ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد...خیلی وقت پیشا می خوندمش اما وسطاش به دلایلی چون تو روحیم اثر بدی می زاشت نصفه گذاشتمش اما امروز جرات کردم و تمامش رو خوندم...بسیار بسیار تاثیر گذار و حقیقی
نمیدونم خبر داری یا نه ولی نویسنده اش هم چند سالی از عمرش رو تو یک تیمارستان گذرونده.فکر کنم حدود 10 سال از 16 سالگی به بعد
تعاریفی که نسبت به ورونیکا و اون جوان اسکیزو فرنی داره چیز هایی هست که از خاطراتش کپی برداری کرده.یعنی از یه قسمتن هاش تو داستان استفاده کرده.
شرح جالبی داشت.فکر میکنم کتابی هست که ارزش چند بار خوندن رو داره
مخصوصا" این که اون آدم تغییر میکنه.بر خلاف اخلاقش خشن میشه و ....
هر چند خود من نسبت به پائولو نظرم عوض شده.
نشر کاوران فکر میکنم بهترین ترجمه از کارهای کوئلیو رو انتشار بده.البته اگر هنوز هم پا بر جا باشه