برگزیده های پرشین تولز

تصفیه حساب یا تسویه حساب؟


  • Total voters
    17

ayma

کاربر فعال بخش پاتوق
کاربر فعال
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2011
نوشته‌ها
1,075
لایک‌ها
3,581
سن
35
سلام دوستان ، اگر ممکنه ترتیب اجداد رستم رو برام بنویسید (( برا کنکور میخوام حفظ کنم ) منظورم اینکه مدلی بگین ( از پسر به پدر )
سهراب - رستم --
 

Rivolta

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2013
نوشته‌ها
195
لایک‌ها
220
محل سکونت
Tehran
سلام .

سهراب-رستم-زال-سام-نریمان-گرشاسب .
 

Rivolta

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2013
نوشته‌ها
195
لایک‌ها
220
محل سکونت
Tehran
قابل نداشت ..
کنکور چه رشته ای ؟
 

faridcboy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2012
نوشته‌ها
2,180
لایک‌ها
1,259
بابا بیخیال !
اینجور چیزا نمیاد
بیاد هم هیچ جا اینجوری ترتیب ننوشته
 

Rivolta

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2013
نوشته‌ها
195
لایک‌ها
220
محل سکونت
Tehran
بابا بیخیال !
اینجور چیزا نمیاد
بیاد هم هیچ جا اینجوری ترتیب ننوشته
از صبح تا حالا تو کف اون اسمی ام که بهم گفتی .... تو این روزگار کلی مارو خندوندی رفیق . :)
خیلی باحال بود .
 

ayma

کاربر فعال بخش پاتوق
کاربر فعال
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2011
نوشته‌ها
1,075
لایک‌ها
3,581
سن
35
بابا بیخیال !
اینجور چیزا نمیاد
بیاد هم هیچ جا اینجوری ترتیب ننوشته
مرسی بابت تذکرت ، داشتم لغات رو مرور می کردم یه جا دیدم نوشته سام ، یه جا دیگه لغتی بود به اسم نریمان برا اینکه یک دفعه ای حفظش کنم
پرسیدم ، کنکور احتمالاته دیگه حالا زد و از شانس ما اومد : دی
 

faridcboy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2012
نوشته‌ها
2,180
لایک‌ها
1,259
نمیدونم کنکور چند سال اخیر رو زدی یا نه
بهرحال اینو نگا کن اگه خیلی نگرانی!
گرچه که بعید میدونم تا صد سال اینده مستقیما اینارو سوال بدن!
موفق باشی!
 

فایل های ضمیمه

  • uploadfromtaptalk1402858648862.jpg
    uploadfromtaptalk1402858648862.jpg
    59.9 KB · نمایش ها: 6
  • uploadfromtaptalk1402858671424.jpg
    uploadfromtaptalk1402858671424.jpg
    55.7 KB · نمایش ها: 6
  • uploadfromtaptalk1402858689600.jpg
    uploadfromtaptalk1402858689600.jpg
    62.4 KB · نمایش ها: 4
  • uploadfromtaptalk1402858722585.jpg
    uploadfromtaptalk1402858722585.jpg
    49.9 KB · نمایش ها: 4
  • uploadfromtaptalk1402858757644.jpg
    uploadfromtaptalk1402858757644.jpg
    57.2 KB · نمایش ها: 5
  • uploadfromtaptalk1402858791674.jpg
    uploadfromtaptalk1402858791674.jpg
    56 KB · نمایش ها: 4
  • uploadfromtaptalk1402858806536.jpg
    uploadfromtaptalk1402858806536.jpg
    44.4 KB · نمایش ها: 4

ayma

کاربر فعال بخش پاتوق
کاربر فعال
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2011
نوشته‌ها
1,075
لایک‌ها
3,581
سن
35
نمیدونم کنکور چند سال اخیر رو زدی یا نه
بهرحال اینو نگا کن اگه خیلی نگرانی!
گرچه که بعید میدونم تا صد سال اینده مستقیما اینارو سوال بدن!
موفق باشی!
عالی ان ، ممنون ..منم بعید می دونم ولی حفظ اشون می کنم
 

الهه.آتش

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,764
لایک‌ها
2,386
دوستان معنی کلمه پروانه چیه؟
یه شخصی هی میگفت پروانه بدید
 

فنا

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2014
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
129
پروانه ، (یا پروانچه ) واژه ای فارسی به معنای حکم ، فرمان ، اجازه ، جواز و نشان ، از اسناد دیوانی . خوارزمی ، از نویسندگان سدة چهارم ، پروانه را معادل «فُرانِق » دانسته (ص 64) که همان خادم و مسئول حمل و نقل بسته های پستی بوده است . به این ترتیب پروانه را در اینجا می توان با قاصد، پیک ، حامل خرائط و برید هم معنی دانست . ابن خرداذبه (ص 153) نیز از فرانق در همین معنا یاد کرده است .کاربردِ گستردة پروانه را باید از دورة سلاجقه و بویژه سلاجقة روم بازجست ، زیرا به استثنای خوارزمی در هیچیک از منابع تاریخیِ ایرانِ پیش از سلاجقه ــ حتی در کتابهایی مانند عتبة الکتبة ، التوسل الی الترسل ، و دستور دبیری که حاوی اسناد دیوانی سده های ششم و هفتم اند ــ نشانی از کاربرد این تعبیر به دست نیامده است .در دورة سلاجقة بزرگ لفظ پروانه بر فرمانهای شاه دربارة امور مهم ولایات ، اعطای اقطاع و صله ای اطلاق می شد که به دیوان و خزانه ارسال شده بود (**** الملک ، ص 118). اجرای این فرامین به تأیید نهایی شاه منوط بود (همانجا) و تعبیر «پروانة أَعْلی » (نسوی ، 1370 ش ، ص 16) از اهمیت بیشتر فرمان شاه حکایت می کرد.در میان سلاجقة روم لفظ پروانه بر یکی از چهار منصب مهم حکومتی اطلاق (آقسرایی ، ص 209) و کلیة امور مملکتی زیر نظر «پروانه » اداره می شد (همان ، ص 46، 97، 113؛ نیز رجوع کنید به ابن بی بی ، ص 291). بقلی (ص 64) بر آن است که پروانه در اصل همان حاجب است که در میان سلاجقة روم بر وزیراعظم اطلاق می شد. اما به استناد آقسرایی (ص 96، 209) نمی توان پروانه را با وزیر و نایب سلطان یکی انگاشت (قس د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «معین الدین سلیمان پروانه »)، زیرا از وزیر به عنوان مقامی مستقل از پروانه سخن رانده است . «پروانه » در بسیاری از لشکرکشیها شرکت می جست و گاه فرماندهی را نیز برعهده داشت (آقسرایی ، ص 71، 82 ـ83، 94) و در برخی موارد متصدی اعطای اقطاعات بود (ابن بی بی ، ص 143؛ مولوی ، ص 290).نسوی (1365 ش ، ص 69، 72) واژة پروانگی را به گونه ای مترادف با تعابیر «رسالت » و «وساطت » به کار برده است که از آن مفهوم «اجازه » برمی آید. همچنین وی در جای دیگر (1370 ش ، همانجا) از «پروانة اعلی » به عنوان فرمان شاه یاد کرده است . این مطالب حاکی از آن است که در دورة خوارزمشاهی تعبیر پروانه بر برخی از فرامین اطلاق می شده و احتمالاً چنین کاربردی از طریق خوارزمشاهیان به دستگاه مغولان راه یافته است ، چرا که پروانه در دورة ایلخانان به معنای حکم و فرمان بوده است (جوینی ، ج 3، ص 108، 257؛ نیز رجوع کنید به شریک امین ، ص 82 ـ 84). این لفظ در دورة جلایریان بیشتر به معنای مُهر و نشان بوده و به گونه ای مترادف همراه با تعبیر نشان به کار می رفته است (شمس منشی ، ج 2، ص 43، 80، 103، 113، 124). برخی مقامات حکومتی این دوره و از آن میان امیران و وزیران برای مُهر احکام دیوانی «پروانه » داشتند (همانجاها، و نیز ج 2، ص 41). بوسه برآن است که «پروانچه » در عصر ایلخانان به «دستور تصدیق » یا «رسید پرداخت » اطلاق می شد (ص 68، پانویس 219). در این دوره در تنظیم چکهای مالیاتی (برات * ) بیش از همه «دستور تأیید حکم » مورد توجه بود که می توانست به شکل شفاهی با تعبیر «پروانچة مشافهه » و به صورت کتبی با عنوان «پروانچة فلان الدین » (نام صاحب منصب ) انجام گیرد (همان ، ص 112).شواهد متعددی از چنین کاربردی را می توان در رسالة فلکیه ، از آثار دورة تیموری ، به دست آورد (مازندرانی ، ص 65، 69، 71، 73، 77، 84، 99، 136ـ137، 139). شاید کاربرد تعابیر «بروات و پروانجات » در دستورالکاتب به همین مفهوم اشاره داشته باشد (شمس منشی ، ج 2، ص 263).گمان می رود که تعابیر پروانچی و پروانچیگری از دورة تیموری رواج یافته باشد و با عنایت به مطالب ابن شهاب ، پروانچی با داروغه هم معنی به نظر می رسد (ص 128). از پروانچی در معنای امیری نظامی نیز سخن رفته است (همان ، ص 36؛ عبدالرزاق سمرقندی ، ج 2، جزء 1، ص 79، 140) که تعلیقات محمدشفیع بر مطلع سعدین دربارة پروانچی مؤید این مطلب است ( رجوع کنید به ج 2، جزء1، واژه نامه ، ذیل «پروانچی »). پروانچه در این دوره به معنای حکم و فرمان شاهی نیز رواج داشته است (ابن شهاب ، ص 153).در دورة صفویه کاربرد «پروانه » و «پروانچه » گسترش یافت ( رجوع کنید به انصاری مستوفی الممالک ، ص 310ـ 311، 316، 426، 430، 439، 542، 544، 546؛ نصیری ، ص 34، 46؛ منجم یزدی ، ص 31، 35، 167). بوسه برآن است که پروانچه در این دوره تنها نوعی فرمان بوده است و «دستور تصدیق » در این دوره «تعلیقه » نامیده می شد و پروانچه در واقع همان «سند تحریر شده » است که تنها دربارة اعطای مواجب بوده است (ص 68، پانویس 219)، اما در اسناد به دست آمدة دورة صفوی پروانچه ای در تأیید حکم منصب اقضی القضاة گیلان وجود دارد (قائم مقامی ، ص 27). در منابع این دوره از پروانه های متنوعی سخن رفته است ، مانند پروانجاتِ امرا، پروانجات تیول ، پروانجات حسابی ، پروانجات مناصب ، پروانجات وزرا، پروانجات همه ساله ، پروانجات مبارک اشرف ، پروانچة بیاض ، پروانچه دفتری (میرزاسمیعا، ص 24، 26، 43ـ44؛ نصیری ، ص 34) که حاکی از کاربرد گستردة «پروانه » در دورة صفوی است . از پروانچیِ این دوره در ردیف مناصبی مانند مُهردار و دوات دار یاد شده است (نصیری ، همانجا). همچنین از منصبی با عنوان پروانچی عجزه و مساکین سخن رفته است (منشی قمی ، ج 2، ص 627). تعبیر «پروانچة اشرف » و «پروانجات مطاعه » در این دوره حاکی از اهمیت فرمان بود (همان ، ج 1، ص 386، 461).پروانچیان در دورة افشاریه نیز وجود داشتند که اگر چه توضیحی دربارة وظایف آنان داده نشده ، اما می توان چنین فرض کرد که آنان همچنان مسئولیت مُهر احکام را برعهده داشته اند ( رجوع کنید به مروی ، ج 2، ص 586، 627).در دورة قاجاریه در بخارا پروانچی مأمور رساندن پیغامهای مهم امیر به نقاط مختلف بود ( سفرنامة بخارا ، فهرست ، ص 91) و از پروانچیِ مهردار نیز سخن رفته است (همان ، ص 69).پروانه و پروانگی ، بیش و کم ، با همین مضامین در فرهنگنامه های اردو به کار رفته است ، مانند پروانة راهداری در معنای اجازت نامه و تذکرة عبور و مرور (فیروزالدین ؛ دهلوی ، ذیل واژه ). پروانه در **** قضایی و حقوقی هند از اسناد مهم به شمار می رود (برای مثال رجوع کنید به ویلسون ، ص 404ـ405؛ نیز رجوع کنید به حسین ، ص 47). در هندوستان «پروانچه »ها فرامینی بودند که به مُهر شاه نیازی نداشتند (مینورسکی ، ص 271، پانویس 1). دربارة منصب پروانچی در هند تعریف روشنی به دست نیامده (بیات ، ص 180)، اما با عنایت به شواهد کاربرد این واژه در ایران می توان انگاشت که همان مهردار و یا صاحب سمتی نظامی بوده است .امروزه پروانه از اسناد مهم در عرصة تجارت و کسب و کار به شمار می رود و در واقع سندی است که به موجب آن به دارنده ، اجازة کارهای معینی داده می شود. در فرهنگنامه های اقتصادی از انواع پروانه ها سخن رفته است ، مانند پروانة کار، پروانة عبور، پروانة گمرک ، که در واقع همان «اجازه » و یا «تذکره » هستند
 

HRP32

Registered User
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2011
نوشته‌ها
608
لایک‌ها
709
سن
29
محل سکونت
تهران
چراهمه ضرب المثل ها و اصطلاحات فارسی درمورد خوردن هست؟
- مو رو از ماست بیرون کشیدن
- آش نخورده و دهن سوخته
- نخوردیم نون گندم دیدیم دست مردم
- گربه دستش به گوشت نمیرسه می گه بو میده
- یه آشی بپزم که یه وجب روغن داشته باشه
- برو کشکتو بساب
- یه من ماست چقدر کره می ده
- جايي كه ميوه نيست چغندر ، سلطان مركباته
- دندون رو جیگر گداشتن
- آب دستته بذار زمین
- آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي
- آنقدر مار خورده تا افعي شده

اینا رو خودم نوشتم تا جاییکه یادم اومد. مطمئنا ده ها تا دیگه هم هست.
 

الهه.آتش

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,764
لایک‌ها
2,386
سلام دوستان
من همه مدرک های تحصیلیم رو گم کردم حالا میخوام اخرین مدرک تحصیلیم رو بگیرم
چیکار باید بکنم؟کجا باید برم؟
حتی یادم نیست کدوم مدرسه بودم اخرین سال تحصیلی
 

gheysar.

همکار بخش خودرو و رانندگی
همکار انجمن
تاریخ عضویت
5 فوریه 2012
نوشته‌ها
2,971
لایک‌ها
4,492
محل سکونت
Ambushed area
چون میدونم دوباره گمشون میکنی راهنماییت نمیکنم.:D
 

wonnin

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
3,999
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
تاپیکتون رو به بخش سوالات متفرقه منتقل میکنم چون جاش اینجا نیست

اما درباره پرسشتون
تمام مدارک تحصیلی شما در پرونده تحصیلی که اونم در دبیرستان ، پیش دانشگاهی یا دانشگاهی که فارغ التحصیل شدید موجوده
ببینید آخرین مدرک تحصیلی تون چی بوده ، اونجا پیگیر بشید
 

الهه.آتش

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,764
لایک‌ها
2,386
معنی این شعر چیه:
خوش باش که پخته اند سودای تو دی
در کل کلمه سودا اینجا چه معنی میده
 

dashakol99

Registered User
تاریخ عضویت
8 مارس 2014
نوشته‌ها
528
لایک‌ها
2,451
محل سکونت
همونچا
سودا پختن کنایه از خیال باطل کردن است.
به نظر بنده این مصرع (کل رباعی) به نوعی نفی سرنوشت می کند. یعنی می گوید تو همانی که خودت خواسته‌ای و می خواهی، و سرنوشت به اون معنای که از قدیم گفته اند هر کس سرنوشتش در آسمانها نوشته شده است را نفی می کند و آنرا خیالی واهی می داند.
هرچند خیام غالباً همچین تفکری دارد، اما این رباعی جزء رباعیات اصلی خیام نیست (طبق نسخه‌ی ص.هدایت) .
 

الهه.آتش

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,764
لایک‌ها
2,386
سودا پختن کنایه از خیال باطل کردن است.
به نظر بنده این مصرع (کل رباعی) به نوعی نفی سرنوشت می کند. یعنی می گوید تو همانی که خودت خواسته‌ای و می خواهی، و سرنوشت به اون معنای که از قدیم گفته اند هر کس سرنوشتش در آسمانها نوشته شده است را نفی می کند و آنرا خیالی واهی می داند.
هرچند خیام غالباً همچین تفکری دارد، اما این رباعی جزء رباعیات اصلی خیام نیست (طبق نسخه‌ی ص.هدایت) .
اتفاقا من فکر میکنم منظورش اینه که خوش بگذارن که سرنوشت تو از قبل تعین شده
 
بالا