• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ریشه ی واژگان فارسی و لاتین

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
ساتراپ ، ساتراپی Satrapy ، Satrap

ساتراپی اصطلاحی بوده که در زمان هخامنشیان برای اشاره به استان از آن استفاده می ‌شده است.

ساتراپ شکل یونانی ‌شده ی واژه پارسی باستان خشثر پاون می باشد.

خشثر پاون در زبان پارسی نو به شکل شهرب و شهربان در آمده که در زبان پارسی به معنای والی و استاندار بکار می‌رفته است.

این واژه در پارسی باستان، عنوانی برابر با فرماندار کل یا استاندار در دوره ی هخامنشیان بوده است.

این عنوان در زبان پهلوی به شکل شترپان ‌در آمده است.


c.1380, "governor of a province of ancient Persia," from L. satrapes, from Gk. satrapes, from O.Pers. kshathrapavan-, lit. "guardian of the realm," from kshathra- "realm, province" (related to kshayathiya- "king," cognate with Skt. kshatra; cf. shah) + pavan- "guardian," from pa- "to protect."


Middle English, from Latin satrapes, from Greek satrapēs, from Old Persian khshathrapāvan, literally, protector of the dominion
 

abtinb

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
نخست سپاسگزارم از راه اندازي اين بخش
شايد واژه «غرشمار» يا «غريشمار» را شنيده باشيد. اينها در واقع واژگان محاوره اي و تغيير يافته «غريب شمار» هستند كه به مردم دوره گرد سيستاني (كه معمولا وسايلي را براي فروش عرضه مي کنند) اطلاق مي شود. براي همين در شهرهايي كه اين مردم پا مي گذاشتند به آنها غريب شمار (يا غيرخودي) مي گفتند.

عوام واژه «غرشمار بازي» را در محاورات براي شماتت از رفتار شلوغ و نامناسب به کار مي بردند و مي برند
.

منبع: كتاب سرزمين سوخته؛ ديپلماسي بريتانيا در سيستان
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
48
محل سکونت
Persian Empire
مازندران (چند ديدگاه) :
---------------------

ماز (دژ) + اندر آن (در آن) ----> مازندران (دژ در آن)

عده اى از مورخان و نويسندگان ريشه واژه مازندران را از كلمه «ماز» به معنى «دژ» مي‌دانند . در تاريخ آمده كه مردم به فرمان «مازيار بن قارن» سردار معروف طبرستان براى جلوگيرى از نفوذ اعراب در نقاط حساس اين منطقه به احداث دژ پرادختند و مازندران را به صورت (ماز + اندر آن) به معني «دژ در آن» مي‌شناختند.


موز (نام کوه) + اندرون ---> موزاندرون (درون کوه موز)

به گزارش «ابن اسفنديار» مازندران در اصل «موزاندرون» يعني «ولايت درون كوه موز» بوده است .


ماز (بزرگ) + اندر (خدا) ----> مازندران (سرزمين خدايان)

حجازي كناري مي‌نويسد : بعيد نيست كه مازندران ، محل سكونت آريايي هاي مهاجر ، نام خود را از خداي خود «ايندر» گرفته باشد. در اين صورت مازندران از دو جزء‌«ماز» و «ايندر»‌گرفته باشد در اين صورت مازندران از دو جزء‌ «ماز» و «ايندر» تشكيل مي‌شود . «ماز» به صورت هاي مز ،‌مها، مهي، مزي ، به معني بزرگ و «ايندز» نيز به صورت (اندر = INDRA) ،‌نام خداي آنان بود . مجموع دو جزء «خداي بزرگ» و در تلفظ مازندران يا مازندران «سرزمين خدايان» يا «سرزمين خدا» را افاده مي‌كند

برگرفته از:
http://www.mazandaranprisons.ir/farsi/about_ostan.html
‌‌
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
48
محل سکونت
Persian Empire
دماوند
-------

دما (دم / نفس) + وند (دارنده) ---> دماوند (دارنده ى نَقَس)


در مورد ريشه شناسی واژه و معنی نام دماوند نيز به « دما » که در زبان فارسی به معنی نفس ٬ باد و جريان هوا است و همچنين پسوند فارسی « وند » به معنی صاحب و دارنده استناد و گفته می شود دماوند کوهی ست که باد در آن جريان دارد و يا کوهی ٬ به دليل تصاعد گازهای فراوان از دهانه و دامنه هايش ٬ صاحب دم و نفس است.


برگرفته از:
http://parson.persianblog.ir/
‌‌
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
بد و Bad ؟ (به نظر واضح میاد ، ولی...)



جالبه ... اینجا نوشته که این کلمه تا قبل از قرن 13 دیده نشده (در حالیکه انتظار داشتیم خیلی قدیمی تر باشه ، نه؟)... اولین بار توی قرن های 14 و 15 استفاده شده و تا قرن 18 ، هم مرسوم نشده ... ( مثلا بجاش از evil استفاده می شده )


ظاهرا از دو واژه قدیمی تر bæddel و bædling اومده که معنی اشون میشه : نامرد - دو جنسی - pederast...


فقط می مونه یه نکته : اونم اینه که بالاخره بین اون bad و این " بد " ارتباطی هست یا نه ؟
1655.gif



جوابش اینه که : به نظر میاد که واژهایی مثل "بد" ، "پدر" و "مادر" و اینا ، قبل از اینکه خیلی از اقوام هند و اروپایی راههای جداگانه در پیش بگیرن و توی اروپا و آسیاپخش بشن ، اختراع شدن ... یعنی بالاخره یکی بابای یکی بوده و یکی هم آدم بدی بوده !!!
302.gif



و در نتیجه نیازی نبوده که یک قوم خاص از دیگری تقلید کنه ... بلکه همه شون این میراث تاریخی رو با خودشون جابجا کردن و مرور زمان باعث شده که یکی بگه "پدر" و یکی بگه father ... یکی بگه " نه " و یکی بگه " No "
bigwink[1].gif
... موافق نیستین ؟
rainbowf.gif
 

monjamed

كاربر فعال سریال تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
403
لایک‌ها
2
بد و Bad ؟ (به نظر واضح میاد ، ولی...)



جالبه ... اینجا نوشته که این کلمه تا قبل از قرن 13 دیده نشده (در حالیکه انتظار داشتیم خیلی قدیمی تر باشه ، نه؟)... اولین بار توی قرن های 14 و 15 استفاده شده و تا قرن 18 ، هم مرسوم نشده ... ( مثلا بجاش از evil استفاده می شده )


ظاهرا از دو واژه قدیمی تر bæddel و bædling اومده که معنی اشون میشه : نامرد - دو جنسی - pederast...


فقط می مونه یه نکته : اونم اینه که بالاخره بین اون bad و این " بد " ارتباطی هست یا نه ؟
1655.gif



جوابش اینه که : به نظر میاد که واژهایی مثل "بد" ، "پدر" و "مادر" و اینا ، قبل از اینکه خیلی از اقوام هند و اروپایی راههای جداگانه در پیش بگیرن و توی اروپا و آسیاپخش بشن ، اختراع شدن ... یعنی بالاخره یکی بابای یکی بوده و یکی هم آدم بدی بوده !!!
302.gif



و در نتیجه نیازی نبوده که یک قوم خاص از دیگری تقلید کنه ... بلکه همه شون این میراث تاریخی رو با خودشون جابجا کردن و مرور زمان باعث شده که یکی بگه "پدر" و یکی بگه father ... یکی بگه " نه " و یکی بگه " No "
bigwink[1].gif
... موافق نیستین ؟
rainbowf.gif


چرا.. دقيقا همينه. تعدادشون كم نيست اين كلمات در زبان‌هاي هند و اروپايي ... مثلا "گاو" هم هست (كاو)
يا ضماير مثل من و تو ("تو" البته ديگه تو انگليسي منسوخ شده ولي تو بعضي زبوناي ديگه هست هنوز)
تو فرانسه و ايتاليايي هم "كي؟" داريم كه البته مطمئن نيستم از همين دسته باشه ...
وقتي به زبان هاي شرق دور و عربي و اينا توجه مي‌كني تازه مي‌فهمي مثلا فارسي و انگليسي چه قدر شباهت ساختاري هم دارن حتي!
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
48
محل سکونت
Persian Empire
چند ديدگاه در باره ى ريشه واژه اردبيل
---------------------------------------

واژه اردبيل از دو واژه Ardini و lli گرفته شده است: Ardini به معناى ايزد خورشيد و آفتاب و lli به معناى جايگاه است. هر دو واژه ريشه اورارتوئى دارد.

واژه ى معمول به كار رفته براي اردبيل Arta – ville است كه مركب از دو لغت " ارت " يا " ارد " و " ويل " يا " بيل " است.
ارت و Arta به معنى درستى و راستى و پاكيزگى و ويل يا بيل Vill به معناى شهر و جايگاه را در بر داشته است . قابل ذكر است كه در زبان اوستايي Arta و اشا Asha يك مفهوم و يك ريشه دارند پس طبق گفته هاي بالا نتيجه مي گيريم كه زبان تركى آذرى با زبانهاى اوستايى و اورارتو ريشه‌هاي مشتركى دارد. بعنوان مثال Ata در تركى آذرى به معناى پدر است و در اورارتو هم Ata به معنى پدر است و Ata در اوستايى به معنى پدر و آتاتس مي باشد.

حمدالله مستوفى در كتاب خود نزهة القلوب درمورد واژه اردبيل آورده است كه نام اين شهر از دو لغت ارد و بيل كه دو ديو (فيل) حضرت سليمان پيامبر بودند گرفته شده است.

كسروى در مورد واژه اردبيل معتقد است كه اصل آن آرتاويل بوده و مركب از دو بخش آرتا يعني مقدس و ويل به معنى شهر مى باشد و با اين توجيه، معنى آن را شهر مقدس ذكر كرده است.

آنندراج در فرهنگ خود در مورد ريشه اردبيل مي گويد : اردبيل به باى فارسي به معنى پيل خشگمين بود چنانكه اردشير به معني خشگين است.


برگرفته از سايت استاندارى اردبيل

 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
---------------------------------------

كنكاش : كلمه اي مغولي - تركي و به معناي مشورت مي‌باشد.

كه به اشتباه يا به خاطر شبهات به معناي كاوش يا كندوكاو يا تكاپو به كار مي رود.

--------------------------------------------------

متنفّذ: ريشه اين كلمه معلو م نيست و به احتمال زياد ساخته فارسي زبان باشد كه مانند كلمات عربي است اما در زبان عربي استقاده نمي‌شود

ملاك ، موفّقيت ، فجيع ، سياس........(صدها كلمه ديگر) يا تركيب هاي عجيب و غريب ديگر مثل فوق‌الذكر و ....كه شبهات به كلمات عربي دارند و در اصل ساخته فارسي زبانان است و در اين كار سليقه هم خرج دادن اما به علت نداشتن:wacko: كاربرد در زبان عربي و جعلي بودن و ، نبايد به كار برده شوند و از معادل هاي واقعي فارسي استفاده شود .
مثلا به جاي كلمه سياس : سياست باز
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
شکر ، قندی = Sugar ، Candy

f_Sugarm_41539b4.jpg



واژه های Candy & Sugar نیز از شکر و قند در زبان پارسی برگرفته شده اند که هر دو واژه نیز ریشه ی سانسکریت دارند.


The English word "sugar" originates from the Arabic and Persian word shakar, itself derived from Sanskrit Sharkara


sucre candi "sugar candy," from Arabic qandi, from Pers. qand "cane sugar," probably from Skt. khanda "piece of sugar

f_Candym_1bbd553.jpg
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
شال و shawl

فارسی هستش 100% ... وبستر میگه از واژه فارسی shAl اومده ... ولی اینجا نوشته که این ورود بطور مستقیم انجام نشده ، بلکه از طریق شبه قاره هند در قرن 17 وارد اروپا شده
288.gif
( استعمار انگلیس و اینا دیگه ) و از انگلیس به جاهای دیگه رفته ... جالب اینه که توی زبان های دیگه هم بکار رفته و همه شون هم ریشه فارسی دارن
download.aspx
:

فرانسه . châle
اسپانیولی . chal
ایتالیایی . scialle
آلمانی . Shawl
روسی . shal
 

HappyDreams

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 دسامبر 2006
نوشته‌ها
341
لایک‌ها
3
محل سکونت
right here
kebab
190.gif

واژه کباب:این لغت یا از عربی یا فارسی وارد زبان انگلیسی شده .در قرن 14 در فرهنگ لغت العربی واژه کباب به عنوان مترادف برای لغتtabahajah (که گویا ان موقع به معنی کباب در زبان فارسی بوده) قرار داده شده بوده.در اون دوران واژه tabahajah به عنوان کباب به کار میرفته درنتیجه عربها هم از این لغت بیشتر استفاده میکردن تا لغت کباب که مال خودشون بوده.تنها چیزی که این وسط کم داریم ترکا هستن .اونها واژه شیش کباب داشتن که باعث میشه این لغت کباب بین عربها و فارسها همعمومیت پیدا کنه و اینجوری اول تو زبون خودمون اومده بعدش اینگلیسی.( من هر چی نگاه کردم از اینکه کدوم کشور اروپایی یا امریکایی این لغتو بلند کرده از اینجا چیزی ندیدم ولی خوب ما قبلا اروپاییهای مزدور کم نداشتیم تو ایرانمون باید مثل خیلی از لغات دیگه اینجوری رفته باشه اونجاها ....)
390.gif


خدایی ضعف کردم
1864.gif
Kebab.jpg

 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
مرسی... این کباب (به شکل kebab) توی خیلی فیلمها استفاده شده ... طرف هر وقت میره توی یه بازارچه سنتی ، می خواد کباب بخوره ... بخصوص فیلم های بریتانیایی ...
shy34.gif
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
درباره paradise و پردیس


Paradise در انگلیسی ، از paradeisos در یونانی اومده که اونم از واژه ای اوستایی ، به شکل pairidaeza ( همون پردیس خودمون ! ) اومده ، به معنی پارک و محوطه
painting.gif
... ساختش هم در اوستایی اینطوریه : pairi (در اطراف) + diz ( محصور کردن )


طبیعتا از اونور هم رسیده به عرب ها هم و اونا هم این واژه رو به شکل معرب فردوس درآوردن ...
veiledsmile.gif



ظاهرا اولین کاربردهای این واژه ، توی قرن 12 و 13 گزارش شده ... بخصوص در یکی از ترجمه های انجیل ( Luke xxiii.43 )
pop.gif
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
48
محل سکونت
Persian Empire

من يک سؤالى برام پيش اومده کسى ميتونه کمک کنه؟

يه بار (در سايت همشهرى آنلاين به گمانم) ديدم که در رابطه با واژه ى ‌الماس و ريشه اش نوشته بود که الماس در اصل فارسى ‌و از ماس گرفته شده، سپس به سرزمين هاى عربى رفته و ال بر سرش گذاشتند و تبديل شده به الماس و دوباره ولى اينبار با هيبت عربى به ما برگشته ولى باز همان داستان پيش تکرار شده و دوباره اعراب الماس را از ايران گرفته اند و يک ال ديگر بر سر واژه اى ‌که قبلا خودشون ال دارش کرده بودند گذاشتند و اينبار شده الالماس!!

آيا اين مطلب درسته؟ واقعا همينطور بوده؟ مرسى ^_^

‌‌
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا

من يک سؤالى برام پيش اومده کسى ميتونه کمک کنه؟

يه بار (در سايت همشهرى آنلاين به گمانم) ديدم که در رابطه با واژه ى ‌الماس و ريشه اش نوشته بود که الماس در اصل فارسى ‌و از ماس گرفته شده، ... ‌‌

درود

پیرامون واژه ی ماس، در لغتنامه ی دهخدا شش معنای گوناگون آورده شده که هیچکدام ارتباطی با این مورد نداشت!

" مخفف آماس ( به معنای ورم ) ، مرد سبک سر ، مَس کننده ، خشم گرفتن ، فراخ شدن زخم و آنکه به اندرز کسی توجه نکند."

ولی از آنجایی که انبوهی از واژگانی که در پارسی بکار می بریم عربی است یا برخی از حروف آن دگرگون شده است ( نبود گ چ پ ژ در زبان عربی)، این مورد چندان دور از ذهن نمی باشد.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
تیگره ، Tigris ، دجله


ارونـدرود (دجله):


Tigris نام رود دجله در زبان انگلیسی می باشد و جالب آنکه، رود دجله در زمان هخامنشیان تیگره به معنای تیزرو بوده است که در زبان عربی دجله شده. The Swift River

واژه ی تیگره نیز ریشه در پارسی باستان دارد و به معنای تیز و تندرو می باشد.

Tigris "tiger," from Gk. tigris, possibly from an Iranian source


سپس در زمان ساسانیان به این رود ارونـد گفته ‌شد که واژه ی ارونـد نیز به معنای تند و تیز ، چالاک ، دلیر و پهلوان می باشد

Another name for the Tigris, used from the time of the Persian Empire, is Arvand Rud, literally Arvand River Today the name Arvand Rud is the Persian name for the confluence of the Euphrates and Tigris rivers which in Arabic is called Shatt al-Arab


فردوسی بزرگ می فرماید:

اگر پـهـلـــــوانی نـدانی زبـان .................... به تـازی تو ارونـد را دجله خوان

دگر منزل آن شـــــاه آزادمرد .................... لب دجله و شهر بغداد کرد

چو آمد به نزدیک ارونـدرود .................... فرستاد زی رودبانان درود



غروب زیبای اروندرود
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
48
محل سکونت
Persian Empire
درود

پیرامون واژه ی ماس، در لغتنامه ی دهخدا شش معنای گوناگون آورده شده که هیچکدام ارتباطی با این مورد نداشت!
ولی از آنجایی که انبوهی از واژگانی که در پارسی بکار می بریم عربی است یا برخی از حروف آن دگرگون شده است ( نبود گ چ پ ژ در زبان عربی)، این مورد چندان دور از ذهن نمی باشد.

آه، مرسى، خيلى‌ خيلى‌ممنونم
clover%5B1%5D.gif


 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
حشاشین :skull: Assassination


واژه ی Assassin که به معنای ترور و قتل می باشد، ریشه در زمان حسن صباح و پیروان وی (الموتیان) دارد...
f_Bombm_4360035.gif



The term 'Assassin' derives from Hashshashin, a militant Ismaili Muslim sect


زیرا این گروه را نخستین سازمان تروریستی شناخته شده در تاریخ بشر می دانند! و از آنجاییکه وی با عباسیان و سلجوقیان دشمن بود، آنان شایع کرده بودند که حسن صباح با حشیش پیروان خود را از حال طبیعی خارج ‌کرده و به ترور وا می‌دارد!
f_Sigaarim_bb31ec9.gif


from Arabic hashishiyyin "hashish-users," pl. of hashishiyy, from hashish (q.v.). A fanatical Ismaili Muslim sect of the time of the Crusades, under leadership of the "Old Man of the Mountains" (translates Arabic shaik-al-jibal, name applied to Hasan ibu-al-Sabbah), with a reputation for murdering opposing leaders after intoxicating themselves by eating hashish


f_Asabahm_bacec59.jpg


حسن صباح
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
ابرو و eyebrow


من به نتایج جالبی رسیدم ... واژه eyebrow ترکیبی هستش ... یعنی eye+brow ... اون eye که هیچی ... اون brow رو بررسی کردم ... دوتا ریشه براش وجود داره :
288.gif



1. برمی گرده به واژه ژرمنی brahw ، به معنی چشمک زدن ( blink ) .. پس این بدرد ما نمی خوره ...
duh.gif



2. برمیگرده به واژه brus که یه واژه " هند و اروپایی نخستین " هستش ... یعنی واژگانی که بین اکثر زبانهای هند و اروپایی مشترکن ... مثلا در سانسکریت داریم : bhrus ... در یونانی : ophrys ... و سمت روس ها : brow ... معنی اش هم مشخص نیست چون مال 5500 سال پیشه ناسلامتی !!
dw2_7.gif



با توجه به اینکه واژه ابرو در زبان پهلوی ، بصورت " برو " بوده ... مشخصه که هم ریشه هستن ...
 
بالا