انجمن دوستاران سهراب سپهری

[jerii]

من به اندازه یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
دختر بالغ همسایه
پای کمیابترین نارون روی زمین
فقه می خواند


:blush:

جانم:blush:
ــــــــــــ
اهل كاشانم اما

شهر من كاشان نيست .

شهر من گم شده است .

من با تاب ، من با تب

خانه اي در طرف ديگر شب ساخته ام

 

[jerii]

خیلی اینو دوست دارم....به طرز فجیعی از دل من بر می خیزه:

دلم گرفته،

دلم عجيب گرفته است.

وهيچ چيز،

نه اين دقايق خوشبو،‌كه روي شاخه نارنج مي شود

خاموش،

نه اين صداقت حرفي، كه در سكوت ميان دو برگ اين

گل شب بوست،

نه هيچ چيز مرا از هجوم خالي اطراف

نمي رهاند

 

[nedi]

پشت دریا شهری ست که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است:blush:


....عزیز دلم برو تاپیکشون رو بیار بالا...همیشه وقتی یکی رو دوست داریم باید خودمون براش تلاش کنیم

من ديروز تاپيك رو بالا اوردم رفتم پيشواز

 

[maryam & m]

...نه وصل ممکن نیست
همیشه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر
همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
حرام خواهد شد
و عشق
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست
و عشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
نه
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر
همیشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز
و او و ثانیه ها روی نور می خوابند
و او ؤ ثانیه ها بهترین کتاب جهان را
به آب می بخشند
.
.
.
​

 

[jerii]

چرا گرفته دلت، مثل آنكه تنهايي.

- چقدر هم تنها!

- خيال مي كنم

دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستي.

- دچار يعني

عاشق

- و فكر كن كه چه تنهاست

اگر كه ماهي كوچك، دچارآبي درياي بيكران باشد.

- چه فكر نازك غمناكي

ــــــــــــــ
چه گرفته ست دل من امروز سهراب.....
قبلش هم گفتم....اول اردیبهشت روز رفتنت را به دختر اردیبهشت طعنه نزن...نخند به من که هم تو را عاشقم هم اردیبهشت را
باور کن که رفتنت جلوه ای از زیبایی بود....به دختر اردیبهشت رفتن اردیبهشتیت را طعنه نزن
ــــــ
دلم گرفته است...دلم عجیب گرفته است

 

[l'avocat]

چرخ یک گاریچی در حسرت واماندن اسب

اسب در حسرت خوابیدن گاریچی

مرد گاریچی در حسرت مرگ...

- بدون شک ،سهراب شاعری بود که در تاریخ دیگه تکرار نمیشه!

 

[jerii]

من ديروز تاپيك رو بالا اوردم رفتم پيشواز

دیدم عزیز دلم:blush:

...نه وصل ممکن نیست
همیشه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر
همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
حرام خواهد شد
و عشق
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست
و عشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
نه
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر
همیشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز
و او و ثانیه ها روی نور می خوابند
و او ؤ ثانیه ها بهترین کتاب جهان را
به آب می بخشند
.
.
.
​

دچار یعنی عشق:blush:

 

[jerii]

چرخ یک گاریچی در حسرت واماندن اسب

اسب در حسرت خوابیدن گاریچی

مرد گاریچی در حسرت مرگ...

- بدون شک ،سهراب شاعری بود که در تاریخ دیگه تکرار نمیشه!

وای ساغر یکی از محشر ها رو نوشتی
بی شک سهراب دلی داشت فرا زمینی...و آرمان شهر سهراب چیزی ست جدا از این زمین و ادمیان...تکرار نمی شود و من دلم عجیب گرفته ست

سفر مرا به در باغ چند سالگي ام برد

وايستادم تا

دلم قرار بگيرد،

صداي پرپري آمد

و در كه باز شد

من از هجوم حقيقت به خاك افتادم

 

[jerii]

وقتی می گم با واژه های زندگی می کنه یعنی این:
پرده را برداريم

بگذاريم كه احساس هوايي بخورد .

بگذاريم بلوغ ، زير هر بوته كه مي خواهد بيتوته كند .

بگذاريم غريزه پي بازي برود .

كفش ها را بكند . و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد .

بگذاريم كه تنهايي آواز بخواند .

چيز بنويسد و

به خيابان برود .

ساده باشيم .

ساده باشيم چه در باجه يك بانك چه در زير درخت .

كار ما نيست شناسايي (( راز )) گل سرخ .

كار ما شايد اين است

كه در (( افسون )) گل سرخ شناور باشيم


پ.ن:منم مطلبی توی وبلاگم برای پاسداشت و علاقه ی شخصی خودم به این بزرگ نوشتم که اگر مایل بودید مطالعه کنید
لینک مطلب

 

[Rainy Sky]

اوج خود را گم کرده ام !!
می ترسم
از لحظه ی بعد
و از این پنجره ای که به روی احساسم گشوده شد ...

پ.ن : وبلاگت رو خوندم مرجان ، خوشگل نوشته بودی خیلی خوب بود .

 

[manuela89]

وای ساغر یکی از محشر ها رو نوشتی
بی شک سهراب دلی داشت فرا زمینی...و آرمان شهر سهراب چیزی ست جدا از این زمین و ادمیان...تکرار نمی شود و من دلم عجیب گرفته ست

سفر مرا به در باغ چند سالگي ام برد

وايستادم تا

دلم قرار بگيرد،

صداي پرپري آمد

و در كه باز شد

من از هجوم حقيقت به خاك افتادم

سهراب دلش خیلی خیلی فرازمینی بود مرجان...
دلم عجیب گرفته...
نمی دونم چرا وقتی اسمش میاد ناخودآگاه اشک تو چشمام جمع میشه.
من از هجوم حقیقت به خاک افتادم.

 

[jerii]

اوج خود را گم کرده ام !!
می ترسم
از لحظه ی بعد
و از این پنجره ای که به روی احساسم گشوده شد ...

پ.ن : وبلاگت رو خوندم مرجان ، خوشگل نوشته بودی خیلی خوب بود .

ممنون عزیزم:blush:

اوج خود را گم کرده ام....
ای خدا چی می گه این سهراب...اشک تو چشام جمع شده

سهراب دلش خیلی خیلی فرازمینی بود مرجان...
دلم عجیب گرفته...
نمی دونم چرا وقتی اسمش میاد ناخودآگاه اشک تو چشمام جمع میشه.
من از هجوم حقیقت به خاک افتادم.

و توی این دنیای روزمرگ شده داشت خفه می شد....

دلم من هم عجیب گرفته است

 

[manuela89]

نگاه مرد مسافر به روی میزافتاد:
چه سیب های قشنگی!
حیات تشنه تنهایی استو
ومیزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق،تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
و نوشداروی اندوه؟
صدای خالص اکسیر می دهد این نوش

 

[jerii]

و یادی نکردند از تو مرد یگانه های تنهایی اب و اینه

و چه غریب بود امروز
سهراب به خدا قسم امروز دلم خیلی گرفت

 

[manuela89]

و یادی نکردند از تو مرد یگانه های تنهایی اب و اینه

و چه غریب بود امروز
سهراب به خدا قسم امروز دلم خیلی گرفت

بی خیال مرجان...
امروز هم تو غربتش خودش زیبا می مونه.
مهم اینه که سهراب هیچ وقت فراموش نمیشه حالا چه یاد بشه چه نشه.

 

[jerii]

امروز قبرش رو نشون داد
مگخ سهراب کم کسی بود
اروز دارم یه روزی پول داشته باشم و بتونم براش مقبره بزنم
می دونم این چیزا مهم نیست....ولی این قدر حقارت به خدا توهینه
چرا با فروغ و سهراب این طوری می کنن؟

 

[jerii]

صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی ست
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
...
...
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم،آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم

 

[Rainy Sky]

از پنجره
غروب را به دیوار کودکی ام تماشا میکنم
بیهوده بود ، بیهوده بود
این دیوار ، روی درهای باغ سبز فرو ریخت
زنجیر طلایی بازی ها
و دریچه ی روشن قصه ها
زیر این آوار رفت ...

 

[ShahramB]

من زیاد به ادبیات علاقه ندارم
ولی شعرهای سهراب رو دوست دارم البته هیچ کدومش تو ذهنم نمونده به جز آب را گل نکنیم که اینم به اجبار حفظ کردیم
این شعر معروف ماله سهرابه ؟ تا شقایق هست زندگی باید کرد ؟
یه فایلی ندارید که چند تا از جملات و شعرهای قشنگش رو گلچین کرده باشه ؟

 

[jerii]

من زیاد به ادبیات علاقه ندارم
ولی شعرهای سهراب رو دوست دارم البته هیچ کدومش تو ذهنم نمونده به جز آب را گل نکنیم که اینم به اجبار حفظ کردیم
این شعر معروف ماله سهرابه ؟ تا شقایق هست زندگی باید کرد ؟
یه فایلی ندارید که چند تا از جملات و شعرهای قشنگش رو گلچین کرده باشه ؟

اره عزیز ماله سهرابه
تو این تاپیک هم پر هست از اشعار سهراب