fardin59
Registered User
- تاریخ عضویت
- 18 مارس 2006
- نوشتهها
- 1,134
- لایکها
- 75
فروزان ستاره زیبا و تنهای سینمای ایران از گرفتاری هایش حرف می زند
چاپ شده در مجله سپید و سیاه/شماره 956/بهمن 1350- فروزان ستاره زیبای سینمای ایران سال هاست که تنهاست و تنهایی یک زن جوان و قشنگ، یعنی دردسر، یعنی گرفتاری، و مضمون کافی برای شایعه سازها. حرف های فروزان شنیدنی است. او هنگامی که از دردهایش می گوید در هر کلامش غم و خستگی احساس می شود. یک زن وقتی از شوهرش جدا شد فقط یک بیوه است. ولی اگر بیوه ای هنرپیشه سینما گردید باید او را تیره روز نامید و من از جمله چنین موجوداتی هستم که در سینما فعالیت می کنم. از روزی که مردم کار مرا تایید کرده اند. هر چند گاه شایعه ای در مورد من ورد زبان ها می گردد و هر روز هزار مضمون برایم کوک می کنند و بعضی از مطبوعات هم با پیش کشیدن مسائل خصوصی زندگیم، سوژه در اختیار شایعه پردازها می گذارند.
اگر بخاطر حرفه ام و بعلت بازی در فیلم با یکی از هنرپیشگان مرد سینما گرم بگیرم. شایعه عشق آتشینم! مثل برق همه جا پخش می شود و اگر درباره بازیگری یکی از هنرپیشگان مرد اظهار عقیده کنم. باز هم حرف های مرا با هزار تفسیر و تعبیر می سنجند و به آن رنگ های مختلف می دهند.
مردم نمی دانند فروزان شاد سینما یک زن دردمند است که حتی اختیار این را ندارد از ته دل بخندد و یا گاهی افسرده شود، من اگر سر حال و خندان باشم مرا سرمست از عشق خواهند خواند. اگر بعلت فعالیت مفرط مغموم شوم، مفارقت و جدایی را دلیل آن خواهند دانست.
وقتی که در خانه تنها هستم. بدون آنکه بخواهم، افکارم متوجه اینگونه مسائل می گردد و سخت معذبم می کند.
برای گریختن از این عذاب به موسیقی پناه می برم. اگر از این پناهندگی نتیجه ای نگرفتم بسزاغ دوستان می روم و در میهمانی ها شرکت می کنم. تازه آنجا هم راحت نیستم، مردها دور و بر من جمع می شوند تا بازیگری یا زیبائیم را بستانند و زنها از ترس اینکه مبادا شوهرانشان را مفتون خود سازم، آنها را از اطراف من پراکنده می سازند و به من خصمانه نگاه می کنند.
یادم می آید در یکی از میهمانی ها مردی که شصت سال شیرین داشت، کنار من آمد و از قشنگی من حرف زد و از فیلم های آینده ام پرسید. هنوز نتوانسته بودم پاسخی به سئوالاتش بدهم که همسرش آمد دستش را گرفت و گفت: بیا بریم، خجالت نمی کشی با این زن.... حرف می زنی.
یک زن بی شوهر و در عین حال جوان اگر کارش به بازیگری بکشد، خیلی رنج خواهد برد، دنیای پرسکوت تنهائی زنها و مردهای عادی اگر رنج آور باشد، تنهایی جنجال آفرین و شایعه ساز ستارگان زیبای سینما کشنده است و این همان دردی است که مرا می آزارد
چاپ شده در مجله سپید و سیاه/شماره 956/بهمن 1350- فروزان ستاره زیبای سینمای ایران سال هاست که تنهاست و تنهایی یک زن جوان و قشنگ، یعنی دردسر، یعنی گرفتاری، و مضمون کافی برای شایعه سازها. حرف های فروزان شنیدنی است. او هنگامی که از دردهایش می گوید در هر کلامش غم و خستگی احساس می شود. یک زن وقتی از شوهرش جدا شد فقط یک بیوه است. ولی اگر بیوه ای هنرپیشه سینما گردید باید او را تیره روز نامید و من از جمله چنین موجوداتی هستم که در سینما فعالیت می کنم. از روزی که مردم کار مرا تایید کرده اند. هر چند گاه شایعه ای در مورد من ورد زبان ها می گردد و هر روز هزار مضمون برایم کوک می کنند و بعضی از مطبوعات هم با پیش کشیدن مسائل خصوصی زندگیم، سوژه در اختیار شایعه پردازها می گذارند.
اگر بخاطر حرفه ام و بعلت بازی در فیلم با یکی از هنرپیشگان مرد سینما گرم بگیرم. شایعه عشق آتشینم! مثل برق همه جا پخش می شود و اگر درباره بازیگری یکی از هنرپیشگان مرد اظهار عقیده کنم. باز هم حرف های مرا با هزار تفسیر و تعبیر می سنجند و به آن رنگ های مختلف می دهند.
مردم نمی دانند فروزان شاد سینما یک زن دردمند است که حتی اختیار این را ندارد از ته دل بخندد و یا گاهی افسرده شود، من اگر سر حال و خندان باشم مرا سرمست از عشق خواهند خواند. اگر بعلت فعالیت مفرط مغموم شوم، مفارقت و جدایی را دلیل آن خواهند دانست.
وقتی که در خانه تنها هستم. بدون آنکه بخواهم، افکارم متوجه اینگونه مسائل می گردد و سخت معذبم می کند.
برای گریختن از این عذاب به موسیقی پناه می برم. اگر از این پناهندگی نتیجه ای نگرفتم بسزاغ دوستان می روم و در میهمانی ها شرکت می کنم. تازه آنجا هم راحت نیستم، مردها دور و بر من جمع می شوند تا بازیگری یا زیبائیم را بستانند و زنها از ترس اینکه مبادا شوهرانشان را مفتون خود سازم، آنها را از اطراف من پراکنده می سازند و به من خصمانه نگاه می کنند.
یادم می آید در یکی از میهمانی ها مردی که شصت سال شیرین داشت، کنار من آمد و از قشنگی من حرف زد و از فیلم های آینده ام پرسید. هنوز نتوانسته بودم پاسخی به سئوالاتش بدهم که همسرش آمد دستش را گرفت و گفت: بیا بریم، خجالت نمی کشی با این زن.... حرف می زنی.
یک زن بی شوهر و در عین حال جوان اگر کارش به بازیگری بکشد، خیلی رنج خواهد برد، دنیای پرسکوت تنهائی زنها و مردهای عادی اگر رنج آور باشد، تنهایی جنجال آفرین و شایعه ساز ستارگان زیبای سینما کشنده است و این همان دردی است که مرا می آزارد