• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اخبار ، مقالات و دانستی های نجوم و فضا

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
تصویر برداری سه بعدی از ماده تاریک کیهان
فضا - گروه علمي فرهنگي:
تیمی بین المللی موفق شد با استفاده از تلسکوپ فضایی هابل، اولین نقشه بزرگ مقیاس سه بعدی را از توزیع ماده تاریک در عالم به دست آورد.
خاصیت و ذات ماده تاريك، هنوز ناشناخته است و وجود آن در جهان، از اثری که با گرانشِ خود بر روی تحول کهکشان‌ها و خوشه‌های کهکشانی می‌گذارد، استنباط می‌شود.
سال گذشته، برای اولین بار هنگام رصد یک خوشه کهکشانی، این ماده به طور مستقیم شناسایی شد. نقشه جدید هابل فرصتی را فراهم می‌کند تا مشخص شود در چه زمانی ماده عادی در مقیاس‌های بزرگ در میان ماده تاریک (با چگالی زیاد)، به شکل کهکشان متمرکز شده است.
این نقشه، نشان دهنده شبکه‌ای از رشته‌های سست است که در طول زمان رشد کرده‌اند و باعث قطع‌شدن ساختارهای سنگین در محل خوشه‌های کهکشانی شده‌اند.
تصویر جدید هابل مربوط به زمانی است که جهان نیمی از عمر کنونی خود را داشته است.
به گزارش سايت نجوم، نقشه هابل با بررسی شکل نیم میلیون کهکشان که در فاصله بسیار زیادی از ما قرار داشتند، به‌دست آمد. نور این کهکشان‌ها برای رسیدن به زمین از میان ماده تاریک می‌گذرد و ماده تاریک باعث انحراف این نور می‌شود. دانشمندان می‌توانند با استفاده از میزان این انحراف، نحوه توزیع ماده تاریک اثر گذارنده بر نور را محاسبه کنند. به این روش، استفاده از «عدسی گرانشی ضعیف» گفته می شود.
برای اخترشناسان، نقشه برداری از ماده تاریک همانند نقشه برداری از شهری به هنگام شب و به کمک نور چراغ‌های خیابان‌ها است. ماده تاریک نامريی است و تنها چیزی که دیده می شود نور کهکشان‌ها است. دیدن این نقشه مانند آن است که برای نخستین بار یک شهر را با بزرگراه‌ها و خیابان‌های آن در روز ببینیم. با این کار همه شریان‌های اصلی و تقاطع‌ها مشخص می‌شوند.
تهیه این نقشه، مقدمه‌ای است برای شناخت چگونگی رشد و تکامل کهکشان‌ها و خوشه‌های کهکشانی در طول میلیاردها سال. چگونگی رشد خوشه‌های کهکشانی در ماده تاریک می‌تواند موجب شناخت ما از انرژی تاریک شود.
این انرژی نوع مخالف گرانش است؛ که ممکن است بر چگونگی شکل‌گیری خوشه‌های ماده تاریک اثر گذاشته باشد.
به گزارش نیچر، ریچارد مسی و نیک اسکُویل در دویست و نهمین جلسه انجمن نجوم آمریکا در سیاتل نتايج اين تحقيقات را ارائه کردند. مسی می گوید: «هر چه نقشه ما با تئوری‌هایِ استانداردِ شکل‌گیریِ ساختارها بیشتر مطابقت داشته باشد، اطمینان بخش‌تر است.» او ماده تاریک را چارچوبی می‌داند که کهکشان‌ها و ستارگان در طول میلیاردها سال بر آن سوار شده‌اند.
محققان برای تهیه این نقشه از بزرگ‌ترین دوربین نقشه بردار هابل، کاسموس (COSMOS) استفاده کردند. این وسیله می‌تواند مساحتی برابر مساحت ۹ ماه کامل را پوشش دهد. این امر باعث می‌شود تا ساختارهای رشته‌ای بزرگ مقیاس ماده آشکار شود.

برای سه بعدی‌کردن، رصدهای هابل با عکس‌های چند رنگ تلسکوپ‌های قدرتمند زمینی (تلسکوپ بزرگ اروپا در شیلی(VLT)، تلسکوپ ژاپنی سوبارو در هاوایی، آرایه بسیار بزرگ رادیویی ایالات متحده در نیو مکزیکو (VLA) و تلسکوپ فضایی اشعه ایکس XMM-Newton متعلق به آژانس فضایی اروپا) ترکیب شدند.

برگرفته از همشهري
موفق باشيد
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
كشف 8 كهكشان اطراف راه شيري
فضا - رويترز:
در نشست انجمن ستاره‌شناسان آمريكا، اعلام شد كه 7 يا احتمالاً 8 كهكشان كوتوله، در حال گردش به دور كهكشان راه شيري كشف شده‌اند.
اين كهكشان‌ها در بخشي از پژوهش آسمان ديجيتال اسلوآن (SDSS-II) كه بلندپروازانه‌ترين پژوهشي است كه روي آسمان صورت گرفته، كشف شده‌ است.
دونالد اشنايدر - استاد اخترفيزيك دانشگاه پنسيلوانيا و رئيس پژوهش آسمان ديجيتال اسلوآن- در اين زمينه گفت: اين كهكشان‌هاي كوتوله‌ به وسيله جاذبه كهكشان راه شيري به دام افتاده‌اند و به‌تدريج و در نهايت با كهكشان ما ادغام خواهد شد.
كشف اين كهكشان‌هاي كوتوله قدرت غيرمنتظره تحقيقات بزرگ نجومي از جمله پژوهش آسمان ديجيتال اسلوآن را نشان مي‌دهد كه در ابتدا براي تحقيق روي اجرام آسماني با ميليون‌ها و ميلياردها سال نوري فاصله از زمين طراحي شده‌ بود.
دانيل زوكر - از دانشگاه كمبريج در انگليس و از محققان اين طرح- پيش‌بيني كرده‌است كه ده‌ها تا صدها گونه از اين كهكشان‌هاي كوتوله‌ در خوشه محلي كهكشان‌ها (شامل كهكشان راه شيري) وجود دارند كه هنوز كشف نشده‌اند.
كهكشان‌هاي كوتوله‌ حداكثر شامل چندين ميليون ستاره هستند. به علاوه، كهكشان‌هاي تازه‌كشف‌شده چندين ويژگي غيرمعمول نيز دارند

برگرفته از همشهري
موفق وپيروز باشيد
icon_cool.gif
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
فضا - مهدي صارمي‌فر:
واتیكان با هدف «شناخت بهتر خداوند» میزبان گردهمایی بیش از ۲۰۰ نفر اخترفیزیك‌دان و كیهان‌شناس از سراسر دنياست.

اين برنامه در «دانشگاه پاپي» (Papal University) در واتيكان برگزار مي‌شود كه محلي براي بررسي و تفسير كتاب مقدس توسط دین‌شناسان كاتوليك است.

موضوع اصلي اين گردهمايي «كهكشان‌های مسطح»(disc galaxies) است. درعين حال، شبیه‌سازی‌های انجام شده درباره آغاز جهان، ماده تاریك و سیاهچاله‌ها هم بررسي مي‌شود.

پدر «خوزه فونس» مدیر رصدخانه واتیكان، در این زمینه مي‌گويد اكتشافات حیرت انگیزی كه با كمك تلسكوپ‌های فضایی از زمان نشست قبلی در سال ۲۰۰۰ صورت گرفته، كهكشان‌های مسطح را به موضوع داغی بدل كرده است.

اما هدف اصلي از برگزاري چنين گردهمايي‌هايي چيست؟

گای كانسولمانگو، از اعضای تیم پدر فونس، توضیح می‌دهد: «واتيكان می‌خواهند كه دنیا بفهمد كه كلیسا از علم نمی‌ترسد.

ما به‌دنبال فهم این هستیم كه خداوند چگونه جهان را آفریده است. ما می‌خواهیم اثبات كنیم كه حقیقت، حقیقت دیگری را نقض نمی‌كند.

اگر اعتقاد واقعی داشته باشید، هرگز از آنچه علم ارائه می‌دهد نخواهید ترسید.

زیرا چیزی جز حقیقت نیست.» مطالعات نجومي از زمان پاپ گرگوری سیزدهم در 5 قرن پيش و براي تصحيح تقويم جولياني كه از زمان جوليوس سزار استفاده مي‌شد، وارد واتيكان شد.

همشهری
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز

طلوع آفتاب و صبح در كره مريخ​


اميدوارم تكراري نباشند


n6pzsw.jpg


2u7lp36.jpg


2j4ya6w.jpg


doqwk5.jpg


2vl89ba.jpg
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
عكسهايي از شاتل فضايي و فضانورداني كه براي تعمير ماهواره در فضا هستند

4c866d5530a91733184a4899f0ea079b.jpg


e8fa8c55c646c65dcad0011a5e42cf65.jpg


dc0e145e26d503cc4ae60823806fb080.jpg


c55ef9ba0717f89a61c40c0fefd96397.jpg


f91dd14f70d0d707b954802f45101ca6.jpg


99135880deaa7c8deb59ff48be3783cb.jpg


44163e0cd0809dc9b41610c3d77fb766.jpg


اين هم تصويري از يك طوفان

56322aaaeef58eeb2ecc4de1bbe75bdf.jpg
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
عکسهای طلوع مریخ شاهکار بودن ...
happy_crying.gif
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
عکسهای طلوع مریخ شاهکار بودن ...

دوست عزیز قابلی نداشت .

فضاپیمای افق‌های نو با عبور از کنار مشتری و رصدهایی که انجام داد، توانست دید بشر را نسبت به اين سياره و سيستم اقمار و حلقه‌‌هاي اطراف آن تغيير دهد. در اين خبر با برخي از اين تغييرات آشنا مي‌شويد.




فضاپیمای افق‌های نو در اسفند ماه سال گذشته از کنار مشتری عبور کرد و با گردش به دور این سیاره عظیم و با استفاده از گرانش آن برای افزایش سرعت، مسیر خود را برای رسیدن به پلوتو پیش گرفت. طراحی، ساخت و راه اندازی این فضاپیما به وسیله‌ی آزمایشگاه فیزیک کاربردی دانشگاه جان هاپکینز (ALP)، انجام شد.

تصوير ترکيبي مشتري و يو
فضاپیمای افق‌های نو هشتمین فضاپیمایی است که با بزرگ‌ترین سیاره‌ی منظومه شمسی، مشتری ملاقات داشته است، اما عواملی مانند اهداف تعیین شده، تکنولوژی ساخت و مسئله زمان، سبب شد تا این فضاپیما بتواند به جزئیات زیادی مانند آذرخش‌ها، قطبین، حلقه کم نور مشتری، ساختار آتشفشانی قمر یو، ابرهای آمونیاکی و دنباله‌ی اسرار آمیز مغناطیسی مشتری، بپردازد.
«آلن استرن»(Alan Stern)، رئیس تحقیقات افق‌های نو از ناسا می‌گوید:" رویارویی با مشتری موفقیتی ستودنی از رویاهای ما در مورد این سیاره بود." او همچنین می‌گوید:" نه تنها این فضاپیما اکنون در مسیر درست قرار دارد و در سال ۲۰۱۵ به پلوتو می‌رسد، بلکه با ابزار قدرتمند خود توانست از مسیری عبور کند که ماموریت‌های قبلی نمی‌توانستند از آن بگذرند. و همچنین توانست اطلاعاتی شگفت انگیز در مورد سیاره مشتری، قمرهای آن، جو و حلقه‌اش در اختیار ما قرار دهد."
در فاصله‌ي ماه‌های دي تا خرداد، فضاپیمای افق‌های نو با استفاده از ابزارهای علمی خود توانست، بیش از ۷۰۰ رصد جداگانه از سیستم سیاره مشتری (Jovian system) انجام دهد که اغلب آن‌ها در هشت روز اطراف زمان گذر انجام شد. «جف مور»(Jeff Moore) از مسئولان مرکز تحقیقات ناسا و رئیس تیم علمی افق‌های نو می‌گوید:" ما رصد‌های مهمی را که در حقیقت مکمل رصد‌های پیشین از مشتری بودند٬ برگزیدیم و با تمرکز و مطالعه دقیق‌تر آن‌ها توانستیم به پیشرفت اطلاعات ناشناخته در مورد این سیاره غول پیکر کمک کنیم." وی همچنین افزود:" سیستم مشتری(مشتری به همراه قمرها و سایر اجزایش) دائما در حال تغییر است و ما با قرار دادن فضاپیما در مکانی مناسب و زمانی صحیح توانستیم به اطلاعات شگفت انگیزتری دست پیدا کنیم."
آب و هوای مشتری از مواردی بود که در صدر لیست تحقیقات قرار داشت، حسگرهای فروسرخ و فرابنفش ابزارهایی بودند که در مورد اتمسفر مشتری به کاوش پرداختند و اطلاعات مهمی را در مورد ساختار و ترکیب موجود در ابرهای مشتری به ارمغان آوردند. آنها مشاهده کردند که ابرها از آمونیاک موجود در جو شکل می‌گیرند، سپس همراه با گرما و نور از قسمت های پایین به بالا می آیند و سرانجام به نواحی قطبی می رسند و دلیل این فرآیند وجود ابرهای آب گونه است که میان آنها وجود دارند. آنها همچنین موج هایی که در عرض سیاره حرکت دارند را آشکار کردند و سرعتشان را اندازه گیری کردند، همچنین توانستند جزئیاتی دقیق از طوفان قدرتمند واقع در جنوب سیاره مشتري به دست آورند. این فضاپیما توانست از طوفانی کوچک و تازه تولد یافته که اندازه ای حدود نصف طوفان قرمز بزرگ در مشتری دارد تصویر برداری کند و اطلاعاتی ارزشمند در مورد دینامیک آن به دست آورد.
افق‌های نو همچنین تصاویری دقیق از حلقه مشتری ثبت کرد، حلقه‌ای که با چشم و حتی با اپتیک های بسيار قوی نیز قابل رویت نیست. در این عکس دانشمندان انبوهی از تکه تکه‌هاي سيارکي را یافتند که احتمال می‌رود حاصل از برخوردی در نواحی کنار حلقه باشند، و یا می تواند دلایلی عجیب‌تر نیز داشته باشد. تمام این تصاویر از این کاوشگر اطلاعات مهمی در مورد دینامیک سیاره در اختیار دانشمندان قرار داده است، همچنین این کاوشگر توانست از اثر دو قمر «متیس»(Metis) و «آدراستا»(Adrastea) بر روی حلقه‌ي مشتری اطلاعاتی دقیق ثبت کند. جستجو برای یافتن قمرهای جدید و کوچک که در کنار حلقه سکنی دارند و قطر آنها بسیار کم و زیر یک کیلومتر است و همچنین منابع جدید غبار از دیگر فعالیت‌های افق های نو بوده است.


در هنگام تحقیق در مورد «یو»(Io)، یکی از چهار قمر اصلی مشتری، افق های نو توانست ۱۱ گونه از دهانه‌های آتشفشانی بر روی این قمر شناسایی کند. سه عدد از این دهانه‌ها برای اولین بار بود که شناسایی می‌شدند. این ثبت‌های استثنایی سبب شد تا حرکات، فعالیت‌ها و ساختار این آتشفشان‌ها به خوبی ثبت شود. همچنین نقشه برداری‌های دقیقی از قسمت‌های مرتفع که چگالی بیشتری دارند انجام شد. اضافه بر این افق‌های نو بر روی آتشفشان‌های یو ۳۶ نقطه درخشان را در طول موج فروسرخ بررسی کرد و دمای آنها را که به ۱۹۰۰ درجه فارنهایت می‌رسید اندازه گرفت، این دما برابر دمایی است که برای آتشفشان‌های موجود در زمین اندازه گیری شده است.

افق‌های نو نقشه‌ای از یو تهیه کرد که نشان دهنده‌ی مناطق فعال بر روی این قمر است. این نقشه سبب نمایان شدن بیش از ۲۰ تغییر زمین شناسی در سطح این قمر شد. این تغییرات پس از رصدهای فضاپیمای گالیله از سطح این قمر به وجود آمده اند و نشان دهنده‌ی فعالیت‌های این قمرند. همچنین با قرار گرفتن آیو در سایه مشتری، اخترشناسان شاهد درخشش گازها و آتشفشان‌ها بر سطح این قمر بودند. اخترشناسان بر این باورند که مطالعه این گازها به شناخت بهتر جو یو کمک می کند.


کاوشگر افق‌های نو با گذر از قسمت‌های پایینی سیاره مشتری، توانست دنباله مغناطیسی عظیم آن را ثبت کند، این دنباله مغناطیسی ناحیه‌ای وسیع را فرا می‌گیرد که نشان از میدان بسیار قوی مغناطیسی در سیاره مشتری دارد. ردیاب ذرات افق‌های نو توانست مدرکی به دست آورد که نشان می‌دهد ذرات حاصل از آتشفشان‌های قمر آیو به سمت دنباله مغناطیسی مشتری کشیده می‌شوند و سپس این ذرات چگال با حرکتی آرام با دنباله عظیم مغناطیسی مشتری هم‌سفر می‌شوند. با تحلیل داده‌های مربوط به این ذرات میلیونی از لحاظ مقدار و انرژی کلی، دانشمندان به این اکتشاف نائل شدند که چگونه گازهای حاصل از آیو یونیزه می‌شوند وبه دلیل وجود میدان مغناطیسی مشتری انرژی می‌گیرند و سپس از این سیستم به بیرون پرتاب می‌شوند.



nojum.ir
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
در سال ۱۹۶۱ ستاره شناس فرانك درك معادله اى را ارائه كرد كه جست وجو براى يافتن موجودات فرازمينى را در مسيرى علمى قرار داد و پروژه مدرن سنتى را بنا نهاد. امروز اعداد و ارقام اين معادله چگونه به نظر مى رسند؟

جست وجو براى يافتن حيات فرازمينى به موضوعى جذاب در ستاره شناسى و زيست شناسى تبديل شده است اما كمتر كسى به ياد دارد كه چگونه اين موضوع در حدود چهل سال قبل ارائه شد.در سپتامبر ۱۹۵۹ دو فيزيكدان به نام هاى فيليپ موريسون و جوزف كوكونى مقاله ويژه اى را در هفته نامه انگليسى نيچر به چاپ رسانيدند تحت عنوانى تحريك كننده به اين مضمون «تحقيقات جهت ارتباطات بين ستاره اى».كوكونى و موريسون ادعا كردند كه راديوتلسكوپ ها به اندازه كافى حساس شده اند كه موارد ارسالى از تمدن هايى در اطراف ستارگان دوردست را دريافت كنند.

آنان اشاره كردند كه اين گونه پيام ها به احتمال زياد بايد در طول موجى معادل ۲۱ سانتى متر ارسال شوند. اين همان طول موج ويژه اى است كه از هيدروژن خنثى (معمول ترين ذره موجود در عالم) ساطع مى گردد.موجودات فرازمينى احتمالاً اين طول موج را به عنوان يك مشخصه منطقى در طيف راديويى قلمداد مى كنند، در جايى كه محققانى مانند ما علاقه مند به بررسى آن هستند.

هفت ماه بعد يعنى در آوريل ۱۹۶۰ راديو اخترشناسى به نام فرانك درك براى اولين بار تحقيقى دقيق را براى رديابى سينگال هاى هوشمند از اقصى نقاط كيهان انجام داد.وى از يك آنتن با بشقابى به قطر ۲۵ متر كه در رصدخانه ملى راديو اخترشناسى واقع در گرين بنك (ويرجينياى غربى) قرار داشت استفاده كرد و به دو ستاره نزديك كه به خورشيد شباهت داشتند گوش فرا داد و يا به عبارتى به استراق سمع راديويى پرداخت.دو ستاره مذكور عبارت بودند از تاوقيطس (اول النعامات) و ديگرى ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر (لازم به ذكر است كه منظور از اپسيلون پنجمين ستاره از هر صورت فلكى از لحاظ قدر است) پروژه وى به نام ازما، پروژه اى كم ارزش، ساده و ناموفق بود.

به دنبال تجربه ازما، درك نشستى را با حضور جمعى از دانشمندان ترتيب داد تا درباره چشم انداز و البته موانع و مشكلات پيش روى جست وجو براى هوش فرازمينى بحث و تبادل نظر شود.

در نوامبر سال ۱۹۶۱ ، ۱۰ كارشناس فنى مسائل راديويى، ستاره شناس و زيست شناس به مدت ۲ روز در گرين بنك گردهم آمدند.كارل ساگان جوان نيز به همراه ملوين كالوين (شيمى دان دانشگاه بركلى) در آنجا حضور داشت، كسى كه در طول زمان برگزارى نشست خبرى دريافت كرد مبنى بر اينكه برنده جايزه نوبل شيمى شده است.همه چيز براى برگزارى نشست فراهم شده بود كه درك با فرمول مشهور خود از راه رسيد. اين فرمول عبارت بود از:

L*fc*fi*f1*ne*fp*N= R​


امروزه اين رتبه از حروف و نشانه ها را مى توان بر روى پيراهن ها، سپر اتومبيل ها و بسيارى جاهاى ديگر يافت كرد.اين معادله بيان كننده عدد (N) است كه برابر است با تعداد «تمدن هاى قابل رويت» كه در كهكشان راه شيرى واقع است.R عبارت است نرخ ساليانه تولد ستارگان در راه شيرى.fp كسرى از اين ستارگان است كه داراى سياره هستند. ne متوسط تعداد سيارات «زمين گونه» است (سياراتى كه به طرز قانع كننده و مستدلى براى زندگى مناسب اند) كه در منظومه هايى از سنخ منظومه شمسى قرار دارند.f1 كسرى از اين سيارات است كه فى الواقع حيات بر روى آن ها شكل مى گيرد.fi كسرى از سيارات است كه علاوه بر اينكه محل زندگى هستند تكامل زيستى موجب ايجاد گونه اى هوشمند از حيات مى گردد.fc كسرى از گونه هاى هوشمند مذكور است كه قابليت ارتباط راديويى بين ستاره اى را داشته باشد.و L برابر است با عمر متوسط تمدن هاى قابل ارتباط. معادله درك به همان ميزانى كه ساده است جذاب نيز است.

معادله مذكور با طبقه بندى يك مجهول بزرگ و تبديل آن به دسته اى از پرسش هاى كوچك تر و بيش از پيش قابل تحليل، تحقيق در زمينه موجودات فرازمينى را هرچه بيشتر محتمل و در ضمن واقع بينانه مى كند.
معادله درك پروژه ستى را به يك تلاش ملموس تبديل كرد و به اين پرسش كه آيا در نقطه اى ديگر از جهان هستى حيات وجود دارد يا خير مبنايى عملى بخشيد.
ستاره شناسان و زيست شناسان هر دو به يك ميزان از زمان ارائه فرمول درصدد حل آن برآمده اند.

18E_064488.jpg

در نگاه اول استنتاج يك مقدار تخمينى مناسب براى معادله نسبتاً ساده به نظر مى رسد ولى در واقع محاسبه تعداد هوش هاى فرازمينى كه برقرارى ارتباط با آنان ممكن باشد به سادگى ميسر نيست.در سال هاى اخير برخى از اين متغيرها وضعيت مشخصى پيدا كرده اند اما اغلب آنها بسيار ناشناخته باقى مانده اند. سرعت شكل گيرى و يا به عبارت ديگر نرخ تولد ستارگان در كهكشان ما تقريباً برابر است با يك ستاره در سال و نتيجتاً ۱= Rخواهد بود.

مولفه بعدى (fp) احتمالاً بايد از اولين مورد كوچك تر باشد به اين دليل كه همه ستارگان همراه خود سياره ندارند.از سوى ديگر هنگامى كه يك ستاره داراى سيستم سياره اى باشد به احتمال حداقل ۲ يا ۳ سياره و قمر از اين سيستم به طور بالقوه شرايط اينكه سرچشمه حيات باشند را دارا هستند. با اين اوصاف احتمالاً مقادير fp و nc خيلى از يك كوچكتر نيستند.

گروهى كه به يافتن حيات در نقاط ديگر كيهان خوش بين هستند مى گويند حيات هركجا كه بتواند تشكيل مى شود يعنى (۱=f1) و اينكه سير تكوين داروينى سرانجام متوجه تكامل هوش خواهد شد و اين يعنى (۱=fi) و همچنين اينكه هيچ تمدن هوشمندى براى مدت طولانى بقاى خود را حفظ نخواهد كرد مگر اينكه الكتريسيته را كشف كند و احساس كنجكاوى جهت برقرارى ارتباط را درك كند (۱=fc ). در چنين حالتى كه البته بسيار خوشبينانه است معادله درك تبديل به حالت ساده اى مى شود كه عبارت است از ۱=N كه در آن L طول عمر متوسط يك جامعه هوشمند است برحسب سال.
حال اگر L ما عددى معادل ده هزار باشد آنگاه ما، ده هزار تمدن همانند تمدن خودمان در كهكشانمان خواهيم داشت يا به عبارتى يك تمدن در كنار هر بيست ميليون ستاره.اگر اين مجموعه به شكلى تصادفى در كهكشان راه شيرى پخش شده باشند احتمالاً نزديك ترين آنها به ما در حدود هزار سال نورى از ما فاصله خواهد داشت.در اين وضعيت زمان لازم براى يك ارتباط دوسويه معادل بخش عظيمى از تاريخ ثبت شده بشر است اما يك ارسال يك سويه احتمالاً مسموع خواهد بود.

به هرحال حدود ۴۰ سال از پروژه ستى با شكست مواجه شده و نتيجه اى را در پى نداشته است در حالى كه از اوايل دهه ۱۹۶۰ تاكنون گستره فعاليت راديوتلسكوپ ها، تكنيك هاى دريافت اطلاعات و همچنين قابليت هاى محاسباتى به ميزان چشمگيرى پيشرفت كرده است.به طور قطع Parameter Space سيگنال هاى راديويى محتمل (اعم از فركانس ها، مكان هاى واقع در آسمان، قدرت سيگنال ها و مواردى از اين دست) بسيار بسيار وسيع تر از آن چيزى است كه تاكنون مورد جست وجو و بررسى قرار گرفته است.

اما حداقل اين است كه اكنون ما دريافتيم كه كهكشان ما حاوى فرستنده هاى قوى فرازمينى نيست كه به طور متمادى و در ضمن آن طور كه مدنظر ماست علايم را به ما ارسال كند. در سال ۱۹۶۱ هيچ كس قادر به بيان اين مطلب نبود. آيا ما مقادير برخى از پارامترهاى معادله درك را زياد برآورده كرده و دست بالا گرفته ايم؟
آيا طول عمر تمدن هاى پيشرفته خيلى كوتاه است؟ و يا اينكه ستاره شناسان يك نكته مهم و عميق را از قلم انداخته اند؟
اكنون با تحليل جداگانه هريك از اجزاى معادله به بررسى مجدد اين رابطه مى پردازيم.R عبارت است از تعداد ستارگانى كه هر ساله در كهكشان ما تشكيل مى شوند (كه فى الواقع در حدود يك است). در اين مورد دانشمندان اخترفيزيك تقريباً اتفاق نظر دارند. (البته اين بدان معنا نيست كه دقيقاً در هر سال يك ستاره در راه شيرى متولد مى شود بلكه دامنه تغييرات آن بين ۳/۰ و ۳ است.) اما مطلب اينجاست كه اطمينان ستاره شناسان و زيست شناسان در رابطه با عوامل بعدى اين معادله بسيار كمتر است.

• چند سياره وجود دارد؟ (Fp)

fp متغير دوم است كه عبارت است از كسرى از ستارگان كه داراى سيستم هاى سياره اى هستند.
اكتشافات اخير در رابطه با ستارگان جوانى كه با صفحات پيش سياره اى احاطه شده اند و در ضمن كشف سيارات حقيقى در حال گردش در اطراف ستارگانى كه شبيه به خورشيد هستند شك محققان را درباره اينكه آيا وجود سيارات امرى معمول است يا نه به يقين بدل كرده است.اين _ به اصطلاح _ صفحات پيش سياره اى به وسيله رصدهاى گسترده در محدوده اشعه مادون قرمز كشف شده اند و در عكس هايى كه توسط تلكسوپ هابل از سحابى جبار گرفته شده به طور مستقيم ديده شده اند. اين سحابى منطقه اى حاصلخيز جهت تشكيل ستارگان است. اين قبيل رصدها القاكننده اين نظر هستند كه حداقل نيمى از تمامى ستارگانى كه تازه متولد مى شوند با سياراتى همراه هستند.اگر چه هيچ كس اطمينان ندارد كه اين صفحات (پيش سياره اى) چقدر پابرجا خواهند بود.

رصدهاى اخير كه در محدوده امواج زير ميليمترى انجام شده، صفحات رقيق گازى بيشترى را در اطراف تعدادى از ستارگان پيرتر نشان داده است كه از جمله اين ستارگان مى توان به اولين هدف فرانك درك كه همان ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر است اشاره كرد.بسيارى از اين صفحات شكل حلقوى دارند. طبق ايده برخى از نظريه پردازان حفره ميان اين صفحات تنها مى تواند حاصل سياراتى باشد كه با گاز و غبار همراهند و در بخش داخلى صفحه قرار دارند.
در عرصه كشف سيارات حقيقى پركارترين و پرمحصول ترين گروه از ميان شكارچيان سيارات گروهى هستند عبارت از Michel Mayor و Dider Queloz در اروپا و Raui Butier geoffrey Marcy .R در كاليفرنيا.اين گروه در بررسى ۲۰۰ ستاره كه دوتايى نبوده و به خورشيد شباهت داشتند موفق به يافتن قريب به ۱۰ سيستم سياره اى شده اند.

از اين نتايج چنين برمى آيد كه حدود ۵ درصد ستارگان با سياراتى همراه هستند و در نتيجه مقدار متغير برابر با ۰۵/۰ خواهد بود.در هر حال مطلبى كه در اينجا وجود دارد اين است كه تكنيك هاى تحقيقاتى كنونى تنها نسبت به سيارات پرجرم و آنهايى كه در مدارهاى نزديك به ستاره خود گردش مى كنند حساس هستند. در حال حاضر موقعيتى مشابه منظومه شمسى قابل آشكارسازى نيست. به احتمال زياد نسبت حقيقى ستارگانى كه دوتايى نيستند، مانند خورشيد هستند و توسط سيارات همراهى مى شوند بسيار بيش از ۵/۰ درصد است. اين نسبت مى تواند ۵۰ و يا حتى ۱۰۰ درصد باشد.حال بايد منتظر بمانيم و ببينيم كه اين رصدهاى جديد چه مسائلى را درباره مولفه fp به ما ارائه مى كند؟
اگرچه ما هنوز مقدار نهايى مولفه فوق را در دست نداريم اما براى ما روشن است كه نقش بسيار مهمى را در معادله درك بازى مى كند و تنها يك بخش ناچيز از اين عرصه نيست.

• (ne) چه تعدادى از سيارات مناسب هستند

هنگامى كه به سراغ متغير سوم اين معادله مى رويم اخبار دلسردكننده اى به دست مى رسد، اين متغير چيزى نيست مگر ne.
اين عامل از معادله بيانگر تعداد متوسط سيارات موجود در منظومه هاى ديگر است كه جهت آغاز حيات از محيط مناسبى برخوردار هستند.(حرف e در اينجا مخفف «زمين سان» است يعنى سيارات مثل زمين).درك در كتابى تحت عنوان «آيا كسى آنجا هست؟» كه در سال ۱۹۹۲ به چاپ رسيد خاطرنشان مى سازد كه شركت كنندگان در گردهمايى گربن بنك مقدار مولفه ne را بين ۱ و ۵ ارزيابى كرده بودند.به ديگر كلام هر سيستم سياره اى مى بايست حداقل شامل يك سياره مانند زمين باشد (منظور محلى است كه وجود آب مايع در آن امكان پذير باشد) و اين رقم مى تواند به آسانى به ۳ و يا ۵ هم برسد.
اين ديدگاه خوشبينانه برپايه اين تصور استوار است كه منظومه شمسى ما در تعداد، اندازه و توزيع سيارات يك شاخص به شمار مى رود.

امروزه مريخ و همين طور اروپا كه يكى از اقمار مشترى است جزء محل هايى است كه براى يافتن اشكال اوليه حيات مورد بررسى قرار مى گيرند و فى الواقع با اين وضعيت ۳ زمين احتمالى براى فرمول درك در منظومه ما پديد مى آيد.به هر حال سيارات فراخورشيدى كه در سال هاى اخير كشف شده اند نكته اى را به ما انسان ها آموخته اند (به اين ترتيب كه) منظومه شمسى ما با مجموعه اى از عوالم و اقمار كه در وضعيتى پايدار و در عين حال زيبا و با مداراتى كه تقريباً به دايره نزديك است، قرار دارد شايد انتظار بيش از آن چيزى است كه در قانون طبيعت وجود دارد.

• fi چه تعداد از سيارات سرچشمه حيات هستند؟

امروزه در محافل علمى در رابطه با مقدار متغير fi نظرات مثبت بيشترى وجود دارد همان متغيرى كه بيانگر كسرى از سيارات است كه قابل سكونت باشد و حيات در آن شكل بگيرد.توده هاى مولكولى پيكره حيات (اعم از مجموعه هاى بنيادى هيدروكربنى و حتى اسيدهاى آمينه) در سرتاسر عالم به وفور يافت مى شوند. موارد فوق الذكر در شهاب سنگ ها، دنباله دارها و گاز و غبارهاى بين ستاره اى كشف شده اند.
با وجود اينكه هيدروكربن ها و اسيدهاى آمينه ارگان هاى زنده نيستند لكن شكى وجود ندارد كه تحولات ماقبل حيات بسيارى در محبس تاريك كهكشان و در ميان ستارگان در حال انجام است.

مهمترين بخش اين روند، يافته هاى شگفت انگيزى است كه (به زبان زمين شناسى) چنين بيان مى شود: ميكروارگانيسم ها تنها لحظاتى پس از آخرين برخورد مخرب (در روند شكل گيرى زمين) بر روى اين سياره نمايان شده اند.احتمالاً (البته در صورت حصول شرايط صحيح) پيدايش حيات روندى بالنسبه سهل الوصول دارد كه به راحتى اتفاق مى افتد، اگر اين روند مسيرى نامعمول و دشوار بود نمى شد انتظار داشت كه در اولين فرصت پيش آمده بر روى زمين انجام پذيرد بلكه بايد در مقاطع بعدى تاريخ سياره پديدار مى شد.

امروزه زيست شناسان در اين باره به بحث مى پردازند كه آيا حيات بر روى زمين چند بار و به صورت جداگانه پديد آمده يا نه.دلايل فراوانى وجود دارد كه نشان مى دهد تمام موجودات زنده اى كه امروزه بر پهنه كره زمين يافت مى شوند منشاء واحدى دارند ولى (با اين وجود) رشته هاى ديگرى از حيات نيز ممكن است در طول تاريخ ظهور كرده و از ميان رفته باشد.

• هوش fi

با پايان بخش مربوط به تعداد سيارات زمين مانند ما تنها با ۳ مجهول ديگر مواجه هستيم. (اولاً) احتمال تكامل منتج به هوش چقدر است؟ (پاسخ به اين سئوال مقدار مولفه fi را براى ما مشخص مى كند)
(ثانياً) ما تا چه حد اطمينان داريم كه موجودات فرازمينى قادر مايل به انتشار امواج راديويى هستند (پاسخ اين سئوال ما را به سوى تعيين مقدار fc رهنمون مى سازد).و آخرين مورد اينكه طول عمر متوسط تمدن هايى كه امكان و توان برقرارى تماس راديويى را داشته باشند چقدر است؟
(L)
اين عوامل زيست شناختى و جامعه شناختى (مطروحه) در معادله درك بحث ها و ترديدهاى علمى بيشترى را در مقايسه با عناصر بيان شده در عرصه اخترشناسى پديد آورده است. با توجه به نظرات بسيارى از دانشمندانى كه در زمينه حيات فعاليت دارند بسيار ساده لوحانه است كه بينگاريم سير تكامل در يك سياره ديگر لزوماً بايد به هوش (آن گونه كه مدنظر ماست) منتج گردد.ديرين شناسى به نام استفن جى گلد (دانشگاه هاروارد) در پرفروش ترين كتاب خود به نام «جهان شگفت انگيز» چنين ادعا مى كند كه: «احتمالاً ما وجود خود را مديون اقبال خوش هستيم، بشر صرفاً به حركت محدود نيست بلكه يك جوهر است.»
مسير تكامل، يك فرآيند غيرقابل پيش بينى، آشفته و عارى از نظم است.

گلد بارها و بارها به اين مطلب اشاره مى كند كه اگر ما قادر بوديم كه نوار سير تكامل بر روى سياره زمين را به عقب بازگردانده و دوباره آن را آغاز كنيم، غيرممكن بود كه انسان دوباره بر روى صحنه زمين خودنمايى كند.
ديگران اين گونه پاسخ مى دهند كه البته، آنچه كه ما در جست وجوى آن هستيم نوع بشر نيست. هيچ كس در پى آن نيست كه انسانى را در ميان ستارگان بيابد (موجودات كوچك سبز رنگ يا چيزى شبيه به آن).
بلكه موضوع اين است كه آيا اصولاً هيچ گونه ارگانيسمى وجود دارد كه قابليت استفاده از ابزار، پيشبرد يك جامعه پيشرفته و پيچيده و همچنين ذخيره و پردازش اطلاعات به طريقى كه منتهى به كشف اصول و مبانى الكتريسيته شود را از خود بروز دهد؟از ديدگاه افراد خوش بين در اين مورد تفاوت تنها در درجه است و نه در نوع، به اين دليل كه مراحل متفاوت هوش در انواع گسترده جانوران به طور مستقل تكامل پيدا كرده است.اما گلد اشاره مى كند كه هيچ الگوى كلى و يا هر گونه گرايش ترجيهى در مسير تكامل وجود ندارد. اين برداشت كه افزايش تنوع زيستى ضرورتاً همراه است با افزايش توان فكرى كاملاً غلط است. اگر برخى از حيوانات كه به تازگى تكامل يافته اند، بزرگ تر و باهوش تر از گذشتگان خود هستند تنها مى تواند محصول يك اتفاق باشد.
پيشرفت بشر هم در زمينه هاى مختلف مى تواند به همين شكل صورت گرفته باشد.

از ديدگاه برخى از زيست شناسان و حاميان طرح سنتى عبارت «بقاى انسب» بيانگر اين واقعيت است كه هوش بيشتر ضرورتاً شانس ادامه حيات و همچنين تكثير از طريق انتخاب طبيعى را بيشتر مى كند.

اما زيست شناس مشهورى به نام ارنست ماير (دانشگاه هاروارد) معتقد است كه بسيارى از ستاره شناسان و فيزيكدانان بيش از حد در رابطه با حتمى بودن هوش خوش بين اند.
وى در شماره هاى ماه مه سال ۱۹۹۶ در مجله پلنترى ريپورت چنين مى نويسد: فيزيكدانان هنوز بيش از زيست شناسان تمايل دارند كه نظريات جبرگرايانه را سرلوحه كار خود قرار دهند. فيزيكدان ها به اين نظر گرايش دارند كه هر كجا كه حيات پديدار شود هوش نيز در زمانى مقتضى پديد خواهد آمد اما در سوى ديگر زيست شناسان شالوده تفكرات خود را در اين رابطه بر پايه نظرياتى بنا نهاده اند كه احتمال چنين تحول و تكاملى را رد كرده و منتفى مى داند.

جاى بسى شگفتى است كه هر دو گروه موافق و مخالف ادعاى خود را بر پايه يك مشاهده مشابه بنا كرده اند و آن، عبارت زير است.
«تكنولوژى و تمدن بر روى سياره ما پس از چهار ميليارد سال پديد آمده است»

طرف بدبين اين مجادله از جمله ماير (البته اين طور به نظر مى رسد كه آنها بيشتر راضى خواهند بود اگر به جاى بدبين آن را رئاليست خطاب كنيم) در مورد مطلب فوق از جمله مذكور به عنوان مدركى استفاده مى كنند كه حامى نظريه عدم احتمال پديدار شدن هوش به عنوان حاصل يك سير تكاملى است. اما براى گروه مقابل (يعنى سوى خوش بين اين بحث) اين امر موجب تقويت اعتقادشان مبنى بر وجود تمدن هاى ديگر مى گردد.
گروهى كه بر يافتن تمدن هاى فرازمينى نظر مثبت دارند بر اين مطلب اشاره مى كنند كه زمين پيش از آنكه توسط خورشيدى كه (به دليل نزديك شدن به زمان مرگ) در حال گسترش است پخته شود بيش از يك ميليارد سال را در صلح و صفا سپرى خواهد كرد.
اين زمان بيش از دو برابر مقدار زمانى است كه از هنگام خزيدن نخستين موجودات ساده از دريا به سوى خشكى مى گذرد.

بر طبق نظرات طرف خوش بين اين جدل اگر پديدار گشتن هوش، دشوار (كمياب) و نامعمول بود آنگاه احتمالاً با توجه به زمانى كه در دست داشته آنقدر زود نمايان نمى شد. با توجه به اينكه ما هنوز در ابتداى اين مسير قرار داريم مى توان انتظار داشت كه چند نوع حيات ديگر در خلال اين دوره بر پهنه زمين خودنمايى كند.
اين مورد بازتاب نكته اى است كه از پديدار شدن زودهنگام ميكروارگانيسم ها بر روى زمين به دست مى آيد. گروه بدبين در مورد اين مطلب اين گونه پاسخ مى دهند كه «ما نمى دانيم كه زمين تا كى اينچنين رئوف و مهربان باقى مى ماند (آب و هواى به ظاهر باثباتى كه هم اكنون وجود دارد ممكن است حاصل مجموعه اى از اقبال هاى نيك بوده باشد). پس در واقع اين امر محتمل مى نمود كه ما با بازه زمانى موجود در زمان هاى ديرترى پديدار مى شديم.

برخلاف باور عمومى اين واقعيت كه وضعيت كنونى ما و همين طور نمايان شدن هوش تنها يك بار واقع شده يا نه هيچ كمكى به ما، در حل اين مسئله نمى كند و ما را در راه رسيدن به اين نكته كه آيا مورد فوق امرى معمول است يا نه يارى نمى رساند. به عنوان يك دليل ساده ما مى توانيم به خودمان به عنوان يك نمونه اشاره كنيم! حتى اگر حيات هوشمند آنقدر نامانوس و بعيد باشد به طورى كه تنها يك بار و در گوشه دور افتاده اى از عالم هستى واقع شده باشد، به طور قطع ما خود را آنجا خواهيم يافت چون ما خود همان مورد هستيم.

نكته شگفت انگيز آن است كه هر دو سوى جبهه اين نبرد بر سر اصل (به اصطلاح) كوپرنيكى توافق دارند، همان اصلى كه مدعى است «نوع بشر هيچ نقطه اى در فضا يا زمان را به عنوان نقطه ارجح برنمى گزيند.»
شكاكان از جمله ماير در مورد اين مطلب بيان مى دارند كه اعتقاد بر اين مورد كه هوش از نوع بشرگونه آن بار ها در عالم پديد آمده عقيده اى به شدت انسان محور است. افرادى كه (از جمله درك) به تعدد محل هاى تشكيل حيات هوشمند معتقدند مايل نيستند كه تنهايى ما را (در عالم) بپذيرند زيرا پذيرفتن اين مطلب ما را در مسيرى كاملاً غير از مسير كوپرنيك قرار مى دهند.

CB2_064878.jpg


بنا بر شواهد و قرائن مقدار متغير fi بحث برانگيز ترين عامل در معادله درك است. برخى از دانشمندان معتقدند كه مقدار اين عامل تقريباً نزديك به صفر است و ديگران بر اين امر توافق دارند كه اين مقدار عددى است نزديك به ۱.
اين طور به نظر مى رسد كه در اين مورد مقدارى ميانى وجود ندارد. اين سئوال كه هوش اجتناب ناپذير و قطعى است سئوالى است كه بيش از هر موضوع ديگر بحث درباره پروژه ستى را به تضاد كشانده است.

حتى اگر هوش نتيجه اى محتمل براى سير تكامل باشد باز هم مقدار fi به احتمال زياد، خيلى كمتر از يك است، همانطور كه نگرش اخير درباره ثبات منظومه شمسى و وضعيت آب و هوايى سياره اى گواهى است بر همين مطلب. در ميان موارد ديگر، شبيه سازى هاى كامپيوتر ى كه توسط فردر اسيو و اريك فورد در موسسه تكنولوژى ماساچوست انجام شده است نشان مى دهد سياراتى كه مانند زمين هستند نمى توانند در مقابل كشش دوجانبه اى كه توسط دو يا چند سياره غول پيكر پرجرم، مانند مشترى بر آنان اعمال مى شود تاب بياورند.

سياراتى از اين دست يا به خارج از سيستم پرتاب مى شوند و يا به سمت ستاره مركزى متمايل مى شوند.
در وضعيت معكوس، سيستم هاى بدون سياره هاى غول پيكر هم براى سياره هايى كه قابل سكونت باشند مناسب نيستند. شبيه سازى كامپيوترى توسط جورج وتريل در موسسه كارنگى واقع در واشينگتن بيانگر اين مطلب است كه سياره مشترى به عنوان يك جاروبرقى گرانشى در منظومه شمسى عمل مى كند و به ميزانى در حد كفايت تعداد ستارگان دنباله دارى را كه مدار زمين را قطع مى كنند تقليل مى بخشد.

وتريل مى گويد: بدون وجود سياره مشترى در منظومه شمسى برخورد هاى كنونى دنباله دار ها با زمين هزار برابر بيشتر مى شد و برخورد هاى فاجعه بارى كه اكنون ۶۵ ميليون سال از واپسين آن مى گذرد هر صد هزار سال يك بار اتفاق مى افتد. اين مسئله به طور قطع موجب توقف هرگونه روند تكاملى مى شد، از اشكال ساده حيات گرفته تا مراتب بالاتر هوش.همچنين مطالعات پويا و مستمر توسط فيليپ روبوتل و در پاريس نشان داده است كه سيارات سنگى زمين شكل تغيير و تحول هاى بدون نظمى را در انحرافات مدارى خود نشان مى دهند، كه همين مطلب مى تواند منجر به تغييرات شديد آب و هوايى شود.

خوشبختانه گرايش زمين در مورد اين بى نظمى ها توسط برهمكنش كشندى ماه مهار مى گردد. بدون وجود يك قمر بالنسبه بزرگ، احتمالاً زمين دگرگونى هايى را در انحرافات مدارى خود همانطور كه در مريخ اتفاق مى افتد تجربه مى كرد. احتمالاً به ميزانى معادل ۲۰ تا ۶۰ درجه سانتى گراد.

اين واقعه موجب تغييرات بسيار شديد در وضعيت فصل ها مى شود. با اين تفاسير هر كسى مى تواند حدس بزند كه اين مسائل چقدر بر سير تكامل حيات و همين طور، احتمال پديدار شدن هوش تاثير مى گذارد. زيست شناسان بر اين باورند كه ديگرگونى ها و فشار ها سبب پديد آمدن انواعى از موجودات شده كه قابليت سازگارى با محيط را دارند.
پاول اف هافمن (دانشگاه هاروارد) و سه تن از هم درسان او اين تئورى را پيشنهاد كرده اند كه مجموعه اى از اعصار يخى عالمگير در حدود ۵۵۰ تا ۷۶۰ ميليون سال قبل كه تمامى سطوح اقيانوس ها را حتى در استوا منجمد كرد فاجعه اى بود كه حاصل انفجار پركامبرين بود (لازم به ذكر است) كه در همان حول و حوش زمانى حيات شكل گرفت.

نتايج انهدام هاى عظيم و مصيبت بار بر روى زمين (در آن دوران) با شكل گيرى تعداد زيادى موجود تازه در دوران زمين شناسى بعدى جبران شد.
گاهى اوقات از پديدار شدن ما به عنوان يك موجود زنده در دورانى غيرعادى از اعصار يخى به عنوان يك مثال محتمل در رابطه با تكامل تحت فشار ياد مى شود.
اما فجايع سياره اى كه بيش از حد زياد و يا غيرمعمول باشند همه چيز را نابود خواهند كرد و يا اينكه حيات را در سطوح پايين آن متوقف خواهند كرد.
در هر حال اين طور به نظر مى آيد كه حضور ما بر روى اين سياره و در اين زمان محصول تصادف و اتفاق بوده (اتفاقاتى نجومى) كه در سال ۱۹۶۱ متصور نبود.

آيا موجودات فرازمينى اقدام به انتشار امواج مى كنند؟ (fC) فرض را بر اين مى گيريم كه تعداد هوش هاى فرازمينى كم، اما موجود باشد، آيا ما مى توانستيم كه از آنها انتظار برقرارى ارتباط راديويى داشته باشيم؟
چه كسرى از اين تمدن ها قادر و مايل به انتشار امواج به طريقى هستند كه براى ما قابل آشكارسازى باشد؟
به ديگر كلام، مقدار fC چقدر است؟

حاميان پروژه ستى بر اين باورند كه مقدار مولفه fC زياد است و اينگونه بيان مى دارند كه «بالاخره زمانى فرا مى رسد كه هر تمدن داراى فناورى، كشف مى كند كه راديو كارآمدترين مسير جهت برقرارى ارتباط در فواصل نجومى است و بدون شك درصدد بهره گيرى از آن برخواهد آمد.» آيا ممكن است در اين مورد تفكرى ساده لوحانه از انسان محورى وجود داشته باشد؟

آيا اين امر منطقى به نظر مى رسد كه ما متوقع باشيم كه حيات بر روى سياره اى كه ديگر با ميكروارگانيسم هاى تك سلولى آغاز مى شود منتج به تشكيل موجوداتى بشود كه راديوتلسكوپ بسازند؟
شايد ما تنوع حقيقى در تكامل زيستى و همين طور آن بخش از علوم و فناورى را كه براى بشر ناشناخته باقى مانده است نپذيرفته ايم.
شايد راديو در مقايسه با آنچه كه ما بايد در آينده كشف كنيم به طرز نااميدكننده اى ابتدايى باشد.

طول عمر (L)
پس از آنكه ما موفق به تعيين مقدار مولفه هاى fi و fC نشديم به سراغ آخرين عامل در معادله درك مى رويم: (L) طول عمر متوسط تمدن هايى كه قابليت برقرارى ارتباط را دارند در اينجا هم موافقان و مخالفان نظرات بسيار متفاوتى دارند.گروه خوش بين بر اين باورند كه جامعه هوشمند اگر جاودان نباشد حداقل مى تواند براى ده ها ميليون سال پابرجا بماند. اين نظر به طور قطع تنگنا هاى موجود در اوايل معادله درك را تا حدى قابل عبورتر مى سازد.گروه مخالف ابراز مى دارد كه انسان تنها چند دهه پيش راديو را اختراع كرد در حالى كه انسان در زما ن هاى بسيارى به دليل جنگ و همين طور افزايش آلاينده ها خود را در معرض نابودى قرار داده است.

Sky & Telescop, Dec .1998
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
ستاره‌ها چه مدت زنده می‌مانند؟

ستاره‌ها برای مدت‌های متفاوتی زنده می‌مانند که بسته به آن دارد که چقدر بزرگ باشند
ستاره‌ای مانند خورشید حدود 10 میلیارد سال زنده می‌ماند، در حالیکه ستاره‌ای که 20 برابر وزن بیشتری دارد، تنها 10 میلیون سال عمر دارد، حدود یک هزارم عمر خورشید.

ستاره‌ها زندگی‌شان را به صورت ابرهای متراکمی از گاز و غبار آغاز می‌کنند. پس از اینکه یک ستاره شکل می‌گیرد، هیدروژن را به صورت هلیوم تیدبل می‌کند و انرژی به وجود می‌آورد.

و هنگامی که هیدروژن شروع به پایان یافتن می‌کند، این تبدیل یا همجوشی هسته‌ای به مراحل متاخرتری ادامه پیدا می‌کند، مانند تبدیل هلیوم به عناصر سنگین‌‌تر.

اگر ستاره‌ای جرمی کمتر از چند برابر جرم خورشید داشته باشد، نهایتا به یک "کوتوله سفید" بدل می‌شود. اگر این ستاره جرمی بسیار بیشتر داشته باشد، ابتدا به درون فرو می‌ریزد، بعد منفجر می‌شود و به صورت یک "ابرنواختر" گسترش می‌یابد
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
در سال ۱۹۶۱ ستاره شناس فرانك درك معادله اى را ارائه كرد كه جست وجو براى يافتن موجودات فرازمينى را در مسيرى علمى قرار داد و پروژه مدرن سنتى را بنا نهاد. امروز اعداد و ارقام اين معادله چگونه به نظر مى رسند؟

جست وجو براى يافتن حيات فرازمينى به موضوعى جذاب در ستاره شناسى و زيست شناسى تبديل شده است اما كمتر كسى به ياد دارد كه چگونه اين موضوع در حدود چهل سال قبل ارائه شد.در سپتامبر ۱۹۵۹ دو فيزيكدان به نام هاى فيليپ موريسون و جوزف كوكونى مقاله ويژه اى را در هفته نامه انگليسى نيچر به چاپ رسانيدند تحت عنوانى تحريك كننده به اين مضمون «تحقيقات جهت ارتباطات بين ستاره اى».كوكونى و موريسون ادعا كردند كه راديوتلسكوپ ها به اندازه كافى حساس شده اند كه موارد ارسالى از تمدن هايى در اطراف ستارگان دوردست را دريافت كنند.

آنان اشاره كردند كه اين گونه پيام ها به احتمال زياد بايد در طول موجى معادل ۲۱ سانتى متر ارسال شوند. اين همان طول موج ويژه اى است كه از هيدروژن خنثى (معمول ترين ذره موجود در عالم) ساطع مى گردد.موجودات فرازمينى احتمالاً اين طول موج را به عنوان يك مشخصه منطقى در طيف راديويى قلمداد مى كنند، در جايى كه محققانى مانند ما علاقه مند به بررسى آن هستند.

هفت ماه بعد يعنى در آوريل ۱۹۶۰ راديو اخترشناسى به نام فرانك درك براى اولين بار تحقيقى دقيق را براى رديابى سينگال هاى هوشمند از اقصى نقاط كيهان انجام داد.وى از يك آنتن با بشقابى به قطر ۲۵ متر كه در رصدخانه ملى راديو اخترشناسى واقع در گرين بنك (ويرجينياى غربى) قرار داشت استفاده كرد و به دو ستاره نزديك كه به خورشيد شباهت داشتند گوش فرا داد و يا به عبارتى به استراق سمع راديويى پرداخت.دو ستاره مذكور عبارت بودند از تاوقيطس (اول النعامات) و ديگرى ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر (لازم به ذكر است كه منظور از اپسيلون پنجمين ستاره از هر صورت فلكى از لحاظ قدر است) پروژه وى به نام ازما، پروژه اى كم ارزش، ساده و ناموفق بود.

به دنبال تجربه ازما، درك نشستى را با حضور جمعى از دانشمندان ترتيب داد تا درباره چشم انداز و البته موانع و مشكلات پيش روى جست وجو براى هوش فرازمينى بحث و تبادل نظر شود.

در نوامبر سال ۱۹۶۱ ، ۱۰ كارشناس فنى مسائل راديويى، ستاره شناس و زيست شناس به مدت ۲ روز در گرين بنك گردهم آمدند.كارل ساگان جوان نيز به همراه ملوين كالوين (شيمى دان دانشگاه بركلى) در آنجا حضور داشت، كسى كه در طول زمان برگزارى نشست خبرى دريافت كرد مبنى بر اينكه برنده جايزه نوبل شيمى شده است.همه چيز براى برگزارى نشست فراهم شده بود كه درك با فرمول مشهور خود از راه رسيد. اين فرمول عبارت بود از:

L*fc*fi*f1*ne*fp*N= R​


امروزه اين رتبه از حروف و نشانه ها را مى توان بر روى پيراهن ها، سپر اتومبيل ها و بسيارى جاهاى ديگر يافت كرد.اين معادله بيان كننده عدد (N) است كه برابر است با تعداد «تمدن هاى قابل رويت» كه در كهكشان راه شيرى واقع است.R عبارت است نرخ ساليانه تولد ستارگان در راه شيرى.fp كسرى از اين ستارگان است كه داراى سياره هستند. ne متوسط تعداد سيارات «زمين گونه» است (سياراتى كه به طرز قانع كننده و مستدلى براى زندگى مناسب اند) كه در منظومه هايى از سنخ منظومه شمسى قرار دارند.f1 كسرى از اين سيارات است كه فى الواقع حيات بر روى آن ها شكل مى گيرد.fi كسرى از سيارات است كه علاوه بر اينكه محل زندگى هستند تكامل زيستى موجب ايجاد گونه اى هوشمند از حيات مى گردد.fc كسرى از گونه هاى هوشمند مذكور است كه قابليت ارتباط راديويى بين ستاره اى را داشته باشد.و L برابر است با عمر متوسط تمدن هاى قابل ارتباط. معادله درك به همان ميزانى كه ساده است جذاب نيز است.

معادله مذكور با طبقه بندى يك مجهول بزرگ و تبديل آن به دسته اى از پرسش هاى كوچك تر و بيش از پيش قابل تحليل، تحقيق در زمينه موجودات فرازمينى را هرچه بيشتر محتمل و در ضمن واقع بينانه مى كند.
معادله درك پروژه ستى را به يك تلاش ملموس تبديل كرد و به اين پرسش كه آيا در نقطه اى ديگر از جهان هستى حيات وجود دارد يا خير مبنايى عملى بخشيد.
ستاره شناسان و زيست شناسان هر دو به يك ميزان از زمان ارائه فرمول درصدد حل آن برآمده اند.

18E_064488.jpg

در نگاه اول استنتاج يك مقدار تخمينى مناسب براى معادله نسبتاً ساده به نظر مى رسد ولى در واقع محاسبه تعداد هوش هاى فرازمينى كه برقرارى ارتباط با آنان ممكن باشد به سادگى ميسر نيست.در سال هاى اخير برخى از اين متغيرها وضعيت مشخصى پيدا كرده اند اما اغلب آنها بسيار ناشناخته باقى مانده اند. سرعت شكل گيرى و يا به عبارت ديگر نرخ تولد ستارگان در كهكشان ما تقريباً برابر است با يك ستاره در سال و نتيجتاً ۱= Rخواهد بود.

مولفه بعدى (fp) احتمالاً بايد از اولين مورد كوچك تر باشد به اين دليل كه همه ستارگان همراه خود سياره ندارند.از سوى ديگر هنگامى كه يك ستاره داراى سيستم سياره اى باشد به احتمال حداقل ۲ يا ۳ سياره و قمر از اين سيستم به طور بالقوه شرايط اينكه سرچشمه حيات باشند را دارا هستند. با اين اوصاف احتمالاً مقادير fp و nc خيلى از يك كوچكتر نيستند.

گروهى كه به يافتن حيات در نقاط ديگر كيهان خوش بين هستند مى گويند حيات هركجا كه بتواند تشكيل مى شود يعنى (۱=f1) و اينكه سير تكوين داروينى سرانجام متوجه تكامل هوش خواهد شد و اين يعنى (۱=fi) و همچنين اينكه هيچ تمدن هوشمندى براى مدت طولانى بقاى خود را حفظ نخواهد كرد مگر اينكه الكتريسيته را كشف كند و احساس كنجكاوى جهت برقرارى ارتباط را درك كند (۱=fc ). در چنين حالتى كه البته بسيار خوشبينانه است معادله درك تبديل به حالت ساده اى مى شود كه عبارت است از ۱=N كه در آن L طول عمر متوسط يك جامعه هوشمند است برحسب سال.
حال اگر L ما عددى معادل ده هزار باشد آنگاه ما، ده هزار تمدن همانند تمدن خودمان در كهكشانمان خواهيم داشت يا به عبارتى يك تمدن در كنار هر بيست ميليون ستاره.اگر اين مجموعه به شكلى تصادفى در كهكشان راه شيرى پخش شده باشند احتمالاً نزديك ترين آنها به ما در حدود هزار سال نورى از ما فاصله خواهد داشت.در اين وضعيت زمان لازم براى يك ارتباط دوسويه معادل بخش عظيمى از تاريخ ثبت شده بشر است اما يك ارسال يك سويه احتمالاً مسموع خواهد بود.

به هرحال حدود ۴۰ سال از پروژه ستى با شكست مواجه شده و نتيجه اى را در پى نداشته است در حالى كه از اوايل دهه ۱۹۶۰ تاكنون گستره فعاليت راديوتلسكوپ ها، تكنيك هاى دريافت اطلاعات و همچنين قابليت هاى محاسباتى به ميزان چشمگيرى پيشرفت كرده است.به طور قطع Parameter Space سيگنال هاى راديويى محتمل (اعم از فركانس ها، مكان هاى واقع در آسمان، قدرت سيگنال ها و مواردى از اين دست) بسيار بسيار وسيع تر از آن چيزى است كه تاكنون مورد جست وجو و بررسى قرار گرفته است.

اما حداقل اين است كه اكنون ما دريافتيم كه كهكشان ما حاوى فرستنده هاى قوى فرازمينى نيست كه به طور متمادى و در ضمن آن طور كه مدنظر ماست علايم را به ما ارسال كند. در سال ۱۹۶۱ هيچ كس قادر به بيان اين مطلب نبود. آيا ما مقادير برخى از پارامترهاى معادله درك را زياد برآورده كرده و دست بالا گرفته ايم؟
آيا طول عمر تمدن هاى پيشرفته خيلى كوتاه است؟ و يا اينكه ستاره شناسان يك نكته مهم و عميق را از قلم انداخته اند؟
اكنون با تحليل جداگانه هريك از اجزاى معادله به بررسى مجدد اين رابطه مى پردازيم.R عبارت است از تعداد ستارگانى كه هر ساله در كهكشان ما تشكيل مى شوند (كه فى الواقع در حدود يك است). در اين مورد دانشمندان اخترفيزيك تقريباً اتفاق نظر دارند. (البته اين بدان معنا نيست كه دقيقاً در هر سال يك ستاره در راه شيرى متولد مى شود بلكه دامنه تغييرات آن بين ۳/۰ و ۳ است.) اما مطلب اينجاست كه اطمينان ستاره شناسان و زيست شناسان در رابطه با عوامل بعدى اين معادله بسيار كمتر است.

• چند سياره وجود دارد؟ (Fp)

fp متغير دوم است كه عبارت است از كسرى از ستارگان كه داراى سيستم هاى سياره اى هستند.
اكتشافات اخير در رابطه با ستارگان جوانى كه با صفحات پيش سياره اى احاطه شده اند و در ضمن كشف سيارات حقيقى در حال گردش در اطراف ستارگانى كه شبيه به خورشيد هستند شك محققان را درباره اينكه آيا وجود سيارات امرى معمول است يا نه به يقين بدل كرده است.اين _ به اصطلاح _ صفحات پيش سياره اى به وسيله رصدهاى گسترده در محدوده اشعه مادون قرمز كشف شده اند و در عكس هايى كه توسط تلكسوپ هابل از سحابى جبار گرفته شده به طور مستقيم ديده شده اند. اين سحابى منطقه اى حاصلخيز جهت تشكيل ستارگان است. اين قبيل رصدها القاكننده اين نظر هستند كه حداقل نيمى از تمامى ستارگانى كه تازه متولد مى شوند با سياراتى همراه هستند.اگر چه هيچ كس اطمينان ندارد كه اين صفحات (پيش سياره اى) چقدر پابرجا خواهند بود.

رصدهاى اخير كه در محدوده امواج زير ميليمترى انجام شده، صفحات رقيق گازى بيشترى را در اطراف تعدادى از ستارگان پيرتر نشان داده است كه از جمله اين ستارگان مى توان به اولين هدف فرانك درك كه همان ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر است اشاره كرد.بسيارى از اين صفحات شكل حلقوى دارند. طبق ايده برخى از نظريه پردازان حفره ميان اين صفحات تنها مى تواند حاصل سياراتى باشد كه با گاز و غبار همراهند و در بخش داخلى صفحه قرار دارند.
در عرصه كشف سيارات حقيقى پركارترين و پرمحصول ترين گروه از ميان شكارچيان سيارات گروهى هستند عبارت از Michel Mayor و Dider Queloz در اروپا و Raui Butier geoffrey Marcy .R در كاليفرنيا.اين گروه در بررسى ۲۰۰ ستاره كه دوتايى نبوده و به خورشيد شباهت داشتند موفق به يافتن قريب به ۱۰ سيستم سياره اى شده اند.

از اين نتايج چنين برمى آيد كه حدود ۵ درصد ستارگان با سياراتى همراه هستند و در نتيجه مقدار متغير برابر با ۰۵/۰ خواهد بود.در هر حال مطلبى كه در اينجا وجود دارد اين است كه تكنيك هاى تحقيقاتى كنونى تنها نسبت به سيارات پرجرم و آنهايى كه در مدارهاى نزديك به ستاره خود گردش مى كنند حساس هستند. در حال حاضر موقعيتى مشابه منظومه شمسى قابل آشكارسازى نيست. به احتمال زياد نسبت حقيقى ستارگانى كه دوتايى نيستند، مانند خورشيد هستند و توسط سيارات همراهى مى شوند بسيار بيش از ۵/۰ درصد است. اين نسبت مى تواند ۵۰ و يا حتى ۱۰۰ درصد باشد.حال بايد منتظر بمانيم و ببينيم كه اين رصدهاى جديد چه مسائلى را درباره مولفه fp به ما ارائه مى كند؟
اگرچه ما هنوز مقدار نهايى مولفه فوق را در دست نداريم اما براى ما روشن است كه نقش بسيار مهمى را در معادله درك بازى مى كند و تنها يك بخش ناچيز از اين عرصه نيست.

• (ne) چه تعدادى از سيارات مناسب هستند

هنگامى كه به سراغ متغير سوم اين معادله مى رويم اخبار دلسردكننده اى به دست مى رسد، اين متغير چيزى نيست مگر ne.
اين عامل از معادله بيانگر تعداد متوسط سيارات موجود در منظومه هاى ديگر است كه جهت آغاز حيات از محيط مناسبى برخوردار هستند.(حرف e در اينجا مخفف «زمين سان» است يعنى سيارات مثل زمين).درك در كتابى تحت عنوان «آيا كسى آنجا هست؟» كه در سال ۱۹۹۲ به چاپ رسيد خاطرنشان مى سازد كه شركت كنندگان در گردهمايى گربن بنك مقدار مولفه ne را بين ۱ و ۵ ارزيابى كرده بودند.به ديگر كلام هر سيستم سياره اى مى بايست حداقل شامل يك سياره مانند زمين باشد (منظور محلى است كه وجود آب مايع در آن امكان پذير باشد) و اين رقم مى تواند به آسانى به ۳ و يا ۵ هم برسد.
اين ديدگاه خوشبينانه برپايه اين تصور استوار است كه منظومه شمسى ما در تعداد، اندازه و توزيع سيارات يك شاخص به شمار مى رود.

امروزه مريخ و همين طور اروپا كه يكى از اقمار مشترى است جزء محل هايى است كه براى يافتن اشكال اوليه حيات مورد بررسى قرار مى گيرند و فى الواقع با اين وضعيت ۳ زمين احتمالى براى فرمول درك در منظومه ما پديد مى آيد.به هر حال سيارات فراخورشيدى كه در سال هاى اخير كشف شده اند نكته اى را به ما انسان ها آموخته اند (به اين ترتيب كه) منظومه شمسى ما با مجموعه اى از عوالم و اقمار كه در وضعيتى پايدار و در عين حال زيبا و با مداراتى كه تقريباً به دايره نزديك است، قرار دارد شايد انتظار بيش از آن چيزى است كه در قانون طبيعت وجود دارد.

• fi چه تعداد از سيارات سرچشمه حيات هستند؟

امروزه در محافل علمى در رابطه با مقدار متغير fi نظرات مثبت بيشترى وجود دارد همان متغيرى كه بيانگر كسرى از سيارات است كه قابل سكونت باشد و حيات در آن شكل بگيرد.توده هاى مولكولى پيكره حيات (اعم از مجموعه هاى بنيادى هيدروكربنى و حتى اسيدهاى آمينه) در سرتاسر عالم به وفور يافت مى شوند. موارد فوق الذكر در شهاب سنگ ها، دنباله دارها و گاز و غبارهاى بين ستاره اى كشف شده اند.
با وجود اينكه هيدروكربن ها و اسيدهاى آمينه ارگان هاى زنده نيستند لكن شكى وجود ندارد كه تحولات ماقبل حيات بسيارى در محبس تاريك كهكشان و در ميان ستارگان در حال انجام است.

مهمترين بخش اين روند، يافته هاى شگفت انگيزى است كه (به زبان زمين شناسى) چنين بيان مى شود: ميكروارگانيسم ها تنها لحظاتى پس از آخرين برخورد مخرب (در روند شكل گيرى زمين) بر روى اين سياره نمايان شده اند.احتمالاً (البته در صورت حصول شرايط صحيح) پيدايش حيات روندى بالنسبه سهل الوصول دارد كه به راحتى اتفاق مى افتد، اگر اين روند مسيرى نامعمول و دشوار بود نمى شد انتظار داشت كه در اولين فرصت پيش آمده بر روى زمين انجام پذيرد بلكه بايد در مقاطع بعدى تاريخ سياره پديدار مى شد.

امروزه زيست شناسان در اين باره به بحث مى پردازند كه آيا حيات بر روى زمين چند بار و به صورت جداگانه پديد آمده يا نه.دلايل فراوانى وجود دارد كه نشان مى دهد تمام موجودات زنده اى كه امروزه بر پهنه كره زمين يافت مى شوند منشاء واحدى دارند ولى (با اين وجود) رشته هاى ديگرى از حيات نيز ممكن است در طول تاريخ ظهور كرده و از ميان رفته باشد.

• هوش fi

با پايان بخش مربوط به تعداد سيارات زمين مانند ما تنها با ۳ مجهول ديگر مواجه هستيم. (اولاً) احتمال تكامل منتج به هوش چقدر است؟ (پاسخ به اين سئوال مقدار مولفه fi را براى ما مشخص مى كند)
(ثانياً) ما تا چه حد اطمينان داريم كه موجودات فرازمينى قادر مايل به انتشار امواج راديويى هستند (پاسخ اين سئوال ما را به سوى تعيين مقدار fc رهنمون مى سازد).و آخرين مورد اينكه طول عمر متوسط تمدن هايى كه امكان و توان برقرارى تماس راديويى را داشته باشند چقدر است؟
(L)
اين عوامل زيست شناختى و جامعه شناختى (مطروحه) در معادله درك بحث ها و ترديدهاى علمى بيشترى را در مقايسه با عناصر بيان شده در عرصه اخترشناسى پديد آورده است. با توجه به نظرات بسيارى از دانشمندانى كه در زمينه حيات فعاليت دارند بسيار ساده لوحانه است كه بينگاريم سير تكامل در يك سياره ديگر لزوماً بايد به هوش (آن گونه كه مدنظر ماست) منتج گردد.ديرين شناسى به نام استفن جى گلد (دانشگاه هاروارد) در پرفروش ترين كتاب خود به نام «جهان شگفت انگيز» چنين ادعا مى كند كه: «احتمالاً ما وجود خود را مديون اقبال خوش هستيم، بشر صرفاً به حركت محدود نيست بلكه يك جوهر است.»
مسير تكامل، يك فرآيند غيرقابل پيش بينى، آشفته و عارى از نظم است.

گلد بارها و بارها به اين مطلب اشاره مى كند كه اگر ما قادر بوديم كه نوار سير تكامل بر روى سياره زمين را به عقب بازگردانده و دوباره آن را آغاز كنيم، غيرممكن بود كه انسان دوباره بر روى صحنه زمين خودنمايى كند.
ديگران اين گونه پاسخ مى دهند كه البته، آنچه كه ما در جست وجوى آن هستيم نوع بشر نيست. هيچ كس در پى آن نيست كه انسانى را در ميان ستارگان بيابد (موجودات كوچك سبز رنگ يا چيزى شبيه به آن).
بلكه موضوع اين است كه آيا اصولاً هيچ گونه ارگانيسمى وجود دارد كه قابليت استفاده از ابزار، پيشبرد يك جامعه پيشرفته و پيچيده و همچنين ذخيره و پردازش اطلاعات به طريقى كه منتهى به كشف اصول و مبانى الكتريسيته شود را از خود بروز دهد؟از ديدگاه افراد خوش بين در اين مورد تفاوت تنها در درجه است و نه در نوع، به اين دليل كه مراحل متفاوت هوش در انواع گسترده جانوران به طور مستقل تكامل پيدا كرده است.اما گلد اشاره مى كند كه هيچ الگوى كلى و يا هر گونه گرايش ترجيهى در مسير تكامل وجود ندارد. اين برداشت كه افزايش تنوع زيستى ضرورتاً همراه است با افزايش توان فكرى كاملاً غلط است. اگر برخى از حيوانات كه به تازگى تكامل يافته اند، بزرگ تر و باهوش تر از گذشتگان خود هستند تنها مى تواند محصول يك اتفاق باشد.
پيشرفت بشر هم در زمينه هاى مختلف مى تواند به همين شكل صورت گرفته باشد.

از ديدگاه برخى از زيست شناسان و حاميان طرح سنتى عبارت «بقاى انسب» بيانگر اين واقعيت است كه هوش بيشتر ضرورتاً شانس ادامه حيات و همچنين تكثير از طريق انتخاب طبيعى را بيشتر مى كند.

اما زيست شناس مشهورى به نام ارنست ماير (دانشگاه هاروارد) معتقد است كه بسيارى از ستاره شناسان و فيزيكدانان بيش از حد در رابطه با حتمى بودن هوش خوش بين اند.
وى در شماره هاى ماه مه سال ۱۹۹۶ در مجله پلنترى ريپورت چنين مى نويسد: فيزيكدانان هنوز بيش از زيست شناسان تمايل دارند كه نظريات جبرگرايانه را سرلوحه كار خود قرار دهند. فيزيكدان ها به اين نظر گرايش دارند كه هر كجا كه حيات پديدار شود هوش نيز در زمانى مقتضى پديد خواهد آمد اما در سوى ديگر زيست شناسان شالوده تفكرات خود را در اين رابطه بر پايه نظرياتى بنا نهاده اند كه احتمال چنين تحول و تكاملى را رد كرده و منتفى مى داند.

جاى بسى شگفتى است كه هر دو گروه موافق و مخالف ادعاى خود را بر پايه يك مشاهده مشابه بنا كرده اند و آن، عبارت زير است.
«تكنولوژى و تمدن بر روى سياره ما پس از چهار ميليارد سال پديد آمده است»

طرف بدبين اين مجادله از جمله ماير (البته اين طور به نظر مى رسد كه آنها بيشتر راضى خواهند بود اگر به جاى بدبين آن را رئاليست خطاب كنيم) در مورد مطلب فوق از جمله مذكور به عنوان مدركى استفاده مى كنند كه حامى نظريه عدم احتمال پديدار شدن هوش به عنوان حاصل يك سير تكاملى است. اما براى گروه مقابل (يعنى سوى خوش بين اين بحث) اين امر موجب تقويت اعتقادشان مبنى بر وجود تمدن هاى ديگر مى گردد.
گروهى كه بر يافتن تمدن هاى فرازمينى نظر مثبت دارند بر اين مطلب اشاره مى كنند كه زمين پيش از آنكه توسط خورشيدى كه (به دليل نزديك شدن به زمان مرگ) در حال گسترش است پخته شود بيش از يك ميليارد سال را در صلح و صفا سپرى خواهد كرد.
اين زمان بيش از دو برابر مقدار زمانى است كه از هنگام خزيدن نخستين موجودات ساده از دريا به سوى خشكى مى گذرد.

بر طبق نظرات طرف خوش بين اين جدل اگر پديدار گشتن هوش، دشوار (كمياب) و نامعمول بود آنگاه احتمالاً با توجه به زمانى كه در دست داشته آنقدر زود نمايان نمى شد. با توجه به اينكه ما هنوز در ابتداى اين مسير قرار داريم مى توان انتظار داشت كه چند نوع حيات ديگر در خلال اين دوره بر پهنه زمين خودنمايى كند.
اين مورد بازتاب نكته اى است كه از پديدار شدن زودهنگام ميكروارگانيسم ها بر روى زمين به دست مى آيد. گروه بدبين در مورد اين مطلب اين گونه پاسخ مى دهند كه «ما نمى دانيم كه زمين تا كى اينچنين رئوف و مهربان باقى مى ماند (آب و هواى به ظاهر باثباتى كه هم اكنون وجود دارد ممكن است حاصل مجموعه اى از اقبال هاى نيك بوده باشد). پس در واقع اين امر محتمل مى نمود كه ما با بازه زمانى موجود در زمان هاى ديرترى پديدار مى شديم.

برخلاف باور عمومى اين واقعيت كه وضعيت كنونى ما و همين طور نمايان شدن هوش تنها يك بار واقع شده يا نه هيچ كمكى به ما، در حل اين مسئله نمى كند و ما را در راه رسيدن به اين نكته كه آيا مورد فوق امرى معمول است يا نه يارى نمى رساند. به عنوان يك دليل ساده ما مى توانيم به خودمان به عنوان يك نمونه اشاره كنيم! حتى اگر حيات هوشمند آنقدر نامانوس و بعيد باشد به طورى كه تنها يك بار و در گوشه دور افتاده اى از عالم هستى واقع شده باشد، به طور قطع ما خود را آنجا خواهيم يافت چون ما خود همان مورد هستيم.

نكته شگفت انگيز آن است كه هر دو سوى جبهه اين نبرد بر سر اصل (به اصطلاح) كوپرنيكى توافق دارند، همان اصلى كه مدعى است «نوع بشر هيچ نقطه اى در فضا يا زمان را به عنوان نقطه ارجح برنمى گزيند.»
شكاكان از جمله ماير در مورد اين مطلب بيان مى دارند كه اعتقاد بر اين مورد كه هوش از نوع بشرگونه آن بار ها در عالم پديد آمده عقيده اى به شدت انسان محور است. افرادى كه (از جمله درك) به تعدد محل هاى تشكيل حيات هوشمند معتقدند مايل نيستند كه تنهايى ما را (در عالم) بپذيرند زيرا پذيرفتن اين مطلب ما را در مسيرى كاملاً غير از مسير كوپرنيك قرار مى دهند.

CB2_064878.jpg


بنا بر شواهد و قرائن مقدار متغير fi بحث برانگيز ترين عامل در معادله درك است. برخى از دانشمندان معتقدند كه مقدار اين عامل تقريباً نزديك به صفر است و ديگران بر اين امر توافق دارند كه اين مقدار عددى است نزديك به ۱.
اين طور به نظر مى رسد كه در اين مورد مقدارى ميانى وجود ندارد. اين سئوال كه هوش اجتناب ناپذير و قطعى است سئوالى است كه بيش از هر موضوع ديگر بحث درباره پروژه ستى را به تضاد كشانده است.

حتى اگر هوش نتيجه اى محتمل براى سير تكامل باشد باز هم مقدار fi به احتمال زياد، خيلى كمتر از يك است، همانطور كه نگرش اخير درباره ثبات منظومه شمسى و وضعيت آب و هوايى سياره اى گواهى است بر همين مطلب. در ميان موارد ديگر، شبيه سازى هاى كامپيوتر ى كه توسط فردر اسيو و اريك فورد در موسسه تكنولوژى ماساچوست انجام شده است نشان مى دهد سياراتى كه مانند زمين هستند نمى توانند در مقابل كشش دوجانبه اى كه توسط دو يا چند سياره غول پيكر پرجرم، مانند مشترى بر آنان اعمال مى شود تاب بياورند.

سياراتى از اين دست يا به خارج از سيستم پرتاب مى شوند و يا به سمت ستاره مركزى متمايل مى شوند.
در وضعيت معكوس، سيستم هاى بدون سياره هاى غول پيكر هم براى سياره هايى كه قابل سكونت باشند مناسب نيستند. شبيه سازى كامپيوترى توسط جورج وتريل در موسسه كارنگى واقع در واشينگتن بيانگر اين مطلب است كه سياره مشترى به عنوان يك جاروبرقى گرانشى در منظومه شمسى عمل مى كند و به ميزانى در حد كفايت تعداد ستارگان دنباله دارى را كه مدار زمين را قطع مى كنند تقليل مى بخشد.

وتريل مى گويد: بدون وجود سياره مشترى در منظومه شمسى برخورد هاى كنونى دنباله دار ها با زمين هزار برابر بيشتر مى شد و برخورد هاى فاجعه بارى كه اكنون ۶۵ ميليون سال از واپسين آن مى گذرد هر صد هزار سال يك بار اتفاق مى افتد. اين مسئله به طور قطع موجب توقف هرگونه روند تكاملى مى شد، از اشكال ساده حيات گرفته تا مراتب بالاتر هوش.همچنين مطالعات پويا و مستمر توسط فيليپ روبوتل و در پاريس نشان داده است كه سيارات سنگى زمين شكل تغيير و تحول هاى بدون نظمى را در انحرافات مدارى خود نشان مى دهند، كه همين مطلب مى تواند منجر به تغييرات شديد آب و هوايى شود.

خوشبختانه گرايش زمين در مورد اين بى نظمى ها توسط برهمكنش كشندى ماه مهار مى گردد. بدون وجود يك قمر بالنسبه بزرگ، احتمالاً زمين دگرگونى هايى را در انحرافات مدارى خود همانطور كه در مريخ اتفاق مى افتد تجربه مى كرد. احتمالاً به ميزانى معادل ۲۰ تا ۶۰ درجه سانتى گراد.

اين واقعه موجب تغييرات بسيار شديد در وضعيت فصل ها مى شود. با اين تفاسير هر كسى مى تواند حدس بزند كه اين مسائل چقدر بر سير تكامل حيات و همين طور، احتمال پديدار شدن هوش تاثير مى گذارد. زيست شناسان بر اين باورند كه ديگرگونى ها و فشار ها سبب پديد آمدن انواعى از موجودات شده كه قابليت سازگارى با محيط را دارند.
پاول اف هافمن (دانشگاه هاروارد) و سه تن از هم درسان او اين تئورى را پيشنهاد كرده اند كه مجموعه اى از اعصار يخى عالمگير در حدود ۵۵۰ تا ۷۶۰ ميليون سال قبل كه تمامى سطوح اقيانوس ها را حتى در استوا منجمد كرد فاجعه اى بود كه حاصل انفجار پركامبرين بود (لازم به ذكر است) كه در همان حول و حوش زمانى حيات شكل گرفت.

نتايج انهدام هاى عظيم و مصيبت بار بر روى زمين (در آن دوران) با شكل گيرى تعداد زيادى موجود تازه در دوران زمين شناسى بعدى جبران شد.
گاهى اوقات از پديدار شدن ما به عنوان يك موجود زنده در دورانى غيرعادى از اعصار يخى به عنوان يك مثال محتمل در رابطه با تكامل تحت فشار ياد مى شود.
اما فجايع سياره اى كه بيش از حد زياد و يا غيرمعمول باشند همه چيز را نابود خواهند كرد و يا اينكه حيات را در سطوح پايين آن متوقف خواهند كرد.
در هر حال اين طور به نظر مى آيد كه حضور ما بر روى اين سياره و در اين زمان محصول تصادف و اتفاق بوده (اتفاقاتى نجومى) كه در سال ۱۹۶۱ متصور نبود.

آيا موجودات فرازمينى اقدام به انتشار امواج مى كنند؟ (fC) فرض را بر اين مى گيريم كه تعداد هوش هاى فرازمينى كم، اما موجود باشد، آيا ما مى توانستيم كه از آنها انتظار برقرارى ارتباط راديويى داشته باشيم؟
چه كسرى از اين تمدن ها قادر و مايل به انتشار امواج به طريقى هستند كه براى ما قابل آشكارسازى باشد؟
به ديگر كلام، مقدار fC چقدر است؟

حاميان پروژه ستى بر اين باورند كه مقدار مولفه fC زياد است و اينگونه بيان مى دارند كه «بالاخره زمانى فرا مى رسد كه هر تمدن داراى فناورى، كشف مى كند كه راديو كارآمدترين مسير جهت برقرارى ارتباط در فواصل نجومى است و بدون شك درصدد بهره گيرى از آن برخواهد آمد.» آيا ممكن است در اين مورد تفكرى ساده لوحانه از انسان محورى وجود داشته باشد؟

آيا اين امر منطقى به نظر مى رسد كه ما متوقع باشيم كه حيات بر روى سياره اى كه ديگر با ميكروارگانيسم هاى تك سلولى آغاز مى شود منتج به تشكيل موجوداتى بشود كه راديوتلسكوپ بسازند؟
شايد ما تنوع حقيقى در تكامل زيستى و همين طور آن بخش از علوم و فناورى را كه براى بشر ناشناخته باقى مانده است نپذيرفته ايم.
شايد راديو در مقايسه با آنچه كه ما بايد در آينده كشف كنيم به طرز نااميدكننده اى ابتدايى باشد.

طول عمر (L)
پس از آنكه ما موفق به تعيين مقدار مولفه هاى fi و fC نشديم به سراغ آخرين عامل در معادله درك مى رويم: (L) طول عمر متوسط تمدن هايى كه قابليت برقرارى ارتباط را دارند در اينجا هم موافقان و مخالفان نظرات بسيار متفاوتى دارند.گروه خوش بين بر اين باورند كه جامعه هوشمند اگر جاودان نباشد حداقل مى تواند براى ده ها ميليون سال پابرجا بماند. اين نظر به طور قطع تنگنا هاى موجود در اوايل معادله درك را تا حدى قابل عبورتر مى سازد.گروه مخالف ابراز مى دارد كه انسان تنها چند دهه پيش راديو را اختراع كرد در حالى كه انسان در زما ن هاى بسيارى به دليل جنگ و همين طور افزايش آلاينده ها خود را در معرض نابودى قرار داده است.

Sky & Telescop, Dec .1998
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
مارك سينسل
ترجمه: احمد آرين خو

پيشرفت هاى پديد آمده در مسير كشفيات، در سده گذشته، افق هاى تازه اى را براى درك منشا و خاستگاه كيهان به روى ما گشوده است، لكن هنوز راز و رمزهاى بزرگى باقى است و ساليانى خواهد گذشت تا ستاره شناسان اين رموز را كشف كنند.
ممكن است از ياد برده باشيم كه در حدود يك قرن پيش، هيچ كس سياره پلوتو را مشاهده نكرده بود و همين طور ستاره شناسان معتقد بودند كه جهان هستى محدود به سر حدات ناحيه درخشانى به نام راه شيرى است.اين تصوير از عالم در حالى كه ما به قرن ۲۱ پا گذاشته ايم به مراتب پيچيده تر شده است. نظريه نسبيت عام كه توسط آلبرت اينشتين ارائه شده است توضيح مى دهد كه چگونه گرانش موجب خميدگى فضا- زمان مى شود و بدين وسيله بيان مى دارد كه هر جرم مانند توپ بولينگى كه بر روى يك تشك قرار دارد، فرورفتگى اندكى را در سيستم فضا - زمان ايجاد مى كند. در هر حال اينشتين به اشتباه معتقد بود كه عالم بدون تغيير است. براى اين كه نظر خود را در معادلاتش لحاظ كند يك ساختار جديد رياضى را فرض كرد (ثابت كيهان شناختى)، كه اين مورد تامين كننده يك نيروى دافعه است كه از سقوط عالم در اثر نيروى گرانش خود پيشگيرى مى كند.
رياضيدان گمنامى به نام الكساندر فريدمن كه اهل روسيه بود دريافت كه ايده هاى اينشتين در رابطه با گرانش مى تواند بيانگر تفسيرى كاملاً متفاوت باشد، يعنى عالم هستى به جاى آن كه پايدارى و ثبات داشته باشد به سوى انبساط و گسترش پيش مى رود.كيهان شناسى بلژيكى به نام جورج لومتر (Georges Lemaitre) كه يك كشيش كاتوليك بود، نيز از فرضيه جهان در حال انبساط جانبدارى مى كرد.وى در سال ۱۹۲۷ بيان كرد كه انتقال مشهور دوپلر در نورى كه از سحابى ها (كه البته امروزه آن سحابى ها را كهكشان مى ناميم) به ما مى رسد و به سوى طول موج هاى بلندتر ميل مى كند بيانگر اين نكته است كه سحابى ها از زمين دور مى شوند. بدين ترتيب نشان داد كه عالم در حال انبساط است.لومتر فرضيه اى را بنيان نهاد كه بر طبق آن عالم هستى، از اندازه اى كوچك آغاز شده و تا رسيدن به مقياس ايده آل خود به پيش مى رود. البته اينشتين اين فرضيه را تاييد نكرد.در هرحال در سال ۱۹۲۰ ادوين هابل با بهره گيرى از ميزان درخشندگى ستارگان متغير، موفق به ايجاد معيارى براى محاسبه فاصله كهكشان ها شد.
هابل دريافت كه هرچه يك كهكشان از زمين دورتر باشد، با سرعت بيشترى از ما فاصله مى گيرد.امروزه معتقديم كه انبساط مذكور، در حقيقت انبساط و گسترش فضا است و نه حركت كهكشان ها در فضا. (مفهومى كه هابل هيچ گاه آن را به طور كامل نپذيرفت)در سال ۱۹۴۸ جورج گاموف و رالف آلفر با بهره گيرى از ايده لومتر و همچنين مشاهدات هابل، نظريه «انفجار بزرگ» خود را ارائه كردند.آنها مدعى شدند كه انفجار كيهانى، موجب تشكيل ماده اوليه اى شده است كه بى نهايت داغ بوده و در ضمن حاوى نوترون ها و پس مانده هاى حاصل از انهدام آنها بوده است.اين ايده عجيب يك پيش بينى قابل آزمايش را در خود نهفته داشت كه براى ساليانى از نظر دور مانده بود:«باقى مانده سرد مهبانگ در قالب تابش ريزموج از زمين قابل آشكارسازى است.» در سال ۱۹۶۴ و ۱۹۶۵ رابرت ويلسون و آرنو پنزياس، دانشمندان لابراتوار اى تى اند تى بل (AT&Tbell) از يك راديو تلسكوپ كه براى دريافت اطلاعات از نخستين ماهواره ارتباطاتى طراحى شده بود، استفاده كردند تا علائم مربوط به تابش فراگير ريزموج را آشكار سازند.
وجود اين پارازيت ، كاملاً مستقل از جهت قرارگرفتن آنتن بود. آن دو مجدداً تلسكوپ را تنظيم و آن را تميز كردند اما سيگنال مذكور همچنان وجود داشت.
اين پارازيت راديويى صرفنظر از اين كه پنزياس و ويلسون تلسكوپ خود را به سوى خورشيد و يا كهكشان راه شيرى نشانه بروند به شكل سابق خود باقى مى ماند و اين مورد بيانگر اين مطلب بود كه تابش موردنظر، منشاء خورشيدى و يا كهكشانى ندارد. پنزياس و ويلسون به زودى دريافتند كه اين پارازيت همان تابش مايكروويو است كه گامو و آلفر پيش بينى كرده بودند.
با توجه به موارد فوق، ديگر انفجار بزرگ مطلبى دور از ذهن نبود.در هرحال نظريه انفجار بزرگ مانند تمامى نظريه هاى عظيم قرون گذشته و احتمالاً تمام نظريه هاى بزرگى كه در آينده ارائه خواهند شد، بيش از آن كه به ابهامات پاسخ روشنى بدهد، سئوالات تازه اى را بر سر راه دانشمندان قرار داد.
در سال ۱۹۹۸ گروه هاى جداگانه اى از ستاره شناسان كه سرپرستى آنها برعهده برايان اشميت (از رصدخانه هاى سايدينگ اسپرينگ و مونت استروملو، واقع در وسترن كريك استراليا) و سول پرلماتر (آزمايشگاه ملى لورنس واقع در بركلى _ كاليفرنيا) بود به ثبت درخشندگى ابرنواخترهاى دوردست پرداختند تا ميزان كندشدن انبساط عالم را محاسبه كنند.هر دو گروه به يافته هايى نائل شدند كه هر جزء آن به نوبه خود به اندازه يافته هاى پنزياس و ويلسون، در رابطه با ريزموج پس زمينه كيهانى غيرمنتظره بود.«كهكشان هاى دوردست كه دربردارنده ابرنواختر هستند با سرعتى كه با گذشت زمان كاهش پيدا كند از ما دور نمى شوند، بلكه اين كهكشان ها با شتاب از ما دور مى شوند.»اين كشف مانند تمامى پيشرفت هاى غيرمنتظره علمى كه در گذشته روى داده است، مجموعه اى از سئوالات را در رابطه با موضوع مورد بحث پديد آورد. معماهايى كه در ذيل مورد بحث قرار خواهند گرفت نشانى از دستاوردهاى سترگ قرن گذشته است و در عين حال ما را آگاه مى سازد كه هنوز راه درازى در پيش داريم.
۱- جهان هستى در چند بعد خلاصه مى شود
فى الواقع به جز در نمايش هاى شعبده بازى هيچ كس يك خرگوش را از يك كلاه خالى بيرون نمى آورد، براى ما كه در جهانى سه بعدى زندگى مى كنيم. مگر نه؟ ولى شايد هم اين طور نباشد. فيزيكدان ها به طور سنتى عالم هستى را با بهره گيرى از چهار بعد ترسيم و تفسير مى كنند: سه بعد فضايى آشنا و ديگرى بعد زمان.مدل مذكور به ما كمك مى كند تا براى همه چيز توضيح و تفسيرى داشته باشيم، از خميدگى نور ستارگان در هنگام عبور از كنار خورشيد گرفته تا شكل گيرى سياهچاله ها. اكنون فيزيكدانان به اين مطلب مى انديشند كه احتمالاً بايد چند بعد فضايى ديگر را به سيستم كنونى بيفزايند.مسئله سلسله مراتب موجبات تحريك فيزيكدانان را فراهم مى سازد. به بيان ساده تر آنان نمى دانند كه چرا نيروى جاذبه گرانشى به شدت از سه نيروى بنيادين ديگر يعنى الكترومغناطيس، نيروى قوى و نيروى ضعيف، ضعيف تر است. دو فيزيكدان به نام هاى ليزا راندال از موسسه فناورى ماساچوست در كمبريج و رامان ساندرام از دانشگاه جان هاپكينز در بالتيمور (مريلند) تفسيرى ارائه كرده اند كه بر طبق آن بعد ديگرى به ابعاد كنونى اضافه مى شود.در مدلى كه آن دو ارائه دادند ما در دنياى چهار بعدى زندگى مى كنيم و ذرات گراويتون كه حامل نيروى گرانشى هستند، در بعدى ديگر واقع اند.اختلافى كوچك در بعد پنجم، ميان اين دو جهان، موجب كاهش چشمگير نيروى گرانشى مى شود.نظريه پردازان تئورى ريسمان حتى از اين هم فراتر مى روند. آنها چهار نيروى بنيادين فيزيك را در يك مدل يازده بعدى يكپارچه مى سازند، كه در آن، حلقه هاى بسيار كوچك و قطعات ريسمانى، بنيادى ترين ذرات هستند.اما حتى خوش بين ترين نظريه پردازان تئورى ريسمان نيز ترديد دارند كه در آينده نزديك بتوانند اين ريسمان ها را مشاهده كنند.نظريه مذكور پيش بينى مى كند كه اين ريسمان ها ۱۰۰ ميليون ميليارد برابر كوچكتر از ريزترين ذرات زيراتمى هستند. (منظور ذراتى است كه توسط نيرومندترين شتاب دهنده هاى ذرات ايجاد شده اند.)اما در اين بين شواهد دال بر بعد پنجم مى تواند بسيار زودتر به دست ما برسد. راندال و ساندرام پيش بينى مى كنند كه شتابدهنده بزرگ هادرون، واقع در جنوا كه قرار است در سال ۲۰۰۷ شروع به كار كند مى تواند انرژى كافى را براى نفوذ يك گراويتون به دنياى ما فراهم سازد.
2- جهان چگونه شكل گرفت
ميان كيهان شناسان بر سر زمان شكل گيرى عالم قابل رويت، اين اجماع وجود دارد كه جهانى كه ما مى توانيم ببينيم، زائيده رويدادى است كه بين ۱۳ تا ۱۴ ميليارد سال پيش اتفاق افتاده است.در مدت يك ميكرو ثانيه پس از واقعه مذكور، عالم آشامه اى (سوپى) بى اندازه داغ بوده كه حاوى كوارك ها و ديگر ذرات عجيب بوده است.
در همان اثنا كه اين سوپ داغ در حال خنك تر شدن بود، كوارك ها متراكم شدند و موجبات تشكيل پروتون ها و نوترون ها و همين طور ذراتى از اين دست منجمله هادرون ها و مزون ها را فراهم كردند.هنگامى كه جهان هستى در زمانى معادل يك ثانيه به بلوغى خاص رسيده بود، ديگر به جز نوترون ها، پروتون ها، فوتون ها، الكترون ها و نوترينوها چيز ديگرى وجود نداشت.مجموعه اى از واكنش هاى هسته اى در دويست ثانيه بعدى، موجبات تشكيل هسته سه عنصر اوليه را كه كوچكترين عناصر هستند فراهم ساخت.
امواج صوتى حاصل از پژواك مهبانگ كه در شرف محو شدن بود در درون سيال بى اندازه داغ و چگال جهان، كه هنوز در نخستين دوره رشد خود بود، مانند موج درون يك درياچه انتشار مى يافت.يك گروه متراكم از الكترون هاى آزاد با بار منفى كه توسط پروتون ها (كه بار مثبت دارند) كشيده مى شدند، با جزر و مد اين سيال همراه مى شدند، در اين مسير فوتون ها در برخورد با ذرات باردار مذكور، جمع آورى و محصور مى شوند.در آن هنگام كه جهان سيصد و هشتاد هزار سالگى خويش را پشت سر گذاشته بود به اندازه كافى سرد شده بود كه اتم ها براى شكل گيرى مجال پيدا كنند.اين اتفاق موجب شد كه فوتون هاى محصور، آزاد شوند و آنگاه روشنايى جهانى هستى را فرا گرفت.فوتون هاى رها شده حامل اطلاعات در رابطه با نوسانات چگالى و دما در عالم نوپا در قالب الگويى از تغييرات درخشندگى بودند.
ستاره شناسان به اين تابش باستانى كه از دوران هاى نخستين حيات عالم بر جاى مانده است (كه البته نخستين بار توسط پنزياس و ويلسون مشاهده گرديد)، عبارت ريزموج پس زمينه اى كيهانى اطلاق مى كنند.
هنگامى كه ستاره شناسان تلسكوپ هاى ريزموج مانند كاوشگر پس زمينه كيهانى و يا جايگزين آن (كاوشگر ناهمسانگردى موج) به نام ويلكينسون را به جهت خاصى نشانه رفتند و آنگاه دماى كهموج زمينه اى كيهانى را محاسبه كردند، تابشى را مشاهده كردند كه دمايى در حدود ۷/۲ درجه سيلسيوس بالاتر از صفر مطلق داشت (يا به عبارتى ۷/۲ درجه كلوين).هنگامى كه جهت مخالف را بررسى كردند مجدداً ۷/۲ درجه كلوين را به دست آوردند. البته نوساناتى هم وجود داشت كه ناچيز بود و در حالت بيشنيه به حدود يك واحد در صدهزار مى رسد.هر انفجارى كه موجبات يكنواختى كنونى عالم را فراهم آورده باشد كيهان شناسان را شيفته خود مى كند. حالتى كه در آن گويى تمامى اجزاى عالم نوپا به يكديگر مرتبط و متصل بوده است.حال سئوال اينجاست كه چنين امرى چگونه امكان پذير است؟آلن گات (۱۹۲۵ م) در حالى كه در اواخر دهه ۷۰ ميلادى بر روى مسئله فوق در حال تفكر و بررسى بود به درك حيرت انگيزى نائل شد كه چنين بود: چه مى شد اگر جهانى كه امروز براى ما رويت پذير است به شكل حباب بسيار كوچك و در عين حال فوق العاده يكنواختى پديدار شده باشد و به ناگاه با چنان سرعتى منبسط شده كه فرصتى براى تغيير و دگرگونى نيافته است.
نظريه تورم گات نه تنها يكنواختى موجود در تابش زمينه كيهانى به ميزان يك واحد از صد هزار را توضيح مى دهد بلكه اين فرض را مطرح مى كند كه وضعيت توده اى مورد نظر خود برخاسته از نوسانات كوانتومى واقع شده در طول مدت تورم است.
كيهان شناسان بر اين امر توافق دارند كه نوسانات بسيار كوچك در عالم نوپا به وسيله نيروى گرانشى تقويت شده است تا توده هاى بزرگى را كه امروزه مشاهده مى كنيم تشكيل بدهد، البته هنوز لازم است كه تمامى جزئيات مورد بررسى و تحليل قرار گيرد.
در ضمن نظريه گات پيش بينى قابل آزمايشى را بيان مى دارد كه چنين است: جهانى كه به صورت حبابى متورم شده است، در اصطلاح كيهان شناختى تخت به نظر مى رسد. تخت به اين معنى است كه در يك فضاى تخت هرگز دو خط موازى يكديگر را قطع نمى كنند حتى اگر آن دو تمامى عالم را بپيمايند. در سال هاى اخير ستاره شناسان با محاسبه اندازه هاى زاويه اى تغييرات تابش زمينه كيهانى كه البته بسيار كم است، بارها (و اكنون در موسسه فناورى ماساچوست) پيش بينى گات را مورد آزمايش قرار داده اند.در هر بار آزمايش، آنان، به نتيجه اى به جز تخت بودن عالم هستى دست نيافتند. مارتين وايت اخترفيزيكدان دانشگاه بركلى (كاليفرنيا) مى گويد: مورد مذكور ساده ترين راه حلى است كه مى توان براى معادله اينشتين ارائه كرد لكن مى تواند جهان را به طور دقيقى توضيح دهد.هيچكس بر اين امر وقوف كامل ندارد كه چه چيزى موجبات پيشروى اين تورم را فراهم كرده است.فيزيكدان ها ليست طويلى از مدل ها را براى عالم در حال انبساط پيشنهاد كرده اند ولى اغلب اين راه حل ها پايه و اساس كاملاً فيزيكى ندارند و براى سهولت كار از يك سرى ملاحظات و حذفيات رياضى نيز در آنها استفاده شده است.
ادوارد راكى كولب، اخترفيزيكدان شتابدهنده فرمى مى گويد: «پس از بررسى تمامى تئورى هاى موجود درباره مبحث تورم و انبساط عالم به اين نتيجه مى رسيم كه هنوز نظريه اى كامل در اين مورد در اختيار نداريم.»
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
با وجود پيشرفتهاي شگرفي که در زمينه هاي گوناگون دانش و فلسفه نصيب ما شده است بايد اقرار کنيم که هنوز از چگونگي جهان آغازين و پيدايش آن چيزي نمي دانيم!

بر اساس اطلاعات به دست آمده از فضا عمر جهان چيزي در حدود ۱۴ ميليارد سال تخمين زده ميشود و دانشمندان تصور مي کنند که کل جهان هستي به طور کاملا ناگهاني و در پي يک انفجار بزرگ به نام BIG BANG پديد آمده است.

در اين نظريه گفته شده است که در ابتدا جهاني وجود نداشت به جز يک نقطه ي بسيار کوچک که درون آن نقطه ذراتي بي نهايت ريز در حال چرخش بودند.اين ذرات حتي از الکترون هم کوچک تر و ساده تر بودند و با سرعت زيادي در حال حرکت و انقباض بودند.بر اثر انقباض بيش از اندازه ي اين ذرات دماي نقطه ي کوچک بسيار بالا رفت تا جايي که ديگر نمي توانست گرما را تحمل کند و از اين رو ناگهان منفجر شد . و ذرات ريز و گازهاي موجود در آن با سرعت بسيار زياد در فضا منتشر شدند و کهکشانها و ستارگان و سپس سيارات را تشکيل دادند.

در قرآن نيز خداوند به انفجار بزرگ اشاره مي کند و مي فرمايد:

آيا کافران نديدند که آسمانها و زمين بسته بود و ما آنها را بشکافتيم؟{سوره انبياء آيه ۳۰}

اين آيه ي زيبا که به شکافته شدن يک هسته و تشکيل جهاني عظيم اشاره دارد مي تواند ما را بر اين نظريه استوارتر گرداند که جهان در ابتدا ذرهاي بيش نبود همانطور که خود بشر نيز از ذره اي ناچيز خلق مي شود.

اما چيزي که تا کنون مجهول مانده است دليل وقوع اين انفجار عظيم است که چرا ذرات منقبض شدند و سپس منفجر گشتند؟ به عبارت ديگر چنانچه پيدايش جهان را به انفجار بزرگ منوط بدانيم اين پرسش مطرح مي شود که وضعيت جهان قبل از انفجار چگونه بوده است؟ شايد تنها پاسخي که به اين پرسش بتوان داد اين است که جهان هميشه وجود داشته و نيستي در عالم افلاک مفهومي ندارد که البته مي توان در اين نظريه ترديد داشت.

بر همين اساس در سال ۱۹۴۰ ميلادي نظريه اي تحت عنوان آفرينش مداوم يا Continuos Creation به وسيله ي چندين دانشمند ارائه گرديد.

اين نظريه عنوان ميکند که جهان کنوني از بازمانده هاي کهکشان هاي پيرتر در زمان بسيار گذشته تشکيل شده است اما به مرور زمان در اين نظريه نارسايي هايي يافت شد به طوريکه اکنون مردود شمرده مي شود و به جاي آن منطق قابل قبولتري ارائه شده است به نام نظريه جهان نوسان کننده يا Oscillating Universe .

اين نظريه معتقد است که حالت انبساط کنوني جهان در آينده به انقباض تبديل خواهد شد و تمام مواد تشکيل دهنده جهان دوباره گرد هم جمع خواهند شد که مقدمات انفجار بزرگ ديگري را فراهم سازند!

همانطور که مي دانيد هابل دانشمند سرشناس با مطالعه ي ذرات عالم متوجه شد که تمام اجزاي جهان حتي خود زمين و منظومه شمسي و تمام کهکشانها در حال دور شدن از يکديگر هستند و بر اين اساس اعلام نمود که دليل اين دور شدن ذرات نيرويي است که از زمان انفجار بزرگ تا به حال در جهان باقي مانده است و تا ابد نيز اين روند انبساط جهان ادامه خواهد داشت به اين معني که در چند ميليون سال آينده فاصله ي زمين از ساير سيارات بيش از مقدار کنوني خواهد بود و همه چيز کاملا تغيير خواهد کرد.اما اين انبساط تا چه زماني ادامه دارد؟ آنقدر که جهان محو و نابود شود؟ آيا پس از مدتي اين انبساط متوقف خواهد شد؟

نظريات متعددي در اين باره وجود دارد.عده اي از دانشمندان معتقدند که جهان در آينده منقبض و کوچک خواهد شد که اين امر ميلياردها سال طول خواهد کشيد و عده اي ديگر بر اين باورند که جهان به انبساط خود ادامه خواهد داد تا روزي که خدا بخواهد!


محمد طلايي زاده
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
کاوشگر کاسینی 10 ساله شدکاوشگر کاسینی 10 سال قبل در 15 اکتبر (23 مهر) 1997 با ماموریت کاوش در حلقه ها و قمرهای سیاره زحل از پایگاه کیپ کارناول فلوریدا به فضا پرتاب شد.
به گزارش خبرنگار مهر، اولین تصاویر استثنائی از حلقه های زحل که تا آنزمان هرگز از یک فاصله بسیار نزدیک و با در نظرگرفتن تمام جزئیات مشاهده نشده بود به برکت کاوش های دقیق کاسینی گرفته شد.
این کاوشگر همچنین تاکنون توانسته است رودخانه های متان مایع را در تیتان، بزرگترین قمر زحل شناسایی کند.
کاوشگر کاسینی 10 قبل در چنین روزی یعنی در 15 اکتبر 1997 از پایگاه کیپ کارناوال فلوریدا به طرف زحل پرتاب شد.
این کاوشگر حاصل همکاری میان آژانس های فضایی آمریکا (ناسا)، اروپا (اسا) و ایتالیا (آسی) است. کاسینی از زمان پرتاب همواره مورد توجه تمام دانشمندان دنیا بوده و اطلاعات با ارزشی را در اختیار این دانشمندان گذاشته است.

301082_orig.jpg

کاوشگر کاسینی
اولین بار کاوشگر کاسینی در اول جولای 2004 به حلقه های زحل رسید و تصاویر بسیار واضح و نزدیکی را از زیباترین سیاره منظومه شمسی به زمین ارسال کرد.
در حقیقت کاسینی در آن زمان موفق شده بود با طی مسافتی در حدود 20 هزار کیلومتر در بالای ابرها خود را به حداقل فاصله از سیاره زحل برساند.
این نزدیکترین فاصله ای بود که کاوشگرهای زحل توانسته بودند به آن دست یابند به طوری که سه کاوشگری که پیش از آن تصاویری را از زحل ارسال کرده بودند هرگز موفق نشده بودند تا این اندازه به این سیاره نزدیک شوند.
پیش از کاسینی، پایورنر (Pioneer) در سال 1979، ویاجر 1 (Voyager 1) در سال 1980 و ویاجر 2 (Voyager 2) در سال 1981 به کاوش در این سیاره پرداخته بودند.
تصاویر و اطلاعات متعددی که کاسینی با درنظر گرفتن جزئیات بی سابقه از این سیاره به زمین ارسال کرد، امکان بررسی و مطالعه مکانیزیم هایی که 5/4 میلیارد سال قبل در شکل گیری یکی از زیباترین سیارات منظومه شمسی رخ داده بودند را در اختیار دانشمندان قرار داد.
از میان رکوردهایی که کاسینی به ثبت رسانده است، می توان به اولین تصاویری اشاره کرد که این کاوشگر در 14 ژانویه 2005 از تیتان، بزرگترین قمر زحل به زمین فرستاد.
در حقیقت این تصاویر شگفت انگیز، دنیایی زنده را به تصویر می کشید که در آن رودخانه های هیدرات کربنی در جریان بودند.
همچنین این کاوشگر در بهار سال 2006 موفق شد آثار حضور آب را در یک قمر دیگر زحل با عنوان "انسلادو" (Encelado) کشف کند. تلاش های کاوشگر کاسینی در کشف رازهای زحل و قمرهایش همچنان ادامه دارد.
منبع .
در آخرین تصاویر ارسالی فضاپیمای کاسینی ،زمین همچون نقطه آبی کم رنگ در میان حلقه های زحل نمایان گردید. پس از فضاپیمای ویجر 1 این دومین تصویری است که در دور دست های منظومه شمسی از زمین گرفته شده است.

A65_Earth_Cassini_Large.jpg



در سپتامبر(مهر) گذشته سیلی از تصاویر بی نظیر فضاپیمای کاسینی به سوی زمین روانه شد و متعاقب آن دانش ما پیرامون ارباب حلقه های منظومه شمسی،سیاره زحل افزایش یافت، از تعداد اقمار و حلقه های آن گرفته تا نوع ترکیب و مواد سازنده آنها ، بررسی ستارگان در پس زمینه حلقه ها به هنگام اختفا و ده ها داده با ارزش دیگر.

در هفته های اخیر ، شمار زیادی از دانشمندان و زیست اخترشناسان ایالات متحده و سایر کشور های جهان در سومین کارگاه نقطه آبی کم رنگ (Pale Blue Dot)در سالن افلاک نمای آلدر شیکاگو گرد هم آمدند تا به بررسی تصاویر ارسالی فضاپیمای کاسینی از زمین و جستجوی حیات در سیارات فرا خورشیدی بپردازند.یکی از مهم ترین اهداف این نشست، تهیه تصویر(نقاط آبی کم رنگ) از سیارات فرا خورشیدی است که در آنها حیات وجود دارد، درست مانند تصاویر فضاپیمای کاسینی از زمین.

اما در این بین پرسشی اساسی مطرح است؛ "اگر دانشمندان موفق شدند چنین تصاویری تهیه کنند، چگونه می توان تشخیص داد که آیا در این سیارات حیاتی وجود دارد یا خیر؟"

دکتر وس تروب از آزمایشگاه موتور های پیشران سازمان فضایی ناسا در این باره می گوید: اگر ما بتوانیم چنین تصویری از سیاره ای در فراسوی خورشید بدست آوریم، رنگ آبی علاوه بر این که بیان گر وجود جو است می تواند نشانی از وجود حیات در این سیاره نیز باشد.
در منظومه شمسی زمین تنها سیاره ای است که همچون نقطه آبی کم رنگ در پهنه بی کران فضا می درخشد.دلیل آبی بودن زمین نیز ، پخش شدن این رنگ توسط جو سیاره است.



در این بین رنگ ها فقط به عنوان یک راهنما عمل می کنند.به بیان دیگر یک سیاره می تواند جو داشته باشد بدون اینکه آبی باشد.برای نمونه مریخ هم دارای جوی نسبتا نازک قرمز رنگ است.

در این بین زیست اخترشناسان برای تصمیم گیری نهایی پیرامون احتمال وجود حیات در یک سیاره و یا قابل سکونت بودن آن نیازمند اطلاعات بیشتری هستند.آنها امیدوارند با بهره گیری از داده های تصویری و طیفی( هر مولکول در طیف طول موج خاصی تابش می کند)، نسل آتی کاوشگر های سیارات زمین مانند، اطلاعات لازم را بدست آورند.

یکی دیگر از روش های تعیین احتمال وجود و یا عدم وجود حیات در یک سیاره بررسی و سنجش میزان دی اکسید کربن و بخار آب و متعاقب آن یافتن پاسخی برای این سوال که " آیا در این سیاره جو و یا اقیانوسی وجود دارد؟" وجود جو علاوه بر تولید هوا ، هم چون پوششی سیاره را گرم نگاه داشته و آن را در مقابل امواج مضر فرابنفش و پرتو های کیهانی محافظت می کند.این در حالی است که اقیانوس ها در متعادل نگاه داشتن دمای سیاره و همچنین تولید آب مایع (به عنوان عاملی حیاتی)، نقشی اساسی دارند.
وجود سایر مولکول ها مانند اکسیژن متان و ازن، گویای این حقیقت اند که حیات هم اکنون در سیاره شکل گرفته است.در زمین اکسیژن و متان به ترتیب توسط گیاهان و موجودات میکرونی تولید می شوند.این گاز ها به خودی خود مدت زیادی دوام نمی آورند و همواره باید توسط موجودات زنده تولید گردند.این امر خود دال بر وجود عامل حیات در سیاراتی است که این گونه گاز ها در آنها یافت می شود.البته این عامل نسبی است؛ برای نمونه در جو تیتان، قمر سیاره زحل میزان زیادی گاز متان وجود دارد در حالی که تا کنون اثری از حیات در آن یافت نشده است.



به عقیده دانشمندان اکسیژن در مقایسه با متان،عاملی مطمئن تر است.دکتر ویکتوریا میدوز از مرکز علمی اسپیتزر ناسا در این باره می افزاید: اگر میزان زیادی از هر دو گاز با هم کشف گردند،بهتر از یافتن یکی از آنها است.برای نمونه وقتی ما کربن دی اکسید، اکسیژن،بخار آب و متان را به یک باره در سیاره ای بیابیم، بدون شک به زمینی دیگر نگریسته ایم.

لازم به ذکر است که وجود هر مولکول نشانه خوبی برای حیات نیست، مثلا مقدار زیاد ايندريد سولفورو (گاز سنگينی‌ به فرمول‌SO2)نشان گر سیاره ای خشک و مرده است.این ماده شیمیایی در آب های اقیانوس حل می شود، پس اگر در سیاره ای مقدار زیادی از این ماده یافت شد،به آسانی در می یابیم که آب به میزان کافی در سیاره وجود ندارد. زهره با جو بسیار ضخیم خود( متشکل از کربن دی اکسید و سولفور ) نمونه ای از این سیارات است.

زیست اخترشناسان بر این باورند که با برسی تغییرات رنگ یک سیاره در طیف فرو سرخ در بازه زمانی نسبتا طولانی ، می توان به وجود حیات در سیاره پی برد.در زمین اغلب این دگرگونی ها حاصل تغییرات آب و هوایی، تمدن، اقلیم و... می باشد.

میدوز در پایان خاطر نشان کرد که وقتی به جستجوی حیات در سیارات فرا خورشیدی می پردازیم ،باید منتظر پدیده های پیش بینی نشده ای باشیم، زیرا سیارات در گذر از مراحل پیچیده تکامل، تغییرات فراوانی یافته اند.تحقیقات اخیر حاکی از آنند که سیارات بسیار با هم متفاوتند.این موضوع زمانی اهمیت می یابد که ما در راستای کاوش های خود برای سیارات گوناگون روبرو هستیم و شاید این شانس را داشته باشیم تا به جستجوی دنیا های بیگانه نیز بپردازیم.
زمين ما كه روزی مركز عالم تصور می شده امروزه همچون جواهر آبی رنگ كوچکی در فضای بيكران قوطه ور است.

منبع .
آب در یکی از قمرهای زحل ( کیوان )
انسلادوس قمر زحل ، یکی از اسرار آمیز ترین قمر های منظومه شمسی است که هنوز دانشمندان موفق به حل بسیاری از معماهای آن نشده اند . یکی از این معماها که مدتهاست ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده ، یخ فشان های عظیم این قمر است .

عاملی باعث گرم شدن انسلادوس و در نتیجه ایجاد یخ فشان و آبفشان های عظیم در این قمر می شود ، ذرات یخ آبی که از این یخ فشان ها فوران می کند به مدار زحل می رود و گاهی نیز به حلقه های زحل می پیوندد.

ناسا تصمیم دارد تا در سال 2008 دوباره کاسینی را به سمت این قمر هدایت کند و تحقیقات خود را بر روی این این قمر ادامه دهد ، با توجه به اینکه کاسینی این بار باید از میان ذرات فوران کرده از یخ فشان ها به سمت انسلادوس حرکت کند ، مهندسان ناسا نگران هستند که مبادا برخورد کاسینی با این ذرات باعث صدمه دیدن دستگاه های حساس فضاپیما شود .

در 12 مارس 2008 کاسینی از فراز انسلادوس عبور خواهد کرد و در این عبور تنها 100 کیلومتر با سطح این قمر فاصله خواهد داشت .این عبور یک فرصت استثنایی برای دانشمندان محسوب می شود . دانشمندان می توانند به کمک کاسینی ترک های اطراف قطب جنوب انسلادوس موسوم به نوار ببر را به طور کامل بررسی کنند و از طرفی برای همیشه به جواب این سوال مهم پی ببرند که منشا این یخ آب ها در انسلادوس کجاست ؟

این عبور نزدیک هرچند می تواند فرصت فوق العاده ای را برای دانشمندان فراهم کند اما برای فضاپیمای کاسینی خطرناک محسوب می شود زیرا کاسینی باید از میان یخ فشان ها عبور کند . برخی از دانشمندان نگرانند که برخورد ذرات یخ باعث آسیب رساندن به دستگاه های بسیار حساس کاسینی شود .

دانشمندان تا کنون توانسته اند با استفاده از طیف نگار ماورای بنفش کاسینی میزان این ذرات و تراکم آن ها در زمان انجام ماموریت پیش بینی کنند. مطابق این پیش بینی احتمال برخورد ذرات با کاسینی 1 ذره از 500 ذره می باشد ، هرچند این پیش بینی امیدوار کننده است اما بازهم نگرانی ها ادامه دارد زیرا اگر اندازه ذره برخود کننده بزرگ باشد می تواند برای همیشه کاسینی را با مشکل موجه کند و این موضوع دوباره ریسک ماموریت را بالا می برد.

فضاپیمای کاسینی در آخرین تصویر ارسالی خود به زمین اولین دریاچه های یافته شده بر روی تیتان را به نمایش گذاشت.
Lake%20in%20Titan.jpg


روز شنبه اول مهرماه. زمانی که پس از دریافت آخرین تصویر از فضاپیمای کاسینی در سازمان فضائی ناسا شور و اشتیاقی بی اندازه بین اعضاء طرح سازنده کاسینی برپا شد. نمای ارسالی تصویری معمولی نبود. می توان گفت سوزه ای را که کاسینی شکار کرده بود کم نظیر و حتی بی نظیر بود. این فضاپیمای ده ساله توانسته بود اولین دریاچه ها را بر روی تیتان بیابد. دو دریاچه ای که به هم ارتباط داشتند. اما محتوای آنها متان و اتان بود نه آب! مدتها بود که دانشمندان به دنبال آنها بر روی سطح تیتان بودند تا اینکه کاسینی با استفاده از دو دوربین تصویر برداری خود توانست آنها را بیابد. طولشان 60 کیلومتر و عرضشان تقریبا 40 کیلومتر تخمین زده می شود. چیزی که دانشمندان را شگفت زده کرده است اینکه ساختار این دو دریاچه بسیار شبیه به دریاهای موجود در زمین خودمان است. فقط به جای اینکه آب داشته باشند محتوی اتان و متان مخلوط هستند. موضوع زمانی جالب می شود که بدانید محتوای آنها در فصل تابستان تیتان به صورت مایع در می آید. هم اکنون نیمکره شمالی تیتان میزبان زمستان و نیمکره جنوبی آن پذیرای تابستان است. قبلا کاسینی با یافتن ابری بزرگ از اتان بر فراز نیمکره جنوبی تیتان دانشمندان را به این فکر انداخته بود که بتوانند به وجود این دریاچه ها بر روی سطح تیتان پی ببرند.این یافته کاسینی گامی نو در جست و جوی حیات فرا زمینی در منظومه شمسی خودمان به شمار می آید. فضاپیمای کاسینی محصول همکاری سازمانهای فضائی ناسا و اسا و ایتالیا است که سفر خود را از سال 1997 برای کاوش در قلمرو زحل آغاز کرد. برای اطلاعات بیشتر از این فضاپیما و همچنین این یافته بزرگ اینجا را کلیک کنید.

Lake%20in%20Titan%202.jpg


منبع .

***
دو عکس زیبا که با گوگل ارث گرفته شده .

عکس اول .

عکس دوم .

 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
بر اساس طرحي كه به تصويب شوراي حكومتي چين رسيده است، اين كشور قصد دارد ايجاد پايگاهي را در فضا محقق سازد كه در آن فعاليت‌هاي مختلفي از جمله راهپيمايي فضايي، مكاني براي پهلوگرفتن فضاپيماها و همچنين تاسيس آزمايشگاه فضايي در آن صورت گيرد.
به گزارش ايرنا و به نقل از اسپيس ديلي، يك مقام ارشد در كميسيون علوم، فناوري و صنعت دفاع ملي چين گفت، در عين حال دولت اين كشور قصد دارد ساخت يك ماهواره، فضاپيما و يك سيستم رصد زمين با شفافيت بالا كه در يك كشتي هوايي در استراتوسفر قرار مي‌گيرد را نيز در اولويت قرار دهد.

اين طرح كه چارچوب آن توسط كميسيون علوم فناوري و صنعت دفاع ملي چين تهيه شده است يازدهمين طرح پنج ساله (‪ ( ۲۰۰۶- ۲۰۱۰‬براي توسعه فضايي اين كشور است.

در اين طرح آمده است چين بايد سيستم جهت يابي هوانوردي خود را بهبود بخشد.

اين سيستم بر اساس طرح‌هايي براي پرتاب پنج ماهواره زمين ثابت در مدار زمين و ‪ ۳۰‬ماهواره متوسط مدار زمين است كه خدمات هوانوري و موقعيت يابي در حمل و نقل، هواشناشي، اكتشاف نفت، نظارت بر آتش سوزي جنگل‌ها، پيش بيني بلاياي طبيعي، مخابرات و امنيت عمومي را فراهم مي‌آورد.

چين جدا از پرتاب نخستين مدارپيماي ماه، قصد دارد دومين و سومين مرحله از پروژه‌هاي اكتشاف ماه خود را نيز مورد مطالعه قرار دهد.

چين نخستين ماهواره ماه موسوم به "چانگ يي - ‪ " ۱‬را تا پايان ماه جاري ميلادي پرتاب خواهد كرد.

اين ماهواره ماه چين به دوربين‌هاي پيشرفته و دستگاه‌هاي اندازه‌گيري براي ارسال تصاويرسه بعدي از سطح ماه مجهز مي‌باشد و قادر به‌تجزيه و تحليل داده‌هاي بدست آمده از سطح ماه است و مي‌تواند مطالعاتي در خصوص محيط فضايي بين زمين و ماه انجام دهد.

به گفته دانشمندان چيني، طرح اكتشاف ماه چين براي استفاده صلح آميز از فضاست و چين درحال تحقيقات بيشتر براي دستيابي به‌تجهيزات پيشرفته تحقيقاتي است.

چين تاكنون چند فضاپيماي سرنشين دار به فضا پرتاب كرده‌است وتاسال ‪ ۲۰۲۰‬ميلادي ‪ ۱۶‬طرح فضايي اجرا خواهد كرد.

"لي شوئه‌يونگ" معاون وزير علوم‌و فنون چين نيزابراز اميدواري‌كرد چين با اجراي طرح‌هاي علمي فضايي نهايتا به طرح ايستگاه فضايي بين‌المللي ملحق شود
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
سلام
علم نجوم چيست ؟

نجوم مطالعه مواد است و مقدمه ايست درباره فرايند بوجود آمدن آنچه در آنسوي جو زمين است كه اين جهان ، آسمان و گوي آسمان را از اتم هاي كوچك تا گيتي وسيع شامل مي شود . منجمان اجرام آسماني مانند سيارات ، ستاره ها ،ستاره هاي دنباله دار ، كهكشانها، سحابيها و مواد بين كهكشانها را مطالعه مي كنند . براي اينكه چگونگي تشكيل شدن ، چگونگي بوجود آمدن و منسب هر كدام را مشخص مي كنند و اينكه چگونه بر يكديگر تاثير مي گذارند و چه اتفاقي ممكن است براي آنها بيفتد .

بخشي از جهان ما ، زمين وانچه در آن اتفاق مي افتد اختر شناسي را شامل مي شود ،در واقع زمين آزمايشگاه ماست و هرچه كه درباره جهان مي دانيم از آنچه از زمين مي توانيم ببينيم و دريابيم ويا تصور كنيم سرچشمه گرفته است.

چگونه علم نجوم بوجود آمد؟

قبل از اختراع تلسكوپ ، در نزديكي قرن هفدهم ،نجوم بر مبناي مشاهده با چشم غير مسلح پايه گذاري شده بود. در ابتدا مردم از محل ستاره ها و سيارات در آسمان نقشه تهيه مي كردند . متمدن ترين ها براي نقشه برداري آسمان **** داشتند و ما مي دانيم كه امروزه نجوم از نظريات يونانيان باستان سرچشمه مي گيرد .

در سال 150 ميلادي يك منجم و رياضيدان يوناني به نام كلوديوس بطلميوس يك رساله در باره علم نجوم نوشت . او در آن 48 گروه ستارهاي كه صورت فلكي ناميده مي شدند را فهرست كرد ، مانند جبار ، برساووش و....كه بيشتر از اسامي اساطير گرفته شده اند . همانطور كه ما هنگام نگاه كردن به ابرها ، آنها را به اشكالي از اجسام آشنا تصور مي كنيم ،همانگونه بطلميوس در گروهبندي ستارگان اشكال آشنا را مشاهده كرد. همچنين بطلميوس متوجه شد كه به نظر ستارگان در سر تاسر آسمان حركت مي كنند او گفت كه تمام اجرام آسماني به دور زمين كه مركز جهان بي حركت ايستاده حركت مي كنند . اين نظريه علمي براي قرنها پذيرفته شده بود . تئوري بطلميوس راجع به جهان طرح زمين مركز ناميده شد زيرا در آن زمين در مركز عالم قراردارد.

چه موقع كشف شد كه زمين بدور خورشيد مي چرخد ؟

قبول اين واقعيت مدت ها طول كشيد . در سال 1543 ميلادي يك منجم لهستاني به نام نيكلاس كوپرنيك De Revolutionibus را منتشر كرد كه مشخص مي كرد سيارات به دور خورشيد گردش مي كنند اما نظريه او با تعليمات كليساي كاتوليك مغايرت داشت و كليسا قدرتمندترين سازمان اجتماعي و سياسي آن زمان بود . عقيده هايي مانند طرح خورشيدمركزي كه در جهان تفكر بديع بودند سزاوار كيفر مرگ بودند . بنابراين اگرهم تعدادي ديگر ازمنجمان طرح كپرنيك را مي پذيرفتند از تصديق كردن آن هراس داشتند . در سال1632 گاليلئو گاليله ، يكي از برجسته ترين منجمان در طول تاريخ ، سرانجام يك كتاب در حمايت از نظريه كپرنيك منتشر كرد . كليساي كاتوليك روم گاليله را براي محاكمه به خاطر بدعت گذارن احضار كرد و اين منجم براي برگشتن از حرفش يا مرگ حق انتخاب داشت . گاليله دست از عقيده خود كشيد اما كليسا از پذيرفته شدن طرح خورشيد در عرف نمي توانست جلوگيري كند(در سال 1992كليساي كاتوليك روم رسما با گاليله و كپرنيك موافقت كرد.)

چطور منجمان سريعايك ستاره را از ديگران تشخيص مي دهند؟

منجمان علاوه بر نقشه موقعيت ستارگان در آسمان تععن كردند كه كدام ستاره از ديگر ستارگان پرنورتر است . يك منجم يوناني به نام هيپاركوس جد بطلميوس ابتدا ستارگان را بر اساس روشنايي اشان طبقه بندي كرد . اوششطبقه روشنايي را با قدر شان ليست كرد (قدر يعني درخشش يك ستاره كه بر روي زمين نمايان مي شود . قدر يك ستاره تا حد زيادي در تعيين اينكه چقدر از زمين فاصله دارد موثر است ) هيپاركوس 20 ستاره از قدر اول را طبقه بندي كرد و ستارگان ضعيف يعني آنهايي كه با چشم غير مسلحديده مي شوند را در شش قدر طبقه بندي كرد.

گاليلئو گاليله

گاليله در پيزاي ايتاليا در 1564 در اواسط دوره رنسانس متولد شد . گاليله فقط اولين كسي كه تلسكوپ را روي ستارگان متمركز كرد نبود ، او همچنين ديدگاه متفاوتي نسبت به جهان ايجاد كرد . گاليله استاد نجوم ، رياضي ، فيزيك ، فلسفه و تبليغات بود . تصور او (و احتمالا واقعيت ) از يك نبوغ ذاتي بود : زيرك شوخ و اما زننده بود . مردم مهم انجمن او را جستجو مي كردند - تا وقتي كه كار منفور و خطرناك حمايت از ديدگاه خورشيد مركزي كپرنيك راجع به منظومه شمسي رادر كارهايش انتشار داد:

ما اين حقيقت را پذيرفتيم كه خورشيد در مركز منظومه شمسي است و ما ممكن است گفته باشيم ((هركس ميداند كه خورشيد به دور زمين مي چرخد وفقط تعداد كمي دانشمند ديوانه فكر ميكنند غير از اين است.))

در سال 1543 نيكولاس كوپرنيكوس رساله پيشنهادي اش را كه تمام سيارات به انظام زمين به دور خورشيد مي چرخند منتشر كرد .اين پيشرفت غير منتظره براي عده اي به طور محرمانه خوشايند بود برا قدرتمندترين دولت اروپا در آن زمان -كليساي كاتوليك روم - در وضع موجود مسلما منفعتي وجود داشت . با اين همه عقايد **** -و توانايي اش - رويه زمين مركزي در جهان باقي ماند.

گاليله به طور آشكارا از ديدگاه جهاني كپرنيكوسدر مقابل كليسا حمات كرد . روش **** كليسا با ديگر بدعت گذاران ناديده گرفتن آنها يا آسيب رساندن به آنها با برخي شرايط بود . اماكليسا نمي توانست گاليله را ناديده بگيرد .

در سال 1634 گاليله به دادگاه كليسا آورده شد و ادعا كرد كه دست از عقايد بدعت گذارانه اش درباره منظومه شمسي برداشته است .

روبه رو شدن با شكنجه و مرگ ، گاليه را وادار به تسليم شدن كرد . او هنگاميكه اتاق محاكمه را ترك كرد - زير لب- گفت بي اعتنا به آنچه مجبور به گفتن شده بود ادعا كرد كه زمين هنوز به دور خورشيد مي چرخد.

گاليله بقيه عمر خود را در زير شيرواني خانه اي تا سال 1642 گذراند 355 سال بعد در سال1992 كليسا رسما طرح كپرنيك را در مورد متظومه شمسي پذيرفت.
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
تلسکوپ فضایی اسپیتزر در تصویری بی‌نظیر از کهکشان زن‌درزنجیر، تعداد ستارگان آن را یک‌هزار میلیارد ستاره برآورد کرد



کهکشان آندرومدا (زن‌درزنجیر)، نزدیک‌ترین کهکشان به ما، نامش را از شاهزاده‌خانمی افسانه‌ای به ارث برده‌است که به نیرنگ مادرش (ذات‌الکرسی) و دستور پدرش (قیفاووس) بر صخره‌های دریا به زنجیر کشیده‌شد تا قربانی اژدهای دریا (تنین) گردد. البته برساووش پهلوان سوار بر اسب بالدار (فرس اعظم) سررسید و اژدهای دریا را به سنگ تبدیل‌کرد و شاهزاده‌خانم را نجات داد. داستان این‌چنین ادامه می‌یابد که برساووش و آندرومدا پس‌ازآن در آرامش به زندگی خود ادامه دادند. قرن‌ها پس‌از خلق این افسانه، تلسکوپ فضایی اسپیتزر توانسته‌است بخشی از این آرامش و سکون را در کهکشان زن‌درزنجیر به‌نمایش بگذارد. تصویر سحرانگیز فروسرخ اسپیتزر، امواج سرخ‌رنگ غبار را در دریای آبی ستارگان به‌نمایش درآورده‌است.

دکتر پائولین بارمبای، اخترشناس مرکز اخترفیزیک اسمیث‌سونیان که این نما را با استفاده از تلسکوپ فضایی فروسرخ اسپیتزر تهیه کرده‌است، می‌گوید: آن‌چه در این تصویر بیش‌از هرچیز مرا شیفته خود کرده، تمایزی است که بین قرص هموار و صاف ستارگان پیر و امواج ناهموار غبار گرم‌شده از سوی ستارگان جوان وجود دارد.

بارمبای و همکارانش از داده‌های تلسکوپ فضایی اسپیتزر برای اندازه‌گیری درخشندگی فروسرخ کهکشان آندرومدا با دقتی بیش‌ازپیش استفاده کردند. این اندازه‌گیری نشان داد که درخشندگی این کهکشان چهار میلیارد بار بیشتر از درخشندگی خورشید است و بنابراین، کهکشان زن‌درزنجیر میزبان یک‌هزار میلیارد ستاره است. این درحالی‌است که تخمین زده‌می‌شود کهکشان راه‌شیری بیش‌از دویست میلیارد ستاره دربر نداشته باشد.

این نخستین‌بار است که جمعیت ستارگان کهکشان همسایه به روش درخشندگی فروسرخ کهکشان اندازه‌گیری می‌شود. نتایج جدید با تخمین‌های پیشین که براساس حرکت ستارگان این کهکشان بدست آمده‌بود، هم‌خوانی دارد و این، تاییدی بر روش جدید به‌شمار می‌آید
6A3_ssc2006-14a_medium.jpg

رنگ‌های کاذب این تصویر هم‌چنین به اخترشناسان کمک می‌کند بازوهای مارپیچی غبارآلودی را که از مرکز کهکشان خارج شده‌اند، بهتر بررسی کنند. در تصاویر نور مریی، این نواحی معمولا در نور درخشان ستارگان محو می‌شود. گاز و غبار مواد اصلی سازنده یک ستاره هستند و در بازوهای مارپیچی به‌وفور یافت می‌شوند. در چنین شرایطی طبیعی است که بازوهای مارپیچی به زادگاه ستارگان جوان بدل شود.

اخترشناسان برای تهیه این تصویر، بیش‌از سه‌هزار تصویر دوربین آرایه‌ای فروسرخ اسپیتزر (IRAC) را باهم ترکیب کردند. در این تصاویر طول‌موج 3.6 میکرون به رنگ آبی، طول‌موج 4.5 میکرون به رنگ سبز و طول‌موج 8 میکرون به رنگ قرمز نمایش داده شده‌است و نوردهی هریک از سه‌هزار تصویر بین یک تا دو دقیقه بوده‌است. دوربین IRAC هم نور فروسرخ ستارگان پیر را (رنگ آبی) ثبت کرده است و هم نور فروسرخ تابیده‌شده از گرد و غباری را (رنگ قرمز) که از هیدروکربن‌های آروماتیک پلی‌سایکلیک تشکیل شده‌است. این مولکول‌های کربن‌دار با تابش نور ستارگان جوان گرم می‌شوند و نور فروسرخ می‌تابانند. این مولکول‌ها معمولا متناظر با ابرهای چگال ستارگان جوان هستند، ولی در زمین می‌توان آن‌ها را در دود کبابی‌ها و گاز خروجی از خودروها نیز پیدا کرد.

کهکشان زن‌درزنجیر که بسیاری از اخترشناسان و منجمان‌آماتور آن‌را با نام M31 می‌شناسند، 2.5 میلیون سال نوری با ما فاصله دارد، ولی در یک شب تاریک می‌توان آن را با چشم غیر مسلح به‌شکل توده‌ای مه‌آلود تشخیص داد که سطحی هفت برابر بزرگ‌تر از ماه‌بدر را می‌پوشاند. این کهکشان را نخستین‌بار عبدالرحمن صوفی، منجم بزرگ ایرانی به‌عنوان یک جسم آسمانی تشخیص داد و آن‌را سحابی امراه‌المسلسله نامگذاری کرد.

کهکشان زن‌درزنجیر قطری معادل دویست‌وشصت هزار سال نوری دارد، یعنی یک پرتو نور 260هزار سال در راه است تا از یک سوی کهکشان به سوی دیگرش برسد. این درحالی است که قطر کهکشان خودمان بیش از یکصدهزار سال نوری نیست.
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
ایرنا

گوزنها در هنگام شب قادر به ديدن اتومبيل‌ها نيستند ، زيرا نور شديد چراغ اتومبيل‌ها باعث مي‌شود كه چشم آنها قدرت بينايي خود را از دست بدهد.
به گزارش ايرنا به نقل از سايت انجمن نجوم آماتوري ايران ، ستاره- شناسان نيز با مشابه چنين پديده‌اي مواجه هستند، آنها نمي‌توانند كهكشان- هايي را كه در زمينه‌اشان كوازارهاي درخشان با نورهاي خيره‌كننده قرار دارد مشاهده كنند، زيرا نورهاي درخشان كوازارها اين كهكشانها را تحت الشعاع خود قرار مي‌دهند.
روش جديدي وجود دارد كه مي‌توان نورهاي اضافي موجود را از تصوير جدا كرد و با حذف نورهاي خيره‌كننده اي كه باعث محو شدن جزئيات اين كهشكانها شده‌اند، مي‌توان به نمايي از اين كهكشان‌ها دست يافت.
نيكولاس بوچ ستاره شناس موسسه ماكس پلانگ در مونيخ آلمان مي‌گويد سختي كار در حقيقت كشف و مشاهده رده اين كهكشان‌ها بواسطه اين حقيقت است كه درخشندگي كوازارها بسيار زياد و غيرقابل قياس با نور اندك كهكشانهاي مزبوراست.
كوازارها كوچك و دور هستند، مانند يك فانوس كيهاني فوق‌العاده درخشان كه نور بسيار زيادي را توليد مي‌كنند و مشخصا نورشان از يك كهكشان بزرگ و يكپارچه به اينجا مي‌رسد ، هر چند اين اجرام تابندگي زيادي دارند ، ولي در هنگام سير نور آنها به سمت تلسكوپهاي زميني، در فضا مقداري ازنورشان توسط اجرام بين راه جذب مي‌شوند و همين كمك بسيار بزرگي براي يافتن محل كهشكان- هاي مذكوراست.
بوچ و تيمش در ميان فهرست‌هاي بزرگي از اطلاعات كوازارها جستجو كردند و با تعمد برخي از آنها را كه درنور شديدشان غوطه‌ور هستند از اين فهرست‌ها استخراج كردند، سپس با بكارگيري تلسكوپ ‪ VLT‬رصدخانه جنوبي اروپايي، مستقر در كوههاي شمال كشور شيلي، تيم جستجوي خود را براي يافتن كهشكان‌هاي نزديك يا محصور در پولسهاي نور كوازارها آغاز كردند.
ستاره شناسان براي اين كار از طيف سنج مادون قرمز تلسكوپ وي ال‌تي (‪ ( SINFONI‬استفاده كردند و ‪ ۲۰‬ناحيه از آسمان را در اطرف كوازارها مورد بررسي قرار دادند و كهكشانهايي در زماني كه جهان تنها ‪ ۶‬ميليارد سال سن داشت ، يعني چيزي حدود نيمي از عمر عالم تاكنون ، در هفتاد درصد مواقع آنها توانستند كهشكانهاي پنهان شده در نور شديد كوازارها را پيدا كنند.
حتي ستاره شناسان اين تيم توانستند ‪ ۱۴‬عدد از اين كهشكان‌هاي پنهان شده در نور شديد و باورنكردني اين كوازارها را با تلسكوپ ‪ VLT‬ثبت كنند.
بوچ گفت او خيلي شگفت‌زده بود نه به اين خاطر كه او و تيمش توانسته‌اند تعداد زيادي از كهكشانهاي پنهان را كشف كنند بلكه به اين خاطر كه اين كهشكان‌ها ، فقط كهكشان‌هاي معمولي نبودند.
او مي‌افزايد آنها فعالانه در حال ساخت تعداد بيشماري از ستارگان جوان و پر قدرت و مانند كهشكاني از ستارگان انفجاري هستند.
كلين پروكس از موسسه ستاره شناسي كمبريج مي‌گويد اين طيف از كهكشانها جايي براي توليد ‪ ۲۰‬ستاره معادل خورشيد ما در هر سال مي‌باشند.
اين تيم عقيده دارند كه كاوش هايشان محركي براي كاوش‌هايي نو در كشف كهكشان‌ها در عالم هستي خواهد بود.
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
تكميل تلسكوپ GMT تا سال 2016


تلسکوپ غول پیکر ماژلان یا GMT با قطر 24.5 متر نتیجه یک قرن تجربه دانشمندان در ساخت تلسکوپ طبق برنامه ریزی در سال 2016 میلادی تکمیل خواهد شد.

2039-1.JPG



تلسکوپ غول پیکر ماژلان یا GMT با قطر 24.5 متر نتیجه یک قرن تجربه دانشمندان در ساخت تلسکوپ طبق برنامه ریزی در سال 2016 میلادی تکمیل خواهد شد.کنسرسیوم سازنده تلسکوپ محلی با نام Las Campanas در کشور شیلی را جهت ساخت رصدخانه انتخاب کرده است.ارتفاع زیاد٬ آب وهوای خشک وشرایط فوق العاده دید ودسترسی به نیمکره جنوبی آسمان از دلایل انتخاب اعلام شده اند.این تلسکوپ شامل هفت آیینه با قطر 8.4 متر خواهد بود .ساخت اولین آیینه از سال 2005 آغاز شده است وتا سال 2009 ادامه خواهد داشت.دقت سایش این آیینه در حد یک میلیونیوم اینچ ودر حد تئوری خواهد بود.این تلسکوپ می تواند به بسیاری از سئوالات ستاره شناسی از قبیل سیاهچاله ها ٬سیارات فراخورشیدی ٬آفرینش کیهان و..... پاسخ دهد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت رسمی این تلسکوپ مراجعه نمایید.

آدرس رسمی این تلسکوپ: http://www.gmto.org
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
"سازمان فضايي آمريكا" (ناسا) روز سه‌شنبه اعلام كرد، ستاره شناسان آمريكايي بزرگترين سياه‌چاله را در صورت فلكي "كاسيوپه" (ذات الكرسي) كشف كردند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از واشنگتن اين سياه‌چاله به دور ستاره‌اي به فاصله ‪ ۱/۸‬ميليون سال نوري از زمين مي‌چرخد و جرم آن ‪ ۲۴‬تا ‪ ۳۳‬برابر جرم خورشيد است كه بي‌سابقه‌ترين جرمي است كه تا كنون از يك سياه‌چاله به ثبت رسيده است.
ناسا اعلام كرد، اين تازه وارد عظيم بر ابر سياه‌چاله‌اي كه پيش از اين در روز ‪ ۱۷‬اكتبر (‪ ۲۵‬مهر) در كهكشان ‪ M33‬كشف شد و جرمي ‪ ۱۶‬برابر جرم خورشيد دارد، غلبه مي‌كند.
سياه‌چاله‌ها از چنان ميدان‌هاي جاذبه‌اي قدرتمندي برخوردارند كه حتي نور نيز نمي‌تواند از آنها خارج شود.
ستاره شناسان با اندازه‌گيري گازهاي منتشره از اين سياه چاله‌ها و اثر جاذبه‌اي آنها بر ستارگاني كه بدورشان مي‌چرخند، جرم آنها را تخمين مي‌زنند.
"آندريا پريستويچ" از "مركز فيزيك نجوم هاروارد - اسميت‌سونيان" در كمبريج در ماساچوست كه رياست اين مطالعه را بر عهده داشت و گروه تحقيقاتي وي سياه‌چاله جديد را با استفاده از "رصدخانه اشعه ايكس چاندار ناسا" كشف كردند.
كشف آنها در شماره روز اول نوامبر (‪ ۱۰‬آبان) "گزارش‌هاي مجله فيزيك نجوم" منتشر مي‌شود.
وي افزود، آنها اكنون مي‌دانند كه سياه چاله‌ها كه از ستاره‌هاي در حال مردن تشكيل مي‌شوند مي‌توانند بسيار بزرگتر از اندازه‌اي باشند كه تاكنون تشخيص داده شده‌اند.
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
باد خورشیدی
دمای ذرات باد خورشیدی در نزدیکی‌های زمین چیزی حدود 100000 کلوین است. به این ترتیب ظاهراً زمین در لفافی از ذرات بسیار گداخته، و بسیار رقیق پوشیده شده است.

ویژگی‌های باد خورشیدی
باد خورشیدی به طور پیوسته و با سرعت بین 200 تا 900 کیلومتر در ثانیه در فضای میان سیارات می‌وزد (رقم بین 400 تا 500 کیلومتر در ثانیه را می‌توان سرعت متوسط بادهای خورشیدی محسوب داشت) و ذراتی که به وسیله باد خورشیدی حمل می‌شوند حدود 4 تا 5 روز وقت لازم دارند تا به زمین برسند. باد خورشیدی شامل تعدادی الکترون و پروتون همراه با مقدار کمی یون‌های سنگین می‌باشند. مهم‌ترین ذرات باد خورشیدی در فاصله خورشید تا زمین را ذرات آلفا (هسته هلیوم) تشکیل می‌دهند که حدود 4 تا 5 درصد مجموع ذرات را به خود اختصاص داده‌اند. تراکم متوسط این ذرات چیزی حدود
01.jpg
در متر مکعب است که این رقم با فاکتوری معادل بیش از صد در تغییر است. (به طور مثال تراکم ذرات مزبور در سطح دریای زمین برابر
02.jpg
در مترکعب می‌باشد.)

مای ذرات باد خورشیدی در نزدیکی‌های زمین چیزی حدود 100000 کلوین است. با این ترتیب ظاهراً زمین در لفافی از ذرات بسیار گداخته، و بسیار رقیق پوشیده شدهاست. این وضعیت نشان می‌دهد که خورشید از جرم خود حدود 1000 میلیون کیلوگرم در ثانیه می‌کاهد و آن را به پدیده‌ای به نام باد خورشیدی مبدل می‌سازد. با این روند مدتی معادل
03.jpg
سال وقت لازم است تا تمام جرم خورشید بر باد رود! جالب این جاست که این مدت تقریباً 10000 بار طولانی‌تر از مدت زمان آغاز پیدایش و فعالیت خورشید تا زمان حاضر است.

ذراتی از تاج خورشیدی جدا گردیده و از هر سو در فضای بین سیارات به حرکت در می‌آیند و پدیده‌ای را به نام «باد خورشیدی» به وجود می‌آورند.

شفق‌های قطبی
شفق‌های قطبی یکی از طبیعی‌ترین و زیباترین پدیده‌های جو زمین است. پدیده مزبور عبارت از ذرات بارداری هستند که از خورشید به سوی لایه‌های زیرین جو زمین سرازیر می‌شوند و روشنی‌هایی را که کلاً شفق‌های قطبی نام دارند پدید می‌آورند.
شفق قطبی یا نورهای قطبی، به بهترین صورت از حدود عرض جغرافیایی دایره‌ی اقیانوس منجمد شمالی (یا منجمد جنوبی) دیده می‌شود. نورهای قطبی درست همانند تابش‌های رنگی در آسمان هستند. نورهای قطبی در اثر الکترون‌هایی که در طول خطوط نیروی میدان مغناطیسی زمین حلقه می‌زنند، به وجود می‌آیند. این حلقه‌های الکترونی وارد جو زمین می‌شوند و باعث می‌گردند که گازهای رقیقی که در ارتفاعات بالای جو قرار دارند، همانند نور لامپ فلورسنت بدرخشند.
این الکترو‌ن‌ها عمدتاً از خورشید می‌رسند و تعداد آنها بستگی به فعالیت خود خورشید دارد. وقتی که سطح خورشید خیلی فعال باشد، ما نورهای قطبی بیشتری را مشاهده می‌کنیم تا زمانی که خورشید آرام‌تر است.
نور قطبی می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد. بعضی وقت‌ها شبیه به پرده‌ی آویزان، یا نورهای متحرک و یا پرتوهای نور است. رنگ آن نیز تغییر می‌کند ولی بیشتر مواقع دارای سایه‌ی سبز یا صورتی است.
شفق‌ها مانند پرده‌هایی عظیم به طول صدها کیلومتر از نورهای رنگی هستند
در موارد نادر شفق قطبی ممکن است سراسر آسمان مرئی، از افق تا سمت الراس را بپوشاند.
شکل شفق قطبی سخت متاثر از میدان مغناطیسی زمین است، امتداد حرکت ذرات خورشیدی را، در چندین هراز کیلومتر آخر، میدان مغناطیسی زمین هدایت می‌کند.

Aurora-11-b.jpg



دوره تناوب ظهور شفق‌های قطبی
مشاهدات چندین ساله آشکار ساخته‌اند که دوره‌های مشاهده شفق‌های قطبی به طور مرتب در 5/11 سال تکرار می‌شوند. در طول این مدت، شماره شفق‌های قطبی نخست ، سال به سال کاهش می‌یابد و سپس شروع می‌کند به زیاد شدن تا مقدار آن در 5/11 سال از نو به ماکزیمم می‌رسد.

یک پرسش و یک پاسخ
چرا شفق‌های قطبی در عرض‌های بالا، یعنی در نواحی نزدیک به قطب‌ها مشاهده می‌شوند؟ در صورتی که می‌دانیم پرتوهای خورشید تمام سطح زمین را روشن می‌کنند. پاسخ این پرسش را استرمر (Stermer) ، دانشمند نروژی پیدا کرد. ذرات باردار گسیل شده از خورشید به جو زمین می‌رسند و به درون میدان مغناطیسی آن نفوذ می‌کنند. در آنجا نیروی میدان مغناطیسی زمین بر آنها اثر می‌کند و آنها را از مسیر اولیه خود منحرف می‌سازد.
استرمر محاسبات ریاضی پیچیده‌ای انجام داد و مسیر این الکترون‌ها را در میدان مغناطیسی زمین حساب کرد. او نشان داد که ذرات باردار منحرف شده توسط میدان مغناطیسی زمین، به یقین فقط به نواحی قطبی کره زمین وارد می‌شوند.

شفق‌های قطبی تصاویر آیینه‌ای نیستند
در کتاب‌های عمومی نجومی چنین آمده است که شفق‌های قطبی در اطراف هر دو قطب مغناطیسی زمین، تصاویر قرینه آیینه‌ای ایجاد می‌کننند. اما به نظر می‌رسد که چنین نیست. گروهی ، با استفاده از فضاپیمای Polar and Image متعلق به ناسا برای نخستین بار، بیضی‌های شفق قطبی را در آسمان نیمکره شمالی و جنوبی همزمان تحت نظر گرفتند. این دو حلقه نور، بسیار مشابه بودند اما دوام یکسانی نداشتند. این گروه، این تفاوت را از یک طرف ناشی از انحراف محور مغناطیسی زمین نسبت به جهت باد خورشیدی و از طرف دیگر ناشی از برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌های میدان مغناطیسی زمین دانسته‌‌اند.

شفق‌های قطبی در دیگر سیارات
فضاپیماهای ویجر وجود شفق‌های مشابهی را در عرض‌های 78 تا 80 درجه‌ی شمالی و جنوبی جو مشتری و کیوان نشان می‌دهند.
اندازه تابناکی شفق‌های قطبی را بر حسب واحدی به نام ری لی (Rayleigh) اندازه می‌گیرند. هر «ری لی» برابر است با صد هزار فوتون بر سانتی‌متر مربع در ثانیه. معمولاً شفق‌هایی با تابناکی هزار «ری لی» مرئی بوده و پدیده‌ای همیشگی در شب‌های آسمان نواحی قطبی به شمار می‌آید.
بررسی‌ها نشان داده که شفق‌های جو مشتری نیرومندتر از شفق‌های زمینی هستند و درخشش آنها به 60 هزار ری لی می‌رسد. و هم چنین درخشندگی شفق‌های کیوان به 2000 تا 5000 بالغ می‌گردد.
 
بالا