• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

رضاکاظمی

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
درها و پنجره‌ها، باز

پرده‌ها، در باد
خانه، درهم‌ریخته و خراب.


حتمن تو رفته‌ای
وگرنه
هیچ توفانی نمی‌توانست با خانه چنین کند!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
تو

در تمامِ زبان‌ها
ترجمه‌ی لب‌خندی،
هرکجای جهان که تو را بخوانند
گُل از گُلِ‌شان می‌شکفد.
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
دلم دیگر به زنده‌گی گرم نیست.

مادر می‌گوید:

باید کمی به خودت برسی!

اما چه‌گونه،

وقتی از هر طرف می‌روم، به تو می‌رسم؟!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
نه باد می‌آید، نه نسیم

نه در باز است، نه پنجره‌ها،
اما، پرده‌ها تکان می‌خورند

قابِ عکس‌ها برق افتاده‌اند
و عطرِ خوشی در هواست.

نه، خیالات نیست؛
تو حتمن جایی دور از این‌جا
داری صندوقچه‌ی خاطره‌هات را گردگیری می‌کنی!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
این‌جا

تمامِ سال باران می‌بارد
تو در کجایِ جهانْ مگر
تمام سالْ مرا آه می‌کشی؟!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
درها و پنجره‌ها را بسته‌ام ولی

هنوز سردم است.
یا تو رفته‌ای، یا...
نه، گزینه‌ی دیگری نیست
حتمن تو رفته‌ای!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
باران

نامِ دیگرِ تو بود.
به شهر که می‌آمدی
هوا پُر می‌شد از بوی خوش
خیابان‌ها،
از ازدحامِ نگاه‌ها و ماشین‌ها !
 

siavash20

Registered User
تاریخ عضویت
29 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,989
لایک‌ها
3,301
محل سکونت
تهران
گاهی خودت را رها کن
مثل بادبادکْ در باد.
خدا را چه دیده‌ای
شاید دوباره برگردی
در دست‌های کودکی بازیگوش!

رضا کاظمی
 

siavash20

Registered User
تاریخ عضویت
29 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,989
لایک‌ها
3,301
محل سکونت
تهران


با " یکی بود یکی نبود " شروع میشود این قصه

با یکی ماند ...یکی نماند ... تمام...!
یکی "من" بودم یا " تو" مهم نیست
مهم قصه ای است که تمام میشود


 

siavash20

Registered User
تاریخ عضویت
29 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,989
لایک‌ها
3,301
محل سکونت
تهران
خرابِ آبادیِ چشم‌های تواَم

پلک بزن
از نو بنا شوم!

( رضا کاظمی )
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
نــاکــوک شـده اسـتْ ایـن دل.

چـه زخـم بـزنـی، چـه زخمـه

فـرقـی نمـی کنـد!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
گفتی: تا آخر دنیا با تواَم.

و من،

ندانستم نامِ دیگر تو

تنهایی است!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
شمع نیستم رفتنت را بسـوزم،

فقط نمی دانـم چرا

وقتی می ایستـم مقـابل بـاد

پشت سـرم، جهـان شعله می کشَد!


 
بالا