• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

خانهء دلتنگیها

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
سکوت من هزار راز نهفته است
طاقت گفتن ندارم که دل ملال نیست
بگذار مرا در تنهایی هایم
که کس بهتر از او محرم راز هام نیست



گاهی تنها چیزی که نیاز داریم
یک سفر است به جایی که
عاشقش هستیم تا از
همه چیز وهمه کس به دور باشیم............
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دلم برای تو که نه!
ولی برای روزهای با هم بودنمان تنگ شده
برای تو که نه!
ولی برای “مواظب خودت باش” شنیدن تنگ شده
برای تو که نه!
ولی برای دلی که نگرانم میشد تنگ شده
راستش! برای اینها که نه
برای خودت
دلم خیلی تنگ شده...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
عشق است و آتش و خون داغ است درد دوري
كي مي توان نگفتن كي مي توان صبوري
كي مي توان نرفتن گيرم پري نمانده
گيرم كه سوختيم و خاكستري نمانده
با دوست عشق زيباست با يار بيقراري
از دوست درد مانده و از يار يادگاري
گفتي از روز سفر گفتم از من مگذر
مجنون ، ليلا ، رفتي بي بال و بي پر
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
من در این نقطه دور
در بلا تکلیفی
در کش و قوسی خیالی جانکاه
به افق چشم بدوزم تا کی؟
بی سبب منتظر معجزه ام
بی ثمر دیده بر این راه کبود
می روم در پی تو
سالها آمد و رفت
بارها من دیدم
کوچ مرغان غزل خوان چمن
سفر چلچله ها
کوچ برف از دل کوهسار بلند
کوچ هر فصلی را
لیک یاد تو ز دل کوچ نکرد…
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
دریافته ام که یک انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر ازبالا به پایین چشم بدوزد که ناگزیر است اورا یاری رساند تا روی پای خود بایستد......گابریل گارسیا مارکز
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
دوست عزیز کاربر R.jahanfar

لطفا در هر تاپیکی در طی 24 ساعت حداکثر 3 پست پشت سرهم قرار بدین تا تاپیک زیبا و پرمحتوا بشه

.................................................................................................................

هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است...

مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.

وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني

راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
تازه فهمیدم که چرا .....

پشت سر مرده ها آب نمی ریزن

چون این دنیا دیگه ، ارزش برگشتنش رو نداره
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
من از تو دل نمیبرم اگرچه از تو دلخورم
اگرچه گفته ای تو را به خاطرات بسپرم
هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام
منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام
تو در سراب اینه شبانه خنده میکنی
منه شکست داده را خودت برنده میکنی
نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم
رفیقه روزهای خوب رفیق خوب روزها
همیشه ماندگار من همیشه در هنوز ها
صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی
به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند ...
حرف نمیزنند... راه می روند... نفس میکشند...ولی چیزی حس نمیکنند !
فقط فکر میکنند و
فکر میکنند و
فکر میکنند...!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
آسمان قسمت ما بود که بی بال شدیم
دل به فریاد سپردیم ولی لال شدیم
ما به این حنجره گفتیم که لب وا نکند
عاقبت پای سکوت دلمان چال شدیم!!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
برای رفع دلتنگیهای کشنده ام
چاره ای نیست
جز سکوت درداور
و
صبری تلخ تر از تلخ
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
راست می گویند!
مرد که گریه نمیکند...!
گاهی وقت در میان لحظه های پر از درد
فقط
سکوت میکند
میشکند
ومی میمیرد
jj.jpg
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
روز مرگم هر که شیون کند از دور وبرم دور کنید

همه را مست وخراب از می انگور کنید

مرد غسال مرا سیر شرابش بدهید....

مست مست از همه جا حال خرابش بدهید

بر مزار م مگذارید بیاید واعظ

پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ

جای تلقین به بالی سرم دف بزنید

شاهدی رقص کند شما جمله کف بزنید

روز مرگم وسط سینه من چاک زنید

اندرون دل من یک قلمه تاک زنید

روی قبرم بنویسید وفادار برفت

آن جگر سوخته خسته از این دار برفت..........وحشی بافقی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
صبرکن سهراب ! گفته بودی قایقی خواهم ساخت !! قایقت جادارد؟؟ من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم...

دوستی ها كمرنگ؛ بی كسی ها پيداست... راست گفتی سهراب؛ آدم اینجا تنهاست...

آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند...

وای سهراب کجایی آخر؟

زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند !

تو کجایی سهراب؟

که همین نزدیکی عشق را دار زدند,

همه جا را سایه ی دیوار زدن !

سهراب،گفته بودی زیر باران باید رفت،رفتم ولی...گفته بودی چشمها را باید شست، شستم ولی...

گفته بودی جور دیگر باید دید،دیدم ولی...

او نه چشمهای شسته ام را دید... نه نگاه دیگرم...

فقط مرا با بدی هایم دید!؟!

دل من سرد نشد...زمزمه ای از ته دل نجوا کرد

تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم، آرزویم همه سرسبزی توست!...
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
سخت است غرق شدن در روزهای پر از تکرار و تفکراتی که جز خستگی چیزی برایت ندارد...

آنقدر خسته، که فقط می توانی بنگری به دردهایی که نمک به زخم لحظه های تنهاییت می زنند...!

و گاهی در حسرت لحظه ها، آنقدر آه می کشی و بغض می کنی تا آشکار نگردد عمق دردهایی که در دلت پنهان مانده...

خسته از عبور ثانیه ها که به دلخواه خود می گذرد و تو هیچ نقش و سهمی در ثبت و گذر این لحظه ها نداری...!

و همچنین، خسته و دردمند از روزهای خوبی که با یک دنیا امید، رسیدنش را به انتظار می کشیدی...
میدانی!

گاهی، فقط باید چشم دوخت به مهربانی و نگاه خداوندی که خودش خوب می داند حال دلت اصلا خوب نیست!
(مهرداد حبیبی)
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید

مگر مساحت رنج مرا حساب کنید

محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید

خطوط منحنی خنده را خراب کنید

طنین نام مرا موریانه خواهد خورد

مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید

دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم

مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید

در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم

مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید

مگر سماجت پولادی سکوت مرا

درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید

بلاغت غم من انتشار خواهد یافت

اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ز بازار محبت غم خريدم

خريدم غم وليكن كم خريدم

همين داغی كه حالا بر دل ماست

ندانم از كدام عالم خريدم

عسل ميجستم ‌از بازار هستی

عدم رخ داد جايش سم خريدم

ز عشق و عاشقی آگه نبودم

غم و درد ترا مبهم خريدم

نبودم واقف از آيينهء دل

كه از جمشيد جام جم خريدم

برای زخم ناسور دل خويش

ز مژگان كسی مرهم خريدم

محبت عشقری راحت ندارد

ز مجبوری متاع غم خريدم
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
dosti-sade%5B3dayeh-sokot.blogfa.com%5D.jpg

سادگـــی ...
بودن هم بودن های قدیم .. نه اینترنت بود ، نه تلـــفن

فقط نـــگاه بود ، روبرو .. چشم در چشم ، به همین خلوص

به همــین کیــفیــت .. به همیـــن ســــادگی...
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
دل‌ تنگم

به قاعده ی یک سفر

پر از فاصله

به شماره ی اتوبوس‌های راه شب

کافه‌های خمار در امتداد شب

دل‌ تنگم
به اندازه تمام روز‌هایی‌ که ما

از بین اینهمه نبودن

باز نبودن را انتخاب کرده ایم

دل‌ تنگم

دل‌ تنگ....
 
بالا