برگزیده های پرشین تولز

دیالوگ های ماندگار سینمای ایران

Even Star

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2007
نوشته‌ها
2,480
لایک‌ها
127
محل سکونت
Valinor
همه جور نون دیدم،
نون سنگک، نون بربری، نون لواش، نون تافتون،
ولی هیچ جا نون حلال ندیدم...
(پولاد کیمیایی- جرم)
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
32
محل سکونت
shangri
خاک ما کجاست فتاح؟!خاکی که توش عشق جرمه!
( آواز قو)

**************************************
مرتضی (محمدرضا فروتن) : قرار ما این بود ، تو قول دادی
مینا (ترانه علیدوستی) : قرار چیه ، وضع عوض شده
مرتضی : قرار اون چیزییه که اگه وضعم عوض شد پاش وایسی !
(فیلم کنعان)

**************************************
- علی بیداری ...-اره میخوای بخوابی مرگ مادرت مارو هوایی نکن
- علی به چی فکر میکنی -کی تورو تحویل میدم 70 هزار تومن رو میگیرم
-علی زن داری ...-نه -نامزد داری...-رفتم سربازی اومدم دیدم حامله است
-علی عاشق شدی... -بابا عشق کدومه ای مسبتو شکر هر چی خوردیم پرید
گوگوش...بهروز وثوقی.همسفر

**************************************
سعید ( علی دهکردی) : خدایا ... من شکایت دارم . من شاکیام . پس کو رحمانت ؟ پس کو رحیمت ؟ آخه چرا اینجا ؟ چرا حالا ؟ چرا اینطوری ؟ من شکایتمو پیش کی ببرم ؟ به کی بگم ؟
از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی کیا)

**************************************
سیدرسول (بهروز وثوقی) : دستت رو من بلند نشه ... من میگم نوکرتم ، غلومتم ... اصغر ، مردی گفتن ، نامردی گفتن ، من خیلی پای تو وایسادم . یادت هست ؟
(گوزنها-مسعود کیمیایی)

**************************************
محسن مظفر: حبیب, ببخش و فراموش كن!
حبیب پارسا: می بخشم ولی فراموش نمی كنم!
(سریال مدار صفر درجه )
 

hkhafan

Registered User
تاریخ عضویت
15 جولای 2010
نوشته‌ها
2,217
لایک‌ها
1,341
به ۱۰۰ صفحه دیالوگ سنگین و فلسفی میرزه :دی


آقای مجری به جیگر : تو به گوشی من دست زدی؟
آقای مجری: جیگر کار تو بود ؟؟؟
جیگر: من نمیگم دست نزدم زدم ، اما کم زدم...
====================================
ببعی :
And please make a word with A
طناز طباطبایی:
A like Apple
ببعی :
No, A Kahoo

طناز طباطبایی:
کاهو که فارسیه

ببعی :
!It's an International word
It's my life, It's my love, It's my breath
Kahoo in my dream... is dancing with me

طناز طباطبایی:
Ok A like a Kahoo
ببعی :
Now B, A Baaa C D E ...
طناز طباطبایی:
B like a Ball
ببعی :
No, B like a Baba'i
طناز طباطبایی:
ببعی هم فارسیه ها
ببعی :
No, It's an International word too!
====================================

همساده : آقو ما رفتیم محضر ماشینو به نام خودمون بزنیم،
یهو نفیمیدیم چی شد اون وسط از یکی طلاق گرفتیم!...
ما که اصلا زن نداشتیم!
الان پنج ساله دارم مهریه میدم نمیدونم به کی ! ینی داغونما له لهم !
====================================
آقای مجری : اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟
فامیل : می گیم دستتو بکش !
کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟ببعی : می لیسیم
آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم..
حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟
پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش !
====================================
آقای مجری :چه فیلمی میخواید ببینید؟
کلاه قرمزی: ;کلابلانکا
پسر عمه زا : ارباب کتلتها
ببعی :درباره بی بی
فامیل دور : دور شهر بی دفاع
گابی : بر گاو رفته
====================================
فامیل دور : آقای مجری ، من با زوری که در این خر می بینم، افق های روشنی در برابر خودم می بینم…..!
جیگر: من خر نیستم!من خر نیستم!من خر نیستم!
فامیل دور: ببخشید جسارت کردم، شما عقابی، پروانه ای، من خرم که توو این خونه با تو موندم!
====================================
بعد از بازی گل کوچیک
پسر عمه زا : من یه سوال دارم چرا وقتی ما گل می زدیم اقای فامیله دور میخند؟
====================================
آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟
فامیل دور: واسه بهار.
از در بسته دزد رد میشه ولی از در باز رد نمیشه.
وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر میکنه یکی هست
که در ُباز گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر میکنه
کسی نیست ُ یه عالمهچیز خوب اونتو هست ُ میره سراغشون دیگه
در باز ُ کسی نمیزنه. ولی در بسته رو همه میزنند.
خود شما به خاطراینکه بدونی توی این پسته دربسته چیه، میشکنیدش.
شکسته میشه اوندر.دل آدم هم مثل همین پسته میمونه.
یه سری از دلها درشون بازه. میفهمی تو دلش چیه.
ولی یه سری از دلهاهست که درش بسته اس.
اینقدر بسته نگهش میدارند که بالاخره یه روزمجبور میشند بشکنند و همهچی خراب میشه.
آقای مجری: در ِدلِ آدم چهجوری باز میشه؟
فامیل دور: درِ دلِ آدم با دردِ دله که باز میشه
 

Dr.Mass

Registered User
تاریخ عضویت
12 آپریل 2010
نوشته‌ها
549
لایک‌ها
887
سن
35
آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟
فامیل دور: واسه بهار.
از در بسته دزد رد میشه ولی از در باز رد نمیشه.
وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر میکنه یکی هست
که در ُباز گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر میکنه
کسی نیست ُ یه عالمهچیز خوب اونتو هست ُ میره سراغشون دیگه
در باز ُ کسی نمیزنه. ولی در بسته رو همه میزنند.
خود شما به خاطراینکه بدونی توی این پسته دربسته چیه، میشکنیدش.
شکسته میشه اوندر.دل آدم هم مثل همین پسته میمونه.
یه سری از دلها درشون بازه. میفهمی تو دلش چیه.
ولی یه سری از دلهاهست که درش بسته اس.
اینقدر بسته نگهش میدارند که بالاخره یه روزمجبور میشند بشکنند و همهچی خراب میشه.
آقای مجری: در ِدلِ آدم چهجوری باز میشه؟
فامیل دور: درِ دلِ آدم با دردِ دله که باز میشه
براوو.
 

hkhafan

Registered User
تاریخ عضویت
15 جولای 2010
نوشته‌ها
2,217
لایک‌ها
1,341
آقا جان بهشت که زورکی نمیشود!
آنقدر فشار میدهید که از آنور جهنم میزند بیرون...
====================================
بزمجه! خریت خودتو گردن خدا ننداز!
ببین منو، آدمی خب!، آدم خود به خود علاقه داره به کار خلاف ، دست خودشم نیست!
خود خدا هم اونقدرا که میگن سخت گیر نیست ، بابا اگه خودشم از بیخ با این قضایا مخالف بود ، آلت جرم به من و تو نمی داد!
برو زندگیتو بکن عزیز برادر
من به عنوان نماینده تام الاختیار خدا در این محله و تمامی محله ها به شما میگم خدا شما رو بخشید ، خلاص!
برو حالتو بکن اما مواظب باش اسراف نکنی!
====================================
اولاً فکر نکنید که خدا شما رو فراموش کرده؛
شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد
اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است...
و این قدر به فكر راه های دررو نباشید ...!!
خدا كه فقط متعلق به آدم های خوب نیست
خدا، خدای آدم های خلافكار هم هست
فقط خود خداست كه بین بندگانش فرقی نمیگذارد
او: اند ِ لطافت،
اند ِ‌ بخشش،
اند ِ بیخیال شدن،
اند ِ چشم پوشی و رفاقت است ...
رفــــیق خــــوب و بـــــامــرام هـــمـــه چـــیـــزش را پـــای رفـــاقــت میـــگــذارد!

حاج رضا مارمولک (پرویز پرستویی)
 

Even Star

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2007
نوشته‌ها
2,480
لایک‌ها
127
محل سکونت
Valinor
سرگرد :هنوزم دنبالِ جنازه یِ رفیقات می گردی؟!
جلیل :رفیق اگه رفیق باشه، جنازه شم به درد می خوره...
(بیداریِ رویاها)
 

Even Star

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2007
نوشته‌ها
2,480
لایک‌ها
127
محل سکونت
Valinor
نمیشه تا آخر عمر یه پات اینور جوب باشه یه پات اونور جوب
بالاخره یه جا جوب گشاد میشه.......

(گذشته)
 

Xuevon

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
1,412
لایک‌ها
4,775
محل سکونت
تـ ـهـ ـر ا ن
نزد که! خودم خوردم زمین. صابونو قورت دادم، لیزر خوردم چشمم رفت تو دوش!
(مــــــادر)
 

Xuevon

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
1,412
لایک‌ها
4,775
محل سکونت
تـ ـهـ ـر ا ن
"یه نفر پشت تلفن گفت که مرحوم اقای بزرگ با مارلین دیتریش آبگوشت بزباش میخورد. با چی؟ من جواب دادم با ترشی لیته"

(دایی جان ناپلئون)
 

Even Star

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2007
نوشته‌ها
2,480
لایک‌ها
127
محل سکونت
Valinor
گرچه این دیالوگ جز سینما و سریال ایران محسوب نمیشه اما دیالوگ جالبیه از انیمیشن باب اسفنجی:


پاتریک :یه هواپیما از جنس طلا میخریم
باب اسفنجنی :هواپیمااز جنس طلا نمیتونه پرواز کنه
پاتریک :ما دیگه پولداریم قوانین فیزیک رو ما تاثیر نداره
 

dashakol99

Registered User
تاریخ عضویت
8 مارس 2014
نوشته‌ها
528
لایک‌ها
2,451
محل سکونت
همونچا
Marmoulak2FunDoon.ir_.jpg
 

donotgo

Registered User
تاریخ عضویت
21 جولای 2015
نوشته‌ها
327
لایک‌ها
90
سن
44
محل سکونت
محمودآباد
سحر زکریا:
همه چی از دور قشنگه. حتی آدما، نزدیک که میشی گندش در می آد.
( تله )
 

javidiran1

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2016
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
75
کاظم: «به اونا بگو بین عباس و BBC یکی رو انتخاب کنن. حافظ امنیت ملی برای من امثال عباسه! اگه امنیت ملی اونا رو BBC تعیین می کنه، هرکی قبله خودش رو بچسبه!»
آژانس شیشه ای
 

omidss3

Registered User
تاریخ عضویت
24 مارس 2014
نوشته‌ها
1,067
لایک‌ها
1,399
همه چیز تو قبر حلیمه ست!
* اژدها وارد میشود

یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه
*درباره الی

میخوام خودمو از شر همه مگس پگسای زندگیم خلاص کنم!
*سوپراستار
 

dashmoji

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2012
نوشته‌ها
93
لایک‌ها
45
محل سکونت
گیلان
این دیالوگ رو نمیدونستم کجا میشه گذاشت. یه جورایی هم مربوط به فیلمه.
-عماد (شهب حسینی) با عصبانیت خطاب به بازیگر نقش مقابل: مردک هرزه..
-کودکی که تو سالن سینما کنار مادرش نشسته: مامان هرزه یعنی چی؟

بردن بچه ها به سینما خوبه ولی نه هر فیلمی که. واسه لانتوری هم بچه اورده بودن سالن.
 
بالا