آه، اينست آنچه مي جستي به شوق
راز من، راز زني ديوانه خو
راز موجودي كه در فكرش نبود
ذره اي سوداي نام و آبرو
راز موجودي كه ديگر هيچ نيست
جز وجودي نفرت آور بهر تو
آه، اينست آنچه رنجم مي دهد
ورنه، كي ترسم ز خشم و قهر تو
راز من، راز زني ديوانه خو
راز موجودي كه در فكرش نبود
ذره اي سوداي نام و آبرو
راز موجودي كه ديگر هيچ نيست
جز وجودي نفرت آور بهر تو
آه، اينست آنچه رنجم مي دهد
ورنه، كي ترسم ز خشم و قهر تو