دوستان ممنون میشم این جمله برام معنی کنید
حریف من منسوب نیست بحیف بداد شرابی چنانکه مهمانی مهمانی را دهد چون دوری چند بگذشت شمشیر ونطع خواست چنین باشد سزای کسی که با اژدها در تموز خمر کهنه خورد چون بزیردارش بردند به باب الطاق قبله برزد
میخوایی بدونی که چی بشه ؟ :دی
فک کنم اشتباها اومدم تالار طنز به جای تالار ادبیاتحریف من حیف نیست :دی
بهش شراب داد بخوره نفهمه دنیا دست کیه
شمشیر گفت بیارن سرشو بزنن زیرشم یه چی بندازن کثیف کاری نشه
سزای کسی که گنده تر از دهنش گه میخوره همینه
ترجمه کاملا دقیقفک کنم اشتباها اومدم تالار طنز به جای تالار ادبیات
همینه که جهان سوم هستیم همیشه همه چی رو به مسخره میگیریمترجمه کاملا دقیق
احسنتهمینه که جهان سوم هستیم همیشه همه چی رو به مسخره میگیریم
متاسفم
واسه شما هم متاسفماحسنت
تصفیه حساب درستهدرود بر دوستان و بزرگواران پرشین تولز!
سریع برم سر اصل مطلب!
من همیشه شکل "تسویه حساب" رو به عنوان تنها شکل صحیح در نظر میگرفتم.
وقتی میخواستم از کسی درخواست کنم هزینه کاری که کردم رو به من پرداخت کنه میگفتم: "لطفا هزینه کار را تسویه بفرمایید."
اما زیاد دیدم، مخصوصا در انجمن ها که به عنوان مثال مینویسند: "تصفیه حساب هر هفته انجام میشود." و من و بسیاری از کاربران دیگر بهشون اطلاع میدیم این شکل ناصحیح هست چرا که از تصفیه بیشتر برای تمیز کردن و صافی استفاده میکنیم مثلا "تصفیه آب"!
اما مشکل بزرگ تر شده! مدیر ساختمان ما نوشته:
و توجیهی هم با استفاده از فرهنگ لغت برای درست بودن ادعا آورده!
اما به نظر من جدای از فرهنگ لغت که شاید حتی تفکر یک شخص باشه بیشتر تسویه حساب برای این موضوع بکار میره و صاف کردن و پاک کردن شاید در مجاز و بصورت استفاده ادبیات گونه بکار بره!
لطفا اگر نظری دارید ترجیحا با مدرک ارائه بدید.
با احترام
احسنتواسه شما هم متاسفم
دوستان ممنون میشم این جمله برام معنی کنید
حریف من منسوب نیست بحیف بداد شرابی چنانکه مهمانی مهمانی را دهد چون دوری چند بگذشت شمشیر ونطع خواست چنین باشد سزای کسی که با اژدها در تموز خمر کهنه خورد چون بزیردارش بردند به باب الطاق قبله برزد
خوب کلامتی مثل منسوب و ونطع و باب الطاق رو معنی کنیم همه جمله معنی شده یعنی انقدر سخت بود این دو خط که همه توش موندن؟این متن از تذکرة الأولیاء هست و قسمتی از ذکر حسین منصور حلاج معروف هست . این رو سرچ کنید متوجه میشید . خلاصه میشه که حسین منصور حلاج رو به سحر و برخی دیگه به کفر منسوب کردند .
این ابیات به تنهایی مثل نثر کلاسیک که میشناسید نمیشه معنی کرد . در واقع کل شعر روایت از مثله شدن شعر (مصله شدن منصور) رو داره . شعری که جرمش فاش کردن نگفتن هایی هست که نباید به زبان بیاد هست.
البته بعضی ها هم این رو روایت کشته شدن بابک خرمدین میدونن . چون بابک هم به همین صورت مصله شد .
پ.ن : مثله شدن با مصله شدن فرق داره چون فروم ادبیات هست فکر کنم نیاز به توضیح نباشه.
منسوب در اینجا میشه : مخصوصخوب کلامتی مثل منسوب و ونطع و باب الطاق رو معنی کنیم همه جمله معنی شده یعنی انقدر سخت بود این دو خط که همه توش موندن؟
حریف من منسوب نیست بحیف بداد شرابی چنانکه مهمانی مهمانی را دهد چون دوری چند بگذشت شمشیر ونطع خواست چنین باشد سزای کسی که با اژدها در تموز خمر کهنه خورد چون بزیردارش بردند به باب الطاق قبله برزدمنسوب در اینجا میشه : مخصوص
ونطع : زیر اندازی بزرگ چرمی هست که در زیر فردی که قرار هست به صورت مصله مصله اعدام شود پهن میشه
باب الطاق : لنگه در بزرگ ایوان (تراس) که اونجا سلاطین مینشستند (در واقع میشه درب های ۲ لنگه بسیار بزرگ که برای سقف های بلند درست میشن و با طلا و نقره و جواهرات اون در رو تزئین میکنند)
شما تا ندونید این نثر چی رو داره میگه نمیتونید معنی واقعی پشت اون رو بدونید . همون باب الطاق ۳ معنی دیگه هم میده به ترتیب میشه یه محله توی بغداد ٬ آباد ترین جای سمرقند ٬ یه جایی نزدیک گرگان .
اگر به متنی از تذکرة الأولیاء برمیخورید حتما باید کل اون روایت رو بخونید تا کامل متوجه بشید .
حریف من منسوب نیست بحیف بداد شرابی چنانکه مهمانی مهمانی را دهد چون دوری چند بگذشت شمشیر ونطع خواست چنین باشد سزای کسی که با اژدها در تموز خمر کهنه خورد چون بزیردارش بردند به باب الطاق قبله برزد
پس من اینجوری معنیش کردم با توجه به توضیحات شماک
حریف من مخصوص نیست حیف شد که همچین شرابی به مهمان داد چون یکم زمان بگذشت شمشیر و زیر انداز بزرگ چرمی مخصوص خواست چنین باشد عاقبت کسی که با اژدها در تیر ماه گرم شراب کهنه بخورد چون برای اعدام کردن ببرندش به زیر طاق ایوان سلاطین رود
واقعا پیچیده هست چقدر سواد ما کم هست نسبت به انسانهای گذشتهکاملا اشتباه هست
لطفا برید کل اون رو بخونید . اینجا شراب به معنی شراب و خمر نیست معنی راز و سر هست . در اولین پستی که در این تاپیک دادم براتون نوشتم که این تکه از چه متنی هست ٬ کلا ۲ صفحه هست بخونید معنی کاملش رو میفهمید .
حتی حریف اینجا به معنی عامیانه حریف (رقیب ٬ محبوب ٬ معشوف) نیست به معنی مخالف هست .
برزد : شخصی ۲ تا انگشتش رو روبری هم نگه داره و به هم نزدیک کنه و حساب برد و باختش رو کنه