جاوید ایران
مدیر بازنشسته
ساتراپ ، ساتراپی Satrapy ، Satrap
ساتراپی اصطلاحی بوده که در زمان هخامنشیان برای اشاره به استان از آن استفاده می شده است.
ساتراپ شکل یونانی شده ی واژه پارسی باستان خشثر پاون می باشد.
خشثر پاون در زبان پارسی نو به شکل شهرب و شهربان در آمده که در زبان پارسی به معنای والی و استاندار بکار میرفته است.
این واژه در پارسی باستان، عنوانی برابر با فرماندار کل یا استاندار در دوره ی هخامنشیان بوده است.
این عنوان در زبان پهلوی به شکل شترپان در آمده است.
c.1380, "governor of a province of ancient Persia," from L. satrapes, from Gk. satrapes, from O.Pers. kshathrapavan-, lit. "guardian of the realm," from kshathra- "realm, province" (related to kshayathiya- "king," cognate with Skt. kshatra; cf. shah) + pavan- "guardian," from pa- "to protect."
Middle English, from Latin satrapes, from Greek satrapēs, from Old Persian khshathrapāvan, literally, protector of the dominion
ساتراپی اصطلاحی بوده که در زمان هخامنشیان برای اشاره به استان از آن استفاده می شده است.
ساتراپ شکل یونانی شده ی واژه پارسی باستان خشثر پاون می باشد.
خشثر پاون در زبان پارسی نو به شکل شهرب و شهربان در آمده که در زبان پارسی به معنای والی و استاندار بکار میرفته است.
این واژه در پارسی باستان، عنوانی برابر با فرماندار کل یا استاندار در دوره ی هخامنشیان بوده است.
این عنوان در زبان پهلوی به شکل شترپان در آمده است.
c.1380, "governor of a province of ancient Persia," from L. satrapes, from Gk. satrapes, from O.Pers. kshathrapavan-, lit. "guardian of the realm," from kshathra- "realm, province" (related to kshayathiya- "king," cognate with Skt. kshatra; cf. shah) + pavan- "guardian," from pa- "to protect."
Middle English, from Latin satrapes, from Greek satrapēs, from Old Persian khshathrapāvan, literally, protector of the dominion