برگزیده های پرشین تولز

گفتگوی آزاد بخش سینمای ایران

Quen

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,319
لایک‌ها
3,806
محل سکونت
شهر گناه
ببین خودمم یه سری لحظات کارهاشون رو دوست دارم. «پیرمردها وطن ندارند» لحظات عالی و بی‌نظیری از تعلیق داره و تجربه‌ی جالبیه. دست‌گرمی هیچکاکی. ولی آخر آخرش به نظر من فیلم‌هاشون عمقی نداره، فقط بازی روی سطحه. اول به من داستان بده، بعد بذار کنایه‌شو بفهمم. اول کنایه رو برام تعریف نکن، بعد بیا از ته دل‌ش یه سری شبه داستان بساز. خب اینم دنیای اوناست دیگه، لابد بلد نیستن جور دیگه‌ای فیلم بسازن.

نه قبول ندارم حرفات رو! به هیچ وجه قبول ندارم! اتفاقا سینمای عمیقی دارن (رجوع کن به وکیل هادساکر)

البته آدم همیشه مرعوب فیلم‌هاشون می‌شه و با اینکه چیزی از عالی‌بودن‌شون سردرنمیاره، فکر می‌کنه لایه‌های زیرینی درکاره که آدم‌های باهوش‌تر تونستن بگیرن، پس به تقلید از اونا می‌گه عجب سینمای محشری. قضیه‌ی لباس زیبای پادشاهه و پادشاه‌های ما حسابی لختن.

حداقل در مورد من که اینجوری نیست...

والا منم مثل تو. فقط از «قوی سیاه»ش خوشم میاد و می‌دونم که اونم تجربه‌ای بیش نیست. یکی این، یکی لینچ تو ایران خیلی بزرگ شدن. لینچ به نظرم فیلمساز بزرگیه، ولی صرف اینکه فیلمی رو نفهمیم و بیست‌هزار تفسیر براش جور کنیم، به این معنی نیست که با فیلم بزرگی طرفیم. saying that ، «بزرگراه گمشده» یک فیلم عالی از هر لحاظ بود.

درباره لینچ 100درصد باهات موافقم هرچند فیلمهای خوبی مثل بزرگراه گمشده و مرد فیلی ساخته ولی به قول خودت: ""صرف اینکه فیلمی رو نفهمیم و بیست‌هزار تفسیر براش جور کنیم، به این معنی نیست که با فیلم بزرگی طرفیم.""


اتفاقا منم اولین بار دوبله‌شو از تلویزیون دیدم. اون موقع که از فیلمه خیلی خوشم اومده بود و حتی تو یه وبلاگی هم راجع‌بش چیزایی نوشته بودم. ولی الآن نمی‌دونم. یادمه از Girl, Interrupted هم خوشم اومد.

اون نسخه ای که تلوزیون نشون داد واقعا داغون بود حتما خودت یه نسخه درست درمون بگیر و از این وسترن اصیل لذت ببر!


نمی‌دونم چی بگم. نه می‌شه قدرت داستان‌گویی و ایده‌های نویی که در روایت داره، و به‌خصوص انقلابی که در فیلم‌های بلاک‌باستر بوجود آورده، رو انکار کرد. نه می‌شه اونو هم‌ردیف هیچکاک و کوبریک قرار داد و شب راحت خوابید. «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» دقیقا همون چیزی‌یه که بزرگترین جمعیت مخاطب‌های تمام دنیا از سینما انتظار دارن. «شوالیه تاریکی» هم که دیگه گفتن نداره، اون‌قدر اثرش بر فیلم‌های دیگه و نوع نگرش نسبت به بلاک‌باسترسازی قابل مشاهده بود که پس‌لرزه‌هاش هنوز تو فیلم‌ها حس می‌شه.

حرفت کاملا درسته، فقط یه چیزی بگم وقتی بعد از چند سال به فیلمهای نولان نگاه میکنم می بینم هیچ کدوم برام ماندگاری آنچنانی نداشته (غیر از 2 شماره اول بتمن که جاودانه است برام) واقعا نمیتونم نولان رو همرده کارگردانهایی مثل برتون، فینچر و تارانتینو قرار بدم...


پ.ن.۱:‌ حالا فعلا داریم صحبت می‌کنیم ولی بعدا کاش تو این فروم ثبت نام کنیم. امیدوارم بچه‌ها بیان، هر چند خیلی‌هاشون قبل از این اونجا بودن و هستن. تنها جایگزینی که برای پیتی قدیم سراغ دارم همین‌جاست. منم قبلا عضو بودم، هر چند خیلی وقته توش فعالیت نکردم. از این به بعد بیشتر فعالیت می‌کنم.

بی ام سی! اتفاقا اونجا چندسال پیش اکانت داشتم همین الان هادی هم اونجا فعالیت میکنه ولی حقیقتش من از اونجا خوشم نمیاد...

پ.ن.۲:‌ رابطه‌م با «وکیل مدافع شیطان» خیلی خوبه، شما چطور؟ نزدیک هشت باری فیلمه رو دیدم. این آخرین بارش که با رفقا بود و حسابی چسبید، واقعا به دنیای تمثیل‌واری که تیلور هکفورد و نویسنده‌های فیلم ساختن غبطه خوردم. هر چند سکانس سخنرانی نهایی پاچینو رو تنها نقطه ضعف فیلم می‌دونم؛ نکاتی که بهش اشاره می‌کنه خیلی ابتدایی‌یه، می‌شد خیلی قشنگ‌تر درش آورد. بازی پاچینو هم متوسط بود، هر چند متوسط پاچینو یعنی عالی. ولی فیلمبرداری و نمابندی‌ها رو خیلی خیلی دوست داشتم. ضعف‌های اندک فیلم از فیلمنامه بود، نه کارگردانی. بازی کیانو ریوز هم حرف نداشت.

ای بابا! چند وقت پیش اینو از روی هاردم پاک کردم، فکر کردم از اون دسته فیلمهای متظاهرانه هست! پس سریع برم یه نسخه خوب ازش بگیرم.


@ فرید
چون میدونم سریال بین هستی میگم حتما این سریال Sherlock رو امتحان کن همرده سریالهایی مثل دکستر و برکینگ بد هست... من دارم نگاش میکنم هرچند کمی اغراق آمیزه ولی سریال خوش ساختیه. (6 قسمت 90 دقیقه ای تا حالا ازش پخش شده)
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
نه قبول ندارم حرفات رو! به هیچ وجه قبول ندارم! اتفاقا سینمای عمیقی دارن (رجوع کن به وکیل هادساکر)
اتفاقا بیشتر کاراشونو دیدم جز اینی که گفتی و دو سه تا فیلم کمتر معروف دیگه. از خاصیتای بد کمدی سیاه اینه که یا باهاش ارتباط می‌گیری یا اینکه کاملا ازش متنفر می‌شی. من اولا خیلی از فیلماشون خوشم اومده بود ولی یه زمانی به خودم اومدم که، ای بابا! این فیلما که هیچ حرفی برای گفتن ندارن، چیز خاصی به آدم اضافه نمی‌کنن جز کمی سرگرمی و گذران وقت. اونم نه از نوع باخاصیت‌ش بلکه یه جور سر(در)گرمی پوچ و بیهوده. بعد اینکه فارگو رو دیدم، دیگه نتونستم هیچ لذتی از فیلماشون ببرم. یا مثلا بزرگ‌کردن آریزونا. دیدن این فیلم واقعا عذاب‌آور بود.

جالبه! تو صفحه‌ی mubi جوئل کوئن یکی از کاربرا کامنت گذاشته: «من به اشخاصی که برادران کوئن رو دوست ندارن، اعتماد ندارم!»

حداقل در مورد من که اینجوری نیست...
می‌دونم تو اهل این روشنفکربازیا نیستی، ولی خیلیا هستن که چشم‌شونو به دهن دیگران دوختن و بدون اینکه اعتقادی داشته باشن خیلی سریع مرعوب یه سری چیزا می‌شن.

اون نسخه ای که تلوزیون نشون داد واقعا داغون بود حتما خودت یه نسخه درست درمون بگیر و از این وسترن اصیل لذت ببر!
جسی جیمز رو ولی اصل‌شو دیدم. اونم وسترن جالبی بود.

حرفت کاملا درسته، فقط یه چیزی بگم وقتی بعد از چند سال به فیلمهای نولان نگاه میکنم می بینم هیچ کدوم برام ماندگاری آنچنانی نداشته (غیر از 2 شماره اول بتمن که جاودانه است برام) واقعا نمیتونم نولان رو همرده کارگردانهایی مثل برتون، فینچر و تارانتینو قرار بدم...
ولی اینم درنظر بگیر، جایگاهی که پیدا کرده خیلی می‌تونه برای رشد سینما مفید باشه. البته مسئولیت خطرناکیه و باید دید از پسش برمیاد یا نه. اونم اینکه، به مخاطبای عشق بلاک‌باستر (فیلمای بی‌ارزش هالیوودی) کمی سلیقه بده و اونا رو با نوع دیگه‌ای از سینما آشنا کنه. در طول زمان هم خودش رشد می‌کنه، هم مخاطباش. ولی ترسم از اینه که از پسش برنیاد و ایده‌هاش ته بکشه. چون ایده‌هاش بیشتر روایی هستن و برای چالش تدوین و فیلمبرداری هر چه روان‌تر -به نظرم- راه‌حل نویی نداره.

بی ام سی! اتفاقا اونجا چندسال پیش اکانت داشتم همین الان هادی هم اونجا فعالیت میکنه ولی حقیقتش من از اونجا خوشم نمیاد...
منم خیلی از جو کلی اونجا خوشم نمیاد ولی تو بخش «هنر هفتم»ش بچه‌های پیتی هستن. نمی‌دونم چند درصد،‌ ولی یه تعدادی خلاصه. شما بیا قدم اولو بردار، به امید خدا قدمای بعدی هم دنبال‌ش میان. آرزوم اینه که تک تک بچه‌ها بیان دوباره دور هم جمع شیم. دلم برای همه تنگ شده.

ای بابا! چند وقت پیش اینو از روی هاردم پاک کردم، فکر کردم از اون دسته فیلمهای متظاهرانه هست! پس سریع برم یه نسخه خوب ازش بگیرم.
متظاهرانه؟ چرا این فکرو کردی-میشه بپرسم-؟

@ فرید
چون میدونم سریال بین هستی میگم حتما این سریال Sherlock رو امتحان کن همرده سریالهایی مثل دکستر و برکینگ بد هست... من دارم نگاش میکنم هرچند کمی اغراق آمیزه ولی سریال خوش ساختیه. (6 قسمت 90 دقیقه ای تا حالا ازش پخش شده)
۹.۲ ؟ عجب امتیازی! لحظات کمیک و طنز سیاه هم توش داره؟
 

Quen

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,319
لایک‌ها
3,806
محل سکونت
شهر گناه
اتفاقا بیشتر کاراشونو دیدم جز اینی که گفتی و دو سه تا فیلم کمتر معروف دیگه. از خاصیتای بد کمدی سیاه اینه که یا باهاش ارتباط می‌گیری یا اینکه کاملا ازش متنفر می‌شی. من اولا خیلی از فیلماشون خوشم اومده بود ولی یه زمانی به خودم اومدم که، ای بابا! این فیلما که هیچ حرفی برای گفتن ندارن، چیز خاصی به آدم اضافه نمی‌کنن جز کمی سرگرمی و گذران وقت. اونم نه از نوع باخاصیت‌ش بلکه یه جور سر(در)گرمی پوچ و بیهوده. بعد اینکه فارگو رو دیدم، دیگه نتونستم هیچ لذتی از فیلماشون ببرم. یا مثلا بزرگ‌کردن آریزونا. دیدن این فیلم واقعا عذاب‌آور بود.
خب حالا لزوما من نمیخوام ثابت کنم فیلمهای برادران کوئن عمیق هستن... شاید هم خیلی عمیق نباشن ولی خودت میدونی زیاد به جنبه سرگرمی در سینما اهمیت میدم و کوئن ها هم به نظرم سینمای سرگرم کننده و مفرحی دارن... فقط یه سوال نظرت در مورد "مردی که آنجا نبود" چیه؟ حتی این فیلمشون رو هم شاهکار و عمیق نمیدونی؟
جالبه! تو صفحه‌ی mubi جوئل کوئن یکی از کاربرا کامنت گذاشته: «من به اشخاصی که برادران کوئن رو دوست ندارن، اعتماد ندارم!»
هم کنایه آمیزه و هم طنز! شاید هم یه جور طرفداری باشه:دی
می‌دونم تو اهل این روشنفکربازیا نیستی، ولی خیلیا هستن که چشم‌شونو به دهن دیگران دوختن و بدون اینکه اعتقادی داشته باشن خیلی سریع مرعوب یه سری چیزا می‌شن.
قبولت دارم و می فهمم منظورت چیه... از این آدمها زیاد اطرافمون می بینیم.
جسی جیمز رو ولی اصل‌شو دیدم. اونم وسترن جالبی بود.
منظورت نسخه 1939 هست؟ ندیدمش... راستی یه سوال اینو هم دیدی؟ چطوریه؟ ارزش دیدن داره یا نه؟ یه DVDSCR ازش دارم گفتم اگه خوبه نسخه نهایی اش رو بگیرم...
ولی اینم درنظر بگیر، جایگاهی که پیدا کرده خیلی می‌تونه برای رشد سینما مفید باشه. البته مسئولیت خطرناکیه و باید دید از پسش برمیاد یا نه. اونم اینکه، به مخاطبای عشق بلاک‌باستر (فیلمای بی‌ارزش هالیوودی) کمی سلیقه بده و اونا رو با نوع دیگه‌ای از سینما آشنا کنه. در طول زمان هم خودش رشد می‌کنه، هم مخاطباش. ولی ترسم از اینه که از پسش برنیاد و ایده‌هاش ته بکشه. چون ایده‌هاش بیشتر روایی هستن و برای چالش تدوین و فیلمبرداری هر چه روان‌تر -به نظرم- راه‌حل نویی نداره.
نمیخوام خیلی بدبینانه نظر بدم ولی نولان برای ماها تموم شده منظورم از "ما" قشری هست که با امثال اونجرز و شوالیه تاریکی بر میخیزد کنار نمیاد، بحث خوب یا بد بودن فیلم نیست بحث نوع سینما و بینش یه کارگردانه...
منم خیلی از جو کلی اونجا خوشم نمیاد ولی تو بخش «هنر هفتم»ش بچه‌های پیتی هستن. نمی‌دونم چند درصد،‌ ولی یه تعدادی خلاصه. شما بیا قدم اولو بردار، به امید خدا قدمای بعدی هم دنبال‌ش میان. آرزوم اینه که تک تک بچه‌ها بیان دوباره دور هم جمع شیم. دلم برای همه تنگ شده.
حقیقتش نمی خوام خاطر شما رو آزرده کنم ولی من همین جا راحتم... نمی تونم جای دیگه ای در مورد سینما حرف بزنم:دی
متظاهرانه؟ چرا این فکرو کردی-میشه بپرسم-؟
احتمالا یه پیش فرض غلط ذهنی! الان که فکر می کنم خودم هم یادم نمیاد چرا و چطوری چنین فکری در موردش داشتم.
۹.۲ ؟ عجب امتیازی! لحظات کمیک و طنز سیاه هم توش داره؟
لحظات کمیک آره! زیاد هم داره... طنز سیاه هم تا حدی اما مشکلی که این سریال داره اغراق بیش از حدش هست یعنی خیلی خالی بندی داره(اغراق بیش از حد روی نبوغ شخصیت شرلوک) برای همین اگه نتونی باش کنار بیای ممکنه اصلا خوشت نیاد. خواستی بگیری این تورنت ها کیفیت خوبی دارن. به نظر من قسمت اول رو دانلود کن اگه خوشت اومد برو سراغ ادامه اش چون فضای کلی سریال تغییری نمیکنه (ولی لامصب خیلی خوش ساخته!)
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
فقط یه سوال نظرت در مورد "مردی که آنجا نبود" چیه؟ حتی این فیلمشون رو هم شاهکار و عمیق نمیدونی؟
بحث شاهکار بودن و اینا رو که واقعا نمیشه گفت، سلیقه آدما فرق میکنه و هر کسی ملاک‌های متفاوتی برای دادن عنوان شاهکار به یک فیلم داره... بحث عمیق‌بودن هم به نظرم رابطه‌ی مستقیم با عمیق‌بودن سازندگان فیلم داره، پس جواب این سوال هم مشخصه. ولی اینکه خیلی نخوام باهات مخالفت کنم، می‌تونم بگم یکی از فیلمای بهترشونه. هر چند کلا با نئونوآرهایی که تو این زمونه داره ساخته می‌شه رابطه‌ی خوبی ندارم و به نظرم نه ربطی به عصر ما دارن نه عصری که دلشون می‌خواد یادآورش باشن. انگار دائم بین این دو در گذرن، به خاطر همین آدم نمی‌دونه چی درموردشون فکر کنه.

منظورت نسخه 1939 هست؟ ندیدمش... راستی یه سوال اینو هم دیدی؟ چطوریه؟ ارزش دیدن داره یا نه؟ یه DVDSCR ازش دارم گفتم اگه خوبه نسخه نهایی اش رو بگیرم...
منظورم همین فیلم ۲۰۰۷ اندرو دومینیک بود. قطعا ارزش دیدن داره. برد پیت مثل همیشه اینجا غوغا کرده و قصه هم حسابی جذابه.

نمیخوام خیلی بدبینانه نظر بدم ولی نولان برای ماها تموم شده منظورم از "ما" قشری هست که با امثال اونجرز و شوالیه تاریکی بر میخیزد کنار نمیاد، بحث خوب یا بد بودن فیلم نیست بحث نوع سینما و بینش یه کارگردانه...
حالا اینجوریام که میگی نیست. نولان خیلی هم عوض نشده، کارگردان «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» همون کارگردان «پرستیژ»ه. آیا نولان نسبت به فیلم‌های قدیمش چیزی در این فیلم جدید کم گذاشته که من ازش خبر ندارم؟ نولان سرگرمی صرف می‌خواد. مثل من مخاطب حوصله‌ش کمه، پس تدوین کاراش برق‌آساست. داستاناشو بیشتر از چیزی که لازمه توضیح می‌ده تا کسی توی اتاق نباشه که از جریان فیلم عقب بیفته. بیشتر از اینکه حس در ما ایجاد کنه، ذهن‌مونو درگیر داستان می‌کنه و چالش‌ها و سوالات رگباری و پشت سر هم و فرصتی کم برای هضم اون‌ها و عطشی زیاد برای جلورفتن در این قطار سریع‌السیر اتفاقات شگفت‌انگیز و تازه‌ای که برای قهرمان شهر گاتهام میفته. نولان نمی‌ترسه از اینکه قهرمان‌شو زمین بزنه، کمرشو بشکونه، چون اون جمله بتمن اول اینجا خاصیت یادآورنده و موثری پیدا می‌کنه و می‌تونه ازش برای مفهوم‌سازی استفاده کنه، «چرا ما زمین می‌خوریم، بروس؟» فکر کردن به این چیزها به آدم لذت می‌ده. چرا نباید لذت ببریم؟

لحظات کمیک آره! زیاد هم داره... طنز سیاه هم تا حدی اما مشکلی که این سریال داره اغراق بیش از حدش هست یعنی خیلی خالی بندی داره(اغراق بیش از حد روی نبوغ شخصیت شرلوک) برای همین اگه نتونی باش کنار بیای ممکنه اصلا خوشت نیاد. خواستی بگیری این تورنت ها کیفیت خوبی دارن. به نظر من قسمت اول رو دانلود کن اگه خوشت اومد برو سراغ ادامه اش چون فضای کلی سریال تغییری نمیکنه (ولی لامصب خیلی خوش ساخته!)

پس نرم سراغش بهتره، چون این اغراقی که ازش حرف می‌زنی منو هم خیلی اذیت می‌کنه. مشکلم با سریال منتالیستم همین بود و کلا مشکلم با همه‌ی کارآگاه‌های برهمه‌چیزآگاه(!) همین هست. اینکه آگاهی‌شون آگاهی نویسنده است،‌ نه تسلط شخصیت. فیلمنامه‌نویس باید شخصیت‌ش رو اون‌قدر خوب بشناسه، که وقتی خودشو به جاش می‌ذاره و از زبون اون حرف می‌زنه و زندگی‌شو زندگی می‌کنه، بتونه جواب معما رو کاملا فراموش کنه و خودش مثل یک بازیگر که در نقش‌ش فرورفته، به جای اون شخصیتی که ساخته فکر کنه و دنبال جواب بگرده. به سادگی درست‌کردن یک جدول نیست که اول جوابو بدونی بعد براش سوال طرح کنی. قضیه کمی پیچیده‌تره.

پوآروی بچگی‌هامون از این نظر خیلی خوب بود، چون شخصیت‌ش باورپذیر می‌شد برای آدم. پایان هیچ اپیزودی حس نمی‌کردی با همون پوآرویی طرفی که تو قسمت قبلی دیده بودی. رسیدن به جواب هر معما حس تازگی داشت و چیزی به او اضافه می‌کرد و به ما. به قدری واقعی بود که احساس می‌کردی خودت تونستی معما رو حل کنی، همگام با پوآرو. هیچ وقت به نظر نمی‌رسید نویسنده به پوآرو تقلب رسونده،‌ انگار کسی که پوآرو رو به کاغذ آورده بود، با کسی که بقیه قصه و شخصیت‌ها رو، دو تا آدم متفاوت از هم بودن. و این یعنی زندگی کردن به جای شخصیت. همون چیزی که «بریکینگ بد» به‌شدت داره. نویسنده خودش رو جای شخصیت‌ها می‌ذاره، شخصیت‌ها ابزار نویسنده برای بیان خودش نیستن، بلکه بهانه‌هایی هستن تا او خودش رو در موقعیت اون‌ها تصور کنه و مثل یک بازیگر دنبال جواب ندانسته‌هاش بگرده. ببینه تا چه حد، شخصیت‌ها می‌تونن شگفت‌زده‌ش کنن و اونو به جاهایی ببرن که از هر گونه خرد و تصمیم‌گیری پیشاپیش او برتر باشه...؟
 

Quen

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,319
لایک‌ها
3,806
محل سکونت
شهر گناه
بحث شاهکار بودن و اینا رو که واقعا نمیشه گفت، سلیقه آدما فرق میکنه و هر کسی ملاک‌های متفاوتی برای دادن عنوان شاهکار به یک فیلم داره... بحث عمیق‌بودن هم به نظرم رابطه‌ی مستقیم با عمیق‌بودن سازندگان فیلم داره، پس جواب این سوال هم مشخصه.

شاید خیلی با مفاهیم پوچ گرایانه فیلمهاشون میونه خوبی نداری و برای همین تصور می کنی سطحی هستن... همون وکیل هادساکر رو ببین، کمتر فیلمسازی در مورد مسئله "تقدیر" چنین فیلم عمیق و زیبایی ساخته...

ولی اینکه خیلی نخوام باهات مخالفت کنم، می‌تونم بگم یکی از فیلمای بهترشونه. هر چند کلا با نئونوآرهایی که تو این زمونه داره ساخته می‌شه رابطه‌ی خوبی ندارم و به نظرم نه ربطی به عصر ما دارن نه عصری که دلشون می‌خواد یادآورش باشن. انگار دائم بین این دو در گذرن، به خاطر همین آدم نمی‌دونه چی درموردشون فکر کنه.

مردی که آنجا نبود بیشتر یه نوآر کلاسیک هست تا یک نئونوآر، نوآری که تنها نقصش در برابر مثلا غرامت مضاعف سن کمش هست... به هر حال قبول دارم اینجور فضاسازی های نوستالژیک به سبک قدیم همیشه مورد طبع همه آدمها واقع نمیشه مثلا اونقدری که تو ادوود رو دوست داری من دوست ندارم با اینکه کلاسیک کامل و عمیقی هست.

(میگم با این تفاسیر پس با شهر گناه هم میونه خوبی نداری؟ درسته؟ شخصا جزو 5 فیلم برتر عمرم قرار میدمش...)


پس نرم سراغش بهتره، چون این اغراقی که ازش حرف می‌زنی منو هم خیلی اذیت می‌کنه. مشکلم با سریال منتالیستم همین بود و کلا مشکلم با همه‌ی کارآگاه‌های برهمه‌چیزآگاه(!) همین هست. اینکه آگاهی‌شون آگاهی نویسنده است،‌ نه تسلط شخصیت. فیلمنامه‌نویس باید شخصیت‌ش رو اون‌قدر خوب بشناسه، که وقتی خودشو به جاش می‌ذاره و از زبون اون حرف می‌زنه و زندگی‌شو زندگی می‌کنه، بتونه جواب معما رو کاملا فراموش کنه و خودش مثل یک بازیگر که در نقش‌ش فرورفته، به جای اون شخصیتی که ساخته فکر کنه و دنبال جواب بگرده. به سادگی درست‌کردن یک جدول نیست که اول جوابو بدونی بعد براش سوال طرح کنی. قضیه کمی پیچیده‌تره.

هر جور خودت مایل هستی ولی الان که تازه فصل 2 رو شروع کردم باید بگم بسیار سریال خوش ساختی هست. اون مسئله هم خیلی آزار دهنده نیست.

یه سوال: سریال دکستر رو بیشتر می پسندی یا برکینگ بد؟ این دومی را تازه شروع کردم به دیدن! دکستر رو هم تا اواسط فصل هفت دیدم ولی چون شما هر دو رو کامل دیدی دوست دارم نظرت رو بدونم؟

یه سوال دیگه: از این گروهی که اسمش توی امضام هست (Ayreon) چیزی گوش کردی؟ اگه چیزی گوش کردی دوست دارم نظرت رو بدونم و اگه چیزی ازشون گوش نکردی شما رو دعوت می کنم آلبوم 01011001 رو گوش کنی و اگه خوشت اومد گرفتن دیسکوگرافیش از اوجب واجباته. به نظر من موسیقی شگرفی دارن... با ترک age of shadows زندگی کردم.
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
شاید خیلی با مفاهیم پوچ گرایانه فیلمهاشون میونه خوبی نداری و برای همین تصور می کنی سطحی هستن... همون وکیل هادساکر رو ببین، کمتر فیلمسازی در مورد مسئله "تقدیر" چنین فیلم عمیق و زیبایی ساخته...
با پوچ‌گرایی میونه بدی ندارم، به شرطی که فیلمساز واقعا با شخصیت‌ها و قصه و سبک بصری فیلمش منو درگیر و وادار به پرسیدن سوالات و کندوکاوهای نهیلیستی خودش بکنه. به نظرت کوئن‌ها حتی همین باورهای پوچ‌گرایانه خودشون رو در فیلم‌هاشون به خوبی کندوکاو می‌کنن؟

مردی که آنجا نبود بیشتر یه نوآر کلاسیک هست تا یک نئونوآر، نوآری که تنها نقصش در برابر مثلا غرامت مضاعف سن کمش هست... به هر حال قبول دارم اینجور فضاسازی های نوستالژیک به سبک قدیم همیشه مورد طبع همه آدمها واقع نمیشه مثلا اونقدری که تو ادوود رو دوست داری من دوست ندارم با اینکه کلاسیک کامل و عمیقی هست.
مسئله فقط سن یک فیلم نیست. بحث سر اینه که «غرامت مضاعف» فرزند زمانه خودش بوده و روایت‌گر صادق قصه کاراکترهایی که از دل اون روزگار بیرون اومده بودن، برای همین در هر زمانه دیگه‌ای هم که ببینیمش، شرایط و دورانی که اون فیلم ازش بیرون اومده، برامون قابل فهمه. اما درمورد «مردی که آنجا نبود» یا «شهر گناه» ما چه المانی از زمانه‌ی خودمون رو می‌تونیم توی این فیلم‌ها ببینیم؟ جز اینکه تقلیدهایی خوش‌ساخت از فیلم‌های یک زمانه دیگه هستن؟

درمورد «اد وود» قضیه خیلی فرق می‌کنه. تو تمام طول فیلم می‌تونی صدای نفس‌های تیم برتون رو بشنوی که برای تک‌تک لحظه‌هاش از جون مایه گذاشته و چیزی رو ساخته که بی‌هیچ‌تردیدی حدیث نفس خودش بوده. اد وود همون تیم برتونه. بلا لاگوسی هم همون وینسنت پرایس‌ه. من این فیلم رو نگاه می‌کنم و عشق برتون به فیلم‌های ترسناک، مردان زن‌پوش و آدم‌های عجیب‌و‌غریب رو کاملا درک می‌کنم، بدون اینکه چیزی درموردش بدونم. به این میگن تلاش برای چیزی که دوست‌ش داری و دغدغه‌ت شده. تیم برتون همیشه برای این دغدغه به اندازه‌ای که برای «اد وود» تلاش می‌کنه، تلاش نکرده، اما همیشه مثل اد وود عاشق قصه‌گویی بوده حتی اگه گاهی می‌تونسته چند برداشت بیشتر بگیره تا کمی بازی‌های باورپذیرتری از هنرپیشه‌هاش بگیره. ولی ما «اد وود» رو باور می‌کنیم.

یه سوال: سریال دکستر رو بیشتر می پسندی یا برکینگ بد؟ این دومی را تازه شروع کردم به دیدن! دکستر رو هم تا اواسط فصل هفت دیدم ولی چون شما هر دو رو کامل دیدی دوست دارم نظرت رو بدونم؟
بی هیچ تردیدی، بریکینگ بد.

دکستر رو که من خیلی وقته دیگه نمی‌بینم، فقط ده دقیقه از اپیزود اول این فصل جدیدش دیدم و بلافاصله حذفش کردم، چون انتظار نداشتم تا این حد به شعورم بی‌احترامی بشه. قصه‌هایی که دکستر برای خواهرش سرهم می‌کرد اون‌قدر ابتدایی و مسخره بود که دیدم از اون لحظه به بعد دیگه نمی‌تونم «عدم باور»م رو بیشتر از اون «معلق» نگه دارم، پس کلا برای همیشه باهاش خداحافظی کردم... هر چند خاطرات خوبی ازش داشتم.

بریکینگ بد ولی اصل جنسه. هیچ سریال مشابهی رو نمی‌شناسم که اولا فصل به فصل به جای ضعیف‌تر شدن رشد کرده باشه و دوما از نظر فرم تصویری و فیلمنامه به آثار سینمایی برتر شبیه خودش پهلو بزنه. فکر می‌کنم مهم‌ترین دلیل موفقیت این سریال، برنامه‌داشتن گروه نویسندگان و کارگردانان کاره. برای همینه که تمام شخصیت‌ها در طول فصل‌ها از یک انسجام خاصی برخوردارن و ویژگی‌هاشون از سر بی‌توجهی، به فراموشی سپرده نمی‌شه، بلکه رشد می‌کنه و تغییرات‌ش ریز به ریز، جز به جز پرداخت‌شده و باورپذیر از آب درمیاد.

یه سوال دیگه: از این گروهی که اسمش توی امضام هست (Ayreon) چیزی گوش کردی؟ اگه چیزی گوش کردی دوست دارم نظرت رو بدونم و اگه چیزی ازشون گوش نکردی شما رو دعوت می کنم آلبوم 01011001 رو گوش کنی و اگه خوشت اومد گرفتن دیسکوگرافیش از اوجب واجباته. به نظر من موسیقی شگرفی دارن... با ترک age of shadows زندگی کردم.
مرسی برای پیشنهاد، خیلی وقت بود دنبال یه آلبوم پراگرسیو خوب می‌گشتم. راستی منم شنیدن این ترک زیبا رو بهت توصیه می‌کنم.
 

Quen

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,319
لایک‌ها
3,806
محل سکونت
شهر گناه
با پوچ‌گرایی میونه بدی ندارم، به شرطی که فیلمساز واقعا با شخصیت‌ها و قصه و سبک بصری فیلمش منو درگیر و وادار به پرسیدن سوالات و کندوکاوهای نهیلیستی خودش بکنه. به نظرت کوئن‌ها حتی همین باورهای پوچ‌گرایانه خودشون رو در فیلم‌هاشون به خوبی کندوکاو می‌کنن؟

حقیقتا نمیتونم به سوالت جواب درستی بدم چون جوابشو دقیقا نمیدونم! شاید هم نیازی نباشه به این سوالات جواب بدم، به هرحال بحث بیشتر رو موکول کنیم به وقتی که وکیل هادساکر رو هم ازشون ببینی، موافقی؟ می تونیم روی همون فیلم درباره این موضوع بحث کنیم... البته اگه دوست داشته باشی:)

مسئله فقط سن یک فیلم نیست. بحث سر اینه که «غرامت مضاعف» فرزند زمانه خودش بوده و روایت‌گر صادق قصه کاراکترهایی که از دل اون روزگار بیرون اومده بودن، برای همین در هر زمانه دیگه‌ای هم که ببینیمش، شرایط و دورانی که اون فیلم ازش بیرون اومده، برامون قابل فهمه. اما درمورد «مردی که آنجا نبود» یا «شهر گناه» ما چه المانی از زمانه‌ی خودمون رو می‌تونیم توی این فیلم‌ها ببینیم؟ جز اینکه تقلیدهایی خوش‌ساخت از فیلم‌های یک زمانه دیگه هستن؟

فرزند زمانه!؟ پس با این استدلال میشه گفت غرامت مضاعف در زمان کنونی ارزش دیدن نداره چون فرزند زمانه ی خودش هست، اصلا بیا فکر کنیم مردی که آنجا نبود ساخته دهه ی 50 هست اونوقت حتما فرزند زمانه ی خودش خواهد بود و ارزشی مشابه غرامت مضاعف و سانست بلوار خواهد داشت!؟ زمانی که بحث به سمت سلایق منحرف میشه من از ادامه اش هراس دارم اما به طور خاص اعتقاد دارم شهر گناه فرزند زمانه خودش هست نمیخوام شعار بدم اما شهر گناه فیلمی هست برای شناخت بیشتر انسان و غرایزش، شرح دلدادگی هاش و تلاشش برای فرار از جبر اجتماعی ای که دچارش هست.

درمورد «اد وود» قضیه خیلی فرق می‌کنه. تو تمام طول فیلم می‌تونی صدای نفس‌های تیم برتون رو بشنوی که برای تک‌تک لحظه‌هاش از جون مایه گذاشته و چیزی رو ساخته که بی‌هیچ‌تردیدی حدیث نفس خودش بوده. اد وود همون تیم برتونه. بلا لاگوسی هم همون وینسنت پرایس‌ه. من این فیلم رو نگاه می‌کنم و عشق برتون به فیلم‌های ترسناک، مردان زن‌پوش و آدم‌های عجیب‌و‌غریب رو کاملا درک می‌کنم، بدون اینکه چیزی درموردش بدونم. به این میگن تلاش برای چیزی که دوست‌ش داری و دغدغه‌ت شده. تیم برتون همیشه برای این دغدغه به اندازه‌ای که برای «اد وود» تلاش می‌کنه، تلاش نکرده، اما همیشه مثل اد وود عاشق قصه‌گویی بوده حتی اگه گاهی می‌تونسته چند برداشت بیشتر بگیره تا کمی بازی‌های باورپذیرتری از هنرپیشه‌هاش بگیره. ولی ما «اد وود» رو باور می‌کنیم.

البته منم ادوود رو دوست دارم اما چرا کمتر از مردی که آنجا نبود!؟ به علت اینکه مردی که آنجا نبود خود سینماست اما ادوود نوستالژی سینما...


دکستر رو که من خیلی وقته دیگه نمی‌بینم، فقط ده دقیقه از اپیزود اول این فصل جدیدش دیدم و بلافاصله حذفش کردم، چون انتظار نداشتم تا این حد به شعورم بی‌احترامی بشه. قصه‌هایی که دکستر برای خواهرش سرهم می‌کرد اون‌قدر ابتدایی و مسخره بود که دیدم از اون لحظه به بعد دیگه نمی‌تونم «عدم باور»م رو بیشتر از اون «معلق» نگه دارم، پس کلا برای همیشه باهاش خداحافظی کردم... هر چند خاطرات خوبی ازش داشتم.

دکستر در فصل هفت خیلی بهتر از فصل 5 و 6 شده ولی درکل باهات موافقم.


مرسی برای پیشنهاد، خیلی وقت بود دنبال یه آلبوم پراگرسیو خوب می‌گشتم. راستی منم شنیدن این ترک زیبا رو بهت توصیه می‌کنم.

جالب بود، یه زمانی زیاد به این تیپ آهنگهای فرانسوی گوش می کردم... خاطرات اون موقع زنده شد!

اون آلبوم رو گوش کردی یه فیدبک اینجا بذار... خیلی دوست دارم نظرت رو در موردش بدونم.
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
حقیقتا نمیتونم به سوالت جواب درستی بدم چون جوابشو دقیقا نمیدونم! شاید هم نیازی نباشه به این سوالات جواب بدم، به هرحال بحث بیشتر رو موکول کنیم به وقتی که وکیل هادساکر رو هم ازشون ببینی، موافقی؟ می تونیم روی همون فیلم درباره این موضوع بحث کنیم... البته اگه دوست داشته باشی
smilingsmiley.gif
موافقم. همین کارو می‌کنیم.

فرزند زمانه!؟ پس با این استدلال میشه گفت غرامت مضاعف در زمان کنونی ارزش دیدن نداره چون فرزند زمانه ی خودش هست
چطور می‌شه یک فیلم رو به این دلیل سرزنش کرد؟ کیه که ادعا کنه فیلمی برای تمام زمانه‌ها ساخته، وقتی اول به زمانه‌ی خودش و شرایطی که ازش بیرون اومده صادق نیست؟ مطمئنم یکی از شرط‌های اساسی یک فیلم خوب، اینه که حداقل نسبت به وضعیت دوران خودش بی‌اعتنا نباشه، یا به نحوی اونو در خودش داشته باشه و صادقانه بازتاب کنه، یا به طور جدی مشکلات و چالش‌هاشو بررسی کنه و براش راهکار ارائه بده تا شاید به درد آیندگان هم بخوره. یعنی حتی اگه قصه‌ی صد سال پیش رو هم تعریف می‌کنه، با نگاه امروزی بهش بپردازه.

اصلا بیا فکر کنیم مردی که آنجا نبود ساخته دهه ی 50 هست اونوقت حتما فرزند زمانه ی خودش خواهد بود و ارزشی مشابه غرامت مضاعف و سانست بلوار خواهد داشت!؟
مسئله اینجاست که این فرض باطله. این فیلم در دهه خودش ساخته شده و از دل همون روزگار بیرون اومده، و فقط نسبت به زمانه‌ی خودش مسئولیت داره. شاید بگی این برای من بیننده که با اثر روبرو می‌شم چه فرقی می‌کنه؟ به نظر من، یک فیلمساز باید آدم روزگار خودش باشه، نه خیلی دربند گذشته‌ای متعالی‌شده، نه آن‌چنان مسحور آینده‌ای خیال‌پردازانه. اون موقع است که اثرش در هر زمان دیگه‌ای هم ارزش حرف‌زدن خواهد داشت. بعدها خواهند گفت این فیلم نسبت به دوران خودش مسئولیت‌پذیر بود و اثر امروزی بود. خدا رو چه دیدی؟ شاید اون‌قدر به خوبی از عهده‌ی این کار بربیاد که تا مدت‌ها بعد هم امروزی و نو باقی بمونه. این موضوع واسه من خیلی شرطه، هر چند قبول دارم شاید برای بقیه این موضوع اهمیت زیادی نداشته باشه.

زمانی که بحث به سمت سلایق منحرف میشه من از ادامه اش هراس دارم اما به طور خاص اعتقاد دارم شهر گناه فرزند زمانه خودش هست نمیخوام شعار بدم اما شهر گناه فیلمی هست برای شناخت بیشتر انسان و غرایزش، شرح دلدادگی هاش و تلاشش برای فرار از جبر اجتماعی ای که دچارش هست.
به قول خودت وارد مسائل سلیقه‌ای نشیم بهتره. البته چیزایی که گفتی به خودی خود ربطی به فرزند زمانه بودن نداره. چون بیشتر متکی به نوع نگاه فیلمسازه در بررسی این مسائلی که اشاره کردی و اینکه چقدر نگاهش امروزی بوده.

البته منم ادوود رو دوست دارم اما چرا کمتر از مردی که آنجا نبود!؟ به علت اینکه مردی که آنجا نبود خود سینماست اما ادوود نوستالژی سینما...
جالب اینجاست که چند تا از بزرگترین فیلم‌هایی که من می‌شناسم در نوستالژی سینما بودن. ولی اینکه در نوستالژی سینما باشی، با فرزند زمانه بودن در تضاد نیست. اولی از میل به اون چیزی که ازش به عنوان Good Cinema یاد میشه میاد، و تلاش برای ساختن فیلم خوب با اثرگیری از الگوهای قدیمی و جلوتر بردن اون‌ها. دومی ولی در جزئیات داستان، شخصیت‌ها، مضامین و طرز فکر فیلم جریان پیدا می‌کنه و بهش هویت میده. اگه اصیل باشه تبدیل به گوشت‌وخون اثر میشه و ماندگار، ولی اگه تقلبی باشه توی ذوق می‌زنه و کارو خراب می‌کنه.

اون آلبوم رو گوش کردی یه فیدبک اینجا بذار... خیلی دوست دارم نظرت رو در موردش بدونم.
به روی چشم.
 

Quen

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,319
لایک‌ها
3,806
محل سکونت
شهر گناه
چطور می‌شه یک فیلم رو به این دلیل سرزنش کرد؟ کیه که ادعا کنه فیلمی برای تمام زمانه‌ها ساخته، وقتی اول به زمانه‌ی خودش و شرایطی که ازش بیرون اومده صادق نیست؟ مطمئنم یکی از شرط‌های اساسی یک فیلم خوب، اینه که حداقل نسبت به وضعیت دوران خودش بی‌اعتنا نباشه، یا به نحوی اونو در خودش داشته باشه و صادقانه بازتاب کنه، یا به طور جدی مشکلات و چالش‌هاشو بررسی کنه و براش راهکار ارائه بده تا شاید به درد آیندگان هم بخوره. یعنی حتی اگه قصه‌ی صد سال پیش رو هم تعریف می‌کنه، با نگاه امروزی بهش بپردازه.

شرط اساسی!؟ یعنی شما رسالت سینما رو چنین چیزهایی میدونی سینما بیشتر یک صنعت محسوب میشه ولی حتی اگه هنر هم بود نمیشد به طور عام چنین رسالتی براش تعریف کرد... اگه با این دید بخوام به سینما نگاه کنیم پس کلا کارگردانهای بزرگی مثل تارانتینو و هیچکاک هم فیلم خوب نساختن...

مسئله اینجاست که این فرض باطله. این فیلم در دهه خودش ساخته شده و از دل همون روزگار بیرون اومده، و فقط نسبت به زمانه‌ی خودش مسئولیت داره. شاید بگی این برای من بیننده که با اثر روبرو می‌شم چه فرقی می‌کنه؟ به نظر من، یک فیلمساز باید آدم روزگار خودش باشه، نه خیلی دربند گذشته‌ای متعالی‌شده، نه آن‌چنان مسحور آینده‌ای خیال‌پردازانه. اون موقع است که اثرش در هر زمان دیگه‌ای هم ارزش حرف‌زدن خواهد داشت. بعدها خواهند گفت این فیلم نسبت به دوران خودش مسئولیت‌پذیر بود و اثر امروزی بود. خدا رو چه دیدی؟ شاید اون‌قدر به خوبی از عهده‌ی این کار بربیاد که تا مدت‌ها بعد هم امروزی و نو باقی بمونه. این موضوع واسه من خیلی شرطه، هر چند قبول دارم شاید برای بقیه این موضوع اهمیت زیادی نداشته باشه.

چرا فکر میکنی یه فیلمساز لزوما باید نسبت به دوران خودش مسئولیت پذیر باشه؟ مگه سینما قراره مشکلات بشریت رو حل کنه؟ سینما صرفا یه صنعت سرگرمی هست و حتی مثل موسیقی و تصویرگری هنر هم محسوب نمیشه (هرچند هنر هم قرار نیست مسئول چیزی باشه)


به قول خودت وارد مسائل سلیقه‌ای نشیم بهتره. البته چیزایی که گفتی به خودی خود ربطی به فرزند زمانه بودن نداره. چون بیشتر متکی به نوع نگاه فیلمسازه در بررسی این مسائلی که اشاره کردی و اینکه چقدر نگاهش امروزی بوده.

در مورد شهر گناه هنوز هم میگم انسان و جامعه امروز رو تصویر میکنه و ربطی به گذشته نداره...


جالب اینجاست که چند تا از بزرگترین فیلم‌هایی که من می‌شناسم در نوستالژی سینما بودن. ولی اینکه در نوستالژی سینما باشی، با فرزند زمانه بودن در تضاد نیست. اولی از میل به اون چیزی که ازش به عنوان Good Cinema یاد میشه میاد، و تلاش برای ساختن فیلم خوب با اثرگیری از الگوهای قدیمی و جلوتر بردن اون‌ها. دومی ولی در جزئیات داستان، شخصیت‌ها، مضامین و طرز فکر فیلم جریان پیدا می‌کنه و بهش هویت میده. اگه اصیل باشه تبدیل به گوشت‌وخون اثر میشه و ماندگار، ولی اگه تقلبی باشه توی ذوق می‌زنه و کارو خراب می‌کنه.

هر فرد سینما دوستی از سینما پارادیزو و آواز در باران و ادوود لذت میبره، نخواستم این مقوله رو نفی کنم ولی این اصطلاح فرزند زمانه بودن هزار جور تفسیر داره؟ الان شما چه رسالتی برای فیلمی که فرزند زمانه هست قائل میشی؟ اصلا فرزند زمانه بودن یعنی چی؟ یه فیلم باید چه طوری باشه تا فرزند زمانه خودش باشه؟ چرا نمیتونه فرزند همه زمانها باشه؟ فرید جان سینما رو اینقدر جدی نگیر! اینطوری نگاه کنی دیگه نمیتونی از آثار خیلی از کارگردانهای خوب سینما لذت ببری...
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
شرط اساسی!؟ یعنی شما رسالت سینما رو چنین چیزهایی میدونی سینما بیشتر یک صنعت محسوب میشه ولی حتی اگه هنر هم بود نمیشد به طور عام چنین رسالتی براش تعریف کرد... اگه با این دید بخوام به سینما نگاه کنیم پس کلا کارگردانهای بزرگی مثل تارانتینو و هیچکاک هم فیلم خوب نساختن...
در اینکه سینما در مرحله اول یک صنعته به این مفهوم که باید مخاطب رو سرگرم کنه هیچ شکی نیست. ولی این فقط مرحله اوله. در مرحله بعدی به ارزیابی همین صنعت می‌رسیم و اینکه آیا می‌تونه به هنر ارتقا پیدا کنه یا نه؟ تو بهتر از من می‌دونی که عمل سرگرم‌کردن هم می‌تونه مبتذل و فاسدکننده باشه هم والا و روشن‌کننده‌ی راه. این موضوع خیلی مهمیه که باید بررسی بشه. حالا برای این کار یه سری ملاک‌ها وجود داره که در نهایت همه‌ش درباره اینه که فیلم چقدر تونسته تاثیرگذار باشه یا اگه به اندازه‌ای که باید تاثیرگذار نبوده اشکال از کجاست؟ در این مسیر من یکی از ملاک‌ها رو امروزی بودن می‌دونم. هیچکاک که حتما کارگردان بزرگی هست، یکی از بزرگترین مثال‌های این قضیه است. فیلم‌هاش کاملا مماس با آدم‌های روزگارش بود و در مسیر روان‌کاوی کابوس‌هاشون. برای همین امروز همچنان فیلم‌هاش relevant هستن. مسائل انسان امروز تغییر کرده ولی به نظرم کابوس‌هاش نه.

چرا فکر میکنی یه فیلمساز لزوما باید نسبت به دوران خودش مسئولیت پذیر باشه؟ مگه سینما قراره مشکلات بشریت رو حل کنه؟ سینما صرفا یه صنعت سرگرمی هست و حتی مثل موسیقی و تصویرگری هنر هم محسوب نمیشه (هرچند هنر هم قرار نیست مسئول چیزی باشه)
قطعا دو-سه ساعت زمان این امکان رو بهت نمی‌ده که مشکلات بشریت رو حل کنی، ولی حداقل می‌تونی مسائل انسان امروز رو کندوکاو کنی و دست‌کم درموردش سوالاتی طرح کنی. قرار نیست چیزی رو حل کنی، ولی حداقل باید بتونی نمایش بدی و برات مهم باشه. نه لزوما فقط مشکلات، ولی حداقل دغدغه‌ها و چالش‌های انسانی، که تبدیل میشن به مسائل و دغدغه‌های شخصیت های فیلمت.

هر فرد سینما دوستی از سینما پارادیزو و آواز در باران و ادوود لذت میبره، نخواستم این مقوله رو نفی کنم ولی این اصطلاح فرزند زمانه بودن هزار جور تفسیر داره؟ الان شما چه رسالتی برای فیلمی که فرزند زمانه هست قائل میشی؟ اصلا فرزند زمانه بودن یعنی چی؟ یه فیلم باید چه طوری باشه تا فرزند زمانه خودش باشه؟ چرا نمیتونه فرزند همه زمانها باشه؟
فرزند زمانه بودن یعنی دغدغه‌ی امروز رو داشتن. یعنی در همین دنیا زندگی کردن و نفس کشیدن. در همین دنیا و با همین آدم‌هایی که باهاشون زندگی می‌کنی و مخاطب فیلم‌ت هم هستن. خیلی باید نابغه باشی تا بتونی فرزند همه زمان‌ها باشی، ولی مطمئنا اول باید فرزند زمانه خودت باشی تا بعد بتونی به اون مرحله والا ارتقا پیدا کنی.

فرید جان سینما رو اینقدر جدی نگیر! اینطوری نگاه کنی دیگه نمیتونی از آثار خیلی از کارگردانهای خوب سینما لذت ببری...
وقتی سینما یک موضوع جدی هست، چرا نباید جدی بگیریمش؟ آثار خوب فقط نسبی هستن، هر چقدر بیشتر فیلم می‌بینیم و بیشتر نقد می‌خونیم، آثار خوب حقیقی رو از آثاری که حقیقتا خوب نیستن، بهتر تشخیص می‌دیم. بارها شده در دیدارهای دوباره از فیلم‌های محبوب‌م بیزار شدم، چون واقعا فیلم‌های خوبی نبودن و تماشای دوباره این فرصت رو بهم داد تا بزرگ شده باشم و این رو درک کنم که کار اون کارگردان چقدر ضعف داشته و چقدر می تونسته بهتر باشه. من این لذت آگاهانه رو ترجیح می‌دم. پس با فیلم‌هایی که می‌بینم ارتباط فعالی دارم و سعی می‌کنم به هیچ فیلمی با تعصب نگاه نکنم.
 

Quen

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,319
لایک‌ها
3,806
محل سکونت
شهر گناه
در اینکه سینما در مرحله اول یک صنعته به این مفهوم که باید مخاطب رو سرگرم کنه هیچ شکی نیست. ولی این فقط مرحله اوله. در مرحله بعدی به ارزیابی همین صنعت می‌رسیم و اینکه آیا می‌تونه به هنر ارتقا پیدا کنه یا نه؟ تو بهتر از من می‌دونی که عمل سرگرم‌کردن هم می‌تونه مبتذل و فاسدکننده باشه هم والا و روشن‌کننده‌ی راه. این موضوع خیلی مهمیه که باید بررسی بشه. حالا برای این کار یه سری ملاک‌ها وجود داره که در نهایت همه‌ش درباره اینه که فیلم چقدر تونسته تاثیرگذار باشه یا اگه به اندازه‌ای که باید تاثیرگذار نبوده اشکال از کجاست؟ در این مسیر من یکی از ملاک‌ها رو امروزی بودن می‌دونم. هیچکاک که حتما کارگردان بزرگی هست، یکی از بزرگترین مثال‌های این قضیه است. فیلم‌هاش کاملا مماس با آدم‌های روزگارش بود و در مسیر روان‌کاوی کابوس‌هاشون. برای همین امروز همچنان فیلم‌هاش relevant هستن. مسائل انسان امروز تغییر کرده ولی به نظرم کابوس‌هاش نه.

حداقل اگه در مورد کوبریک (که من زیاد هوادارش نیستم!) این دغدغه مندی رو مطرح می کردی برام قابل درک تر بود ولی حقیقتا غیر از چند تا فیلم هیچکاک از جمله مرد عوضی این دغدغه نسبت به مسائل روزگار خودش رو درک نکردم. تفکیک مسائل انسان از کابوسهاش هم مشکلی رو حل نمیکنه. درکل یه مفهوم دارن دیگه...

در ضمن فکر نمیکنم سینما به اون شکل مطلقش به هنر قابل ارتقا باشه، خود هنر هم رسالتی در مورد انسان نداشته، تاریخ هنر رو هم که بخونی هنرمندها هیچ وقت چنین رسالتی برای خودشون قائل نبودن (نقاشها، مجسمه سازها، موزیسینها و ...)

قطعا دو-سه ساعت زمان این امکان رو بهت نمی‌ده که مشکلات بشریت رو حل کنی، ولی حداقل می‌تونی مسائل انسان امروز رو کندوکاو کنی و دست‌کم درموردش سوالاتی طرح کنی. قرار نیست چیزی رو حل کنی، ولی حداقل باید بتونی نمایش بدی و برات مهم باشه. نه لزوما فقط مشکلات، ولی حداقل دغدغه‌ها و چالش‌های انسانی، که تبدیل میشن به مسائل و دغدغه‌های شخصیت های فیلمت.

ادبیات بیشتر در این حوزه پاسخگو هست سینما هم تا زمانی که در حوزه ادبیات سیر کنه میتونه به طور نسبی چنین نقشی داشته باشه.


فرزند زمانه بودن یعنی دغدغه‌ی امروز رو داشتن. یعنی در همین دنیا زندگی کردن و نفس کشیدن. در همین دنیا و با همین آدم‌هایی که باهاشون زندگی می‌کنی و مخاطب فیلم‌ت هم هستن. خیلی باید نابغه باشی تا بتونی فرزند همه زمان‌ها باشی، ولی مطمئنا اول باید فرزند زمانه خودت باشی تا بعد بتونی به اون مرحله والا ارتقا پیدا کنی.

خب بازم تکرار میکنم اگه بخوام شخصا اینطوری فکر کنم نه تنها یه سری از کارگردانهای سینما رو باید کنار بذارم حتی یه سری ژانرها و زیر ژانرها هم علت وجودی خودشون رو از دست میدن برام...


وقتی سینما یک موضوع جدی هست، چرا نباید جدی بگیریمش؟ آثار خوب فقط نسبی هستن، هر چقدر بیشتر فیلم می‌بینیم و بیشتر نقد می‌خونیم، آثار خوب حقیقی رو از آثاری که حقیقتا خوب نیستن، بهتر تشخیص می‌دیم. بارها شده در دیدارهای دوباره از فیلم‌های محبوب‌م بیزار شدم، چون واقعا فیلم‌های خوبی نبودن و تماشای دوباره این فرصت رو بهم داد تا بزرگ شده باشم و این رو درک کنم که کار اون کارگردان چقدر ضعف داشته و چقدر می تونسته بهتر باشه. من این لذت آگاهانه رو ترجیح می‌دم. پس با فیلم‌هایی که می‌بینم ارتباط فعالی دارم و سعی می‌کنم به هیچ فیلمی با تعصب نگاه نکنم.

جمله ای رو که بولد کردم یه حرف طلایی و پرمغز میدونم و خودم هم بهش اعتقاد دارم. به هرحال همه ما از سینما انتظارهایی داریم و دوست داریم این تاثیرگذاری در حوزه های مختلف مثل رجوع به حوزه مسائل انسانی و غیره بسط و گسترش پیدا کنه ولی قبول کن که کلیت سینما فارغ از این جور دغدغه هاست. سینما برای خودم صرفا یه صنعت سرگرمی و تاثیرگذار هست (حالا تاثیر گذار در هر زمینه ای از جمله فرهنگ، علوم، انسانیت و غیره)


پ.ن: "هویت" جیمز منگولد رو دیدم، مدتها بود دنبال فیلمی می گشتم که جذابیتهای بصری و فضاسازی فیلمهای دیوید فینچر رو داشته باشه. از این نظر راضی کننده بود ولی خب پایانش و نحوه جمع کردن داستان شاید خوشایند همه نباشه اما موضوع فلسفی مهمی رو مطرح میکرد که ارزش تامل رو داره...

پ.ن2: بعد از سیمپسونها (که 9 فصل اولش رو دیدم) رفتم سراغ Futurama سریال دیگه مت گرونینگ... فعلا 3 فصل اول رو گرفتم ولی با این امتیازی خفنی گه از IMDB گرفته و تعریفهایی که ازش شنیدم فکر کنم مثل سیمپسونها هوادارش بشم...
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
حداقل اگه در مورد کوبریک (که من زیاد هوادارش نیستم!) این دغدغه مندی رو مطرح می کردی برام قابل درک تر بود ولی حقیقتا غیر از چند تا فیلم هیچکاک از جمله مرد عوضی این دغدغه نسبت به مسائل روزگار خودش رو درک نکردم. تفکیک مسائل انسان از کابوسهاش هم مشکلی رو حل نمیکنه. درکل یه مفهوم دارن دیگه...

کابوس‌های بشریت چیزی جز فیلمسازی‌های ناخودآگاه انسان برای آوردن یه سری مسائل به توجه خودآگاه او نیست. ذهن ما هنرمندترین فیلمساز دنیاست و بهترین فیلمسازها اگه بتونن به فضایی که یک کابوس (یا رویا) برای انسان تدارک می‌بینه نزدیک بشن شاهکار کردن. مسائل انسان حتما در فیلم‌های کوبریک بولدتر هستن و تصور دغدغه‌مندی رو بیشتر به آدم می‌دن، ولی دلیل اینکه منم خودمو هوادارش نمی‌دونم اینه که سینما رو چیزی بیشتر از تکنیک بی‌عیب و نقص می‌دونم. فیلم‌های کوبریک تکنیک خوبی دارن (خیلی سخت بشه ایرادی درش پیدا کرد)،‌ ولی من با دیدن فیلم‌هاش راضی نمی‌شم که اون راه حل مشکلات بشریت رو داره،‌ چون اول از همه باید راه‌حل محکمی برای چالش فیلمسازی داشته باشه که به نظرم نداره. برای تکنیک شاید، ولی حتی همونم بدون حس چیزی نیست. در فیلم‌هاش سعی داره اتمسفر بسازه و تا حدی موفق می‌شه، ولی فیلم‌هاش به هیچ‌وجه به لحاظ سینمایی و حسی بزرگترین فیلم‌های تاریخ سینما نیستن. فقط تصور این رو به وجود میارن و شاید همین خودش هنر باشه.

اما دغدغه‌مندی دقیقا در هیچکاک هست، اشتباه نکن! دغدغه‌داشتن رو تو کلا غلط برداشت کردی. منظورم ساختن فیلم‌های اجتماعی نبود که مثال «مرد عوضی» رو می‌زنی. به نظرم «روانی» دغدغه‌مندترین فیلم تاریخ سینماست، چرا؟ به این دلیل که من تعلیق رو حس می‌کنم، من پابه‌پای ماریون میام، براش حس پیدا می‌کنم، باهاش می‌ترسم، باهاش وارد اتاق یک مرد غریبه در یک هتل متروکه می‌شم، مثل اون از مرده خوشم میاد ولی حس می‌کنم یه چیزی درموردش درست نیست، من دارم یه تریلر نگاه می‌کنم و آدم‌های داخل تریلر نمی‌دونن داخل تریلر هستن ولی من می‌دونم و این خوش‌بینی منو کم می‌کنه، لحظه‌ی یواشکی دید زدن نورمن یکی از لحظاتیه که حس می‌کنم با نورمن هم می‌تونم همذات‌پنداری کنم، ولی وقتی اون صحنه‌ی قتل فانتزی اتفاق میفته من زخمی می‌شم، روحم زخمی می‌شه، قتلی کودکانه بیش نیست ولی در عین حال سهمگین‌ترین قتل دنیاست چون پشت‌سرش چهل و پنج دقیقه نفس‌نزدن بوده، چون که با شخصیت اومدم جلو و اینجا اون منم که به قتل می‌رسم. چیزی که هیچکاک کندوکاو می‌کنه اساسی‌ترین امیال انسانیه، به‌خصوص امیال زشتی که نمی‌دونستیم در وجودمون داشتیم و بوسیله‌ی کابوس‌هایی که اون برامون تدارک می‌بینه به سطح خودآگاه میان. این یعنی دغدغه انسانی و بزرگترین مسئله بشری.

در ضمن فکر نمیکنم سینما به اون شکل مطلقش به هنر قابل ارتقا باشه، خود هنر هم رسالتی در مورد انسان نداشته، تاریخ هنر رو هم که بخونی هنرمندها هیچ وقت چنین رسالتی برای خودشون قائل نبودن (نقاشها، مجسمه سازها، موزیسینها و ...)

نمی‌دونم چرا شک داری سینما می‌تونه به هنر ارتقا پیدا کنه؟ از تو که با تاثیر شگرف و قدرت بی‌بدیل سینما آشنایی داری چنین حرفی بعیده. حالا کسی این حرفو بزنه که صرفا نگاه توریستی به سینما داره، آدم کمتر زورش میاد.

ادبیات بیشتر در این حوزه پاسخگو هست سینما هم تا زمانی که در حوزه ادبیات سیر کنه میتونه به طور نسبی چنین نقشی داشته باشه.

خب بازم تکرار میکنم اگه بخوام شخصا اینطوری فکر کنم نه تنها یه سری از کارگردانهای سینما رو باید کنار بذارم حتی یه سری ژانرها و زیر ژانرها هم علت وجودی خودشون رو از دست میدن برام...

می‌گم منظورمو نگرفتی یعنی همین. تو فکر می‌کنی دارم از تمرکز فیلم بر روی مسائل و مشکلات اجتماعی حرف می‌زنم، در حالی که من فقط درمورد نوع نگاه حرف زدم. تو می‌تونی یک داستان عامه‌پسند قتل و جنایت رو بگیری و با نگاه انسانی و امروزی تبدیل‌ش کنی به یک بیانیه اجتماعی. فقط در جزئیات و در معرفت فیلمت. لازم نیست در حیطه ادبیات سیر کنی و مثلا یک راوی بذاری که روی هر چیزی که می‌بینه یا نمی‌بینه اظهارنظر کنه و به شکل خنده‌داری اغراق‌آمیز بر تمام مسائل بشری تسلط داشته باشه و یک جمله کنایه‌آمیز برای هر موضوعی از قبل آماده کرده باشه. اون دیگه خیلی over-the-top میشه و مقصودم اصلا اون نیست. تمام فیلم‌ها که نمی‌تونن اونجوری باشن. نه، سینما به همون شکلی که می‌شناسیم، همون آثار سرگرم‌کننده، ولی نه از روی روشنفکربازی یا شکم سیری، از روی دغدغه و دانش سینمایی-انسانی(اینجوری می‌گم چون معتقدم این دو تا از هم جدا نیستن).

جمله ای رو که بولد کردم یه حرف طلایی و پرمغز میدونم و خودم هم بهش اعتقاد دارم. به هرحال همه ما از سینما انتظارهایی داریم و دوست داریم این تاثیرگذاری در حوزه های مختلف مثل رجوع به حوزه مسائل انسانی و غیره بسط و گسترش پیدا کنه ولی قبول کن که کلیت سینما فارغ از این جور دغدغه هاست. سینما برای خودم صرفا یه صنعت سرگرمی و تاثیرگذار هست (حالا تاثیر گذار در هر زمینه ای از جمله فرهنگ، علوم، انسانیت و غیره)

به صورت یک حکم کلی اینو قبول ندارم، بنا به دلایلی که بالاتر راجع‌بش حرف زدم. ولی در مجموع قبول دارم شاید ۹۰ درصد سینما سرگرمی باشه و فقط ۱۰ درصد چیزی فراتر از اون. ایده آل اینه که سرگرمی با انتقال یک تجربه شکل بگیره، تجربه‌ای که به رویای آدمی نزدیک باشه و فرم روان‌کاوی و فیلم‌درمانی از طریق خودشناسی پیدا کنه. حتی سرگرم‌کننده‌ترین آثار هم می‌تونن چیزی فراتر باشن. همه‌چیز بسته به مغز اون فیلمساز داره.
 

aghmehran

Registered User
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
7
لایک‌ها
13
سلام عزیزان. میدونم این سوالم جاش توی این تایپیک نیست اما به جوابش نیاز دارم. تا چندماه پیش توی این سایت یک قسمتی بود به اسم معرفی و درخواست ترانه های خاطره انگيز قديمي ايراني .اما مدتیه دیگه نیستش. کسی از شما عزیزان میتونه برای دسترسی به اون کمکم کنه؟ متشکرم.
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
سلام عزیزان. میدونم این سوالم جاش توی این تایپیک نیست اما به جوابش نیاز دارم. تا چندماه پیش توی این سایت یک قسمتی بود به اسم معرفی و درخواست ترانه های خاطره انگيز قديمي ايراني .اما مدتیه دیگه نیستش. کسی از شما عزیزان میتونه برای دسترسی به اون کمکم کنه؟ متشکرم.

بخش موسیقی به طور کلی حذف شده، در کنار بخش‌های دیگه... دوره زورگوییه دیگه، هر کی قدرت بیشتری داره زور میگه و بقیه هم باید سرشونو خم کنن و بپذیرن. :thumbsdow

ــ


تا اطلاع ثانوی با تمام بچه‌های فروم قهرم!
angrysmiley.gif


خیلی رک و راست بگم، متاسفانه اهل جنگیدن نیستین و سکوت و گوشه‌گیری رو به واکنش فعال ترجیح می‌دین. یا شایدم اون‌قدر برای من و Quen و بقیه دوستان‌تون ارزش قائل نیستن که حداقل یه پست خشک و خالی بعد از این همه بحث‌هایی که داشتیم بدین. دست کم ما که دوستان شما بودیم و همدردتون تو تمام این قضایا، باید یه فرقی براتون داشته باشیم؟ هیچ جوره هم باورم نمیشه که این پست‌ها رو نمی‌خونین چون خیلی وقته آنلاین نشدین. این فروم دیگه مخفی نیست و برای خوندن پست‌ها هم نیازی به آنلاین شدن نیست. حالا بگیم یه سری بعد از اون قضایا کلا دیگه به اینجا سر نمی‌زنن، ولی مگه ممکنه همه اینجوری باشن؟ دیگه بماند اونایی که آنلاین میشن و بازم چیزی نمیگن... شاید جایگاه خودشونو بالاتر از این حرفا می‌بینن که جواب ماها رو بدن. تمام خوبی‌هاش به کنار، از این نظر یکی از عجیب‌ترین فروم‌های ایرانیه این پیتی، هر چقدر اینجا فعالیت کنی بازم کسی بهت احترام نمی‌ذاره. همه به تقلید از همدیگه به اونایی که مدت فعالیت‌شون از بقیه کمتر بوده محل سگ نمی‌ذارن. بزنم به تخته هیچ اتحادی هم بین اعضاش وجود نداره، ولی تو این زمینه کاملا با هم متحدن.

ببخشید یه کم تند رفتم ولی این انتقاد رو وارد می‌دونستم و به نظرم لازم بود یکی بالاخره بهش اشاره کنه. البته مشخصه که بازم کسی جوابی نمیده چون اصولا بچه‌های اینجا اهل سورپرایز کردن و خلاف انتظارات عمل کردن نیستن، ولی مهم نیست. اگه یه چیزی از سینما یاد گرفته باشیم اینه که شخصیت‌ها هیچ‌وقت نباید با چیزی که انتظارشو دارن روبرو بشن، چرا؟ چون اگه همه‌چیز طبق انتظارشون پیش بره اساسا درام شکل نمی‌گیره. اگه این شکاف بین انتظاراتی که شخصیت داره و پیش‌آمدهایی که براش رخ میده وجود نداشته باشه، یک صحنه هیچ جذابیتی برای بیننده نخواهد داشت و باید یقه اون تدوین‌گری رو گرفت که گذاشته چنین صحنه‌ی بی‌اثری در فیلم باقی بمونه. بعدا خودم یقه مدیر این فروم رو می‌گیرم اگه این پست رو پاک نکرده باشه، البته هنوز صحنه به پایان نرسیده و ممکنه بعد از این اتفاقی بیفته که انتظارشو نداشته باشم و صحنه نجات پیدا کنه. هر چند من به مردم این شهر اعتقادی ندارم! به این اعتقاد دارم که «هر چیزی تو رو نمی‌کشه،‌ ازت یه آدم غریبه می‌سازه!»
joker.gif
 

Kamyar-Butch

Registered User
تاریخ عضویت
6 ژانویه 2011
نوشته‌ها
202
لایک‌ها
144
محل سکونت
هالیوود آباد

دوست گرامی ؛ من پستهای شما ، هادی و Quen رو میدیدم و از اونجا که بحث بین شما بود و من هم اون فیلمها رو ندیدم ترجیح دادم فقط نظاره گر باشم .

به هر حال همونطور که خودت اشاره کردی خیلیا یا دیگه نمیان یا اگه میان فقط پستها رو میبینن .

 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...

ــ


تا اطلاع ثانوی با تمام بچه‌های فروم قهرم!
angrysmiley.gif


خیلی رک و راست بگم، متاسفانه اهل جنگیدن نیستین و سکوت و گوشه‌گیری رو به واکنش فعال ترجیح می‌دین. یا شایدم اون‌قدر برای من و Quen و بقیه دوستان‌تون ارزش قائل نیستن که حداقل یه پست خشک و خالی بعد از این همه بحث‌هایی که داشتیم بدین. دست کم ما که دوستان شما بودیم و همدردتون تو تمام این قضایا، باید یه فرقی براتون داشته باشیم؟ هیچ جوره هم باورم نمیشه که این پست‌ها رو نمی‌خونین چون خیلی وقته آنلاین نشدین. این فروم دیگه مخفی نیست و برای خوندن پست‌ها هم نیازی به آنلاین شدن نیست. حالا بگیم یه سری بعد از اون قضایا کلا دیگه به اینجا سر نمی‌زنن، ولی مگه ممکنه همه اینجوری باشن؟ دیگه بماند اونایی که آنلاین میشن و بازم چیزی نمیگن... شاید جایگاه خودشونو بالاتر از این حرفا می‌بینن که جواب ماها رو بدن. تمام خوبی‌هاش به کنار، از این نظر یکی از عجیب‌ترین فروم‌های ایرانیه این پیتی، هر چقدر اینجا فعالیت کنی بازم کسی بهت احترام نمی‌ذاره. همه به تقلید از همدیگه به اونایی که مدت فعالیت‌شون از بقیه کمتر بوده محل سگ نمی‌ذارن. بزنم به تخته هیچ اتحادی هم بین اعضاش وجود نداره، ولی تو این زمینه کاملا با هم متحدن.

ببخشید یه کم تند رفتم ولی این انتقاد رو وارد می‌دونستم و به نظرم لازم بود یکی بالاخره بهش اشاره کنه. البته مشخصه که بازم کسی جوابی نمیده چون اصولا بچه‌های اینجا اهل سورپرایز کردن و خلاف انتظارات عمل کردن نیستن، ولی مهم نیست. اگه یه چیزی از سینما یاد گرفته باشیم اینه که شخصیت‌ها هیچ‌وقت نباید با چیزی که انتظارشو دارن روبرو بشن، چرا؟ چون اگه همه‌چیز طبق انتظارشون پیش بره اساسا درام شکل نمی‌گیره. اگه این شکاف بین انتظاراتی که شخصیت داره و پیش‌آمدهایی که براش رخ میده وجود نداشته باشه، یک صحنه هیچ جذابیتی برای بیننده نخواهد داشت و باید یقه اون تدوین‌گری رو گرفت که گذاشته چنین صحنه‌ی بی‌اثری در فیلم باقی بمونه. بعدا خودم یقه مدیر این فروم رو می‌گیرم اگه این پست رو پاک نکرده باشه، البته هنوز صحنه به پایان نرسیده و ممکنه بعد از این اتفاقی بیفته که انتظارشو نداشته باشم و صحنه نجات پیدا کنه. هر چند من به مردم این شهر اعتقادی ندارم! به این اعتقاد دارم که «هر چیزی تو رو نمی‌کشه،‌ ازت یه آدم غریبه می‌سازه!»
joker.gif

:blush: :blush: :blush:

درود

جناب Paranoid Android عزيز و گرامي! باور كنيد بنده هم-حالا به استثناي چند روزي كه به اين بخش از انجمن سر نزدم-مطالب ارزشمند شما و ديگر دوستان عزيز رو دنبال مي كردم. حتي بعضي فيلمهايي كه در بعضي گفتگوها بهشون اشاره ميشد و بنده نديده بودم رو گير مي آوردم مي ديدم كه بهتر متوجه منظور شما در نوشته ها بشم. :blush:

از سوي ديگه، واقعا ترجيح ميدم وارد گفتگوهاي شما و دوستان نشم چون به نوعي اين حس رو دارم كه حالا حالاها بايد تعداد بيشتري فيلم ببينم پيش از اينكه بيام كنار بزرگان در اينجا اظهار نظر كنم!!!

:blush::blush::blush:
 

Quen

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,319
لایک‌ها
3,806
محل سکونت
شهر گناه
یه نکته: به نظرم برای رمزگشایی فیلم 3:10 to Yuma باید فیلم رو 3-2 بار دید و دیالوگ به دیالوگ فیلم رو دنبال کرد. هزارتوی رمز و رازه این فیلم! "دست خدا" حتی به چارلی هم رحم نکرد و چه قدر زیبا تموم میشه موقعی که "دست خدا" باز به دست خود "بن وید" به زندان بانش میرسه تا جیمز منگولد با دیالوگ آخر و به ظاهر بی معنای فیلم (همون آوای راسل کرو) خیال بیننده خودش رو کاملا راحت کنه و اونو با درد و رنج بی انتهاش تنها بذاره و به یه تیتراژ اندوهناک بسنده کنه.

میشه گفت ژرف ترین وسترن تاریخ سینما و یکی از بهترین فیلمهای تاریخ! بهتر از فیلمهای لئونه، کوربوچی و حتی فورد!

بارها و بارها باید دید




-----------------

دوستانی که دنبال آلبومهای پروگ راک/متال درجه یک هستن آلبومهای Opeth رو از دست ندن! فرست کلس! مثل Ayreon بی نظیر!
 

AshkanFb

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 ژانویه 2006
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
10
سن
32
عجب! خیلی اتفاقی اومدم اینجا! بچه‌ها هنوز زنده‌اید؟ :thumbsup::thumbsup:

فرید همچنان در حال آب روغن قاطی کردنی تو؟

بحث فروم جانشین رو ادامه بدین. :D من شدیدن پایه‌م. در میزان افسردگیم همین بس که الان یه ماهه یه بار هم سراغ هاردم نرفته‌م برای فیلم دیدن. اگه این بلک‌مایسو همه تایید می‌کنن که بریم همونجا بساطمونو پهن کنیم، ها؟
 

hadi68

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 سپتامبر 2010
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
27
محل سکونت
Astaneh Ashrafye
بیا همون بلک‌مایس. از هیچی بهتره. من که خیلی وقته اونجا عضوم و فرید هم همینطور. یوزرهای قدیمی پی‌تی هم کم وبیش اونجا سر می‌زنن.
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
دوست گرامی ؛ من پستهای شما ، هادی و Quen رو میدیدم و از اونجا که بحث بین شما بود و من هم اون فیلمها رو ندیدم ترجیح دادم فقط نظاره گر باشم .

به هر حال همونطور که خودت اشاره کردی خیلیا یا دیگه نمیان یا اگه میان فقط پستها رو میبینن .
ببین کامیار جان، من حدود یک ماه پیش پستی زدم با مضمون احوال‌پرسی و خبرگیری از بچه‌ها و اینکه برنامه برای آینده چیه؟ گفتم آیا بهتر نیست move on کنیم از این جایی که الآن هستیم و سعی کنیم قدر یه سری چیزا رو بدونیم و نذاریم براحتی از بین برن یا بهتره بگم از بین ببرن؟ دارم می‌گم تو این یه ماه چرا اون پست‌ها رو کسی جواب نداد، نگفتم چرا تو بحث من و سعید کسی شرکت نمی‌کنه.

blushsmiley.gif
blushsmiley.gif
blushsmiley.gif


درود

جناب Paranoid Android عزيز و گرامي! باور كنيد بنده هم-حالا به استثناي چند روزي كه به اين بخش از انجمن سر نزدم-مطالب ارزشمند شما و ديگر دوستان عزيز رو دنبال مي كردم. حتي بعضي فيلمهايي كه در بعضي گفتگوها بهشون اشاره ميشد و بنده نديده بودم رو گير مي آوردم مي ديدم كه بهتر متوجه منظور شما در نوشته ها بشم.
blushsmiley.gif


از سوي ديگه، واقعا ترجيح ميدم وارد گفتگوهاي شما و دوستان نشم چون به نوعي اين حس رو دارم كه حالا حالاها بايد تعداد بيشتري فيلم ببينم پيش از اينكه بيام كنار بزرگان در اينجا اظهار نظر كنم!!!

blushsmiley.gif
blushsmiley.gif
blushsmiley.gif
به نظرم یه کم اشتباه برداشت شد!
blushsmiley.gif
اتفاقا شما اولین نفری بودین که جواب بنده رو دادین و یه جورایی محبت‌بارون کردین ما رو!
biggrinsmiley.gif

بزرگان؟ این حرفا چیه؟ کسی اینجا بیشتر از بقیه فیلم ندیده و اگه هم به فرض دیده باشه این حق اظهارنظر رو از دیگران نمی‌گیره. البته صحبت من بیشتر درمورد همون بحث فروم جدید بود که چرا رفقای قدیمی نظری ندادن و ما رو نادیده گرفتن...
راستی اون پست‌هایی که ازشون بک‌آپ داشتین رو می‌شه برام بفرستین؟ دلم هوای خوندن یکی از پست‌های قدیمی‌تونو کرده.
blushsmiley.gif


یه نکته: به نظرم برای رمزگشایی فیلم 3:10 to Yuma باید فیلم رو 3-2 بار دید و دیالوگ به دیالوگ فیلم رو دنبال کرد. هزارتوی رمز و رازه این فیلم! "دست خدا" حتی به چارلی هم رحم نکرد و چه قدر زیبا تموم میشه موقعی که "دست خدا" باز به دست خود "بن وید" به زندان بانش میرسه تا جیمز منگولد با دیالوگ آخر و به ظاهر بی معنای فیلم (همون آوای راسل کرو) خیال بیننده خودش رو کاملا راحت کنه و اونو با درد و رنج بی انتهاش تنها بذاره و به یه تیتراژ اندوهناک بسنده کنه.

میشه گفت ژرف ترین وسترن تاریخ سینما و یکی از بهترین فیلمهای تاریخ! بهتر از فیلمهای لئونه، کوربوچی و حتی فورد!

بارها و بارها باید دید

آفرین! دلم واسه این پست‌های پرشور و علاقه‌ت تنگ شده بود و زدی به خال رفیق! فیلمه پایان محشری داره. خیلی نفس‌گیره. اسطوره‌ای که از بن وید می‌سازه و تا آخر باهاش می‌ره. و رابطه پسر دن با شخصیت راسل کرو که در پایان به اوج خودش می‌رسه، و اینکه آدم هیچ وقت اسطوره‌شو نمی‌کشه.

ــ

سعید این آلبوم 01011001 رو یه ذره گوش دادم، و خیلی چسبید! دو سه تا آهنگ درجه یک داشت مثل Liquid Eternity و Connect The Dots ، حتی Web Of Lies. اگه یه آلبوم دیگه از Ayreon بخوام بگیرم، کدومو پیشنهاد می‌کنی؟ بعد این خودت کدوم آلبومشونو بیشتر دوست داری؟

عجب! خیلی اتفاقی اومدم اینجا! بچه‌ها هنوز زنده‌اید؟
thumbsupsmileyanim.gif
thumbsupsmileyanim.gif


فرید همچنان در حال آب روغن قاطی کردنی تو؟

بحث فروم جانشین رو ادامه بدین.
biggrinsmiley.gif
من شدیدن پایه‌م. در میزان افسردگیم همین بس که الان یه ماهه یه بار هم سراغ هاردم نرفته‌م برای فیلم دیدن. اگه این بلک‌مایسو همه تایید می‌کنن که بریم همونجا بساطمونو پهن کنیم، ها؟

خوبی برادر؟ خوشحالم که مثل همیشه تو خط مقدم می‌بینمت!
biggrinsmiley.gif

راستی میگم که، شما اوضاع و احوال‌ت به لحاظ بک‌آپ و این صحبتا چطوریاست؟ اصلا بگو ببینم از هیچ‌کدوم از پست‌هات نسخه کپی داشتی؟
و اینکه ..... خوش اومدی!
blushsmiley.gif
 
بالا