بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کند
وای ِ دل ! چون کـودکی بی تو لجاجت می کند
اشتیاق دیدن تو میل ِ خاموشی نکـرد
هیچ وقت عشقت به دل ... فکر فراموشی نکرد
عشق ِ من با تو ب میزان ِ تقدّس میرسد
بی حضورت دل ب سرحدّ تعرض میرسد
دوستت دارم برای من کلام تازه نیست
حدّ عشقت را بـرایم هیچ چیز اندازه نیست
در غیاب تو غریبانه فراقت می کشم
بر گذشت ِ لحظه ها طرحی ز طاقت می کشم
چشم هایم را نگاه ِ تو ضمانت میکند
گــرمی ِ دست ِ مرا دستت حمایت می کند
با تنفس در هوای تو هنوزم قانعم
ابتلای سینه را .. این گونه از غم مانعم !
چشم های مهربان تو فراموشم نشد
هیچ کس جز یاد تو .، بی تو هم آغوشم نشد
من تو را با التهاب ِ سینه ام فهمیده ام
ساده گویم : خویش رابا بودنت سنجیده ام
وای ِ دل ! چون کـودکی بی تو لجاجت می کند
اشتیاق دیدن تو میل ِ خاموشی نکـرد
هیچ وقت عشقت به دل ... فکر فراموشی نکرد
عشق ِ من با تو ب میزان ِ تقدّس میرسد
بی حضورت دل ب سرحدّ تعرض میرسد
دوستت دارم برای من کلام تازه نیست
حدّ عشقت را بـرایم هیچ چیز اندازه نیست
در غیاب تو غریبانه فراقت می کشم
بر گذشت ِ لحظه ها طرحی ز طاقت می کشم
چشم هایم را نگاه ِ تو ضمانت میکند
گــرمی ِ دست ِ مرا دستت حمایت می کند
با تنفس در هوای تو هنوزم قانعم
ابتلای سینه را .. این گونه از غم مانعم !
چشم های مهربان تو فراموشم نشد
هیچ کس جز یاد تو .، بی تو هم آغوشم نشد
من تو را با التهاب ِ سینه ام فهمیده ام
ساده گویم : خویش رابا بودنت سنجیده ام