"sting like a bee"
در رشته ی بوکس می توانیم ضربات را به دو گروه تقسیم کنیم:
Straight punches یا مشت های مستقیم
Arcing punches یا مشت های کمانی و مورب
straight punch ها همان طور که از نام شان پیداست مسیر مستقیمی را طی می کنند، مثلا ضربه ی چپ مستقیم یا همان جب.
arcing punch ها شکلی دایره وار دارند. مانند ضربه هوک یا آپرکات.
اما تفاوت این دو گروه صرفا مربوط به "حرکت ظاهری دست" نیست. در واقع این تکینک ها اساس متفاوتی دارند.
بر خلاف چیزی که به نظر می آید، ضربات مورب نیروی خود را نه از بازو بلکه از چرخش بدن و انتقال وزنی که در نتیجه ی آن اتفاق می افتد می گیرند. بازوی فرد ضربه زننده صرفا انتقال دهنده ی نیرو خواهد بود، نه سازنده ی آن.
برای اجرای یک ضربه ی هوک در حالت گارد بایستید، بطوریکه دست چپ جلو قرار بگیرد.
در این حالت پاشنه ی پای عقبی باید کمی از زمین فاصله داشته باشد.
حالا برای ایجاد ضربه، هر دو پا را در جهت عقربه های ساعت به شکلی بچرخانید که پاشنه پای جلویی از زمین بلند شده و پاشنه پای عقب پایین بیاید (توجه کنید که وضعیت پاها به نسبت حالت اولیه معکوس شد).
در نتیجه ی این clockwise pivot، حالا انگشتان هر دو پای شما باید با زاوایه ای در حدود 30-45 درجه از استنس اصلی رو به عقب قرار گرفته است. به علاوه توزیع وزن تغییر کرده و سنگینی به پای عقبی منتقل می شود.
اما در ناحیه بالا تنه دقیقا چه اتفاقی می افتد؟
در ضربات مستقیم حرکت بدن و دست معمولا همزمانی دارند. اما این مساله در مورد ضربات مورب صدق نمی کند:
در حالیکه چرخش در ناحیه مفصل ران شروع شده است، برای کسری از ثانیه دست جلو را بی حرکت در برابر خود نگه می دارید. انگار دستتان را در جلوی بدنتان جا می گذارید. در واقع شما به مفصل ران تان تقدم می دهید و نه به دستتان.
در نتیجه ی چرخش ِ مفصل ران و بالاتنه، گرفتگی ای در ناحیه شانه احساس خواهید کرد. این یعنی شما به ماکسیمم چرخش در ناحیه ی شانه رسیدید. حالا زمانی است که باید ضربه را پرتاب کنید.
کش لاستیکی ای را در نظر بگیرید که آن را تا جایی که ممکن است کشیده اید و آماده ی رها شدن است، یا تیری که آماده ی پرتاب از کمان باشد؛ شانه و در نتیجه بازوی شما حالتی مشابه دارد.
درست زمانی که گرفتگی در ناحیه شانه را احساس کردید شانه تان را رها کنید و به بازو اجازه بدهید تا در امتداد ِ مسیر ِ چرخش بدن حرکت کند و به این ترتیب نیروی ذخیره شده را آزاد می کنید.
در صورتیکه دست از بدن سبقت بگیرد طبیعتا نمی توانید نیروی زیادی تولید کنید و ضربه بی خاصیت خواهد شد.
***
برویم سراغ محمد علی
جالب است بدانید که محمد علی در بیشتر مواقع، اصلا هوک نمی زد. در واقع او بجای هوک، به حریف "سیلی" می زد یا مثلا نوعی هوک کاذب. ضربات هوک و یا آپر محمد علی یکجور arm punching بودند و از مکانیزم صحیح ضربات مورب که توضیح شان در بالا آمد پیروی نمی کردند.
برای نمونه مبارزه ی محمد علی با حریفان کوتاه قامت و bobbing weaver مانند فلوید پترسون یا فریزیر را تماشا کنید.
محمدعلی در تمام طول مبارزه با حریف ِ In-fighter که تمایل دارد مبارزه را در رنج نزدیک دنبال کند، از ضربات هوک و آپر و ترکیب آنها استفاده می کند، در حالیکه حریف آسیبی نمی بیند. در واقع محمدعلی نه چرخش (pivot) و انتقال وزن انجام می دهد، نه از مفصل ران بهره می گیرد، او صرفا بازویش را تکان می دهد و سیلی می زند. ضربه های او تکنیکی و آسیب زننده نبودند، بلکه تاکتیکی و آزاردهنده بودند.
محمد علی در تمام دوران ورزشی اش حتی یک هوک درست و حسابی که منجر به ناک اوت شده باشد ندارد و این در حالی است که ضربات مورب اساسا نیرومند ترین ضربات بوده و قابلیت ناک اوت فراوانی دارند.
هوک، آپرکات و مشتقات آنها را می توان به یک پتک تشبیه کرد؛ سنگین و مخرب. یک هوک خوب و کامل که به ناحیه مناسبی هم اصابت کند به راحتی حریف را از پا در خواهد آورد. اما ضربه های سبک و سریع محمد علی را باید به "نیش" تشبیه کرد. نیش هایی که به طور تدریجی و طی راندهای طولانی حریفان قدرتمند او را از پا در می آوردند ...
ادامه دارد
استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است.
درود . بسیار خوب بود . در واقع انگار که داریم کل وزن بدن را روی مشت قرار میدهیم .