برگزیده های پرشین تولز

داستان های انگلیسی بلند با ترجمه فارسی Beginner Level

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
Last edited:

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان




April in Moscow
آوریل در مسکو
تعداد صفحات: 16



PAGE1

April-in-Moscow-page-1.jpg


April Fox is a dancer . She works for the British Dance Company in Leeds . Her boss there is Maria Grant .


آوریل فاکس یک رقاص است . او برای کمپانی بریتانیایی رقص در لیدز ( شهری در شمال انگلستان ) کار می کند. رئیسش ماریا گرانت است .



One Monday morning , April arrives early . Shee sees Maria at the coffee machine . "I've got some good news," says Maria

یک صبح دوشنبه ، آوریل زود می رسد . او ماریا را در کنار ماشین قهوه می بیند . ماریا می گوید " من باید خبرهای خوشی بدهم"


There is an envelope in her hand . "Really? What is it ?"

بسته ای در دست او هست . واقعا ؟ آن چیست ؟

April asks . Maria smiles . "Wait and see,"she says.

آوریل می پرسد . ماریا لبخند می زند . منتظر می ماند و نگاه می کند ، " او می گوید

PAGE2
April-in-Moscow-page-2.jpg



At ten o'clock the dancers are finishing their first class.
در ساعت 10 رقاص ها اولین کلاسشان را تمام می کنند.
Suddenly , Maria walks into the room. " Can I have a word with you all, please? "she says .
ناگهان ، ماریا داخل اتاق می شود . او (ماریا) می گوید من می توانم پیغامی به شما بدهم ؟
"What's this about? "asks April's friend , Laura.
لورا دوست آوریل می پرسد "درباره چیست ؟"
"I don't know , "April answers . The music stops.
آوریل جواب می دهد " من نمی دانم " . موزیک متوقف می شود.
"I have a letter here from Moscow, "says Maria.
ماریا می گوید " من یک نامه از مسکو دارم "
"The Russians want us to dance there next month."
روس ها از ما می خواهند ماه آینده در آنجا برقصیم.

برای بیشتر خواندن روی لینک زیر کنید
for read more click at below link
April in Moscow Story
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
Carnival-Cover.jpg



Carnival
کارناوال
تعداد صفحات : 16 صفحه

PAGE1




Jake arrives at Euston station in London. It is a holiday weekend and it is his first time away from Manchester.
جِیک وارد ایستگاه ایستون در لندن می شود . این یک تعطیلی آخر هفته است و این اولین بار خروج از منچستر است .

Jake is eighteen years old and he lives with his family.
جیک هیجده ساله است و همراه خانواده اش زندگی می کند.

Now he is in London. He is very happy. He stops and looks at his map.
حالا او در لندن است . او خیلی خوشحال است . او می ایستد و به نقشه اش نگاه می کند .

'I can go to the Notting Hill Carnival and I can see some interesting places from the bus too,' he thinks.
او فکر می کند 'من می توانم به کارناوال ناتینگ هیل بروم و می توانم با اتوبوس بعضی مکان های جالب را ببینم'

برای بیشتر خواندن روی لینک زیر کنید
for read more click at below link
Carnival Story
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
Drive-into-Danger-Cover.jpg

Drive into Danger

به سوی خطر

تعداد صفحات : 30 صفحه

PAGE 1 :


A TRUCK WITHOUT A DRIVER
یک کامیون بدون راننده

Mark Miles and his son Andy are having a bad morning .
مارک مایلز و پسرش اندی صبح بدی دارند .

"Where's Gary?" says Mark . "He isn't usually late . The truck is ready . Everybody's waiting"
مارک می پرسد " گری کجاست؟ او معمولا دیر نمی کند . کامیون آماده است . همه منتظر هستند"

Then Gary Slater comes to the Office . He is ill . I've got a bad arm , Mr . Miles " says Gary . "I'm very sorry , but I can't drive today"
سپس گری اسلیتر به محل کار می آید . او بیمار است . گری می گوید " من یک بازو درد گرفته بودم . من خیلی متاسف هستم اما نمی توانم رانندگی کنم "


Drive-into-Danger-Page-1.jpg


Drive into Danger STORY
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
A%20song%20for%20Ben%20story.jpg




A song for Ben
ترانه ای برای بن
تعداد صفحات: 23

:summary
Katie Brown , An American rock singer , visits London , where she makes friends with eight years old Ben . One day , while Katie is teaching him her latest song , Ben is snatched from under her eyes by kidnappers . Katie sees the kidnappers again on her way to the TV studios , and her song for Ben becomes the means to save his life.

خلاصه :
کایت براون ، یک خواننده راک آمریکایی ، از لندن دیدن می کند ، که با بن هشت ساله دوست می شود . یک روز ، وقتی کایت به او آخرین ترانه اش را درس می دهد ، بن توسط چند آدم ربا در مقابل چشمش دزدیده می شود . کایت آدم رباها را دوباره در مسیر راهش به استادیوی تلویزیون می بیند ، و ترانه اش برای بن وسیله ای برای حفظ جانش می شود .


A song for Ben Story
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
Newspaper-Chase-Cover.jpg

Newspaper Chase
تعقیب روزنامه
تعداد صفحات: 16



Newspaper-Chase-Page-1.jpg


The time is one o'clock in the morning .
ساعت یک صبح است .

The place is the Ritesville town art gallery .
مکان گالری هنر شهرستان رایتسو ِل هست

A window opens and a man comes in . His name is Harry Black , and he is a thief .
یک پنجره باز می شود و یک مرد داخل می شود . نامش هری بلاک است ، و او دزد هست .

It is dark in the art gallery , but Harry has a light . He looks across the room at a painting .
در گالری هنر تاریک است ، اما هری یک چراغ قوه دارد . او سراسر اتاق را برای یک نقاشی جستجو می کند .

"There it is !" he says .
او می گوید " آنجاست"


Newspaper Chase
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
dorothy-Cover.jpg



Dorothy
دوروتی
تعداد صفحات : 23



dorothy-page-2.JPG.jpg


It's evening
The son goes to sleep in the sea,
and the sky up there
is dark and bare.
Here comes Dorothy.
She has a big bag.
And in her bag
she has a lot of dreams!
بعد از ظهر است ،
خورشید میرود در دریا بخوابد،
و آسمان آن بالا
تاریک و برهنه است
دوروتی اینجا می آید
او یک کیف بزرگ دارد
و در کیفش
او یک عالمه رویا دارد!

Dorothy
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان



Robin Hood
رابین هود
تعداد صفحات: 24


Robin-Hood-Page-1.JPG.jpg



Richard the First is King of England . He is a brave , good man , and people love him . They call him Richard the Lion-heart .
ریچارد اول پادشاه انگلستان است . او یک مرد شجاع و خوب است و مردم او را دوست دارند . آنها به او ریچارد شیردل می گویند.

But when the King goes away , his brother Prince John does his work ...
اما وقتی که پادشاه می رود ، برادرش شاهزاده جان کارش را انجام می دهد ...

Sheriff of Nottingham , the people must pay more taxes !
داروغه ناتینگهام ، مردم باید مالیات بیشتری پرداخت کنند !

But Prince John , some of them can't pay .
اما شاهزاده جان ، بعضی از آنها نمی توانند پرداخت کنند.

Then take their houses and animals away from them !
پس خانه ها و حیواناتشان را از آن ها پس بگیر !

ادامه داستان انگلیسی رابین هود - Robin Hood
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان



Alissa
الیسا
تعداد صفحات: 16

English-Story-Alissa02.jpg


Alissa is reading. Her father calls to her.
الیسا مطالعه می کند . پدرش او را صدا می زند.

'Alissa! Alissa!' Alissa runs to the door. There is a car outside the house. Her father is talking to a fat man.
"الیسا، الیسا " الیسا به طرف در می دود . یک ماشین بیرون از خانه هست. پدرش با یک مرد چاق حرف می زند .

'This is Alissa. She reads all day,' her father says. The two men laugh.
"این الیساست . اون تمام روز مطالعه می کنه" پدرش می گه . دو مرد می خندند .

'Alissa,' her father says. 'My friend has work for you in the city. There isn't any work here in the village. You must go with him.
"الیسا" پدرش می گوید " دوست من یک کار برای تو توی شهر داره اینجا تو روستا ، هیچ کاری نیست . تو باید با اون بری"

ادامه داستان انگلیسی الیسا - Alissa
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
StorySaraSaysNoCover.jpg


Sara says NO !
سارا می گوید نه !
تعداد صفحات: 16


StorySaraSaysNoP2.jpg


Welcome to Middletown ! It is Monday morning. Everybody is at the market. The market is busy
به میدل تاون خوش آمدید ! صبح روز دوشنبه است . همه در بازار هستند . بازار شلوغ است .

StorySaraSaysNoP3.jpg


Today, there is a new man at the market. His name is Mister Fruit. His daughter is helping him. Her name is Sara.،
امروز ، یک مرد جدید در بازار است . اسم اون آقای فروته . دخترش بهش کمک می کنه . اسم اون ساراست .

'Good morning,' Mister Fruit says to everybody. 'My fruit is fresh. My fruit is cheap.'
آقای فروت به همه صبح بخیر میگه . " میوه های من تازه ست ، میوه های من ارزونه"

Mister Fruit is polite. He is friendly. Everybody likes Mister Fruit. 'What a nice man !' they say. Everybody likes his daughter. 'What a nice girl,' they say.
آقای فروت مودبه . اون دوست داشتنیه ، همه آقای فروت را دوست دارند. همه میگن " چه مرد خوبی" همه دخترش رو دوست دارند اونا میگن " چه دختر خوبی"

ادامه داستان انگلیسی Sara says No
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
English-Story-Ski-Race-P01.jpg


Ski race
مسابقه اسکی
تعداد صفحات: 15


English-Story-Ski-Race-P03.jpg


It' s Sunday. Sue, Rebecca and their friends arrive at their holiday chalet. Everybody is very excited . They are going to ski. Sue and Rebecca love skiing. They are good at skiing.
امروز یک شنبه است . سو ، ربکا و دوستانش به کلبه تعطیلات می رسند . همه هیجان زده هستند . آن ها به اسکی می روند . سو و ربکا اسکی بازی را دوست دارند . آن ها در اسکی بازی ماهر هستند .

ادامه داستان انگلیسی Ski race
 

mehr-dad

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2012
نوشته‌ها
1,326
لایک‌ها
785
محل سکونت
اصفهان
PaulAndPierreInParis00.jpg



Paul and Pierre in Paris
پائول و پیر در پاریس
تعداد صفحات: 29



PaulAndPierreInParis01.jpg


CHAPTER 1

Paul is a young English boy . He is traveling to Paris on the Euro-star train . He has got a pen friend there .
پائول یک پسر انگلیسی جوان است . او با قطار یورو استار به پاریس مسافرت می کند . او آنجا یک دوست دارد (دوستی با نامه نگاری)

"Are you traveling alone?" a ticket inspector asks Paul.
یک بازرس بلیط از پائول می پرسد " آیا تنهایی مسافرت می کنید ؟"

"Yes," answers Paul, "my friend is meeting me at the station in Paris."
پائول جواب می دهد " بله دوستم منو در ایستگاه پاریس ملاقات می کنه "

It is dark outside the train. They are in a tunnel.
بیرون قطار تاریکه . آن ها در یک تونلند .

"How long is the tunnel?" asks Paul.
پائول می پرسه " طول چقدر طولانیه "

"It's fifty kilometers long," answers the inspector, "and thirty-nine kilometers are under the sea."
بازرس جواب می ده " پنجاه کلیومتره و سی و نه کیلومتر زیر دریاست "

"Wow!" says Paul.
پائول می گه " وا!"

"Right now, we are under the English Channel ," says the inspector.
بازرس می گه " الان ما زیر کانال انگلیسی هستیم "

"This is my first trip abroad without my parents," says Paul. "I'm very happy."
پائول می گه " این اولین سفر من به خارج از کشور بدون والدینم هست . من خیلی خوشحال هستم "

"Have a great time," says the inspector.
بازرس می گه " روز خوبی داشته باشی "

ادامه داستان انگلیسی Paul and Pierre in Paris
 
بالا