• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آشنايي مختصر با دوره آموزشي خدمت سربازي

eleboys

Registered User
تاریخ عضویت
24 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
151
لایک‌ها
0
محل سکونت
karaj
من افتادم 04 18 باید برم وسایل چی باید با خودم ببرم راستی کدوم برگه هارو باید با خودم ببرم واسه روز اعزام برگه سفید و سبز رو باید برم همون دو تا برگه ای که اومده یکی تاریخ اعزام یکی مکان اعزام؟

دوستمون در پست بالا گفتن چه مدارکی لازمه اما برحسب تجربه دوستانی که مطلب مهمی توی برگه سبزشون نوشته شده سعی کنن حتما یک کپی از اون رو داشته باشن و تا جای امکان از تحویل دادن اون سرپیچی کنن. چیزهای مهم حالا چیا هستن؟ مهمترینشون معاف از رزم هست. بعد از تحویل برگه سبز حالا شما بیا به فرمانده ثابت کن که شما معاف بودی و نباید بدو بدو کنی. و یا انواع کسری ها که بعدا حرفی توش نباشه.

البته کسایی که اینکارو نکردن هم زیاد نگران نشن چون از این مشکلات برا همه پیش میاد و بالاخره یجورایی حل میشه.
 

aghafarhad

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 ژوئن 2011
نوشته‌ها
15
لایک‌ها
0
سلام.
دوستانی که تو 06 بودند یه لطفی کنند بگند این وسایل رو ببریم یا نه؟
-لباس ورزشی ( شلوار، کفش، بلوز )
-بشقاب ( البته میدونم یقلوی میدند )
-چاقو میوه خوری ( والا تو توجیهی یارو گفت چاقو نیارید ولی تو سایت بعضی گفتند ببرید)
-قند، نمک، شکر، ...
-قفل گفتند یه دونه 808 بیارید، یعنی دیگه از این قفل آویزا نیاز نیست؟
-یه دست لباس دادند، با توجه به اینکه گرمترین وقت ساله و حسابی باید عرق بریزیم، فکر میکنید کافیه یا یکی دیگه بگیرم ببرم؟
...
 

eleboys

Registered User
تاریخ عضویت
24 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
151
لایک‌ها
0
محل سکونت
karaj
سلام.
دوستانی که تو 06 بودند یه لطفی کنند بگند این وسایل رو ببریم یا نه؟
-لباس ورزشی ( شلوار، کفش، بلوز )
-بشقاب ( البته میدونم یقلوی میدند )
-چاقو میوه خوری ( والا تو توجیهی یارو گفت چاقو نیارید ولی تو سایت بعضی گفتند ببرید)
-قند، نمک، شکر، ...
-قفل گفتند یه دونه 808 بیارید، یعنی دیگه از این قفل آویزا نیاز نیست؟
-یه دست لباس دادند، با توجه به اینکه گرمترین وقت ساله و حسابی باید عرق بریزیم، فکر میکنید کافیه یا یکی دیگه بگیرم ببرم؟
...

لباس ورزشی می تونی ببری اما باید تو کوله انفرادیت بزاری چون تو کمد شخصیت جایی واسش نیست. در کل اگر هم بیاری و اگر حوصله عوض کردن و استفاده کردن داشته باشی از هفته دوم به بعد فرصتش رو بهتون میدن. اگه بچه تهرانی تو مرخصی های بعدی ببر.

بشقاب لازم نیست، یقلوی هم نمی دن. سالن غذاخوری خودش از این سینی های چند قسمتی (خودشون سلف میگن بهش!!) داره که بسته به تصمیم فرمانده یا چندنفر سلف شور معرفی میشه یا هر روز زحمت شستنش با 4 یا 5 نفر هستش. اما اگر خیلی وسواسی هستی میتونی ببری و تو مال خودت غذا بخوری. قاشق چنگال ضروری هست

چاقو ببر یه موقعایی که هندونه میدن یا خودتون میوه میخورید لازمتون میشه. (کلا به زر زر های اونا توجه نکن)

قفل من به شخصه نبردم و خدارو شکر تو گروهان ما اصلا دست کج وجود نداشت. اما احتیاط شرطه عقله یدونه از این قفل های در کمد (نمیدونم شما بهش 808 میگید؟) لازمه یدونه هم قفل آویز کوچک برای در کوله انفرادی.

آخر دوره ما (دوره پیش) اینقدر گرم شده بود که همش نگران حال شما دوره بعدی ها شده بودیم!! لباس اضافه اصلا نیاززی نداری.

لیوان هم حتما بهتون گفتن شیشه ای بیارید که در طول دوره هرکدومتون حداقل 1بار لیوانتون میشکنه و فحش و بدوبیراه رو میکشید به جون صادر کننده این دستور. پس حتما یه لیوان اضافه آهنی هم ببر.
 
Last edited:

aghafarhad

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 ژوئن 2011
نوشته‌ها
15
لایک‌ها
0
لباس ورزشی می تونی ببری اما باید تو کوله انفرادیت بزاری چون تو کمد شخصیت جایی واسش نیست. در کل اگر هم بیاری و اگر حوصله عوض کردن و استفاده کردن داشته باشی از هفته دوم به بعد فرصتش رو بهتون میدن. اگه بچه تهرانی تو مرخصی های بعدی ببر......

بسیار ممنون از بابت جواب.

فردا ، ساعت 7 صبح ، شروع روز اول آموزشی :wacko:
 

TAKPAR1

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2011
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
1
اه اه آموزشی :(
دوره ای هست که همیشه تو ذهنتون میمونه . بشین پاشو بشین پاشو اینقدر میگن ..... تو صبحگاه هم تا میتونید میدوید .حسابش را کن توی این گرما .
با این درجه گرمای هوا جشن پتو هم بگیرین که چه شود . تو یه اتاق 20 متری 40 تا سرباز را روز اول با فشار جمع میکنن و تا میتونن بشین پاشو میدن .
والا تو آموزشی تا جایی که من میدونم و رفتم نیازی به کفش ورزشی و لباس ورزشی این سوسول بازی ها نیست . اصلا وقت ندارین که باشه . اونجا صح تا شب پاتون تو پوتین هست و دارید یا رژه میرید یا بیگاری میکنین . اگر هم چند دقیقه وقت آزاد باشه که بزارن با دمپایی برین توی محوطه باید به کارهای شخصی بپردازید .

من آموزشی پایگاه 14 شکاری مشهد بودم .
 

sarbaztobe

Registered User
تاریخ عضویت
11 دسامبر 2010
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
32
البته اموزشی تو تهران اينجوری که ميگی نيست ،من که خودم اموزشی راحتی داشتم . بشين پاشو هم که ميدانند فقط روز های اول همه ميشستند
از هفته دوم به بعد هر کی يا زانو درد داشت يا پا درد ، "آقا با شما نيست ام مگه . جناب سروان من زانوم درد ميکنه .اينجا همه مشکل دارن که " هاها
اين دوره هم که ميخوره به ماه رمزون ديگه ميشه استراحتگاه . فکر نکنم حتی اردو هم ببرشون ،
همش بايد تو سايه کلاس باشه فقط ،
ارتش وقتی اسلامی شه همين ميشه ديگه اين جور جاها تو پاچشون ميره ، و به نفع ما
تا ميتونيد از ماه رمزون سوء استفاده کنيد ،
 

scania

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 ژوئن 2011
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
با سلام خدمت همه بروبچز سرباز وظیفه وطن!:whistle:
من اعزام 1/2/90 بودم و پایان 1/4/90 در پادگان 06 جوادالائمه نزاجا – پاسداران
به 06ها تسلیت میگم چون به جهنم سبز خوش اومدند. هرچی که میگم نه توهمه نه تخیله پس دقیقا اجرا کنید.
در مورد وسایل همون چیزایی که دوستان در پستهای بالا فرمودند کفایت میکنه + 1 چیز : دارو (اعم از سرما خوردگی-آموکسی سیلین-اموکسی کلاو و...) چون اونجا مثل طلاست. اونجا اسهال نداریم در عوض یبوست فراوان.مقدار غذا کلا یک سوم غذای خونه است که بغیر از دو الی سه وعده غیر قابل خوردنه پس خرما خشک-کشمش-انواع بادام-شکلات-بیسکویت به مقدار زیاد ببرید. مثلا تخم مرغ و سیب زمینی نصفه یا کوفته با دو لیتر آب از افتضاحات غذاست. گردان جواد از هر نظر از گردان فجر بهتره به دلایل زیر : 1- تعداد روز برگهای آن بیشتر است. 2- فرمانده هاش آدم ترند. 3- در زمان ورزش یا مراسم دیگر دیر میایند و زود میروند. 4- میتوانند صبح تا 5:15 بخوابند و...
اگر در گردان فجر افتادید حتما با افرادی همچون : سرگرد علی زمانی (حرام زاده بزرگ)- ستوان یکم عباس باوفا (خایه مال و چیز کش بزرگ)- ستوان دوم نجات پور(عقده ای بزرگ)-سروان تمام محمد اسماعیلی(انصافا مرد گلیه)-ستوان یکم عسگری یا عسگر زاده(مرد گلیه)-ستوان دوم صمد احمد پور(سلطان معرفت و عشق گردان فجر)-ستوان دوم میلاد کرمی(دوست داشتیم یه بار از چیز چیزش کنیم)- وسرگروهبان رحمتی(عقده ای و بیشعور) ملاقات خواهید کرد.
نکته: مرخصی اخر هفته از ساعت 2 ظهر روز پنج شنبه تا 4 بعدازظهر روز جمعه است. که دفترچه کلا با 2 ساعت تاخیر به دست شما میرسه(سرگرد زمانی). یه نصیحت به جدیدالورودیها: شما حتما یا پنج شنبه یا جمعه نگهبان یا گشتی خواهید بود چون دانش آموزان 1/6/90 میان. به خیال رفتن مرخصی اخر هفته اسگل بازی در نیارید و فاتحه مرخصی رو بخونید (اگه نصیبتون شد که هیچ)- در طول هفته میتونید منطقه نظافت و حسینیه(نماز) رو راحت بپیچونید و تنبیه اون فقط پنج شنبه و جمعه نگهبانیه که بطور معمول شما نگهبانید. ما از این نظر خیلی تو پاچمون رفت یعنی عین بچه ادم منطقه نظافت ونماز ومیرفتیم وبعد میدیدیم که پنج شنبه یا جمعه نگهبانیم.
2حمام 100 دوش و 40 دوش داریم که فقط 40 دوش قابل تحمل و دسترسیه(4 صبح هرروز). ضمنا لباس زیر حتما 2 دست ببرید و هفته آخر 2 دست دیگه هم ببرید(تعرق زیاد وسینه پهلو شدید). قفل هم ببرید برای کمد موقع رفتن مرخصی بزنید. از زر و زور فرمانده ها نترسید که همش چیز شعره. امتحان عقیدتی و زرم انفرادی رو با مشورت کامل رفقا پاسخ میدید نگران نباشید. هیچ وقت تحت هیچ شرایطی صف اول یا ردیف اول نباشید که حمالی در انتظار شماست. از هفته سوم به بعد اوضاع شل میشه... تو اردوگاه تلو خوردنی زیاد ببرید و از چتر شدن بقیه بچه ها جلوگیری کنید. دستمال کاغذی جیبی همیشه همراه داشته باشید. خلاصه دعا کنید گردان فجر نیفتید.
البته ما دو روز مانده به مراسم تحلیف جواب تمام بی حرمتیها و تحقیرها و فشارهای الکی فرمانده رو دادیم و جلو سرهنگ سیف رژه رو قدم زدیم (گروهان پوجیل) که باوفا به گه خوردن افتاد. گردان فجر شاهد موضوع.:f34r:
 

ali___

Registered User
تاریخ عضویت
3 جولای 2010
نوشته‌ها
28
لایک‌ها
0
محل سکونت
Tehran
به ما یه دست کرکی دادن و لباس نظامی هم فقط یه دست. میتونم یه دست کرکی هم خودم بخرم ببرم یا گیر میدن. آخه گفتن شخصی نیارین.
جوادنیای قزوین

همون کرکی که داری کافی هستش لباس شخصی هم میتونی ببری ولی نه اینکه کت شلوار ببری اگه فکر میکنی بهت گیر بدن لباساتو روی هم بپوش برو تو، ولی میگن لباسا باید یک دست باشه هرچند آخرای دوره هر کی هرچی دوست داشت میپوشید .
 

scania

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 ژوئن 2011
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
سلام
دوره کد خوردم به مرکز اموزشی پشتیبانی فیض الله امانی - لویزان
با رسته اداری پرسنلی
دوستان لطف کنند از روز معرفی تا بقیه مواردی که یادشون هست راهنمایی کنند.:blink:
 

NAKOOT

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2010
نوشته‌ها
1,761
لایک‌ها
454
محل سکونت
از اینجا رونده از اونجا مونده
ساعت 8 صبح البته

سپااااااس جناااااب
1-20070210065344.gif
 

vazifeh01

Registered User
تاریخ عضویت
17 آپریل 2011
نوشته‌ها
93
لایک‌ها
0
بچه های 01 و غیر 01!

کدوماتون کد توپخونه اصفهون خوردید؟

هنگ دوم 01 که این دوره کد اصفهان خورد...
 

Blue Moon

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
266
لایک‌ها
50
رفتیم برای تقسیم بعد از آموزشی
گفتن یه هفته برید تو یگان ویژه آموزش ببینید بعد بیایید تقسیم کنیم نمیدونم چه خری این دستور رو داده آخه *** خل ما دوماهه که داریم آموزش می بینیم دیگه تحمل آموزش دیدن دوباره رو چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی ندارم واقعا اعصابم داغونه
خدا بخیر کنه که نرم اونجا با فرمانده ها دعوا کنم ، چون زانو درد میکنه نمیتونم بدو بایست برم ، تو آموزشی خودمون یهع نفر هم مثل من نمیتونست بدوه چون زانوش مثل من تو آموزشی آسیب دیده بود ، فرمانده از پشت میاد هلش میده که سریع تر بدو این هم بهش میگه این بار هل دادی کارت ندارم دفعه ی بعد دستت رو میشکنم میزارم زیر پات ، طرف رو دو روز انداختن بازداشت گاه ، البته اون یه آشنای سرهنگ داشت که مشکلی براش پیش نیومد ، من آشنا ندارم ولی دیگه صبرم تموم شده اگه چیزی بهم بگن یا توهین کنن جوابشون رو میدم
 

sarbaztobe

Registered User
تاریخ عضویت
11 دسامبر 2010
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
32
طوفانی در کار نیست
من اصلا استرس ندارم چون از لحاظ بدنی آماده ام و همیشه ورزش کرده ام
از لحاظ روحی روانی هم بدتر از اینهاش رو دیده ام
******************
مطمئنم بیشتر بچه ها هم آماده هستند و شاید کمی استرس داشته باشند که همه کسایی که میرن و میان میگن که این استرس بی مورد هست و نباید نگران بود
با یاد خدا میریم انشالله سلامت هم بر میگردیم
دوستان یادمون باشه که هی نگیم کی تموم میشه کی تموم میشه چون این هم جزئی از مراحل زندگیمون هست

اين تو نبودی که 2 ماه پيش اينارو ميگفت . خوشحالم که ميبينم نظرت عوض شد . "لبخند " ولی نگران نباش اين اموزشی فرق ميکنه
 

vazifeh01

Registered User
تاریخ عضویت
17 آپریل 2011
نوشته‌ها
93
لایک‌ها
0
نه دیگه دوره آموزشی به این وحشتناکی هم نبود دیگه!!

هتل نبود واسه ما هنگ دویی ها ولی باز با همه سختیاش اینجوری نبود که کم بیاریم (فقط به هنگ 1 حسادت میکردیم!!!)
 

actros

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
29 اکتبر 2006
نوشته‌ها
3,662
لایک‌ها
3,474
محل سکونت
Tehran
آقا خودم که تقسیم افتادم پایگاه شکاری 4 دزفول هیچ.یه سوال واسه دوستم دارم:
این بنده خدا بد شانس تر از من برادرش نیرو زمینی مرز خسروی خدمت میکنه حالا خودش افتاده همدان.نامه هم از طرف برادر داره(دیر فکس کرد وگرنه جزو گرفتارها حساب می شد) میشه قبل از اینکه بره خودشو معرفی کنه منتقل شه تهران؟ شنبه باید خودشو معرفی کنه.
یکی می گفت پذیرش بشی تا کارت ردیف شه 2 ماه طول میکشه (یعنی کارت به پذیرش نکشه).یکی می گفت تا درجت نیاد نمی تونی و از این جور شایعات.
کسی تجربه ای تو این زمینه داره؟
 

Blue Moon

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
266
لایک‌ها
50
اين تو نبودی که 2 ماه پيش اينارو ميگفت . خوشحالم که ميبينم نظرت عوض شد . "لبخند " ولی نگران نباش اين اموزشی فرق ميکنه

دوست عزیز درسته من همون حرف ها رو زدم و اگه باز هم برگردم به اون زمون همین حرف رو میزنم ، چون اولا سلامتی کامل جسمی داشتم و بدنسازی کار میکردم و اصلا فکر نمیکردم که ممکنه برام مشکل جسمانی پیش بیاد و دوما الان که ما رو اضافه فرستادن آموزش ببینیم در واقع یه چیزی هست اضافه بر سازمان تمام استان ها تقسیمات رو انجام داده ولی ستاد فرماندهی آذربایجان شرقی اومده الکی همه رو داده یگان ویژه که یه هفته اونجا آموزش ببینیم و دوباره تقسیم کنه در واقع برای ما این آموزش به زور تحمیل شده
مطمئن باش آموزش در یگان ویژه هم سخت تر از بقیه جاهاست من دوران آموزش خودمون رو با وجود اینکه سخت تر از ارتش و بقیه جاها بود ( آموزش ما بیشتر از ارتش اسلحه یاد داد مثلا ما با 3 نوع سلاح خودمون تیر اندازی کردیم در حالی که در 01 فقط ژ3 بود ما رو زودتر از 6 و نیم عصر ول نکردن حتی گاها تا موقع شام آموزش میدیدم یعنی تا ساعت 8 عصر ) من باز این آموزش خودمون رو با این روحیه ای که قبلا داشتم به خوبی ردش کردم ، من از هفته دوم آموزشی زانو مصدوم شد و به شدت درد میکرد در حالی که پزشک من رو معاف از دویدن کرده بود فرمانده های عوضی ما اکثر من رو مجبور می کردن که بدوم و وقتی که کمی شروع به لنگیدن میکردم توهین میکردن و یه بار پیش بچه های دیگه به من گفت فلج
البته من چون روحیه یب قبلی خوبی داشتم و این رو قبول کرده بودم حرف هاشون در من اثر نمیکرد
بعد از آموزشی راحت شده بودم چون پیش خودم خیال میکردم دیگه آموزشی تموم شده و دیگه دویدن و رژه نداریم و زانو کم کم درست میشه
الان این آموزش تو یگان ویژه رو که برای ما اضافه بر سازمان گذاشتن دیگه اعصابم رو به هم ریخته ، دیروز که با دوستم برای شناسایی محل رفته بودیم ، دژبان اونجا با دوستم آشنا در اومد و رفتیم کمی حرف زدیم میگفت که به سرباز ها انواع اهانت ها رو میکنن و کسی که نتونه به هر دلیلی بدو بایست بره با فحش و کتک تنبیهش میکنن

***************************
بابت یاد آوری که کردی ممنونم ، البته نظر من عوض نشده و باز هم همون اعتقاد رو دارم و چیزهایی که من الان گفتم در تضاد با حرفهایی نیست که قبلا زدم
البته قبل از رفتن به جایی که آموزش ببینی معمولا دو جور حرف میزنن یکی مثل اون دژبانی که روحیه ی آدم رو خراب میکنه
یکی مثل من که دو ماه پیش میخواستم به همه روحیه بدم
البته نمیدونم شما چرا خوشحالی که نظر من عوض شده و این همه بلا سر منی اومده که دو ماه پیش به همتون امید میدادم !!!
 
Last edited:

sarbaztobe

Registered User
تاریخ عضویت
11 دسامبر 2010
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
32
ميدونی رفيق . نميدونم کجا اموزشی رو بودی که تا اين اندازه بهت سخت گذشته .شانس بد ، ما که تو 02 بوديم
هيچکس حق نداشت حتی بهت بگه تو ،منم با اينکه پام در نميکرد هميشه ميگفتم درد ميکنه و کسی نميگفت چرا
و هميشه ورزش رو راحت ميپيچيندم ، ما هم چيزی به اسم بدو به ايست نداشتيم . بازم شانس بد شما
ولی به اين دقت کن که 2 ماه پيش که اون حرفا رو زدی چه زود گذشت انگار همين هفته پيش بود ،
بازم به همين سرعت ميگزره ،
يک هفته چيزی نيست . ولی راست ميگی من هم بودم تحمل توهين رو نداشتم و يک راست ميرفتم بازرسی
موفق باشی
 

Blue Moon

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
266
لایک‌ها
50
ميدونی رفيق . نميدونم کجا اموزشی رو بودی که تا اين اندازه بهت سخت گذشته .شانس بد ، ما که تو 02 بوديم
هيچکس حق نداشت حتی بهت بگه تو ،منم با اينکه پام در نميکرد هميشه ميگفتم درد ميکنه و کسی نميگفت چرا
و هميشه ورزش رو راحت ميپيچيندم ، ما هم چيزی به اسم بدو به ايست نداشتيم . بازم شانس بد شما
ولی به اين دقت کن که 2 ماه پيش که اون حرفا رو زدی چه زود گذشت انگار همين هفته پيش بود ،
بازم به همين سرعت ميگزره ،
يک هفته چيزی نيست . ولی راست ميگی من هم بودم تحمل توهين رو نداشتم و يک راست ميرفتم بازرسی
موفق باشی

مرسی که روحیه دادی
آره یادمه تو بودی و من و چند تا از کاربرا که با هم قرار بود اعزام بشیم
من توی نیروی انتظامی ( ولیعصر تبریز ) آموزش دیدم
باور کن یکی از بچه ها رو فرمانده چپ و راست مشت زد صورتش رو تا حدی که تا یه هفته بعدش هم میگفت جاهاش درد میکنه
کسی هم جرات نداشت پاش رو بذاره تو بازرسی ، روزگار آدم رو سیاه میکردن تازه ماها لیسانس و فوق لیسانس بودیم
یه نفر رو اونقدر نگهبان کردن و سر یه خطای خیلی کوچیک تا حدی بهش فشار آوردن که طفلکی مشکل روانی پیدا کرد
آره امیدم به خداست ، راست میگی دو ماه زود گذشت این هفته هم میگذره امیدوارم که باز خدا کمکم کنه
:wub::wub::wub:
 
Last edited:
بالا