Rex_Kamnia
Registered User
- تاریخ عضویت
- 7 مارس 2009
- نوشتهها
- 554
- لایکها
- 81
- سن
- 24
نوع دوستی!!!
مســــیررفت:
اتوبوس حسابی شلوغ بود.
جوان از جاش بلند شد :
ـــ خانم بفرمایید شما بشینید
ـــ مرسی ...لطف کردین
بوی تند ادکلن خانم ؛ مشامش رو نوازش داد.
مسیر برگشت:
پیرمرد ؛ به سختی روی عصایش تکیه زده بود.
جوان نگاهش را برگرداند و مشغول خواندن روزنامه شد...