• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آشنايي مختصر با دوره آموزشي خدمت سربازي

mohammad1983

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2009
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
3
خیلی ممنون
پس با این حساب یک جورایی هتل بوده!
من هم 4/1 بود که رفتم تغییرش دادم به 2/1
خوب آموزشی نیروی هوای یزد هست.
 

MD66

Registered User
تاریخ عضویت
13 جولای 2008
نوشته‌ها
2,669
لایک‌ها
205
محل سکونت
400 City
خیلی ممنون
پس با این حساب یک جورایی هتل بوده!
من هم 4/1 بود که رفتم تغییرش دادم به 2/1
خوب آموزشی نیروی هوای یزد هست.

داداشم آموزشی اراک بود . از یزد من چیزی نمی دونم

به نظرم با توجه به ماه 2 بودن آموزشی هوای یزد فقط کمی گرمه خیلی از سرما بهتره به نظر من
 

moh3enn2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2010
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
1
محمد جان منم زیاد اطلاع ندارم درباره این دو تا جایی که گفتی میتونی بری ولی از نظر اینکه دو ماه تو یزد هستی اصلا نگران نباش انقد زود میگذره که نمیفهمی ... 2 ماه که نه 20-30 روز کلا اونجایی بقیش مرخصیو تعطیلی اینا :D


راستی دوستان یکی از دوستام داداشش مثل من شهید ستاری میرفتن اموزشی که گفتن بعد یک هفته مرخصی (الان تو یه هفته مرخصی سیر میکنم تا 5 شنبه ) 45 روز یک ضرب نیگه میدارنت بدون مرخصی که به نظر من میخواست بترسون منو ولی عمرا :D اگه اینجوریم هست که هست عیبی نداره 45 روزه دیگه :D

ولی دلایلی که میگن عمرا نیگه دارن :

1. گفتن هیچی نیارید حتی لباس شخصی و ژیلت و تخمه .
2.برادر دوستم چند سال پیش رفته بود که الان کلی میگذره از اون روز تا حالا
3.قانونا 5شنبه و جمعه تعطیل اجباری در اموزشی حالا هرجا که میخواد باشه
4.حرف ملت باد هواست حتی دوستت!
:D
 
Last edited:

moh3enn2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2010
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
1
اینو تو جایی دیدم:


اول دفتر به نام ايزد يكتا
صانع وپروردگار حي توانا
اكبر و اعظم خداي عالم و آدم
صورت خوب آفريد و سيرت زيبا

بر كسي پوشيده نيست كه خدمت مقدس سربازي در اين **** مقدس‌تر، وظيفه‌اي است بس خطير و جان‌گداز كه بر دوش توانمند ما نهاده شده و بر ما واجب است تا ضمن رعايت شؤونات اسلامي و خودداري از به كار بردن الفاظ ركيك در اين باب، تن به صبر داده، خار مغيلان را به اميد كعبه مقصود در جاهايي خاصْ از وجود مباركمان، چند صباحي تحمل نموده، باشد كه پس از آن، از نعمات مختلفي چون: امكان بهره‌گيري از بيمه تأمين اجتماعي، امكان سند زدن به نام، امكان انجام روابط سالم و مشروع زناشويي و از آن جمله، مفتخر گرديم.
سلوك در چنين دوره‌اي، روح آدمي را به پرواز وامي‌دارد و تا بدان جا مي‌رساند كه با تمام وجود اكناف، اعقاب و اسلاف خويش را، يكجا در جلوي چشمانش مي‌بيند كه اين خود بسي امتياز است نسبت به ساير موجودات و صد البته ساير جانداران را چنين تواني نيست، نه در آن شِق كه فاعلند و نه در آن كه مفعول واقع مي‌گردند. آدمي از حبّ دنيا دور شده، خويشتن خويش را تنها مي‌يابد و در آن تنهايي، روي به ديوار نموده، دستهايش را به نشانه دعا بلند كرده، بر ديوار مي‌نهد تا شايد فرجي حاصل شود.
ما نيز كه شمه‌اي از شهد شيرين اين سلوك را به جان نوشيده‌ايم، بر آن شديم تا سياهه‌يي در توان بيان و قلم نارسمان، بتحريريم. در اين سياهه، گوشه‌اي از توجهات و تذكرات قطارية حقير كه حاصل دو ماه فرسودگي است، به رشته تحرير درآمده تا ديگران بخوانند و بدانند كه در اين دنيا، مسايل بسياري است كه ذهن و گاه پاچة آدمي را به خويش مشغول مي‌دارد و زودا كه رنج‌ها به پايان نزديك، پاچه‌ها آزاد و رها و كارت پايان خدمت شريف سربازي با افتخاري كه زبان گوياي آن نيست، با پست پيشتاز به دستان لرزان و منتظر شما رسد.
بهتر آن ديدم كه به جاي ناله و نفرين و ناسزا، جهت اطلاع تازه‌واردين محترم، مطالبي در باب تجهيزات و لوازمي كه به نوعي در طول دوره آموزشي، كارگر مي‌افتد بنويسم باشد كه خوانندگان و بهره‌گيرندگان دعاي خيري به جانب ما كنند و مقدمات رستگاري جاويد حقير، مانند ساير دوستان، فراهم گردد، ان شاء الله.
با توجه به اينكه تجربة مذكور در پادگان آموزشي 01 نيروي زميني ارتش، در ماه‌هاي آبان و آذر، تحصيل گشته، لذا به استثناي كليات، در نظر گرفتن اين مسأله در درك جزييات لازم خواهد بود.
و من الله التوفيق

فصل اول ـ لوازم درماني
ـ قرص پروفن: (م) اين قرص جهت كاهش درد عضلاني مورد مصرف قرار مي‌گيرد. اگر از آمادگي جسماني مناسبي برخوردار نيستيد و بدنتان به خاطر فعاليت زياد خصوصاً چند در شب اول درد مي‌گيرد، براي اينكه خواب راحتي داشته باشيد، قبل از خواب از اين قرص استفاده نماييد. دقت كنيد كه اين قرص اثرات جانبي بسياري دارد، لذا تا حد امكان از استفاده از آن خودداري فرماييد. بخصوص به هيچ عنوان با معده خالي آن را نخوريد.
ـ قرص سرماخوردگي: (ز) عموماً سرماخوردگي يك مسأله بديهي در آسايشگاه‌هاست. لازم خواهد بود تا تعداد زيادي از اين قرص را با خود همراه داشته باشيد مثلاً حداقل 5 دراژه. مطمئن باشيد كه اگر خودتان هم از آن استفاده نكنيد، تمام قرص‌هايتان مصرف مي‌شود. زماني كه مي‌بينيد سرماخوردگي دارد در يگان، اپيدمي مي‌شود و شما هنوز سرما نخورده‌ايد، شروع به مصرف اين قرص نماييد، مثلاً شبي يك عدد.
ـ قرص ديفنوكسيلات: (ز) به علت تغيير نوع و كيفيت غذاي شما در سربازخانه، بيماري اسهال يكي از عوارضي است كه براي خيلي‌ها اتفاق مي‌افتد. با توجه به محدوديت‌هاي انضباطي سربازخانه، لازم خواهد بود كه با استفاده از اين قرص خود را هر چه سريعتر درمان نماييد در غير اين صورت در اجراي رژه‌ها و همچنين انجام مشق‌هاي صفْ جمع با مشكلات جدي مواجه خواهيد شد.
ـ قرص مولتي ويتامين: (ز) با توجه به عدم داشتن تنوع كافي در غذاهاي سربازخانه، جهت جلوگيري از ابتلا به اثرات ناشي از كمبود ويتامين، هر چند شب يك عدد از اين قرص را مصرف نماييد.
ـ قرص ويتامين ث: (ز) مورد مصرف اين قرص نيز مانند مولتي ويتامين است با اين تفاوت كه با توجه به بيماري سرماخوردگي ـ كه مطمئناً به نوعي به آن دچار خواهيد شد ـ اين قرص داراي كارايي بيشتري است.
ـ قرص استامينوفن: (ز) در هفته اول با توجه به فشارهاي بدني وارد شده به شما و يا قرار گرفتن بيش از اندازه شما در زير نور مستقيم آفتاب، ممكن است شما دچار سردرد شويد. وجود اين قرص مي‌تواند كمك مؤثري در كاهش درد ناشي از سردرد باشد.
ـ ژل پيروكسي كام: (ك) اين دارو نيز براي كاهش دردهاي عضلاني شما مورد استفاده قرار مي‌گيرد. فراموش نكنيد كه احتمال گرفتگي عضلات در روزهاي اول بسيار زياد است.
ـ كرم نرم كننده، ضد آفتاب، سوختگي: (م) با توجه به اينكه در طول دوره، دستان شما با خاك تماس بسياري خواهد داشت، بسته به مقدار حساس بودن پوست دستان شما، احتمال خشك و پوسته پوسته شدن آن وجود دارد. در صورتي كه اين امر براي شما مشكلاتي از قبيل ترك خوردن پوست ايجاد مي‌كند، حتماً كرم نرم كننده با خود همراه داشته باشيد. همچنين با توجه به قرار گرفتن پوست شما در معرض تابش خورشيد، دچار آفتاب سوختگي نيز خواهيد شد. همراه داشتن كرم ضد سوختگي نظير اكسيد روي كمك مؤثري به شما خواهد نمود.
ـ باند: (ك)
ـ قطره چشم نفازولين: (ك) با توجه به عدم رعايت بهداشت به طور مناسب در سربازخانه‌ها، اين احتمال وجود دارد كه چشم شما كمي عفوني شود. اين دارو براي ضد عفوني كردن چشم مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
ـ چسب زخم: (ز) به تعداد كافي
ـ به دانه: (م)
ـ ماده ضد عفوني كننده (بتادين): (ز)

لوازم خوردن
ـ ليوان شيشه‌اي: (ز) براي به اصطلاح “آنكادر” كردن لوازم شما لازم است. استفاده مكرر از آن توصيه نمي‌شود چرا كه احتمال شكستن آن بسيار زياد است. شما صرفاً براي حفظ ظاهر آنكادر خود از آن استفاده نماييد. شخصاً در طول دوره يكبار هم از آن استفاده نكردم.
ـ ليوان پلاستيكي: (ز) با توجه به مورد قبل پيشنهاد مي‌شود كه از يك ليوان پلاستيكي به جاي ليوان شيشه‌اي استفاده كنيد. هم سبكتر است و هم غصه شكستن آن را نخواهيد خورد. ليوان آهني هم به كارتان نخواهد آمد چرا كه هنگام نوشيدن چاي داغ، لبها و در مواردي مشاهده شده كه زبان، حلق، مري، معده و ساير ارگان‌هاي مرتبط نيز براي مدتي دچار اختلال شده‌اند. علاوه بر اين مسأله، زمان زيادي هم بايد منتظر سرد شدن چاي شويد.
ـ قوطي خالي سانديس: (ز) يك سانديس بخريد. محتويات آن را بخوريد. بعد يك قيچي برداريد و طرفي كه از آن سانديس را خورديد، بِبُريد. از اين موجود مي‌توانيد به عنوان ليوان تو جيبي استفاده كنيد. پيشنهاد مي‌شود كه آن را هميشه در يكي از دو جيب عقب شلوارتان قرار دهيد.
ـ بشقاب: (م) در بدو ورود شما به سربازخانه، موجودي به نام “يقلوي” را در اختيار شما قرار مي‌دهند كه در آن غذا خواهيد خورد. داشتن يك بشقاب ملاميني عادي در طول دوره علاوه بر يقلوي مي‌تواند مفيد واقع شود.
ـ قاشق و چنگال: (ز)
ـ چاقوي ميوه خوري: (ز) همراه داشتن آن امري بديهي است.
ـ دربازكن: (ز) ارزش گدايي كردن از اين و آن را ندارد. يكي با خودتان ببريد.

لوازم بهداشتي
ـ مسواك و خميردندان: (ز) علاوه بر ضرورت استفاده از آن، جزو وسايل آنكادر شما نيز مي‌باشد. شعر: صبح و ظهر و قبل از خواب، مسواك بزن مسواك، تا دهان تو گردد، خوشبوي و تميز و پاك. خميردندان و مسواك را هميشه در يك كيسه فريزر قرار داده و سپس در قسمت مربوط به آنكادرتان قرار دهيد.
ـ صابون مايع: (ز)
ـ تايد: (م) از يك بطري پلاستيكي كوچك نوشابه استفاده كنيد.
ـ مايع ظرفشويي: (ز) مثل بالايي.
ـ شامپو: (ز) در صورتي كه مي‌خواهيد از حمام پادگان استفاده كنيد.
ـ آيينه آبي: (ز) جزو وسايل آنكادر شما مي‌باشد.
ـ صابون قالبي: (ز) جزو وسايل آنكادر شما مي‌باشد. با توجه به وجود صابون مايع و محاسن آن، استفاده از اين صابون توصيه نمي‌شود. صرفاً از آن جهت حفظ ظاهر آنكادر خود استفاده كنيد. بنده به هيچ عنوان از آن استفاده نكردم.
ـ جا صابوني آبي: (ز) جزو وسايل آنكادر شما مي‌باشد.
ـ لوازم اصلاح: (م) تيغ اصلاح يك بار مصرف، ماشين اصلاح دستي هم مي‌توانيد با خود داشته باشيد.
ـ اسپري يا ادكلن: (م) اگر دوست داشته باشيد كمي هم بوي خوش استشمام كنيد اين مورد را نيز مد نظر قرار دهيد. متأسفانه بنده پيش از خواب براي ضدعفوني پاي دوستاني كه در نزديك‌ترين نقطه به سرم قرار داشت استفاده مي‌كردم كه مايه بسي تأسف است.
ـ ناخن گير: (ز)
ـ دستمال كاغذي: (ز) به وفور از آن استفاده خواهيد كرد. هميشه چند برگي در جيبتان باشد. ترجيحاً رولي بخريد، چون هم ارزان‌تر است و هم استفاده شما آنجا بسيار زياد خواهد بود.
ـ پنبه

خوردني
ـ با توجه به اينكه هفته اول به شما مرخصي شبانه نخواهند داد، مجهز شدن به اقلام خوراكي در هفته اول بسيار حايز اهميت خواهد بود.
ـ نظم دوره آموزشي در تغذيه نكته مثبتي است به نحوي كه بنده برعكس همه همقطاري‌ها، در آخر دوره وزنم بيشتر شد و از 60 كيلو به 65 كيلو رسيدم.
ـ چاي ليپتون
ـ كنسرو
ـ كمپوت
ـ بيسكويت
ـ كيك
ـ نان سوخاري
ـ قند: (ز) در طول دوره به عنوان سهميه به شما قند مي‌دهند ولي قند آنجا چنگي به دل نمي‌زند. خصوصاً در اوايل دوره احتمالاً از اين سهميه هم محروم خواهيد بود.
ـ شكر: (ز) ايضاً مثل قند.
ـ خرما: (ز) آقا جان! معجزه مي‌كند. خاصه اينكه هر روز با يك پاكت شير يا شيركاكائو آن را ميل بفرماييد.
ـ آجيل: براي طرح دوستي با اشخاصي در سطوح خاصي، مناسب است.
ـ شكلات: سعي كنيد هميشه چند تايي در جيبتان داشته باشيد چون خيلي از مواقع كه به خوردني دسترسي نداريد، جلوي ضعف شما را خواهد گرفت. انجير خشك يا توت خشك هم بسيار مفيدند.
ـ نبات: رجوع شود به بند “شكلات”.
ـ آب نبات: رجوع شود به بند “شكلات”.

امور پشتيباني
ـ كهنه نظافت: (ز) يك كهنه را در كيسه فريزر قرار دهيد و پيشنهاد مي‌شود كه در يكي از جيب‌هاي جلوي شلوار بگذاريد تا هميشه همراهتان باشد. در بسياري از مواقع كاربرد خواهد داشت. مثلاً زماني كه به همه گير مي‌دهند كه “چرا كفش‌هايتان تميز نيست؟” و شما دسترسي به واكس نداريد في الفور با استفاده از اين دستمال و با كمك آب دهان مي‌توانيد به اين مهم بپردازيد.
ـ كيسه فريزر بزرگ: (ز) از ضروريات سربازي است. علاوه بر مصارف عمومي، مهم‌ترين استفاده از كيسه فريزر هنگام صرف غذا است. قبل از رفتن به سالن غذاخوري براي صرف غذا، يك عدد كيسه فريزر را روي يقلوي خود بكشيد تا غذا مستقيماً با يقلوي تماس نداشته باشد و آن را چرب نكند. بعد از اتمام غذا مي‌توانيد آن را بِكَنيد و دور بيندازيد بدون آنكه يقلوي شما چرب شده باشد و يا اگر هم كيسه فريزر سوراخ شود، ميزان چرب شدن يقلوي به حداقل مي‌رسد و مي‌توانيد با يك دستمال كاغذي يقلوي را تميز كنيد. البته به ياد داشته باشيد هر چند يكبار يقلوي را بشوييد چرا كه طبعاً بعد از مدتي بو مي‌گيرد. در طول دوره متوجه خواهيد شد كه استفاده لحظه به لحظه از زمان، لازمه آسايش شما خواهد بود. دقت كنيد كه ابعاد كيسه فريزر به حد كافي بزرگ و ضخامت آن به حدي شايسته، قطور باشد.
ـ كيسه زباله كوچك
ـ كيسه زباله بزرگ: خصوصاً زماني كه شما به به اردوي تلو مي‌برند، اين مورد بسيار كارساز است.
ـ كيسه نايلون تبليغاتي: عموماً در رفت و آمدهاي كوتاه در داخل پادگان به كار مي‌آيد. مثلاً رفت و آمد به حمام و يا خريد از بوفه. البته نوعاً اين مورد سوسول بازي است.
ـ جعبه واكس (واكس، فرچه، برس) : (ز)
ـ زنجير نازك و قفل كوچك: (ز) كمدهايي كه در اختيار شما قرار خواهد گرفت، فاقد قفل و كليد است. صرفا يك سوراخ روي در دارد و يك سوراخ هم روي تنه. شما با عبور دادن زنجير نازك از سوراخ‌هاي مذكور و در نهايت قفل زدن آن، مي‌توانيد سهم بسزايي در گم نشدن اشيا و لوازم خود داشته باشيد.
ـ سفره: نداشتيد هم نداشتيد.
ـ شانه انگشتي: (ز) منظور همان شانه قشويي است. براي شانه كردن پتوي بالايي استفاده مي‌شود.

امور پوشاك
ـ نخ و سوزن: (ز)
ـ رخت آويز: (ز) يك رخت‌آويز محكم و دو سه تا رخت آميز زپرتي همراهتان باشد.
ـ كاور لباس
ـ حوله كوچك آبي: (ز) جزو وسايل آنكادر شما مي‌باشد و بسيار هم مورد استفاده است.
ـ حوله بزرگ
ـ زير پوش سفيد رنگ: (ز)
ـ شورت: (ز) اين مورد خيلي بديهي است.
ـ لباس كاموايي
ـ گتر: (ز) موجودي است ساخته شده از كش تُنبون كه براي نگهداشتن انتهاي پاييني پاچه شلوار، جايي كه با بالاي پوتين‌تان تداخل مي‌كند، مورد استفاده قرار مي‌گيرد. خود را عادت بدهيد كه شبها هنگام خواب، گترهاي خود را در جايي خاص بگذاريد كه صبح مجبور نباشيد مثل بقيه دنبال آنها بگرديد. بهتر است كه آن‌ها را در جيب شلوار بگذاريد و بعد بخوابيد.
ـ قيچي كوچك: (ز) ترجيحاً قيچي تا شو باشد تا بتوانيد در جيبتان بگذاريد. مورد استفاده بسيار دارد لذا سعي كنيد هميشه همراه داشته باشيد.
ـ شلوار گرم: ترجيحاً پشمي.
ـ جوراب مشكي كلفت: (ز) در ماه‌هاي سرد از ضروريات است. البته يكي دو جفت هم به عنوان استحقاقي به شما مي‌دهند.
ـ دستكش كاموايي: جزو استحقاقي شما است. منتها عموماً سوراخ مي‌شود و شما مجبور مي‌شويد يكي بخريد.
ـ سنجاق قفلي: (ز)
ـ سوزن ته‌گرد
ـ كلاه كاموايي (كشي)
ـ اتيكت پوتين: (ز) هميشه آن را همراه داشته باشيد چون معمولاً جايي كه به فكرتان نمي‌رسد به كارتان مي‌آيد. عموماً وقتي كه شما را راهي نمازخانه مي‌كنند و به شما اجازه نمي‌دهند و يا فرصت نداريد كه برويد دمپايي بپوشيد اين موضوع مصداق پيدا مي‌كند. پيشنهاد مي‌شود كه در يكي از جيبهاي جلوي پيرهنتان بگذاريد.

امور مكاتبه‌اي
ـ خودكار آبي: (ز) سعي كنيد دو سه تا خودكار عادي مانند بيك همراه داشته باشيد. حتماً خودكارها را علامت گذاري كنيد. مثلاً روي كاغذهايي كوچك، نامتان را بنويسيد، آن را لوله كنيد و در انتهاي لوله خودكار قرار دهيد.
ـ دفتر آبي تخته‌اي: (ز) اگر ابعاد اين دفتر جيبي باشد براي خود شما بهتر است.
ـ كش براي دور دفتر: گاهي پيش مي‌آيد كه شما مجبور هستيد دفتر و كتاب خود را در فضاي باز رها كنيد و به جايي ديگر برويد. مثلاً روي صندلي‌هاي روباز نشسته‌ايد و به همه مي‌گويند كه برويد فلان جا. براي آنكه باد، كتاب و دفتر شما را به هم نريزد بهتر است با اين كش دور، آن را ببنديد. در صورتيكه مايل بوديد اين كش را هميشه همراه داشته باشيد.
ـ مداد
ـ مداد پاك كن
ـ ماژيك واتر پروف: (ز) وقتي كه به شما لوازم استحقاقي‌تان را مي‌دهند، سريعاً روي آن نامتان را يادداشت كنيد. به عنوان مثال: داخل پوتين‌ها، گوشه پتوها، گوشه تشك تخت، گوشه بالش، گوشه ملحفه، روي جلد دفتر، داخل كلاه، كاپشن، يقلوي و كليه لوازمي كه احتمال جابجا شدن عمدي يا غيرعمدي آن با سايرين وجود دارد. اين مورد اكيداً توصيه مي‌شود.
ـ پوشه آبي: (ز)
ـ كتاب: اگر اهل كتاب خواندن هستيد و مي‌خواهيد از آن لذت ببريد، چند تايي كتاب ـ جوري كه وسايلتان زياد و سنگين نشود ـ با خود داشته باشيد.
ـ كاغذ كادو آبي: عموماً داخل كمدهايتان بسيار كثيف و ظاهري نامناسب دارد. بعد از تميز كردن داخل كمد در فرصتي مناسب، پيشنهاد مي‌شود تا با استفاده از كاغذ كادوي آبي رنگ، داخل كمد را كادو كنيد.
ـ چسب نواري

توصيه‌ها
ـ سعي كنيد تعدادي كاغذ كوچك و يك خودكار را هميشه همراه داشته باشيد. در برخي از مواقع لازم است كه نكاتي را پيش از آنكه آمادگي آن را داشته باشيد، يادداشت كنيد.
ـ از دودره كردن به هيچ عنوان نهراسيد. اگر تا به حال دودره نبوده‌ايد سعي كنيد كه ياد بگيريد.
ـ به هيچ عنوان خود را تابلو نكنيد. برايتان دردسر ايجاد مي‌شود.
ـ تا حد امكان هيچ مسؤوليتي را متقبل نشويد.
ـ اگر شما را در انتخاب تخت مخير گذاشتند، سعي كنيد كه تختتان را خيلي نزديك به در انتخاب نكنيد. قسمت‌هاي دور از در هم به هيچ عنوان پيشنهاد نمي‌گردد. سعي كنيد از در حدود دو يا سه تخت با در ورودي آسايشگاه، فاصله داشته باشيد.
ـ در امتحان‌هاي آخر دوره تا آنجا كه مي‌توانيد تقلب كنيد فقط سعي كنيد از روي دست آدم مطمئني تقلب كنيد كه چرت و پرت ننوشته باشد. مراقب باشيد تا مچ شما را نگيرند چون برايتان بد مي‌شود.
ـ هر كدام از جيب‌هايتان را به حمل مواردي مشخص تخصيص دهيد و سعي كنيد خود را به آن عادت دهيد. مثلاً هميشه بدانيد كه قيچي تا شو را در جيب پيراهن، روي سينه سمت چپ مي‌گذاريد و يا دستمال كهنه را در جيب شلوار، سمت راست.
ـ سعي كنيد زماني كه مي‌خواهند شما را به ترتيب قد مرتب كنند جوري بايستيد تا در صفهاي اول تا حداكثر سوم قرار بگيريد و يا در صفهاي آخر يعني هشتم و نهم. كارهاي يگان بر اساس اين صفها تقسيم مي‌شود. سعي كنيد كه در گروه آموزش واقع شويد و در گروه آشپزخانه به هيچ عنوان وارد نشويد. عموماً گروه آشپزخانه گروهي است كه از همه بيشتر زحمت مي‌كشد و از همه هم بيشتر فحش و بد و بي‌راه مي‌شنود.
ـ هميشه مقداري پول به همراه داشته باشيد. گاهي شما را كه ول مي‌كنند، شايد دلتان بخواهد كه وسط راه يك سري به بوفه بزنيد و چيزميز بخوريد. در اين وقت‌ها، اگر پول به همراه نداشته باشيد، احساس پوچي مي‌كنيد.
ـ خودتان را به در يولي بزنيد.
ـ به هيچ عنوان اظهار نظر نكنيد.
ـ شما بايد در هر حالتي، نمونه يك خنگ واقعي باشيد.
ـ سعي كنيد دو سه نفري را نشان كنيد و با آنها ارتباط حسنه برقرار نماييد. به اين ترتيب، هم چند تا دوست خوب پيدا مي‌كنيد و هم در شرايط خاصي كه با آن مواجه خواهيد شد، پشت يكديگر را خواهيد داشت و اين نكته در سربازي بسيار مهم و كارساز است.
ـ با خودتان اين قضيه را حل كنيد كه هر اتفاقي كه افتاد “به هيچ عنوان به شما برنخورد”. يك جورايي بايد بي خيالي طي كنيد. در **** اصل بر اين است كه شخصيت‌تان را له مي‌كنند و زير سؤال مي‌برند.
ـ به هيچ عنوان و در هيچ حالتي عصباني نشويد. اصولاً دستورات و كارهايي كه از شما مي‌خواهند پايه منطقي ندارد. مثلاً ممكن است شما را به اين تنبيه كنند كه كل آسايشگاه را سينه‌خيز برويد. نگوييد “چرا؟” و مثل يك بچه حرف گوش كن اين كار را انجام دهيد و از انجام آن لذت ببريد.
ـ سعي كنيد با افسر وظيفه‌ها و مربي‌هايتان روابط دوستانه و حسنه برقرار كنيد. پارتي داشتن مهمترين چيز در **** است تا از روي بعضي محدوديت‌ها بپريد.
ـ سعي نكنيد چيزي با خود ببريد كه اگر خداي ناكرده، كش رفته شد، دلتان بسوزد.
ـ براي خودتان ارزش قايل شويد و به خودتان حال بدهيد.
 

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
آقا ولی خداییش این **** وظیفه هیچ برنامه و قانون خاصی نداره ها!!!!!!
من خودم روزها اول آبان 4/8/1388 دفترچمو پست کردم با این که تا 9 اسفند وقت داشتم تا اینکه اعزامم زود بشه ولی اومد 1/4/89
بعد یکی از دوستام که قصد داشت کنکور دانشگاه آزاد شرکت کنه 20 دی تنها 10 روز مونده به اتمام فرجه 6 ماهش دفترچه رو پست کرد تا دیر بره
حالا تاریخ اعزام اون اومده 2/1/89!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

Ludwig

Registered User
تاریخ عضویت
25 نوامبر 2009
نوشته‌ها
61
لایک‌ها
1
محل سکونت
Tehran
آقا ولی خداییش این **** وظیفه هیچ برنامه و قانون خاصی نداره ها!!!!!!
من خودم روزها اول آبان 4/8/1388 دفترچمو پست کردم با این که تا 9 اسفند وقت داشتم تا اینکه اعزامم زود بشه ولی اومد 1/4/89
بعد یکی از دوستام که قصد داشت کنکور دانشگاه آزاد شرکت کنه 20 دی تنها 10 روز مونده به اتمام فرجه 6 ماهش دفترچه رو پست کرد تا دیر بره
حالا تاریخ اعزام اون اومده 2/1/89!!!!!!!!!!!!!!!!!!

جدی میگی! :wacko::wacko: بابا من کلی دو دو تا چهار تا کردم اینجوری که همه برنامه هام میریزه بهم
دوست من هم دقیقا وضعیتش مثل شما بود ابان فرستاد که زود بره افتاد 89/4/1 !!! من حتی کسانی رو سراغ دارم که اعزامشون افتاده یه سال بعد
خداییش هیچی توی این مملکت حساب کتاب نداره ادم همش باید با استرس زندگی کنه:wacko::f34r::wacko:
 

moh3enn2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2010
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
1
درسته همه چی رو شانسه فکر کنم یا شایدم قانون خاصی هست نمیدونم ....

مثلا منی که دیپلم هستم ابان یا اذر پارسال پست کردم و افتاد واسه 18 دی امسال !!!! یک سالو خورده ای شد که همچین گذتش که هیچی نفهمیدم ... میبینی زندگی رو .... امیدوارم خدمت هم مثل این باشه :D

راستی دو سوال :


1. دوستان من 18 دی اعزام شدم و 19 دی در واقع رفتم رو برگ سفید زیده بود ... حالا اموزشی از این 19 شروع شده یا از 1 بهمن که مرخصیمون تموم میشه ؟؟؟؟


2.دوستان روز دومی که پادگان بودیم فقط 2 دقیقه فرصت توالت رفتن داشتیم ! یعنی اگر از 2 دقیقه بیشتر میشد باید بشین پاشو میرفتیم !!!!! مال روزای اول اینطوری هست یا تا خر همینه ؟ اگه اینطور بخواد باشه که توالت نریم بهتره :D
 

Ludwig

Registered User
تاریخ عضویت
25 نوامبر 2009
نوشته‌ها
61
لایک‌ها
1
محل سکونت
Tehran
اقا راستی یه سوالی دارم
من عینکی هستم و دفترچه ام رو میخوام دو هفته مونده به اتمام فرجه بفرستم یعنی یه هفته دیگه:wacko:
ایا نوشتن شماره عینک توسط دکتر توی قسمت برگه معاینه برام مشکلی ایجاد میکنه؟ یعنی پرونده میره شورای پزشکی و روند کار طولانی میشه بعد هم چون هیچگونه معافی ندارم غیبت میخورم؟ اگه اینجوریه بنظرتون من چکار کنم

چون توی دفترچه نوشته هر گونه غیر عادی بودن عضو سبب رفتن پرونده به شورای پزشکی میشود.
 

aazadii

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2010
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
سلام بچه ها

من تمامه پستها رو خوندم از اول تا اینجا

دم همتون گرم . واقعا روحیه گرفتم . مرسی از اطلاعات تمامه عزیزان مخصوصا روزبه و میلاد و ...

من 18/11 اعزامم . هنوز برگ سفیدم نیومده ولی آمار گرفتم میگن که احتمالا اونجا میوفتی

میخواستم بدونم کسی درباره گهرباران ساری چیزی میدونه ؟؟؟؟

میگن اونجا هتله

ولی تا این صفحه هیچ اسمی از اون ندیدم
 
Last edited:

aazadii

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2010
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
اینو تو یه وبلاگ خوندم . گفتم شاید بد نباشه شما هم بخونین

چند روز پیش یکی از دوستانم را دیدم. از مسائل مختلف صحبت کردیم. آخر صحبتمان به مسئله ی نقش نظم در زندگی کشیده شد. چیزی که برای ما ایرانی ها، از نوادر روزگار محسوب می شود! در فضای کیمیای نظم، دوران خدمت سربازی و قرار گرفتن در فضای نظامی، تجربه ی عجیب و غریبی است! از یک طرف توقع می رود که در پادگانها، نظم و ترتیب خوبی حاکم باشد، اما از طرف دیگر هنگامی که لباس نظامی بر تن می کنی و در ساختار نیروهای مسلح قرار می گیری، شاهد بی نطمی های زیادی آن هم در موارد بسیار مهم و حیاتی هستی! موارد بی نطمی، در ساختار نظامی، یک پارادوکس بزرگ است، اما متاسفانه از آنچا که جامعه ما بازار تجمیع تناقضات است، چنین تناقضی هم اصلا غیر قابل قبول نیست. نمونه اش همین واجهه ی شخصی خودم از دوران آموزشی است که قصد دارم در اینجا به نقل آن بپردازم!....


هنوز چند روزی از اقامت ما در پادگان محل آموزشی ام نگذشته بود، که از بهداری یک کسی با سبیل های پر پشت و تاب داده ی لباس سفید بر تن به همراه برگه ها و سربازانی به گروهان ما آمدند! ارشد گروهان ما را به خط کرده که به حرفهای عمو سبیل سفید پوش گوش فرا دهیم! عمو سبیل گفت که برای تکمیل پرونده سربازان باید برگه تست سلامت روانی تکمیل شود! بعد برگه هایی به دستان ما سپردند که متشکل از چندین سئوال بود که ما به آنها پاسخ دهیم! مثلا اینکه آیا شما از دوران آموزشی لذت می برید؟! گزینه ها این بود که :

1) حتما 2) کمی 3) اصلا و........

ما هم که در این چند روز با برخورد های کاملا منطقی و با نظم مسئولان پادگان، غرق لذت و شادی شده بودیم و از بعضی نقاط بدنمان بشدت صدای شادی و سرور به گوش می رسید، مشخص بود که چه گزینه هایی را انتخاب خواهیم کرد! من هم که انجام این کار را مثل بقیه اعمال صوری و بی فایده می دانستم، سریعا پرسشنامه را تکمیل کردم و به دستان عمو سبیلو دادم!

تقریبا همه ی پاسخ های من مشخص بودند! همگی اعترض آمیز بودند. مثلا پرسیده شده بود؛ آیا ا احساس کارآمدی می کنید؟

جواب من : نه اصلا!

آیا به آینده امید دارید؟

جواب من: نه اصلا!

آیا آموزش دوران آموزشی را مفید می دانید؟

جواب من: نه اصلا!

آیا از شرایط پیرامون خود احساس رضایت دارید؟

جواب من : نه اصلا!

.............آن روز گذشت و همچنان به تجریبات بی نطمی های مکرر ما در فضای نظامی، افزوذه می شد!مثلا بدون آموزش و توانایی بدنی، بچه ها مجبور بودند لنگ های خود را بالا بکشند و محکم به زمین بکوبند! خود را بدون آمادگی و آموزش در خاک و سنگ ول دهند و غلت بخورند! ......بدون تمرین مناسب و کافی به میدان تیر روند و تیر اندازی کنند، و از ما توقع داشته باشند که شصت در صد تیرهایمان به خال سیاه اصابت کند! پرتاپ نارنجک واقعی داشته باشیم، حتی در شب تیراندازی کردیم!و........

تمام این روزها و شب ها به هر شکلی که بود، سپری شد، در یک هفته مانده به ترخیص، دیدم یکی از دوستانم سراغم آمد و گفت که، فلانی هیچ می دانی یک برگه محرمانه از بهداری آمده و تو و من را دیوانه معرفی کرده اند! - بنده خدا آمار همه چیز را داشت، چون ارشد آمار گروهان بود!-

با دوستم رفتیم تا برگه را ببینیم. در برگه نوشته شده بود که من دارای یک نوع بیماری روانی با درصد فلانم که اگر درست باشد، باید از تمامی کارهایی که باعث ایجاد خطر برای خودم و دیگران می شود، معاف شوم! اعلام نتایج تست سلامت روانی در حالی بود که ما تقریبا مرتکب هر کار خطرناکی که شما تصور بکیند از تیراندازی و پرتاپ نارنجک و .... شده بودیم! و از آن مهمتر این برگه قرار بود بصورت محرمانه در پرونده ما قرا بگیرد و با پرونده ما به محل خدمتمان ارسال شود!

تصور کنید! این همه نظم واقعا غیر قابل قبول بود! من که با هزار سختی موفق به گرفتن امریه شده بودم، به خاطر چنین نتیجه ای به راحتی بدلیل روان پریشی، لغو امریه می شدم!

با سرعت سراغ مسئول این بخش بهداری رفتیم تا بلکه بتوانیم کاری بکنیم! صحنه ی خیلی قشنگی بود! من و دوستم قاطعانه به او می گفتیم که به خدا ما سالم هستیم و اشتباهی شده! و او هم به همراه سایر اعضای آنجا به ما می خندیدند! مثل این فیلم ها که مثلا کسی را برده اند و در تیمارستان خوابانده اند، و او اصرار می کند که من به خدا عاقل ام! اما دیگران فکر می کنند که او دیوانه است! مثلا می گوید آقا من نقاش هستم! کلی نمایشگاه برگزار کردم! آدم معروفی هستم! اما انگار نه انگار! بقیه بیشتر انکار می کنند! دقیقا داستان ما هم همین بود! من می گفتم به خدا من دیوانه نیستم! من کلی کارهای مهم کردم و برای خودم سابقه ای دارم! اما آنها بیشتر می خندیدند! و تصور می کردند که این ادعاهای من و دوستم به خاطر همان دیوانگی است!

خلاصه با هزار بدبختی و فلاکت با فرمانده ی گروهانمان صحبت و رایزنی کردیم که او شفاعت ما را پیش مسئول بخش بکند، تا بلکه از دیوانگی خلاص شویم! سرانجام خدا را شکر با هزار منت و تحقیر برگه ی ما را تعویض کردند و ما به عالم عقلای بازگشتیم و...........
 

moh3enn2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2010
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
1
ببین به نظر من اب و هوا اولین حرف رو میزنه تو هتل بودن پادگان و دیگری مرخصی دادن ... بقیش هم که همه پادگانها تقریبا یکی هست ....

ساری خوش اب و هواست پس به احتمال زیاد همون هتل میری ... اگه هتلم نبود که نبود :D 2 ماهه دیگه فقط که نصفشم تعطیلیو مرخصی ایناست ... راستی 18 که میری یه ذرشم به عید میخوره اموزشیت که خوب باز به نفعته فکر کنم ... زودتر راستو ریست میکنن که بری :D در کل 60 روزههههههههههههههههه حداکثر بدون حساب کردن مرخصی که حتما حتما 15-20 روز داریم با تعطیلی اموزشی اینو همه سعی کنیم حفظ بشیم:D که زود بگذره :D بقشم که دیگه خاله بازیه اگه نری شهر مرزی که اونم بیشتریا دیگه شهر خودشونن ... البته کار از محکم کاری عیب نمیکنه . پارتی داری حتما دنبالش باش :blush:



این دیگه حداکثر چیزی بود که میتونستم بگم که خیال همه راحت شه و واقعیت خالص هم هست البته :p
 
Last edited:

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
اقا راستی یه سوالی دارم
من عینکی هستم و دفترچه ام رو میخوام دو هفته مونده به اتمام فرجه بفرستم یعنی یه هفته دیگه:wacko:
ایا نوشتن شماره عینک توسط دکتر توی قسمت برگه معاینه برام مشکلی ایجاد میکنه؟ یعنی پرونده میره شورای پزشکی و روند کار طولانی میشه بعد هم چون هیچگونه معافی ندارم غیبت میخورم؟ اگه اینجوریه بنظرتون من چکار کنم

چون توی دفترچه نوشته هر گونه غیر عادی بودن عضو سبب رفتن پرونده به شورای پزشکی میشود.

خوب خودتون میگید که چشم شما در حدی نیست که معاف بشید پس لازم نیست برگه معافیت پزشکی رو پر کنید و فقط 3 تا برگه پر میکنید و تحویل میدید (معاینه - واکسن و مشخصات) بنابراین کمیسون هم نمیرید.
درضمن درخواستی که شما میدید به پلیس+10 اعزام هست نه معافیت بنابراین یه برگه سبز حاوی تاریخ اعزام براتون میاد و شما در همون تاریخ اعزام میشید که غیبتی متوجهتون نخواهد بود
 

aazadii

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2010
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
آره راست گفتی


ولی یه چیزی رو که من فهمیدم اینه که دوره آموزشی با تمامه سختی ها و مصیبتهاش باز هم شیرینه ولی به شرطی که زیاد سخت نگیری :blink:


::wacko::wacko::wacko::wacko::wacko:

دوستان عزیزی که رانندگی رو قبول کردن درباره قبول مسئولیت رانندگی بیشتر توضیح بدن لطفا :rolleyes:
 

mohammad1983

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2009
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
3
دوست صمیمی من که دیپلم هست راننده جناب سرهنگ هست توی ارتش.صبح ساعت 4 میره دم خونه سرهنگ که 1 ساعت فاصله داره و ماشین رو روشن میکنه و میروند به سمت پادگان.میگه اونجا تا وقتی سرهنگ بیرون نره همیش بیکار هستم و نهایتا هر چند روز 1 بار ماشین رو میشورم.
روز هایی هم که سرهنگ ماموریت هست و نمیره پادگان به این رفیق ما هم میگه که نمیخواد بری منتظر باش تا بیام بعدا میریم.
 

moh3enn2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2010
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
1
آره راست گفتی


ولی یه چیزی رو که من فهمیدم اینه که دوره آموزشی با تمامه سختی ها و مصیبتهاش باز هم شیرینه ولی به شرطی که زیاد سخت نگیری :blink:


::wacko::wacko::wacko::wacko::wacko:

دوستان عزیزی که رانندگی رو قبول کردن درباره قبول مسئولیت رانندگی بیشتر توضیح بدن لطفا :rolleyes:

بله دقیقا . در واقع اصلا سختی نداره . باور کن روز اولی که من رفتم همیشه فکر میکردم من ضعیف ترین ادم اونجام ولی باورت نمیشه همه همه مثل خودت خیلی لاغر هستن و قد کوتاه ! طوری که بیشتریا موق عی که تو راحت بشین پاشو میری اونا کم میارن ...... منظورم اینه که سربازی همه مثل خودت هستن و بعضیا میگن سربازی همه خلافکارا میان یه چرت واقعی هستش !


من روز دومی که پادگان رفتم که اولین روزم بود با لباس نظامی میرم بهمون بشین پاشو دادن که تا امروز که اخرین روز مرخصی هست پام خوب شد دقیق من کمی بشین پاشو رفتم الان و ظهر و بعد از ظهر هم میرم که دیگه فردا کم نیارم .....

و به نظر من تنها سختیش اینه که نمیزان ژیلت ببری و من از ین میترسم که موقع اومدن بیرون از پادگان یه فامیلی دوستی پدر مادری ببینه که مثل گوریل شدم و بخنده :lol: ولی یه کاری کن اونم اینه که یا یواشکی ببری که ریسک هست . یا اینکه قبل اینکه بابات بیاد دنبالت یه ژیلت بگیری و ریشهاتو همون بیرون بزتی که این بهترین کار هست چون خیلی ها انجام میدادن :lol:

حموم هم اگر نزاشتن بری یا شرایطش خوب نبود. یک عطر کوچیک بگیر که بو خوب بدی . :happy:


به نظر من سختیهاش همیناست وگرنه صبح بیدار شدن و رژه اینها رو در 2-3 روز دیگه عادت میکنی

مثل خودم که همیشه ساعت 4 صبح میخوابیدم تازه ! ولی الان 9-10 شب میخوابم که اماده باشم :happy:


یک چیز جالب هم بگم //// :happy:

ما روز دومی که رفتیم یکی میگفت خوابگاه پر هست و امروز میفرستن خونه همرو !!!! در حالی که همون یک روز مرخصی که داده بودن بس بود برای ما چون بیشتریا از تهران بودیم ! :happy: ولی چرا مرخصی دادن دلیلشم همون بود و حتی کسایی که قبلا میومدن اینجا و بشون گفتیم که یک هفته مرخصی دادن شوکه شده بودن میگفتن عجب شانسی دارید! :lol: و دیگه اینکه رفته بودم وسایل رو تهیه کنم صاحب مغازه گفت : من حاظرم جات یک بار دیگر بیام سربازی ! گفتم واسه جی ؟ گفت الان سربازی نیست که ! همش بهتون مرخصی میدن ! :happy:

راستی اینکه روز دوم خیلی عجله داشتن :blink: طوری که دیگر دونه دونه پرونده نساختن و گفتن همه عکسخا و مدارک رو بزارید در پوشه و بفرستید اینجا :lol: که یکی میومد پوشه ها رو جمع میکرد ماله بعضیها عکساشون از پوشه میریخت پایین وسط راه . یکی گفت بابا اینا که انقد شل بازی در میارن روز کارت دادن این بساط نباشه سرویس شیم :lol:


خلاصه اینکه سربازی از مهد کودک هم اسونتر هست اصلا سخت نگیریم :lol::happy::p:D (من الکی خوش نیستم ولی زندگی رو سخت نمیگیرم چون سربازی مثل مدرسه هست که همیشه حرصش رو میخوردیم ولی وقتی تموم شد گفتیم وای چه اشتباهی که حرص میخوردیم :happy: ) راستی ما از دوستانمو که کمتر نیستیم ! اونهایی که میرن سربازی ! :happy:



اهان اینم بگم که نگفته از دنیا نرم :lol:

سربازی فوق العاده خوش میگذره چون ورز دومی که انوجا بودم جلویی من همش سوتی میداد مثلا ما میشستیم این وای میساد یه دفعه یا یکی ادا در میورد که وقتی یارو میگفت اقا یه دفعه **** بگیرید این پسره هر دفعه یه ادا در میورد . مثلا یه بار همه ساکت بودن موقع **** و ایشون یک عاروق زدن (گلاب به روتون) من یکی از خنده داشتم میمردم :lol:




امیدوارم سرتون رو درد نیورده باشم ولی در کل من از همتون سوسولتر هستم ولی باز دارم میرم و خوش هم میگذره :happy:
 
Last edited:

Ludwig

Registered User
تاریخ عضویت
25 نوامبر 2009
نوشته‌ها
61
لایک‌ها
1
محل سکونت
Tehran
خوب خودتون میگید که چشم شما در حدی نیست که معاف بشید پس لازم نیست برگه معافیت پزشکی رو پر کنید و فقط 3 تا برگه پر میکنید و تحویل میدید (معاینه - واکسن و مشخصات) بنابراین کمیسون هم نمیرید.
درضمن درخواستی که شما میدید به پلیس+10 اعزام هست نه معافیت بنابراین یه برگه سبز حاوی تاریخ اعزام براتون میاد و شما در همون تاریخ اعزام میشید که غیبتی متوجهتون نخواهد بود

دست گلت درد نکنه دمت گرم:rolleyes:
 

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
یکی از دوستان قبلاً در مورد ممنوعیت ژیلت مطالبی رو گفته بودن
خب یه راه ساده داره
اینه که مرخصی ساعتی که میدن؟ درسته؟
تو همون مرخصی ساعتی برو یه آرایشگاه بگو با ماشین بزنه حالا نمره صفر یا ...
غصه نداره که
 

aazadii

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2010
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
ابتدا برای درک بهتر تمام عزیزان ، دوران خدمت را به دو قسمت آموزشی و بعد از آموزشی تقسیم می کنم؛

1- دوران آموزشی:

- دوران آموزشی اضافه خدمت ندارد، پس از تهدیدات فرمانده گروهان در این مورد بیمی به دل راه ندهید.

- حتی الامکان سعی کنید عهده دار هیچ گونه مسئولیتی نشوید. اما با مسئولین ارتباط نزدیک داشته باشید.

- اگر به تخصصی مانند خوش خطی، اهل مطالعه یا ورزشکار بودن و ... از بین شما نیاز شد هرگز داوطلب نشوید، چون نه تنها هیچ گونه امتیازی بدست نمی آورید بلکه متحمل بیگاری نیز خواهید شد.

- مراقب باشید تا در بین سربازان و بویژه در نظر فرمانده و جانشین گروهان تابلو نشوید.

- امتحانات را جدی نگیرید.

- به میدان تیر به عنوان یک سرگرمی مفید نگاه کنید نه یک میدان رقابت.

- به شایعات توجهی نکنید.

- سعی کنید خوب بخوایبد.

- توالتها را زیاد اشغال نکنید چون این زمانها جزء خدمت محسوب نمی شود!

- مراقب باشید بیمار نشوید چون معمولا فرصتی برای بهبود ندارید.

- احترامات نظامی را رعایت کنید.

- تا می توانید کلاسها را بپیچانید.

- لباسهای سربازی خود را کمی بزرگتر از اندازه خود انتخاب کنید.

- پوشش خود را همواره تمیز نگاه دارید.

2- دوران بعد از آموزشی:

- لباسهای خود را همواره آلوده نگاه دارید.

- از پوشیدن لباسهای نو و اتو کرده جداً بپرهیزید.

- هرچه لباسهای شما کهنه تر ( به اصطلاح پایه تر) باشند از احترام بیشتری نزد سربازان و دژبانان برخوردار هستید.

- حتی الامکان مرخصی های خود را برای ماه آخر ذخیره نکنید چون امکان سوخت شدن آنها زیاد است.

- هیچ گونه راهنمایی از دژبانها نخواهید.

- حتما برای ورود و خروج یک حلّی داشته باشید.

- مسئولیت قبول نکنید کارهای واگذار شده را همانطور که از شما خواسته اند انجام دهید نه بیشتر و نه کمتر.

- برای گرفتن کارت روزشماری نکنید.

- هرچه بیشتر از خدمت انزجار دارید باید مرتب تر حاضر شوید، یک روز اضافه خدمت برای شما هفته ها طول خواهد کشید (اگر فیزیک کوانتوم خوانده باشید درک این مطلب دور از ذهن نیست).

- نگران اضافه خدمت دفترچه ای نباشید چون معمولاً بخشیده می شود.

- در پایان اینکه سربازی مثل آتش است نه خیلی از آن دور شوید که یخ بزنید و نه آنقدر بدان نزدیک شویدکه بسوزید. :guitar::cigar::fez::Snorkle::cheff::upsided::glasses::glasses::glasses::glasses::glasses::glasses::stun::ph34r2::ph34r2::ph34r2:
 
Last edited:

aazadii

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2010
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
آورده اند در مرزغزاری دور پادگانی بودی و آنرا سربازانی که عده آنان را هیچ نرینه نتوان شماریدن، لیکن از برای آن فرمانروایی بود به غایت سنگدل که او را شیخ الرئیس حاج ابوعطا بخواندندی. اندر احوالات ابوعطا چنین نقل کنند که شرارت و زعارت در طبعش مؤکد گردیده و به طرفه العینی اضافه الخدمت بدادندی آبنوشان و سایه آشخور با نیزه همی سوراخ بگردانیدی لایکِ پیس آف کیک! باری یکی از قماش آشخوران با استیصال نزد ابوعطا برفت و بوسه بر سر و رویش بداد از بهر استحقاق نامه و فوت خاله خانومش بهانه بکرد. اصغربن هادی رضی الله عنه که در آن زمان جیره بگیری پیمانی بیش نبود چنین نقل کناد که آشخور چون بی شرمی بدین غایت رسانید ابوعطا سخت برآشفت و ابروان در هم کشید چونان که سیمایش گرگ گرسنه ای مانستی آنگاه استحقاق نامه را به معیت آشخور در خردکن بیافکند و جمله دژبانان را بفرمود تا مسئول وی را کالباس بکردند که سرباز از بهر آسایش فرمانرواست نه از بهر گِرد کردن مرخصی. بله...!


khar.jpg
 
Last edited:

aazadii

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2010
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
اطراف تهران بویژه منطقه جنوب شرق زیستگاه یکی از شاهکارهای آفرینش یعنی آشخور است. همانطور که از نامش پیداست قوت غالب او آش می باشد. البته او از میوه های درختان بویژه توت نیز تغذیه می کند. تا کنون گونه های بسیاری از این موجود سخت پوست از جمله خاکی، سفید، لجنی،سیاه، سبز، آبی و ...شناسایی شده اند.درآمد ماهیانه این جاندار که بواسطه کار شبانه روزی و بعضاً بیگاری در سرما و گرما حاصل می شود از 20 تا 40 هزار تومان متغیر است. از نکات حائز اهمیت در مورد این جاندار برخورد مردم با اوست که چیزی بین احترام و ترحم است که در عین حال هیچ کدام هم نیست. علاقه بسیار این موجود به پیچاندن توجه دانشمندان بسیاری را به خود معطوف داشته است. نتایج تحقیقات نشان می دهد طول عمر این جاندار در طول تاریخ نوسانات بسیاری داشته است. گونه های قبلی آشخور از 20 تا 24 ماه عمر می کرده اند اما درحال حاضر عمر ایشان به 18 ماه کفاف نمی دهد. محققان علت عمده این تغییر را رشد بی رویه این جاندار در سالهای اخیر و در نتیجه کاهش تغذیه این جاندار عنوان کرده اند. دشمن اصلی و قسم خورده او دژبان است. دژبان ها موجوداتی بسیار خطرناک هستند که به محض دیدن آشخور، پاچه او را گرفته و ازهم می درند. متأسفانه دشمنان زیاد ، پراکندگی بیش از حد ، عدم تغذیه و درآمد مکفی، بقای این موجود نادر را با خطر انقراض روبرو کرده است. این در حالی است که اکولوژیست ها معتقداند آشخوران موجوداتی سازش پذیر بوده و به بومیان و بویژه همنوعان خود کمکهای شایانی می کنند؛ از آن جمله می توان به برقراری امنیت، آبادانی و ایجاد انگیزه برای کار و ادامه تحصیل در زیستگاهشان اشاره کرد.


sarbaz.jpg
 
بالا