ساغر جون واقعا نظراتت جالب بود ..ممنون..
..........
ندایی امضات مبارک..مرسی که ادامه ی شعر رو گذاشتی..
..........
آخ منم..:blush:
مرجان جونم امضات مبارک...همین طور این روز..
...........
نمیدونم شاید سهراب در این قسمتهای شعر دنیا رو که عالم گذره توصیف میکنه..این دنیاست که باعث دل گرفتگی میشه..
تمام راه شاید به سفر فکر میکرده و وقتی میگه خطوط جاده در اندوه دشتها گم بود ، من حس میکنم استعاره است از اینکه ما که در سفریم و خطوط جاده ای که قراره ما رو به جایی برسونه،جایی که مقصد تعبیر میشه، در اندوه دشتها که احتمالا دنیای مادی و اون چیزیه که میبینیم گم میشه..ما هدف رو گم میکنیم برای دیدن اونچه که الان پیش روی ما قرار داره و مهمتر این که همین خودش بزرگترین دلیل دل گرفتگی ما میشه..یعنی مشغول دنیا میشیم و از مقصد غافل میشیم؛اما دنیا (دشت ها) برامون اندوه به ارمغان میارن..دیگه جاده و خطوطش که برای راهنمایی ما در رسیدن به مقصده بین دشت هایی که دوره امون کردن گم میشن و دیده نمیشن..
و حتی این تیکه که میگه رنگ دامنه ها هوش از سرم میبرد..یه جورایی انگار برای اینه که ظواهر و جذابیت های دنیا آدم رو فریب میده و دور میکنه از اون چیزی که دنبالشه..چیزی که قراره ما رو نزدیک کنه، برعکس دورمون میکنه...
وقتی میگه نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمیرهاند..انگار حقیقت معنا گم شده..و وقتی ما گم کرده داریم،حس میکنیم این هجوم خالی یعنی چی..خلا و نبودش بهمون فشار میاره و هیچ زیبایی و لذتی دیگه جای اونو پر نمیکنه..
وهيچ چيز،
نه اين دقايق خوشبو،كه روي شاخه نارنج مي شود
خاموش،
نه اين صداقت حرفي، كه در سكوت ميان دو برگ اين
گل شب بوست،
اینا همه نماد زیبایی و لذت هستن..زیبایی بصری..بوهای زیبا..لذاتی که کنارمون هستن..
اما هیچ چیز تا وقتی که گم شده امون رو پیدا نکنیم لذتی نداره و هیچ چیز هجوم این خلاء رو کم نمیکنه..
نمی دونم این روز مبارک باید گفته به یا چیز دیگری..در هر حال ممنون حنای من:blush:
حنا بی نظیر بود توصیفت دختر:blush:
جمله ی اخرت هم شاهکار بود
اما هیچ چیز تا وقتی که گم شده امون رو پیدا نکنیم لذتی نداره و هیچ چیز هجوم این خلاء رو کم نمیکنه..