خاطره من مربوط به فروردین امسال هستش - جشن ما در یک تالار بزرگ و به صورت غیر مختلط ( به خاطر سخت گیری ها و شرایط جدید رئیس جمهور محبوب حسین ) برگزار شد ، البته بعد از 2 ساعت به صورت غیر غیر مختلط درآمد .
اما از اون لحظه بگم که من چه حالی بهم دست داد . (
آقا مرتضی هم خوب زدی توی خال چه طور به این فکر افتادی ؟ ) من یکی دو ساعت اول رو به دلیل اینکه در قسمت اصلی تالار فقط خانوم ها حضور داشتند و در حالی که چشم های همه حاضرین به صورت شلاقی با زاویه 5 درجه در راستای افق به صورت من و سرکار خانم عروس میخ شده بود ،
هنگ کرده بودم تا حالا اینهمه آدم یکهویی نیگام نکرده بودند میدونید بد تر از همه این بود که حدوداً 400 ~ 500 نفر میخواستن همون لحضه سلام العلیک کنند من هم سی پی یوم نمیکشید از طرف دیگه هم باید لبخند رو حفظ میکردم هم همه رو جواب میدادمو خوش آمدو خیلی ممنون که تشریف آوردید میگفتم
با پیج پول 12 مگا بایتی رم کم آوردم - الان که فیلم رو نگاه میکنم کلی به اون لحضه میخندم. :lol: اما در کل خیلی صفا داشت .
به قول دانیال روی فست فوروارد بود سریع ساعت 1 شد و تالاریه به زور تا ساعت 2 شب بیرونمون کرد من فکر میکنم اون چیزی که من اون شب دیدم حدود 30 درصد از وقایعی بود که اتفاق افتاد - 70 در صد بقیه رو توی فیلم دیدم که بعضی ها چقدر مایه گذاشتند ( البته جانی نه مالی ) و باید براشون جبران کنیم .
نتیجه اخلاقی : یک فیلم بردار خوب کرایه کنید .