• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

تا حالا عاشق شدی؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mohsen25

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
17 می 2007
نوشته‌ها
7,716
لایک‌ها
4,116
محل سکونت
Hell
تا حالا شده عاشق دختر بشی؟
بزار حرف بزنم رک تر بشی!

پیش خودت میگی اینه عشق تاریخی
ولی دافت با یه بچه مایه داره خواب دیدی!

:blink:
 

SepehrR

Registered User
تاریخ عضویت
24 جولای 2007
نوشته‌ها
577
لایک‌ها
34
محل سکونت
Karaj City
تا حالا شده عاشق دختر بشی؟
بزار حرف بزنم رک تر بشی!

پیش خودت میگی اینه عشق تاریخی
ولی دافت با یه بچه مایه داره خواب دیدی!
خیره.....
 

baroooon

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2011
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
13
تا حالا شده عاشق دختر بشی؟
بزار حرف بزنم رک تر بشی!

پیش خودت میگی اینه عشق تاریخی
ولی دافت با یه بچه مایه داره خواب دیدی!

:blink:

بابا داف کیلو چنده باید دنبال زن زندگی باشی:blush:
به این دافها نمیشه اعتماد کرد!اگه میشد که دیگه داف نمیشد!
 

IvY

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2010
نوشته‌ها
534
لایک‌ها
110
محل سکونت
هواپیما جیمبو
6 سال یکی رو دوست داشتم، نمیدونست، عقد کرد، بعد از 1 سال الان طلاق گرفته، نمیدونم چی کار کنم!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اون دیگه بدرد تو نمی خوره ، آیندت رو خراب نکن...
 

baroooon

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2011
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
13
6 سال یکی رو دوست داشتم، نمیدونست، عقد کرد، بعد از 1 سال الان طلاق گرفته، نمیدونم چی کار کنم!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب اگه خیلی به خودت مطمئنی برو جلو البته ببین قضیه طلاق چی بوده!
 

imaneln

Registered User
تاریخ عضویت
31 می 2011
نوشته‌ها
415
لایک‌ها
45
محل سکونت
Basement
من 2 بار عاشق شدم .
وقتی که اومد
و وقتی که رفت ..
 

criss21

Registered User
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2011
نوشته‌ها
158
لایک‌ها
40
تا حالا عاشق شدی؟ اگه شدی به عشقت رسیدی؟

خلاصه ی خیلی کوچکی از عشقم براتون میزارن - خلاصه که چه عرض کنم هیچیشو نگفتم - الان از هم جدا شیم فقط دوستیم گهگاهی اس ام اس میدیم!! ولی هنوزم پر احساسم!! از عشق من میشه یه تراژدی با کیفیت ساخت. هیچی کم نداره!

اره چجورشم نزدیک بود خودکشی کنم یه با هم فرار کنیم حتی توی خونه خالی هم بودیم بهم پیشنهاد هم داد اما من اصلا هوس نداشتم واقعا عاشقش بودم عاشق نگاهش بودم حاضر بودم تموم عمرم به چشاش خیره بمونم واقعا ارامش داشت!! دیوونش بودم اونم عاشق دیوونگی من شده بود!

2 سال با هم بودیم 5 سال عشق یکطرفه داشتم تا تونستم بهش بگم دوستش دارم
نیمه شبا میرفتم توی حیاط خونشون از پشت پنجره اتاقش تا صبح باهاش حرف میزدم
هر روز صبح پشت پنجره اتاقش گل رز قرمز خیلی خوشگل میزاشتم
هر روز صبح از فاصله خیلی دور تا دم مدرسشون دنبالش میرفتم ولی اون از من خبر نداشت
هر روز از اونطرف خیابون موقع تعطیلی مدرسشون رد میشدم نمیتونسم نگاهش کنم بازم از حس توی دلم خبر نداشت
تموم خاسگار هاشو بخاطر من جواب کرد
برام سخت بود تو چشاش نگاه کنم عمرا نمیتوستم بهش نگاه کنم 1 سال طول کشید تا برام عادی بشه به چشای خوشگلش خیره بشم
یه شب تا صبح رو فقط به چشای هم نگاه میکردیم صبح که داشتم برمیگشتم خونه گردنم گیر کرده بود
بوی خاصی که داشت همیشه به یادمه یجور بویی بود حس گرمای خونه رو میداد وقتی از هوای سرد بیرون وارد خونه میشید( شاید بگید چقدر عجیب!)
اتاقش بوی خودشو میداد ولی میگفت خودش این بورو احساس نمیکنه!
دیدید وقتی دلتون میگیره چجوری اه میکشید؟ تا یک ماه وقتی پشت خط به صداش گوش میدادم از دل شوریده ایی که داشتم سینم پر میشد برای اینکه احساس راحتری داشته باشم یه نفس عمیق میکشیدم
2 - 3 روز اول رو نمیتونستم پشت خط باهاش حرف بزنم فقط اس ام اس میدادم!
کف دستم عرق میکرد! قلبم وحشتناک ضربه میزد
خیلی دوس داشتم واسه یبارم که شده بتونم به صورتش نگاه کنم! نمیتونستم بهش نزدیک که میشدم ناخود اگاه نگاهم میوفتاد جای دیگه!نمیتونستم به چشاش نگاه کنم!

بعد از 7 سال شب قدر بود که از خدا خاستم تکلیفمو روشن کنه - اون شب که رفته بودم پیش خدا که دعا کنم خدایا مارو به هم برسون یه حس عجیبی داشتم که دلتنگ عشقم نبودم یه حس غریب داشتم که بهم میگفت راهم اشتباهه لای قرانو که باز کردم دیدم اره معنیه اولین ایه ی رو که اوردم بهم معلوم کرد که اشتباه عاشق شدم

اخه ما یه مشکل مشکل خیای بزرگ داشتی اونم خونواده هامون بود از زمین تا اسمون با هم فرق میکردیم خونوادش اونو مجبور میکردن زودتر ازدواج کنه پدرش بداخلاق بود و میخاست زودتر از خونه ی پردریش بره بیرون و شرایط برعکسش رو من داشتم یعنی نمیتونستم به این سرعت خودمو برای ازدواج اماده کنم خونواده هم رضایت نمیدادن به ازدواجم هم به دختره رضایت نمیدادن هم به خودم چون هنوز نه کار داشتم نه زندگی !!

اگه ازدواج میکردیم شاید اشتباه بزرگی رخ میداد ولی تنها مشکلی که داشت اینه که من هنوز بچه ام منظورم اینه که توانایی تشکیل خونواده و اداره زندگی و قبول کردن مسئولیت رو ندارم چون هنوز دانشجو ام و اگه بخام عاشق هم باشم اونم یه عشق اینجوری توی زندگیم افت میکنم واسه همین تصمیم گرفتم قبول کنم اشتباه عاشق شدم

واقعا بعدا فهمیدم که اشتباه عاشق شدم الان وقتش نبود!
میدونید قسمت یعنی چی؟
قسمت این شده بود که با اون همه علاقه ایی که بهم داریم از هم جداشیم - نه بخاطر اینکه بدرد هم نمیخوریم بخاطر اینکه این برای زندگی هر دوی ما بهتره زندگی خودمونو از دست میدادیم اگه میخاستیم فرار کنیم
خیلی دوستش داشتم من بهترین هارو براش میخاستم نه اینکه با هم فرار کنیم و توی شرایط سخت قرارش بدم!!

2 ترم فقط 4 واحد پاس کردم 2 ترم پشت هم مشروط شدم - 2 سال از زندگی عقب افتادم - الان دارم جبران میکنم هیچ چیزی نمیتونه دوباره جلوی منو بگیره میخام به موفقعیت برسم این ترم 12 واحد با معدل 17 پاس کردم از مشروطی در اومدم ترم بعدو 24 واحد میگیرم میزنم زیر گوش دانشگاه بهش میگم من اونقدرا بی عرضه نبودم از الان این ادم موفقی هستم که داری میبنی توی مسیر زندگی حریف ندارم! چش ندارم از خودم ادم موفق تر ببینم


اون واقعا عاشقم بود منم دیونش بودم به اجبار از هم جدا شدیم چون اون بخاطر فشار خونوادش مجبور بود زودتر ازدواج کنه منم خونوادم نمیزاشتن ازدواج کنم چون نه کار داشتم نه زندگی

چه گويم سخني نيست ... مي وزد از اميدم گاه نسيمي ...
من نه عاشق بودم نه محتاج نگاهي که بلرزد بر من.
من خود هستم و تنهايي و يک حس غريب که به صد عشق و هوس مي ارزد.
من نه عاشق بودم نه دلداده به گيسوي بلند و نه الوده به افکار پليد...
من به دنبال نگاهي هستم
که مرا از پس ديوانگي ام ميفهمد


اگه عاشق میشید فقط عاشق اخلاق ادما بشید همین و بس


6 سال یکی رو دوست داشتم، نمیدونست، عقد کرد، بعد از 1 سال الان طلاق گرفته، نمیدونم چی کار کنم!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

_____________________

منم از سال 83 عاشقش بودم تا الان که داره سال 91 میشه کلا 7 سال عاشقش بودم خیلی دقت کردم که واقعا درست عاشق بشم بقول خودم به حرف عقلم گوش کردم نه به حرف دلم از روی احساس تصمیم نگرفتم همین که ازش جدا شدم فهمیدم اشتباه میکردم وقتی میگن عاشق کوره همینه تا تجربه نکنی نمیفهمی

فقط 2 سال با هم بودیم 5 سال اول رو عشق یکطرفه داشتم - یه عاشق به تمام معنا بودم شبی نبود چشام گریون نباشه دیوونش بودم - اشتباه میکردم

چون شرایط خونوادگی ما طوریه که میشه گفت کمبود محبت دارم دلم خیلی تنهاست ولی فهمو شعورم به حدی هست که این تنهایی برام فاجعه به بار نیاره ! بخیر گذشت اگه کسی پیدا بشه که لیاقت عشق رو داشته باشه شاید دوباره عاشق بشم
 
Last edited:

baroooon

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2011
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
13
معذرت میخوام این عشق نبود .تماما نشات گرفته از مشکلات کودکی بود.
 

criss21

Registered User
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2011
نوشته‌ها
158
لایک‌ها
40
معذرت میخوام این عشق نبود .تماما نشات گرفته از مشکلات کودکی بود.

اتفاقا اخر عشقولانه بود علاقه شدید قلبی داشتیم

مثل بعضیا نبود که تا ازین جدا میشن میرن پیش یکی دیگه یا اینکه دوتا دوتا عاشق میشن!!

چرا میگید مشکلات کودکی؟
من با تمام دقت سعی داشتم که انتخاب اشتباهی انجام ندم!اخرش از روی عقلانیت بود ربطی به کودکی نداشت اکثرا توی سن من عاشق میشن
 

JVC

Registered User
تاریخ عضویت
31 اکتبر 2011
نوشته‌ها
1,222
لایک‌ها
263
محل سکونت
در پناه خدا
عاشق شدم اما زود فارغ شدم.
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
ولی فهمو شعورم به حدی هست که این تنهایی برام فاجعه به بار نیاره ! بخیر گذشت اگه کسی پیدا بشه که لیاقت عشق رو داشته باشه شاید دوباره عاشق بشم

درود

كل ماجراتون رو خوندم.ببخشيد اين رو ميگم ها اما كاش همون هفت هشت سال پيش هم سعي كرده بوديد واقعا جدي در اين مورد فكر كنيد نه ديگه وقتي كه هر دو ضربه خورديد. حالا درسته شما به نوعي راضي هم هستيد كه به موقع تشخيص داديد كه چنين ازدواجي اشتباه بوده ولي عذر مي خوام يعني همون اول هم حواستون نبوده كه اصلا براي تشكيل زندگي اماده نيستيد كه بشينيد با يكي ديگه دم از عشق و عاشقي بزنيد، به خودتون عادتش بديد كه بعد اون بره دنبال زندگي خودش با يكي ديگه در حالي كه فكر و عشق شما در ذهن و دلشه؟ معذرت مي خوام اين رو ميگم اما به نظر شما اين نوع زندگي يه نوع خيانت به يك نفر ديگه كه ميشه همسر ايشان، نيست؟ خيلي بده كه ادم با يكي زندگي كنه ولي دل و فكرش يه جاي ديگه باشه يا انبوهي از خاطرات داشته باشه.

اين رو جدي مي خوام به همه بگم؛ لطفا اگه قراره يه روز منطقي به زندگي و آينده خودتون و يكي ديگه فكر كنيد، همون اول همين كار رو بكنيد چون بعضي زخمها ممكنه براي شما با يك قرآن باز كردن و يه چند ساعتي منطقي فكر كردن درمان بشه ولي براي همه ممكنه اينطور نباشه.
 

criss21

Registered User
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2011
نوشته‌ها
158
لایک‌ها
40
درود

كل ماجراتون رو خوندم.ببخشيد اين رو ميگم ها اما كاش همون هفت هشت سال پيش هم سعي كرده بوديد واقعا جدي در اين مورد فكر كنيد نه ديگه وقتي كه هر دو ضربه خورديد. حالا درسته شما به نوعي راضي هم هستيد كه به موقع تشخيص داديد كه چنين ازدواجي اشتباه بوده ولي عذر مي خوام يعني همون اول هم حواستون نبوده كه اصلا براي تشكيل زندگي اماده نيستيد كه بشينيد با يكي ديگه دم از عشق و عاشقي بزنيد، به خودتون عادتش بديد كه بعد اون بره دنبال زندگي خودش با يكي ديگه در حالي كه فكر و عشق شما در ذهن و دلشه؟ معذرت مي خوام اين رو ميگم اما به نظر شما اين نوع زندگي يه نوع خيانت به يك نفر ديگه كه ميشه همسر ايشان، نيست؟ خيلي بده كه ادم با يكي زندگي كنه ولي دل و فكرش يه جاي ديگه باشه يا انبوهي از خاطرات داشته باشه.

اين رو جدي مي خوام به همه بگم؛ لطفا اگه قراره يه روز منطقي به زندگي و آينده خودتون و يكي ديگه فكر كنيد، همون اول همين كار رو بكنيد چون بعضي زخمها ممكنه براي شما با يك قرآن باز كردن و يه چند ساعتي منطقي فكر كردن درمان بشه ولي براي همه ممكنه اينطور نباشه.

نه فکرشو نمیکردم من واقعا میخاستمش فکر میکردیم اگه صبر کنیم میتونیم بهم برسیم
اگه صبر میکردیم بهم میرسیدیم
اما اون زیر فشار خونوادش بود و میخاستن بزور بدنش به پسر داییشون و مجبور شدیم از هم جدا شیم من شرایط زندگیشو میدونستم و خیلی دلم میخاست بهش کمک کنم اما اون وقت براش تنگ بود و نمیتونست بیشتر صبر کنه منم که شرایطش رو نداشتم!!!

هرچی که بود واقعا توی زندگیم تجربه لازم رو کسب کردم الان به زندگی اطرافیانم که نگاه میکنم و میزان علاقشون بهم رو که میبینم به مقدار اشتباهی که کردن پی میبرم -- خیلی کم پیدا ادمی که واقعا خوشبخت خوشبخت شده باشه توی ازدواجش
 

baroooon

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2011
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
13
اتفاقا اخر عشقولانه بود علاقه شدید قلبی داشتیم

مثل بعضیا نبود که تا ازین جدا میشن میرن پیش یکی دیگه یا اینکه دوتا دوتا عاشق میشن!!

چرا میگید مشکلات کودکی؟
من با تمام دقت سعی داشتم که انتخاب اشتباهی انجام ندم!اخرش از روی عقلانیت بود ربطی به کودکی نداشت اکثرا توی سن من عاشق میشن
به نطر من اصطلاح اشتباه عاشق شدم چندان معنایی نداره.و تنها برداشتی که میشه ازش داشت اینه که اصلا عاشق نبودم!:eh:
مشکلات کودکی رو به خاطر این که عرض کردید کمبود محبت داشتید گفتم.اکثر اوقات کسی که در کودکی مورد بی مهری واقع شده بزرگ که شد دنبال یه منبع مهر و محبت میگرده و وقتی پیداش کرد تصور میکنه درگیر یه عشق افسانه ای شده.
 

Ariota

Registered User
تاریخ عضویت
14 دسامبر 2010
نوشته‌ها
53
لایک‌ها
3
دیگه فک نکنم هیچ وقت عاشق شم ...
 

erfan_2010

Registered User
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2010
نوشته‌ها
353
لایک‌ها
572
عاشق شدم .... بیوفائی دیدم

عاشق شدم ..... اما نفهمید و رفت

اما بازم پیش بیاد عاشق میشم . حس خوبی داره . یه مدت تو یه هوای دیگه ای هستی .
 

omid0018

Registered User
تاریخ عضویت
2 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
220
لایک‌ها
39
محل سکونت
کاذبم
نه عاشق شدن پول میخواد!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا