برگزیده های پرشین تولز

بازاریابی

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]چگونه نرخ تبدیل فروش سایت را افزایش دهیم؟[/h]
آیا شما نرخ تبدیل فروش سایتتان را می‌دانید؟ نرخ تبدیل یعنی تعداد کاربرانی وارد سایت شما می‌شوند و اقدام به انجام کاری در سایت شما می‌کنند در مقابل افرادی که وارد سایت شده و این کار را انجام نمی‌دهند. تحقیقات نشان داده که بالای 98% وب سایت‌های ایرانی نرخ تبدیل سایت خود را نمی‌دانند اگر شما نرخ تبدیل سایتتان را نمی‌دانید چطور می‌خواهید بهروری سایت خودتان را افزایش دهید؟ یا این که تغییرات گرافیکی چه تأثیری در نرخ تبدیل سایت شما دارد؟ در صورتی می‌توانید پاسخ سؤالات بالا را بدست آورید که ابتدا بتوانید نرخ تبدیل سایت خودتان را محاسبه کنید.

تبدیل بازدید کننده به خریدار محصولات و خدمات یکی از اهداف اصلی هر صاحب وب سایتی است. شما باید از مسیر ورودی سایت کاربران را به هدف نهایی خود هدایت کنید. اگر در هر کدام از این مراحل اشکالی وجود داشته باشند حتماً مشتریان احتمالی خودتان را از دست خواهید داد. این اهداف برای تبدیل بازدید کننده می‌تواند یکی از موارد زیر باشد:

فروش
عضویت در خبرنامه سایت
نظرسنجی
دانلود کتاب یا نرم افزار از سایت
کلیک بر روی یک لینک
ممیزان بادید به نمایش صفحات سایت.
زمان سپری شده توسط کاربر در سایت.
و ...

در بسیاری از موارد فکر می‌کنیم که تبدیل زمانی آغاز می‌شود که کاربر وارد سایت شده است. در صورتی که تبدیل قبل از این که کاربر از سایتی دیگر و با خواندن اطلاعاتی از سایت ما وارد سایت می‌شود آغاز می‌شود. اگر کاربران قبل از این که وارد سایت شما بشوند نظرات مختلفی از کاربران در مورد سایت شما در وبلاگ‌ها و انجمن‌های گفتگو رسانه های اجتماعی و غیره مطالعه کنند می‌تواند تعیین کننده این موضوع باشد که آیا کاربری که وارد سایت ما می‌شود به هدف ما تبدیل می‌شود یا خیر.


اما چه عواملی باعث می‌شود که سایت کاربر را به هدف ما تبدیل کند؟
زمانی که یک کاربر وارد سایت شما می‌شود ابتدا باید به سرعت احساس راحتی و خوبی را با سایت شما برقرار کند.اولین بازدید مهم‌ترین تأثیر را بر روی مخاطب خواهد گذاشت. به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که کاربران را از منابع ترافیکی متفاوت ابتدا به صفحه opt-in هدایت کنیم. برای شروع تبدیل باید شما توجه کاربر را به سایت خودتان جلب کنید. در زیر چند نکته مهم برای افزایش نرخ تبدیل سایت را برای شما می‌نویسم:


سرعت باز شدن صفحات شما باید خوب باشد. اگر سایت به خوبی باز نشود مطمئناً کاربر سایت را ترک می‌کند و شما یک مشتری خود را از دست خواهید داد. معمولان گرافیک ساعت باعث کندی سایت می‌شود برای همین حجم تصاویر سایت خودتان را در عین عدم کم شدن کیفیت آن بهینه کنید.
سایت شما باید دید حرفه ای در مورد زمینه کاریتان به کاربر بدهد. باید محتوای سایت به کاربر اثبات کنید که سایت شما در زمینه تخصص خود حرفه ای است. باید به کاربران خودتان اثبات کنید که در انجام مأموریت سایت خودتان جدی هستید.
کاربر در کوتاه‌ترین زمان ممکن پس از ورود به سایتتان باید متوجه زمینه کاری شما بشود. طبق تجربه من بسیاری از کاربران به صفحه درباره ما سایت مراجعه می‌کنند. بنابراین در این بخش سایت و سازمان خودتان را به طور کاملاً حرفه ای معرفی کنید.
در
سایت خودتان شماره تماس با شرکت و دربار ما را در تمامی صفحات سایت خودتان قرار دهید. این نوعی اعتماد را در بازدیدکنندگان سایت ایجاد می‌کند.
سعی کنید قبل از این که متنی را در سایت خودتان قرار دهید غلط‌های املایی آن را برطرف کنید. برای این کار می‌توانید از نرم افزار رایگان ویراستار استفاده کنید این نرم افزار افزونه ای را به نرم افزار ورد اضافه می‌کند که می‌توانید توسط آن اشکالات املایی خودتان را برطرف کنید.
اگر از بنر های گرافیکی استفاده می‌کنید. سعی کنید در هر صفحه به صورت هدفمند استفاده کنید. امروزه کاربران کمتر و کمتر بر روی بنر ها کلیک می‌کنند.
رعایت کردن تمامی نکات بالا می‌تواند پیام روشنی از اعتماد را به کاربران ارائه کند. حالا شما با مفهوم نرخ تبدیل آشنا شده‌اید. اگر در مورد نرخ تبدیل می‌خواهید اطلاعات کامل‌تری را دریافت کنید می‌توانید ویدئوی رایگان افزایش نرخ تبدیل سایت را مشاهده کنید.
تمامی موارد گفته شده برای شروع بهینه سازی و افزایش نرخ تبدیل سایت لازم و اجباری است.


نرخ تبدیل سایت شما چقدر است؟
هدف‌های زیادی وجود دارد که کاربران اگر به یکی از اهداف سایت برسند به معنی این است که کاربر تبدیل شده است. و شما می‌توانید توسط نرم افزار های آمار گیر آن را محاسبه کنید.


اجازه بدهید چند نمونه از مواردی که می‌توانید نرخ تبدیل را محاسبه کنید در زیر برای شما بنویسم:
نرخ تبدیل فروش. دانستن این نرخ تبدیل این دید را به شما می‌دهد که چند درصد از کاربران سایت پس از ورود از سایت شما خرید می‌کنند.


نرخ تبدیل فروش = افرادی که خرید می‌کنند تقسیم بر تعداد کل بازدید کنندگان ضرب در صد


بنابراین اگر شما 10000 هزار کاربر در ماه داشته باشید و 350 نفر از سایت شما خرید کنند. نرخ تبدیل شما طبق این فرمول 3.5 درصد خواهد بود.

این یعنی هر 200 بازدید کننده سایت 7 نفر آنان خرید کرده‌اند.

چگونه نرخ تبدیل فروش سایت را بهتر کنیم؟
سیستم گردش در سایت خودتان را به گونه ای ساده کنید که یک فرد ده ساله نیز بتواند به صفحات قدیمی سایت مراجعه کند.
< جملات دعوت به اقدام را در سایت خود برجسته کنید. مانند همین حالا بخرید و یا برای خرید از این جا شروع کنید. این جملات را در بالای سایت ، وسط سایت و پایین صفحه فروش خودتان قرار دهید.
اگر شما ارسال رایگان که یکی از ویژگی‌های برتری سایت شما به رقیبان است در فروش محصولات است. این موضوع را در سایت خودتان برجسته کنید.
صفحات سایت شما باید با سرعت بالا باز شوند. تصور کنید کاربری که می‌خواهد از سایت شما خرید کند ولی به علت کندی سایت شما از انجام این کار منصرف می‌شود. که در مقاله بعدی به این موضوع می‌پردازم.
در رنگ بندی سایت خود تجدید نظر کنید و بعد از هر تغییری در گرافیک سایت میزان نرخ تبدیل را محاسبه کنید.
هرگز از صفحات pop-up در سایت خودتان استفاده نکنید این کار باعث کم شدن اعتماد کاربران به سایت شما می‌شود. و همچنین اطلاعات مهم سایت را در این صفحات قرار ندهید چون این صفحات توسط بسیاری از مرورگر ها و آنتی ویروس‌ها بلوکه می‌شود.
از هر صفحه ای کاربران را به صفحه محصولات هدایت کنید. و همچنین کاری کنید که کاربر دقیقاً بداند که در کدام صفحه سایت شماست.
سایت شما باید از انواع روش‌های پرداخت و سیستم‌های ارسال محصول پشتیبانی کند. در عین حال باید مزایا و معایب هر کدام را به کاربران خودتان بگویید.
سایت خودتان را به سیستمی مجهز کنید که اگر کاربر در حین سفارش منصرف شد از طریق ایمیل علت منصرف شدن آنان را سؤال کند. در این شرایط با نظر سنجی از کاربران می‌توانید به راحتی متوجه مشکلات سیستم خرید سایتتان شوید و با رفع این مشکلات نرخ تبدیل سایت را افزایش دهید.
مدیر سایت
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]ایمیل مارکتینگ[/h]
ایمیل مارکتینگ چیست؟
icon_email2.png

بازاریابی با ایمیل شامل همه شکل های بازاریابی که به ایمیل مرتبط هستند میباشد. هر ایمیل مجزایی که می فرستید، قسمتی از بازاریابی شما با ایمیل می باشد. آن ایمیل می تواند یک نامه فروش، یک روزنامه، یک پیام پشتیبانی یا حتی یک سؤال باشد. مادامیکه در رابطه با کارتان با مردم در تماس باشید در واقع کارتان را ارائه میدهید و این همان بازاریابی میباشد.

چه چیزی بازاربابی با ایمیل را یک ابزار فروش مؤثر میسازد؟
چند جنبه وجوددارد که بازاریابی با ایمیل را یک ابزار با کارآمدی بالا میسازد.بازاریابی با ایمیل یک فن آوری ارسال(Push Technology) است. بجای آنکه منتظر بمانید تا مشتریانتان سایت،محصول ، خدمات ،تبلیغ و...را از یک فهرست یا یک موتور جستجوگر پیدا کنند، خودتان پیغامتان را برای آنها ارسال میکنید. در واقع شما خودتان زمان و محتوای پیغامتان را تعیین میکنید. ثانیأ ایمیل یک ابزار عالی برای تعقیب یک نامه مستقیم یا عملیات بازاریابی از راه دور(Telemarketing)است و بنابراین سرعت پاسخگوئی و بازگشت سرمایه فروش شما را افزایش میدهد. مثلأ می توانید ایمیل مستقیمی را بفرستید و بعد آنرا از طریق ایمیل یک هفته بعد دنبال کنید. یا می توانید آدرس ایمیل آنها را برای فرستادن اطلاعات اضافی و یا اضافه کردن آنها به یک پاسخ دهنده اتوماتیک درخواست کنید.
ایمیل مارکتینگ چیست ؟
ایمیل مارکتینگ عبارت است از ارسال ایمیل با سرعت بالا به میلیونها نفر در سطح کشور جهت معرفی خدمات و یا محصولات خودتان و یا جلب بازدید کننده برای سایت یا وبلاگتان.
چرا ایمیل مارکتینگ ؟
ارسال ايميلهاي تبليغاتي يكي از بهترين و به صرفه ترين روش هاي تبليغات در سطح شبكه جهاني اينترنت است. در اين روش شركتها و موسسات مختلف قادر خواهند بود محصولات و خدمات خود را با كمترين هزينه به هزاران و حتي مليونها نفر در سرتاسر جهان معرفي نمايند. ، همچنين با توجه به نوع خدمات و محصولات مي توان قشر خاصي از كاربران را براي معرفي محصولات انتخاب نمود و اين خود دليلي است بر هدفمند بودن اين شيوه تبليغاتي
برخي از مزاياي تبليغات آنلاين نسبت به تبليغات سنتي عبارتند از:
1- سرعت: تبليغات آنلاين سريع بدست هدف مورد نظر مي رسد.​
2- اطمينان: بدليل قابليتهاي كنترل آنلاين اين گونه تبليغات براحتي مي توان از رسيدن تبليغ بدست هدفها مطمئن بود، در صورتيكه در تبليغات سنتي همواره اين كار با حدس و گمان انجام مي شود.​
3- كارائي بالاتر: در روشهاي تبليغات آنلاين احتمال آنكه شخصي تبليغ شما را باز كند بدليل جذابيتهاي تصويري و معمولا تازگي، بيشتر از تبليغات سنتي مانند پست مستقيم (Direct mail ) و با تبليغات عمومي روزنامه اي و مجله اي مي باشد.​
4-ارتباط دو طرفه: در تبليغات آنلاين امكان ايجاد ارتباط دوسويه باكاربروجوددارد.​
5- ارزانتر بودن : تبليغات آنلاين بدليل عدم استفاده از مواد فيزيكي مانند كاغذ و جوهرو سيستمهاي حمل و نقل مانند پست هميشه نيست به تبليغات سنتي ارزانتر مي باشد .​
6- گروه مخاطبان: در تبليغات آنلاين گروه مخاطبان همواره جزو طبقه متوسط و مرفه جامعه با قدرت خريد بالاتر مي باشند. معمولا افراد تحصيل كرده بوده و گروه مديران و راهبران جامعه نيز در اين مجموعه مي باشند.​
دیگر مزاياي ايميل ماركتينگ: طراحي ايميل شما باطرح دلخواه شما با زمينه رنگي گرافيك مناسب و طرح زيبا قيمت فوق العاده پايين نسبت به ديگر روشهاي تبليغات اين امكان براي شما مهيا ميشود تا تعداد افرادي را كه ايميل دريافتي را باز كرده اند و خوانده اند را مشاهده نماييد و در صورت داشتن سايت اينترنتي و معرفي آن در ايميل آمار تعداد كساني كه از طريق ايميل به سايت اينترنتي شما مراجعه كرده اند را داشته باشيد.
3.gif
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]پاسخگویی به مشتری وقتی که می‌گوید: می‌خواهم فکر کنم[/h]
مشتریان غیر از «بله» یا «نه» چیزهای دیگری هم می‌گویند. برای بسیاری از فروشندگان چگونگی برخورد با جمله کوتاه می‌خواهم درباره آن فکر کنم از همه دشوارتر است. این جمله در اساس مثبت است، اما اگر در برابر آن عقب‌نشینی نمایید ممکن است هرگز دوباره با آن مشتری صحبت نکنید.
منظور بعضی از مشتریان که این جمله را می‌گویند نه است. شما باید بدانید که باید از این جمله معنی ظاهری را درک کنید یا نه. بنابراین پاسخ بهتر چیست؟ غالبا بسیار مشکل است که دلیلی بیابیم که چرا مشتری نباید درباره آن فکر کند ( مگر آن‌که شما بتوانید دلیلی قطعی برای تصمیم‌گیری فوری ارائه کنید). بنابرین بهترین راه پذیرفتن است، و نه فقط پذیرفتن بلکه تشویق مشتری به فکر کردن درباره آن است. به او بگویید که این تصمیم مهمی است، بگویید که نباید به آسانی تصمیم‌گیری کند و عجله نماید، و این که باید مطمئن باشد؛ به هر صورتی که آن را بیان می‌کنید باید به روشنی نشان دهد که شما موافق فکر کردن درباره آن هستید. اما بعد بپرسید که چرا او هنوز هم باید فکر کند، یا این‌که چه بخشهایی از تصمیم هنوز احتیاج به بررسی بیشتر دارند. غالبا در اینجا نکته‌ای عرضه می‌شود، گیر خاصی در کار وجود دارد، چیزی در مجموعه که به خوبی بقیه اجزاء نیست، یا در زمینه‌ای از کار نیاز به اطلاعات بیشتر به‌چشم می‌خورد. آن‌گاه شما می‌توانید بکوشید تا توجه را به مذاکره بیشتر معطوف سازید:
می‌خواهم در باره آن فکر کنم
البته،این تصمیم بزرگی است، شما باید مطمئن باشید
درست است
شما باید مطمئن شوید که از هر نظر درست است، آیا هیچ جنبه خاصی وجود دارد که شما می‌خواهید به ویژه در باره آن فکر کنید؟
خوب، فکر می‌کنم که زمان نصب بیش از همه نگران می‌کند چون حتما بر کار جاری ما اثر می‌گذارد
تا حدی درست است، اما می‌توانیم مشکل را رفع کنیم، شاید من به اندازه کافی توضیح ندادم که چگونه با این موضوع برخورد خواهیم کرد؛ آیا می‌توانیم قبل از پایان گفتگو یک بار دیگر آن را توضیح دهیم؟
 بسیار خوب، من می‌خواهم تمام موضوع را بطور واضح بفهمم
اکنون جلسه دوباره جریان می‌یابد و دلیلی وجود ندارد که به سمت پایین دیگری حرکت نکند (در چنین شرایطی استفاده از روش اعتراض نهایی درست خواهد بود) که بدون درخواست برای فکر کردن بیشتر به توافق برسد. این عبارت معمولا نشانه‌ای از آن است که چیزی و شاید چند چیز -که در این حالت شما ممکن است بتوانید از مشتری بخواهید که آنها را برای شما فهرست کند و بعد پیشنهاد بحث بیشتر را مطرح نمایید- هنوز ناروشن و حل‌نشده باقی مانده است.
لیکن در اینجا راه دیگری هم وجود دارد. ممکن است مشتری فرصت بیشتری بخواهد که فکر کند، نه به این دلیل که برای فکر کردن زمان لازم است بلکه به دلیل دیگری که برایش مطرح است.
دو دلیل که بیش از همه محتمل هستند یکی نیاز به مشورت با شخص دیگری در سازمان (احتمالا تصمیم‌گیرنده واقعی) است و دومی این که شاید رقیبی وجود دارد و جلسه‌ای به منظور مقایسه با آنان ترتیب داده شده است.
این احتمالات، یا موارد دیگر، را می‌توان با پرسشهای دقیق فهمید. در چنین حالتی نقشه شما برای نهایی کردن کار ممکن است تغییر یابد؛ شاید اولین گام، تلاش برای تشکیل جلسه‌ای با همکار آنها باشد. گاهی آنان از کمک گرفتن برای هرگونه اقناع داخل سازمانی که ممکن است لازم شود استقبال می کنند، یا آنکه سعی شود شما هم بعد از جلسه با رقیب دوباره درباره پیشنهاد خود صحبت کنید.
باز هم مشاهده می‌شود که هر‌چه اطلاعاتی که در هر مرحله کسب می‌کنید بهتر باشد، موقعیت شما برای پیشبرد کار بهتر خواهد بود. چنین روشهایی شکست‌ناپذیر نیستند اما اگر احتمال موفقیت شما را حتی اندکی افزایش دهند، ارزش دنبال کردن را دارند.
برگرفته از کتاب 101 راه برای افزایش فروش​
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]بازاریابی با موبایل[/h]
تعداد کاربران تلفن همراه در جهان از مرز 5 میلیارد نفر گذشته است، یعنی حدود سه‌چهارم مردم دنیا از این دستگاه کوچک و جادویی استفاده می‌کنند. در 75 کشور جهان میزان نفوذ موبایل از جمعیت فراتر رفته است، یعنی به‌طور متوسط هر فرد بیش از یک موبایل دارد! شاید یکی از دلایل آن باشد که تلفن همراه دیگر فقط وسیله‌ای برای مکالمه نیست، بلکه دستگاهی برای انجام انواع کارها و فعالیت‌ها مانند بازی‌کردن، آگاهی از وضعیت آب و هوا، یافتن مسیر راه‌ها، دسترسی به رسانه‌های اجتماعی، شنیدن موسیقی، دیدن فیلم و همینطور خواندن اخبار است.
نکته دیگر آن است که بیش از یک میلیارد نفر از صاحبان تلفن همراه از موبایل‌های هوشمند استفاده می‌کنند که در واقع کامپیوترهایی شخصی و کوچک هستند. همانطور که می‌دانیم استفاده از تلفن‌های همراه هوشمند در ایران نیز با استقبال غیرقابل‌تصوری مواجه شده است و کمتر جوانی را می‌بینیم که هدفش از خرید موبایل فقط مکالمه باشد. امروزه بسیاری از تلفن‌های همراه امکان اتصال به اینترنت را دارند و استفاده از اینترنت همراه نیز روز به روز گسترده‌تر می‌شود. کارشناسان تحمین زده‌اند که در سال 2014 میزان مصرف اینترنت با تلفن همراه از کامپیوترهای شخصی پیشی خواهد گرفت!

کارشناسان تحمین زده‌اند که در سال 2014 میزان مصرف اینترنت با تلفن‌های همراه از کامپیوترهای شخصی پیشی خواهد گرفت!
صفحه موبایل «پرده سوم» نامیده می‌شود. اولین صفحه‌ای که چشم‌ها را به خود خیره کرد تلویزیون بود. تبلیغات تلویزیونی تا مدت‌ها یکی از اثربخش‌ترین روش‌های دسترسی به مخاطبان بود. البته این امکان فقط در اختیار شرکت‌های بزرگ و قدرتمند قرار داشت. عیب بزرگ این نوع تبلیغ یک‌طرفه بودن آن بود. تبلیغاتی پخش می‌شد و مخاطب نمی‌توانست به‌راحتی نظرش را درباره آن محضصول یا خدمت اعلام کند.
پرده دومی که توجه‌ها را به خود جلب کرد، صفحه مانیتور کامپیوترهای شخصی بود. با توسعه اینترنت این صفحه بسیار جذاب‌تر و پرمخاطب‌تر شد. بسیاری از بازاریابان باهوش بلافاصله شروع به استفاده از این صفحه برای انتقال پیام‌های خود کردند. تبلیغات در این صفحه بسیار ارزانتر از تلویزیون بود و بازخورد آن نیز بسیار سریع‌تر مشخص می‌شد. البته همه از اینترنت استفاده نمی‌کنند، پس بازارهدف به کاربران اینترنت محدود می‌شد.
سومین صفحه‌ای که توجه‌ها را به خود معطوف کرده است صفحه تلفن همراه است. البته این صفحه نسبت به‌سال‌های پیش بسیار جذاب‌تر و خوشرنگ‌تر شده است. حال تلفن‌های همراه با صفحه‌های باکیفیتشان می‌توانند میلیون‌ها رنگ را با وضوحی بسیار بالا به‌نمایش بگذارند و دیگر نگاه کردن به این صفحه، خسته‌کننده و تکراری نیست. این فرصت بی‌نظیر توجه شرکت‌های بزرگ را به‌خود جلب کرده است و نسل جدیدی از بازاریابی با نام بازاریابی تلفن همراه آغاز شده است.
البته بسیاری از مردم بازاریابی با موبایل را با ارسال پیامک تبلیغاتی یکسان می‌دانند، ولی باید تاکید کنیم که بازاریابی با موبایل مفهوم بسیار گسترده‌تری است که شرکت‌های پیشتاز بر آن کار می‌کنند. مثلا بازی جدیدی برای موبایل ارائه می‌کنند که امکان اتصال به اینترنت را دارد و به‌صورتی محسوس یا نامحسوس تبلیغات و اخبار آن شرکت در حین بازی به مخاطب منتقل می‌شود!

چرا از موبایل برای بازاریابی استفاده کنیم؟ مزایای تلفن همراه به‌عنوان رسانه‌ای برای بازاریابی چیست؟


  • موبایل وسیله‌ای شخصی است: مردم اغلب به‌طور اشتراکی از تلویزیون و کامپیوتر استفاده می‌کنند،‌ اما به‌ندرت موبایلشان را با شخص دیگری به اشتراک می‌گذارند.
  • امکان ارتباط با چند روش وجود دارد: گوشی‌های موبایل امکان ارتباط با صدا یا متن را ممکن می‌کنند. علاوه بر آن، می‌توانید ویدئوها و تصاویری ایجاد کنید، ارسال کرده یا دریافت کنید و همچنین صدا ضبط کنید یا حتی کاغذی را اسکن کنید.
  • موبایل رسانه‌ای سیار است و همیشه به مخاطب دسترسی دارید: کامپیوترهای شخصی و تلویزیون برای دسترسی به افراد درحال حرکت مناسب نیستند. دسترسی به محتوی، درحال حرکت، نکته مهم تکنولوژی موبایل است. شاید فردی در تعطیلات است، درحال سفر است یا در خانه است. شما نمی‌توانید در لحظه دلخواه پیامتان را از طریق کامپیوتر یا تلویزیون منتقل کنید ولی معمولا این‌کار از طریق تلفن همراه امکان‌پذیر است.
  • امکان اقدام فوری وجود دارد: معمولا مخاطب می‌تواند به‌سرعت پیام شما را دریافت کند و امکان اقدام سریع نیز وجود دارد. شخص می‌تواند با دیدن یک پیام بلافاصله وارد وب سایت شما شود و اقدامی انجام دهد.

در سال‌های قبل شرکت‌ها نسخه مخصوصی از سایتشان را برای موبایل طراحی می‌کردند که بسیار ساده‌تر از سایت اصلی بود. اما امروزه با آمدن گوشی‌های هوشمندی که معمولا صفحات بزرگی دارند و توانایی نمایش سایت‌ها را بدون هیچ مشکلی دارند، نسخه موبایل سایت‌ها درحال کم‌رنگ شدن است.
جدیدترین روش بازاریابی با موبایل که مورد استقبال فراوانی قرار گرفته، ارائه برنامه‌های کاربردی مخصوص تلفن همراه است که درواقع نسخه‌ای بسیار زیبا و متفاوت از اطلاعات سایت است. در تلفن‌های همراه معمولا مراجعه به اینترنت کمی سخت‌تر از کامپیوتر است. فرض کنید هربار آدرس سایتی را وارد کنید و سپس نام کاربری و رمزعبور را برای ورود به سایت و مشاهده ایمیل‌ها تایپ کنید. اینکار تمایل چک کردن ایمیل را کمتر می‌کند. جایگزین اینکار که توسط شرکت‌هایی مانند یاهو و گوگل استفاه می‌شود، نوشتن برنامه‌ای خاص برای مشاهده ایمیل است. کافی است این برنامه یکبار بر گوشی نصب شود و تنظیمات لازم وارد شود. پس از آن به‌راحتی با یک کلیک می‌توان در محیط زیبای برنامه که مخصوص تلفن همراه طراحی شده ایمیل‌ها را مشاهده کرد. در این برنامه‌ها می‌توان اخبار، تبلیغات جدید و ... را هم نمایش داد. کافی است برنامه شرکت شما توسط کاربر موردنظر بر گوشی نصب شود. پس از آن شما یک فضای کوچک تبلیغاتی بر تلفن همراه مخاطب دارید که هرگاه بخواهید می‌توانید از آن استفاده کنید.
امروزه سیستم عامل اندروید که گوگل از بزرگترین پشتیبانان آن است رشد سریع‌تری نسبت به دیگر سیستم‌ها دارد. این سیستم‌عامل کاملا رایگان است و بسیاری از سازندگان تلفن همراه ترغیب می‌شوند از این سیستم‌عامل در گوشی‌های جدید خود استفاده کنند.
اگر می‌خواهید در زمینه بازاریابی با موبایل پیشتاز باشید اکنون بهترین زمان است! می‌توانید برنامه‌نویسی بیابید که با سیستم عامل اندروید آشنا باشد و از او بخواهید نرم‌افزار ساده و کوچکی بنویسد که هرگاه فردی آنرا بر گوشی خود نصب کرد بتواند آخرین اخبار، فروش‌های ویژه و مقالات سایت شما را ببیند. بهترین رویکرد آن است که آن برنامه به وب‌سایت شما متصل شود و مطالب بخش خاصی از وب‌سایت را با ظاهر و چیدمانی متفاوت و مناسب تلفن‌همراه، برگوشی نمایش دهد. البته این برنامه نباید صرفا تبلیغاتی باشد بلکه اطلاعات مفید و باارزشی به مخاطب منتقل کند.
فرض کنید کتاب‌فروشی دارید. می‌توانید برنامه کوچکی تولید کنید که در آن مخاطب زمینه موردعلاقه خود را انتخاب کند، مثلا کتاب‌های مدیریت. سپس آن برنامه جدیدترین کتاب‌های اضافه‌شده در آن زمینه، توضیح مختصری از کتاب‌های پرفروش و ... را نمایش دهد. همچنین گهگاهی می‌توانید پیامک ارسال کنید و کاربر را به استفاده از‌ آن برنامه تشویق کنید. هرگاه فردی برای اولین بار به کتاب‌فروشی شما مراجعه می‌کند کافی است از او بخواهید بلوتوث گوشی‌اش را روشن کند تا برنامه را برایش بفرستید. پس از مدتی خواهید دید که به‌راحتی می‌توان خبر منتشر شدن یک کتاب جدید را به صدها حتی هزاران نفر اعلام کرد!
به‌هر حال پرده سوم یا همان صفحه موبایل توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. حال این هنر شماست که بتوانید گوشه‌ای از این صفحه را به‌ خود اختصاص دهید و تا رقیبان این‌کار را انجام نداده‌اند از این شیوه جدید بازاریابی بهره گیرید!
مدیر سبز​
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]سیزده فرصت برای موفقیت در تمام کسب و کارها![/h]
یکی
از بزرگترین اشتباهاتی که بعضی از افراد در هنگام ایجاد یک کسب و کار
مرتکب می شوند این است که آنها ابتدا یک محصول را انتخاب می کنند و سپس به
دنبال پیدا کردن یک بازار مناسب برای آن می‌گردند! اگر شما نیز برای شروع
کسب و کار خود از این روش استفاده کرده اید همینجا بایستید و از راهی که
آمده اید برگردید!




افراد باهوش روش
دیگری را انتخاب می کنند. آنها ابتدا یک بازار مناسب را انتخاب کرده و سپس
محصولی را عرضه می‌کنند که مردم به دنبال آن هستند. به عبارت دیگر آنها
ابتدا فرصتهای مناسب را شناسایی می کنند و پس از شناخت فرصت بلافاصله در
جهت آن فرصت اقدام به کسب و کار می نمایند.



باید ببینید مردم
چه می خواهند، به چه چیزهایی نیاز دارند و نیازهای فعلی آنها چیست. سپس
مطابق با نیازهای آنها محصول خود را ارائه دهید. دوست دارید سایت شما
روزانه ۱۰ بازدیدکننده داشته باشد یا ۱۰۰۰ نفر؟ اگر شما زیرک باشید بازاری
را انتخاب می کنید که مردم آماده خرید محصولات آن بازار باشند.



نیازهای مردم باعث
ایجاد خواسته هایی در آنها می شود و این خواسته ها فرصتهایی هستند که به
وجود می آیند. اینترنت نیز سفره‌ای از فرصتهای گوناگون است که در اثر
خواسته های مردم که نشأت گرفته از نیاز آنها است ایجاد شده است و برای
اینکه در بهره‌مندی از این سفره فرصت موفق تر باشید باید این فرصتها را به
خوبی تشخیص دهید.



۱) درآمد
مردم
می خواهند «درآمد» کسب کنند. ممکن است بخواهند کسب و کار خودشان را شروع
کنند، یک شغل با درآمد بالاتر پیدا کنند یا سهم بازار بیشتری به دست آورند.
این، به آنها احساس «موفقیت» می‌دهد. از این فرصت استفاده کنید!



۲) پس انداز
مردم
می خواهند «پس انداز» کنند. ممکن است بخواهند سرمایه گذاری مطمئنی برای
آینده انجام دهند، یا در یک خرید بزرگ صرفه جویی خوبی کنند. این به آنها
احساس «امنیت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!


۳) زمان
مردم
می خواهند در «زمان» صرفه جویی کنند. آنها ممکن است بخواهند کمتر کار کنند
و وقت بیشتری برای لذت بردن از خوشی های زندگی داشته باشند. این به آنها
احساس «آرامش» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!



۴) زیبایی
مردم
می خواهند دارای یک «ظاهر بهتر» باشند. ممکن است آنها بخواهند وزن خود را
کاهش دهند، تناسب اندام بهتر یا ظاهر زیباتری داشته باشند. این به آنها
احساس «جذابیت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!


۵) آموزش
مردم
می خواهند چیزهای جدیدی «بیاموزند». ممکن است بخواهند یاد بگیرند چگونه
روغن ماشین خود را عوض کنند، چگونه خانه زیباتری داشته باشند، چگونه خوراک
های لذیذی تهیه کنند یا مانند اینها. این به آنها احساس «هوشمندی» بیشتری
می دهد. از این فرصت استفاده کنید!


۶) طول عمر
مردم
می خواهند «طول عمر» بیشتری داشته باشند. ممکن است آنها بخواهند سر فرم
باشند، بهتر بخورند، سالم تر باشند یا انرژی بیشتری کسب کنند. این به آنها
احساس «تندرستی» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!



۷) راحتی
مردم
می خواهند «راحت» باشند. ممکن است بخواهند ناخوشی و درد نداشته باشند یا
در رختخواب راحت تری استراحت کنند. این به آنها احساس «راحتی» می دهد. از
این فرصت استفاده کنید!


۸) دوست داشتن
مردم
می خواهند کسی آنها را «دوست» داشته باشد. ممکن است از تنهایی به تنگ آمده
باشند، یا بخواهند با کسی صحبت کنند. این به آنها احساس «دوست داشتنی»
بودن می‌دهد. از این فرصت استفاده کنید!


۹) معروف بودن
مردم
می خواهند «معروف» باشند. ممکن است بخواهند در کار خاصی بین مردم شهرت
داشته باشند و شخص با اعتبار و مشهوری شوند. این به آنها احساس «قابل
تحسین» بودن می‌دهد. از این فرصت استفاده کنید!



۱۰) خوش بودن
مردم
دوست دارند «خوش» باشند. ممکن است بخواهند از خوشی ها و لذت های مختلف
جسمی و روحی استفاده نمایند. این به آنها احساس «رضایت» می دهد. از این
فرصت استفاده کنید!


۱۱) خلاقیت
مردم
دوست دارند «خلاق» باشند. ممکن است بخواهند راههای بهتر حل یک مشکل را کشف
کنند. این به آنها احساس «خلاقیت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!


۱۲) پیشتازی
مردم
دوست دارند در بعضی کارها «اولین» باشند. ممکن است بخواهند اولین کسی باشد
که یک کسب و کار خاص را راه اندازی می کنند. این به آنها احساس «پیشتاز»
بودن می دهد. از این فرصت استفاده کنید!


۱۳) قدرت
مردم
دوست دارند بر تأثیر دیگران «غلبه» کنند. ممکن است بخواهند راههای شناخت
صحیح مردم را بدانند، دچار شکستهای روحی در زندگی نشوند یا از دیگران فریب
نخورند. این به آنها احساس «قدرت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!


● نتیجه!
برای
کسب ایده های جدید بینید گرایش و تمایل فعلی مردم چیست. تمایلات جدید را
می توانید با مشاهده تلوزیون، آگهی های روزنامه ها و مجلات و گشت و گذار در
اینترنت پیدا کنید. سپس محصولی را ارائه کنید که به آن گرایشات روز مربوط
باشد.

مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]مراحل راه اندازی یک کسب و کار جدید برای جوانان[/h]
شاید
شما هم دوست داشته باشید که مثل بچه های ۱۲ تا ۱۸ ساله آن سر دنیا رئیس
خودتان باشید و برای خود یک کسب و کار مستقل را اداره کنید.

برای
شروع از هفت مرحله زیر برای راه اندازی یک کسب و کار جدید استفاده نمایید.
اینها مراحلی است که دوستان شما در اروپا و آمریکا به آن عمل می کنند و هر
کدام برای خود کار پردرآمد و مستقلی دارند.

● روز اول: برنامه ریزی
یک
دفترچه برنامه ریزی کسب و کار تهیه کنید. در این بخش فهرستی از سرگرمی های
مورد علاقه تان را بنویسید. بعد مهارت های مخصوص به خودتان را فهرست کنید.

سپس کارهای روزمره و مشاغلی را که با آنها آشنا هستید یا سریع می
توانید یاد بگیرید را یادداشت نمایید. به ۱۰ تا ۱۵ نفر از دوستان و آشنایان
زنگ بزنید یا با آنها دیدار داشته باشید تا بفهمید آنها به چه نوع محصول
یا خدماتی نیاز دارند. فهرستی از نیازهای جامعه را بنویسید. فهرست نیازهای
جامعه را با فهرست سرگرمی ها، مهارت های خاص و کارهای روزمره قبلی تان
مقایسه کنید. فهرستی از کسب و کارهای ممکنی را تهیه کنید که شما می توانید
با استفاده از استعدادها و مهارت هایتان برای برطرف کردن نیازهای مشتری
انجام دهید. سه ایده کسب و کاری بسیار خوب که شما از آن لذت می برید و از
همه سودآورتر است را انتخاب کنید. دوباره به سراغ همان ۱۰ تا ۱۵ نفر بروید.
ببینید هر کدام برای هر یک از کالاها و خدمات در سه کسب و کار مورد نظر
شما چه پولی پرداخت خواهند کرد.

● روز دوم: سرمایه گذاری
تحقیقتان
را مورد مطالعه قرار دهید و بهترین کسب و کار را برای شروع انتخاب کنید.
در مورد این کسب و کار با والدینتان مشورت کنید. تا اطمینان حاصل نمایید
آنها با طرح های شما موافق هستند.
بخش بعدی دفترچه شما توصیف کسب و کار نام دارد.
در
مورد دو تا سه اسم مورد علاقه تان با دوستان گفت و گو کنید تا ببینید کدام
یک بیشتر مورد قبول قرار می گیرد. - بهترین نام را برای کسب و کارتان
انتخاب کنید.
در دفترچه تان، کالا یا خدماتی که قصد فروش آن را دارید شرح دهید و بگویید چطور هر کدام منحصر به فرد هستند.
فهرستی
از وظایف و کارهایی که برای اداره موفق کسب و کارتان لازم است تهیه کنید.
فهرستی از مشاورین باتجربه یا منابع ارائه نظر با کمک در مهارت ها یا دانشی
که نیاز دارید تهیه کنید.
تصمیم بگیرید آیا شما می خواهید تنها صاحب
آن کسب و کار باشید یا شرکایی خواهید داشت. فهرستی از وظایف و مسوولیت های
هر فرد تهیه کنید.
با سالن اجتماعات شهر یا اتاق بازرگانی تماس بگیرید و
ببینید که آیا برای کسب و کارتان مجوز یا پروانه ای لا زم است اگر لا زم
است با یک وکیل درباره مالکیت قانونی کسب و کارتان صحبت کنید. اگر شما
تصمیم گرفته اید دانسته باشید توافقنامه قانونی شرکت را امضا کنید.

● روز سوم: استخدام کارکنان
فهرستی
از تمامی اقلا م و تجهیزاتی که برای تولید محصول تان به آن نیاز دارید را
تهیه کنید. برای هر یک از اقلا می که باید بخرید دنبال کمترین قیمت باشید و
هزینه ها را در دفترچه تان بنویسید.
نمونه ای از محصولتان را تهیه کنید وآن را نشان دهید.
فهرستی
از هزینه های عملیاتی کسب و کارتان تهیه کنید مانند (اجاره - تلفن - آب و
...) بخش بعدی دفترچه شما بازاریابی کسب و کار نام دارد.
فهرستی از رقبای بالقوه کسب و کارتان را مشخص کنید توضیح دهید چگونه کار شما به شیوه ای متفاوت نیازهای شماست.
فهرستی
از مهم ترین شیوه ها برای شرح دادن کسب و کارتان به مشتری تهیه کنید.
هزینه کل تبلیغات برای آغاز کسب و کار را برآورد کنید و در دفترچه خود آن
را بعد از هزینه های اولیه بنویسید.
هزینه های اولیه را بازبینی کنید و برآوردی نهایی از مجموع هزینه های اولیه کسب و کار خود داشته باشید.

● روز چهارم: قیمت گذاری
فهرستی
از منابع ممکن پول اولیه تهیه کنید. با والدیتان در مورد طرح شغلی تان بحث
کنید. مجوز پروانه های لا زم برای راه اندازی کسب و کارتان را تهیه کنید.

● روز پنجم: تبلیغات
به دفتر ثبت شرکت ها بروید نام کسب و کارتان را ثبت کنید.
یک شعار تبلیغاتی بسازید که با آن مردم به یاد کسب و کار شما بیفتند.
قیمت کالا وخدمات خود را مشخص کنید.
آگهی
های تبلیغاتی کارت های کسب وکاری و نشان هایی را طراحی کنید که کسب وکار
شما را تبلیغ کند. بیشتر به شیوه هایی توجه کنید که کالا های شما در زمان،
پول، یا کار مشتری ها صرفه جویی کند. مواد لا زم برای ساختن محصولا تتان و
تجهیزات اصلی برای راه اندازی کسب و کارتان را جمع آوری کنید.

● روز ششم: مدیریت زمان
برای
مراسم افتتاحیه دوستان و فامیل را دعوت کنید واز آنها بخواهید کسانی که
ممکن است به محصول شما نیاز داشته باشند را به شما معرفی کنند و یک قرعه
کشی ترتیب دهید و به برخی از حضار هدایایی بدهید. فرم های سفارش و رسیدهای
مشتریان را آماده کنید. یک سیستم برای ثبت اطلا عات جهت پیگیری همه هزینه
ها ودرآمدهایتان فراهم کنید.

● روز هفتم: ثبت کردن
جایی برای مهمان هایی که برای قرعه کشی ثبت نام خواهند کرد قرار دهید.
یک
سخنرانی ۱۵ ثانیه راتمرین کنید تا در آن نام، نام کسب و کار و محصول اصلی
تان را به مشتری ها بگویید . یک نمایش ۲ دقیقه ای از فروش را تمرین کنید تا
شرح دهیدچگونه محصولا ت شما عمل می کند و چگونه نیازهای مشتری ها را برطرف
می کند.

از اعضای خانواده خود بخواهید تا سوالا تی که ممکن است
مشتری ها از شما بپرسند را مطرح نمایند و شما تمرین کنید چگونه به این سوال
ها جواب مناسب دهید. از مراسم افتتاحیه خود لذت ببرید. دوستانه برخورد
کنید وبه شیوه های مختلف به مردم کمک کنید. فهرستی از کارهایی که لا زم است
سفارش هایی که در افتتاحیه درخواست شده است را ترتیب اثر دهید اهداف
بیشتری را برای دو هفته بعد مشخص کنید سپس به خودتان تبریک بگویید ، شما یک
رئیس هستید
مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]بیاندیشید و ثروتمند شوید[/h]
فصل 1: اندیشه ثروت است
به
راستی كه اندیشه ثروت و دارایی است. دارایی قدرتمندی كه قوتی با هدف مشخص،
عدم راسخ و اشتیاق سوزان تركیب می‌شود، راه رسیدن به ثروت را به روی شما
می گشاید. وقتی كسی عمیقاً می‌خواهد به خواستة خود برسد مطمئناً به هدفش
می‌رسد. مهمترین امر ساختن اندیشه است، وقتی كسی به واقع برای چیزی آماده
می‌شود به آن می‌رسد.
به راستی اگر انسانها پای عقیده خود بایستند و به
هدف خود بچسبند و آنقدر مداومت كنند تا خواسته آنها به وسواسی دایمی مبدل
گردد، چه اتفاقها كه نمی افتد.


فرصت:
* فرصت پشت در
حیاط خلوت شما كمین می‌كند، گاه به صورت بدبیاری ظاهری می‌شود، گاه شكل
شكست موقتی می‌گیرد، به همین دلیل است كه خیلی‌ها نمی توانند فرصت مناسب را
تمیز دهند.
* می توان با استفاده از اصول مشخص و شناخته شده انگیزه ناملموس اندیشه را به ثروت مادی تبدیل كرد.
* یكی از علل عمده شكست و ناكامی این است كه در برخورد با مشكلات موقتی متوقف می‌شویم و دست از تلاش بر می‌دادریم.
* هرگز به گفتة دیگران دست از كار نكشید و قبل از موفقیت شكستهای موقتی را بپذیرید.
* نظریه سالم تنها چیزی است كه بری رسیدن به آن نیاز دارید.
وقتی
ثروت به سوی شما جاری می‌شود، حركتی بس سریع دارد، با تنعم همراه است،
آنگونه كه تعجب می‌كنید كه در این چند سال كجا پنهان بوده است بدانید كه
این موضوع مهمی است. این را هم بدانید كه ثروت نصیب كسانی می‌شود كه سخت
كوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع می‌كنید و
ثروتمند می‌شوید در می‌یابید كه ثروت بایك حالت ذهنی آغاز می‌شود، باید هدف
مشخصی داشته باشید.



«موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند»

«شكست از آن كسانی است كه بی تفاوت اجازه می‌دهند ذهنیت شكست در آنها نفوذ كند»

ما نمی‌خواهیم آنچه را نمی‌فهمیم باور كنیم ما محدودیتهایمان را معیار سنجش مان قرا رمی‌دهیم. «بلكه باید بدانیم چه می خواهیم»
«ما
باید بدانیم مسلط بر سرنوشت خود هستیم، ما كاپیتان روح خودهستیم، زیرا این
قدرت را داریم كه افكار خود را كنترل كنیم. مغز ما با افكاری كه در ذهن
خود داریم عجین می‌شود.و در شرایطی قرار می‌گیرد كه نیروی انسانها و وضعیت
زندگی را كه با شرایط افكار ما سازگاری دارند هماهنگ می‌كند».
«قبل از
اندوختن ثروت كلان باید اذهان خود را از اشتیاق به ثروت انباشته كنم. اگر
طالب پول هستیم باید ذهنیت پول داشته باشیم تا اشتیاق به ثروت ما را به
طرحی مشخص برای دستیابی به آن مجبور كند».


فصل 2: اشتیاق نقطه شروع همه موفقیتها
«آنچه را مغز انسان تصور و باور كند به آن می‌رسد»

رمز موفقیت: كسی كه پله های پش سرش را ویران می‌كند، برای خود راه بازگشتی باقی نمی‌گذارد، یا باید پیروز شود و یا از بین برود.
هركس كه طالب پیروزی است باید كشتیها و پلهای پشت سرش را در آتش بسوزاند و راههای عقب نشینی را برخود ببندد.
اینگونه است كه می‌توان ذهن را در شرایط اشتیاق سوزان برای پیروزی قرارداد و این شرط لازم موفقیت است.


شش راه برای تبدیل اشتیاق به طلا:

1- مبلغ مورد نیاز خود را دقیقاً مشخص سازد.

2- مشخص كنید برای رسیدن به هرچیز، باید چه چیز را از دست بدهید.

3- تاریخ مشخصی برای دستیابی به هدف خود درنظر بگیرید.

4- برنامه‌ای قطعی برای اجرای برنامه خود بریزید.

5- دربارة از خودگذشتگی خود تصمیم بگیرید.

6- یادداشت خود را به صدای بلند، روزی دوبار بخوانید و باور كنید كه صاحب این پول و دارایی شده‌اید.

در كار برنامة ریزی برای
ثروتمند شدن به كسی اجازه ندهید كه رویای شما را از بین ببرد. باید با موفق
های روزگار و دوران گذشته خود آشنا شوید. باید با زندگی كسانی آشنا شوید
كه رؤیای آنچه را كه ارزشمند است به دنیای ما ارزیانی داشته است؛ به من و
شما امكان داده است تا استعدادهای خود را بروزدهیم.


«هرقدر در زندگی بخواهیم و توقع داشته باشیم همان اندازه بدست می‌آوریم»

برای هركدام از ما راهی وجود دارد، اگر خوب گوش بدهیم كلمات مناسب خود را می‌شنویم.


فصل 3 : ایمان
«محدودیت ذهن ما همان محدودیتی است كه ما برای آن» درنظر می‌گیریم، فقر و تنعم هر دو نشأت گرفته از ذهن ما هستند».
ایمان
مهمترین عنصر ذهن است. وقتی ایمان با اندیشه درهم می‌آمیزد، ذهن نیمه
هوشیار بی درنگ ارتعاش آن را درك می‌كند و آن را به فراست لایتناهی تبدیل
می نماید.
چگونه ایمان را در خود ایجاد كنیم: می توانید به كمك تلقین به
خود، اشتیاق را به معادل فیزیكی یا پولی آن تبدیل كنید. ایمان حالتی از
ذهن است كه می‌توان آن را به كمك تدبیر یا آموزشهای تكراری برای ذهن نیمه
هوشیار و به كمك اصل تلقین به خود ایجاد نمود.
بدشانسی وجود ندارد: ذهن
نیمه هوشیار اندیشه‌های منفی یا مخرب را درست به همان شكل اندیشه‌های
سازنده به عمل تبدیل می‌كند. این همان پدیده غریبی است كه میلیونها نفر آن
را تجربه‌كرده‌اند و بسیاری آن را بدبیاری یا بدشانسی می‌دانند.
ایمان شما همان عنصری است كه عمل ذهن نیمه هوشیار را مشخص می‌سازد. می توانید با تلقین به خود ذهن ناهوشیارتان را فریب دهید.
برای
رسیدن به این مهم و برای آنكه به آن جامة عمل بپوشانید، خود را چنان
ببینید كه انگار به خواستة خود نرسیده‌اید. توجه داشته باشید كه عمل شرط
لازم موفقیت است. لازم است كه احساسات مثبت ذهن را تشویق و احساسات منفی را
كنار بگذارید و براساس آن عمل كنید.


ایمان آن چیزی است كه به شما حیات، قدرت و عمل می‌بخشد
ایمان نقطه شروع انباشت ثروت است.
ایمان تنها پادزهر شكست است.
ایمان مبنای همه اعجاز هاست، همة اسراری است كه آن را به كمك قانون علم نمی‌توان تحلیل نمود.
ایمان عنصری است كه اندیشه را متحول می‌سازد.
* ایمان تنها عاملی است كه به كمك آن می‌توان نیروی فراست الهی را در خدمت انسان گرفت.


فصل 4: تلقینت به خود راه نفوذ بر ذهن نیمه هوشیار
تلقین
به خود، مفهومی است كه ارتباطی میان ذهن هوشیار و نیمه هوشیار برقرار
می‌سازد. در واقع ارتباطی میان ذهن هوشیار و ذهن نیمه هوشیار است. تلقین به
خود، خود به خود به ذهن نیمه هوشیار می‌رسد و ان را تحت تأثیر افكار قرار
می‌دهد.
انسان طوری ساخته شده كه می‌تواند به كمك حواس پنجگانه خود
دریافتی ذهن نیمه هوشیار را كنترل كند. اما به خاطر داشته باشید كه ذهن
نیمه هوشیار را به زمین حاصلخیز تشبیه كردیم كه اگر در آن بذرهای نامطلوب
بكاریم و از آن مراقبت نكنیم، علفهای هرز در آن به وفور رشد می :نند. تلقین
به خود عاملی كنترل كننده است كه انسان به كمك آن می تـواند داوطلبانه ذهن
خود را با افكاری خلاق تغذیه كند.
همانطور كه می تواند افكاری با طبیعت مخرب را در زمین حاصلخیز خود كشت نماید.


فصل 5 ـ دانش تخصصی
«هر بد بیاری، هر شكست و هر دل شكستگی با خود به همان اندازه یا بیشتر امتیازی مثبت دارد.»

ما با دو نوع دانش عمومی و تخصصی روبرو هستیم. دانش عمومی، بدون توجه به اندازه و تنوع آن نقش چندانی در تحصیل ثروت بازی نمی‌كند.
میلیونها نفر انسانی بوده است كه گمان می كنند «دانش قدرت است» هرگز چنین چیزی نیست.
كلمة آموزش در زبان انگلیسی از یك كلمه لاتین اقتباس شده كه مفهوم عمل از درون را تداعی می‌‌كند.
انسان
تحصیل كرده لزوماً كسی نیست كه دانش عمومی و تخصصی زیاد دارد. بلكه كسی
است كه ذهنش را وسعت بخشیده و به كمك آن می تواند به خواستة خود برسد.
فراموش نكنید كه توماس ادیسون تنها سه ماه به مدرسه رفت و هنری فورد بیش از 6 سال به مدرسه رفت و به مردی ثروتمند تبدیل شد.


فصل 6: تخیل: كارگاه ذهن
خیال كارگاهی است كه در ان تمام برنامة‌های ناشی از انسان شكل می گیرد. عمل به كمك قوة تخیل ذهن جاری می‌شود.
ذهن خیالی انسان به دو شكل تصور خلاق و تصور مصنوعی عمل می‌كند.
تصویر
مصنوعی: این ذهنیت چیزی را خلق نمی‌كند بلكه صرفاً به استناد تجربه، آموزش
و مشاهدات دریافتی گذشته كا رمی‌كند كه اغلب مخترعین از آن استفاده
می‌كنند.
تصور خلاق: انسان به كمك این ذهنیت الهامات را دریافت می‌كند.
به وسیله این ذهنیت است كه نقطه‌نظر‌های جدید به انسان منتقل می‌شود به كمك
این ذهنیت است كه شخص می‌تواند با ذهن نیمه هوشیار سایرین ارتباط برقرار
سازد.


«اگر اراده‌ای باشد، راهی وجود دارد»

فصل 7: برنامه‌ریزی سازان یافته
هیچ كس به تنهایی تجربه،‌آموزش، توانایی و دانش كافی ندارد كه با ان به ثروت كلان برسد. بدون همكاری دیگران این مهم امكان پذیر نیست.
در
صورت شكست هر برنامه، برنامة بعدی را به اجرا بگذارید. اگر نخستین برنامه
انتخابی شما با موفقیت همراه نبود، جای ان را با برنامه دیگری تغییر دهید و
انقدر ادامه دهید تا برنامه‌ای مؤثر و مفید بیابید. با هوش ترین افراد
بدون داشتن برنامه‌های معین و عملی نمی توانند موفق شوند. این حقیقت مهم را
به ذهن بسپارید. وقتی برنامه‌ای به شكست منتهی می‌شود بدانید كه شكست
موقتی، به مفهوم ناكامی دائمی نیست.


«انسان تا زمانی كه خود را شكست خورده نپندارد، شكست خورده نیست».

فصل 8 : تصمیم‌گیری: غلبه بر تردید و دودلی
ناتوانی
در تصمیم‌گیری از جمله مهمترین دلایل شكست و ناكامی است. كسانی كه نمی
تواند سرمایه بیندوزند،‌بدون استثنا كسانی هستند كه نمی‌توانند تصمیم‌گیری
كنند.
اكثر كسانی كه از تنعم دور می‌مانند به سادگی تحت تأثیر عقاید
دیگران قرار می‌گیرند. اجازه می‌دهند كه روزنامه نگاران و اطرافیان وشایعه
پردازان به جای آنها فكر كنند. اظهار عقیده ارزان‌ترین كالای روی زمین است.
هركس عقیده‌ای دارد و میتـواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. اگر هنگام
تصمیم‌گیری تحت تأثیر عقاید دگیران قرار گیرید در كار خود موفق نمی‌شوید.
شما برای خود مغز و ذهنی دارید. از آن استفاده كنید و برای خود تصمیم بگیرید.


«ارزش تصمیمات بستگی به شجاعت دارد كه برای ارائه آن لازم دارید»

فصل نهم: ابرام
مبنای مداومت و پایداری قدرت اراده است. وقتی نیروی میل و اشتیاق و اراده به درستی تركیب شود تركیبی مقاومت ناپذیر ایجاد می‌شود.
فقر
نصیب كسی می‌شود كه ذهنش مایل به آن است. به همین صورت ثروت هم نصیب كسانی
می‌شود كه برای جذب آن آمادگی دارند. با ابن حال در هر دو مورد قوانین
مشابهی حاكم هستند ذهنیت فقر بدون استفاده آگاهانه از عادات مناسب آن رشد
می كند. ذهنیت پول باید در اشخاص ایجاد شود مگر اینكه كسانی با این ذهنیت
متولد شود.
به مفهوم دقیق این پاراگراف توجه كنید، تا به معنای مداومت
در جریان انباشت ثروت و رسیدن به موفقیت پی ببرید. بدون مداومت، از همان
آغاز مغلوب می‌شوید. اما با مداومت در شمار برندگان قرار می‌گیرید.


فصل دهم: قدرت همكاران
مغز
انسان را می توان با یك باطری مقایسه كرد. این یك حقیقت است كه مجموعه با
طریهای الكتریكی، در مقایسه با یك باتری برق بیشتری تولید می كنند. همچنین
مشخص است كه هر باطری با توجه به واحدها و ظرفیت خود برق تولید می‌كند.
مغز
هم به شكل مشابهی فعالیت می كند. بعضی از مغزها در مقایسه با مغزهای
دیگران فعالترند و با كنار هم قرار گرفتن هماهنگ چند مغز انرژی فكری بیشتری
در مقایسه با یك مغز ساده تولید می‌شود.درست همانطور كه چند باطری بیش از
یك باطری نیرو ایجاد می كند.
در انتخاب همكاران خود وسواس كافی به خرج
دهید، یكی از آنها ماهیتی اقتصادی دارد و دیگری ماهیتی روانی. ویژگی
اقتصادی آن مشخص است. هركس بتواند با اشخاصی كه از شعور مقبول برخوردار
باشند همكاری كند، با آنها هماهنگ باشد و از توان آنها بهره بجوید، به
سودخود كار كرده است. این تعاون و همكاری مبنای تقریباً همة موفقیتهای بزرگ
بوده است. درك شما از این حقیقت بزرگ می‌تواند موقعیت مالی شما را مشخص
سازد. درك مرحلة روانی اصل گروه همكار بسیار دشوارتر است.
شاید این
عبارت شما را در درك موضوع كمك كند. هر دو مغزی كه در كنار هم قرار
می‌گیرند مغز سومی با نیرویی نامرئی و ناملموس ایجاد می كنند كه می‌تواند
با مغز سومی در ارتباط باشد.
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
كارآفرینان
موفق نگاه نو و متفاوتی به كار و زندگی‌شان دارند. تفاوت آنها با
كارآفرینان ناموفق ظریف اما قابل تمیز است. این تفاوت‌ها فراتر از
خواسته‌ها و رویاهای آنهاست. این تفاوت‌ها به عادات یا رموز نهایی
برنمی‌گردد. تفاوت آنها به نیروی قابل سنجشی برمی‌گردد كه در دایره تفكر و
تعقل این افراد نهفته است و موجب می‌شود تحولاتی در شیوه كار، زندگی و
روابط شغلی آنها پدید آید.

در این مقاله قصد داریم "ویژگی‌ های"
متمایز كننده كارآفرینان موفق را بررسی كنیم نه "عادات" آنان را. زیرا
"عادات" پیش از مطالعه كردن به وجود می‌‌آیند و در اصل نیازی به مطالعه
آنها نیست. از سوی دیگر، كسب عادات دیگران موجب می‌شود از مسیر خود دور
افتید، چرا كه اینها عادات "شما" نیست.9 وجه تمایز كارآفرینان موفق در زیر
شرح داده شده است كه با فراگیری آنها می‌توانید تفاوت قابل ملاحظه‌ای در
نوع تفكر، ارزیابی و دیدگاه تان ایجاد كنید.

1 - اجبار یا توان
وقتی
می‌خواهید چیزی را به زور كسب كنید، باید از همه طرف متوسل به جبر شوید كه
نیازمند تلاش و تقلای بسیار است. این در حالیست كه تكیه بر آنچه در توان
دارید نیرویی خلق می‌كند كه از تونایی‌ها فراتر می‌رود. وقتی فرد تمام
نیروهای درونی، باورها و عواطفش را هم سو می‌سازد احساس قدرت وتوانمندی
می‌كند و این امر موجب می‌شود با صرف انرژی كمتر به اهدافش نایل گردد. به
عبارتی فرد با هر قدم كه برمی‌دارد چندین گام جلو می‌افتد.

2- تحقق وظایف یا نیل به هدف
تحقق
كارها با به پایان رساندن و تمام كردن آنها همراه است و بیشتر به وظایف
برمی‌گردد. وقتی انسان كاری را به پایان می‌رساند آن چیز معنا و اهمیت خود
را از دست می‌دهد. آیا تا به حال برای تحقق كاری تلاش و كوشش كرده‌اید؟ اگر
چنین بوده است آیا با تحقق آن احساس نكرده‌اید آنقدرها هم مهم نبوده است؟
این تجربه همواره با یاس همراه است. اما نیل به هدف هیچ‌گاه پایان‌پذیر
نیست. چرا كه با آگاهی معنوی از معنا و اهمیت كار همراه است. این دیدگاه
همواره آرامش دهنده و الهام‌بخش است.

3- كسب اطلاعات یا به كار بستن آنها
بدیهی
است كه كسب اطلاعات تنها در صورت به كار بستن آنها ثمربخش خواهد بود.
متاسفانه بسیاری از كارآفرینان و كارفرمایان ساعات زیادی را صرف مطالعه و
كسب اطلاعات می‌كنند. اما هیچ‌گاه آنها را به كار نمی‌بندند.

4- تفكیك یا تلفیق
كارآفرینان
موفق می‌گویند پیش از هر چیز به زندگی‌شان به صورت بخش‌های تفكیك شده نگاه
كرده‌اند. این افراد حتی در تجارتشان هم چنین نگاهی به خدمات، محصولات و
حتی تلاش‌هایشان دارند. این امر باید به صورتی باشد كه كسب موفقیت در هر
زمینه به پیشبرد زمینه دیگر منتج شود. برای این كار مولفه‌ها و طرح‌های
گوناگون تجارتتان را بنویسید. سپس درباره اینكه فعالیت در كدام زمینه به
برجسته‌سازی زمینه دیگر می‌‌انجامد بیاندیشید و برنامه‌ریزی كنید.

5- فقط كار یا كار همراه با تفریح
كار
جدی و بدون تفریح تحمیلی از "باید"‌ها و "وظایف" است كه نتیجه‌ای جز خستگی
ندارد. با كار سخت و طاقت‌فرسا انسان می‌خواهد در مقابل چیزی ایستادگی
كند. اما كار همراه با تفریح، منبع شادابی، نور،‌الهام و آرامش است.
كارآفرینان موفق پیش از پی بردن به نحوه صحیح انجام كارها، فكر می‌‌كردند
باید فقط تلاش كنند و این امر سلامتی، انرژی و شادابی را از آنان می‌گرفت.
آنها پس از كسب نتایج ضعیف تصمیم گرفتند روش خود را تغییر دهند و آن وقت
بود كه خودشان هم شگفت‌زده شده بودند كه "آیا واقعا اینقدر راحت می‌شد
كارها را انجام داد"!

6- حمایت ساختار یا كل فضای كاری
ساختارها
در نحوه انجام امور نقش مهمی ایفا می‌كنند و حتی اگر ساختار تشكیل‌شده
بسیار متفاوت از ساختار دیگران باشد باز هم ایرادی بر آن نیست.ساختارها روی
وظایف و نتایج از پیش تعیین شده تكیه می‌كنند اما برخورداری از حمایت كل
فضای كاری ساختار وسیعتری فراهم می‌‌آورد كه پیشرفت و ترقی را آسانتر
می‌سازد. تفاوت این دو در اینست كه محیط برای شما كار می‌كند ولی برای
ساختار شما باید كار كنید. حمایت فضای كاری، ‌ساختارهای كوچكتر را از آن
شما می‌سازد. كارآفرینان موفق معتقدند این تفاوت بسیار حائز اهمیت است.
آنها با بسط ساختارهای حمایتگر به كل فضای كاری موفقیت بیشتری نصیب خود
می‌كنند.

7- تغییر رفتار یا تحول
تغییر رفتار
سطحی‌تر از تحول است. این امر به ترك یا آغاز یك رفتار اشاره دارد كه ممكن
است ساده یا گذرا باشد. تحول نیروی قوی‌‌تری است كه در نتیجه یك تجربه به
وجود می‌آید و به دگرگونی عمیق و درونی منجر می‌شود كه اغلب هویت فرد را هم
دستخوش تغییر قرار می‌دهد و برای او دیدگاه متفاوتی به ارمغان می‌‌آورد.

لحظاتی
را به یاد بیاورید كه به یكباره و ناگهان "چیزی دریافت كرده‌اید". این
شروع یك دگرگونی است. البته همیشه امكان برگشت به روش و رویكرد گذشته وجود
دارد. اما همیشه صدایی از درون به شما خواهد گفت كه با برگشت به رویكرد
نخست نمی‌توانید از توانایی‌های خود نهایت استفاده را بكنید. برای نمونه
وقتی متوجه شوید افكار شما نتایج كارتان را تحت الشعاع قرار می‌دهند دیگر
نمی‌توانید این امر را منكر شوید و اگر گاهی از این حقیقت غفلت كنید باز هم
صدایی از عمق وجودتان شما را به آن فرا می‌خواند.كارآفرینان موفق همواره
به دنبال كشف تحولات لازم هستند تا بتوانند زندگی و كارشان را باز هم در
جهت بهتری هدایت كنند.

8- بدبینی یا خوش‌بینی
بدیهی
به نظر می‌رسد كه بهتر است خوش‌بین بود تا بدبین. اما مسئله اینجاست كه
مشكل می‌توان تشخیص داد چه زمان بدبین هستیم. افرادی كه در كشاكش تجارت
هستند خود را "واقع‌گرا" توصیف می‌كنند و می‌گویند واقعیات و حقیقت امور را
می‌بینند.اما حقیقت این است كه آنها تنها بخشی از واقعیات را می‌بینند و
اكثر اوقات شرایط را از آنچه كه هست بدتر جلوه می‌دهند.خوش‌بینی تنها یك
طرز تفكر یا رویكرد نیست بلكه یك تعهد است كه فرد را ملزم می‌دارد نقطه قوت
و روشن شرایط را ببیند و آنها را بارور سازد. این یك اصل معنوی و علمی است
كه وقتی انسان قوای خود را بر نقاط سازنده و مثبت متمركز كند و با شور و
بصیرت از آنها برای رسیدن به هدفش استفاده نماید خلاق‌تر و با درایت‌تر
می‌شود.كارآفرینان موفق این مهارت را در خود "به حد كمال" رسانده‌اند.

9- ارج نهادن به جایگاه خود یا توجه به كمبودها
خواستار
شرایط بهتر بودن و بیشتر خواستن چیز بدی نیست. اما بیشتر مردم وقتی درباره
خواسته‌هایشان صحبت می‌كنند بر خلئی كه میان خواسته‌ها و داشته‌هایشان
وجود دارد تكیه می‌كنند. این كار موجب می‌شود نداشتن‌ها از داشتن‌ها
پررنگ‌تر شوند و یك گره كور ایجاد شود. ارج نهادن به جایگاهی كه دارید به
معنای در لحظه زیستن، عشق ورزیدن به لحظه لحظه زندگی و قدر آن را دانستن
است.ارج نهادن به جایگاهی كه دارید آرزوها و رویاهایتان را زیر سوال
نمی‌برد بلكه نیروی اعتماد و احساسات مثبت را تقویت و راه را برای نیل به
خواسته‌ها باز می‌كند.در آخر باید گفت تفاوت كارآفرینان موفق با دیگران در
دیدگاه‌ها، باورها و رفتارهای آنان نهفته است. بنابراین علاوه بر تغییر
عملكرد باید ذهنیات درونی را هم متحول ساخت و از آن بهره برد.
شما برای موفق شدن در كارتان چه تحولاتی در خود ایجاد كرده‌اید؟
مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]پنج مشخصه برتر کارکنان ایده آل[/h]
کارکنان
نقش بسیار مهم و حیاتی در موفقیت کسب و کار دارند. بنابرین انتخاب و
استخدام کارکنان مناسب می تواند باعث پیروزی و یا شکست یک شرکت شود. بسیاری
از مدیران برای استخدام کارمندان ، وقت کافی اختصاص نمی دهند و آنرا کاری
کم اهمیت می پندارند. بیل گیتس، تا زمانی که فعالیت خود را در مایکروسافت
ادامه می داد، در مصاحبه های استخدامی کارکنان شرکت می کرد، زیرا به این
نتیجه رسیده بود که اینکار نقش انکار ناپذیری در موفقیت سازمان دارد. در این مقاله مشخصات مهم کارمندان را مورد بررسی قرار می دهیم.


کارکنان ایده آل قابل اعتماد هستند.

افراد قابل اعتماد را می توان از موارد زیر تشخیص داد:

1- همیشه از قوانین شرکت پیروی می کنند.
2- دقیق هستند و کارها را نیمه کاره رها نمی کنند.
3- بطور مستقل کار می کنند و نیازی به کنترل شدن توسط مدیران ندارند.
4- بموقع سر کار می آیند و از زمان های استراحت، بیش از زمان مقرر استفاده نمی کنند.
5- به ظاهر خود و بهداشت شخصی اهمیت می دهند.
6- برای کارهای کم اهمیت و بی ارزش مرخصی نمی گیرند.
7- علاقه مند به همکاری و کمک به دیگران هستند.



کارکنان ایده آل صادق و امانت دار هستند.

افراد
صادق همواره حقیقت را می گویند. آنها سعی می کنند تا آنچه در توان دارند
را ارائه دهند و سعی نمی کنند با کمترین تلاش ممکن روز کاری را به پایان
رسانند.


مشخصه هایی برای تشخیص افراد بی صداقت

1- کندتر از معمول کار می کنند، ولی اینکار را طوری انجام می دهند که که بچشم نیاید.
2- از همکاران می خواهند نامشان را در دفتر حضور و غیاب ثبت کنند.
3- وسایل و تجهیرات محل کار را، هرچند کوچک و بی ارزش، با خود به خانه می برند.
4- وقفه های متعددی را به کار وارد می آورند و به بهانه های مختلف میز کار را ترک می کنند.
5- از امکانات محل کار برای کارهای شخصی استفاده می کنند، مانند صحبت طولانی با تلفن و یا استفاده شخصی از اینترنت.



کارکنان ایده آل خوش بین و خودجوش هستند.

طرز فکر کارکنان درمورد کارشان، شرکت و همکاران، بطور مستقیم بر بازده کاری و کیفیت آن تاثیر می گذارد.

افراد خودجوش و خوش بین معمولا مشخصات زیر را دارند:

1- معمولا لبخند می زنند.
2- صاف می ایستند.
3
- با لحن دلپذیری صحبت می کنند.
4- وقتی شکایت می کنند، ایده هایی برای حل مشکل دارند.
5- بسادگی عصبانی نمی شوند.
6- به رفاه دیگران علاقه مندند.

افرادی که خوش بین نیستند:

1- بی انگیزگی و بی حوصلگی در چهره شان مشخص است.
2- همیشه به صندلی و دیوار تکیه می دهند.
3- با طعنه و نیشخند صحبت می کنند.
4- خشم را بصورت نامناسبی بروز می دهند.
5- نسبت به دیگران و رفاه آنان بی توجه هستند.



کارکنان ایده آل به کار خود علاقه مند هستند.

1- در محل کار علاقه مند به صحبت و گفتن نظرات و انتقادات هستند.
2- علاقه شدیدی به یادگیری مطالب جدید دارند.
3- اعتماد بنفس کافی دارند و از گرفتن مسئولیتهای جدید نمی ترسند.
4- مسئولیت اشتباهات و کارهای خودشان را به عهده می گیرند.
5- با انرژی و شاداب هستند.
6- انعطاف پذیر هستند و تغییرات را می پذیرند.
7- همواره در حال پیشرفت هستند.


کارکنان ایده آل حتی در زمانهای بیکاری خلاق هستند.


1- مقالات و مجلات تخصصی وابسته به زمینه کاری را مطالعه می کنند.
2- به کمک اینترنت در جریان جدیدترین تغییرات حرفه خود هستند.
3- به فکر بهتر کردن محیط کار هستند.
4- محیط کار را تمیز و مرتب نگه می دارند.
5- در کلاسها و دوره های مختلف شرکت می کنند.
مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
امروزه
نسل جدیدی از میلیونرها بوجود آمده اند که چند صفت مشترک دارند. غالب آنها
جوان هستند ، آنها افرادی علاقه مند به کامپیوتر هستند و از پدیده ای بنام
اینترنت برای کسب درآمد استفاده کرده اند و به ثروتهای هنگفتی دست یافته
اند. این افراد همان میلیونرهای اینترنتی هستند. بسیاری از شما نیز شاید
جوان و باانرژی هستید و با کامپیوتر آشنایی دارید و مطمئن هستم در بین شما
افراد زیادی وجود دارند که مهارتشان در کار با اینترنت ، بسیار فراتر از حد
معمول است. پس چرا شما یکی از دارندگان کسب و کار اینترنتی نباشید؟


ابتدا
بهتر است منظور خود را از کسب و کار اینترنتی بیان کنم. متاسفانه عده ای
با تبلیغات خود این ذهنیت اشتباه را بوجود آورده اند که برای کسب در آمد در
اینترنت باید به راههای بی ارزشی مانند کلیک کردن تبلیغات ، خواندن ایمیل و
... پرداخت و بهترین روش درآمد را ، خرید و فروش در بازارهای بورس می
دانند. ولی من در مورد کسب و کاری واقعی صحبت می کنم. یعنی محصولی باارزش
برای فروش داشته باشید و از طریق یک وب سایت اقدام به فروش محصول و کسب
درآمد کنید.


مهمترین
مانع برای شروع کسب و کار اینترنتی ، باور نداشتن این روش بعنوان راهی
عملی برای کسب درآمد است. به گفته جک تراوت – مشاور بازاریابی شرکتهای
میلیون دلاری – ذهنها ترس از تغییر دارند. بنابرین تنها زمانی اقدام به
کاری جدید می کنند که آن کار بسیار رایج شده باشد. حدود
14 سال پیش در دانشگاهمان سرویس اینترنت راه اندازی کردند و پنج کامپیوتر
برای استفاده از آن اختصاص داده بودند. تا چند ماه این کامپیوترها خالی
بودند و کسی سراغ اینترنت نمی رفت! در آن زمان توانستم نرم افزار رایگان
کوچکی برای پخش فایل های صوتی دانلود کنم. دوستان من این موضوع را باور نمی
کردند. آنها می گفتند نرم افزار با فلاپی منتقل می شود و نه از طریق چند
سیم که به اینترنت متصل است. امروزه دانلود کردن امری بسیار ساده بنظر می
رسد، زیرا افراد زیادی را می بینیم که در حال دانلود هستند!


راز موفقیت کارآفرینان در این است که کاری را قبل از رایج شدن آن انجام دهند. برای ایجاد انگیزه بیشتر به این مثال توجه کنید.

یانیک
سیلور کار خود را در آپارتمان کوچک خودشان آغاز کرد. اوتنها 1800 دلار
برای شروع در اختیار داشت. اوبدون هیچ کارمندی و تنها با کمک همسرش توانست
12 میلیون دلار سود کسب کند. او انواع کتابهای الکترونیکی در زمینه های
مختلف مانند تناسب اندام ، و روشهای کار در خانه می فروشد. تعداد
بازدیدکنندگان سایت او، از بسیاری از سایتهای شرکتهای میلیون دلاری بیشتر
است. عکس او تابحال بر روی جلد معروفترین مجلات دنیا چاپ شده است.


او
در 14 سالگی در شرکت تجهیزات پزشکی پدرش مشغول به کار شد. او همواره
بدنبال فرصتی بود تا کار جدیدی را پایه گذاری کرده و برای خودش کار کند.
ایده فروش مستقیم برای او جذابیت زیادی پیدا کرد و با خواندن چند کتاب با
روشهای فروش مستقیم آشنا شد. یک شب وقتی در رختخواب بود ، ناگهان ایده فروش
از طریق سایت به ذهنش رسید. او از رختخواب بیرون آمد، به سراغ کامپیوترش
رفت و فایل گرافیکی را که طراحی کرده بود ، در سایتی به معرض فروش گذاشت.
صبح وقتی از خواب بیدار شد، ایمیلی دریافت کرد که در آن نوشته شده بود 29
دلار به حساب او واریز شده است. او این موضوع را شیرین ترین تجربه خود در
کسب و کار می داند. او بلافاصله مطالعات خود را در زمینه تجارت اینترنتی
آغاز کرد. او تنها در چند سال توانست از یک درآمد معمولی به درآمد یک
میلیون دلاری برسد. و نکته جالب آن است که کل درآمد او از طریق اینترنت
بود. او قبل از 31 سالگی یک میلیونر بود. او سپس با برنامه ریزی و تلاش
فراوان تواست تنها در یک سال درآمد خود را سه برابر سازد. او هم اکنون
علاوه بر کسب و کار اینترنتی سمینارهایی برگزار می کند و رازهای موفقیت
اینترنتی را برملا می سازد. بسیاری از افراد سرشناس در حوزه کسب و کار ، در
سمینارهای این میلیونر جوان شرکت می کنند.


بسیاری
از افراد با شروع تجارت اینترنتی از روز اول درآمدی کسب نخواهند کرد. حتی
شاید ماهها بگذرد تا کسب درآمد آغاز شود. اگر چند ماه پیش این کار را آغاز
می کردید، شاید امروز صاحب کسب و کار اینترنتی بودید. اگر این توانایی را
در خود می بینید به چند نکته توجه کنید. هیچگاه بدنبال بهترین زمان نباشید،
بهترین زمان همین امروز است. از یادگیری در مورد اینترنت نترسید، مطمئن
باشید از بسیاری از درسهایی که در دبیرستان و یا دانشگاه گذرانده اید ساده
تر است. منتظر امکانات بهتر نباشید، بسیاری از افراد موفق بدون هیچ
امکاناتی کار خود را آغاز کرده اند. بیل گیتس برنامه نویسی را بدون داشتن
کامپیوتر آغاز کرد و در ازای کار شبانه ، به او امکان استفاده از کامپیوتر
را می دادند.
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]اندیشه شروع کسب و کار[/h]
شروع
یک کسب و کار از جالب ترین عملکردهایی است که یک فرد می تواند داشته باشد.
بیش از 10 میلیون نفر هر ساله کسب و کاری را آغاز می کنند و در نتیجه هر
ساله بیش از سه میلیون کسب و کار کوچک ایجاد می شود. کارآفرینی مزایای
متعددی دارد. درک ابعاد این رقابت و طرح یک کسب و کار دقیق و کارآمد می
تواند منجر به شروع یک کسب و کار موفق شود. آیا عملکرد شما از این مراحل
پیروی می کند؟ سعی کنید آنچه را که دیگران انجام می دهند بررسی کنید تا به
چگونگی شروع کار پی ببرید.

سنجش میزان آمادگی برای شروع کسب و کار

با
وجود اینکه کارآفرینی می تواند منجر به موفقیت های زیادی برای شما شود،
ولی باید زمانی را صرف سنجش آمادگی خود برای شروع آن کنید. در کسب و کار
هیچ ضمانتی وجود ندارد اما شما می توانید با طرح یک نقشه مناسب و بررسی
دقیق آن شانس موفقیت خود را افزایش دهید. در ابتدا نقاط ضعف و قوت خود را
به عنوان یک دارنده کسب و کار مورد ارزیابی قرار دهید. به دقت به پرسش های
زیر پاسخ دهید.

1- در تصمیم گیری های خود چگونه هستید؟ صاحبان کسب و کارهای کوچک نیازمند تصمیم گیری های سریع و پایدار هستند.

2-
آیا استقامت روحی و جسمی لازم و کافی را برای شروع یک کسب و کار دارید؟
داشتن یک کسب و کار، مفید اما در عین حال طاقت فرساست. آیا می توانید هفت
روز هفته روزی 12 ساعت کار و فعالیت داشته باشید؟

3-چگونه کسب و کار
خود را سازماندهی می کنید؟ تحقیقات نشان می دهد طرح ها و برنامه ریزی های
ضعیف عامل شکست در کسب و کار می شوند. سازماندهی موثر مالی و برنامه ریزی
دقیق در یک کسب و کار می تواند از هر گونه شکستی جلوگیری کند.

4-
آیا گام های شما به میزان کافی مستحکم است؟ ایجاد یک کسب و کار ممکن است
شما را از لحاظ روحی خسته کند. بسیاری از صاحبان کسب و کار از قبول این همه
مسوولیت سنگین دلسرد می شوند اما داشتن یک انگیزه قوی در حفظ و بقای کسب و
کار به شما کمک می کند.

5-کسب و کار شما چگونه بر روابط خانوادگی
شما اثر می گذارد؟ اولین سال های شروع کسب و کار ممکن است بر خانواده
فشارهایی را وارد کند و تا زمانی که کسب و کار شما سود آور شود ممکن است با
مشکلات مالی بسیاری مواجه شوید که چند ماه یا حتی چند سال به طول انجامد
ولی در طول این مدت شما باید مطمئن شوید از حمایت خانواده برخوردار هستید.



چند نکته

دلایل زیادی وجود دارد
که نتوانید کسب و کار خود را شروع کنید اما برای یک فرد توانمند، امتیازات
داشتن یک کسب و کار به خطرات موجود در آن می ارزد.

1- مدیر خود هستید

2- شروع یک کسب و کار مزایایی برای شما دارد و سود آن به جای آنکه نصیب شخص دیگری شود به شما می رسد

3- پیشرفت یک کسب و کار و به دست آوردن پول بسیار لذت بخش است

4- اقدام به یک کسب و کار مخاطره آمیز می تواند جذاب و نیازمند جسارت بالایی باشد

5- ایجاد یک کسب و کار همیشه منجر به یاد گیری می شود.



دلایل شکست یک کسب و کار

چرا یک کسب و کار با شکست مواجه می شود.

موفقیت
در یک کسب و کار هیچ گاه به صورت خودبه خودی یا بر اساس شانس نیست و همان
طور که گفته شد این موفقیت اصولاً به سازماندهی دقیق و بصیرت فرد بستگی
دارد. شروع یک کسب و کار همیشه پر ریسک است، با توجه به گزارش اداره کسب و
کارهای کوچک در آمریکا، بیش از 50درصد کسب و کارهای کوچک در سال های اول با
شکست مواجه شده و 90درصد آنها در پنج سال اول از بین می روند. برخی دلایل
شکست کارآفرینی:

1- نداشتن تجربه

2- نداشتن سرمایه کافی

3- نداشتن جایگاهی مناسب

4- عدم وجود کنترل قوی

5- سرمایه گذاری بیش از اندازه در دارایی های ثابت

6- قراردادهای اعتباری ضعیف

7- استفاده شخصی از سرمایه های تجاری

8- رشد بدون انتظار

9- رقابت

10- فروش پایین.

با
بیان این موارد قصد ترساندن شما را برای شروع یک کسب و کار نداریم بلکه می
خواهیم شما را برای مسیر پر فراز و نشیبی که در پیش دارید آماده کنیم.
ناچیز پنداشتن مشکلات شروع یک کسب و کار یکی از بزرگ ترین موانع کارآفرینی
است. در هر صورت اگر صبور باشید و به سختی کار کنید، به موفقیت دست می
یابید. هیچ گاه فکر نکنید قادرید همه کارها را به تنهایی انجام دهید. یکی
از بهترین روش ها برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار استفاده از راهنمایی
های دیگران است. شخصی که دارای تجربیات مرتبط با کسب و کار است می تواند
شما را در این امر راهنمایی کند.

یکی از عوامل در پیشرفت و موفقیت
یک کسب و کار تصمیم گیری است. یکی از بهترین تصمیم ها یادگیری این موضوع
است که چگونه تصمیم گیرنده خوبی باشید. این امر به تعهد، درک و مهارت نیاز
دارد که بسیار مهم و ارزشمند است.



آیا تصمیم گیرنده خوبی هستید

مراحل
مختلف در اجتناب از اشتباهات رایج و ایجاد تصمیم گیری را بیاموزید. تصمیم
گیری مهارتی است که می توانید از دیگران بیاموزید. دو نوع تصمیم گیری اصلی
وجود دارد؛ 1- آنهایی که با استفاده از فرآیند خاص به دست می آید 2- آنهایی
که تنها مانند یک رویداد است.



مراحل یک تصمیم گیری نافذ

اگر از 10 مرحله اصول تصمیم گیری استفاده کنید، خود را یک تصمیم گیرنده کارا در کسب و کار و زندگی خود می بینید.

1-
تا حد امکان مفاد تصمیم گیری خود را تعریف کنید. آیا این واقعاً تصمیم
خودتان است یا تصمیم شخص دیگری است؟ آیا واقعاً نیازمند این تصمیم گیری
هستید؟ چرا این تصمیم گیری برای شما مهم است؟ چه کسی در این تصمیم گیری ذی
نفع است؟ ارزش این تصمیم گیری برای شما چه میزان است؟

2- هر راهکاری را که به ذهنتان می رسد بنویسید چرا که به تصویر کشیدن راهکارهای متفاوت مهم است.

3-
فکر می کنید از کجا می توانید اطلاعات مفید بیشتری به دست آورید. اطلاعات
جدید منجر به راهکارها و انتخاب های بیشتری نیز می شوند. کسانی که می
توانید از آنها اطلاعات به دست آورید، دوستان، همکاران، خانواده، سازمان
های حرفه ای، خدمات آن لاین، روزنامه ها، مجله ها، کتاب ها و ... هستند.

4-
انتخاب های خود را بررسی کنید. از منابع اطلاعاتی مشابه برای کسب ایده های
خاص استفاده کنید و برای هر انتخاب معیار خاصی را مشخص کنید. هر چه
اطلاعات بیشتری به دست آورید ذهنتان برای تصمیم گیری فعال تر خواهد شد.

5-
ذخیره انتخاب ها. اکنون شما دارای گزینه های متفاوت هستید و زمان آن رسیده
است که آنها را بررسی کنید و ببینید کدام یک از آنها برای شما کارایی
بیشتری دارد. به دنبال انتخاب هایی باشید که این امکان را برای شما فراهم
سازند تا به بیشترین امتیاز برسید.انتخاب هایی که با معیارهای شما سازگاری
ندارند حذف کنید.

6- نتایج هر انتخاب را به تصویر بکشید. برای هر
انتخاب باقیمانده در فهرست تان، نتایج را به تصویر بکشید، بدین صورت نقایص
شما مشخص می شود.

7- یک بررسی واقعی انجام دهید. کدام یک از انتخاب
های باقیمانده به واقعیت نزدیک تر است؟ هر چه خلاف آن را ثابت می کند، آن
گزینه را حذف کنید.

8- کدام گزینه با شما ساز گاری دارد. اگر نسبت
به تصمیمی که اتخاذ کرده اید خشنود هستید اما احساس می کنید که با اهداف
شما سازگاری ندارد بدانید که تصمیم صحیحی نگرفته اید و این انتخاب برای شما
کارساز نخواهد بود.

9- شروع کنید. زمانی که تصمیمی اتخاذ می کنید آن را عملی سازید. همیشه این فرصت را دارید که ذهن خود را در آینده تغییر دهید.

10- اجرا کنید.

مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
همه ما داستان زندگی مدیرانی را كه همواره در امور شغلی خود موفق بوده اند
شنیده ایم. در دنیای پر افت و خیز كنونی مدیران و كارآفرینان بیش از دیگران
باید اصول بنیادین موفقیت را بدانند و به آن ها عمل كنند. امور تجاری و
اقتصادی شبیه بسیاری از امور دیگر به سبب تداوم روند جهانی شدن چالش هایی
را در راه كسب و كارها قرار می دهد. در مقاله حاضر به توصیف برخی ویژگی های
افرادی می پردازیم كه با به كارگیری اصول مهم و اساسی موفقیت توانسته اند
كسب و كاری سودده را اداره كنند. این ویژگی به هر فرد در زندگی شغلی و
خانوادگی كمك می كند عملكردی مثبت داشته باشد.



1- سخت كوشی
این دسته از افراد كارآفرین هر روز صبح زود از خواب برخاسته، اجرای برنامه
روزانه را كه از قبل آماده كرده اند آغاز می كنند. به ندرت از ایشان گله و
شكایت می شنوید. آن ها از دیگران عملكرد مثبت انتظار دارند اما از خود
عملكردی عالی می خواهند. گام نخست موفقیت مداوم ایمان به این واقعیت است كه
تلاش ثمر می دهد.




2-كنجكاوی و اشتیاق به آموختن
كسانی كه در همه امور خود موفق هستند همواره مطالعه می كنند، می پرسند و فرا می
گیرند. در این زمینه تفاوت آن ها با بقیه این است ایشان آنچه را كه می
آموزند به كار می گیرند. موفقیت مداوم به معنای از بركردن اطلاعات نیست
بلكه به معنای به كارگیری یا استفاده از دانش به شیوه ای جدید و متناسب با
شرایط محیط است. آن ها در حوزه كار خود یك متخصص هستند و در عین حال
اطلاعات عمومی زیادی دارند.



3-برقراری ارتباط اجتماعی
كارآفرین
های موفق با افراد بسیار زیادی آشنا هستند و روابط عمومی خوبی دارند.
ایشان در بسیاری از زمینه های تجاری افرادی را می شناسند كه می توانند
موانع را از سر راه آن ها بردارند. این گروه از افراد در جمع های خانوادگی،
فامیلی، صنفی و اجتماعی شركت می كنند و سعی می كنند با افراد ذی نفوذ
ارتباط برقرار كنند.




4- رشد شخصیت
افراد موفق غیر از آن كه در حوزه فعالیت های شغلی همواره به آموختن مشغولند،
توانایی های شخصیتی خود را نیز افزایش می دهند. آن ها ارتقای توانایی های
درونی و فراگیری مهارت های رفتاری را از ضروریات دانسته و در این جهت اقدام
می كنند. بر خلاف افراد دیگر، موفق ها هنگامی كه تحمل نقایص را ندارند به
جای رنج كشیدن آن ها را رفع می كنند.




5-خلاقیت
كارآفرین های موفق به شكلی خارق العاده خلاق هستند. آن ها دایما از خود می پرسند:
«چرا نه؟» و همواره به امكان های جدید، فرصت های آتی و راه های مقابله با
چالش ها فكر می كنند در حالی كه افراد معمولی هر چالشی را یك شكست بالقوه
می بینند، افراد موفق آن ها را فرصت هایی برای یادگیری می دانند.




6-مسوولیت پذیری و اتكا به خود
این گروه از افراد درباره سرزنش دیگران نگران نیستند و وقت خود را با گله و
شكایت هدر نمی دهند. آن ها تصمیم می گیرند و اقدام می كنند. گاه مورد سرزنش
قرار می گیرند اما با صبر به برنامه ای كه از پیش تدوین كرده اند عمل می
كنند، ابتكار عمل را در دست گرفته و مسوولیت موفقیت هایی را كه كسب می كنند
بر عهده می گیرند.




7-آرامش
حتی
در زمینه اضطراب نیز افراد موفق توازن را حفظ می كنند. آن ها ارزش شوخ
طبعی، صبر و برنامه ریزی را می دانند در نتیجه به ندرت وحشت زده می شوند و
واكنشی عمل می كنند. مدیران موفق آرام هستند، سوالات درست می پرسند و حتی
در بحران ها با آرامش تصمیم قاطع و صحیح می گیرند.




8- زندگی در زمان حال
آن ها می دانند كه «اكنون» تنها زمانی است كه قادرند آن را كنترل كنند
بنابراین انرژی و وقت خود را صرف تاسف خوردن درباره گذشته نآآنهایا نگرانی
از آینده نمی كنند. به همین دلیل مشاهده می شود كه مقدار زیادی كار در روز
انجام می دهند یعنی حداكثر استفاده را از هر روز می كنند و به جای هدر دادن
زمان از آن استفاده می كنند. آن ها اقدام می كنند زیرا هر كاری بهتر از
تصمیم نگرفتن است.


9- بصیرت
درك
تحولات عمده در جهان و تاثیری كه این دگرگونی ها بر كسب و كارهای كوچك و
متوسط می گذارد از مهم ترین ویژگی های كارآفرین های موفق است. آن ها به
تحولات و تغییراتی توجه می كنند كه از دید دیگران پنهان می ماند. به این
ترتیب با آن كه در زمان حال زندگی می كنند، به آینده نیز توجه دارند.


10- اقدام فوری
كارآفرین های همواره موفق نسبت به تحولات فورا واكنش نشان داده و از ادامه ضرردهی
جلوگیری می كنند. برای مثال اگر یك ارتباط تجاری سودده در حال ضعیف شدن است
فورا اقدام كرده و آن را تقویت می كنند. گاه آن ها به این نوع اقدامات
شخصا تمایلی ندارند اما چون برای موفقیت كسب و كار ضروری است آن را انجام
می دهند. همچنین این افراد در هر زمان فقط یك كار و مفیدترین كار را انجام
می دهند. كسانی كه چند كار را همزمان انجام می دهند در واقع هیچ كدام را
درست به پایان نمی رسانند.



11-رویكرد مثبت
رویكرد منفی تاثیری بسیار مخرب بر زندگی فرد و كسب و كار او دارد. نگاه به جنبه
های منفی هر وضعیت ذهن را نسبت به امكان های مثبت آن وضعیت می بندد و امكان
استفاده از آن را از میان می برد. برعكس، نگاه مثبت باعث افزایش انرژی فرد
شده و او می تواند جنبه هایی را مشاهده كند كه دیگران توجهی به آن ندارند.
گاه توجه به یك نكته كوچك در موفقیتی بزرگ موثر است.




12- استقامت
در حالی كه افراد عادی هر شكست را توجیهی برای تسلیم شدن تلقی می كنند،
كارآفرین های موفق شكست ها را بازخورد مثبت و مفید برای اقدام درست بعدی می
دانند. آن ها از شكست راضی نیستند اما ترس از شكست آن ها را از اقدام باز
نمی دارد.



نكته بسیار مهم این است كه این ویژگی ها در تركیب با هم موثر هستند و به فرد امكان موفقیت همیشگی
را می دهند. برای مثال چون افراد موفق ارتباط های اجتماعی قوی دارند، می
توانند در زمینه های مختلف از مشاوره دیگران استفاده كنند. همچنین چون
همواره می آموزند تغییرات را هوشمندانه مدیریت می كنند و... توجه داشته
باشید كه هیچ یك از این ویژگی ها به ارث نمی رسند بلكه هر فرد می تواند و
باید آن ها را در خود پرورش دهد
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]اشتباهاتی که صاحبان تجارت مرتکب می شوند[/h]
تجربياتی از استيو پالوينا:
من
برای مدت ۱۴ سال در استخدام کسی نبودم و اشتباهات بيزينسی احمقانه ای از
من سر زده است. افراد زيادی را هدايت کردم تا بيزينس خود را آغاز نمايند و
ديده ام که آنها هم اشتباهاتی را مرتکب شده اند. اين مقاله خطاب به کسانی
است که بيزينس خود را به تازگی آغاز کرده يا در شرف انجام آن می باشند.

1.فروش به افراد نامناسب

بااينکه
فروش برای هر بيزينسی حياتی می باشد، شما مجبور نيستيد محصولات خود را به
هرکسی که می بينيد حتی اقوام و دوستانتان پيشنهاد کنيد. علاوه بر آن، تلاش
برای ارائه محصول به کسانی که نياز به آن ندارند هدر دادن زمان شما می
باشد.فروش به افراد نامناسب يعنی فروش به همه! فروش به برخی مشتريان نسبت
به بقيه آسانتر است. به عنوان مثال، همسر من مشاوره وب برای بيزينس های
کوچک انجام می دهد و متوجه شده که کار با برخی مشتريان سخت تر است. اگر يک
مشتری ورشکسته شده و نگران هر يک سکه ای است که خرج می کند يا يک وب سايت
می خواهد اما نمی داند چرا ويا در مورد اينترنت اطلاعات کافی ندارد، مشتری
مناسبی برای شما محسوب نمی گردد. برای نه گفتن به مشتريانی که زحمت آنها
بيش از ارزششان می باشد راحت باشيد. دراينصورت دردسر کمتری داشته و وقت
بيشتری برای جلب مشتريان بهتر و مناسب تر خواهيد داشت.لازم نيست به همه
برای ايجاد روابط کاری در بيزينس جواب مثبت دهيد. من در اولين سال کارم
تقريبا به ۵۰درصد از کسانی که مايل به برقراری روابط کاری با من بودند جواب
مثبت می دادم. من تمام دعوت های ناهار را تنها برای اينکه ببينم می توانم
با آنها آغاز به کار کنم قبول می نمودم. آنها حتی يک سکه هم به من نمی
دادند! اگر فکر می کنيد که يک قرار ملاقات بی هدف می باشد، حتما چنين است.
امروزه من از ۱۰ دعوت تنها يکی را قبول می کنم. اگر پيشنهادی مرا در وهله
اول جذب نکند آن را رد کرده يا ناديده می گيرم.
برخی روابط کاری ارزش
پيگيری ندارند. ياد بگيريد تا به موقعيت ها و پيشنهادات ضعيف جواب منفی
داده و به جای آن به موقعيت های طلايی "بله" بگوييد.

2. صرف هزینه های بالا

تا
زمانی که درآمد ثابتی پیدا نکرده اید، سرمایه اولیه خود را مورد استفاده
قرار ندهید مگر آنکه به موردی ضروری بربخورید. من بیزینس خود را در زمینه
بازی های کامپیوتری با سرمایه 20000 دلار شروع کردم و این مبلغ به زودی
تمام شد و پس از آن من پول قرض می کردم تا بیزینس را سرپا نگه دارم.
متاسفانه، بیزینس مدل اصلی چندان خوب نبود و کار نمی کرد و 5 سال طول کشید
تا بیزینس من سود داد. من بزودی متوجه شدم که هر دلاری که در بیزینس سرمایه
گذاری می شود معادل با دلار دیگری است که سرانجام باید از طریق فروش
دوباره بدست آید.در سال 2004 بیزینس فعلی خود را با تنها 9 دلار شروع کردم
درحالیکه می توانستم بیش از این سرمایه گذاری نمایم. من از لوگوی فانتزی،
وب دیزاین، کارت ویزیت ها و دفتر کار بسیار جالب توجه و پرهزینه ای استفاده
ننمودم. فقط یک دومین ثبت کردم. قبل از اینکه سود کنم، این تمام هزینه من
بود. دیگر هزینه های بیزینس را از سود کارم پرداختم.بیزینس شما باید برای
شما پول بسازد حتی قبل از اینکه شما پولی در آن سرمایه گذاری نمایید.
البته،
بسیاری از بیزینس ها نیاز به صرف مخارج هنگفت دارند اما در عصر بیزینس
اینترنتی، شما به سادگی می توانید یک بیزینس پرمنفعت را آغاز نمایید.

3-صرف مبالغ اندک

نسبت
به سرمايه ای که در اختيار داريد خسيس! نباشيد. در کيفيت صرفه جويی نکنيد!
از پيمانکاران متخصص که برخی پروژه ها را بهتر از شما انجام می دهند بهره
ببريد. هنگامی که مطمئن هستيد ارزش دارد، تجهيزات مناسب خريداری نمايید. به
جای استفاده از مبلمان لوکس، از مبلمانی استفاده کنيد که کارايی شما را
بالا ببرد و در آن احساس راحتی کنيد. در ضمن، از کامپيوتر های قديمی و
آنتيک استفاده نکنيد زيرا سرعت کار شما را پايين می آورد.
مدت زمان زيادی طول می کشد تا شما دانش استفاده به موقع از سرمايه را به دست آوريد لذا روش صرفه جويی را برگزينيد.

4- من بمانيد!
بسياری
از بيزينس های شخصی خود را "ما" خطاب می کنند. اين کار الزامی نيست!
امروزه برای بيزينس شخصی مانعی وجود ندارد. بيزينس من در زمينه بازی های
کامپيوتری برای مدتی طولانی ما بود اما بيزينس شخصی من (development) هنوز
من است. عنوان من را برای بيزينسی به کار بريد که خودتان به تنهايی در آن
کار می کنيد. وانمود کردن آنکه شما ما هستيد در صورتی که در واقعيت تنها يک
نفر می باشيد کمی احمقانه می باشد. اين کار احترامی را نصيب شما نمی کند.
امروزه من بودن برای انجام بيزينس يک مزيت است و شما تنها مسئول قولی هستيد
که می دهيد. قول دادن از جانب ما هميشه ارزشمند نيست.
اگر در بيزينس
تازه کار هستيد خود را جای چيز ديگری جا نزنید! محصولات و سرويس های خود را
بر اساس مهارت ها و استعدادهايتان قيمت گذاری کنيد. برخی از تازه کاران
فکر می کنند هنرپيشه هستند، آنها بيزينس خود را فانتزی می کنند. فريب دادن
مشتريان تنها نتيجه معکوس دارد. اگر آنقدر شرايط سخت برای بيزينس داريد که
مجبور به دروغ گويی می باشيد، هرگز آغاز نکنيد! اگر اعتبار کافی نداريد
وارد دنيای بيزينس نشويد. ابتدا مهارت های خود را بالا ببريد.

5- امضای قرارداد ارزشمند است!

من
اين اشتباه را حتی قبل از آنکه به آن اعتراف کنم مرتکب می شدم. من قرارداد
هايی را با شرکت های به ظاهر معروف امضا می کردم، و زمانيکه مدير عامل
آنها خود را از قرارداد کنار می کشيد، ديگر آنها ارزشی نداشتند. مطمئنا من
اشتباه نکرده بودم اما مگر می توانستم پروژه را در اين وضعيت ادامه دهم؟
نه، بهتر بود کار خودم را می کردم.يک قرارداد امضا شده تنها ورقی کاغذ است.
آن چيزی که در ورای آن قرار دارد، روابط کاری است. اگر روابط کاری به خوبی
پيش نرود، قرارداد عملا بی ارزش می شود. هدف يک قرارداد تعيين واضح و روشن
نقش ها و تعهدات می باشد. اما در نهايت اين روابط کاری است که تعهدات را
به اجرا در می آورد نه يک قرارداد! زمانی که اين حقيقت را دريافتم به روابط
بيشتر اهميت دادم و در نتيجه بيزينس به حالت پايدار رسيد. زمانی که فقط به
آن ورق کاغذ فکر می کنيد بيزينس شما دچار مشکل می شود. بيزينس های موفق
هرگز به يک ورق کاغذ تکيه نمی کنند. يکی از وکلای من که در يک دوجين از
بيزينس های توسعه بازی های کامپيوتری کار کرده است معتقد است که هرگز فقط
روی قرارداد حساب نکنيد. روابط کاری بسيار شبيه روابط شخصی می باشند و
مانند آن عمل می کنند.البته نوشتن قرارداد بسيار ضروری است بخصوص در شرکت
های بزرگی که افراد زيادی به آن رفت و آمد دارند اما قرارداد نسبت به روابط
در درجه دوم اهميت است.
شریعت پناهی
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]13+1 راه ساده برای مدیریت شکایت مشتری[/h]
1 .شکایت مشتری را با آغوش باز پذیرا باشید .

همیشه برای دریافت شکایت آماده باشید . با شکایت و انتقاد مشتری به شکل یک مهمان ناخوانده و مزاحم برخورد نکنید .

وقتی مشتری
ازشما شکایت می کند ذهنا خود را مدیون او بدانید و ممنون او باشید. دست
ازغرور بی جا بردارید . درست است ، بعضی موارد شکایت های نابجایی می شنوید
ولی به هر حال مشتری تعیین کننده نهایی وضعیت کسب و کار شماست .وقتی
پیشاپیش نگرش مثبتی به مقوله شکایات و انتقادهای مشتری داشته باشید ناخود
آگاه رفتارمناسب تری از خود بروز می دهید و این گونه به میزان بیشتری به
صدای مشتری خود دسترسی پیدا خواهید کرد (voice of customer
) و هیچ کسی بهتر از مشتری نمی تواند به شما بگوید که محصولات یا خدماتتان
چه معایبی دارد و بهتر است چگونه باشد تا فروش بیشتری داشته باشید.پس ، در
قبال شکایت و انتقاد جبهه نگیرید و در صدد توجیه برنیایید بلکه به خاطر
توجهی که مشتری نشان داده قدردان او باشید.


2. دریافت شکایات را به عنوان بخشی از فرهنگ سازمانی خود نهادینه کنید.
خیلی
وقت ها اشکالی که در سازمان ها وجود دارد این است که یکپارچگی در فرهنگ
سازمانی آنها دیده نمی شود . مثلا مدیریک سازمان در کلاس های مشتری مداری
شرکت می کند و خودش به اهمیت موضوع پی می برد اما پرسنل آموزش ندیده ،
رفتاری غیر از آنچه مدیر ادعایش را دارد به مشتری نشان می دهند و یاگاهی بر
عکس مدیران شرکت ها پرسنلشان را به کلاس های این گونه می فرستند، بدون
اینکه خودشان فرهنگ لازم را پیدا کنند و این گونه، مشتری در برخورد با
افراد مختلف سازمان گیج شده و به این نتیجه می رسد که فرهنگ سازمانی مشخصی
در آنجا پیاده سازی نشده و آنچه که گاهی به شکل رفتار مشتری مدارانه بروز
می کند صرفا به شخصیت بعضی از پرسنل آن سازمان بستگی دارد نه فرهنگ سازمانی
.


بنابراین با
برگزاری کلاس ها و یا جلسات درون سازمانی پی در پی باید فرهنگ سازی لازم
در خصوص برخورد با شکایات مشتری صورت پذیرد . خیلی وقتها پرسنل نمی دانند
که در مواقع خاص چگونه باید رفتار بکنند و مشتریان نیز در چینن وضعیتی بلا
تکلیف و سر خورده و حتی به شدت عصبانی خواهند شد .


3- امکانات لازم برای بیان شکایت و انتقاد را فراهم کنید.

همانگونه که
در مقاله قبلی بیان شد مشتریان به دلایل مختلفی شکایت خود را ابراز نمی
کنند از جمله عدم اطمینان از پیگیری و پاسخگویی به شکایت ، ترس از برخورد
نامناسب ، ترس از انتقام جویی در دفعات بعدی خرید و نیز نگرانی از هزینه
هایی که بر آنها تحمیل می شود، مواردی همچون هزینه تلفن ، هزینه رفت و آمد
های مکرر ، هزینه ای که به دلیل صرف وقت و دوری از کسب وکار خودشان متحمل
می شوند ، هزینه های روانی ناشی از برخورد نامناسب پرسنل و .... بنابراین
باید کاری کرد که این ترس ها کاهش یافته و با استفاده ازراههای مختلفی مثل
تلفن رایگان ، امکان ثبت شکایت و پیگیری از طریق اینترنت ، پرسنل آموزش
دیده و القاء حس ارزشمند بودن شکایت مشتری به وی، احتمال ابرازآن افزایش
یابد .


به عنوان
مثال در برخی شعب مک دونالد، تلفنی برای این کار وجود دارد که به محض
برداشتن گوشی ، فردی با برخورد مناسب در آن سوی تلفن آماده ثبت شکایات شما و
پیگیریهای لازم می باشد . بنابراین امکانات لازم برای این کار را به تناسب
کسب و کارتان برای مشتری فراهم کنید.


4-به اهداف و خواسته های مشتری شاکی توجه کنید
مشتری
به صورت کلی به دلایل مختلفی از جمله کیفیت نامطلوب محصولات یا خدمات ،
قیمت بیش از حد ، تاخیر در تحویل کالا یا ارائه خدمت ، عدم اجرای کامل
بندهای تعهدات و یا قرارداد ، اهمال کاری و به ویژه رفتارنامناسب فروشنده
یا سایر پرسنل، ناراحت و شاکی می شود . در چنین مواقعی بسته به این که چه
موضوعی باعث شکایتش شده باشد معمولا به دنبال 2 چیز است : 1- جبران خسارت
هایی که به وی تحمیل شده است 2- کسب وجهه شخصی .که به خصوص در مورد دوم ،
مشتری انتظار دارد شما بدانید که چقدر وجودش با ارزش و مهم است . مشتری می
خواهد شما به این ارزشمند بودن اعتراف کنید نه اینکه بخواهید با اعلام عدد
و رقم های خرید سایر مشتریانتان به او بفهمانید که بودن یا نیودنش فرقی
نمی کند. !


اگر این
توانایی را داشته باشید که در مشتری خود، حتی زمانی که شاکی است، احساس
ارزشمند بودن ایجاد کنید بدانید که احتمال خرید های مجدد وی و حتی وفادار
ماندنش را افزایش داده اید.


بنابراین
مشتری و خواسته هایش را جدی بگیرید، با او برخوردی شایسته داشته باشید،
اگرخسارتی دیده آن را جبران کنید و اگر اشتباهی از جانب شما رخ داده دیگر
تکرارش نکنید.


5-با مشتری شاکی همدلی کنید و نشان دهید که شرایطش را درک می کنید.
اولین انتظار مشتری شاکی از شما این است که شرایطش را درک کنید و با او همدلی کنید.
ما در برخورد با مشتریان خود در 2 سطح با آنها رابطه برقرار می کنیم :

1-سطح کاری 2- سطح انسانی

متاسفانه
بسیاری از پرسنل فقط در سطح کاری و فنی آموزش دیده اند و به سطح انسانی که
سایه اش بر تمام سطوح کاری سازمان گسترده شده ،توجه کافی نشان نمی دهند.


به این سناریو توجه کنید :

فرض کنید
اینترنت من قطع شده است.از طرفی من باید خیلی فوری این مقاله را برای مجله
ارسال کنم و گرنه به نوبت چاپ نخواهد رسید . با پیش فرض این که از قطعی های
مکرراینترنت هم شاکی هستم ودر این شرایط اضطراری می خواهم هر چه زودتر
اینترنتم وصل شود به شرکت ISP (تامین
کننده سرویس اینترنت) مربوطه زنگ می زنم . فردی گوشی را بر می دارد و با
صدای نه چندان خوشایندی می گوید : "بفرمایید" و من هم که تحت فشارعصبی
قرار دارم با ناراحتی می گویم : "آقا ، من خیلی از قطعی های مکرر شما
ناراحت هستم . الان هم یه کار فوری دارم و باید سریع مقاله ام رو برای مجله
ایمیل کنم چون قراره فردا بره برای چاپ . ولی هر کاری می کنم اینترنتم وصل
نمی شه ."مسئول مربوطه بدون توجه به احساس و مشکل من و با صدایی بی حوصله
پاسخ می دهد : "شماره اشتراکتون چنده ؟" من شماره ام را اعلام می کنم و او
پاسخ می دهد : " فعلا مشکل از مخابراته، کاریش نمی شه کرد " و وقتی
اعتراض مجدد مرا می شنود می گوید: " آقا فقط شما که نیستی... خیلی های دیگه
هم همین مشکلو دارن.... فعلا کاریش نمی شه کرد ...حالا یه چند ساعت دیگه
دوباره امتحان کنید شاید درست شده باشه " ! و بدون خداحافظی تلفن را قطع
می کند.خوب ، در این مثال فرد پشتیبان هیچ گونه ارتباط شخصی و انسانی با من
و مشکلم برقرار نکرد و حتی مرا راهنمایی نکرد تا شاید بتوانم به گونه ای
دیگر مشکلم را حل کنم . در صورتی که اگر بعد از گوش دادن خوب به مشکل و
توجه کافی به من ، اسم مرا می پرسید و با برخورد دوستانه ای می گفت :


" آقای
وفائی، می فهمم ، کارتون فوریه و زود هم باید ایمیلتون رو بفرستید ....
این قطعی های اخیر به خاطر کابل برگردان منطقه است ... ما هم داریم همه
تلاشمون رو می کنیم تا زودتر حل بشه ..... من حتما مورد شما رو شخصا پیگیری
می کنم .... یه خواهش ازشما دارم ... اگه براتون امکان داره موقتا از
سیستم DIAL UP استفاده کنید و
ایمیل رو ارسال کنید... من هم پیگیرم و تا 1 ساعت دیگه با شما تماس می
گیرم و خبرش رو می دم ... راستی اگه بدونم مقالتون توی کدوم مجله چاپ می شه
حتما می خونمش....... " آیا فکر نمی کنید در این حالت احتمال جلب رضایت من
بیشتر می شد؟ فکر نمی کنید این احساس که طرف مقابل به من توجه کرده مرا در
شرایط بهتری قرار می داد؟ البته تاکید ما همیشه ارائه محصولات و خدمات
مطلوب ، همراه با رفتار شایسته می باشد، این یعنی ارتباط حرفه ای با مشتری
هم در سطح کاری و هم در سطح انسانی.




6- با خوب گوش کردن، مشتری شاکی را مدیریت کنید
همانگونه
که اشاره شد اولین نیاز مشتری شاکی، احساس درک شدن و همدلی از سوی فروشنده
است ( منظور من از فروشنده در اینجا کسی است که به هر شکلی با مشتری و یا
ارباب رجوع سروکار دارد) یکی از مهمترین اصول حرفه ای در این خصوص تسلط به
هنر گوش دادن است.


در زمانی
که مشتری مشغول ابراز ناراحتی و بیان شکایتش می باشد بهترین کار این است که
با توجه کامل به او گوش دهید . در این زمان نباید به بهانه مطرح کردن
دلایل خود ، حرف مشتری را قطع کنید . هر چه که به ذهنتان می رسد و نیز
نکاتی که مشتری مطرح می کند را به صورت کلماتی کوتاه و مختصر یادداشت کنید و
بگذارید تا مشتری به بیان مساله اش ادامه دهد.یادداشت برداری در زمان گوش
دادن به شما کمک می کند تا ذهن خود را روی کاغذ خالی کرده و بهتر متمرکز
شوید و از طرفی احساس مهم بودن به مشتری بدهید.


در این
زمان با حالات چهره (در صورتی که حضوری با شما صحبت می کنند) و کلماتی که
به او نشان دهد درکش می کنید او را تشویق به کامل کردن مطلبش کنید . البته
با توجه به اینکه هنوز نمی دانید که شکایتش موجه است یا خیر از استفاده از
کلمات تاییدی و عذرخواهی زود هنگام مثل " کاملا درست می فرمایید " ، " حق
با شماست " ، " ببخشید " ، " شرمنده ایم " و غیره خودداری کنید ، زیرا این
گونه مشتری فرض را بر این می گذارد که این مسئله ، داستان تکراری شماست و
یا حتی شما از قبل می دانستید که چنین مشکلی ایجاد خواهد شد بلکه باید صرفا
با کلماتی مثل " می فهمم " ، " گوش می دهم ، بفرمایید " و .... و حالات
چهره ی حاکی از همدلی ، توجه خود را کاملا به او معطوف کنید و اگر عصبانی
است او را به آرامش دعوت کنید. در این زمان به هیچ وجه حالت تدافعی به خود
نگیرید واز زبان بدن بسته نیز استفاده نکنید (انشاالله در مجالی دیگر در
خصوص شناخت زبان بدن مطالبی عرضه خواهد شد). پرسیدن سوالات مناسب کمک می
کند که جنبه های مختلف مساله روشن تر گردد


و اگردر این
زمینه به صورت حرفه ای عمل کنید به خصوص در زمانهایی که برای مشتری سوء
تفاهمی ایجاد شده ( مثلا به بعضی از بندهای قرارداد و یا نکاتی که پرسنل
شما توضیح داده بود توجه نکرده) می توانید به خوبی ذهنش را برای مرور مجدد
توافقات فیمابین آماده کرده و با پرسش های حرفه ای (اما نه بازجویانه!) و
روشن گری ، فضایی را ایجاد کنید که مساله خود به خود حل شود . طبق تحقیقات،
جلب رضایت مشتری شاکی 90 در صد مربوط به خوب گوش دادن ، 7درصد مرتبط با
پیگیری به موقع و 3 درصد وابسته به اطلاع رسانی نهایی به وی می باشد .


بنابراین
برای گوش دادن به شکایت مشتری اهمیت خاصی قائل شوید و با این کار، به خصوص
در ارتباط با مشتریان ایرانی ، که کیفیت ارتباطات برایشان بسیار اهمیت
دارد و خیلی وقتها با توجه کافی و عذرخواهی به موقع راضی شده و حتی به
دنبال مطالبه خسارت نیستند، میزان رضایت از کسب و کارتان و درنتیجه
ماندگاری مشتری و سود خود را افزایش دهید.

مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]تقویت کننده‌های پیشنهاد در فروش[/h]
چگونه محصول عالی‌تان را به چیزی تبدیل کنید که مشتری‌ها بخواهند همین الان آن‌را داشته باشند.

تقویت‌کننده‌های
پیشنهاد در واقعا ابزارهایی هستند که میزان اثرگذاری پیشنهادتان را افزایش
می‌دهد-که گاهی این افزایش بسیار شدید است.


بسیاری از
شعارهای اصلی و تاثیرگذار و فوق‌العاده، تقویت‌کننده‌هایی را در متن خود
بکار برده‌اند. اگر از این تقویت کننده‌ها به شکلی باورپذیر و اصولی
استفاده شود، می‌توانند اثر قابل‌توجه و ملموسی از خود برجای گذارند.


به‌یاد
داشته باشید که نباید عجله به‌خرج دهید. وقتی در حال ایجاد پیشنهاد
ردنشدنی‌تان هستید. نخست، کارتان را با پیشنهاد دارای بازگشت سرمایه‌گذاری
بالا آغاز کنید و سپس از این گام‌ها استفاده کنید تا استحکام بیشتری به آن
ببخشید.


ضرورت (ساختگی و راستین)
یک
پیشنهاد الهام‌بخش، به‌نوعی حس ضرورت یا فوریت را در ذهن مشتری‌ها تداعی
می‌کند. اگر مشتری مورد نظرتان از این مسئله در هراس باشد ممکن است در صورت
مسامحه کردن پیشنهاد شما را از دست بدهد، تمایل به امروز و فردا کردن و
به‌تعویق انداختن خرید برای مدت‌های طولانی، در وی از ‌بین می‌رود.


این حس
ضرورت و فوریت می‌تواند واقعی و راستین، و یا حتی ساختگی باشد. به هر شکل
باعث به‌حرکت درآوردن مشتری‌تان شده و بر میزان اثرگذاری پیشنهادتان
بیافزاید. برای مثال بگویید، « این پیشنهاد فقط تا 48 ساعت اعتبار دارد.
البته این مسئله به این معنا نیست که من نمی‌توانم چنین پیشنهادی را بعد
از آن هم ارائه دهم، بلکه علت آن‌است که تمایل دارم فقط با افراد قاطع و
مصمم کار کنم.»


باید به هر
شکل ممکن به این تعهدتان پایبند بمانید، چراکه درغیر این صورت اعتبارتان
زیر سؤال خواهد رفت و بار بعدی که این حربه را در مورد یک مشتری دیگر بکار
بگیرید، او آن‌را جدی نخواهد گرفت.


ارزش افزوده
سعی
کنید مقداری ارزش افزوده غیر‌منتظره به پیشنهادتان اضافه کنید تا میزان
مقاومت مشتری‌تان، کمتر و کمتر شود. این مسئله را می‌توانید در بخش فرایند
نهایی کردن بگنجانید. سعی کنید یک پاداش اضافی به این معامله اضافه کنید تا
آن‌را شیرین‌تر کنید. فقط باید سعی کنید آن چیز دارای ارزش واقعی باشد.
قانون طلایی نمونه‌های مجانی این ‌است: هرگز چیزی را که نمی‌توانید
بفروشید، به عنوان هدیه در اختیار کسی قرار ندهید.


ریسک زدایی
مهمترین
مانعی که در سر راه فروش قرار گرفته ‌است، ترس خریداران از ریسک کردن
است. حداقل کاری که می‌توانید انجام دهید این است که همواره تضمین کنید که
در صورت نارضایتی مشتری، حاضر هستید پول او را پس بدهید.


برای مثال،
پیتزا دومینوز تمام ریسک‌‌ها را در همان ابتدای امر از بین می‌برد. آن‌ها
می‌گویند اگر پیتزای ما دیر به دستتان رسید، لازم نیست پولی برایش پرداخت
کنید.


واقعا متعجب
می‌شوم وقتی می‌بینم چه تعداد فراوانی از کسب‌و‌کارها این‌کار را انجام
نمی‌دهند، چون از این مسئله بیم دارند که مردم از این پیشنهاد سوء استفاده
کنند. اگر تا به‌حال پس ‌دادن پول را ضمانت نمی‌کردید، فکر می‌کنم بعد از
مطالعه حقایق زیر، حتما این‌کار را خواهید کرد:




  1. اغلب مردم حتی اگر واقعا ناراضی هم باشند، برای پس گرفتن پولشان مراجعه نخواهند کرد.
  2. پول‌هایی که پس
    می‌دهید معمولا بسیار کمتر از مقدار سودی است که از طریق افزایش فروش ناشی
    از به‌کار گرفتن این روش برای حذف ریسک به دست می‌آورید.
  3. در ایالات متحده
    قانون شما را موظف می‌کند که در صورت عدم رضایت مشتری، ظرف مدت 30 روز
    اولیه پس‌از فروش، پول او را پس بدهید. بسیاری از کشورهای دیگر هم چنین
    قوانینی دارند.
  4. اگر از پیشنهاد
    ردنشدنی استفاده می‌کنید، به طور طبیعی افراد خیلی کمی ممکن است بخواهند
    پول‌شان را پس بگیرند، چون کاملا از چیزی که به آن‌ها فروخته‌اید احساس
    رضایت دارند.


در مورد
ایده‌هایی که می‌توانید از آن‌ها جهت ازبین بردن ریسک استفاده کنید از قدرت
تخیل خود بهره بگیرید. اگر بتوانید ترس مشتری‌ها از انجام معامله کردن با
خودتان را از بین ببرید، خواهید توانست جریان مداومی از معاملات جدید و
مکرر را برای خودتان به وجود آورید.


کمیابی
مردم
عاشق خریدن چیزهایی هستند که افراد کمی آن‌ها را در اختیار دارند. از حس
از دست دادن و ضرر کردن نیز، ترس فراوانی دارند. اگر مشتری‌های احتمالی‌تان
حس کنند در صورتی که همین الان دست به عمل نزنند، این فرصت را ازدست
خواهند داد، به شکل فعال‌تری وارد عمل می‌شوند. خریداران اگر بدانند از یک
کالا فقط 100 عدد تولید شده و دیگر از آن محصول خاص تولید نخواهد شد،
سریع‌تر راضی شده و دسته‌چک خود را بیرون می‌آورند، تا آنکه بدانند از
محصول موردنظر تعداد نامحدودی وجود دارد و بعدها هم ساخته خواهد شد. اگر
چیزی که شما پیشنهاد می‌دهید به تعداد محدود و یا در زمان محدودی ارائه
شود، مشتری‌ها احساس می‌کنند باید از این موقعیت استفاده کنند تا بعدها
پشیمان نشوند. البته که استفاده ار این تکنیک در مورد هر محصولی جواب
نمی‌دهد.


سهولت
اگر
معامله کردن و انجام کسب‌و‌کار با شما دشوار باشد، چرا مردم باید بخواهند
که مشتری شما باشند؟ سفارش دادن به شما باید خیلی ساده باشد. مشتری‌تان
هیچ‌گاه نباید بگوید، «وای، عجب محصول جالبی! اما چگونه می‌توانم آن‌را
سفارش دهم؟»


توصیه:
خودتان به‌عنوان مشتری یک‌بار کل فرایند فروش خودتان را طی کنید. صادقانه
از خودتان بپرسید: اگر به‌جای مشتری بودید، چه احساسی داشتید، آیا حداکثر
سهولت را در این فرایند ایجاد کرده‌اید؟


فروشندگان
اتومبیل باهوش در همان هنگام که مشغول صحبت کردن با شما هستند، برگه
درخواست خرید را برای‌تان تکمیل می‌کنند. این یکی از کارهایی است که شما
دیگر مجبور نیستید خودتان انجام دهید و در‌نتیجه به خرید نزدیک‌تر می‌شوید.
هرچیزی که گام‌های غیر‌ضروری یا آشفتگی بیشتری به فرایند فروش اضافه
می‌کند، اثری منفی برروی فروش دارد.


ترفندهای قیمت‌گذاری
روانشناسی قیمت‌گذاری و تصمیم‌گیری برای خرید، بسیار جالب است.
قانون 7‌ها و 9ها
پایین
آوردن قیمت همواره به فروش بیشتر منتهی نمی‌شود. اما در بعضی موارد، ختم
کردن رقم قیمت محصول به 7 یا 9 می‌تواند فروش را بالا ببرد. داشتن ترکیب
جالبی از اعداد می‌تواند تاثیر شگرفی بر کسب‌و‌کارتان داشته باشد.
یک بار آزمایشی انجام دادم و در آن قیمت‌های زیر را برای خرید اینترنتی یک نرم‌افزار ارائه نمودم:
«97
دلار،99 دلار و 95 دلار» قیمت 97 دلاری توانست بیش‌از دوبرابر از قیمت 99
دلاری و بیش‌ از پنج برابر قیمت 95 دلاری بفروشد. بله یک قیمت بالاتر که
بیش ‌از پنج برابر محبوب‌تر از یک قیمت ارزان‌تر است.


قانون 7ها و9‌ها توسط بسیاری از بازاریاب‌ها پذیرفته شده است.

افزایش قیمت یعنی افزایش ارزش محصول
گاهی قیمت بالاتر باعث می‌شود مشتری‌ها ارزش بیشتری را برای محصول قائل شوند.

مقایسه
یکی
از ترفندهای بازاریابی مستقیم این‌ است که قیمت محصولتان را با یک محصول
گران قیمت‌تر یا با ارزش واقعی محصول خودتان مقایسه کنید تا قیمت آن کمتر
به‌نظر برسد.


آژانس‌های
املاک وقتی می‌خواهند مواردی را به شما معرفی کنند، ابتدا از موردهای گران
قیمت‌تر شروع می‌کنند. چرا؟ این فروشندگان باهوش می‌دانند که اگر اول موارد
گران‌تر را مشاهده کنید، احتمال دارد در نهایت خریدی را انجام دهید که
قیمتش بیشتر از رقمی است که در ابتدا و به اختیار خودتان اعلام کرده‌اید.


تصور کنید که مشغول تماشای فراری‌های 000/200 دلاری هستید. در این صورت پورشه 000/60 دلاری دیگر چندان گران به‌نظر نمی‌رسد.

تخفیف و کوپن‌های تخفیف
این تاکتیک نیز درواقع روش‌های دیگری برای مقایسه کردن هستند.
اگر قیمت یک محصول 100 دلار باشد، از دریافت یک تخفیف 20 دلاری بسیار خوشحال خواهید شد.
قیمت این محصول می‌توانست از ابتدا 80 دلار باشد، اما وقتی 20 دلار تخفیف می‌گیریم، برداشت ذهنی بهتری داریم.

منحصربه‌فرد بودن- حقیقی یا ساختگی
اگر
مشتری‌تان این باور را داشته باشد که محصولی که به آن نیاز دارد را فقط از
طریق شما می‌تواند بدست آورد، فروش‌تان تضمین شده خواهد بود. آن‌ها این
محصول را می‌خواهند و شما تنها کسی هستید که آن را دارید. حتما لازم نیست
محصول‌تان منحصر‌به فرد باشد. بلکه مسئله مهم این‌ است که این محصول را
مشتری‌ها منحصربه فرد تلقی کنند. بسیاری از کسب‌و‌کارها این اشتباه را
مرتکب می‌شوند که تصور می‌کنند همه مردم رقبای آن‌ها را می‌شناسند. حقیقت
این است که عامه مردم به احتمال زیاد چنین اطلاعاتی ندارند.


ارزش و جایگاه نام تجاری
اگر
محصولتان در صنعتی که در آن قرار دارید، بهترین قلمداد شود، اثرگذاری
فعالیت‌های بازاریابی‌تان نیز به‌طور قطع افزایش می‌یابد. این مسئله در
واقع قدرت نام تجاری‌تان را نشان می‌دهد. اگر بدانیم یک لباس متعلق به یک
برند معروف است با اشتیاق بیشتری به آن نگاه خواهیم کرد، اما اگر یک برند
دیگر لباسی را تولید کند که برایمان جالب باشد و بیشتر به‌نظر بیاید، باز
هم به احتمال قوی لباسی از آن برند معروف را ترجیح خواهیم داد. علت اصلی
این مسئله، برداشت ذهنی ما نسبت به دو نام تجاری است.


یکی از مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر جایگاه نام تجاری، این است که اولین کسی باشید که به یک بازار پا می‌گذارید.
مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
اگر
می‌خواهید فروشی صورت بگیرد، باید به‌موقع پیشنهاد بدهید. حتما می‌گویید
این را خودم هم می‌دانم، بهترین زمان پیشنهاد دادن چه وقت است؟ من از کجا
بدانم؟ هیچ‌کس به‌جز خود شما نمی‌تواند تشخیص بدهد. فقط می‌توانم بگویم
زمان مناسب، وقتی است که نشانه‌های تمایل را در خریدار ببینید و احساس
درونی خود شما هم مؤید آمادگی شرایط باشد.


تشخیص این‌که پیشنهاد را چطور عنوان کنیم، آسان‌تر از تعیین زمان مطرح کردن آن است، باید با آمادگی کامل در مورد آن اقدام کنیم.

نکته مهم:
پرسش‌هایی که هرگز نباید در هنگام پیشنهاد فروش طرح کرد از این قرارند:«
چه‌کار کنم تا این معامله انجام شود؟» یا « شما برای انجام دادن این معامله
چه انتظاری از من دارید؟» به‌نظر برخی این پرسشها توهین‌آمیز هستند و از
طرفی فروشنده‌های حرفه‌ای با هدف‌ها و وظیفه‌های خود آشنا هستند.


بعضی از
فروشنده‌ها پیشنهادشان را طوری مطرح می‌کنند که گویی اهمیت چندانی برای
پاسخ مشتری قائل نیستند. این عده با شنیدن «نه» دست از تلاش بر می‌دارند
ولی فروشنده‌های حرفه‌ای همیشه «نه» را «هنوز نه» تلقی می‌کنند.


1. بپرسید: نگرانید که از معامله با ما ضرر کنید؟
وقتی
از مشتری چنین پرسشی شود، اگر نگران چیزی باشد آن را بروز خواهد داد و از
آن‌جا که معمولاً مورد خاصی وجود ندارد و سکوت می‌کند، می‌توانید فوری
بگویید: ... «خب پس حالا که چیزی را از دست نمی‌دهید، امضاء بفرمایید.»


2. بپرسید: آیا مایلید از خدمات دیگر شرکت ما هم استفاده کنید؟
اگر
شما فروشنده‌ی شرکتی هستید که محصولات متعددی دارد، در ابتدا کار فقط با
یک نوع محصول موقعیت خود را تثبیت کنید و در حاشیه راه را برای معامله‌های
دیگر هموار کنید.


3. به مشتری نشان دهید که مایلید در مراحل بعدی کار هم مشارکت کنید.
به‌طور
مثال بپرسید: آیا می‌خواهید ترتیبی بدهید که من هم زمان تحویل جنس حضور
داشته باشیم؟ یا می‌خواهید چند نفر از کارمندان آموزش ببینند؟ یا به‌نظر
شما جلسه‌های آموزشی را کی برگزار کنیم؟


4. بپرسید آیا مانعی سر راه معامله با شرکت شما می‌بیند؟
بگویید: اگر موردی به نظرتان می رسد، بفرمایید تا رفع کنیم.

5. اگر به مانع یا مشکلی اشاره کرد، بپرسید: فقط به‌خاطر همین یک مورد است که رضایت نمی‌دهید؟
پس اگر این مشکل بر طرف شود کار تمام است؟

6. خلاقیت به خرج دهید.
در
مدت زمانی که منتظر دریافت جواب مشتری هستید، با یک شوخی جالب اعلام وجود
کنید. به طور مثال، برایش پیامک بزنید و بزنید و بنویسید« با جواب مثبت خود
خواب را به چشمان من بازگردان» یا «با یک بله‌ی شما شب تار فروشنده‌ی
بینوا سحر می‌شود.»
نمک بپاشید و پول پارو کنید!

7. شرایطی فراهم کنید که «نه» گفتن به پیشنهادتان سخت باشد.
به
طور مثال،بگویید: «چطور است روز جمعه ناهار در خدمتتان باشیم تا در این
فرصت خواسته‌هایتان را برایم شرح دهید. همان جا به شما خواهم گفت که بر
آوردن آنها در توان ما هست یا نه. این پیشنهاد را می پسندید؟» یا « چطور
است که برای آزمایش، یک نمونه از محصول ما را ببرید. اگر به کارایی آن و
صحت گفته بنده ایمان نیاوردید لازم نیست هزینه‌اش را بپردازید، پیشنهاد
منصفانه است؟»


اگر هیچ یک از مواردهای بالا کار ساز نبود:

7.5. با شوخی کار را تمام کنید.
بگویید: می‌دانید چطور هر دوی ما خلاص می شویم؟ با بله گفتن شما!

نکته مهم
پیشنهادتان
را وقتی عنوان کنید که مشتری از نظر روحی در شرایط مساعدی باشد. یکی از
بدترین مکان‌های ارائه پیشنهاد، دفتر مشتری است و بهترین جا سر میز صبحانه،
ناهار، و یا شامی است که شما میزبانید. دفتر خودتان و نمایشگاه‌های تجاری
هم در الویت‌های بعدی قرار دارند.


پاسخ نهایی
رمز
موفقیت در این است که با حالتی دوستانه و محترمانه پیشنهادتان را عنوان
کنید. مراقب باشید مشتری احساس نکند تحت فشار قرار گرفته و لحنتان آمرانه
نباشد. برای کسب مهارت چاره‌ای جز تمرین زیاد ندارید.

مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]15 راه ساده برای نفوذ در قلب مشتری[/h]
1-در سلام کردن پیشقدم باشید و جواب سلام را هم به گرمی بدهید.
آیا
برای شما هم پیش آمده که به فروشگاه و یا شرکتی مراجعه کنید که در آن فرد
مسئول، نه تنها به شما سلام نمی کند بلکه جواب سلام شما را هم نمی دهد ؟
تازه اگر به شما خیلی هم لطف بکند بدون اینکه به شما نگاهی بیندازد زیر لب
چیزی شبیه سلام می گوید !در فرهنگ ما سلام معمولا اولین کلمه در شروع
ارتباط است .در روایات دینی هم تاکید شده که جواب سلام واجب است. بنابراین
تا حد ممکن شما اولین نفری باشید که سلام می کند و در پاسخ دادن به سلام هم
با استفاده از لحن مناسب و حالت گشوده چهره و افزودن کلماتی مثل "خوش
آمدید" و"در خدمت شما هستم" و... پذیرنده بودن خود را به مشتری القا کنید.


2-قصدتان کمک کردن باشد، حتی اگر سود مستقیمی در کار نباشد. متاسفانه
بسیاری از فروشندگان به محض اینکه می فهمند یک مشتری بالقوه خریدی از
آنهانخواهد کرد، بدون حوصله به باقی سوالات وی پاسخ می گویند و حاضر نیستند
هیچ کمکی به مشتری بکنند .بعضی پارا فراتر گذاشته و با نصب برگه هایی از
این قبیل "فلان چیز را نداریم سوال نفرمایید "جلوی بهانه های ارتباطی با
مشتری را می گیرند. این افراد اگر می دانستند با یک ارتباط سازی ساده ،
چگونه می توانستند در دفعات بعدی به همان مشتری فروش داشته باشند هیچگاه
اینگونه رفتارهای به دور از مشتری مداری از خود بروز نمی دادند .کاری کنید
تا مشتری باز هم به شما رجوع کند.حتی اگر از شما آدرسی را پرسیدند با جان و
دل راهنمایی کنید.


3-مشاور مشتری خود باشید.
اگر
نگرش شما این باشد که با کشف نیازها و خواسته های مشتری، به عنوان یک
مشاور، او را برای یک خرید صحیح و با ارزش راهنمایی کنید به شما تبریک می
گویم، زیرا این گونه، مشتری خود را برای مدتی طولانی حفظ خواهید کرد. اگر
مشتری احساس کندکه شما قبل از اینکه به سود خود توجه داشته باشید ،منافع او
را در نظر می گیرید، به شما اعتماد می کند و اعتماد یکی از مهمترین ارکان
فرایند فروش است.بنابراین لازم است قبل از اینکه به ارائه توضیحات محصول
خود بپردازید، با پرسش های خوب، هر چه بیشتر در مورد مشتری و نیازهایش
اطلاعات کسب کنید وآنگاه در راستای کمک به اوبرای خرید مناسب ، از هیچ
تلاشی دریغ نکنید.


4-دیگر کافی است. دست از قضاوت بردارید. شما
به عنوان یک فروشنده ،آن هم در موارد فروش چکی و اقساطی، حق دارید در خصوص
اعتبار سنجی مشتری خود تحقیق لازم را انجام دهید، اما در زمان مکالمه با
مشتری، دست از قضاوت در مورد شخصیت و نگرش او بردارید، چون این امر نه تنها
باعث می شود که از فضای گوش دادن فعالانه، که یکی از ملزومات یک فروشنده
حرفه ای است خارج شوید بلکه سبب ایجاد اختلال در تبادل احساسی میان شما و
مشتری خواهد شد .مشتری شما از طرز نگاه و زبان بدنتان به راحتی به احساس
بدی که منتقل می کنید پی خواهد برد. یادمان باشد ما اساسا صلاحیت قضاوت
کردن دیگران و بر چسب زدن به آنها را نداریم.بنابراین در زمان ارتباط با
مشتری باید تمام حواسمان به او و صحبتهایش باشد.


5-یکپارچگی شخصیت و هویت داشته باشید .
هیچ
کس از آدمی که دمدمی مزاج باشد خوشش نمی آید. اینکه یکبار حالتان خوب باشد
و با مشتری خوش برخورد باشید و دفعه بعد که اعصابتان از جای دیگر خراب بود
جواب سلام مشتری راهم ندهید شخصیت شما را در ذهن مشتری به عنوان یک انسان
دمدمی مزاج شکل می دهد .آنگاه روی شما حساب خاصی باز نخواهد کرد و تکلیفش
با شما معلوم نخواهد بود . بنابراین اگر مجبور نباشد به شما مراجعه نخواهد
کرد و شما ممکن است فروش هایی را به همین خاطر از دست بدهید. بنابراین روی
مدیریت احساستان کار کنید تا دیگران هم تکلیفشان را با شما بدانند


6-به ظاهر و بهداشت خود توجه کنید.
شما
با لباستان اولین تاثیر را در ذهن مخاطب می گذارید. آیا لباسی که به تن
دارید با تصویری که دوست دارید دیگران از شما در ذهنشان داشته باشند
همخوانی دارد ؟آیا به بوی بدن و دهانتان توجه کرده اید ؟آیا به آرایش موی
خود اهمیت می دهید؟ اولین چیزی که ارائه می کنید خودتان هستید. برای
خریداران امروزی مهم است که از چه کسی خرید می کنند.


پوشیدن یک لباس تمیز و
مرتب که با اندام شما سازگاری داشته باشد، تصویری مثبت از شما بر جای می
گذارد. بنابراین برای ظاهر خود اهمیت بیشتری قائل شوید.


7-به پرسش مشتری ،تک کلمه ای پاسخ ندهید .
بارها
پیش آمده وارد فروشگاهی شدم و از فروشنده سوال کردم (فلان محصول را دارید
؟) و فروشنده بدون توجه کافی به من در جواب فقط از کلمه "نه " استفاده
نمود، در صورتی که اگر با احترام بیشتری برخورد می کرد و حداقل می گفت "نه
متاسفانه "باعث مکث بیشتری در من می شد و ممکن بود با گفتن "اما فلان چیز
را داریم .دوست دارید بیارم خدمتتون ؟"باعث می شد من خریدی انجام دهم.پس به
سوالات مشتری با حوصله و احترام جواب دهید و در صورت امکان، پیشنهاد خرید
بیشتری را هم به وی بدهید، زیرا قرار است سهم بیشتری از هر مشتری داشته
باشیم.


8-در زمان مکالمه با چهره گشوده و متبسم با مشتری برخورد کنید .
لبخند
مسری است .بنابراین با استفاده از این اصل، احساس بهتری در مشتری خود
ایجاد کنید. زمانی که مشتری احساس خوبی داشته باشد فرایند فروش تسهیل می
گردد. بنابراین به دفعات به چهره خود در آینه نگاه کنید. تبسم را تمرین
کنید. قرار نیست با صدای بلند بخندیم ،کافی است چهره ای گشوده و متبسم
داشته باشیم .بسیاری از فروشندگانی که با آنها برخورد داشته ام چهره ای
عبوس داشته اند و به صورت ناخوداگاه به مشتری می گویند: "سریع خریدت را
انجام بده و برو بیرون! " شما معمولا چگونه برخورد می کنید؟


9-با مشتری بحث نکنید .
متاسفانه
گاهی اوقات فروشندگان برای اثبات حرف خود، با مشتری وارد بحث شده و گفته
های مشتری را نقض می کنندبدترین کاری که می توانید بکنید این است که به یک
مشتری بگویید "تو اشتباه می کنی ".هیچ کس از شنیدن این جمله احساس خوبی
نخواهد داشت .در چنین حالتی مشتری هم حالت دفاعی به خود گرفته و آماده می
شود تا با شما بجنگد و به شما اثبات کند "کسی که اشتباه می کند شما هستید
"پس شدیدا مراقب جملاتی که به کار می برید باشید.


10-حرفهایتان راساده و قابل فهم بزنید .
در
ارتباط با مشتری تا جایی که ممکن است تلاش کنید واضح و شفاف سخن بگویید
.عدم پیچیدگی در بیان مطالب، به شما کمک می کند ارتباط بهتری برقرار سازید
.استفاده از واژه ها به تناسب سطح کلام مشتری و به کار بردن مثال های روشن
کننده، شما را در هدایت مشتری به سمت خرید یاری می نماید.از به کاربردن
اصطلاحات فنی و پیچیده در زمانی که با مشتری غیر فنی روبرو هستید شدیدا
خودداری کنید.


11- در پاسخ به درخواست مشتری سرعت عمل به خرج دهید .
هیچگاه
مشتری را معطل نکنید .به مشتری توجه کنید. به سوالاتش به درستی پاسخ
بگویید و کاری که باید انجام شود را در سریعترین زمان ممکن انجام دهید.
امروزه مشتریان ما آدم های پر مشغله ای هستند که معمولا فرصت کافی ندارند.
بنابراین سرعت عمل در پاسخگویی یکی از امتیازات شما محسوب خواهد شد.


12- در رفتار خود نشان دهید که مشتری شما فرد مهمی است .
این
را به عنوان یک باور در ذهن خود داشته باشید که مشتری شما فرد مهمی است
.باور کنید که مشتری رئیس شماست. فقط به امروز نگاه نکنید شاید در شرایطی
باشیدکه مشتری مجبور باشد با هر اخلاق و رفتار شما بسازد و از شما خرید کند
اما اگر تا کنون برای کسب و کار شما اتفاق نیفتاده به زودی منتظر باشید:"
اگر احساس خوبی در مشتری خود ایجاد نکنید او دیگر شما را انتخاب نخواهد
کرد". همه انسان ها دوست دارند به آنها توجه شود. بنابراین کاری کنید تا
مشتری در کنار شما احساس بهتری داشته باشد. این باعث می شود بیشتر بخواهد
در کنار شما باشد و لا جرم بیشتر از شما خرید خواهد کرد.


13-از نام مشتری استفاده کنید .
تاحد
ممکن نام مشتریان خود را یاد بگیرید و در زمان مکالمه از آن استفاده کنید.
در اکثر کسب و کارها شما این فرصت را دارید که از مشتری نامش را بپرسید.
دوستی دارم که مسئول بخش ارتباط با مشتری در یکی از هتل ها در یک کشور غربی
بود .او می گفت فردی که مسئول حمل چمدان مشتری موظف بود در طول مسیر،از
میز پذیرش تا اتاق ،حداقل 3 بار با فاصله از نام مشتری استفاده کند. به
عنوان مثال می گفت "به هتل ما خوش آمدید آقای وفایی "...."آقای وفایی شما
می توانید از استخر هتل هم استفاده نمایید "........."آقای وفایی، امیدوارم
این چند روز بهتون خوش بگذره "


فقطبه این نکته توجه
داشته باشید که در فرهنگ ما ،در روابط کاری، باید از نام خانوادگی افراد
استفاده کرد، جز اینکه با مشتری به فضای صمیمی تری وارد شده باشید. ضمنا
بگذارید مشتریان هم نام شما را یاد بگیرند.


14-به چشمان مشتری نگاه کنید.
یکی
از مهمترین ابزارها برای برقراری ارتباطات "چشم" است .پیام های بسیاری از
طریق چشمان شما به دیگران منتقل می شود. وقتی مشتری با شما صحبت می کند
حتما به چشمانش نگاه کنید .نگاه شما نباید خیره باشد بلکه با مهربانی و
توجه و احترام آمیخته باشد. خیلی وقتها نگاه نکردن به مشتری به عنوان بی
احترامی تلقی می شود . اما مراقب باشید در این کار افراط به خرج ندهید و
مخصوصا در حالت فروشگاهی مشتری را با نگاه تعقیب نکنید ، مشتری ایرانی خوشش
نمی آید کسی در زمان خرید مزاحمش باشد بنابراین در استفاده از فرمول هایی
که در فرهنگ های دیگر رایج است احتیاط کنید. منظور ما استفاده از تماس
چشمی در زمانی است که مشتری در حال صحبت با شماست و یا تازه وارد محل کار
شما شده و یا قصد خروج دارد.


15-خداحافظی خوبی داشته باشید. خداحافظی
هم به اندازه سلام مهم است. چه مشتری شما خرید کرده باشد و چه نکرده باشد،
برای شما بهتر است که به خوبی او را بدرقه نمایید. با لحن مناسب و چهره
متبسم از مشتری خداحافظی کنید. شما با این کاراحتمال بازگشت مشتری را
افزایش می دهید. هیچ کس احساس خوبی به فروشنده ای که فقط به فروش فکر می
کند ندارد، بنابراین در پایان هم احساس خوبی در وی ایجاد کنید ، نه مثل
برخی فروشندگان که اگر از آنها خریدی انجام نشود، جواب خداحافظی مشتری را
هم نمی دهند.برای ما ایرانی ها توجه به اینگونه تعارفات حیاتی است پس برای
رونق کسب و کارتان عوامل فرهنگی را فراموش نکنید.

مدیر سبز
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
برقراری
تماس تلفنی برای بسیاری از افراد یکی از سخت‌ترین کارها است. به‌خصوص اگر
فرد مقابل را نشناسیم و همچنین بخواهیم به او چیزی بفروشیم. بسیاری از
بازاریابان تلفنی مهارت کافی در برقراری ارتباط از طریق تلفن را ندارند و
فروش‌های بسیاری را از دست می‌دهند.


دلیل این
مشکل آن است که هنر مذاکره را یاد نگرفته‌اند و فکر می‌کنند که راز فروش
تلفنی فقط آن است که تلاش‌هایشان بیشتر کنند. اگر بازاریابی تلفنی را
به‌درستی انجام ندهید، خودتان سهوا موجب بروز اعتراضات فراوانی می‌شوید.


اولین گام
در بهبود بازاریابی تلفنی آن است که یاد بگیرید چطور به‌جای اینکه یک
فروشنده ساده باشید، یک دوست، مربی و مشاور باشید. نباید به مشتریان به چشم
متقاضی محصول‌تان نگاه کنید، بلکه باید به‌عنوان مشتری خودتان به آن‌ها
نگاه کنید. باید قبل از هر چیز دیگری، خودتان را به آنها ثابت کنید.


در ادامه به
اشتباهات رایج بازاریابان که ممکن است موجب اعتراض مشتریان احتمالی شود
اشاره کرده‌ و روش‌های اجتناب از آن‌ها را ذکر می‌کنیم. با استفاده از این
استراتژی‌ها، فرایند تبدیل علاقه‌مند به مشتری آسان‌تر شده و منجر به فروش
بیشتر و نهایتا رشد کسب‌و‌کار می‌شود.




اعتراض 1: الان کار دارم و نمی‌توانم صحبت کنم، لطفا بعدا تماس بگیرید.

مشکل: در واقع مخاطب به شما می‌گوید دارید مزاحمت ایجاد می‌کنید.بسیاری
از بازاریابان تلفنی فکر می‌کنند که باید همه چیز را ظرف 10 ثانیه بیان
کنند وگرنه مشتری تلفن را قطع می‌کند، درحالی‌که این موضوع بسیاری از مردم
را فراری می‌دهد. شخصا با بازاریابانی برخورد می‌کنم که آنقدر سریع صحبت
می‌کنند که این ذهنیت را ایجاد می‌کنند که صرفا تکلیف خود را انجام می‌دهند
و باید متنی را از حفظ بگویند و کار را تمام کنند.


راه‌حل:
در ابتدا خود را معرفی کنید. آهسته پیش بروید! بپرسید: آیا زمان مناسبی
برای مکالمه است؟ اگر پاسخ مشتری منفی بود، از او بپرسید کی می‌توانید
دوباره تماس بگیرید؟ وقتی مردم اختیار این را دارند که خودشان زمانی را
تعیین کنند، حتی اگر نسبت به قصد و نیت شما تردید داشته باشند، احساس راحتی
بیشتری می‌کنند. اگر بازاریاب پرگویی کند و مخاطب احساس کند وقتش تلف
می‌شود، سریعا بهانه‌ای برای قطع مکالمه می‌آورد یا گوشی را قطع می‌کند. با
پرگویی و عدم کسب اجازه برای صحبت، شاید شخصی را از دست ‌دهید که ممکن است
یکی از بهترین مشتریان شما شود.


اعتراض 2: اگر لازم شد خودمان با شما تماس می‌گیریم.

مشکل: مخاطب
هیچ مطلب قابل‌توجه و باارزشی در صحبت‌های شما نیافته است. مخاطب احساس
می‌کند شما فقط به ‌فکر فروش خود هستید و اگر با شما معامله کند، شما برنده
می‌شوید و او به‌عنوان خریدار بازنده خواهد بود.


راه‌حل:
بسیاری از بازاریابان قبل از دریافت اطلاعات کافی درباره مخاطب شروع به
توضیح دادن می‌کنند. راز بازاریابان موفق در سوال کردن است. سعی کنید در
بازاریابی تلفنی گفتگو انجام دهید. گفتگو با سخنرانی فرق می‌کند. در گفتگو
دو طرف صحبت می‌کنند و هر بخش از مکالمه با توجه به صحبت‌های شخص مقابل شکل
می‌گیرد. در سخنرانی یک نفر صحبت می‌کند و طرف مقابل مجبور است گوش فرا
دهد. با سوالات به‌موقع می‌توانید مخاطب را بهتر بشناسید و مزایای محصولات و
خدمات خود را متناسب با نیازها و خواسته‌های مخاطب توضیح دهید.


اعتراض 3: مسئولیت همه جلسات و تصمیمات مالی به عهده فرد دیگری است.

مشکل: پس
از مکالمات و تماس‌های مکرر با شخصی، درمی‌یابید که او هیچ نقشی در فرایند
تصمیم‌گیری خرید ندارد و شما فقط وقت خود را تلف کرده‌اید. صرف اینکه فردی
حاضر است به صحبت‌های شما گوش فرا دهد، نشان نمی‌دهد که قدرت خرید دارد.


راه‌حل:
مطمئن شوید با شخص مناسبی صحبت می‌کنید. معمولا بازاریابان برای فرار از
دردسر و مکالمات سخت با افرادی صحبت می‌کنند که قدرت تصمیم‌گیری ندارند و
با اینکار وقت خود را تلف می‌کنند. بعضی خانم‌ها ترجیح می‌دهند برای
تصمیم‌گیری خرید با شوهرانشان صحبت کنید. اگر در طول روز یا آخر هفته تماس
بگیرید، ممکن است پرستار بچه و یا خدمتکار خانه به تلفن شما پاسخ دهد.
همچنین، با فرهنگ‌های محدوده‌ای که تماس می‌گیرید آشنا شوید، در نتیجه شخص
مقابل را نمی‌رنجانید.


اعتراض 4: افراد زیادی هر روز با من تماس می‌گیرند و سعی می‌کنند چیزی بفروشند. چرا باید به شما اعتماد کنم.

مشکل: مخاطب
نمی‌تواند به‌راحتی به شما اعتماد کند. حتی اگر محصولی بی‌نظیر دارید و
مخاطب با استفاده از آن سود می‌برد، پیش‌فرض مخاطب آن است که نمی‌توان به
افراد ناشناس اعتماد کرد و بهتر است از محصولات و راه‌حل‌های قبلی استفاده
کرد.


راه‌حل:
آقای ست گادین در کتابش با عنوان « تمامی بازاریابان درغگو هستند» توضیح
می‌دهد که پیش‌فرض غالب مشتریان آن است که شما دروغگو هستید. پس بسیار
سنجیده صحبت کنید. کافی است در ابتدای مکالمه بگوئید: ما بزرگترین
عرضه‌کننده ... هستیم. اگر مکالمه‌ای را اینگونه آغاز کنید، به احتمال زیاد
امکان فروش را از دست داده‌اید. مخاطب همان ابتدای مکالمه با خود می‌گوید:
درست فکر می‌کردم، این بازاریاب هم دروغگویی بیش نیست!


در صحبت‌های
خود کلی‌گویی نکنید. اگر از اعداد و ارقام و آمار استفاده می‌کنید، باید
کاملا دقیق و قابل استناد باشد. بسیاری از بازاریابان می‌گویند: 90 درصد
مشتریان از محصولات ما راضی هستند. آیا نظرسنجی دقیقی انجام شده است؟ جامعه
آماری متشکل از چند نفر بودند؟


فهرستی از
مشتریان راضی و خشنود خود تهیه کنید و از آنان اجازه بگیرید که شماره تماس
یا آدرس ایمیل‌شان را به مشتریان جدید بدهید. اگر لازم شد این فهرست را در
اختیار مخاطبان جدید قرار دهید. هر چه بیشتر اعتبارسازی کنید، سریع‌تر
می‌توانید کسب‌و‌کار خود را توسعه دهید. تبلیغات دهان‌به‌دهان یکی از
سریع‌ترین راه‌های انجام این کار است.


اعتراض 5:‌ قبلا سه بار برای این موضوع با من تماس گرفته‌اید. لطفا دیگر با من تماس نگیرید!

مشکل: صحبت‌های
شما تکراری است و در نهایت فقط می‌خواهید محصول خود را بفروشید. خریداران
هیچگاه دوست ندارند تحت فشار قرار گیرند. آنها از فروشندگان سمج فرار
می‌کنند. آنها دوست دارند راهنمایی شوند، ولی تصمیم نهایی را خودشان
بگیرند.


راه‌حل:
در هر تماس مطلب باارزش و جدیدی برای ارائه داشته باشید. فرض کنید یک بار
با مخاطب تماس گرفته‌اید. در تماس دوم بگوئید پیرو صحبت‌های قبلی شما به
محصولمان علاقه‌مند بودید. ما مقاله جدیدی آماده کرده‌ایم که اشتباهاتی که
خریداران مرتکب می‌شوند را توضیح می‌دهد. آیا مایلید این مقاله رایگان را
فکس کنم یا از طریق پست برایتان بفرستم؟


اگر محصولی
را در یک بازار رقابتی می‌فروشید، باید بالاتر از بقیه باشید. بگذارید
مشتریان تفاوت‌های شما و رقبایتان را به‌وضوح ببینند. به آن‌ها روش‌هایی
نشان دهید تا محصولات دیگران را بررسی کنند. آمار و مشخصات جمعیت‌شناختی
فعلی و به‌روز بازار را در اختیار داشته باشید.


اعتراض 6: ببخشید، معذرت می‌خواهم اما در حال حاضر کارهای مهم‌تری دارم که باید انجام دهم.

مشکل: شما
به مدت یک دقیقه تلفنی با یک مشتری احتمالی صحبت می‌کنید و ناگهان آن‌ها
می‌خواهند بروند. چه اتفاقی افتاده است؟ در اغلب مواقع مشتری به سخنان شما
علاقه نشان می‌دهد، سپس شما شروع به صحبت می‌کنید و حوصله آنها را سر
می‌برید و کار به جایی می‌رسد که کاسه صبر مخاطب لبریز می‌شود.


راه‌حل:
هر موضوع را مختصر و دوستانه بیان کنید. اگر برای قطعی‌کردن قرار ملاقات
هیجان‌زده شوید و به حرافی درباره حرفه‌تان بپردازید، یک مشتری علاقه‌مند
را از دست داده‌اید. موضوع بحث هر چه هست، چه خانواده، چه حوزه کاری و چه
رویدادهای جاری، روش‌هایی برای مکالمه مختصر و کوتاه در تماس‌ها پیدا کنید.
از تعارفات بیش از حد و اغراق‌آمیز بپرهیزید. این کار به مشتری کمک می‌کند
تا بفهمد برای وقتش ارزش قائلید و آرامش بدهد. بیش از حد معمول آرام صحبت
نکنید. این کار هم می‌تواند باعث خستگی مخاطب شود. صحبت را تا زمانی ادامه
دهید که مخاطب با علاقه گوش می‌کند.

مجله موفقیت 211 - ژان بقوسیان
 

فروشگاه اقیانوس

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2012
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
5
محل سکونت
IRAN
[h=2]آیا فروشنده خوبی هستید؟[/h]
فروشندگان در هر سطحی باید خود را پزشکان فروش به‌حساب بیاورند. این مدلی مفید برای آموزش و یادگیری است.

اگر در هر جای دنیا به
پزشک مراجعه کنید، آن‌ها همیشه رویه‌ای مشخص را دنبال می‌کنند که شامل سه
مرحله است: معاینه، تشخیص و پیشنهاد درمان یا تجویز نسخه. فروشندگان نیز
باید از همین سه گام در عملیات فروش خود استفاده کنند.


معاینه
همانطور
که پزشک قبل از اتخاذ تصمیم نهایی یا ارائه هر پیشنهادی بر معاینه کامل
بیمار تاکید می‌کند، شما نیز باید همین‌کار را در مورد هریک از مشتریان
احتمالی خود انجام دهید.


هرگز فکر نکنید یک
نسخه برای همه مناسب است. هیچگاه فکر نکنید که دلیل یک فرد برای خرید
محصولات و خدمات شما با دلیل دیگران یکسان است. یک فروشنده فوق‌العاده قبل
از ارائه فروش خود، بادقت به سخنان مشتری گوش می‌دهد.


در طی فرایند جمع‌آوری
اطلاعات، خود را موظف کنید که درباره محصول و خدمت‌ صحبت نکرده و پیشنهادی
ارائه نکنید. هیچ پزشکی قبل از معاینه شما، با شور‌و‌شوق درباره قرص‌های
متنوعی که می‌تواند برای یک بیماری خاص تجویز کند، صحبت نمی‌کند. بنابراین،
صبور باشید. سوالات زیادی بپرسید. نیازها، خواسته‌ها، امیدها و آرزوهای
مشتری را کاملا بررسی کنید.


تشخیص
در
این مرحله، همه اطلاعاتی که مشتری در اختیار شما گذاشته است را بادقت مرور
می‌کنید و با پرسیدن سوالات بیشتر از درک دقیق و درست خود مطمئن می‌شوید.

سپس آنچه را که فکر می‌کنید نیاز یا خواسته واقعی مشتری باشد بیان کرده و روش برآوردن آن‌را توضیح می‌دهید.

اغلب
بیماران درک شفافی از مشکلات یا نیازهای واقعی خود ندارند. به همین دلیل
است که یک پزشک مجرب و خوب همیشه یافته‌های خود را برایتان تشریح می‌کند،
کلیه روش‌های درمانی ممکن را توضیح می‌دهد و سپس بهترین درمان ممکن برای
شما را توصیه می‌کند.


این وظیفه پزشک است که
مانند فروشنده، تمامی گزینه‌های ممکن را برای بیمار تشریح کند. این‌کار
باعث افزایش اعتبار شما به‌عنوان یک منبع موثق اطلاعات شده و همدلی شما در
حل مشکلات آن‌ها را نشان می‌دهد. این کار باعث می‌شود مشتری با کمال میل
راه‌حل‌های متنوع شما را بررسی کند.


تجویز
بعد
از انجام معاینه کامل، در‌میان گذاشتن تشخیص خود با مشتری احتمالی و توافق
او، به مرحله سوم یعنی تجویز یا روش درمان قدم می‌گذارید. در این مرحله
محصول یا خدمت مناسب مشتری را به او پیشنهاد می‌دهید و با در‌نظر گرفتن همه
جوانب، مشتری را به اقدام ترغیب می‌کنید.


کار یک فروشنده خوب
عایق‌بندی فقط فروش محصولات باکیفیت و ارائه قیمت‌های عالی نیست. او ابتدا
خانه را وارسی می‌کند تا دریابد چگونه ساخته شده است و هزینه‌های کنونی
انرژی آن چقدر است. سپس به شما نشان می‌دهد که به‌دلیل داشتن عایق‌بندی
قدیمی، دو برابر همسایگان خود، هزینه انرژی پرداخت می‌کنید و ازآنجا‌که
همسایه‌ها مشکل آلودگی حاصل از عایق‌بندی قدیمی در اتاق زیر شیروانی را
ندارند، نشانه‌های آلرژی در آن‌ها بسیار کمتر دیده می‌شود. او توضیح می‌دهد
که چرا خانه همسایگان شما بوی تمیزی و تازگی می‌دهد. سپس اقدامات لازم
برای داشتن عایق‌بندی بهتر و داشتن مزایای مورد درخواست شما را پیشنهاد
می‌دهد.


فروشندگان باید خود را
پزشکان فروش بدانند، یعنی افراد متخصصی که کارشان تلفیقی از هنر،
اخلاقیات، ارائه رویه‌های نتیجه‌بخش و وقف کامل خود برای رفاه مشتری
(بیمار) است. 20 درصد فروشندگان برتر در هر حوزه‌، این رفتار حرفه‌ای را
ارائه می‌دهند.

منبع کتاب کسب وکار فوق العاده
 

inpersia

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژوئن 2012
نوشته‌ها
143
لایک‌ها
12
تاپیک خیلی خوبیه و متن های خوبی داره درسته قدیمی هست ولی دوستان می تونند پست بذارن و جدیدش کنند :دی
 
بالا