند، گویش های با ارزشی که به آن ها اهمیت نمی دهیم ؛ دوستی ها در نزدیک بودن رقم می خورند و رشد می کنند بویژه در دوران کودکی ؛ از بازیگوشی لذت می بریم و لحظه های زیبایی را در کنار هم تجربه می کنیم ، اوج دوستی ها در سن 10 تا 18 سالگی را می توان تجربه کرد و پس از آن می توان گفت که به یک شریک در زندگی برای همدیگر تبدیل می شویم ، بدلیل فوتبال من در کودکی خانواده و دوستان خود را ترک کردم اما پس از بازگشت و با توجه به اینکه چند هفته صدای همدیگر را نشنیده بودیم اما مانند این بود که 5 دقیقه پیش با یکدیگر صحبت می کردیم ، همه چیز دوباره آغاز می شود و من اطمینان دارم که چیزی تغییر نکرده است.

زندگی ساده را دوست داشتیم ؛ در دوستی مانند یک تیم در جام جهانی با یکدیگر متحد هستیم حتی اگر در سال فقط پنج بار یکدیگر را از نزدیک ببینیم ، آن ها همیشه به فکر من هستند و من نیز آن ها را فراموش نمی کردم؛ دوستان دوران کودکی با ارزش ترین دوستان ما هستند اما دوستی در وجود آن ها خلاصه نمی شود ، زندگی به من یاد داد که همیشه در انتظار پاداش های غیر منتظره باشم ؛ گاهی در یک دوست به یک گنج دست می یابی ، بازیکنان نیز گاهی شرایط بدی را سپری می کنند ، از نظر شخصی با مشکل مواجه هستند ، بدلیل سپری نکردن مصدومیت ، کسب نکردن نتیجه هی مورد نظر یا بی اعتمادی سرمربی دچار افسردگی می شوند ؛ گاهی وقت ها زندگی خصوصی تمرکز شم را به هم میزند و من این احساس را تجربه کرده ام ، قبل از برگزاری دیدار تیم یوونتوس به هتل سیتیا منتقل می شود و در یکی از این شب ها من قصد داشتم تا برای استراحت وارد اتاق شوم که مونترو از من خواست تا به صحبت هایش گوش دهم ، مونترو برترین مدافع تاریخ است و من قصد ندارم از وی تعریف کنم چرا که همه وی را به خوبی می شناسند ؛

مونترو هیچگاه برای من یک دوست واقعی نبود و ما حتی با هم صحبت نمی کردیم ما فقط هم تیمی بودیم و رابطه ی ما در همین اندازه بود ؛ برای وی احترام زیادی قائل بودم اما رابطه ی ما فقط در زمین شکل گرفته بود ، مونترو به من گفت : الکس چکار می کنی ؟ به وی نگاه کردم اما نمی دانستم چه بگویم ؛ من شگفت زده شده بودم وی مثل اینکه می خواست توپ را از من بگیرد با هیجان خاصی به من گفت : در هر شرایطی که هستی ، آن را فراموش کن ، نمی بینی هم تیمی هایت گونه به تو نگاه می کنند ، آن ها چه انتظاری از یک قهرمان غمگین باید داشته باشند ، این اتفاق پس از مصدومیت من در فصل 1999 - 2000 رخ داد ، تلاش زیادی می کردم اما همه چیز بر خلاف خواسته ی من پیش می رفت ، من حضور در کنار دیگران را دوست داشتم اما با این حال در کودکی خجالتی بودم و این در بزرگسالی نمایان می شد و گاهی گوشه گیر می شدم.

در دوران حرفه ای خود دوستان فراوانی داشتم که به من کمک زیادی کردند ، هیچگاه فکر نمی کردم که مونترو برای خارج کردن من از این وضعیت چنین کاری انجام دهد، من به کمک نیاز داشتم و مونترو ثابت کرد که خیلی خوب من را زیر نظر گرفته بود در واقع وی تاریکی که من در آن حضور داشتم را لمس کرده بود ، عشق مانند دوستی است و نمی توان برای آن اندازه ای در نظر گرفت ، با کلمات نمی توان وصف کردبلکه باید آن را احساس کرد ، دوستی فقط نزدیک ماندن نیست بلکه کمک در وقت سختی هاست که ارزش زیلای دارد ؛ فردای آن روز در رختکن من منتظر نگاه مونترو بودم و وی نیز در انتظار نگاه من ، صحبت کردن سودی نداشت باید در برابر سختی ها قرار می گرفتم ، همه ی ما باید در برابر سختی ها ، خاطرات دشوار و رازها ایستادگی کنیم "

قسمت هشتم کتاب دل پیرو

من نمی دانم که توانایی رویارویی با مشکلات را دارم یا خیر اما همیشه سعی می کنم که لبخند و این مشکلات را کنار بزنم ، اگر با آرامش مشکلات را یکی پس از دیگری کنار بزنید بدون تردید به راه حل واقعی دست خواهید یافت ، راز این کار در تمرکز کردن است باید راه حل های موجود را بررسی کرد و دشواری ها را فراموش کرد.

برای این کار به دوستان واقعی نیاز دارید شاید در رویارویی با مشکلات گاهی از عکس العمل های خود پشیمان شوید ؛ دوست واقعی کسی است که باعث شود تا شما در وقت مناسب دگرگون شوید ، در آن شب مونترو با من صحبت کرد و باعث شد که من در اوج تاریکی یک نور را مشاهده کنم ؛ یک بازیکن ممکن هست که گوشه گیر و افسرده شود در این صورت عاقبت بسیار تلخی در انتظار وی خواهد بود ؛ هرگز اتفاقی که برای سنگربان آلمانی رخ داد و باعث شد که وی خودکشی کند را فراموش نخواهم کرد ؛ مردم بر این باور هستند که بازیکنان با مشکلات و دشواری ها بیگانه هستند اما اینگونه نیست ، فوتبال بسار زیبا و در عین حال می تواند وحشتناک باشد ، فوتبال مانند یک سیاره در کهکشان است.

در این سیاره ناهنجاری و بی منطقی وجود دارد و انسان های عجیبی در آن زندگی می کنند ؛ انسان هایی که بدون توجه به شخصیت بازیکن از وی به دلخواه خود استفاده می کنند و این باعث ایجاد تنش های زیادی می شود ، در این زمان به یک دوست خوب نیاز خواهید داشت ؛ می خواهم بعنوان الساندرو به دوست خود محبت کنم نه دل پیرو ، دوستی به تعداد نیست و اگر با صد نفر آشنا باشید ، نشان دهنده ی این نخواهد بود که شما دوستان فراوانی دارید ، دوستی در فروتنی نهفته است ، باید آماده ی گوش دادن به صحبت های دوست خود باشیم ، در آن شب مونترو با من مهربان بود و من هم تصمیم گرفتم که به صحبت های وی گوش دهم ؛ اگر من در را بر روی مشکلات خود بسته نگه میداشتم در آن صورت سوال هایی در ذهن من پدید می آمدند مانند ، او از من چه می خواهد ؟ يا آیا وی می تواند مشکلات خود را نیز حل کند ؟

این سوال ها شاید از پیشرفت من جلوگیری می کردند ؛ بسیاری دیگر نیز سعی می کردند به من کمک کنند اما من همیشه در کنار آنان نبودم ، من به شنیدن صحبت های دیگران و استفاده از آن ها ایمان دارم و کنجکاوی من نیز در این کار کمک فراوانی به من می کند ؛ مشکل این است که نباید درها را بر روی خود ببندیم و در قفس بمانیم ، من خود را ایده آلترین شخص در جهان نمی دانم اما زندگی به من یاد داد که پیشرفت ناخودآگاه صورت نمی گیرد ، زندگی به من یاد داد که در دشواری ها باید در بسیاری از چیزهای مهم تجدید نظر کرد ، در فوتبال همیشه این چنین است ؛ اگر به خوبی از شکست استفاده کنید ، از اشتباه خود درس بگیرید و اگر ناکامی خود را جبران کنید ، قطعا پیشرفت خواهید کرد ؛ مهم این است که اگر بهانه ای وجود نداشته باشد ، در شکست خوردن به دنبال بهانه نباشید و در پی جبران شکست به دنبال راهکار باشید ، باید شجاع بود و این جمله را گفت : من اشتباه کردم ؛

شاید بتوان با حضور دوست این اشتباه را جبران کرد اما درد نیز راهکار خوبی خواهد بود ، نمی خواهم مانند فیلسوف ها صحبت کنم اما تولد و مرگ دو نقطه ی عطف و قطب زندگی هستند ؛ برای من چنین اتفاقاتی رخ داده اند ، به هنگام مرگ پدرم و تولد فرزندانم ، شاید این اتفاق ها قله ی اورست را برای من ناچیز جلوه دهند و دشواری هایی که مانند کوه در خود داشتم را کوچکتر کنند ؛ در چنین زمانی شما می توانید با تمام وجود اشک بریزید ، این اشک ها یا ناشی از درد هستند یا خوشحالی.

حق با مونترو بود نباید در پشت نقاب مشکلات خود را پنهان کرد ، انسان ارزش زیادی دارد ، انسان توانایی هایی دارد که خود نیز تصور آن را نمی کند ، برای بدست آوردن دوست نباید شتاب زده شد ، این را گفته بودم که گذشت زمان به من یاد داد که چگونه باید آرام باشم ، شاید بهترین چیز برای من سفر به زادگاهم باشد و گاهی با خود صحبت می کنم ، اطراف خود را نگاه می کنم و احساس می کنم که بهترین چیز اندیشیدن است ، گردش در شهر بدون ترس و نگرانی بهترین لحظه را شکل می دهد ، در گذشته من شخصی شتاب زده بودم اما اکنون یاد گرفتم که آرام باشم "
 
Last edited:
بالا