آنالیز تاکتیکی : آیا یوونتوس صرفا به خاطر اشتباهات گواردیولا و آلابا ۲-۰ جلو افتاد؟
سیستم انعطاف پذیر یوونتوس را جلو انداخت، اما بایرن بازگشت و یک پیروزی عالی در یکی از بهترین بازی های دور حذفی لیگ قهرمانان چندین سال اخیر به دست آورد.
از سایت zonalmarking.net
پپ گواردیولا آرین روبن را در اختیار نداشت، بنابراین داگلاس کاستا را به سمت راست منتقل کرد و فرانک ریبری در سمت چپ. ژابی آلونسو به جای تیاگو به میدان رفت، در حالیکه مهدی بن عطیه به عنوان دفاع مدافع وسط به بازی کرد و آلابا در سمت چپ و برنارت را روی نیمکت گذاشت.
مکس آلگری مشکلات مصدومیت زیادی داشت، بدون کلودیو مارکیزیو و پائولو دیبالا که در بازی رفت فیکس بودند مجبور بود بازی را شروع کند و جورجو کیه لینی هم نتوانست ریکاوری کند. آلوارو موراتا به جای دیبالا در خط حمله بود و هرنانس هم در پست مارکیزیو بازی کرد، اما قسمت جالب ماجرا، سیستم کلی یوونتوس بود:
4‐4‐1‐1 یووه …
یوونتوس بین دو سیستم کاملا متفاوت در طول نیمه ی اول به میدان رفت و هر کدام اهدافی کاملا متفاوت داشت.
در دقایق اولیه، یووه از بالای زمین بایرن را تحت فشار قرار داد، وقتی قهرمان ایتالیا این کار را می کرد، سیستمش 4‐4‐1‐1 بود،
پل پوگبا در پست 10 بازی می کرد و به جلو می آمد تا به همراه موراتا دفاع وسط ها را تحت فشار قرار دهد، وینگرها یووه، دفاع کنارهای بایرن را پرس می کردند و هرنانس و خدیرا آلونسو و ویدال را تحت فشار قرار می دادند. گاهی احساس میشد سیستم 4‐4‐2 برابر 4‐4‐2 است، هر بازیکنی رقیب خاصی را تحت پرس قرار می داد.
در طی فرایند پرس، یوونتوس مشکلات زیادی برای بایرن ایجاد کرد. مانوئل نوئر بازی غیر معمول و افتضاحی داشت، او در نیم ساعت ابتدایی بازی، اشتباهی کرد که منجر به باز شدن دروازه در دقیقه ی 5 بازی شد و بعدش یک پاس ― خیلی بدتر از لحاظ تاکتیکی ― ِ وحشتناک تحت پرس داد که به گل چیپ موراتا منجر شد، گرچه داور آن را به اشتباه چند سانتی متری آفساید اعلام کرد.
در سراسر بازی دفاع وسط های بایرن و آلونسو عصبی به نظر می رسیدند، وموقع پاس دادن راحت نبودند و این باعث می شد که بایرن نتواند کنترل بازی را در دست بگیرد.
بلافاصله بعد از اینکه بازی 1‐0 شد، آنها سیستمشان را به 5‐4‐1 تغییر دادند.
پاتریس اورا به خط دفاع چسبید، ساندرو به یک وینگ بک تبدیل شد و پوگبا در جناح چپ به دفاع کمک می کرد. دیدن موقعیت هایی که او تکل می زد و شانس های گل زنی که ایجاد می کرد نشان می داد که پوگبا بیشتر در سمت چپ بازی می کرد.
یا 5‐4‐1
این یک تغییر دائمی نبود، این سیستمی بود که یوونتوس وقتی توپ را در اختیار نداشت بازی می کرد. اگر و وقتی در بالای زمین پرس می کردند و بایرن با دور زدن پرس و وارد نیمه ی حریف می شد، یووه در این صورت از 4‐4‐1‐1 به 5‐4‐1 تغییر می کرد. این تغییر بیشتر در سمت چپ رخ می داد، اگرچه آنها کار مشابهی در سمت راست را انجام دادند،
چرا که کوادرادو تجربه ی خوبی در بازی در پست وینگ بک دارد. او و استفان لیختشتاینر به شکل زوجی فوق العاده عمل کردند، کوادرادو وظیفه ی انجام فرارهای رو به جلو را داشت (او در فضاهای بسیار باریکی به انجام این کار می پرداخت) در گل اول یووه هم فرار لیختشتاینر بود که بایرن را به مشکل انداخت. در کل یووه از سمت چپ بازیسازی می کرد، بعد بازی را برای بازیکنانی که در فضاها حرکت می کردند گسترش می دادند.
این سیستم 5‐4‐1 به این معنی بود که
یووه یک بازیکن آزاد در خط دفاع برای ― به خصوص ― دو مهاجم بایرن، رابرت لواندوفسکی و توماس مولر داشت. تنها چیزی که در نیمه ی اول آن ها را به دردسر انداخت، وقتی بود که ویدال یک فرار جلوتو از مولر و لواندوفسکی انجام داد ― او توانست روی پاس خوب کاستا پشت خط دفاع یوونتوس جاگیری کند و یک حرکت مشابه دیگر هم بعدش انجام داد. این یک بازی آسان اعداد است:
در 3 برابر 2 ها، یوونتوس خوب بود، اما در 3 برابر 3 ها، آنها مشکل داشتند. چون ویدال شبیه یک نیمه مهاجم بازی می کرد، اما این باعث می شد که بایرن نتواند در میانه ی میدال کنترل بازی را در دست بگیرد و از میانه ی زمین برای ضدحمله خوردن آسیب پذیر بود.
توضیح اینکه دقیقا سیستم یوونتوس در طول نیمه ی اول چقدر فوق العاده بود خیلی سخت است. آنها به شکل همزمان به شکل بسیار بی نقصی همزمان هم
رویکرد پرس از بالای زمین را داشتند (از همان بالا توپ را پس بگیرند و به سرعت به سمت دروازه شوت بزنند) و از عقب هم دفاع کنند (
توپ را در عقب زمین بگیرند و به تدریج به ضد حمله منتقل شوند.) این تهدید ضد حمله ای با پیش رفتن دقایق نیمه ی اول بیشتر واضح می شد و گل دوم بیشترش مدیون کار فوق العاده ی موراتا بود، او از عقب زمین توپ را از خدیرا گرفت، 3 بازیکن را دریبل کرد و یک پاس به سمت راست داد و توپ را به کوادرادویی داد که کاملا بدون یارگیری در محوطه تنها بود و او هم با خونسردی توپ را گل کرد. جالب اینجاست که این اولین باری بود که
آلابا به سمت وسط زمین رفته بود و پستش در سمت چپ را رها کرده بود (حرکتی که او در بازی های بایرن به طور منظم انجام می دهد) و بایرن به سرعت از این بابت جریمه شد و کوادرادو تنها رها شده بود.
نیمه ی دوم
صحبت های گواردیولا در بین دو نیمه ی بازی، مهم ترین بین دو نیمه ی کل دوران حرفه ایش بود. او تا به حال با بایرن قهرمان اروپا نشده است ― با اینکه در سال 2013 مسئولیت مدافع عنوان قهرمانی را بر عهد گرفت ― و حذف شدن در دور یک هشتم نهایی در سال آخر حضورش یک شکست جدی بود.
اول از همه، او به سیستم 4 دفاعه که در بازی رفت استفاده کرده بود برگشت و بن عطیه را فدای این موضوع کرد، الابا به دفاع مرکزی منتقل شد و برنارت به دفاع چپ رفت. این بازیکن اسپانیایی چندین فرار بسیار خوب در ابتدای نیمه ی دوم انجام داد و از نظر پپ الابا روی کاغذ سرعت لازم برای مقابله کردن با موراتا را داشت.
این «روی کاغذ» نکته ی مهمی است، چرا که موراتا همچنان با فرارهای انفرادی فوق العاده برای بایرن دردسر ایجاد می کرد، او به راحتی آلابا را رد و در کانال سمت چپ فرار کرد و شوت زد و بعدش یک پاس در عمق هوشمندانه از پوگبا او را در همان کانال صاحب موقعیت کرد، یووه در این زمان بیشتر روی دفاع تمرکز کرده بود، اما توانایی موراتا در محدود نگه داشتن آلونسو و بعدش فرارهای برق آسا به سمت دو دفاع مرکزی بایرن، در نقشه ی یوونتوس برای بازی کاملا حیاتی بود.
تعویض ها روند بازی را عوض کرد
بایرن از ابتدای نیمه ی دوم واقعا تغییر خاصی نکرده بود و نیاز به دو گل داشت، بنابراین گواردیولا دو تعویض بی نهایت هجومی انجام داد. آلونسو بیرون کشیده شد و کومان ― که در مقابل وردربرمن 3 پاس گل داده بود ― وارد بازی شد. ویدال حالا به پست هافبک دفاعی منتقل شده بود و کومان به سمت راست رفت و کوستا بیشتر به مرکز زمین متمایل گردید، از آن جا بود که او تبدیل به بهترین بازیکن بایرن شد.
اما تعویض تعیین کننده، از طرف آلگری بود. او واضحا فکر کرد که موراتا بعد از 72 دقیقه دوندگی خسته شده است و به جای مهاجم سابق بایرن مونیخ ماریو مانژوکیچ را وارد میدان کرد. این مهاجم کروات خصوصیاتی کاملا متفاوت دارد، او در
موقعیت پشت به دروازه خوب است و کاملا فاقد توانایی های مشابه موراتا برای فرارهای انفجاری در کانال هاست. حالا یونتوس در خط حمله فاقد هرگونه تهدید ضدحمله ای بود، در حالیکه پوگبا، خدیرا و کوادرادو همه خسته شده بودند، تعویض دو تای آنها با استورارو و پریرا قابل توجه بود،
دو تا بازیکنی که می توانند حرکات ساده در جلو و عقب زمین انجام دهند و در موقع حمله اضافه شوند و احتمالا امیدوار بود که با حفظ توپ مانژوکیچ ترکیب و از عقب نشستن یووه جلوگیری کنند. اما جواب نداد و یووه در 20 دقیقه ی پایانی صرفا به دفاع پرداخت.
در ضمن، یک دقیقه بعد از ورود مانژوکیچ به زمین، بایرن به بازی برگشت. کوستا، از مرکز زمین به سمت راست رفت و با یک حرکت یک دو به همراه کومان در سمت راست انجام داد و سانتری عالی ارسال کرد که لواندوسکی با ضربه ی سر در تیر دو تیمش را به بازی برگرداند. بایرن ناگهان در جناح چپ کاملا تیم برتر میدان شد،
حالا یوونتوس دائما 5‐4‐1 بود، چون دائم در حال دفاع بود، اورا به خط دفاع چسبیده بود، پوگبا نمی توانست از نزدیک به ساندرو کمک کند و حالا این وینگ بک برزیلی شدیدا خسته شده بود، بایرنی که در نیمه ی اول نمی توانست توپ را به 20 متر انتهای زمین ببرد، حالا در سمت راست جولان می داد.
بایرن تیم برتر میدان شد
بایرن به همین ترتیب از سمت راست حمله میکرد، کوستا یک سانتر عالی دیگر برای لواندوفسکی در تیر 2 فرستاد اگرچه این دفعه در آفساید قرار داشت. سپس همچنان که ساعت به وقت های اضافه رسید، نوبت کومان بود که از سمت راست یک سانتر برای مولر بفرستد و او هم آن را به گل تبدیل کند، سخت است که بفهمیم کدام یک بیشتر تعجب آور بود: اینکه گواردیولا با یک تاکتیک وابسته به سانتر به موفقیت رسید و یااینکه خط دفاع خوب یوونتوس با چنین رویکرد از هم گسست، در هر صورت، بازی 2‐2 شد و به وقت های اضافه کشیده شد. در بازی که چرخش های باورنکردنی داشت، گل مولر بیشتر از یک گل تساوی به نظر می رسید.
یووه تنها یک و نیم دقیقه با صعود فاصله داشت، اما از شروع وقت های اضافه، تنها یک تیم بود که به نظر می رسید می تواند ببرد: بایرن.
آنها
مومنتوم بازی را در دست داشتند و سرزنده تر به نظر می رسیدند حالا این یووه بود که به شدت
مضطرب به به نظر می رسید و در نیمه ی خودش جمع شده بود و نمی توانست راهی به بیرون پیدا کند. آخرین تعویض گواردیولا حیاتی بود. تیاگو به جای ریبری وارد زمین شد و کوستا به سمت چپ رفت و این باعث اضافه شدن
خلاقیت در بین خطوط شد که برای نتیجه ی نهایی حیاتی بود.
کمی عجیب بود که تیاگو زودتر از اینها وارد زمین نشده بود، چرا که بایرن برای مدت زمان طولانی فاقد هرگونه خلاقیت در میانه ی زمین بود. با این وجود انرژی و سر حال بودنش حیاتی بود: او یک گل تعیین کننده زد و بازی را 3‐2 کرد، و اینکار را وقتی انجام داد که یک توپ مرده را در گوشه ی محوطه ی جریمه برداشت، با مولر یک و دو کرد و به شکل عالی به گل تبدیلش کرد، این نوعی از پاس های سریع در فضاهای تنگ بود که بایرن تا قبل از آن به هیچ وجه قادر به انجامش نبود. کومان کسی بود که کار را تمام کرد، او از سمت راست حمله کرد و یک شوت کات دار به سمت دروازه ی بوفون فرستاد، خیلی هم با شرایط هماهنگ بود، چرا که بایرن بعد از ورود او از سمت راست بیشتر به تاخت و تاز پرداخت.
نتیجه گیری
این بازی بازی بسیار درخشانی بود، که نتیجه ی مجموع دو بازی رفت و برگشت به شکل خنده دارد تغییر کرد: 2‐0 بایرن. 2‐2 مساوی، 4‐2 یوونتوس، 6‐4 بایرن. اما از لحاظ تاکتیکی هم مصاف بسیار شگفت انگیز بود، بین دو مربی که تیم هایی بی نهایت سازمان یافته ساخته اند، اما در عین حال ترسی از امتحان کردن چیزهای جدید ندارند. یکی معنای تاکتیکی بسیار جالب در این بازی وجود داشت:
تاکتیک اسمش بد درفته است، همه فکر می کنند تاکتیک به معنای بازیهای فشرده، محصور است و مثل و نقل و نبات گزارشگران و کارشناسان به بازیهای کسل کننده لقب تاکتیکی می دهند ― اما این جالب ترین بازی تاکتیکی که شما در این فصل دیده اید، و احتمالا بهترین بازی فصل هم خواهد بود.
هر دو مربی سزاوار تحسینند:
سیستم یوونتوس برای 60 دقیقه ی ابتدای بازی بی نهایت عالی بود: 2 تا سیستم داشتند، دو رویکرد متفاوت برای متوقف کردن بایرن و هر دو مطلقا موثر بودند. اما با این حال واضح بود که خسته شدند ―
اگر آلگری جانشین مناسبی برای موراتا داشت، آنها احتمالا می توانستند این بازی را ببرند ― گواردیولا در 1 ساعت ابتدایی اشتباه خاصی انجام نداد،
این آلگری و یووه بود که عالی بودند. اما با این همه تو توانست کم کم به بازی برگردد و دو تعویض هجومی او کومان و تیاگو هر دو برای صعود بایرن حیاتی بودند.