سرمایه!
چند درصد مردم سرمایه دارن؟؟ من دارم از مردمی حرف میزنم که درآمد ماهیانه شون خرج میشه میره! منی دارم این جرف رو میزنم که هم دلار ذخیره دارم هم سکه! هم ماشینم رفته روی قیمتش! فک نکنید من دارم حرص خودمو میزنم....
ولی اینی که شما میگی برای ۲۰٪ مردم ایرانه که سرمایه داشتن میتونستن یه کاریش بکنن! تازه همونا هم الان جرات ندارن اون دلار یا طلا یا ملک یا ماشین رو بفروشن به قول شما ارزش روز سرمایه رو طلب کنن و برن باهاش گذارن امور کنن! نگه میدارن چون میدونن گران تر خواهد شد و بنابر این کسی هم دلار یا ملک یا طلا داشته باشه از قبل نمیاد الان بفروشه که ! پس عملا یعنی هیچی نقدینگی نداره و باید با درآمد ماهیانه یا روزانه ش مثل اونی که دلار و طلا نداره خرید کنه!
دوست گرامی، توضیح من در مورد "
فروشنده هر محصول دیگر" دقیقاً در مورد
صاحب فروشگاهی بود که شما انتظار داشتید که در زمان فروش محصولی که عرضه میکند،
قیمت را بر مبنای نرخ خریدش دریافت کند،
نه بر مبنای قیمت روز.
این متن توضیح من بود:
"همانطور که اگر دارایی و سرمایه شما ملک یا خودرو یا طلا یا دلار باشد، میتوانید در لحظه فروش، ارزش روز سرمایه تان را طلب کنید،
فروشنده هر محصول دیگر هم میتواند ارزش روز دارایی اش را بخواهد و بر مبنای عرضه و تقاضا خرید و فروش را انجام بدهد."
یعنی
صاحب فروشگاه (مثلاً فروشگاه گوشی ، هدفون، تلویزیون، یخچال یا هر محصول دیگر) هم با هر نرخی که خرید کرده باشد، میتواند در زمان فروش، قیمت روز آن محصول را از خریدار طلب کند.
صحبت دیگر شما در مورد اینکه مردم عادی جرأت نمیکنند که اگر ملک یا طلا یا دلار دارند، حتی آنرا به
قیمت روز بفروشند و هزینه زندگی کنند، پس چطور انتظار دارید که یک صاحب فروشگاه، حاضر باشد که محصولی که میداند قیمتش بسرعت در حال افزایش است را با توجه به قیمت خرید بفروشد و سرمایه اش کاملاً نابود شود؟! در چنین شرایطی همانطور که مردم عادی جرأت نمیکنند دارایی شان را حتی به قیمت روز بفروشند و شاهد نابودی سرمایه شان باشند، صاحب فروشگاه هم به سمت نگهداری محصول یا گرانتر فروختن برای پوشش ریسک میرود و در این شرایط اگر محصول را به قیمت روز بفروشد هم کاملاً منصفانه رفتار کرده است.
اصولاً علت اینکه وقتی ارزش پول ملی به سرعت درحال سقوط هست، قیمت اجناس حتی بیشتر از افزایش نرخ دلار در بازه مورد نظر رشد میکند، بدلیل پوشش ریسک مالی متناظر با امکان ناتوانی در خرید همان تعداد محصول بعد از فروش هست. علاوه بر آن، ریسکهای مالی متناظر با کاهش تعداد مشتری و تعداد معاملات و رکود بازار هم به فروشنده تحمیل میشود.
حفظ قدرت خرید مردم عادی، بر عهده فروشندگان یا بر عهده اقشار با درآمد بالاتر و توان مالی و دانش اقتصادی بالاتر نیست. بلکه این وظیفه حاکمیت است که برای حفظ قدرت خرید مردم تلاش کند و میبینید که حاکمیت، این وظیفه را انجام نمیدهد.