• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

کوتاه و خواندنی و بدون شرح

khabaloo

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
28 مارس 2007
نوشته‌ها
2,419
لایک‌ها
603
محل سکونت
My location
آقا اینو من تو یکی از تاپیکا دیدم خیلی باحال بود ... یادم نمیاد کدوم یکی از بچه ها گذاشته بود خیلی باحاله

مصاحبه +18 صدا و سیما با مرد 3 زنه ( طنز )
25r30wi.gif
25r30wi.gif


https://www.google.com/reader/item/tag:google.com,2005:reader/item/5568e33078384c03

آره اینو دیروز تو بالاترین دیدم. بعد از مدتها واقعا خندیدم ، خیلی بامزه نوشته بود:D
 

سيناترا

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 می 2011
نوشته‌ها
684
لایک‌ها
32
سن
41
گويند يكي از كاربران پي تي بمردندي و به عالم باقي شتافتندي :D اندر عالم معنا بدو نامه اعمال به دست راست دادندي و خواستندي كه او را به بهشت فرستادندي :D
فرشته دربان بهشت بدو بفرمود: چون تو كاربر نيكويي بودي، تو را يك آرزو برآورده كنمي :D
كاربر بگفتي: گذر عمر خويش در پي تي به دور تند را تمايل دارم ببينم :D
چون بگفت فرشته اين آرزو عجابت فرمود و گذر عمر را بر او مصور نمود :blink::p
كاربر بديد كه در تمام مراحل زندگي دو رد پا وجود دارد، عليهذا از فرشته سوال بكرد كه اين دو رد پا از آن كيست؟ :D
فرشته جواب بداد: يك ردپا از آن توست و ردپاي ديگر از آن موزمار است كه تو را در هيچ يك از مراحل زندگيت در پرشين تولز تنها نگذاشتندي :D
كاربر به تماشا ادامه و بديد كه در مراحلي فقط يك رد پا وجود دارد پس از فرشته بپرسيد "مگر نگفتي كه موزمار در تمام مراحل همراه من بودي؟" پس فرشته بگفت "در آن مراحل كه يك ردپا بديدي موزمار تو را بن نموده و تو در جزيزه بن شدگان به سر بردندي" :lol::lol::lol:
پس اسپم كردن كاربر به فرشته آشكار شد و او را به دوزخ افكندي :lol::lol::lol:
 

tom357

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2010
نوشته‌ها
53
لایک‌ها
6
محل سکونت
اصفهان
گویند بعد حذف چهار صفر از پول ملی روزی شیخ را گذر ، به دکانی فتاد.

چون شیخ نیک در قیمتها بنگریست دکاندار را فرمود : مطمئنی چهار صفر از جلوی ارقام برداشتی ؟

عرض کرد : آری یا شیخ.

شیخ آهی کشید و به ناله ای فرمود : کاش ۴ صفر نیز از جلو تورم می برداشتندی.
و مریدان در آن زمان در دکان نبودندی از برای نعره ولی نقل است که بعدها قضای نعره ها به جا آوردندی
 

tom357

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2010
نوشته‌ها
53
لایک‌ها
6
محل سکونت
اصفهان
شیخ را عرض کردند : یا شیخ تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها شروع بکرده اند.

فرمود : طرح خوبی است. لذت بهشت در زوری بودنش است.

و مریدان بگریستند و نعره ها بزدند.
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
طنز: شهردار کلانشهر لوت کيست؟!

محمد حسين روانبخش در روزنامه مردمسالاری نوشت:

1ـ مي گويند «وصف العيش، نصف العيش»! پس همين حالا دراز بکشيد و چشم هايتان را روي هم بگذاريد و زير باد ملايم کولر (البته اگر برقتان نرفته است) در عالم رويا، خودتان را در يک زمين هزار متري مجاني تصور کنيد که در صد متر آن خانه ساخته ايد و در نهصد متر بقيه، يک باغ دو سه هزار متري با انواع درختان ميوه از گردو و گيلاس و پسته گرفته تا پرتقال و هندوانه و خربزه، احداث کرده ايد و داريد به خوشي و خرمي روزگار مي گذرانيد... الحق والانصاف روياي قشنگ و لذت بخشی است. وعده هاي گذشته را فراموش کنيد و نيمه پر ليوان را ببينيد!

2ـ گفتم ليوان، ياد آب افتادم! ما در کشورمان تا دلتان بخواهد زمين بي آب و علف داريم و مطمئنا روي آن حساب کرده اند که به هر خانواده هزار متر زمين مجاني مي رسد. چون زمين هاي داراي آب و کشاورزي که صاحب دارد و جنگل ها را هم که نمي شود تقسيم کرد، فقط مي ماند جاهايي مثل کوير لوت. در اين مناطق قرار است خانواده هاي ايراني خانه و باغ بسازند، ولي آنجا که آب ندارد؟!

اصلا خودتان را ناراحت نکنيد، براي اين مشکل هم راه حل وجود دارد. خوشبختانه کشور ما از جنوب و شمال به دو تا درياي پر آب وصل است. به اين ترتيب مي شود به هر خانواده ايراني هزار متر زمين در کوير لوت داد و روزانه صدمتر مکعب هم از آب درياي خزر يا خليج فارس براي آنها اختصاص داد. مشکل آب هم حل شد! البته ممکن است بعضي آدم هاي بهانه گير براي چوب گذاشتن لا ي چرخ اين طرح بزرگ و ابتکاري، بگويند که آب درياي خزر را چطوري ببريم وسط کوير لوت؟! اين ديگر مربوط به خود مردم است و دولت اصلا در مسائل خصوصي مردم عزيز دخالت نمي کند!

3ـ با روشي که براي حل آب پيدا شد، مي توان مشکل انتقال برق و گاز و تلفن و خدمات عمومي را هم حل کرد. فقط مي ماند جاده و خيابان کشي و شهرسازي که آن هم با ادغام وزارتخانه هاي راه، مسکن و کار تمام شده است و از الان مي توان کلانشهر لوت را با خانه هاي ويلايي ساخته شده ببينيد.

فقط مانده يک نکته پاياني: چه کسي شهردار اين شهر باشد؟ ما پيشنهاد مي دهيم همين امروز يکي از برادران عزيز جريان انحرافي را با حفظ سمت به اين پست منصوب کنيد تا هيچ جاي کار لنگ نزند!
 

tom357

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2010
نوشته‌ها
53
لایک‌ها
6
محل سکونت
اصفهان
مریدی ترسان نزد شیخ برفت و عرض کردند شیخا مریدت را دریاب که کابوسی دیدم بس عجیب.

فرمود : خوابت بگوی ببینم.

عرض کرد : در خواب بدیدم ۳ غول به من حمله کردندی ، هر یک ز دو تای دگر فربه تر ، از چنگ هرکدام که رهیدم به دام دوتای دگر فتادم.

شیخ فرمود : آن سه غول قبض آب و برق و گازت باشند که در خواب هم رهایت همی نکنند.

و مریدان بیهوش گشتندی.
 

mha1368

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2009
نوشته‌ها
2,443
لایک‌ها
1,033
ضرب المثل دیجیتال



"سرور مفت نمی بینه وگرنه بلاگر ماهریه"
این ضرب المثل درمواقعی بکارمی رود که نیروی انتظامی به یک دانشجویی، جوانی، دست به قلمی یا کسی تو این مایه ها گیرداده و می خواد یه جورایی حالشو بگیره!


"سوسکه داشت از کیبرد بالا می رفت، مادرش گفت قربون استعداد ویرچوالت برم"
این ضرب المثل درمورد خانم هایی بکارمی رود که عکس بچه شان را دربلاگشان می گذارند و یک پست درمیان قربان صدقه شان می روند.

"کافی نت گیرش نمیاد چت کنه، میگه بلاگم فیلترشده"
این ضرب المثل درمورد روشنفکران خالی بند تازه به دوران رسیده صدق می کند.

"با یه پینگ گرمیش می کنه با یه فیلتر سردیش"
این ضرب المثل درمورد بلاگرهای نازک نارنجی به کار می رود.

"لینک و پینگت بجا، دات کام دومِین یکی هفت صنار"
این ضرب المثل فروشندگان دومین وهاست سرویس برای جلوگیری ازتوقع بیجای دوستان به کارمی برند.

"دفترمنطقه پستی راهش نمیدادن، سراغ ای میلشو می گرفت"
این ضرب المثل درمورد کاندیداهای اصلاح طلب رد صلاحیت شده مصداق دارد.

"کارت اینترنت مفت گیرش بیاد لپ تاپشو می سوزونه"
این ضرب المثل بدون شرح است.

"رم لپ تاپ پیشکش را نمی شمارند"
این ضرب المثل نسخه دیجیتالی "مفت باشه کوفت باشه" به شمار می رود.

"کامنت و لینک هفت دست، پست و آپ هیچی"
این ضرب المثل درمورد بلاگرهاییست که سال تا سال آپ نمی کنند.

"شیپیش تو بلاگش کامنت می ذاره"
کنایه از وبلاگ های بی مخاطب


ضرب المثله داریم؟ :lol:
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
با این حروف چطور تونستیم دیکته یاد بگیریم؟!

ما واسه صداهای کاملا مشابه، حروف مختلف داریم.

واسه این صدا ۲ تا حرف داریم: ت، ط
واسه این ۲ تا: هـ، ح
واسه این ۲ تا: ق، غ
واسه این ۲ تا: ء، ع
واسه این ۳ تا: ث، س، ص
و واسه این ۴ تا: ز، ذ، ض، ظ

این یعنی:
«شیشه» رو نمی‌شه غلط نوشت
«دوغ» رو می‌شه ۱ جور غلط نوشت
«غلط» رو می‌شه ۳ جور غلط نوشت
«دست» رو می‌شه ۵ جور غلط نوشت
«اینترنت» رو می‌شه ۷ جور غلط نوشت
«سزاوار» رو می‌شه ۱۱ جور غلط نوشت
«زلزله» رو می‌شه ۱۵ جور غلط نوشت
«ستیز» رو می‌شه ۲۳ جور غلط نوشت
«احتذار» رو می‌شه ۳۱ جور غلط نوشت
«استحقاق» رو می‌شه ۹۵ جور غلط نوشت
و «اهتزاز» رو می‌شه ۱۲۷ جور غلط نوشت!

واغئن چتوری شد که ماحا طونصطیم دیکطه یاد بگیریم!؟

منبع: سرزمین مادری
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
می دونید واژه پدرسوخته از کجا اومده؟

یکی از اصطلاحاتی که زیاد میشنویم و من خیلی علاقه داشتم بدونم از کجا اومده، ” پدر سوخته ” است، دوست داشتم بدونم از کجا اومده و یعنی چی؟

” وقتی که در زمان یزدگرد عربها به ایران حمله کردند و ایران رو فتح کردند، مردم ایران رو که دارای دین زرتشت بودند و آتش پرست و کافر نامیدند و اونها رو مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند. در این میان گروهی خودشان به دین اسلام گرویدند و گروهی هم از ترس مسلمان شدند، چون می دیدند که افرادی که مسلمان نشوند را میکشند. اعراب افرادی را که مسلمان نمی شدند، مردها و سرپرست خانواده را در آتش میسوزاندند تا دیگران یاغی گری نکنند، و زنان آنها را به کنیزی و بچه ها را برای نوکری و کلفتی می بردند. این بچه ها بزرگ شدند و در خانه اعراب کار میکردند و خود اعراب هم بچه هائی هم سن اونها داشته اند، وقتی ازصاحب خانه میپرسیدند که این بچه تو است (کلفت و نوکرها)، میگفته: ” نه، این پدر سوخته است ” یعنی بچه ما نیست، نوکر و کلفتی است که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است و به این نوکر و کلفت ها میگفته اند: “پدر سوخته ”
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
داستانی پند آموز ، که مو رو به تن آدم سیخ میکنه

روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد
پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید:
ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی
آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت


۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.


۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.


در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم ولی آنها را رها نمی کنیم.
 

_Love_Coder_

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 مارس 2007
نوشته‌ها
738
لایک‌ها
128
محل سکونت
تهران
می دونید واژه پدرسوخته از کجا اومده؟

یکی از اصطلاحاتی که زیاد میشنویم و من خیلی علاقه داشتم بدونم از کجا اومده، ” پدر سوخته ” است، دوست داشتم بدونم از کجا اومده و یعنی چی؟

” وقتی که در زمان یزدگرد عربها به ایران حمله کردند و ایران رو فتح کردند، مردم ایران رو که دارای دین زرتشت بودند و آتش پرست و کافر نامیدند و اونها رو مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند. در این میان گروهی خودشان به دین اسلام گرویدند و گروهی هم از ترس مسلمان شدند، چون می دیدند که افرادی که مسلمان نشوند را میکشند. اعراب افرادی را که مسلمان نمی شدند، مردها و سرپرست خانواده را در آتش میسوزاندند تا دیگران یاغی گری نکنند، و زنان آنها را به کنیزی و بچه ها را برای نوکری و کلفتی می بردند. این بچه ها بزرگ شدند و در خانه اعراب کار میکردند و خود اعراب هم بچه هائی هم سن اونها داشته اند، وقتی ازصاحب خانه میپرسیدند که این بچه تو است (کلفت و نوکرها)، میگفته: ” نه، این پدر سوخته است ” یعنی بچه ما نیست، نوکر و کلفتی است که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است و به این نوکر و کلفت ها میگفته اند: “پدر سوخته ”
منبع :blink:
 

shisholi

Registered User
تاریخ عضویت
12 آپریل 2011
نوشته‌ها
1,077
لایک‌ها
164
سن
37
محل سکونت
تهرون تهرون که میگن
بخشنامه های جدید!

در راستای اعلان بخشنامه‌ای‌ به بوتیک‌ها با مضمون: نمایش عمومی کروات و پاپیون ممنوع است. مانکن‌ها باید بدون سر باشند و برجستگی‌های بدنشان معلوم نباشد...



*بخش‌نامه به میوه‌فروشی‌ها*
· نمایش عمومی هویج و بادمجان ممنوع است

· آویختن موز در مقابل مغازه ممنوع است و روی لیموهای درشت و آبدارحتما باید با پارچه ضخیم و گشاد پوشانده شود

· خیار تنها با ارائه‌ی سند ازدواج و پس از استعلام فروخته شود

· خیره شدن به هلو ممنوع است

· در پایان برنامه 5 ساله دوم میوه فروشی ها باید زنانه و مردانه شوند. خیار، بادمجان،موز و تمام درازی های دیگر فقط به آقایان فروخته خواهد شد .کیوی نیز استثنا فقط به آقایان عرضه خواهد شد. لیمو، طالبی، هلو(لعنت اله) و دیگر گردالی­ها فقط به بانوان فروخته می­شود

· مبارزه با کاشت، برداشت و توزیع مخفیانه خیار چنبر(نعوذ باله) به عهده ستاد مبارزه با مواد مخدر است

*بخش‌نامه به دوچرخه‌سازی‌ها*
· باد کردن لاستیک با تلمبه ممنوع است .

· باد کردن توپ با دهان توسط زنان از اهم جرایم محسوب می شود


*بخش‌نامه به راه آهن*
· ورود و خروج قطار به تونل ممنوع است

· تبصره: در صورت لزوم، قطار فقط تا انتهای واگن اول به تونل وارد شود .آنهم فقط یکبار در صورت تکرار لکوموتیو ران به 60 ضربه شلاق محکوم می شود



*بخش‌نامه به فرودگاه‌ها*
· در لحظه‌ی شروع پرواز نباید نوک هواپیما بلند شود



*بخش‌نامه لوله کشی*
· استفاده از اتصالات نری و مادگی در کنار هم ممنوع است، حتی الامکان فقط از اتصالات نری استفاده شود، در صورت لزوم به استفاده از اتصالات مادگی، پوشاندن اتصال با دولایه قیر و گونی الزامی است.

· استفاده از اتصال پستانک و اتصالات ممه ای در هیچ صورت مجاز نبوده و با متخلفین برخورد جدی خواهد شد.

· در حمام و دستشویی ها، بجای شیر مخلوط، از دو شیر مجزا با فاصله حداقل 30 سانت از هم استفاده گردد.

· در کلیه عملیات تاسیساتی از آچار شلاقی بجای آچار فرانسه استفاده شود.


*بخش‌نامه به دامداری ها*
· نگه داری دام های نر و ماده در یک تویله ممنوع است.

· دوشیدن گاو ها فقط باید توسط کارگران زن صورت پذیرد.

· هیچ ماده گاوی حق شیر دادن به گوساله های بالای 17 ماه را ندارد.
· خرید، فروش، تولید و نگهداری قاطر تخلف محسوب و با متخلفین برخورد خواهد شد، در صورت تولد قاطر، تحویل قاطر به همراه اسب و خر متخلف به مقامات ذیربط الزاميست
 

IvY

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2010
نوشته‌ها
534
لایک‌ها
110
محل سکونت
هواپیما جیمبو
کاغذ دیواری‌ که از چهره صدهزار کاربر فیس‌بوک درست شده​

شاید شما هم کسانی را که تمام دیوارهای اتاق‌های خود را با قاب عکس‌ها و پوسترهای مختلف پر می‌کنند، دیده‌اید. این اشخاص می‌گویند دلیل این کار علاقه‌شان به این عکس‌ها و پوسترها و همچنین لذت این کار است.

این دو دانشجو در پروژه fbFaces خود با کمک گرفتن از عکس پروفایل صد هزار کاربر در فیس‌بوک کل دیوار اتاقشان را پر از عکس کردند.

Image_2.jpg


Image_1.jpg


پ.ن : دوستان فیس بوکی بگردین شاید عکس شما هم باشه...
 

IvY

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2010
نوشته‌ها
534
لایک‌ها
110
محل سکونت
هواپیما جیمبو
رازگشایی معروف‌ترین شعبده‌های کریس آنجل​

کریس آنجل شعبده‌باز قابلی است. اصلا شکی در این نیست. همین که جایی مانند انجمن شعبده‌بازان جهانی استاد شعبده‌های روز آمریکایی را به‌عنوان مرد سالشان انتخاب کرده و اسمش را جزو شش شعبده‌باز تاثیرگذار ۲۵ سال گذشته‌می‌آورد یعنی اینکه مرد جوان خیلی بیشتر از باور همه کارش را بلد است و می‌داند که چطور ذهن و حواس بیننده را با خودش همراه کند.

همه مهارت تردست جوان همین است: اینکه جوری نمایش‌اش را اجرا کند که بیننده ذره‌ای به دیده‌هایش شک نکند و خیال برش دارد که هر چه هست و نیست یک ماجرای واقعی است و

آن کسی هم که دارد روبه‌رویش ژانگولر می‌زند نه یک تردست ماهر بلکه آخر همه کمالات و معنویات روحی و این‌جور چیزهاست. خواب خوش بیننده‌های مبهوت کریس آنجل زمانی از بین می‌رود که بفهمند همه کارهای او فقط یک شعبده است. تر دستی مردی که مهارتش خیره‌کننده است و باورنکردنی!

بلند شدن از روی زمین

می‌‌گویند در هندوستان مرتاض‌هایی هستند که روزهای متوالی می‌توانند بدون تکیه‌‌گاه یا به پشتوانه عصای ساده چهار زانو در هوا معلق بمانند و بدون اینکه لب به آب و غذا بزنند مدت‌ها همان بالاها سر کنند. این کار هم، دیگر پیچیدگی‌هایش را از دست داده. کریس آنجل شعبده‌باز مشهوری هست که بدون ریاضت مرتاض‌های هندی می‌تواند به ادعای خودش هروقت که خواست از زمین بلند شود و بر جاذبه زمین غلبه کند.

کریس آنجل حتی دیگر به چند سانتی‌متر بلند شدن از روی زمین هم رضایت نمی‌دهد و هرازگاهی در فاصله بین دو تا آسمان‌خراش بلندبالا نوک دماغش را راست می‌گیرد و جلو می‌رود بدون اینکه یک لحظه نگران خالی شدن زیر پایش باشد.

یکی از مشهورترین کلیپ‌های او همین است. یکی دیگرش هم ماجرای پرواز او برفراز زمین گلف است که تا چشم کار می‌کند خالی از جنبنده است و فقط آقای شعبده‌باز است و دست‌هایی که مانند دو بال از هم باز کرده و هر لحظه بیشتر و بیشتر به آسمان می‌رود!

رازگشایی :

با روشی که کریس آنجل و دیوید بلین آمریکایی کشف کرده‌اند دیگر هر کسی می‌تواند برای خودش یک مرتاض هندی باشد. فقط کافی است کمی تمرین کرده باشد و از آمادگی جسمی خوبی هم برخوردار باشد. برای بلند شدن از روی زمین کارهای زیادی می‌شود انجام داد.

جایی که ارتفاع زیاد است و دور و بر شعبده‌باز هم فقط فیلم‌بردار است و یک سری آدم از گروه خودش، کافی است فقط دنبال یک جرثقیل بزرگ بود و نوارهای نایلونی بسیار ظریف اما قوی که از هر طرف شعبده‌باز را گرفته‌اند و نمی‌گذارند پایین بیفتد.

نوارهایی که آنجل در حقه راه رفتن بین دو ساختمان به کار گرفته بود آن قدر تابلو بود که تماشاچی‌های روی زمین به راحتی می‌توانستند آن را ببینند، مخصوصا زمانی که دم غروب شد و نورافکن‌ها روشن شدند. نوارهای نایلونی فقط زمانی کاملا ناپدید هستند که از پشت دوربین‌های فیلم‌برداری به آنها خیره شده باشید. در ماجرای به هوا رفتن آقای شعبده‌باز در زمین گلف هم داستان همین است.

یک جرثقیل معمولی و رشته‌های نایلونی که شعبده‌باز را به آسمان می‌کشند. سختی‌اش اینجاست که فقط بدن باید آمادگی خوبی داشته باشد تا با آن همه نخ و ریسمان آویزان بماند. آنجایی هم که شعبده‌باز در سالن است و جلوی چشم هزار تا تماشاچی مات و مبهوت، کار فقط با یک آهن‌ربای قوی انجام می‌شود و ماشین بالابری که پرده نمایش آهن‌ربای چسبیده به تن شعبده‌باز را بالا و پایین می‌برد! زمان‌هایی هم که آنجل تا نیم متری از زمین بلند می‌شود داستان دیگری در جریان است. اینجا فقط تجهیزات خاص به کمک شعبده‌باز می‌آید.

یک شلوار سبک و ساده که از پشت پا یک شکاف مخفی دارد و کفشی سبک‌تر که به راحتی به شلوار بچسبد. اگر هم کفش پایش نباشد که چه بهتر. معمولا در این جور صحنه‌ها حتما یک میز، چهار پایه یا صندلی کوتاه هم هست. شعبده‌باز اول یک پایش را پشت آن یکی قایم می‌کند و بعد در یک لحظه آن را روی صندلی یا چهارپایه پشت‌اش می‌گذارد و خودش را می‌کشد بالا. این وسط فقط شعبده‌باز باید یک ورزشکار حسابی باشد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد. دقت کرده‌اید که بلین و آنجل هیکل‌های ردیفی هم دارند!


Image_1.jpg


در محلی که شعبده‌باز برای پرواز انتخاب می‌کند همیشه باید دنبال پله یا چهارپایه‌ای باشید

Image_2.jpg


شلوار شعبده‌باز جوری است که او راحت می‌تواند پایش را از آن درآورد در حالی که کفشش هنوز به آن چسبیده است
 

IvY

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2010
نوشته‌ها
534
لایک‌ها
110
محل سکونت
هواپیما جیمبو
پنج اختراعی که جهانیان را نا امید کرد

برخی از بزرگترین مغزهای بشر باعث به وجود آوردن نظریه ها و تکنولوژی هایی انقلابی شدند از قبیل: لامپ برق، تلفن و گرامافون، ولی همین مغزها خالق بی ارزش ترین وسایلی بودند که حتی به قیمت پشیزی در هیچ فروشگاهی به فروش نرسید.

لئوناردو داوینچی: کفش هایی برای پیاده روی در آب

Image_2.jpg


مغز عصیانگر این طراح و نقاش باعث به وجود آوردن اختراعاتی دیوانه کننده شد که هیچ وقت به مرحله انجام نرسیدند، حتی زمانی که فناوری و نوآوری عصر حاضر قادر است این گونه اختراعات را بسازد. متاسفانه فناوری کفش های مخصوص پیاده روی در آب هنوز به نقطه الزام برای بشر نرسیده است.

این وسیله در اصل دو چوب مثه دو چوب اسکی است که در انتهای آن دو شکل قطب مانند تعبیه شده اند که مانع از زمین خوردن شخصی که با آنها راه می رود می شود. متاسفانه هیچ گونه دید مهندسی در این وسیله وجود نداشت و حتی فکر داوینچی در رساندن سربازان به کشتی دشمن و منهدم کردن آنها نیز هیچ گونه کاربردی نداشت. تنها کاربرد این وسیله در تعریف کردن آن برای کسی هست و آن شخص از شدت خندیدن در لحظه جان بدهد.



توماس ادیسون: هلیکوپتر

Image_3.jpg


ادیسون اولین کسی نبود که به فکر ساخت ماشینی برای پرواز افتاد. اما اگر دیوانگی قابل سنجش بود، طرح ادیسون حتما مقام اول را از آن خود می کرد.

طرح وی وسیله ای بود که مشتمل بر چند سری از جعبه کیت های پرواز بود که به صورت عمودی از زمین بلند می شد و در هنگام پرواز به شکل هواپیماهای امروزی در می آمد، می توان گفت این طرح مثل هواپیما و هلیکوپتر است که البته هیچ کدامش موفق نشد.

او هیچ وقت در زمینه عملی کردن طرحش تلاش جدی نکرد حتی یک بار نمونه ای آزمایشی از این طرح ساخت که قادر به بلند شدن از زمین نبود. آنگاه ادیسون به فکر آن روز افتاد که ایده لامپ برق به مغز خطور کرده بود و از آن به بعد در پی ساخت این وسیله شتافت.

ادامه دارد...
 

_Love_Coder_

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 مارس 2007
نوشته‌ها
738
لایک‌ها
128
محل سکونت
تهران
چاله بزرگ الماس

almas.jpg

اگر برجی به ارتفاع برج میلاد را از کف این معدن بسازیم هیچ گاه این برج به سطح زمین نمی‌رسد. این چاله مسؤول تصادفات و سقوط چند هلی کوپتر هم به شمار می‌آید؛

الماس یکی از نایاب‌ترین سنگ‌های روی کره زمین است. شرایط سخت و دشوار ایجاد آن باعث شده است که این سنگ زینتی قیمت زیادی داشته باشد. همین موضوع باعث می‌شود که معادن این سنگ زینتی از نظر سختی کار و ابعاد با فلز مهمی چون مس رقابت کند. البته همه اینها در صورتی است که معدن الماس به صورت رو باز استخراج شود. یکی از مهم‌ترین معادن استخراج روباز الماس در جهان معدن میر در روسیه است که چسبیده به شهر میرنی است. این معدن یکی از عجیب‌ترین و بزرگ‌ترین سازه‌های دست بشر است؛ سازه‌ای که در زمین حفر شده و نشان می‌دهد که الماس چه سنگ گران قیمتی است.


معدن الماس میرنی در سیبری شرقی در روسیه قرار دارد. این معدن بزرگ در سال 1955 به وسیله «یوری خاباردین» زمین‌شناس اتحاد جماهیر شوروی کشف شد. خاباردین به خاطر این کشف بالاترین نشان دولتی در شوروی را دریافت کرد. توسعه و حفاری معدن از دو سال بعد از کشف بزرگ خاباردین- یعنی در سال 1957- آغاز شد. معمولا معادن الماس زیر زمینی هستند و به خاطر شرایط سخت کاری‌شان مشهور می‌شوند. اما میرنی یک معدن رو باز است که شرایط کاری‌اش دست کمی از یک معدن زیر زمینی ندارد. سرمای کشنده زمستان سیبری و برف و یخ در تقریبا نیمی از سال اجازه کار کردن را در این معدن می‌گیرد. با گرم‌تر شدن هوا این معدن به یک سوراخ پر از لجن و آب تبدیل شده و ابن بار آب مانعی برای استخراج الماس محسوب می‌شوند. با این همه طی نیم قرن روس‌ها با سخت جانی کوشیدند و یکی از بزرگ‌ترین ساخته‌های دست بشر را حفر کردند.


به خاطر یک مشت الماس
طی نزدیک به 50 سال روس‌ها برای استخراج این معدن زمین را کندند تا دومین سوراخ دست‌ساز بشر را در زمین ایجاد کنند. این سوراخ 525 متر عمق دارد که برای معادن روباز یک رکورد محسوب می‌شود. همچنین قطر این معدن به بیشتر از 1200 می‌رسد؛ عددی که باعث می‌شود این معدن بعد از معدن مس بینگام کانیون در رتبه دوم بزرگ‌ترین چاله دست‌ساز بشر قرار بگیرد. این موضوع نشان می‌دهد که بیشتر از 340 میلیون متر مکعب خاک و سنگ از این معدن خارج شده است تا میرنی همچنین عمیق‌ترین معدن روباز الماس جهان محسوب ‌شود. اما همیشه این‌طور نبوده است.

همان طور که در تصاویر دیده می‌شود این معدن وهمه معادن روباز به صورت پله‌ای استخراج می‌شوند. جالب است بدانید اگر ارتفاع پله اول معدن را فقط 10 متر در نظر بگیرید برداشتن کل آن دو سال زمان برده است. به طور متوسط حدود 1میلیارد و 340 میلیون تن وزن خاکی بوده که از این سوراخ بیرون آمده تا در مجموع این سال‌ها 100 هزار کیلو الماس استخراج شود. خوب است بدانید در دو سال اول تقریبا هیچ الماسی به دست نیامده چون الماس‌ها در عمق بیشتر از 10 متر وجود دارند. الماس‌هایی که فقط 20درصدشان ارزش جواهری داشتند و بقیه به مصارف صنعتی رسیده‌اند.


اما برای اینکه متوجه شوید چاله معدن میرنی چقدر بزرگ و عمیق است خوب است بدانید که اگر برجی به ارتفاع برج میلاد را از کف این معدن بسازیم هیچ گاه این برج به سطح زمین نمی‌رسد. این چاله مسؤول تصادفات و سقوط چند هلی کوپتر هم به شمار می‌آید؛ یعنی به اندازه‌ای بزرگ است که مکش هوایی ایجاد می‌کند. به همین دلیل فضای بالای این معدن برای پرواز هلی‌کوپتر ممنوع است. میرنی بزرگ‌ترین و اولین معدن الماس روسیه است و درست در کنار شهری به همین نام قرار گرفته است. به همین دلیل عکس‌های هوایی به خوبی بزرگی آن را در مقابل ساختمان‌های شهری نشان می‌دهند. معدن میرنی در سال 2001 برای همیشه تعطیل شد چون عمقش آن‌قدر زیاد شده بود که دیگر آب اجازه فعالیت نمی‌داد و هم اینکه ذخیره الماسش کاهش پیدا کرده بود. در طول حیات معدن نزدیک به 600 میلیون دلار الماس از آن استخراج شده و فروخته شد.


اگر امروزه هوس کنید سری به عمق 525 متری زمین بزنید باید دو ساعت سواری با ماشین‌های ناراحت معدن را به جان بخرید تا از بالای معدن به کف آن برسید؛ کاری که روزگاری کارگران معدن هر روز مجبور به انجام آن بودند.
 

dedboy

Registered User
تاریخ عضویت
7 جولای 2007
نوشته‌ها
654
لایک‌ها
102
محل سکونت
TEHROON !
دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند
در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد
اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند
در همین حال، زمزمه های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می شد چرا که می دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می رود
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می داد و چرخ های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند
اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد
در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری می گوید
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می کنن و اون وقت کار همه مون تمومه
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
شعر طنز حاج محمود کریمی خطاب به برخی مسئولین

13792_703.jpg


همه بی کار و داده ای به یکی / چند پست کلیدی اهدائی * بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقندیار بوقائی
به گزارش بی باک به نقل از صراط، حاج محمود کریمی ذاکر خوش ذوق اهل بیت (ع) با توجه به فرا رسیدن عید سعید فطر شعری طنز را با اشاره به برنامه خنده بازار صدا و سیما سروده است.

این سروده حاج محمود کریمی خطاب به برخی از مسئولین نگاشته شده است .


چند ماهی است در صدا سیما / آمده طنز پرطرفداری

در حقیقت سیاسی و کمدی / گریه دار است و خنده بازاری



جای اسم و مقام و حرف رکیک / بین برنامه بوق باب شده

جای لفظ فلان فلان قدیم / بوق ممتد ولی حساب شده



اگر اهل سیاست و ذوقی / من هم امروز حرف ها دارم

و چه خوب است در سخن جای / بعضی الفاظ بوق بگذارم



آی آقای بوق خالی بند / بوق ها را نریختی به حساب

بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بی حساب و کتاب



همه بی کار و داده ای به یکی / چند پست کلیدی اهدائی

بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقندیار بوقائی



مانده ام بوق از کجا آمد / روی فرمان چرخ تو جا شد

مثل دوران بوق در بر تو / بوق پیدا شد و "هویدا" شد



دوستم با تو گفت از در لطف / درد خود با خلوص درمان کن

بوق بیرون فتاده ات دیدند / زشتی بوق خویش پنهان کن



طفلکی حرف بد نگفته به تو / اصلا این حرف را بزن تو به من

من اگر با تو حرف بوق زدم / بوق من را خودت بیا بشکن



یاد داری که بوق قبل از تو / بوق ها را شنید و کرد انکار

بس که هشدار را ندیده گرفت / منحرف شد ز راه و زد به چنار



شطّ رنج است ضربه ی حداد / بعد هر ضربه کیش و مات حدید

مرد باید که حرف حق بزند / هرکه عاش سعید مات سعید



محمود کریمی

29 رمضان1432
8 شهریور 90
 
بالا