خب تو این چند سال اخیر مگه چند تا فیلم ساخته شده که بخوان فرهنگ سازی بکنن....اونهایی که بدتر از اخراجی ها بودن کم فروختن،حالا یه فیلم معمولی اما جنجالی اینقدر بفروشه باید خوشحال باشیم،ناراحتی مون هم برای فرهنگ خب باشه برگردن کسانی که ادعای فرهنگ دارن اما کاری نمی کنن،مثلاً بیضایی ،الان این فیلمش خیلی بافرهنگه...یا حاتمی کیا دعوتش خیلی فرهنگ داشت توش!!!!تو این دوره زمونه خیلی ها ادعای فرهنگ می کنن اما از پسش برنمیان،حداقل ده نمکی این جوری نیست،ادعایی نداره و فیلمش هم خوب می فروشه...
ملاحظاتي در باب برنامه سينما صدا و اخراجي هايش
در بر همان پاشنه مي چرخد
کيوان کثيريان
جمعه شب گذشته پيش از آنکه در برنامه سينما صدا حاضر شوم و به همراه مسعود ده نمکي درباره اخراجي ها 2 حرف بزنيم خودم را قانع کردم يک بار ديگر فيلم را ببينم تا اگر تحت تاثير حال و هواي جشنواره، حس غيرمنصفانه يي در من مانده باشد اصلاحش کنم و بعد در رسانه عمومي حاضر شوم.
فيلم را که ديدم نظرم همان ماند که بود. کلي هم يادداشت برداشتم تا در برنامه به نکاتي اشاره کنم. به استوديوي سينما صدا که رسيدم، دقايقي از شروع برنامه گذشته بود. در کنار ده نمکي، صندلي محمدرضا شريفي نيا خالي مانده بود.
بحث که آغاز شد، ده نمکي همان ابتدا نااميدم کرد. برايم مسجل شد او خلاف تصور بعضي ها و البته وفق ادعاي هميشگي اش، همان آدم آشناي دهه 60 است با همان تندي هميشگي. تغييري در کار نيست.
او همچنان اجازه صحبت به صاحبان نگاه هاي متفاوت با خودش را نمي دهد، هنوز کوچک ترين ايرادي را برنمي تابد و همان آدمي است که احساس مي کند «حق» هميشه در جيب بغل کاپشن اوست و به قول اسماعيل اميني- طنزپرداز حاضر در اين برنامه- عادت به شنيدن ندارد. او خود را موظف به دفاع مطلق از نظرش مي داند، به هر قيمتي و بلافاصله با نظري که حتي درست آن را نشنيده به مقابله و ستيز مي پردازد.
او با تعصب ويژه يي مدعي است اخراجي هاي او «پاک پاک» است. اين «پاک پاک» را اتفاقاً شخصيت رياکار اخراجي ها- حاج گرينوف- هم در جايي از فيلم مي گويد و احتمالاً هر دو «پاک پاک» از يک قماشند.
ده نمکي، جمعه شب آنقدر عصبي بود که نگذارد برنامه روال طبيعي اش را طي کند و باعث شد هم من و هم اسماعيل اميني عطاي حرف زدن را به لقايش ببخشيم. اسماعيل اميني وقتي از خوبي هاي فيلم از منظر خودش حرف زد، در انتها ايراد کوچکي به جنس شوخي هاي فيلم وارد آورد و برخي از آنها را در شأن فضاي اخلاقي جامعه ندانست، ده نمکي برآشفت و تحمل نکرد و باز هم حساب مردم را از منتقدان جدا دانست و گفت اهميتي به نظر منتقدان نمي دهد.
او بي آنکه سوابق مشعشع خود را به ياد بياورد دائم مردم مردم کرد. نگاه ده نمکي موجب مي شود او حالا ديگر با فروش نجومي فيلمش هم ارضا نشود. او دلش مي خواهد زمين و زمان از فيلمش تعريف کنند.
او معتقد است چون در جبهه حضور فيزيکي داشته، حق دارد هر تصويري از جنگ به خورد مردم بدهد و کسي که در جبهه حضور نداشته حتي حق اظهار نظر هم ندارد.
ده نمکي جمعه شب فرصت حرف زدن به کسي نداد. مدام حرف زد و مدام وسط حرف سايرين پريد و مدام خواست جواب تمام کساني را بدهد که در طول اين مدت ايرادي بر اخراجي هاي او وارد کرده بودند. پس اساساً ديگر فرصتي نشد تا بسياري از مطالب را که لازم بود، بشنود. با اين حساب يادداشت هاي من هم ماند براي خودم.
فرصت نشد به يادش بياورم که اگر قرار بود فروش، به تنهايي ملاک ارزش و نشانه مشروعيت و حقانيت يک فيلم باشد، حالا بايد آثار وحدت و ميري و بيک ايمانوردي و صمدآقا و فيلم هايي مثل در امتداد شب مشمول همين اصل مي شدند. نشد يادآوري کنم که من و او در جامعه يي زندگي مي کنيم که فيلم زندگي خصوصي يک بازيگر، هنوز پرتماشاگرترين فيلم تاريخ ماست. فرصت نشد يادآوري کنم هنوز خيلي مانده که تعداد عاشقان اخراجي ها به نصف بينندگان «جومونگ» و «يانگوم» برسد و فرصت نشد يادآوري کنم پز دادن به تعداد کليک هاي «فقر و فحشا» در اينترنت بدون در نظر گرفتن کلمه فحشا ساده انگارانه است.
فرصت نشد به او يادآوري کنم ترويج نگاه سطحي به جنگ و دادن شعارهاي کليشه يي کار دشواري نيست؛ آنچه دشوار است گرفتن مجوز براي گنجاندن صحنه ها و ديالوگ هايي است که تا به حال براي همگان خط قرمز به حساب مي آمده و حالا موجب فروش اخراجي ها شده. از قضا اين صحنه ها و ديالوگ ها هيچ ارتباطي با ارزش هاي جنگ و دفاع مقدس هم ندارد.
مرحوم خاچيکيان که عقاب ها را ساخت، بسياري برآشفتند که اين تصوير واقعي جنگ ما نيست و خيلي ها، فروش کم سابقه آن را بي ارزش دانستند.
در حالي که به گمانم در قياس با اخراجي ها، عقاب ها فيلمي سالم و حماسي بود که تاثيرش بر مخاطب به مراتب صادقانه تر، سلامت تر و مثبت تر بود.
فرصت نشد به او يادآوري کنم در چنين شرايطي،
حسود دانستن يا مريض خواندن تمام منتقدان فيلم از سوي او نشانه ضعف مفرط است و نشد که بگويم با حمايت هاي رسمي و غيررسمي ويژه، جواز عبور از خط قرمزهاي عرفي، حمايت گسترده تلويزيون در حد حضور عوامل فيلم در لحظه تحويل سال، در اختيار گرفتن بيش از دو گروه سينمايي، حذف رقبايي چون درباره الي، ميهمانان پرشمار پشت صحنه و کلي تسهيلات و امتيازات ديگر، ديگراني هم هستند که بدانند چگونه فيلم پرفروش بسازند و توان شان در سينما از جناب ده نمکي کمتر نباشد. شکر خدا هنوز در سينماي ايران قحط الرجال اتفاق نيفتاده است.
فرصت نشد از ده نمکي بپرسم در سال 76 مشکلش با آدم برفي چه بود. آدم برفي چه داشت که خشم ده نمکي را برانگيخت و او را به عصيان واداشت و چرا اخراجي ها نتواند گروهي را عصباني کند؟ و چرا به نظر او کسي حق ندارد از اخراجي ها عصباني شود؟
فرصت نشد بپرسم قرار بوده با شوخي هايي مثل «تنفس دهان به دهان» و نشان دادن انگشت شست و صحنه هاي چندش آوري مثل «پاکت تهوع» و تکرار چندين باره ترانه «واويلا ليلي» و قرکمر مستمر اسرا و خنگ بازي هاي مفرط شهره لرستاني و رضويان و فروزنده و لودگي هاي سبک عبدي و حيايي قرار است کدام بخش از ارزش هاي دفاع مقدس به نسل امروز منتقل شود.
فرصت نشد از او بپرسم اگر در دهه 60 و حتي 70 و 80 کسي سرود اي ايران را زمزمه مي کرد برخي آقايان چه بلاهايي سرش مي آوردند؟ حالا چگونه است که آقاي ده نمکي شده اند مروج سرود اي ايران که زماني نه چندان دور به زعم ايشان نشانه بارز اسلام ستيزي و ملي گرايي بود؟ آقاي ده نمکي که مدعي است بدون تغيير مانده و همان آدم سابق است آيا در دهه هاي 60 و 70 و حتي اوايل 80 هم اي ايران خواندن را ارزش مي دانسته؟ آيا نان به نرخ روز خوردن هم جزء ارزش هايي است که آقاي ده نمکي وظيفه انتقال آن را به نسل جوان بر گردن خود احساس مي کند؟
فرصت نشد بپرسم اصلاً ماجراي هواپيماربايي براي چه در اين فيلم گنجانده شده؟ حالا که قرار است تا مدتي سري دنباله دار اخراجي ها مهمان نوروزي سينماها باشد چه اصراري بود که يک داستان کم ربط به قصه اصلي در فيلم گنجانده شود؟ آيا جز اين است که کارگردان نياز به محملي براي استفاده از ظرفيت هاي بازيگراني چون رضويان، خداداد و... پيدا کند؟
فرصت نشد بپرسم نظربازي هاي جواد رضويان نسبت به مهماندار در چارچوب کدام ارزش و مرام و مسلک مي گنجد؟
فرصت نشد به او يادآوري کنم اتفاق بدي نمي افتد اگر بگويد يک فيلم عامه پسند و يک کمدي سطحي ساخته است که در لوکيشن جنگ مي گذرد و قرار نيست مدعي نشان دادن فضاي واقعي جنگ باشد. چه لزومي دارد ده نمکي مدعي باشد يک فيلم ارزشي ساخته که کلي پيام مهم دارد؟ خودش که خوب مي داند اين طور نيست. خب با ما هم صادق باشد. با دو تا پيام دستمالي شده بديهي، که تازه آن هم با بي سليقگي در دهان بازيگران جايگذاري شده مي خواهيم سر چه کسي کلاه بگذاريم؟
فرصت نشد به او يادآوري کنم هنرمند موظف است سطح سليقه مردم را بالا ببرد نه آنکه بر موج خواسته هاي برخي اقشار سوار شود. هنرمند سطحي نگر که پيام هاي کليشه يي توي دهان بازيگرانش مي گذارد اگر دلش را فقط به کف زدن و خنديدن مردم خوش کند از دست رفته است و به جاي عمق بخشيدن به نگاه مردم سطح سليقه آنان را تنزل مي دهد؛ کاري که تلويزيون هم انجام داده است.
فرصت نشد از او بپرسم اگر فضاي واقعي دفاع مقدس اين است پس چرا در مستندهاي شهيد آويني، فيلم هاي حاتمي کيا و ملاقلي پور و درويش و حميدنژاد و ديگران هيچ نشانه يي از اين فضا به چشم نمي خورد؟ چگونه است که هيچ ردپايي از اين آدم ها- آن هم با اين وسعت- در سينماي راستين جنگ ايران وجود ندارد؟
نمي دانم چگونه ده نمکي با استفاده وسيع از اين همه اخراجي در اردوگاه اسرا و در جبهه هاي جنگ مي تواند مدعي باشد فضاي واقعي جبهه ها را به تصوير کشيده است.
او چگونه به خود اجازه داده است براي خنده گرفتن از تماشاگر و مآلاً فروش بيشتر خيلي چيزها را زير پا بگذارد و تازه مدعي هم بشود که دفاع ما در اخراجي هاي او مقدس بوده است؟ اخراجي هايي که هيچ کدام در فضاي خط مقدم يا اسارت ذره يي تحول يا تغيير در آنها ديده نمي شود، چگونه مي خواهند نسل جديد را با ارزش هاي اين دفاع آشنا کنند؟
تعداد کاراکترهاي مثبت رزمنده فيلم را بشماريد و در کنار آن اخراجي ها و لات و لوت ها را هم شماره کنيد. جز سه نفر بقيه رزمنده ها همگي سياهي لشگرند. چرا؟ چون به درد خنده گرفتن از تماشاچي نمي خورند. به همين سادگي. به طور قطع همان طور که اخراجي ها به رغم اتفاقاتي که در فيلم اول تجربه کردند، دچار تحول نشدند در اخراجي ها 3هم آنها را به همين منوال اصلاح نشده و همچنان «اخراجي» خواهيم ديد، در غير اين صورت وظيفه شوخي هاي آنچناني و قر کمرهاي اينچناني را بايد به چه کسي واگذار کرد؟
شايد اگر جمعه شب گذشته ده نمکي گوش شنوا مي داشت و اجازه مي داد ديگران هم نظرات شان را ابراز کنند حالا اين ستون نوشته نمي شد ولي حالا ديگر فيلمساز متکبر و عصباني ما مجبور است بداند من در يادداشت هايم در سالن تاريک سينما چه نوشته بودم.
منبع :
http://www.etemaad.ir/Released/88-02-02/184.htm