فلسفه تکنیکهای هنرهای رزمی چیست؟
یا
فلسفه متفاوت بودن سبکهای هنرهای رزمی چیست؟در اینجا منظور دلایل شکل گیری این هنرها نیست بلکه روشها ودلایل شکل گیری این روشها ست ومنظور از فلسفه هدف شناسی است.
فلسفه تکنیکهای هنر های رزمی ضربه ای
فرض کنیم دو فرد را به مانند دو نقطه A,B در نظر بگیریم حال فرد A می خواهد بر فرد B ضربه ای وارد نماید فرد B به چند شکل می تواند مانع وارد شدن ضربه A بر او و دفاع از خودش شود؟
1- سد کردن عضو ضربه زننده
2- منحرف کردن عضو ضربه زننده
3- کنار رفتن از مسیر ضربه
4- حمله به منبع قدرت ضربه زننده (یعنی خود فرد مهاجم)
5- گرفتن عضو ویا بدن ضربه زننده
به نظر من هرسبکی برای واکنش بر اساس یکی از این موارد تخصصی شده است.
1- در موردسد کردن روشهای دفاعی اندکی وجود دارد چون بکار بردن آن برای خود دفاع کننده خطرناک نیز هست وامکان اجرای روشهای زیادی برای این کار نیز وجود ندارد.
2- در مورد منحرف کردن عضو ضربه زننده این کار نیازمند استقرارهای نیرومند پاهاست بادامنه نشست زیاد پاها تا توانایی جذب ضربه وحفظ تعادل بدن وجود داشته باشد.
3- درمورد کنار رفتن ازمسیر ضربه در حال وارد شدن هم دقیقا نمی دانم شاید در بعضی از سبکهااز این نوع روش استفاده کرده باشند.
4- درمورد ضربه زدن متقابل به فرد ضربه زننده این کار نیازمند سرعت وعکس العمل زیادی است.
5-گرفتن عضو ویا بدن ضربه زننده باعث می شود که از روشهای گلاویزی استفاده شود که در آخر مطالب به آن می پردازیم.
حال به نظر من سبکهای مختلف رزمی شیوه دفاع وحمله آنهابر اساس انتخاب یکی از این روشها است.
براساس روش اول یعنی سد کردن عضو ضربه زننده فکر نمی کنم سبکی شکل گرفته باشدچون دامنه امکان استفاده موفقیت آمیز از آنها بالا نیست.
درمورد شیوه دوم یعنی منحرف کردن عضو ضربه زننده سبکهای زیادی وجود دارد که داشتن استقرارهای نیرومند پا بر روی زمین در هنگام دفاع و حمله از ویژگیهای آنهاست وجزو سبکهای هم خانواده هم قرار می گیرند.
در مورد روش سوم یعنی دفاع به روش کنار رفتن از مسیر حرکت ضربه هم ممکن است سبکهایی براساس این ویژگی وجود داشته باشد ویااساسا در روشهای دیگر ادغام شده باشد.
ودر مورد دسته آخر هم سبکهایی هرچند شاید کمتر از دسته دوم وجود دارد.
پس در نتیجه ما به سبکهایی با دوروش اصلی می رسیم :
1- سبکهایی با ویژگی منحرف کردن عضو ضربه زننده
2- سبکهایی با ویژگی حمله به منبع قدرت ضربه زننده
حال این پرسش پیش می آید که این دوسبک مختلف رادر سبکهای موجود چگونه میتوان تشخیص دهیم.
در این باره روشی که به نظر من رسید نحوه مشت زدن در این دو دسته کلی است:
1- در سبکهایی که بر اساس منحرف کردن عضو ضربه زننده هستند طی آن ضربه مشت کامل می چرخد وپشت دست رو به بالا قرار می گیرد که این موضوع براین اساس نتیجه گیری شده است که این گونه ضربات وقتی کارایی بیشتری دارند که با حمایت بدن و وجود استقرار های قوی وبا دامنه زیاد پا همرا ه باشند،مانند کاراته.
2- در سبکهایی که در مشت وارده پشت دست رو به بیرون قرار می گیردجزو سبکهایی هستند که فلسفه آنان براساس حمله هستند که به جای قدرت سرعت ضربه زدن مورد توجه قرار می گیرد،مانند وینگ چان.
تذکر:بر اساس روش کنار رفتن از مسیر حمله هم ممکن است سبکهایی باشند که بدلیل نداشتن منابع مطالعاتی چیز زیادی در این مورد نمی توانم بگویم اما شاید سبکهایی که بر اساس مانور بدن طراحی شده باشند در این دسته قرار بگیرند مانند سبک باگواچوان ویا پاگوا چوان که در این سبک فرد باگوا کار بر روی محیط دایره ای حرکت می کند که فرد متخاصم در مرکز آن قرار دارد وفرد باگوا کار سعی می کند با مانور در سمت چپ ،راست وگاهی پایین موقعیت خود را نسبت به حریف تغییر دهد ومی شود گفت پاگواچوان هدف اصلیش فریب حریف ودور شدن ازمسیر حرکت حریف وغافلگیری اوست. البته اینجا پرسشی ایجاد می شود آن هم اینکه آیا به این وسیله می توان با چند نفردرگیر شد وبه عبارتی آیا فرد باگوا کار دچار کمبود زمان وفضا در مبارزه از چند جهت نمی شود؟
البته درمورد هنررزمی ضربه ای مبتنی بر گرفتن عضو ضربه زننده میتوان به سبک مانتیس یا آخوندک اشاره کرد.
درمورد چهار روش واکنش به حمله حریف به این موضوع باید توجه شود که شما از هر روشی که برای واکنش استفاده کنید مجبور هستید که بقیه واکنش خود را چه حمله وچه دفاع با توجه به محدودیتهایی که به دنباله انتخاب اول داشته اید ادامه دهید وبه همین دلیل هم من معتقد هستم که در سبکهای دفاعی از مشت پیچشی استفاده می شود چون با استقرارهای نیرومندهماهنگی دارد ودر سبکهای حمله ای از مشت چکشی استفاده می شود که وابسته به استقرارهای بادامنه زیاد پا نیست ومی توان آن را در شرایط سبکتر وضعیت بدن بر روی زمین مورد استفاده قرارداد.
بنابر این سبکهای هم خانواده سبکهایی هستند که بدلیل واکنش یکسان در اولین حرکت دارای واکنشهای مشابه در حرکات بعد هستند بنابراین دارای استراتژی مشابهی در جنگیدن هستند.
واساسا هر هنر رزمی را باید با فلسفه مبارزه اش به هنرجو آموزش داد.
نکته 1:کسی که سبکی رایاد می گیرد می تواند سبکهای دیگر هم خانواده آنرا هم یاد بگیرد.
نکته2:بدلیل تفاوت فلسفه دفاع وحمله ممکن است کسی که سبکی که غیر هم خانواده سبک اوست را برای یادگیری انتخاب کند موفقیت چندانی کسب نکند ودچار نوعی تضاد وتردید در تعیین راهبرد(استراتژی)(نقشه) مبارزه شود.
نکته3:سبک زندگی فرد می تواند بر انتخاب سبک او ویا حتی سبک او بر سبک زندگی او تاثیر گزار باشد سبکهای دسته دوم یا دفاعی افراد محافظه کار ویا کسانی را می خواهد که از لحاظ شغلی دارای چنین ویژگیهایی باشند ودسته چهارم یا سبکهای حمله ای افرادی را می خواهد که دارای شغل هایی باشند که به همان ترتیب دارای ویژگیهای جسورانه تری باشند.به هر حال انتخاب سبک فکر کنم که بر روی شخصیت و روحیات فرد اثرگزار باشد،وبد نیست که برای افرادی که دارای شغلهای مشخص شده هستند و شغل آنها تعیین ومشخص شده، ازسبکهای مشابهی استفاده کنند،تا شیوه حل مسئله در هردو مشابه هم باشد ودر نتیجه کارایی بالاتر رود.
به طور کلی فکر می کنم کسانی که فرمانده هستند بهتر است سبکهای حمله ای وکسانی که فرمان پذیر هستند سبکهای دفاعی را یاد بگیرند. مثلا افرادی که در شغل های امنیتی هستند که شرایط ایجاب می کند فرد در هنگام ماموریت خود تصمیم بگیرد مانند نیروهای اطلاعاتی وجاسوسان سبکهای سرعتی با شرایط آنان سازگارتر است وکسانی که مامور دفاع از موضع خاصی هستند مانند نگهبانان سبکهای دفاعی یا قدرتی برای آنها بهتر جواب می دهد.
البته این موضوع قابل ذکر است که دفاع در سبکهای حمله ای برای باز کردن دفاع حریف در حین پیشروی مورد استفاده قرار می گیرد.
در مورد سبکهای حمله ای می توان به وینگ چان ،زاچوان و تان تویی که در کتاب ووشو در میان مسلمانان چین به آن اشاره شده نام برد.که وینگ چان برای مبارزه از فاصله نزدیک،زاچوان برای مبارزه از فاصله متوسط وتان تویی برای مبارزه از فاصله دور طراحی شده است.
ودر ضمن اگر هنر رزمی مثلا دفاعی مانند کاراته (مانند کیوکوشین) براساس این فلسفه آموزش داده نمی شود به معنای درست نبودن وعدم انطباق آنان نیست.
نکته: بهترین کار برای بررسی درستی این فرضیات درباره فلسفه هنر های رزمی ضربه ای ،بررسی کاتاها ویا فرمهای این هنرها است تا ببینیم که آیا نکات و روشهای گفته شده در آنها صادق است ورعایت می شود یا نه؟
سبک شناسی
بر اساس مطالبی که در مورد فلسفه هنرهای رزمی آمد می توان بحثی را باز کرد با عنوان سبک شناسی که طی آن فلسفه سبکهای مختلف را مشخص وچگونگی اجرای آن فلسفه رادر آن سبک مشخص کرد،یعنی ابتدا مشخص کرد که سبک مورد نظر از کدام روش مبارزاتی دفاعی ویا حمله ای استفاده می کندو سپس ویژگیهای آن سبک رایعنی ا-روش حمله2-روش دفاع 3- روشهای تقویت بدن در مقابل ضربات وارده به بدن4-روشهای افزایش قدرت بدنی.5-روشهای حفظ سطح انرژی را مشخص کرد.
وبه نظر می رسد که سبک تای چی چوان موارد 3 و 4 را دارا نمی باشد واین موضوع شاید باتوجه به چندگانه بودن استراتژی مبارزه در این سبک ،نشان دهنده مکمل بودن این سبک برای سبکهای دیگر است تا کسانی که در سبکهای دیگر مبتنی بر یک استراتژِی مبارزه ای خاص به مهارت دست یافته اند برای تکمیل مهارت مبارزاتی خود در عرصه عمل مبتنی بر استراتژیهای چند گانه از این سبک استفاده کنند. چرا که گفته می شود در این سبک در هنگام حمله و پیشروی حریف دفاع باید کرد و درهنگام دفاع حریف و عقب نشینی او حمله.
دو نکته را من دراینجا تذکر بدهم که
1-این فلسفه یابی بر اساس مبارزه درشرایط مرگ و زندگی بوده است و آن هم در برابر حریفی ماهر نه در شرایط مسابقه .
2-فرض اساسی در اینجا این بوده است که بدلیل کمبود زمان برای واکنش نشان دادن در برابر حریف در شرایط مرگ وزندگی آن هم در برابر حریفی که مهارت زیادی دارد واکنش نشان دادن دربرابر او در واحد زمان اهمیت اول را دارد ودر اینجا هرحرکتی که ما برای واکنش اول در برابر حریف استفاده کنیم بدلیل کمبود زمان در چنین شرایطی ما مجبور به ادامه همان طرح اول خود خواهیم بود چون دیگر زمان کافی در برابر چنین حریفی برای تغییر استراتژی و یا راهبرد در اختیار نخواهیم داشت.وگرنه در یک مبارزه مسابقه ای یادر برابر حریفی ضعیف تر که خطری برای ما ندارد چنین استراتژی لزوما واجب نیست.وممکن است این پرسش پیش آید که حال که به دلیل افزایش امنیت اجتماعی دیگر چه نیازی به هنر های رزمی است ویا فلسفه های هنر های رزمی که به نظر من دیگر منطق حاکم بر این هنر ها است که می تواند برایرزمی کار وجالب وزیبا باشد و او راترغیب برای یادگیری این هنرها کند.
درمورد فلسفه هنر های رزمی واستراتژی هنرهای رزمی باید بگویم که:الف - جهان بینی یک فرد استراتژی مبارزه ای یک فرد را مشخص می کند اگر جهان بینی یک فرد دیدگاه جسورانه ای به او دهد استراتژِی او حمله ای خواهد شد واگر به موارد اخلاقی اهمیت بیشتری دهد وبه نوعی موضع گیری محافظه کاری داشته باشد استرا تژِی او دفاعی خواهد بود.ب- نوع استراتژِی ، نوع تکنیک یا فن را مشخص می کند.ج- نوع فن طرز ایستادن را بر روی زمین برای آن فرد تعیین می کند.
در ضمن به نظر من اگر این فلسفه درست باشد کمک زیادی می تواند به استاندارد شدن هنر های رزمی وآموزش آن شود و می تواند جلوی سواستفاده از پیچیدگی های فعلی هنر های رزمی را بگیرد و فکر می کنم کسی که فلسفه هنر رزمی مورد علاقه خود را نمی داند مانند کسی است که زمین را می کند ولی نمی داند که می خواهد جای آن جاده بسازد ویا خانه ونمی داند که با چه کیفیتی باید این کار را انجام دهد.
این استاندارد سازی هنرهای رزمی بزرگترین فایده حاصل از ایده های این نوشته ها است واین استاندارد سازی نه بر اساس تکنیکهای یک سبک بلکه بر اساس استراتژیهای یک سبک قابل انجام است که آن استراتژی هم بر اساس انتخاب یکی از استراتژیهای یک مبارزه که در ابتدای این نوشته ها به عنوان مبارزه A باB بیان شده است به عنوان استراتژی اصلی قابل انجام است و اگر این تقسیم بندی واستاندارد سازی درست باشد انقلابی در فهم واستفاده ازاین هنرها ایجاد می کند.
واین استانداردسازی مبتنی بر 4 فرض بنا شده است:
1 ما برای مبارزه رزمی ضربه ای 4(چهار)راه برای مبارزه کردن داریم.
2 هرکدام از این چهار راه نیازمند یک نوع استقرار مخصوص است.
3 هرکدام از تکنیکها و ضربات مشت نیازمند یک نوع از استقرارهای پاها بر روی زمین است.
4 درنتیجه هر کدام از ضربات مشت نشاندهنده انتخاب یک نوع از استراتژیهای مبارزه از بین این پنج روش مبارزه است.
وفکر میکنم درمورد این فرضها نکته کلیدی درشناسایی استراتژی سبک فرض سوم باشد که اگر درست باشد این مقاله درست است وممکن است این پرسش پیش آید که در کاراته هم ما دارای استقرارهای کوتاه هستیم که طی این استقرارها مشت معمول کاراته چون دارای استقرار بادامنه زیاد پا نیست قابل اجرا نیست پس چطور می توان گفت که کاراته سبک دفاعی است ودارای ویژگیهای حمله ای نیست چون ما گفته بودیم که دفاع نیازمند استقرار بادامنه زیاد پا بر روی زمین است در جواب باید گفت که فنونی که کاراته برای مبارزه از فاصله نزدیک دارد برای قدرت گیری همچنان وابسته به استقرار های محکم پا برروی زمین است یعنی مفاصل رانی که نیازمند استقرار محکم هر دوپا بر روی زمین است چه در حمله که بیشتر فنون از کناره های کاراته باز شروع می شود وقدرت گیری آن وابسته به انتقال قدرت عضلات رانها وکمر است وچه در دفاع که باز باید بوسیله همین عضلات حمایت شود حتی در نشستهای کوتاه ولی در وینگ چون که مشت سه اینچی آن مشهور است تنها قدرت کتف و آرنج رزمی کار دخالت می کند که برای حمله کردن به دلیل سرعت بالا وصرفه جویی در زمان مورد استفاده قرار می گیرد درضمن در فاصله کم در کاراته معمولا در گیری به استفاده از فنون گلاویزی اینطور که من در کاتاها دیده ام منتهی می شود در نتیجه باید گفت که در استقرارهای بادامنه کوتاه پاها در کاراته ما تکنیک وفنی در کاراته نداریم که اجرای آن منوط به قدرت گیری واستفاده از استقرار بر روی زمین نباشد.ولی فنون مشت چکشی حتی در هنگام پیشروی یک پا که کاملا بروی زمین نباشد قابل استفاده می باشد هرچند که در لحظه آخر باید دو پا بر روی زمین قرار بگیرید البته این مشت نسبت به مشت پیچشی قدرت کمتری دارد ولی در عوض با سرعت بیشتری اجرا می شود ودر مشت پیچشی اگر دو پا کاملا درتمام مراحل عملیات بر روی زمین نباشد مشت پیچشی از قدرت لازم بر خوردار نخواهد بود چون دیگر قدرت عضلات ومفاصل رانها به کمر وسپس به دستها منتقل نخواهد شدو باز چون فرد دفاع کننده ابتدا باید دفاع کند که استقرار محکمی باید داشته باشد وسپس باید بدون فوت وقت حمله کند که دیگر بعد از یک دفاع موفق نیازی به تغییر نشست پاها نیست چون در آن صورت وقت تلف می شود وحمله کننده نیز فرصت فراریا ضربه مجدد پیدا خواهد کرد ودر ضمن به این نکته توجه داشته باشید که کسی که می خواهد حمله کند لازم است که سرعت زیادی برای کاهش فرصت عکس العمل حریف دربرابر حمله خود داشته باشد چون وقتی به حریف حمله می کند بدن خود را در برابر وارد شدن ضربه حریف قرار داده است بنا براین استقرارهای زمان بر این فرصت را به حریف می دهد تا فرصت واکنش لازم را بدست بیاورد ودراستقرار دینامیک باید فنون هماهنگ با این استقرار را داشته باشد که مشت چکشی است و مشت پیچشی هم هماهنگ با استقرارایستا یا استاتیک است که مختص سبکهای دفاعی است که باعث تولید بیشترین و سریعترین ضربه در این استقرار است.
پس بنابراین هراستراتژی مبارزاتی نیازمند یک نوع از ایستادنهای دینامیکی یا استاتیکی است که در هرکدام از این نوع ایستادنها یک نوع روش مشت زدن قابل اجرا است.
چند نکته درباره هنرهای رزمی
1- نکته ای که در مورد سبکهای دفاعی قابل مطرح کردن است این است که سبکهای دفاعی همانند فلسفه سبکهای نرم به دنبال استفاده از انرژی حریف هستند به این صورت که اجازه می دهند با حمله کردن حریف وبر اساس حرکت وموقعیت حریف طرح ریزی مبارزه خود را انجام دهند .ودر ضمن اگر یک کاراته کار که به نظر من این سبک بر اساس اصول سبکهای دفاعی طراحی شده است اگر بخواهد که حمله کننده باشد احتمالا باید به دلیل سرعت کم ویا زمان بر بودن اجرای فنون کاراته ، خود را برای ضربه خوردن آماده کند مانند کیوکوشین،ومن فکر می کنم که سبکهای دفاعی و سبکهای نرم به درد مبارزه باجمعیتهای زیاد بیشتر می خورد چون درهنگام دفاع مغزو بدن انسان بدلیل سپردن طراحی مبارزه به حریف بیشتر انرژی ذخیره می کند.
2-هنر های رزمی باید دارای چه ویژگیهای فنی باشند؟
ا-روش حمله2-روش دفاع 3- روشهای تقویت بدن در مقابل ضربات وارده به بدن
4-روشهای افزایش قدرت بدنی.5-روشهای افزایش حفظ وگسترش انرژی برای حفظ انرژی در مبارزات.
3 - ذن چیست؟کنترل بدن وانسان توسط ذهن را ذن می گویند،که در اینجا برای ایجاد چنین حالتی من 3 اصل رفتاری زیر را پیشنهاد می کنم:
1-برای خودتان ارزش قایل شوید.
2-برای دیگران هم ارزش قایل شوید.
3-ازدیگران انتظار داشته باشید برای شما ارزش قایل شوند.
4- تفاوت سبکهای چینی وژاپنی در چیست؟
در سبکهای ژاپنی توجه اصلی به کاربرد فنون بوده است ولی در سبکهای چینی فلسفه در شکل گیری این سبکها موثر وتاثیر گزار بوده است.
5- در بوکس غربی روشهای دفاعی وجود ندارد وبوکسور برای دفاع از خود بیشتر از هر چیزی نیازمند استفاده از فکر خود است وروش دفاع بیشتر عبارت است ازجاخالی دادن ومسدود کردن ضربه وارد شده به سر وگردن بوسیله ایجاد مانع بوسیله ساعدها است، البته این سبک بیشتر در دسته سبکهای حمله ای قرار می گیرد.
6- آیا ورزش رزمی دوستانه داریم؟ کشتی
7- چرا می گویند هنر رزمی؟چون فرد برای بکار گیری این فنون نیازمند رسیدن به مرحله بالایی از توانایی ذهنی است،جون هنر تکامل ذهنی است که عینیت یافته است بر عکس علم که انسان صورت خارج از ذهن را بر ذهنش منقوش می کند ودر هنر رزمی هم انسان آن تکامل ذهنی را که بر اساس تفکر وتمرین بر ذهنش نقش بسته است را در معکوس آن یعنی هنر از ذهن به عین انتقال می دهد.
8- دلایل شکل گیری این فنون رزمی چه بوده است؟
1-آمادگی جسمانی. 2- دفاع از خود ودر مراحل پیشرفته تر احتمالا جنبه هنری آن هم موثر بوده است.
البته در زمان حاضر بدلیل افزایش امنیت اجتماعی نیاز به این ورزشها کمتر احساس می شود به همین دلیل عده ای از رزمی کاران سعی کرده اند که مسابقاتی شکل دهند که فرد بتواند عملا از فنون خود استفاده کند یعنی روشهای غیر کنترلی مانند فول کنتاکت واز این قبیل ولی به نظر می رسد سبک کیوکوشین به دلیل فلسفی چنین روشی را مورد استفاده قرار داده است چرا که موسس آن معتقد بوده است با ایجاد سختی، که روح وجسم انسان با آن در گیر شود می توان به حقیقت با آرامش درونی دست یافت واسم آنرا هم کیوکوشین به معنای راه حقیقت گذاشت همانطور که خود به مدت 3 سال در کوه وجنگل و به تنهایی وقت برای خودسازی اش صرف کرد که به هر حال این سبک براساس دید گاههای خاص آن شکل گرفت.
9- دلیل تنوع زیاد در سبکهای دفاعی چیست؟ یکی از دلایل آن احتمالا پیدا کردن روشهایی بوده است که بتوان با آن روشها سرعت ضربه زدن را در دفاع و حمله افزایش داد.
10- چگونه می توان به هنر رزمی دست یافت؟ بیشتر از هر چیزی بوسیله تمرینات ذهنی که به عنوان کاتا یا فرم نامگزاری شده اند،چرا که رفتار انسان تابعی از فکر اوست وکاتا یا فرم هم برای تربیت فکر انسان ایجاد شده است.
11- سبک وینگ چان چگونه شکل گرفته است؟
با توجه به اینکه این سبک بر اساس دفاع شخصی شکل گرفته است ویا سبکی که براساس نیروی کم بتواند توسط زنان هم به عنوان روش دفاع شخصی مورد استفاده قرار بگیرد به همین دلیل اگر تصور کنیم که دو نفر از فاصله نزدیک در مقابل هم قرار بگیرند که فاصله دفاع شخصی است ، در این صورت فضای بین آن دو نفر کم و امکان دیدن ضربه در حال وارد شدن به بدن وجود ندارد بنابراین در اینجا باید آن دو نفر ضربات همدیگر را احساس کنند واساسا بیشتر از اینکه به فکر دفاع باشند باید به فکر حمله باشند که این موضوع را می توان با قرار گرفتن در مقابل فرد دیگری از فاصله نزدیک درک کرد.
12- یکی ازانتقاداتی که من نسبت به کتاب های آموزش فرم در رشته های رزمی چینی دارم این است که این کتابها فرم را به شکل یک رقص آموزش می دهند یعنی صرفا مسیر حرکت را شرح می دهند نه هدف حرکت که شاید بر اساس رفتار باقی مانده از دورا ن گذشته است که اساتید سعی می کردند روشها وفنون خود را پنهان و مبهم نگه دارند.
13- چرا درمسابقه های سبک کیوکوشین از مشتهای کوتاه استفاده می شود؟
چون مشت بلند را انسان بیشتر در لحظات احساسی وبر نقاط حساس بدن مانند سر وگردن که در مبارزات قدغن است می زند ودر این مسابقات بجای اجرای صحیح فن قدرت بالای بدنی عامل تعیین کننده است.
14- اگر در سبکهای دفاعی حریف حمله نکند چکار باید کرد؟
اگر حمله نکرد که خوب مبارزه دیگر جایز نیست اما اگر در شرایطی بودیم که اجبارا باید مبارزه می کردیم ابتدا باید خود را به حریف نزدیک کنیم تا حریف تحریک شده وبه ما حمله کند وسپس به او حمله کنیم واگر باز هم حریف به ما حمله نکرد اینجا دیگر چون فاصله نزدیک است ما می توانیم حمله کنیم چون موقعیت نزدیک بدن خود یک حمله است.
15- در مبارزات مسابقه ای غیر کنترلی روش مبارزه باید چگونه باشد؟
1-حفظ سطح انرژی که بیشتر این کار را ذهن انسان می تواند انجام دهد وبعد تمرینات مربوط به آن که البته این حفظ انرژی بیشتر بوسیله داشتن انتظار منطقی از مبارزه وفرایند آن تحت قوانین مسابقات ایجاد می شود.2-قدرت تحمل ضربات حریف چرا که در اینجا امکان زدن ضربه ای که کار را سریع تمام کند نیست. 3-قدرت بدنی
4-فنون حمله 5- فنون دفاع.
اساسا به نظر من هر گونه مبارزه ومسابقه ای نمی تواند اصول سبکهای رزمی را در انسان ایجاد کند،چون همه آنها محدودیت زا هستند واساسا به نظر من کاتا یا فرم از نظر تربیتی از هر چیز دیگری اثر بیشتری دارد به شرطی که همراه با هدف حرکت آموزش داده شود .البته در سبک کیوکوشین هدف از مبارزه از بین بردن ترس درونی و مواجه با سختیها وخودسازی است که به هرحال می تواند دارای این اثر باشد.
به نظر من سبکهای حمله ای جواب بهتری در مسابقات به دست می دهد چرا که به دلیل قوانین مسابقات امتیاز آوردن وحمله کردن الویت اساسی داردکه با فلسفه حمله کردن سبکهای حمله ای هماهنگی بیشتری دارد در حالی که در سبکهای دفاعی بعداز دفاع باید حمله تعیین کننده ای را طرح ریزی کرد که بدلیل قوانین مسابقات امکان اجرای این نقشه کمتر وجود دارد.
16 – بکارگیری وینگ چون در عمل به دلیل فنونی که از فاصله نزدیک بکار برده می شود در برابر فاصله متوسط و دور نا کارآمد است وباید دو سبک دیگر ژاچوان و تان تویی هم برای مبارزاهای دور تر یاد گرفته شوند.
17- نکاتی درمورد استراتژی ،تاکتیک و فن یا تکنیک
1- استراتژی یعنی نقشه حل مشکلات که از مقایسه بین وضع موجود با وضع مطلوب بدست آمده است.2- تاکتیک یعنی ترتیب اجرای فنون یا همان تکنیکها برای اجرای استراتژی با توجه به موقعیت موجود.3- تکنیک یا فن یعنی اعمالی که ما برای رسیدن به یک اثر مشخص از خود نشان می دهیم.اما درمورد نحوه آموزش این موارد باید گفت که آموزش این موارد در کاتا یا فرم آموزش داده می شود ودرحقیقت آموزش کاتا یعنی آموزش تاکتیک یا ترتیب اجرای فنون در موقعیتهای مختلف چه ازنظر فاصله ،زاویه و تعداد وسلاح آنان می باشد.وکاتاهای مختلف در حقیقت یعنی آموزش تاکتیکهای مختلف.اما اشکال شما ممکن است بر این اساس گرفته شود که در مبارزه ممکن است انسان از نظر عوامل شکل دهنده یک مبارزه از قبیل نفرات،مهارت و سلاح آنان با شرایطی روبرو شود که استراتژی کلی یک سبک جوابگو نباشد که این ایراد شما می تواند درست باشد و من فکر می کنم که سبکهای نرم ویا حداقل تای چی چوان برای مبارزه بر اساس چندین استراتژِی مبارزه تعیین شده است به این ترتیب:
یک نکته که درباره سبک تای چی چوان قابل مطرح کردن وتفکر است این است که این سبک شاید دارای هردو جنبه سبکهای دفاعی و حمله ای باشد چون در این سبک مبارز در هنگام حمله حریف دفاع می کند و در هنگام دفاع حریف حمله حداقل در کتابها این استراتژی برای این سبک گزارش شده است وبه این دلیل روش آموزش وحرکت این سبک نرم است چون در این سبک مبارز مجبور است که دارای انعطاف پذیری در واکنش باشد که این انعطاف پذیری ایجاب می کند که مبارز بدن نرم و انعطاف پذیری برای پیدا کردن شرایط تغییرو واکنش بر اساس ذهن مبارز باشد که بر اساس طرح حریف ریخته شده است در این شرایط مبارز استراتژی دفاعی ویا حمله ای و گاهی اوقات گلاویزی را دارد که باید بدن نرم وسیستم عصبی ،عضلانی،جریان خون وتنفس آرام وکاملا تحت کنترل ذهن باشد تا بتواند در هنگام تغییر استراتژی واکنش لازم توسط بدن در زمان مورد نظر را پیدا کند.به طور کلی سبکهای نرم به این دلیل نرم خوانده می شوند که مبارز بدلیل انعطاف پذیری در استراتژی مبارزه باید دارای بدن انعطاف پذیر ،تحت کنترل و آرام شده ای توسط ذهن را داشته باشد تا طی آن بتواند استراتژی خلاقانه و متنوعی را در هنگام مبارزه اعمال نماید.
فلسفه هنر های رزمی گلاویزی
در اینجا هدف بر هم زدن تعادل حریف است وما دونوع تعادل داریم:
1- تعادل پویا یا دینامیک.
2- تعادل ایستا یا استاتیک.
تعادل پویا تعادل بدن بر روی پا هایش است و تعادل ایستا تعادل انسان به طور طبیعی است یعنی تعادل انسان در حالتی که بدن انسان را تشکیل می دهد مانند تعادل مفاصل و نقاط فشاری.
ودر عمل ممکن است از هردو تعادل پویا وایستا برای برهم زدن تعادل حریف استفاده کرد.
درمورد استفاده از روشهای گلاویزی در برابر ضربات حریف این موضوع قابل ذکر است که شما باید خود را هم جهت و هم سرعت ضربه حریف کنید چرا که در غیر این صورت ممکن است نتوانید حریف را کنترل و فنون خود رابر روی اواجرا کنید که باعث آسیب دیدگی شما می شود به طور مثال اگر دیده باشید بدل کاران برای پرش از یک خودرو به خودرو دیگر ابتدا دو خودرو را هم سرعت و هم جهت هم قرارمی دهند و سپس عمل انتقال و پرش بر روی خودرو دیگر را اجرا می کنند ودر فنون گلاویزی هم باید به همین شکل عمل کرد تا بتوان حریف راکنترل کرد که به این راهبرد در فنون گلاویزی استفاده از انرژی حریف گفته می شود.
واز ورزشهای گلاویزی می توان از 1-آیکیدو2-جوجیتسو3-جودو4-کشتی نام برد.
دربحث مبارزه های گلاویزی بحث تعادل ایستا و تعادل پویا باعث افزایش تمرکز و خلاقیت در یادگیری این فنون می شود.
البته باید بگویم که من چون تجربه و مطالعه ای در مبارزات با سلاح ندارم نمی دانم که فلسفه مبارزاتی آنها چگونه می تواند باشد؟ولی شاید احتمالا این طور که حدس می زنم شیوه ایستادن در حالت با سلاح و بی سلاح یکسان است احتمالا باید دید که درهرکدام از این حالتهای ایستادن چه نوع سلاحی وبا چه استراتژی بکار می آید؟
روش تحقیق و گسترش این ایده ها
یکی از کارهایی که می توان در مورد این ایده ها انجام داد این است که در مورد : - 1 فرضیه ها ی این ایده ها راستی آزمایی کرد. -2 از یک متخصص بیو مکانیک برای تحلیل این فرضیه ها و تفاوت سرعت و قدرت در هرکدام از این حالتها تحقیق علمی وتجربی انجام داد.ودر بخش سوم می توان وارد بحث سبک شناسی شدو بر اساس ویژگیهایی که هر سبکی باید داشته باشد کار را ادامه داد وبه این ترتیب کار را دنبال کرد:بر اساس مطالبی که در مورد فلسفه هنرهای رزمی آمد می توان بحثی را باز کرد با عنوان سبک شناسی که طی آن فلسفه سبکهای مختلف را مشخص وچگونگی اجرای آن فلسفه رادر آن سبک مشخص کرد،یعنی ابتدا مشخص کرد که سبک مورد نظر از کدام روش مبارزاتی دفاعی ویا حمله ای استفاده می کندو سپس ویژگیهای آن سبک رایعنی ا-فنون(تکنیک) حمله2- فنون دفاع 3- فنون تقویت بدن در مقابل ضربات وارده به بدن4- فنون افزایش قدرت بدنی.5- فنون حفظ سطح انرژی را مشخص کرد.
در پایان باید بگویم که تمامی این مطالب بدرد مبارزه واقعی می خورد وگرنه در مسابقات ورزشی این استراتژیها اساسا کاربرد ندارد،بطور مثال چگونه می توان گفت در مسابقات کمیته کاراته کنترلی که هردو مبارز حمله همزمان انجام می دهند این فلسفه کاربرد دارد ویا درمسابقات کیوکوشین کاراته وقتی نمی توان بر روی سرو گردن حریف ضربه وارد کرد شرایط مبارزه واقعی فرض شده است ودر خود کاتاهای کاراته معمولا به یک حریف تنها یک ضربه وارد می شود چون یک ضربه استاد واقعی تمام کننده است البته هدف این نوشته غیر از پژوهش درباره یک موضوع استانداردسازی یک موضوع هم هست نه نشان دادن اینکه چگونه به حریفی آسیب زد که در فنون سبکهای مختلف درچهارچوب این چند استراتژی بیان شده است،ودر ضمن فکر می کنم که درصورت صحیح بودن این مطالب بسیاری از سبکهای چینی ویا هرکشوری از نابودی و فراموش شدن به دلیل گنگ بودن دلایل انتخاب روش مبارزاتی اشان حفظ می شوند.
فلسفه مبارزه با سلاح سرد
فکر می کنم مبارزه با اسلحه وداشتن استراتژی تهاجمی بودن یا نبودن با آن به :
1 - طول اسلحه( یک اسلحه بلندتر تهاجمی تر است)
2-فاصله بین مبارزها (فاصله بین دومهاجم تعیین کننده مقدار مانور اسلحه است که در فاصله کوتاه اسلحه کوتاهتر تهاجمی است و سلاح بلند دفاعی)
و3-مقدار فضایی که برای مانور بدن وسلاح در اختیار مبارزقرار می دهد.مثلا کوچک یا بزرگ بودن محیط مبارزه.
بنابراین داشتن آگاهی از مبارزه با نوع اسلحه متناسب با محیط مبارزه شرط داشتن آموزش صحیح و کاربردی با سلاحهای سرد است.
ودر ضمن سپر می تواند نقش فاصله وفضای مبارزه را در داشتن استراتژی حمله ای و یا دفاعی را در مبارزه کاهش دهد. که سپر در ژاپن مورد استفاده نبوده است ولی در چین را نمی دانم .
سپر می تواند بسیاری از استراتژیهای مبارزه را از بین ببرد.مانند نبرد رمیها بایونانیها که یونانیها از نیزه های بلند استفاده می کردند و رمیها از سپر های بزرگ به همراه شمشیرهای کوچک ،که نتیجه به نفع رمیها به دلیل از بین رفتن استراتژی حمله ای یونانیها تمام شد.
درمورد نوع سلاح های ایران باستان نمی دانم از چه نوع اسلحه ای استفاده می کردند.
شاهین نجف قلی زاده