مشاهده پیوست 454707
حقيقت ناب
روزي يك گربه استاد يك ببر بود. گربه تمام تكنيك هاي نبرد و جنگيدن را به ببر آموزش داد.ببر تمام آموزشهاي مبارزه را به خوبي فرا گرفته بود
ببر روز به روز قوي و قوي تر ميشد تا جايي كه تمام تكنيكهاي مبارزان را ياد گرفته بود
ببر تمام حريفان خودش را شكست داد
ببر تمام حريفانش قدرتمندش را شكست داده بود اما فقط يك نفر ديگر باقي مانده بود تا اورا شكست دهد و تبديل به بهترين مبارز شود
او كه بود؟ بله استادش :گربه
ببر تصميم گرفت كه اورا بكشد تا تبديل به بهترين مبارز شود
يك روز صبح زود ببر گربه را به مبارزه دعوت كرد
ببر با غرور تمام به گربه حمله كرد
ناگهان گربه با يك حركت به بالاي درخت رفت و ببر ناتوان از اين كار غرش كرد و گربه با يك حركت از بالا چشمان ببر را كور كرد
ببر از درد به خود ميپيچيد و به گربه گفت اين چه حركتي بود؟
گربه گفت : اين آخرين تكنيكي بود كه به تو ياد ندادم
دوستان اميدوارم متوجه حرفم شده باشيد. ممنون از حسن توجه شما