برگزیده های پرشین تولز

زیبا ترین شعرهایی که تا به حال خواندید یا شنیدید

data4u

Registered User
تاریخ عضویت
24 آگوست 2012
نوشته‌ها
1,963
لایک‌ها
658
سن
41
محل سکونت
اصفهان
از علی آموز اخلاص عمل ، شیر حق را منزه دان از دغل
مولوی
 

ctcn8311885

Registered User
تاریخ عضویت
20 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
3,302
لایک‌ها
1,168
محل سکونت
★★★★★
مادر نام مرا مرگ تو نهاد (فردوسی,شاه سخنوران)
 

data4u

Registered User
تاریخ عضویت
24 آگوست 2012
نوشته‌ها
1,963
لایک‌ها
658
سن
41
محل سکونت
اصفهان
بسم اله الرحمن الرحیم ، هست کلید در گنج حکیم
فاتحه ی فکرت و ختم سخن ، نام خدای است برین یاد کن
نظامی گنجوی
-------
سخن = sakhon ( به ضرورت وزن شعری )
 

bortez

Registered User
تاریخ عضویت
27 اکتبر 2012
نوشته‌ها
856
لایک‌ها
480
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!

حضرت مولانا...نوروز 94
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
خسته ام مثل زنی از شاعری شوهرش
مثل مردی مانده در احقاق حق همسرش

مثل مجنونی که لیلی در دلش باشد ولی
شور شیرین ناگهان افتاده باشد در سرش



خسته ام ... چون شاعر ِ از شعر خنجر خورده ای
که دهان وا کرده باشد زخم های دفترش

خستگی دارد ... ندارد؟! اینکه عطرت هست و باز
هرچه می گردد نمی بیند تو را دور و برش

سمتی از این شهر باران دیده پیدایت شد و
سمت دیگر گم شدی در پشت چشمان ترش

از خیابان های شهر لاابالی خسته ام
از خیانت های هر سمتش به سمت دیگرش

مثل سربازی که در جنگ است با معشوقه اش
سر به راهی دارد و جا مانده اما باورش

لاجِرَم فرجام این جریان عشق و عاشقی
بستگی دارد به جنگ مرد با همسنگرش

خسته ام ... مثل ِ ... شبیهِ ... خسته ام! خسته! همین
خسته ای را، خستگی را، فرض کن ... خسته تَـرَش



رضا طبیب زاده
 

data4u

Registered User
تاریخ عضویت
24 آگوست 2012
نوشته‌ها
1,963
لایک‌ها
658
سن
41
محل سکونت
اصفهان
زندگی آب روانیست روان میگذرد ، آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
زندگی تکرار فرداهای ماست

می رسد روزی که فردا نیستیم...

آنچه می ماند فقط نقش نکوست

نقش ها می ماند و ما نیستیم...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
آوای باد انگار، آوای خشکسالیست

دنیا به این بزرگی، یک کوزه ی سفالیست

باید که عشق ورزید، باید که مهربان بود

زیرا که زنده ماندن، هر لحظه احتمالیست...!
 
  • Like
Reactions: s_x

data4u

Registered User
تاریخ عضویت
24 آگوست 2012
نوشته‌ها
1,963
لایک‌ها
658
سن
41
محل سکونت
اصفهان
شراب لعل باشد قوت جان ها ، قوت دل ها
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
----------
یاقوت حموی ، شاهد شعری برای اولین غزل حافظ
 

Milad88

Registered User
تاریخ عضویت
21 اکتبر 2007
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
51
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می‌برد

بی‌گمان من می‌شوم بازنده و او می‌برد

اشک می‌ریزم و می‌دانم که چشمان مرا

عاقبت این گریه‌های بی‌ حد از سو می‌برد

آن ‌قدر تلخم که هرکس یک نظر می‌بیندم

ماجرا را راحت از رفتار من بو می‌برد

من در این فکرم جهان را می‌شود تغییر داد

عاقبت اما مرا تقدیر از رو می‌برد

یک نفر از خواب بیدارم کند دارد کسی

با خودش عشق مرا بازو به بازو می‌برد

الهام دیداریان
 

Milad88

Registered User
تاریخ عضویت
21 اکتبر 2007
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
51
من عاشق این شعرم ... با این شعر اشک ریختم ... شعر همسر یک شهید که سرشار از عشقه:

در خیالات خودم ، در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه ، از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم ، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت ، توی فنجانی که نیست

بازمی خندی ومی پرسی که حالت بهتر است؟!
باز می خندم که خیلی ، گرچه می دانی که نیست

شعر می خوانم برایت ، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت ، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست ...؟!

وقت رفتن می شود ، با بغض می گویم نرو ...
پشت پایت اشک می ریزم ، در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم ، با یاد مهمانی که نیست ...!

بعد تو این کار هر روز من است
باور این که نباشی ، کار آسانی که نیست ...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام



صبا آقاجانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مسیر عشق

بلبلی دیدم که با گل صحبتی بسیــــــــــار دارد
می کنـددرگوش گل هر آنچه در منقـــــــــار دارد

گاه ثنا گوید به گل، گـــاه درخفـــا بوسد به گل
گاه گله دارد زگـــــل، اینکه چرا گل خـار دارد؟

گل چو بشنید این سخن، خندید و گفت او را به طعن
هر که طی کرد راه عشق،گفت پیچ و خـم بسیار دارد

زندگانی را بسـی تلخـی و شیریــــــن با هم است
طـــالب گنـج را ندیدی دوسـتی با مــــار دارد؟

گفت در قـرآن خــدا((لقــد خلقنـــا فی کــبد))۱
یک نفر پیدا نشد کاین آیــــه را انکــــار دارد

گفتم امشب مـی روم بینم جمــالــــش، گرچـــه او
همنشیـنی با من مجنــون صفت را عـــــــار دارد

شد نصیبم درد و هجران، پس خدایا وصلتی حاصل نما
هــرکـه را عشـق به یـــاری، دلبری، دلدار دارد

۱) قرآن کریم: ما انسانها را در رنج و سختی آفریدیم

سیدخلیل جبارفلاحی
 

amir.tabatabai

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2014
نوشته‌ها
2,941
لایک‌ها
1,251
دویست و شیش نادر ختایی
khatayi.jpg


محبوب دلم دویست و شیشم!


رستم پی تو به راه رفته/ خان‌ها همه اشتباه رفته

بیژن! عقبت به چاه رفته/ با تو گاگارین به ماه رفته

رویای تو در دل پریشم /محبوب دلم دویست و شیشم


آکنده ز منطق ارسطو/ تودوزی تو پر پرستو

ای ظاهر تو چراغ جادو/ چون که دمِ در بده، بیا تو

امروز که بنده در آفیشم/ محبوب دلم دویست و شیشم


ای رفته به قله‌ی دماوند!/ ای بر تو نگاه کوه الوند!

ای داده ژکوند بر تو لبخند!/ من می‌خرمت فقط بگو چند؟

ای وای که با تو من چی می‌شم/ محبوب دلم دویست و شیشم


ای ناز چراغ و پاک شیشه!/ از دوری تو دلم پریشه

بهتر ز تو در جهان نمی‌شه/ ای عمر گارانتی ات همیشه!

یک عمر تو بسته‌ای به ریشم/ محبوب دلم دویست و شیشم


ای کشته‌ی تو خود اوناسیس!/ از هجر تو دیده‌ها همه خیس

گر قافیه شد غلط بگو «هیس»/ چون نمره‌ی تو دهد دلم بیس

من تا به ابد تو را سریشم/ محبوب دلم دویست و شیشم


ای جان پسر! شنو تو این را/ این در فن خودرو آخرین را

تیک آف مزن تو این چنین را/ ویراژ مده تو نازنین را

از کار تو سخت دل پریشم/ محبوب دلم دویست وشیشم


قربان قد و قر و غمیشت/ جانم به فدای قوم و خویشت

مُردم ز نگاه پر ز نیشت/ هر روز من آمدم به پیشت

امروز خودت بیا به پیشم/ محبوب دلم دویست و شیشم


تا آخر عمر یار من باش/ هر روز فقط کنار من باش

براقی روی تار من باش/ خواهی تو بیا سوار من باش

با دست خودت بزن پولیشم/ محبوب دلم دویست و شیشم


ای شاخه نبات شعر حافظ!/ سربی و بژ و سیاه و قرمز!

در قلب تمام خلق نافذ!/ در آخر کار در پرانتز!

با تو؛ نه به فکر جان خویشم (محبوب دلم دویست و شیشم)
 

aloochy

Registered User
تاریخ عضویت
11 آگوست 2011
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
214
گم كرده نمي گويد چه چيز را
گردش مي كند ميان مهمانخانه
خانم سكوت با زلف پسرانه
تا سكوت ازلي را بياشوبد از نگفتن ها
چه هرج و مرجي
يك حلقه ي بي تعهد را جا گذاشته
در پيش بند ظرف شويي
وسوسه مي شود
اما به ياد نمي آورد
قغاعده اي هم ندارد يافتن ها ، نهفتن ها
كبوتري ابلق ب تخته هاي مطبخ نوك مي كوبد
نسيم مي زود ، مي گذرد ، گلبرگ هاي پژمرده را مي روبد
تنها كاغذ هاي خط خطي شاهدند
در سبد زير ميزش
رفيقانه
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
زندگی باید کرد

گاه با یک گل سرخ، گاه با یک دل تنگ

گاه باید رویید، در پس این باران

گاه باید خندید، بر غمی بی پایان...

زندگی را با همین غم ها خوش است

با همین بیش و همین کم ها خوش است

زندگی را خوب باید آزمود

اهل صبر و غصه و اندوه بود...!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
قلب، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند

دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند...

قلب، لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته می شود

و در پاییز باد آن را با خودش می برد...

قلب؟ راستش نمی دانم چیست!

اما این را می دانم که فقط جای آدم های خیلی خوب است ❤



"نادر ابراهیمی"
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
نشناخته را محرم هر راز مکن!
قفل دل خود بر همه کس باز مکن!
در قلک دل برای آینده خویش،
جز عشق خدا و دین پس انداز مکن
 

mOorteza

Registered User
تاریخ عضویت
16 آپریل 2013
نوشته‌ها
83
لایک‌ها
34
محل سکونت
خراسان جنوبی-بیرجند
به دوست داشتنت مشغولم..
همانند سربازی که سالهاست:در مقری متروکه...
بی خبر از اتمام جنگ.
نگهبانی میدهد.!
(زانیار برور)
 
بالا