• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

انجمن دوستاران سهراب سپهری

IcedAngel

Registered User
تاریخ عضویت
13 اکتبر 2005
نوشته‌ها
1,364
لایک‌ها
30
سن
42
محل سکونت
Philadelphia
به نقل از daftarekhaterat :
170.gif
170.gif
170.gif

واسه خبرنامه داخلي انجمنون اين متن رو گذاشتم. خيلي قشنگه.
241.gif
241.gif

فوق العادست ... لینک میدی ببینم ؟!
241.gif
 

IcedAngel

Registered User
تاریخ عضویت
13 اکتبر 2005
نوشته‌ها
1,364
لایک‌ها
30
سن
42
محل سکونت
Philadelphia
امشب آب اسطوره ای را به خاک ارمغان خواهم کرد
امشب ، سری از تیرگی انتظار بدر خواهم آمد
امشب ، لبخندی به فراترها خواهد ریخت
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
توجه سهراب سپهري به جهان و مردم جامعه، هنرمندانه و عاطفي است و از دريچه‌ ذهني است كه بسيار شاعرانه است.



دكتر محمد تقوي - عضو هيات علمي گروه زبان و ادبيات فارسي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد - در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، با بيان اين مطلب گفت: در بررسي شرح حال ديگر شاعران به اين نتيجه مي‌رسيم كه آنها در حوزه‌هاي اجتماعي و سياسي هم فعال بودند و برداشت‌هايي كه از اوضاع و احوال اجتماعي داشتند در شعر آنها نمود پيدا مي‌كند و شعرشان متاثر از آن قضاوت‌هاي اجتماعي و مكاتب فكري روز است؛ اما سهراب براي قضاوت رويدادها و تحليل واقعيت‌ها تنها از درك و دريافت دروني سود مي‌جويد.



وي توضيح داد: درونگرايي سهراب باعث شده كه مسائلي را كه ديگر شاعران درصدد بيان و القاي آنها هستند، تنها به وسيله‌ برداشت شخصي و ذهنيت شاعرانه به آنها بپردازد.



سردبير مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني درباره تاثير بودا در شعر سپهري گفت: وقتي كه شاعر حساسيت‌ها و دغدغه‌هايي دارد كه احساس مي‌كند مكتب و مرامي مي تواند به آنها پاسخ دهد، به آن مكتب گرايش پيدا مي‌كند و اين در مورد خيلي از شاعران صدق مي‌كند.



دكتر تقوي افزود: سهراب به دليل همان بخش درونگرايي و همان حالات شخصي و بي‌اعتنايي به دنيا و همان معاش فردي به تعاليم و آموز‌هاي بودايي توجه داشته و آن چيزي كه در هر عرفاني تعليم داده مي‌شود، براي كم كردن كاستي‌ها و مشكلات و دغدغه‌هايي كه از جنس دنيا تلقي مي‌شود، مفيد است و در هر عرفاني مي‌توان اين تعاليم را يافت و جنبه‌ شاعرانگي اين مكاتب عرفاني شاعر را به دنبال خود مي‌كشاند.



اين عضو هيات علمي گروه زبان وادبيات فارسي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي توضيح داد: سهراب نسبتي با هنر و عرفان دارد كه نگاه عرفاني را بهتر مي‌پسندد؛ تا نگاه علمي را، و اگر به نمونه‌هاي شعري او دقت كنيم اين عنايات عرفاني كم نبوده و از عرفان ايران و اسلامي هم غافل نبوده است.



وي گفت: از لحاظ زباني شعر سهراب ويژگي‌هايي دارد كه به طبع ما ايراني‌ها و شرقي‌ها خيلي خوشايند است. درست است كه فخامت كلام در شعر او مثل شاملو نيست؛ اما آن لطافت و نرمي كه در شعر سهراب است باعث شده با وجود اينكه بعضي اوقات شعرش ابهام دارد و قابل فهم نيست اما خوشايند و دلپذير باشد.



تقوي تصريح كرد: اين زبان و لحن كلمات و نرمي و لطافت شعر او باعث شده كه ما بدون اينكه قصد و عمدي داشته باشيم به راحتي بتوانيم شعر او را به خاطر سپرده و به زبان آوريم.



وي گفت: سهراب خلاف ايده و حرف نيما عمل كرده كه گفته: «شعر گذشته و سنتي وصف الحالي بود و شاعر امروز نبايد فقط به اين اكتفا كند كه كساني كه با او حالات مشترك دارند با شعر او رابطه برقرار كنند. بلكه بايد همگان از شعر او متاثر شوند و شاعر امروز بايد توصيف كننده مفاهيم و انديشه‌هايي باشد كه در دنياي امروز مي‌گذرد»؛ اما شعر سهراب از اين لحاظ به شعر سنتي نزديك است؛ يعني به گونه‌اي وصف الحالي است و كساني كه با روحيات شاعر نزديك هستند، بسيار از شعر او تاثير مي‌پذيرند.



او افزود: لطافت زبان سهراب باعث شده كه با اينكه از لحاظ زيباشناسي توجيهي ندارد، اما خواننده زياد دارد و به قول دكتر شفيعي كدكني در مقدمه كتاب موسيقي شعر «هر شعري بدون تبليغات بر سر زبان‌ها باشد در همان عصر شاعر و دوره‌هاي بعد ملاكي بر برتري آن شعر است.»
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
سال‌روز درگذشت شاعر رنگ‌ها
كتاب جديدي از نقاشي‌هاي سهراب سپهري منتشر مي‌شود
«هشت كتاب» در چاپ چهل‌ودوم و «اتاق آبي» در ‌چاپ هفتم




كتاب جديدي از نقاشي‌هاي ديده‌نشده‌ي سهراب سپهري منتشر مي‌شود.

به‌گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين كتاب 53 نقاشي اين شاعر و نقاش معاصر را شامل مي‌شود كه در اختيار خانواده‌ي او نبوده‌اند.

كتاب‌ يادشده با نقد دكتر جلال‌الدين سلطان كاشفي، در آينده‌اي نزديك توسط فرهنگستان هنر به‌چاپ مي‌رسد.

هم‌چنين در نمايشگاه كتاب امسال، چاپ هفتم «اتاق آبي» شامل نوشته‌هاي سهراب عرضه خواهد شد. چاپ نخست اين كتاب در سال 69 منتشر شده است.

«نقاشي‌ها و طرح‌هاي سهراب سپهري» - ديگر كتاب منتشرشده‌ي او توسط انتشارات سروش - نيز در چاپ دوم است.

«هشت كتاب» هم به‌تازگي ازسوي انتشارات طهوري در قطع وزيري به چاپ چهل‌ودوم و در قطع جيبي به چاپ نوزدهم رسيده است.

به گفته‌ي مدير اين انتشارات، حجم شعرهاي منتشرنشده‌ي سهراب خيلي كم است و او نيز تصميم ندارد در چاپ‌هاي بعدي، آن‌ها را به مجموعه‌ي شعرهاي اين شاعر اضافه كند؛ چراكه معتقد است «هشت كتاب» در زمان زندگي سهراب دو بار منتشر شده و او اگر مي‌خواسته، براي اضافه كردن اين شعرها وقت كافي داشته است.

هم‌چنين زمان دقيق افتتاح موزه‌ي صنعتي كرمان كه پيش‌تر، ارديبهشت‌ماه اعلام شده بود، هنوز مشخص نيست. تمام نقاشي‌ها و وسايل شخصي سهراب سپهري كه در اختيار خانواده‌ي او بوده، به اين موزه‌ اهدا شده‌اند.

موزه‌ي يادشده، نزديك به 460 تابلو و هم‌چنين لوازم شخصي اين شاعر و نقاش معاصر را در اختيار دارد.

سهراب سپهري ـ شاعر معاصر ـ در پانزدهم مهرماه سال ‌1307 به‌دنيا آمد. دوره‌ي متوسطه را در كاشان سپري كرد و سپس به تهران رهسپار شد و در هنركده‌ي نقاشي دانشگاه به تحصيل مشغول شد.

سپهري در سال ‌1332 به دريافت نشان درجه‌ي اول علمي از دانشكده‌ي هنرهاي زيبا نايل آمد. او نخستين مجموعه‌ي شعر نيمايي خود را با نام «مرگ رنگ» در سال ‌1330 منتشر كرد. دو سال بعد «زندگي خواب‌ها» را و در سال ‌1338 «آوار آفتاب» را منتشر ساخت كه مورد استقبال قرار گرفت. از آثار او به مجموعه‌ي كتاب‌هاي «صداي پاي آب»، «شرق اندوه» (‌1340)، «حجم سبز» (‌1346)، «ما هيچ؛ ما نگاه»، «در كنار چمن» و «هشت كتاب» مي‌توان اشاره كرد. از وي هم‌چنين كتابي با عنوان «اتاق آبي» منتشر شده است.

سپهري هم در نقاشي و هم در شعر، اسلوب خاصي داشت. نقاشي او از نقاشي ژاپن بي‌تاثير نبوده و شعرش هم از عرفان بودايي رنگ پذيرفته است. وي به اروپا، ژاپن و هند سفرهايي كرد و چند نمايشگاه از نقاشي‌هاي او در ايران و خارج از كشور برپا شده است.

اين شاعر و نقاش معاصر، سرانجام در اول اردبيهشت‌ماه سال ‌1359 به ديار باقي شتافت و در امام‌زاده سلطان علي‌محمد باقر (ع) واقع در مشهد اردهال ـ از توابع شهرستان كاشان ـ به‌خاك سپرده شد.


w120-2.jpg
 

pooya007

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2005
نوشته‌ها
3,833
لایک‌ها
13
محل سکونت
آخر خط
آقا بهروز شما چي؟

شما هم صداي سهراب رو ندارين؟
 

IcedAngel

Registered User
تاریخ عضویت
13 اکتبر 2005
نوشته‌ها
1,364
لایک‌ها
30
سن
42
محل سکونت
Philadelphia
به یاد اون موقع ها
241.gif


نیگا این همه وقت نبودم ... هنوز پست خودم رو صفحه آخر میبینم که
bored.gif


این آب روان، ما ساده تریم. این سایه، افتاده تریم.
نه تو می پایی، و نه من، دیدهء تر بگشا. مرگ آمد، در بگشا
 

IcedAngel

Registered User
تاریخ عضویت
13 اکتبر 2005
نوشته‌ها
1,364
لایک‌ها
30
سن
42
محل سکونت
Philadelphia
يادم باشد حرفي نزنم كه به كسي بر بخورد، نگاهي نكنم كه دل كسي بلرزد
وخطي ننويسم كه آزار دهد كسي را!
يادم باشد جواب كينه را با كمتر از مهر، وجواب دو رنگي را با كمتر از صداقت ندهم!
يادم باشد بايد در برابر فريادها سكوت كنم و براي سياهي ها نور بپاشم!
يادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگيرم و از آسمان درسِ پـاك زيستن!
يادم باشد سنگ خيلي تنهاست!
يادم باشد بايد با سنگ هم لطيف رفتار كنم مبادا دل تنگش بشكند!
يادم باشد براي درس گرفتن و درس دادن به دنيا آمده ام نه براي تكرار اشتباهات گذشتگان!
يادم باشد زندگي را دوست دارم!
يادم باشد هر گاه ارزش زندگي يادم رفت در چشمان حيوان بي زباني كه به سوي قربانگاه
مي رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پي ببرم!
يادم باشد مي توان با گوش سپردن به آواز شبانه دوره گردي كه از سازش عشق مي بارد به
اسرار عشق پي برد و زنده شد!
يادم باشد معجزه قاصدكها را باور داشته باشم!
يادم باشد گره تنهايي و دلتنگي هر كس فقط به دست دل خودش باز مي شود!
يادم باشد هيچگاه از راستي نترسم و نترسانم!
و يادم باشد زنده ام..!

این شعره ....
bawl.gif

دفی ....
blue[1].gif


الان این رو گوشه میزم مینویسم ... کتابش رو نمیدونم کجا گذاشتم
bored.gif
چه خوب شد این رو گیر آوردم
241.gif
 

barbie

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2006
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2
محل سکونت
somewhere
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و باتمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای اینه تفسیر کرد
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد
همیشه کودکی باد را صدا می کرد
همیشه رشته صحبت را
به چفت آب گره می زد
برای ما یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خک دست کشیدیم
و مثل یک لهجه یک سطل آب تازه شدیم
و بارها دیدیم
که با چه قدر سبد
برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
رای خوردن یک سیب
چه قدر تنها ماندیم
258.gif
 

barbie

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2006
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2
محل سکونت
somewhere
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است

و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج می شود خاموش
نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمی رهاند
و فکر میکنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد
 

sherodinger

Registered User
تاریخ عضویت
9 آگوست 2007
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
3
سلام

می خواستم اگه ممکنه یه توضیحی راجع به این شعر سهراب بدین
منظورش چیه ؟

من به اندازه یک ابر دلم می گیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
دختر بالغ همسایه
زیر کمیاب ترین نارون روی زمین
فقه می خواند
-
از سهراب سپهری
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
سلام

می خواستم اگه ممکنه یه توضیحی راجع به این شعر سهراب بدین
منظورش چیه ؟

من به اندازه یک ابر دلم می گیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
دختر بالغ همسایه
زیر کمیاب ترین نارون روی زمین
فقه می خواند
-
از سهراب سپهری

خوب ببین دوست عزیز؛من کلا اعتقاد دارم از شعر هر برداشتی بکنی می تونه معنیش باشه


ولی خوب برداشت خودمو می گم

.
.
خوب ابر فکر کن چقدر بارون ازش میاد و همیشه هم بارون اومدن یعنی بغض اسمون ترکیده....
حوری دختر همسایه سهراب هست،که فکر می کنم از اینا بوده که عقلش نارس بوده؛خوب عجیبه دیگه بره فقه بخواند!

ببخشید اگر خیلی بد گفتم:(
 

eva

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 نوامبر 2007
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
محل سکونت
خاك اريايي
سلام

می خواستم اگه ممکنه یه توضیحی راجع به این شعر سهراب بدین
منظورش چیه ؟

من به اندازه یک ابر دلم می گیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
دختر بالغ همسایه
زیر کمیاب ترین نارون روی زمین
فقه می خواند
-
از سهراب سپهری

اعتقادت خوبه اينم برداشت من
سهراب خيلي دختر همسايه رو دوس داشته
و ناراحت بوده كه چرا به جاي فقه اشعار اون رو نميخونه
تو پرانتز اخه بابا حوري كه اسم دختره نبوده اين تشبيه
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
خب فکر کنم اینجا دوستان بدون تخصص دارن حرف میزنن.
بهتره اگه نمی دونیم چیزی نگیم....
اما در مورد اشعار سهراب:

ببینید عزیزان سهراب یکی از مشهورترین شاعران سوررئالیست ایرانه. اصولا در این مکتب معنا خیلی مورد توجه نیست. برای اینکه بیشتر حرف نزنم توصیه می کنم مانیفست سبک سوررئال خونده بشه. کتاب مکاتب ادبی جناب حسینی کتاب خوبیه تازه فقط این نیست. شعر های سهراب تحت تاثیر مذهب بودایی و مرام ها و مکاتب غیر مالوفی هست که گاهی در اشعارش به صورت ترکیب های نامفهوم و جملات غیر قابل فهم ظهور میکنه. مثلا یه جایی میگه (( پدرم مرد. خواهرم زیبا شد)) این اشاره به یه عقیده ی قدیمی داره که معتقد بوده اگه دختری در شکم مادر باشه و پدر خانواده بمیره دختر زیبا میشه. پس اگه به موردی از این دست برخوردید سعی کنید با گفتن جملاتی مثل(( هر کس یه برداشتی داره )) و غیره سر و ته قضیه رو هم نیارید. اگه چیز دیگه ای خواستید من تا جایی که سوادم اجازه بده کمک می کنم. یا حق....
 

kbs

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 نوامبر 2007
نوشته‌ها
44
لایک‌ها
0
دوستان سهراب سپهری رو شرمنده کردین :hmm: :wacko: ;):jealous:

منظورش اینه که به جای این که به کمیاب ترین نارون روی زمین نگاه کنه ، داره فقه می خونه ، چیزی که ازش

سردرنمیاره و احساسش اونو نمی فهمه ، منظورش اینه که به جای اینکه با نگاه کردن به کمیاب ترین نارون روی زمین

به خدا برسه ، می خواد با فقه بهش برسه

 

brangelina

Registered User
تاریخ عضویت
14 ژانویه 2008
نوشته‌ها
14
لایک‌ها
0
محل سکونت
Tehran
دوستان سهراب سپهری رو شرمنده کردین :hmm: :wacko: ;):jealous:

منظورش اینه که به جای این که به کمیاب ترین نارون روی زمین نگاه کنه ، داره فقه می خونه ، چیزی که ازش

سردرنمیاره و احساسش اونو نمی فهمه ، منظورش اینه که به جای اینکه با نگاه کردن به کمیاب ترین نارون روی زمین

به خدا برسه ، می خواد با فقه بهش برسه



ایول. چون منم هیچوقت معنی این قسمت شعر رو نفهمیده بودم. خیلی بهم چسبید:happy:.
 

Dariush

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,412
لایک‌ها
4
محل سکونت
پاسارگاد
خب فکر کنم اینجا دوستان بدون تخصص دارن حرف میزنن.
بهتره اگه نمی دونیم چیزی نگیم....
اما در مورد اشعار سهراب:

ببینید عزیزان سهراب یکی از مشهورترین شاعران سوررئالیست ایرانه. اصولا در این مکتب معنا خیلی مورد توجه نیست. برای اینکه بیشتر حرف نزنم توصیه می کنم مانیفست سبک سوررئال خونده بشه. کتاب مکاتب ادبی جناب حسینی کتاب خوبیه تازه فقط این نیست. شعر های سهراب تحت تاثیر مذهب بودایی و مرام ها و مکاتب غیر مالوفی هست که گاهی در اشعارش به صورت ترکیب های نامفهوم و جملات غیر قابل فهم ظهور میکنه. مثلا یه جایی میگه (( پدرم مرد. خواهرم زیبا شد)) این اشاره به یه عقیده ی قدیمی داره که معتقد بوده اگه دختری در شکم مادر باشه و پدر خانواده بمیره دختر زیبا میشه. پس اگه به موردی از این دست برخوردید سعی کنید با گفتن جملاتی مثل(( هر کس یه برداشتی داره )) و غیره سر و ته قضیه رو هم نیارید. اگه چیز دیگه ای خواستید من تا جایی که سوادم اجازه بده کمک می کنم. یا حق....

اینطور هم نیست آشنایی سهراب با عرفان شرقی و هندی معارف عمیقی رو در شعرهاش جا داده.

این شعر بسیار پر معناست.

دختری که خودش حوری است فقه میخواند! در حالیکه فقه خواندن برای ... هایست که دنبال حوری میگردند بلکه پیدا کنند. دیدن این صحنه ها دل گرفتن هم دارد
 

sherodinger

Registered User
تاریخ عضویت
9 آگوست 2007
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
3
دوستان سهراب سپهری رو شرمنده کردین :hmm: :wacko: ;):jealous:

منظورش اینه که به جای این که به کمیاب ترین نارون روی زمین نگاه کنه ، داره فقه می خونه ، چیزی که ازش

سردرنمیاره و احساسش اونو نمی فهمه ، منظورش اینه که به جای اینکه با نگاه کردن به کمیاب ترین نارون روی زمین

به خدا برسه ، می خواد با فقه بهش برسه



من هم با این برداشت موافق هستم !

خودم هم تقریباً یه همچین برداشتی کردم ازش
 

davidmors

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
11 جولای 2004
نوشته‌ها
2,934
لایک‌ها
31
سن
39
محل سکونت
Tehran
میدونم که با پست زدن تو این تاپیک ، به نوعی نبش قبر میکنم !
اما نوعی تعهد منو مجبور میکنه ! نوعه شرمساری نسبت به کسی که عاشقانه دوستش دارم ولی براش هیچ کاری نکردم !

سهراب ، شاعر لحظه های رنگارنگ

سهراب مردی بود نه از جنس اغلب ما ! سهراب عاشق بود ! سهراب به نوعی عاشقانه خدا رو میشناخت و با خدا راز و نیاز میکرد !
دنبال آداب و ترتیب نبود ! دنبال لذت از تک تک ضربان های قلبش بود !
شاعری بود که روز های رنگارنگی داشت و در هر شعر رنگی به کار میبرد ! و گاهی سیاه !
اما عاشقانه !
دوست داشتم سهراب رو از نزدیک میدیدم !
 

Scotopia

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2008
نوشته‌ها
542
لایک‌ها
12
محل سکونت
ABBEY
من هم سهراب رو خیلی دوست دارم مخصوصا این شعرش رو :

مي تراويد آفتاب از بوته ها
ديدمش در دشت هاي نم زده
مست اندوه تماشاي يار باد
مويش افشان گونه اش شبنم زده
لاله اي ديديم لبخندي به دشت
پرتويي در آب روشن ريخته
او صدا را درشيار باد ريخت
جلوه اش با بوي خاك آميخته
رود تابان بود و او موج صدا
خيره شد چشمان ما در رود وهم
پرده روشن بود او تاريك خواند
طرح ها دردست دارد دود وهم
چشممن بر پيكرش افتاد گفت
آفت پژمردگي نزديك او
دشت درياي تپش آهنگ نور
سايه ميزد خنده تاريك او
 
بالا