این مطالب در پاسخ به دوست خوبم آقای سروش تهیه شد.
هنرهای رزمی چین
قسمت نهم
کونگ فو و فلسفه
بخش اول
روش های مبارزه خاص خاور دور نبوده و در مناطق مختلف دنیا، به حسب نیاز متدهایی برای جنگ و درگیری و غیره وجود داشته. یونان باستان، رم، ایران و بطور کلی خاور میانه، هند و آسیای مرکزی همه جنگجویان خودشون رو داشتن. اما اگر بر سر این موضوع توافق داشته باشیم که اصطلاح هنرهای رزمی به شکلی که امروزه بکار میره، همون شیوه های مبارزه در خاور دور هست، طبیعتا داریم از خاستگاه هنرهای رزمی حرف می زنیم؛ یعنی چین باستان.
قدمت هنرهای رزمی در چین باستان، چیزی در حدود چهارهزار سال تخمین زده میشه. در واقع علاقه ی چینی ها به هنرهای رزمی بسیار دیرپا هست و میشه گفت در کنار عناصری مانند فلسفه و عرفان، نجوم و هنر و پزشکی، هنر هنرهای رزمی هم حضور و تاثیری دائمی در تاریخ و فرهنگ چینی داشته. هنرهای رزمی اولیه در چین باستان با کاربرد های مختلف از جمله دفاع از خود و تمرینات نظامی بوجود آمدند. امروز برای ما مسجل هست که در حدود دویست سال پیش از میلاد هنرهای رزمی در چین، رسمی و شناخته شده بودند و تکینک های ضربه ای، قفل مفصل، گلاویزی، کار با سلاح، اجرای فرم و غیره رایج بوده.
اما تلاقی هنرهای رزمی با فلسفه و عرفان از کجا آغاز شد؟ برای توضیح این مساله ابتدا لازم هست مروری داشته باشیم بر مکاتب فکری در چین و سیر تاریخی اونها.
***
چینی ها مردمان فیلسوفی هستند. عصر طلایی اندیشه ی فلسفی در چین مابین سال های 600 تا 200 قبل از میلاد اتفاق افتاد (تقریبا مقارن با دوران طلایی اندیشه در یونان باستان). این دوره که به علت فراوانی مکاتب فکری به دوره "صد مکتب" معروف شد، در واقع جدالی تاریخی بود میان اندیشمندان مختلف از جمله منطقیون، سوفسطایی ها، اخلاقیون، عرفا، تاریخدانان و غیره.
از جمله آثار ارزشمند و معروف این دوره که امروزه هم به زبان های مختلف برگردان میشه و حتی در سده های اخیر الهام بخش خاصی فیسلوفان غربی بوده و هنوز هم هست، می تونیم این موارد رو ذکر کنیم: دائو ده جینگ (مهمترین اثر در زمینه دائوئیسم و منسوب به لائو زه یا استاد دان)، جوانگ زه (دیگر اثر مهم دائویی)، یی جینگ (کتاب تغییرات)، سالنامه ی بهار و پاییر (که بیشتر به اندیشه و اخلاق کنفوسیوسی می پردازه.) و ...
مهمترین و پر نفوذترین مکتب فکری در چین، از گذشته تا امروز، دائوئیسم (تائوئیسم) هست. دائوئیسم بی تردید، قدرتمندترین جریان فکری در میان چینیان بوده و در گذر زمان، چنان با تار و پود زندگی چینی در آمیخته، که شناخت جهان شناسی چینی بدون شناخت آیین دائو عملا ممکن نیست. دائو یک طریقت عرفانی، یک روش اندیشه، یک فلسفه و یک راه برای زندگی متعالی هست.
فهم دائوئیسم به دلیل ظرافت ها و پیچدگی های بسیار، اصلا کار آسانی نیست و من دوستان رو جدا بر حذر می دارم از اینکه بدون حوصله و سراسیمه (مثلا اینترنت یا کتابچه های راهنما و غیره) به سراغ این مکتب برن. چرا که اینطوری دوستان سردرگم خواهند شد و سوتفاهم ها و قضاوت های نادرست اتفاق خواهد افتاد. صرفا می تونم سرنخ هایی ارائه کنم برای مطالعه و تحقیق به دوستان و ...
در پست بعدی بخشی از ترجمه کتاب دائو ده جینگ رو انتخاب کردم با این توضیح که بنده در کار مترجم اررجمند این کتاب، دخل و تصرف هایی انجام دادم.